eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
5.2هزار دنبال‌کننده
479 عکس
135 ویدیو
781 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. @AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5952031481990747199.mp3
2.9M
➖➖➖ درمون درد لاعلاجم حسین تو اوج سختی احتیاجم حسین محور آسمون،تاروپودی از عباته حسرت جبریل، خادمی تو روضه هاته حرمتو وقتی می‌بینم غمای دلم میره از یاد چه نعمتی بالاتر از این... که خدا شما رو بمن داد آقام آقام آقام حسینه --- اسمت حسین دلیل آرامشه این گریه ها نشونه ی خواهشه مرهم زخم تو،اشک چشم سینه زن هاس اشک چشمای من، حاصل دعای زهراس نمی‌کنم هرگز فراموش پای علمت گریه کردم هرجا برم آخر یه روزی آقا پیش تو برمی‌گردم آقام آقام آقام حسینه ---- قیامتم به داد من میرسی تنهام نزار تو اوج دلواپسی با ابالفضل بیا، وقت احتضارم آقا کاش می‌شد مثل جوُن،سرروپات بزارم آقا نرار آقا تنهای تنها... تو خونه ی قبرم بپوسم بزا پاتو روی جنازه َم جای قدماتو می بوسم آقام آقام آقام حسینه ✍
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
السلام علیک یا رسول الله " آخرین عروج " احمد میان بستر و حیدر کنار اوست اشک غمش گواه دل بی قرار اوست زهرا کنار بستر بابا به حال زار می نالد از فراق و دلش سوگوار اوست این بانگ ارجعی ست که پیچیده در فضا چشم انتظار مقدم او کردگار اوست افتاده در شماره نفس های مصطفی ص این آخرین نفس ز دم احتضار اوست کسب اجازه می کند از محضرش اجل جان ها فدای آنکه اجل ریزه خوار اوست خون می چکد ز چشم فلک در مصیبتش عالم تمام مضطرب و داغ دار اوست خورشید تابناک هدایت غروب کرد بعد از نبی علیست که آیینه دار اوست قرآن و عترش که چراغ هدایتند روشنگر صراط و گران یادگار اوست اما چه کرد امت پیمان شکن ز جهل با وارثان آنکه فلک وامدار اوست غصب خلافت علی و قصه ی فدک بی حرمتی خلق به بیت کُبار اوست نامردمی نگر که پس از رحلت نبی ص کشتند کوثری که همه اعتبار اوست راه سقیفه شد ره شرک و نفاق و ظلم اما غدیر خم ره پروردگار اوست مدح رسول اکرم و قرآن و عترتش دارد به لب " شقایق" این افتخار اوست حمید رضازاده "شقایق" کرمان
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
در سوگ پیامبر اعظم (ص) خون می گریست چشم زمانه ز ماتم اش آخر شکست قامت خورشید در غم اش در سوز و در گداز زمین و زمان ز غم لبریز اشک و آه تبار مکرم اش گلشن گرفت رنگ خزان را ز داغ او بر چهره ریخت چشم شقایق چو شبنم اش زهرا گریست در غم جانسوز مصطفی پرپر شده ست تازه ترین باغ خرم اش کعبه سیاه جامه به تن کرده زین عزا شد تیره روز چشمه ی جوشان زمزم اش می زد شرار بر دل احمد غمی بزرگ یعنی حسین ، خاطره های محرم اش گویا که دید قلب حسن پاره پاره شد بر گونه ریخت از غم او اشک نم نم اش پیچیده بود بوی نفس های فاطمه زهرا که بود پاره ی قلب معظم اش آن آفتاب تا که غروبش فرا رسید رنگ عزا نشست به رخسار پرچم اش در سوگ جانگداز نبی خاتم رسل دارد نگین مشعله "یاسر" به خاتم اش ** محمود تاری «یاسر»
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
السلام علیک یاحسن ابن علی ع .............مزار خاکی............. ای آنکه آســمان شــده بـر غـربتــت گــواه قبرت بدون صحـن و رواق است و بارگاه سنگ مــزار خــاکـی تو ســقـف آســــمان شمـع و چراغ مرقد تو ، انجـم است وماه حـســرت خـورند جمـلـه ی زوّار مـرقـدت در آرزوی بوســـه بر ایـن خــاک و جایگاه چشمی ندیده است ، کریمی چنین غـریب در بیت خــود به قاتل جــانـش دهـد پناه مظلوم خــانه بـودی و غـربت نشـیـن درد خون شددلت زهمسرواین خلق واین سپاه از زهــر کیـــنه شــد جگـرت پاره پاره باز این لخته های طشت به زخمت شده گـواه سر برده ای به طشت و پر از لاله کرده ای خنجر ز پشـت خورده ای از خلق رو سیاه آمـاج تـیـر گشـــته تنــت در زمــان دفـــن وقتی کــه قـوم حـرمله ها بســته بود راه آنجــا حسـیــن بـود و نشـد هتک حرمتت یعـنــی جـــدا نشــد سـر پاکــت به قتلگاه خون شد دل شــقـایق وپر پربه روی خاک دارد فـغـان ز داغ تو با ســوز اشک وآه میســوزد از فــراق تو دلـهــای عاشــقان اذنِ زیـارتـی بــــده مــا را بـه یک نگاه حمید رضازاده "شقایق" کرمان
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
239K
➖➖➖ هیچکسی مثلِ تو واقعا رفیقم نیست وقتی دورامو زدم من اینو فهمیدم آخه جز تو کی هوایِ نوکر و داره؟ تویِ عمرم مگه کم ازت کرم دیدم؟ همه رفتن و برام، خودت موندی آخر معرفت و ، مرامی تو ضربانِ قلب من ، حسن جانم دقیقا همونی که ، میخوامی تو برای تو باید عمری روضه خوند آقا برای اون قبر خاکی و پر از دردت دلم میگیره چون زائری نداری تو بمیرم ای کاش من واسه تربت سردت کریم آل الله، ای غریب مدینه ---- هیچکسی مثل تو صاحبِ کرامت نیست اعتقاد قلبیم از همون قدیم اینه هرچقدر که دنیا تلخی داره خوب اما زندگی با نوکریت خدایی شیرینه رزق و روزی جای خود ، تمومِ این... زندگیم و من بهت ، بدهکارم روسیاهم اینو خوب ، میدونم آره از تهِ دلم ولی  ، من دوسِت دارم شکرِ خدا از وقتی که یادمه دارم میون روضه‌هات به سینه میزنم آقا اگه قبول کنی تموم آبروم اینه که من غلام قاسم بن الحسنم آقا کریم آل الله ، ای غریب مدینه ✍
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
366.1K
دفعه ی آخره که می‌بینی مرتضی رو حرفایی می‌زنی که می‌سوزونه دلارو حرف سر حرمت زهراته این غم و غصه‌ها همراته میگی حیدر ‌می دونم سخته می‌زنن اونیکه دنیاته تیره می کنن همه دنیاتو علی صبر کن ۳ می شکنن حرمت زهراتو علی صبر کن ۳ ای امان از غریبی ای وای ===== زهرا با چشم گریون می‌بینه داری میری دخترت رو با گریه توی آغوش می‌گیری غُصه‌ ی دخترت سنگینه مزد و اجر رسالت اینه حیدرو می‌برن توو کوچه می‌شکنه استخون سینه یا علی میشه قلبت مضطر علی صبر کن ۳ جون میده فاطمه پشت در علی صبر کن ۳ ای امان از غریبی ای وای ===== بعد تو چشم دنیا چه روزایی می‌بینه خوبه نیستی ببینی مولا خونه نشینه بعد مولا امان از دنیا بچه‌هامون می‌مونن تنها یک طرف غُصه ی این عالم وای من از غم کربلا وای حسینم میره توو گودال ندارم صبر ۳ جسم خونیش که میشه پامال ندارم صبر ۳ ای امان از غریبی ای وای ✍
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
547.3K
زینب بمیره واسه حال زارت گُر می‌گیرم با این تن تبدارت آتیش زهره که میده آزارت آزارت... کُنج لبات خونیه دستات سرده رنگ رخت داداش چه تغییر کرده هی میگی کاشکی مادرم برگرده برگرده... باز خاطرات میشه مرور از روی در کردن عبور ای وای شکست جام بلور ۲ مظلوم حسن ===== بستر برای تو شده سجاده با گریه چشم تو به من افتاده انگار برا رفتن شدی آماده آماده... حرفاتو میگی با چش گریونت درد تو پیداس از دل پرخونت انگاری زهراس که شده مهمونت مهمونت... هی زیر لب میگی به من مادر رو با سیلی زدن گفتم نرو جون حسن ۲ مظلوم حسن ✍
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
از منزلتت فقط خدا آگاه است راهی‌که به‌تو ختم‌نشد، بی‌راهه‌ست در زاویه‌ی عرش خدا با خط نور مکتوب؛ «مُحَمَّداً رَسول‌الله» است با این که پیمبری برازنده‌ی توست از این‌همه شرم، شرم شرمنده‌ی توست ما گرد و غبار خاک پایت هستیم وقتی که یکی مثل علی بنده‌ی توست تا لحظه‌ی آخرت از ایمان گفتی از عترت اهل‌بیت و قرآن گفتی می‌خواستی از فضل علی بنویسی لعنت‌به‌کسی که‌گفت؛ هذیان گفتی شرمنده نمی‌شوند فردا از تو؟ چون از همه دم زدند، الّا از تو این قوم ستم‌کار مگر نشنیدند «لااَسئَلُکُم عَلَیهِ اَجرا» از تو؟ کامل شده چون رسالت پیغمبر واجب شده پس اجابت پیغمبر اما همه‌ی مصائب اهل‌البیت آغاز شد از شهادت پیغمبر... سرچشمه‌ی فیض ازلی را کشتند آن‌روز که مفهوم «ولی» را کشتند بعد از تو و با داغ تو، روزی صدبار این قوم جفاکار علی را کشتند در شعله گرفتار؛ صدا زد اَبتا با آه شرربار صدا زد؛ اَبَتا برخیز رسول حق که ریحانه‌ی تو بین در و دیوار صدا زد؛ ابتا رفتی و کشیدیم از این داغ چه‌ها خشکید پس از تو باغ‌ها، باغچه‌ها گشتند تمام عترتت خانه‌نشین قرآن تو مانده گوشه‌ی طاقچه‌ها در خیبر و در بدر و در احزاب و حنین شد ورد زبان تو حدیث ثقلین در غربت خانه جان سپرده‌ست؛ حسن در گوشه‌ی قتلگاه افتاده؛ حسین روزی شب تیره را سحر می‌آید عمر غم روزگار سر می‌آید رفتی و جهان همیشه کم داشت تورا این‌بار محمدی دگر می‌آید
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
از زهر، چونکه رنگ زِ روی نکوش رفت چون شمعِ آب گشته، حزین و خموش رفت آنقدر شور و شوقِ وصالش به سینه بود کز جام وصلِ نورِ خدا، باده نوش رفت از روضه های سیلی و رخساره ی کبود روحش تمام زَخم بُد و لاله پوش رفت گودالِ مجتبی، به خدا بینِ کوچه بود محنت به جان خرید و مَسِرّت فروش رفت مظلومِ کربلا که غمِ بی نهایتش حتی درون قلبِ جَمیعِ وُحوش رفت آنقدر گریه کرد ز داغ غم حسن تا آنکه در کنار برادر ز هوش رفت
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
دوباره مهمون روضه‌تم دوباره اسباب زحمتم ولی آقا «من» نیومدم ابی‌عبدالله آورده‌تم حسین دعوتم کرده خونه‌ی حسن حسین ساقیه توو میخونه‌ی حسن حسین هر کی گفت شد دیوونه‌ی حسن من الکریم الی الکریم، شرح «محرم‌صفره» من الحبیب الی الحبیب، حال منِ دربه‌دره من الامام الی الامام، دو ماهه دل تو سفره یا حسن، یاحسین... ## تو بقیع هر کاریَم کنن صحن و گلدسته علم کنن باز کمه واسه امام حسن جا داره عرشو حرم کنن کریم همه‌ی عالم واسه‌ش حرمه کریم سر سفره‌ش روزی‌خورن همه کریم بی‌حرم هم باز کارش کرمه من الغریب الی الغریب، از قتلگاه دادم سلام من الحسین الی الحسن، یه روزی بین ازدحام من الحرم الی الحرم، از کربلا بقیع میام یا حسن، یا حسین ## کاش منو امشب صدا کنه یه نگاهی به گدا کنه «یا حسن» می‌گم به این امید مادرش واسه‌م دعا کنه حسن ذکری که درمون درد منه حسن اسمی که رمز عاشق شدنه حسن فاطمه هم ذکرش «جان حسنه» گریه برای غربتت، توو این روزا کار منه آتیش این غم‌ به‌خدا، رونق بازار منه چون که برات گریه کنم، زهرا خریدار منه یا حسن، یا زهرا ✍
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
بند اول خداحافظ ای غم ارباب سیاهی و پرچم ارباب خداحافظ ای شب گریه شبای محرم ارباب از الان بهونه میگیرم کی گفته که از غمت سیرم زبونم لال نشه سال بعد نباشم تو روضه ؛ میمیرم آرامشِ جونم من دل نگرونم یعنی شب سوم باز روضه میخونم؟ اشکام به تو هدیه دارایی‌مه گریه امشب یه نگاه کن تو جون رقیه ای تو ضربانم ... حسین جانم حسین جانم بند دوم خداحافظ ای قرار من چراغ شبای تار من نبودیم قرار مون باشه محرم سر مزار من خداحافظ ای حسین جونم ینی باز اسم تو میخونم؟ تو یادت نمیره اشکامو تو یادت نمیره؛ میدونم ای قربونِ اسمت چه محزونه اسمت یه عالم و کرده باز دیوونه اسمت من دیگه نگم ها یادت نره آقا من چشم به راهم تا سالِ دیگه مولا ای تو ضربانم.... حسین جانم حسین جانم 📝 : حسین عیدی
۱۲ شهریور ۱۴۰۳