#نوحه
#گودال
#واحد_سنگین
#شهادت_حضرت_زینب_س
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دل تو دلم نیست، دل پریشونم
اجازه میخوام، روضه بخونم
از زبون شمر، میخونم این بار
اون حرفایی که، گفته به مختار
من بودم و چندتا سوار ، میدان پراز گرد و غبار
حسین و دیدم زیر سنگ ، گودال شلوغ از نیزه دار
هرکسی هرچیزی میزد ، از هر گوشه از هر کنار
نیزه به پهلوش میزدن ، چندبار نه یک بار نه دوبار
از بس که تشنه بود ندید،هیچ جایی رو چشماش
سنان با نیزه ای گرفت ،نفس و از حرفاش
(حسین غریب مادر)
حرفا زیاده ، بگم چیا شد ؟
هرچی شد اون روز تو قتلگاه شد
زینب و دیدم بالا بلندی
گفت آخه نامرد به چی میخندی؟
خندیدم و صداش زدم،مقابل چشماش زدم
حسین ومیدید زیرپام،میدیدبه پهلوهاش زدم
یه چندتا دونه نیزه رو از کینهء باباش زدم
یه تیرو ازفاصله کم ،قشنگ به سینه هاش زدم
جلو چشای خواهرش ، موهاش و پیچیدم
با ضربه ضربه از قفا، سر و می برّیدم
(حسین غریب مادر)
تموم نمیشه قصه همینجا
تازه شروع شد ، این ماجراها
وقتی تو خیمش بگو بخند شد
دیدم رو نیزه نالش بلند شد
میدید فرار خواهر و، جسارتای لشکرو
گریش گرفت رونیزه ها ،تاکه کشیدن معجرو
گفتم برن پشت حرم ، پیدا کنن یه پیکرو
جلو رباب به نی زدیم ، سر علیه اصغر و
حسین میدید آبروی ، ناموسشو بردیم
روبه رو دختر علی ، رقاصه آوردیم 😭
(حسین غریب مادر)
ــــــــــــــــــــــــــ
شعرونغمه:الاحقر مجتبی نامور
ــــــــــــــــــــــــــ
#نوحه
#شور
#شهادت_حضرت_زینب_س
____
زینب زینب
شکوه بیپایان
الهـــــهء عرفان
عقیله ء دوران
زینب زینب
ای علـــــوی سیرت
کوفه به تسخیرت
شام زمــــین گیرت
آیــــــهء نــــــوری / در کتاب حسین
ای الههء عشق/ ای خراب حسین
غیر ازاین نتَوان/شرح حالت گفت
خُلِقَـــــتْ زینب / مِنْ تُرٰابِ حسین
(( زینب زینب زینب ))
بَه بِه صولت و فصاحت تو
بَه بِه هیــــــبت و متانت تو
کوفه را چــــنان بهم زده ای
در عجب مانده ز جـرأت تو
((سیدت السادات یازینب))
======
زینب زینب
تجلــــــی زهرا
منزلــــتت والا
سفیر عاشورا
زینب زینب
پای حسین ماندی
دشمن حـق راندی
محقـــرش خواندی
زینب ای نــــــور/ آفتــــــاب حــــــسین
ای علــــــمداره/ انــــــــقلاب حــــــسین
وصف توتنها/این دوخط جمله ست
خُلِــــــقَتْ زینــــــب/مِنْ تُرٰابِ حسین
(( زینب زینب زینب ))
تیغ خطبههای تــــو هنرت
لشکری رانده شد ازتشرت
شام و کوفه راچو لرزاندی
زنده شد یاد عــــــلی پدرت
((سیدت السادات یازینب))
__
شعرونغمه:مجتبی نامور
#نوحه
#شور
#شهادت_حضرت_زینب_س
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زینب همه هستی نخ رو بندت
مُرده زنده میکنی با لبخندت
ای وارثه شجاعته حیدر
حک کردی یا مرتضی رو سربندت
فوق بیانی، علی نشانی
تک زن جنگاور دوره و زمانی
مالک ملک کل جهانی
الگوی رزم لشکر مدافعانی
قدرتی زینب، غیرتی زینب
صاحب بیرقی و رعیتی زینب
شهره حجابی و عفتی زینب
کلنا فداک یا عمتی زینب
(یازینب)
یاسیدتی مخدره زینب
ای طاهره مطهره زینب
نطق محکم کلام تو خانم
عین ذوالفقاره حیدره زینب
جان امامی، رکن ومقامی
نافذة البصیر نافذ(ة) الکلامی
شمشیر حیدر،که در نیامی
فاتح خیبر بی بی تو کوفه و شامی
قهرمان زینب، جاودان زینب
ذکر لبهای حسین بی امان زینب
به تپش های دلم جریان زینب
عمه جان حضرت صاحب زمان زینب
(یازینب)
من همیشه دورو برتم بی بی
ریزه خوره خان درتم بی بی
پای عشقتون شارگمم میدم
۶٩دفعه نوکرتم بی بی
پنامه زینب، دوامه زینب
همیشه گفتم بی بی تکیه گامه زینب
آخر لطف و مرامه زینب
سند زدم زندگیم و به نامه زینب
دل برای تو، مبتلای تو
شیعهء حیدرم و مقتدای تو
دختر علی بشم من فدای تو
آخرش میام حرم پابه پای تو
(یازینب)
ــــــــــــــــــــ
شعرونغمه مجتبی نامور
بسم #الله
#شهادت_حضرت_زینب_س
❤️ نذر جبل الصبر،حضرت زینب سلاماللهعلیها
زینب غمت غم است و قلم از غمت غمین
غمگینترین غزل ز غمت میخورد زمین
خورده به قیدِ قرعه به قلبم غلامیت
غیر از غلامیت به چه نازم غزلترین؟!
قربان قدِّ تای تو قامت قیامتان
قاری غربتی شده قسمت تو را همین
تو قلهی غروری و معنای غیرتی
قدرت مثال قدر و به قرآن تویی قرین
غوغا به قلب غم زدهام کرده غین و میم
زینب غمت غم است و قلم از غمت غمین
#مرتضی_حضرتی
بسم #الله
#شهادت_حضرت_زینب_س
#زمینه
#زمزمه
*روضه خونم
هر روز و شب
با سوز دل
ای وای زینب
وای وای زینب
چشم انتظارم
بیای بالاسرم عزیزم
من منتظرم تا تو بیای و جونمو به پات بریزم
پیر شدم
بسکه راست رو نیزهها تصور کردم
رفتی و
توی خاطرم همش دور سرت میگردم
من همش دردم
من هنوزم پی تکه تکه های تن اکبر تو میگردم
خیلی بد حالم
شب و روز و روز و شب پی تنت میون گودالم
گودال رفتی منم مردم
نیزه خوردی منم خوردم
حسین من
منو با خودت ببر حسین من
به دلم خورده شرر حسین من
شاممو بکن سحر حسین من
حسین من
پیرهنت برام کفن حسین من
ای شهید بی کفن حسین من
کشته ی دور از وطن حسین من
*روضه خونم
هر روز و شب
با سوز دل
ای وای زینب
وای وای زینب
#مرتضی_حضرتی