#شور
#شهادت_حضرت_زینب_س
حسین من بیا که لحظه های آخره
یه سال و نیمه که زینب براتو مضطره
منو ببخش اگه برای تو نمردم و
تن تو رو حسین حتی کفن نکردم و
جلو چشامه اون لحظه ی آخرت حسین
نشسته بود یکی به روی پیکرت حسین
حرومی ها بهت یه ذره آب ندادن و
داغ تو رو چه جور روی دلم گذاشتن و
(حسین من حسین غریب حسین من حسین )
سپردمت تورو به خاک کربلا حسین
میون قتلگاه شدم ازت جدا حسین
سر تورو زدن مقابلم روو نیزه ها
یه عده بی حیا ریختن میون خیمه ها
تموم خیمه سوخت میون هرم شعله ها
آتیش گرفت سر و معجر و موی دخترا
هنوز توو گوشمه صدای اشک بچه ها
دیدم سکینه با گریه میگفت عمو بیا
(حسین من حسین غریب حسین من حسین )
فقط برات بگم یه روز خوش ندیدم و
اسیری بُردنم چه حرفایی شنیدم و
همراه بچه هات رفتم میون ازدهام
خون شد دلم حسین به ما نکردن احترام
همه با دستاشون مارو نشون می دادن و
سرم شکسته شد حرمت نِگه نداشتن و
روو قلبمه هنوز داغ محله ی یهود
با اون جسارتا شد روی دخترات کبود
(حسین من حسین غریب حسین من حسین)
آتیش زده منو مصیبت های تلخ شام
اهل و عیالتو بردن توو مجلس حرام
یادم نمیره هیچ اون خنده های مرد مست
پیش نگاه ما همه ی حرمتا شکست
بمیره خواهرت روی سرت میریخت شراب
اصلا حیا نکرد حتی یه ذره از رباب
با خیزرون میزد روی رگای حنجرت
گفتم به زیر لب واست بمیره خواهرت
(حسین من حسین غریب حسین من حسین
#عباس_قلعه
#شهادت_حضرت_زینب_س
السلام علیڪ یا زینب کبری
به احتــرامِ شــکوهِ همـیشه کامل تو
سزد که سجده کند کوه در مقابلِ تو
قسم به غیرتِ دریادلان یقیــن دارم
فراتر از دلِ دریاست وسـعتِ دل تو
تمامِ زینت هفت آسمان به نامِ علی
و هست زینت نامِ علے فــضائل تو
بلند مرتبه هستے و از عجایب نیست
اگر که بوسه زند آسمان به محملِ تو
تو آفریده شدے تا که زینِ اب باشی
صفات حیـدرِ کرار گشتــه شاملِ تو
امام هم به تو گفته است التماسِ دعا
چه دیده بود حسین از تو و نوافلِ تو
تو دست بسته شکستے غرورِ دشمن را
اسیرِ عشــق ، امیران شــدند سائلِ تو
اگرچه امِّ مصائب شــدے در اوجِ بلا
اگرچه با غمِ ایام شــد عجین گِل تو....َ
جمیل گشت به چشــم تو هر بلا زیرا
هر آنچه میلِ خدا بوده گشته مایلِ تو
به گوشه چشم تو از کف دهم دل و جان را
نگاه کن که شــوم خاکِ پای بیدلِ تو
قبول کن تو مــرا چون مدافعان حرم
بگیر جان مــرا گرچه نیست قابل تو
************
#رضا_یزدی_اصل
✨بسم الله النور✨
#مخمس_ترکیب
#آذری
#مدح_ترکی
#شهادت_حضرت_زینب_س
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
شوکت اهـل آسمان زینبین اللرینده دی
زیور ســر درِ جِنــان زینبین اللرینده دی
مکتب فاطمی نشان زینبین اللرینده دی
گنــج حقیقت عیان زینبین اللرینده دی
محشــره نامهٔ امان زینبین اللرینده دی
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
کیمـدی خانم ؟ عالمــهٔ کاملهٔ عقیله دور
شیـــر زن هاشـــمی و شـاکلهٔ قبیله دور
عرشده فرشده خانم شوکتی وار جلیله دور
حیدری دورشجاعتی فاطمیه سَلیله دور
صــلابتِ بو خاندان زیینبین اللرینده دی
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
الله اونی قارداشینا یار مُسلّم یارادیب
سایه سین اهل حرمه پناه محکم یارادیب
قلبینی غمخانه ائدیب حسینه مَحرم یارادیب
پیمبـــر رســالتِ ماه مُحَــرم یارادیب
یاریِ شاه تشنگان زینبین اللرینده دی
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
ذلته اَیمه دی باشین قیامه وئردی اعتبار
قامتی خم اولدی ولی سینمادی شوکت و وقار
قدرت و استقامتی داغلاری ائتدی بیقرار
دشمن ایچینده غملرین ائتمدی بیر دم آشکار
صبر و قرار ، بی گمان زینبین اللرینده دی
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
گوهر ناب عفتــه مثــل صدفدور بو خانم
مظهر عصمت و حیا کنز شرفدور بو خانم
جان بتــول و زینت شاه نجفدور بو خانم
تا به ابد قــوم ظلامیلن طرفدور بو خانم
ذلّــت کــل ظالمـــان زینبین اللرینده دی
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
پیمبر اولدی کربلاده دینی احیا ائله دی
ابن زیادی یاندیریب کوفه ده غوغا ائله دی
باشلادی بیر قیامتی شامیده برپا ائله دی
خطبهٔ غرا اوخودی یزیدی رسوا ائله دی
قدرت خطـبه و بیان زینبین اللرینده دی
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
بیر گؤن اولار بو تزلیگه غم یِتیشَر نهایته
الله اؤزی لطف اِلییَر بشـر چاتار ســعادته
زینبین احتــرامینه وئــرر خــاتمـه غیبته
دعــای منتـــظر لری تئــز یتــیرر اجــابته
پرچم صاحب الزمان زینبین اللرینده دی
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۳/۱۰/۲۷
🏴سبک زمینه یا شور شهادت حضرت زینب سلام الله علیها زبانحال
#زمینه
#شور
#شهادت_حضرت_زینب_س
#حالمو_هیچکی_نمیدونه
🏴بند اول
حالمو هیچکی نمیدونه
که شدم دل تنگ تو
میزنم من یه سال و نیمه
روی سینه سنگ تو
من هنوزم جلو چشامه
اون نگاهه آخرت
هنوز از یاد من نرفته
خنجره رو حنجرت
من اومدم بالا سرت
توام بیا بالا سرم
بیا دارم میمیرم ای
داداش حسین بی سرم
واویلتا وا زینبا
🏴بند دوم
برای زینب از تو مونده
یادگاری پیرهنت
میبوسم رو چِشَم میذارم
که میده بوی تنت
دلم این لحظه های آخر
شده بیتاب یاد تو
بسترم رو گفتم بیارن
زیر آفتاب یاد تو
کاشکی میشد میدیدی که
شد نفسای آخرم
کاشکی الان پیشم بودی
دست میکشیدی رو سرم
واویلتا وا زینبا
🏴بند سوم
جون میدم یاد لحظه ای که
سرت از تن جدا شد
جون میدم یاد راسه تو که
ماهه رو نیزه ها شد
جون میدم یاد بدنت که
بدون سر(روی خاکا) رها شد
جون میدم یاد بدنت که
پاره از مرکبا شد
مرگ من اونجا بود که با
نامحرما رفتم داداش
مُردم هزار بار تا جلو
یهودیا رفتم داداش
واویلتا وا زینبا
۱۴۰۳/۱۰/۲۵
🙏التماس دعای خیر
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
#نوحه_سنتی
#شهادت_حضرت_زینب_س
السّلام عَلی دختر خيرُ النساء
زینت شمس عالَم علیِ مرتضی
قهرمان زنان در زمین و زمان
واحسینا واحسینا (۲)
یا حسین یا حسین دوباره بر لب بوَد
مُوسِم ماتم حضرت زینب بوَد
ذکر ما شد همه تسلیت فاطمه
واحسینا واحسینا (۲)
گشته تبیین گرِ نهضت کرب و بلا
دیده راس حسین میان تشت طلا
السّلام السّلام دخت خیرُالانام
واحسینا واحسینا (۲)
کاروان حسین را همه جا یاوری
عمّه ی حجّت اِبن الحسنِ العسکری
دل پریشان تو دیده گریان تو
واحسینا واحسینا (۲)
یوسف حق پرست اشتهاردی(غریب)
#اشعار_اول_مجلسی
#شهادت_حضرت_زینب_س
السلام علیکِ یا زینب کبری
السلام علیکِ یا بنتَ امیر المؤمنین
دوای درد اگر خواهی، بیا در مجلس زینب
اگر غرق غم و آهی، بیا درمجلس زینب
به سر منزل رساند یک نگاه زینبِ کبری
اگر گم کرده ی راهی ،بیا درمجلس زینب
نظر گر افکند یکدم ،رها سازد ز لغزشها
اگر افتاده در چاهی ،بیا درمجلس زینب
جلال و جاه می بخشد،گدا را گر تو ای سائل
پی اجلالی و جاهی، بیا درمجلس زینب
گدا دیدم در این درگه تمام شهریاران را
گدایی ،یا شهنشاهی، بیا درمجلس زینب
اگر از آنِ تو باشد، تمام هستی عالم
تو خاکی، عبدِ درگاهی ،بیا در مجلس زینب
افلاکیان خاکی
#شهادت_حضرت_زینب_س
ایزد زُلال دیده ی تر آفریده است
بُنیان گذار اشک سحر آفریده است
یک قبله ای برای بشر آفریده است
این کعبه را شبیه پدر آفریده است
تو انعکاس چشمه ی نورِ پیمبری
آئینه ی تمام قدِ شیر خیبری
شب پُشت کوه روشنِ مشرق نزول کرد
خورشید از آسمان طلبش را وصول کرد
نور خدا به قالب یک زن حلول کرد
دنیا دوباره بار امانت قبول کرد...
...تا که تو روی فرش زمین پا گذاشتی
پا روی دیدگان تر ما گذاشتی
ما با گدایی در تو خو گرفته ایم
از چشمه های کوثر تو جو گرفته ایم
از هرکسی به غیر شما رو گرفته ایم
با ذکر نامِ تو دمِ "یا هو" گرفته ایم
آیات مستجاب دعا نام زینب است
ذکر علی علیِ خدا نام زینب است
ما را گدای سیّده زینب نوشته اند
ما را برای سیّده زینب نوشته اند
تحت لوای سیّده زینب نوشته اند
اصلاً فدای سیّده زنیب نوشته اند
پروانه های اهل جنون پرپر تواند
ایل و تبار من همگی نوکر تواند
با تو دمِ حسین لب ما درست شد
ذکر همیشه پُر طرب ما درست شد
باران اشک نیمه شب ما درست شد
با نوکریمان لقب ما درست شد
بانو برای ما نم چشم تری بس است
بانو برای ما لقب نوکری بس است
ای مُحکمات سوره ی مادر..،مدد بده
ای سومین تلألو کوثر..،مدد بده
ای دلخوشی فاتح خیبر..،مدد بده
ای ذوالفقار حضرت حیدر..،مدد بده
بانو!مدد بده که خریدار غم شوم
در این مسیر عشق شهید حرم شوم
ما را جنون سوریه عاقل نموده است
محکومِ حُکمِ محکمه یِ دل نموده است
از این جهان شبزده غافل نموده است
پُشت درِ حریم تو سائل نموده است
ما را غلام حلقه به گوشِ خودت بخوان
ما را مدافعان حریم خودت بدان
دریای علم،سمت وجودت گُسیل شد
یک قطره از علوم تو صد سلسبیل شد
جهل از وقار علمِ تو بانو،ذلیل شد
شاگرد ابتدائیتان،جبرئیل شد
سرمشق خضر و حضرت عیسی تو بوده ای
آموزگار عالم بالا تو بوده ای
دنیا سیاه می شود از دودِ آه تو
صد مرده زنده می شود از یک نگاه تو
راه خدایِ عَزَّوَجَل است راه تو
پشت و پناه هردو جهان شد پناه تو
عالم فدای آنکه پناه تو می شود
شب ها چراغ روشن راه تو می شود
گل های سرخ باغچه ی عشق چیدنی است
تصویر باغ سبز بهاری کشیدنی است
این حالت جنون ملائک چه دیدنی است
ذکر حسین جان تو از بس شنیدنی است
هفت آسمان به خاطر ذکرت سکوت کرد
عشق برادر تو به دل ها هُبوط کرد
کم کم شروع تلخ ترین اتفاق شد
کم کم گذشت و نوبت روز فراق شد
در کربلا تنور جدایی که داغ شد
با سینه های ما غمتان هم اتاق شد
آنجا که نیزه بر بدن آسمان نشست
آنجا که خصم روی تن کهکشان نشست
وای از دمی که شاه ز پیکار خسته شد
راه نفس نفس زدنش نیز بسته شد
سرنیزه ها به روی تن او شکسته شد
شیرازه ی کتاب امامت گسسته شد
او را به ضرب نیزه ای از حال بُرده اند
او را کِشان کِشان تهِ گودال برده اند
برگشت سمت خیمه اطفال..،ذوالجناح
جانی نمانده در بدن ناتوان شاه
آه از نگاه مادر پهلو شکسته..،آه
دارد صدای چکمه می آید ز قتلگاه
لعنت به شمر..،سنگ و عصا در تَحَیُّرَند
با خنجری که کُند شده سر نمی بُردند
آتش به جان لانه ی پروانه ها زدند
با تازیانه دخترکی را صدا زدند
با سیلی و لگد همه را بی هوا زدند
پیش نگاه شاه سر از تن جدا زدند
وقتی طنابِ حرمله سهم رباب شد
بالای نیزه ها سرعباس آب شد
دارد کبودی پرتان سنگ می خورد
در کوچه ها به معجرتان سنگ می خورد
از پُشت بام ها سرتان سنگ می خورد
راس علی اصغرتان سنگ می خورد
ای کاشکی بگویم عدو حرف بد نزد
در ازحادم کوچه تو را با لگد نزد
هرگز دلی شبیه دل تو کباب نیست
ولله در عرب،زدن زن ثواب نیست
آهی شبیه آه مُدام رباب نیست
جای مخدّرات که بزم شراب نیست
ناموس شاه بود و نگاه حرامیان
دندان شاه بود و لگدهای خیزران
یک سال و نیم،درهمه جا گریه کرده است
هرشب به یاد خاطره ها گریه کرده است
با یاد زجر کرببلا گریه کرده است
با داغ سیدالشهدا گریه کرده است
وقتش رسیده..،پیرهنش را بیاورید
آن یادگارِ بی کفنش را بیاورید
#بردیا_محمدی
#شهادت_حضرت_زینب_س
افتاده ام به بستر بی سایبان حسین
از خواهر تو گریه گرفته امان حسین
در زیرآفتاب، سرت را بریده اند
در زیر آفتاب، به رویت دویده اند
دارم حساب می کشم از قطره های آب
تو سوختی و صورت من سوخت بی نقاب
ماندی سه روز بی کفن و بوریا حسین
اصلاً عوض کنیم سر بحث را حسین....
من سختم است پیش تو این روز آخری
از این همه گلایهء خواهر برادری
یاد تو هست مادرمان بستری که شد...
رخسار او کبودی و نیلوفری که شد...
دارم شبیه او پی تابوت می روم
با این پر شکسته به لاهوت می روم
این روزها که سینهء من تنگ میشود
خیلی دلم برای حسن تنگ می شود
ای کربلای من سفرم را چه می کنی؟
داغی که مانده بر جگرم را چه می کنی؟
من را ببخش وقت زیارت نمی شود
دیگر کسی شبیه تو غارت نمی شود
میخواستم ضریح تنت را بغل کنم
یکبار جسم بی کفنت را بغل کنم
جانم به وصل عشق تو با سوختن رسید
این پاره های پیرهنت هم به من رسید
از آن غروب، رنج اسارت کشیده ام
از زیر تیر و نیزه، کنارت کشیده ام
رفتی و گوش ما همه بی گوشواره شد
عمامه رفت و معجر مان پاره پاره شد
سنگت زدند بر سر نی، مرد و زن حسین
از هر دو سنگ، خورده یکی هم به من حسین
اصلاً چه شد که قسمت آن دیگری شدی
بین تنور رفتی و خاکستری شدی
ای وای از رباب، که جانش به لب رسید
هرجا که رفت، حرملهء بی ادب رسید
پیشانی ام شکست و وضویم جبیره بود
بازارهای کوفه پُر از چشم خیره بود
وقت قمار، پای سرت شرط کرده اند
در پیش پای ما صدقه پرت کرده اند
گرچه میان تشت طلا، جام برنگشت
دیگر رقیه از سفر شام برنگشت
حالا شده خرابه دمشق رقیه ات
برگشته ام به شام، به عشق رقیه ات
سر را گرفت و گفت که بابا حلال کن
موی مرا بلندتر از این خیال کن
این رو به قبله را تو نگو روبه راه نیست
اصلاً خیال کن بدن من سیاه نیست
شهدی دوباره از لب قرآنی ات بده
جایی برای بوسه به پیشانی ات بده
#رضا_دین_پرور
#شهادت_حضرت_زینب_س
روی بام آفرینش آفتاب زینب است
رونق هر سفره ای از نان و آب زینب است
تو بگو چادر ولی در اصل این شمشیر اوست
فاتح کرببلا تیغ حجاب زینب است
"ما رایتُ" گفت؟! نه! کوبید برروی یزید.
وحشت آل امیه از جواب زینب است
گرچه شد پوشیه اش غارت رخش مستور ماند
بال جبراییل در واقع نقاب زینب است
گریه کرد و گریه کرد و شام را ویرانه کرد
گریه کردن درس اول از کتاب زینب است
دستهایش در طناب افتاده اما بسته نیست
تا ابد حبل المتین ما طناب زینب است
پرچم زینب به دست کوچک ام البکاست
پس رقیه رهبر این انقلاب زینب است
چادر خاکیش خاک سینه زنها را سرشت
هرکسی اباد شد خانه خراب زینب است
تا همه گفتند زینب گفت زینب یا حسین
این نگین زیبنده بر روی رکاب زینب است
ای که دنبال برات کربلایی اربعین
کربلا رفتن فقط با انتخاب زینب است
جای شلاق و اسارت یا لباس پاره نه
دیدن یک سر روی نیزه عذاب زینب است
#حسین_قربانچه
#سید_پوریا_هاشمی
#شهادت_حضرت_زینب_س
آنچنان که خُلق دخترها به مادر میرود
خُلق زینب نیز به زهرای اطهر میرود
شرط عقد خواهری چون او فقط این بود که
هر چه پیش آید بهمراه برادر میرود
در مقابل محض همراهی این خواهر حسین
ترک پیکر کرده و بر نیزه با سر میرود
خون حیدر در رگش جاریست وقتی اینچنین
در اسارت هم چنان فاتح به منبر میرود
هیبت زینب به حیرت برده دشمن را که او
روی منبر میرود یا فتح خیبر میرود!؟
خطبه میخواند تمام شهر میریزد به هم
آنچنان که انتظار روز محشر میرود
تیغ بران بیانش ذوالفقاری دیگر است
آن زمانی که به جنگ جهل لشگر میرود
کوه صبر است او که از داغ دل پر غصهاش
کاسهی صبر تمام غصهها سر میرود
#میثم_کاوسی
#شهادت_حضرت_زینب_س
ما رایت الا جمیلاً
کوهی از جنس غم و درد، در اینجا خفته است
آسـمـانی چـو افـق زرد، در اینجا خفته است
عطشآلود لبی، سوختهجانی بیتاب
کمری خمشده از درد، در اینجا خفته است
گُلی از شرم و حیا سـرخ ولی پژمرده
با خس و خار هماورد، در اینجا خفته است
دلی از صبر، ولی ساخته با سوز و گداز
یک جهان شعلهٔ دلسرد، در اینجا خفته است
ابری آکنده ز باران، دلی آغشته به خون
شبنمی بر رخ پُر گَرد، در اینجا خفته است
خنجرِ حنجر و شمشـیرِ زبان آهخته
به خدا شیرزنی مرد، در اینجا خفته است
آنکه از داغیِ خورشید در این شام سیاه
خبـری داغتر آورد در اینجا خفته اسـت
#حامد_شيخپور
﷽
#شور
#لطمه_زنی
#شهادت_حضرت_زینب_س
بند اول
حاصلِ زینب
آخرم دیدی خرابه شد حسین منزلِ زینب
اون چی بود آخه میریخت روی سرت مقابلِ زینب ؟
حاصلِ زینب
حاصلِ زینب
شمر و خولی رو ببین دور و بر محملِ زینب
سر تو میگرده دست این و اون خونِ دلِ زینب
راه دور رفتی
بغل خواهر تو بود حسین چرا تنور رفتی؟
ای مسیحِ من؟
خولی هم مهمون نوازی میکنه راستی شبیه من؟
ای مسیح من
یاوره زینب...برادره زینب
بند دوم
با وفا داداش
آخرم نگفتی خوش گذشت بهت رو نیزه ها داداش؟
آخه خیلی خوش گذشت به بچه هات شام بلا داداش
با وفا داداش
با وفا داداش
سرت اینجاعه ولی پیکر تو مونده جا داداش
من که گفتم بیا برگردیم از این کرب و بلا داداش
با وفا داداش
بی خبر رفتی
ما رو لایق ندونستی آخرم تو طشت زر رفتی
زینبت غم داشت
بغل خواهر تو چی آخه از درخت مگه کم داشت
زینبت غم داشت
یاوره زینب... برادره زینب