﷽
#فاطمیه
#اشعار_اول_مجلسی
#حضرت_زهرا_س
وقتی هوای روضه ما باز مادری است
حال و هوای گریه ما جور دیگری است
وقتی که مادر همه ماست فاطمه
حسی که بین ماست، همانا برادری است
مداح و روضه خوان و سخنران و چای ریز
کارِ تمام ما درِ این خانه نوکری است
شاهان روزگار به ما غبطه می خورند
این نوکری خودش به خدا عین سروری است
این اشک ها نشان دل بی قرار ماست
عالم بداند اینکه دل شیعه مادری است
زهراست آن که وصف شکوهش نگفتنی است
زهراست آنکه شأنِ مقامش پیمبری است
زهراست آن که ام ابیهای احمد است
زهراست مادر همه ما، چه مادری است
زهراست آن که شیعه به او کرده اقتدا
از لطف فاطمه است، اگر شیعه حیدری است
زهراست آنکه در ره حیدر خمیده شد
بگذاشت سر به پای ولایت ... شهیده شد
#فاطمیه
#اشعار_اول_مجلسی
بر طاق آسمان نجف نام فاطمه است
بالای آستان نجف نام فاطمه است
حتی اذان صحن علی چیز دیگری است
سر تا سر اذان نجف نام فاطمه است
فهمیدهاند که روزی این شهر دست کیست
دیدم به هر دُکان نجف نام فاطمه است
این شهر ملک حضرت زهراست… مِهر اوست
هر جا رَوی میان نجف نام فاطمه است
جان مدینه، جان جهان، نام مرتضی است
ای جان من،که جان نجف نام فاطمه است
ما را علی به فاطمهاش هدیه کرده است
بر برگه امان نجف نام فاطمه است
سوگند بر علی که شرف نام فاطمه است
انگشتریِّ دُرِّ نجف نام فاطمه است
#فاطمیه
#اشعار_اول_مجلسی
#چشمه_ی_زمزم
ای خوشا آن کس که دم از آل پیغمبر زند
دست خود بردامن صدیقه ی اطهر زند
باز گردد بررُخش درهای جنّات نعیم
هرکه دراین آستانه حلقه ای بردر زند
هرکه این جا چشم خود را چشمه ی زمزم کند
دربهشت آرزوها ساغر از کوثر زند
آن که دربزم عزای فاطمه اشکی نریخت
روز واویلا دو دست خویش را برسر زند
نزد زهرا قدسیان خاکسترش را می برند
هرکه چون پروانه این جا درشرر پرپر زند
بشکند دستی که با یک ضرب سیلی ازجفا
بر رخ یاس علی ،او رنگ نیلوفر زند
ازحساب خود «وفایی» غم ندارد روز حشر
مُهر خود را گرکه زهرا پای این دفتر زند
#سیدهاشم_وفایی
#فاطمیه
#اشعار_اول_مجلسی
🍃🏴 در مدح سَیّدةِ نِساءِ العالَمین
#حضرت_فاطمهٔ_زهرا_سلام_الله_علیها 🏴🍃
هنگام استغاثه، این ذکرِ اعظم ِ ماست
"یافاطمه(س) دَخیلکْ" عنوانِ پرچم ِ ماست
دارالشفاست زهرا(س)؛ عین دواست زهرا(س)
واضح ترین دلیلِ تأثیرِ مرهم ِ ماست
در سینه چند وقتی ست دیگر نفس ندارد
انبوهِ دردهایش؛ اندوهِ هر دم ِ ماست
افتاده بینِ بستر، حالِ خوشی نداریم
هستیم بچه-شیعه! مادر؛ غمش غم ِ ماست
از ضربه هایِ بر "در" آخر به بستر افتاد
دیدیم داغِ سنگین! ایّام ِ ماتم ِ ماست
در صحنهٔ قیامت زهرا(س) بگوید ایکاش:
این گریه-کُن به نام ِ ما خورده! آدم ِ ماست
ماییم و گریهٔ شوق از آن همه کرامت
محشر دچارِ حیرت از اشکِ نم نم ِ ماست
والله فاطمیه هم خط قرمز ماست
هم تا قیام مهدی(عج)؛ خطّ مقدّم ماست
ما فکر آب و نانیم در فاطمیه هر سال
مادر ولی به فکرِ رزقِ محرّم ِ ماست
تنها نَه در محرّم! بلکه تمام ِ ایّام...
داغِ حسینِ(ع)عطشان داغِ دمادم ماست!
#صلی_الله_علیک_یا_أم_الحسنین_ع
#دخیلک_یا_بنت_رسول_الله_ص
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#مرضیه_عاطفی
#فاطمیه
#هجوم_به_خانه
#اشعار_اول_مجلسی
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیده
دنیا به چشم گریه کنان تار می شود
تا روضه، روضه ی در و دیوار می شود
زخم هزار ساله ی مان تیر می کشد
تا صحبت از حرارت مسمار می شود
بی اختیار یاد غم محسنت کنیم
تا یک گلی به شعله گرفتار می شود
"دیوار می کند کمکش راه می رود"
وقتی جوان ز حادثه ای زار می شود
با بغض و درد یاد مغیره کند دلم
تا بین خلق، صحبت کفتار می شود
زخمی که تیغ خنده ی کفتار می زند
بد تر ز هر چه زخم شرر بار می شود
یثرب چه شهری است که بعد از پیمبرش
زهرا فقط برای علی یار می شود
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#اللهم_العن_الجبت_والطاغوت
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اثر_جدید
#حسن_کردی
#فاطمیه
#اشعار_اول_مجلسی
#حضرت_زهرا_س
#شعر_پایداری
قیام سرخی اگر هست از قیام فاطمه داریم
که ما هرآنچه که داریم از مرام فاطمه داریم
نَمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق، هان چه نشستید؟
مگر نه زندگی خویش از دوام فاطمه داریم؟!
نه، انقلاب نکردیم تا درون کوفه بپوسیم
که هست کرببلایی اگر، به نام فاطمه داریم
به فکر خانهی همسایهایم؛ نان و مختصری عشق،
اگر به سفرهی ما هست، از کلام فاطمه داریم
یقین که صبح ازل ما سلام دادهایم به نورش
که شام روز ابد چشم بر سلام فاطمه داریم
غلام فاطمه در حشر غصّهای به سینه ندارد
که ما امید شفاعت هم از غلام فاطمه داریم
✍ #محسن_ناصحی
#فاطمیه
#اشعار_اول_مجلسی
#حضرت_زهرا_س
کسی به داشتن آبرو نیاز نداشت،
که در نماز به تسبیح او نیاز نداشت
به هیچ جا نرسید آخرش نمازی که
برای سجده به این خاک کو نیاز نداشت
چقدر ساده و افتاده زندگی کردند
وگرنه چادر زهرا رفو نیاز نداشت
به سلسبیل و به نهر بهشت فکر نکرد
علی که پهلوی دریا به جو نیاز نداشت
ندیدهایم طهارت به آب رو بزند
وضوی فاطمه آب وضو نیاز نداشت
تو رو به قبله نبودی، که قبله رو به تو بود
نماز خواندن تو سمت و سو نیاز نداشت
نفس نفس زدن تو خودش نفسگیر است
علی به هیچ طناب گلو نیاز نداشت
مراد شستن دست علی ز دنیا بود
وگرنه پیکر تو شستوشو نیاز نداشت
به هیچ چیز نیاز نداشت حتی قبر
نگو مزار ندارد، بگو نیاز نداشت
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
#فاطمیه
#اشعار_اول_مجلسی
🍃🏴 به نیت پیروزی جبههٔ مقاومت و
آزادی قدس شریف بحق الزهرا(س)
#نذرسلامتی_و_ظهور_حضرت_صاحب_الزمان_عج
🍃🏴
فاطمیه خط به خط درس ِ ولایت پروری ست
استقامت راهِ زهرایی ست(س) راهِ مادری ست
غزه و لبنان و سوریه نبردش حیدری ست
حملهٔ شیرانِ ایرانی یقیناً خیبری ست
یاری از حق را نکن تعطیل؛ یازهرا(س) بگو
نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو
درس ِ -ماندن با امام- از کربلا باید گرفت
رزقِ -محکم ایستان در بلا- باید گرفت
محفلی سرشار از ذکر و دعا باید گرفت
إذنِ فتحِ قدس را در روضه ها باید گرفت
گریه کن در روضه با تحلیل؛ یازهرا(س) بگو
نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو
بازهم لشکرکشی کرده ست ابلیس ِ جهود
قتل عام مسلمین با دستِ قوم ِ بی وجود
هر چه آتش هست بر می خیزد از گورِ یهود
میشود برچیده با دستانِ حزب الله زود
مثلِ امواجِ فرات و نیل؛ یازهرا(س) بگو
نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو
نفْس را از بندِ هیچ و پوچ ها آزاد کن
در وجودت باورِ رزمندگی ایجاد کن
باورِ دشمن-ستیزی را بیا فریاد کن
پس #شهیدالقدس را؛ #سیدحسن را یاد کن
تا مقامش را کُنی تجلیل؛ یازهرا(س) بگو
نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو
هر چه باطل؛ بیشتر شرّ و حماقت میکند
از فلسطین بیشتر ایران حمایت میکند
محضِ این کفتارِ صهیون که جنایت میکند-
غرّش ِ یک وعدهٔ صادق کفایت میکند
پابه پایِ فاتح و سجّیل؛ یازهرا(س) بگو
نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو
لحظهٔ فتح الفتوح است و مشخص میشویم
عاقبت آسوده از این قوم ِ نارَس میشویم
شاهدِ مرگِ نتانیاهویِ ناکَس میشویم
زائر هر سالهٔ بیت المقدس میشویم
دولت حق میشود تشکیل! یازهرا(س) بگو
نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو
میرویم و بر شهادتنامه امضا میرسد
إذن، از فرماندهٔ کلّ قوا؛ تا میرسد
#مرد_میدانیم و دارد نوبتِ ما میرسد
این نبرد آخر به ویرانیِ حیفا میرسد
تا سپاهِ حق شود تکمیل؛ یازهرا(س) بگو
نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو
منجی عالم می آید! میشود وقتِ قیام
کعبه گفته منتظر باشید! می آید امام
میرسد مولایمان با ذوالفقارِ انتقام
هست بی تردید، کارِ ظالمان، دیگر تمام
گشته در امرِ فرج تعجیل؛ یازهرا(س) بگو
نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو!
#اللهم_صل_علی_محمدوآل_محمدوعجل_فرجهم
#دخیلک_یا_أمّ_المقاومة_یافاطمة_الزهرا_س
#مثل_زهرا_س_پای_حق_می_ایستیم
#اسرائیل_ازصحنه_روزگارمحومیشود
#فلسطین_قطعا_آزاد_خواهد_شد
#فان_حزب_الله_هم_الغالبون
#هیئت_سکولار_نداریم
#با_ولایت_تا_شهادت
#مرضیه_عاطفی
#فاطمیه
#هجوم_به_خانه
#اشعار_اول_مجلسی
#شهادت_حضرت_زهرا_س
(السَّلاَمُ عَلَیْكِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ)
(یاسکبود)
میخواهم از خیرالنسا زهرا بگویم
از نور چشم مصطفا زهرا بگویم
از همسر شیر خدا زهرا بگویم
از شافع روز جزا زهرا بگویم
آن که نبی، « اُمّ ابیها » خوانْد او را
مظلومهاش مولا به دنیا خواند او را
اُمّ الائمه، حضرت زهرای اطهر (س)
او را که در قرآن خدایش خواند کوثر
کوثر، همان خار دوچشم خصم ابتر
یاس کبودِ باغ و بستان پیمبر (ص)
زهرا که نور چشم خیرالمرسلین است
هم همسر مولا امیرالمؤمنین است
آن بانویی که نیست همتایش به عالم
آنکه کند خم، سر به پیش پاش، مریم
نزد خدا و عرشیان باشد مکرّم
اما ندیده در جهان جز رنج و ماتم
در خردسالی داد از کف مادرش را
یعنی خدیجه، مادر غمپرورش را
او بود و بابا بود و غمهای فراوان
در کوچه و پسکوچهها آن ماهِ تابان
از خشم و توهینهای قوم نامسلمان
میدید بر بابا ، جفا ، بی هیچ بُرهان
ای وای...! از نامردمان بی مروّت
پرتاب سنگ و خاک، بر روی نبوّت
در کودکی تنها پرستار پدر بود
همدرد و هم همراه و هم یار پدر بود
چون شاهد غمهای بسیار پدر بود
آرامبخش روح و غمخوار پدر بود
تنها نه دختر بود بلکه بود مادر
هرگاه که میگشت با بابا برابر
چندی گذشت و داغ بابا شد مضاعف
شد فتنهای دیگر ز ایوان مُسقف
خود را خبیثان با حِیَل خواندند اشرف
شادیکنان، بربطزنان، در دستشان دف
بر جانشینی نبی، خود را نشاندند
بر عهد و پیمان غدیریشان نماندند
شرم از خدا هرگز نکردند آن پلیدان
ظلم و جفا کردند با خلق مسلمان
هرچند که دم میزدند از شرع و قرآن
با ظلمشان بر کفر خود کردند اذعان
غصب فدک کردند از دخت پیمبر
هم غصب کردند از دنائت، تخت حیدر...
خانهنشین کردند مولا را، به تزویر
روباهِ پیری را عوض کردند با شیر
تختِ ولایت شد به حکم زور تسخیر
آهن نمیگردد طلا هرگز به اکسیر
کِشتند بذر خودسری را در سقیفه
تا که شوند از شهوت قدرت خلیفه
شیر خدا هرگز نشد تسلیم کفتار
چون بود بر امر ولایت، خود سزاوار
میخواستند از او وقیحانه به اجبار
گیرند بیعت، لاجرم در بین انظار ـ
بر خانهی شیر خدا آتش کشیدند
هرچند خواری را برای خود خریدند
در خانهی شیر خدا محشر به پا شد
توهین به مولا و عزیز مصطفیٰ شد
زهرا به پشت در؛ که در با ضربه وا شد
شد محسنش سقط و علی بیهمنوا شد
کُشتند از کین دخت ختمالمرسلین را
صاحب_عزا کردند امیرالمؤمنین را
وقتی رها گردید زهرا از غم و درد
مولا شبانه پیکر او را ، کفن کرد
وآنگه به دور از چشم دشمنهای نامرد
بسپرد او را نیمه شب در مدفنی سرد
گویی وداع مهر و ماه آن شب رقم خورد
روح علی را خاک، آن شب با خودش برد
زهرا برفت و ماند غمهای عظیمش
(ساقی) کوثر ماند و اطفال یتیمش
غیر از خدا که بود همواره کلیمش
شد چاه، همراز غم و رنج و ندیمش
خاموش اگرچه شد چراغ عمر زهرا
داغ غمش آلاله سان مانده به دلها
سید محمدرضا شمس (ساقی)
#یاحسین_ع
#اشعار_اول_مجلسی
آقا چه میشود به غلامت کرم کنی
با گوشه ی نگاه دلش را حرم کنی
از بس که با گنه دلتان را شکسته ام
لایق نیم نگه به دل مضطرم کنی
یک گوشه ی نگاه تو دل را جلا دهد
دل میدهم تو را که شما گوهرم کنی
آقا مدال نوکریت را ز من نگیر
من سینه میزنم که تو عاشقترم کنی
ازکاروان عشق تو جامانده ام حسین
آیا شود مرا تو مقیم حرم کنی؟
یک جرعه ای بده تو ز صهبای کربلا
تا مست آن شراب و مِیِ کوثرم کنی
#مرتضی_شاهمندی ✍️📗
#اشعار_اول_مجلسی
#شهادت_حضرت_زینب_س
السلام علیکِ یا زینب کبری
السلام علیکِ یا بنتَ امیر المؤمنین
دوای درد اگر خواهی، بیا در مجلس زینب
اگر غرق غم و آهی، بیا درمجلس زینب
به سر منزل رساند یک نگاه زینبِ کبری
اگر گم کرده ی راهی ،بیا درمجلس زینب
نظر گر افکند یکدم ،رها سازد ز لغزشها
اگر افتاده در چاهی ،بیا درمجلس زینب
جلال و جاه می بخشد،گدا را گر تو ای سائل
پی اجلالی و جاهی، بیا درمجلس زینب
گدا دیدم در این درگه تمام شهریاران را
گدایی ،یا شهنشاهی، بیا درمجلس زینب
اگر از آنِ تو باشد، تمام هستی عالم
تو خاکی، عبدِ درگاهی ،بیا در مجلس زینب
افلاکیان خاکی
غزل مناجات
#امام_حسین_ع
#اشعار_اول_مجلسی
من اگر که دارمت دوست، ندارم اختیاری
چه خوش است دل سپردن، به چنین بزرگواری
نکند به گلشن خود ، تو اضافه ام ببینی
نشود کم اعتبارش ، گل اگر که داشت خاری
نه به شوق گندم آیم ، نه به کار مردم آیم
مگر از سر محبت ، تو بگیری ام به کاری
من از این خوشم بدان که ، بشناسی ام به آنکه
ز غم تو در مجالس زده شب به شب هواری
نفسی بساز با من ، متکان مرا ز دامن
که به یک تکان ساده ، شکند دل غباری
تو مخوان مرا حقیرم ، تو مبین مرا فقیرم
دل من حسین دارد ، تو که خویش را نداری
تو بر آن شدی بگیری، شده دست شمر را هم
تو فراتر از تصور ، تو بزرگمردی آری ...
خبری ز قاتلت نیست، ز تو غیر منزلت نیست
تو نشسته ای به دلها ، که همیشه ماندگاری
#ناصر_دودانگه