eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
5هزار دنبال‌کننده
427 عکس
124 ویدیو
772 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. @AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
درمان شدند پیش تو بیمارها چقدر از تو گرفته اند گرفتار ها چقدر رأفت تویی جلال تویی بیکران تویی کم‌بوده اند پیش تو بسیار ها چقدر ای آنکه عطر یاس و گلاب از شمیم توست خیرت رسیده است به عطارها چقدر بی دست، دست عالمیان را گرفته ای واشد به نام تو گره از کارها چقدر شیرینی سه ساله عیان کرد بر همه پرورده ی تو اند نمکدارها چقدر سردارها اسیر سرافرازیت شدند پای تو رفته اند سرِ دارها چقدر مانند پیکر تو مزار تو آب شد داغ تو ماند بر دل نیزارها چقدر زهرا رسید و چشم به خون بسته ی تو گفت ناگفتنی ست روضه ی دیوارها چقدر دست حسین بر سر و دست تو بر زمین آمد به چشم، بی کسی ِ یارها چقدر بستند با طناب سرت را به نیزه ها برخورد بر غرور علمدارها چقدر
دلخوریم از روزگار،  آتیش زدن رویای مارو‌ همسر از همسر خجالت می کشه دنیای مارو خونه ی خوشبختی مون حالا شده ویرونه ی ما پای نامحرم نباید وا می شد تو خونه ی ما تو افتادی ولی بازم برام  سپر بودی می بردنم تو زیر در بودی نمی تونستی از جا پاشی تو افتادی چطوری دوره کردنم دیدی طنابو دور گردنم دیدی نمی تونستی اما  پاشی یه دل از من ،  یه دست از تو چه پهلویی شکست از تو ... بند دوم از زبان حضرت زهرا (سلام الله علیها) فکر نمی کردم یه روز اینقد زیاد شه غربت من ببینم داره می ریزه اشک تو رو صورت من گریه داری ؟ گریه کردن که به یه مولا نمیاد سرتو پایین بیار ، دستم دیگه بالا نمیاد دارم میرم لاله ها عمرشون به دنیا نیست تو دنیا دیگه جای زهرا نیست  گریه واسه عمر کمم کن  حلالم کن نود روزه که زحمتت دادم کبود شده تو خونه ت افتادم یه کم دیگه تحملم کن جوون بودم حالا پیرم حلالم کن،  دارم میرم
با گریه هام مدینه رو سوزوندم برای دستای تو روضه خوندم خوش غیرت حرم بیا و ببین رخت عزا به بچه هات پوشوندم بسته بودش دستای خواهر تو رو نیزه ها بند نمی شد سر تو بابت موهای سپید رباب ... حلالیت گرفته مادر تو گلی نمونده دیگه تو گلشنش روضه ی بازه لالایی خوندنش داغ تو کاری با حرم کرده که برادراش ربابو نشناختنش ... بشیر میگفت خمیده شد نگارت من نبودم فاطمه بود کنارت میگن یه جور پاشیده بود پیکرت تنت رو ریختن میون مزارت از آسمون انگاری ماه گرفتن روضه خونات نوای آه گرفتن قبر تو اونقده کوچیک بود تورو با علی اصغر اشتباه گرفتن قد بلندی داشتی دشمن گرفت تیر اومد و چشمتو از من گرفت سر تو روی دامن حسین بود سر حسینو کی به دامن گرفت ؟ شما دوتا رو زیر پا هم دیدن نیزه دارا حالتونو پرسیدن شمر و سنان پابه پای حرمله خیلی به افتادنتون خندیدن ..
با گریه هام مدینه رو سوزوندم برای دستای تو روضه خوندم خوش غیرت حرم بیا و ببین رخت عزا به بچه هات پوشوندم بسته بودش دستای خواهر تو رو نیزه ها بند نمی شد سر تو بابت موهای سپید رباب ... حلالیت گرفته مادر تو گلی نمونده دیگه تو گلشنش روضه ی بازه لالایی خوندنش داغ تو کاری با حرم کرده که برادراش ربابو نشناختنش ... بشیر میگفت خمیده شد نگارت من نبودم فاطمه بود کنارت میگن یه جور پاشیده بود پیکرت تنت رو ریختن میون مزارت از آسمون انگاری ماه گرفتن روضه خونات نوای آه گرفتن قبر تو اونقده کوچیک بود تورو با علی اصغر اشتباه گرفتن قد بلندی داشتی دشمن گرفت تیر اومد و چشمتو از من گرفت سر تو روی دامن حسین بود سر حسینو کی به دامن گرفت ؟ شما دوتا رو زیر پا هم دیدن نیزه دارا حالتونو پرسیدن شمر و سنان پابه پای حرمله خیلی به افتادنتون خندیدن ..
پر از تو ام دم آخر ، ز غیر تو بری ام  دلم برای تو لک زد، مرا نمی بری ام ؟! به شوق اینکه بگیری مرا در آغوشت من از حیات گذشتم به مرگ مشتری ام به زیر تابش خورشید رنگ عوض کردم بعید باشد عزیزم به جا بیاوری ام حباب زیر قدم های من نمی شکند نمانده هیچ اثری از شکوه حیدری ام سه چهار مرتبه با شمر همکلام شدن چقدر لطمه زده بر غرور خواهری ام حسین چشم تو روشن به شام برگشتم هنوز خانه به دوش مصیبت سری ام .... که شمر آمد و از تن برید و بر نی زد بریده مثل همان ضجه های آخری ام ... مقطعه شده بودی تو را بغل کردم به قتلگاه تو گل کرد حس مادری ام ... حسین ،  کشته مرا حکمت نفس زدنت هنوز عطر تو جامانده روی پیرهنت
کشاند رأس تو بر نی، مرا به بازاری که داشت هر قدمش چشم مردم آزاری نرفته ای به سفر با سنان چه می دانی ز صبح تا به غروبی پر از گرفتاری رقیه ریخت دلش، کاش دختری دیگر به روی نیزه نبیند سر علمداری... غم اسارت زینب شراب را کم داشت قرار بود بمیریم باغمت  آری ... هزار مرتبه مردم  زغصه تا  دیدم که احترام لبت را نداشت می خواری به سمت قبله نه، زینب به سمت گودال است چه بر می آید از او غیر از این وفاداری هزار مرتبه گفتم اجل تو مدیونی مرا بدون حسینم دمی  نگهداری ....
غزل مناجات من اگر که دارمت دوست، ندارم اختیاری چه خوش است دل سپردن، به چنین بزرگواری نکند به گلشن خود ، تو اضافه ام ببینی نشود کم اعتبارش ، گل اگر که داشت خاری نه به شوق گندم آیم ، نه به کار مردم آیم مگر از سر محبت ، تو بگیری ام به کاری من از این خوشم بدان که ، بشناسی ام به آنکه ز غم تو در مجالس زده شب به شب هواری نفسی بساز با من ، متکان مرا ز دامن که به یک تکان ساده ، شکند دل غباری تو مخوان مرا حقیرم ، تو مبین مرا فقیرم دل من حسین دارد ، تو که خویش را نداری تو بر آن شدی بگیری،  شده دست شمر را هم تو فراتر از تصور ، تو بزرگمردی آری ... خبری ز قاتلت نیست، ز تو غیر منزلت نیست تو نشسته ای به دلها ، که همیشه ماندگاری
یا ابالفضل العباس  ع هر که شد مأنوس با تو با ارادت می شود هرکسی خاک درت شد با لیاقت می شود خانه ای که روضه ات را داشت شد بیت الکرم معبد عشق است هر جا از تو صحبت می شود طرز گفتار تو با  ارباب، آداب ادب طرز رفتار تو ،آداب زیارت می شود سفره ی ام البنین کارش گره واکردن است چه دعاهایی که با نذرش اجابت می شود رزق اشک گریه کن ها ، با دعای مادرت... با همان دستی که افتاده ست قسمت می شود  زور بازو قوت زانو و بعدش آبرو ... این علامت کش کنارت با نجابت می شود نوکرت پای علم بار تعصب می کشد دستگیرش تیغه های این علامت می شود روز محشر روز حسرتهاست پس با این حساب قسمت هرکس غلامت نیست حسرت می شود من خدا را زیر این بیرق فقط می بینمش یا ابالفضلی که می گویم عبادت می شود پشت ارباب دوعالم را نبود تو شکست سهم زینب هم بدون تو اسارت می شود یاد قبری کوچک و یک مشک پاره می کنیم در میان روضه تا حرف از خجالت می شود دست هایت را بریدند و تماشا می کنی خیمه های بی عمودی را که غارت می شود بوسه می زد شاه عالم روی خاک علقمه دستهایی را که اسباب شفاعت می شود
یا ابالفضل(ع) هر که شد مأنوس با تو با ارادت می شود هرکسی خاک درت شد با لیاقت می شود خانه ای که روضه ات را داشت شد بیت الکرم معبد عشق است هر جا از تو صحبت می شود طرز گفتار تو با تو ارباب، آداب ادب طرز رفتار تو ،آداب زیارت می شود سفره ی ام البنین کارش گره واکردن است چه دعاهایی که با نذرش اجابت می شود رزق اشک گریه کن ها ، با دعای مادرت... با همان دستی که افتاده ست قسمت می شود زور بازو قوت زانو و بعدش آبرو ... این علامت کش کنارت با نجابت می شود نوکرت پای علم بار تعصب می کشد دستگیرش تیغه های این علامت می شود روز محشر روز حسرتهاست پس با این حساب قسمت هرکس غلامت نیست حسرت می شود من خدا را زیر این بیرق فقط می بینمش یا ابالفضلی که می گویم عبادت می شود پشت ارباب دوعالم را نبود تو شکست سهم زینب هم بدون تو اسارت می شود یاد قبری کوچک و یک مشک پاره می کنیم در میان روضه تا حرف از خجالت می شود دست هایت را بریدند و تماشا می کنی خیمه های بی عمودی را که غارت می شود بوسه می زد شاه عالم روی خاک علقمه دستهایی را که اسباب شفاعت می شود
گوهر حیدر گوهر حیدر، گوهر آورده است جلوه ی قرص قمر آورده است روی دو دستش پسر آورده است ام بنین شیر نر آورده است روز علی رو و شبش موی اوست تیغ علی ، گوشه ی ابروی اوست هان ! ضربانش چه وزین می زند طعنه نگاهش به نگین می زند اخم علی ، ضربه به کین می زند پشت فلک را به زمین می زند مژده که آمد قمر عالمین روی لبش ذکر امیری حسین ماه کرم , در خور مدح و ثناست درد بیارید که چشمش دواست طفل نگو ، عاشق تیر بلاست قامت او محشر کرب و بلاست بر لب حور و ملک این نغمه بود ذخر الحسین چشم به دنیا گشود آمده ای یاوری دین کنی هرچه حسین گفت تو تمکین کنی سر بدهم تا که تو تمرین کنی مرگ مرا کاش تو شیرین کنی کاش به دریای تو پاکم کنند زیر قدم های تو خاکم کنند حق به دلت مُهر تولا زده مِهر تو را نیز به دلها زده کشتی امن تو به دریا زده بوسه به دستان تو مولا زده ماه عرب، ماه عجم کیست ؟ تو وارث شمشیر دو دم کیست ؟ تو‌ آمدی از ایل و تباری اصیل مست تماشای تو شد جبرییل جان حسینی و به زینب کفیل بر علم سرخ تو عالم دخیل خورده گره نبض جهانم به تو ای علم افراشته، جانم به تو هر که از اوصاف کرم گفته است از غم هجران حرم گفته است.. حرف مرا..چشم ترم گفته است جای نصیحت پدرم گفته است: بر خم زلفش تو گرفتار باش نوکر عباس علمدار باش روی تو از ماه نشان را گرفت آمد و نبض ضربان را گرفت سر غمت چیست که جان را گرفت نام ابلفضل جهان را گرفت اسم تو شد زینت هر منبری حیدری و حیدری و حیدری بودنت آرامش قلب رباب لب به دعا باز کن ای مستجاب خم نشو تا نهر ای عالیجناب رو نزن ای حضرت دریا به آب آب خودش تشنه ی لبهای توست خاک کجا ؟ عرش خدا جای توست خون تو در علقمه غلطیده شد خیمه پر از حرف نسنجیده شد اشک حسین بن علی دیده شد دست تو قرآن شد و بوسیده شد دست جدا از بدنت، چاره ساز دست به دامان تو کردم دراز سنسیز اولار قلب جهان تار و مار آدین ائدر فصل خزانی بهار قاشلاری تیغ دو دم ذوالفقار سنسن حسین و حسنه هم جوار کیمسه سنین تک شرف الناس اولار قطعا حسین قارداشی عباس اولار
ام لیلا در بغل دارد چه زیبا گوهری آفرید او را خدای او برای دلبری   جان به آقای جهان و خنده ی روی لبش شاه بود و شاه تر شد با چنین تاج سری بی علی گویا نمی چرخید چرخ روزگار رو نمایی کرد ارباب از علی دیگری قبل از او و بعد از او خلقت به چشم خود ندید از علیِ اکبرش مولود خوش سیما تری دیدنی که هست اما دیدنی تر  می شود سیرت حیدر کنار صورت پیغمبری.... آرزو دارد علی باشد علی بن حسین تا به مردم بیشتر خدمت کند تا سروری با عمو عباس خود ، یک روز غوغا می کند انتظار این است بی شک از چنین رزم آوری او عصای دست بابا می شود در کربلا ضجه در می آورد شمشیر او از لشکری یا علی اکبر کرم کن دست مارا هم بگیر .... عیدی ما را حرم کن دست مارا هم بگیر ..... لایق مهری،  به آغوش نجابت می روی روی دست عمه ها نوبت به نوبت می روی روی تو یاد آور  روی پیمبر می شود در دل عشاق او با این شباهت می روی ما حرم را دیده ایم و تو خود ارباب را محضر ارباب ما ساعت به ساعت می روی نوش جان تو ، بغل های حسین بن علی خوش به حال تو که اینگونه زیارت می روی کار دل کندن ز خود را سخت مشکل می کنی تا به قربان پدر با این ملاحت می روی بین مردم پخش شد قربانی میلاد تو با کرامت آمدی و با کرامت می روی نوبت پخش خودت هم بین صحرا می رسد آه روزی بر عبا  ، قسمت به قسمت می روی با همین اندازه ای که روز میلاد آمدی بلکه از این ریزتر ، روز شهادت می روی
در راه وصل ، ما ندویده بریده ایم باری به روی شانه نبرده خمیده ایم دوران انتظار به ما خوش گذشته است ما را ببخش تازه به دوران رسیده ایم دنیای بی تو نیست به غیر از جهنمی دنیا تویی و ما همه دنیا ندیده ایم ... با اولین نسیم گذشتیم از این درخت ما یا کریم از سر شاخه پریده ایم ... ترجیح داده ایم قفس را به پر زدن یوسف فروش های اسارت خریده ایم در پشت پرده های جهالت نهان شدیم در نوع خود به وادی غفلت پدیده ایم در عصر انتظار تو یک عمر روز و شب جای نفس،  بدون تو ذلت کشیده ایم