eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
4.9هزار دنبال‌کننده
427 عکس
124 ویدیو
769 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. @AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸«ارواحنافداه»راتازه_میکند... 🔖 رسم است که ابزار قتل و آزار مقتول را از دیدگان اولیاء دَم او دور می‌کنند تا داغ قلبشان تازه نگردد.‌.. 🔎 اما به حکم روایت: 📋 ذَلِكَ الْحَطَبُ عِنْدَنَا نَتَوَارَثُهُ(۱) ▪️آن هیزم‌ها در نزد ما اهل‌بیت، از امامی به امام بعدی به ارث می‌رسد. 👈 عین همان هیزم‌هایی که خانه صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها را به آتش کشیدند، در زمان حاضر در نزد حضرت ولیعصر «ارواحنافداه» است... و خدا می‌داند که با دیدن آن هیزم‌ها چه بر قلب نازنینش می‌گذرد ... 📝 همان هیزم‌هایی که چنان بلایی بر سر صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها آوردند که خود آن مظلومه فرمود: 📋 فَسَقَطْتُ لِوَجْهِی وَ النَّارُ تُسْعَرُ وَ تَسْفَعُ وَجْهِی، ▪️در آنجا (پشت در) با صورت به زمين خوردم، در حالی كه آتش دور و‌ برم شعله می‌کشید و حرارتش صورتم را مي‌سوزاند!(۲) 📌 لغت عرب معنای «تَسْفَعُ» را اینگونه می‌نویسد: أی «تَضرِب» و «تَلطِم»(۳) ✍ یعنی آن‌قدر آتش شعله‌ور بود که گویا زبانه‌های آتش، سیلی به وجه مبارک آن حضرت می‌زد... 📚(۱)دلائل الإمامة، ص۴۵۶ 📚(۲)ارشاد القلوب، ج۲ ص۳۶۲ 📚(۲) بحارالانوار ج۳۰ ص۳۴۳ 📚(۳)القاموس المحیط، ج۱ ص۷۲۸.
السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیده دنیا به چشم گریه کنان تار می شود تا روضه، روضه ی در و دیوار می شود زخم هزار ساله ی مان تیر می کشد تا صحبت از حرارت مسمار می شود بی اختیار یاد غم محسنت کنیم تا یک گلی به شعله گرفتار می شود "دیوار می کند کمکش راه می رود" وقتی جوان ز حادثه ای زار می شود با بغض و درد یاد مغیره کند دلم تا بین خلق، صحبت کفتار می شود زخمی که تیغ خنده ی کفتار می زند بد تر ز هر چه زخم شرر بار می شود یثرب چه شهری است که بعد از پیمبرش زهرا فقط برای علی یار می شود
سبک:همه جا کربلا دود آتش بلند    خانه  خاکستری یاس حیدر شده    رنگ نیلوفری یا حجه الله آجرک الله ......... مرتضی کعبه و    فاطمه در طواف حج او را شکست   ضربه های غلاف ......... صورت آفتاب  چون شفق شعله ور لاله روییده است    بین دیوار و در ......... لرزه بر پیکر     لاله و یاسمن دختری ناله زد    مادرم را مزن ........ آینه می شکست    بسته دست علی بال و پر میزند     همه هست علی یا حجه الله آجرک الله
سبک: حاج ناظم ریحانه النبی  ماه مدینه اجر رسالت را دارد به سینه زهرا گلی بود    با عمر کوتاه یا صاحب الزمان آجرک الله □□□ خانه در آتش و پروانه می سوخت یاس یاسین در آن گلخانه می سوخت بیت ولایت   شده قتلگاه یا صاحب الزمان آجرک الله □□□ شکسته قامت  نخل طوبی شد هر چه شد با علی  در کوچه ها شد مدینه گریان  دارد به لب آه یا صاحب الزمان آجرک الله □□□ در سوگ فاطمه  غم گریه میکرد اول مظلوم عالم گریه میکرد می گرید چشم  ستاره و ماه یا صاحب الزمان آجرک الله
ماتم از راه رسید کمر غصه خمید تا علی از مسجد بسوی خانه دوید همه دیدند که چشمان امامت تر بود پهلوانی که زمین خورد یل خیبر بود یا علی یا مظلوم چشم تر گریه کند میخ در گریه کند نوحه خوان شد خورشید با قمر گریه کند تا علی روبروی همسر مجروح نشست نزد کشتی شکسته به فغان نوح نشست یا علی یا مظلوم خانه در محنت شد صحبت از غربت شد زخم مسمار بگفت فاطمه راحت شد دست گلچین به خزان گل صد برگ آمد آنقدر پا به در سوخته زد ، مرگ آمد یا علی یا مظلوم
یا حُجَّهَ اللهِ    عَلی الحُجَج زهرا شهیده ی علی     مادر عاشورا واویلا واویلا   یا زهرا یازهرا یاس بهشتی و    دختر یاسینی پشت در ناله ات    یا فضه خذینی واویلا.... شان تو انما       سفره ات هل اتی تو کجا ، سیلی و     تو کجا ، کوچه ها واویلا.... اگر چه خلقت   عالم دست تو بود با تازیانه ها      بازویت شد کبود واویلا.....
(زبان حال جناب سلمان) ناگهان پشت در شلوغ شدو کفر آتش به جان دین افتاد یک نفر با لگد به در زد و بعد مادری پشت در زمین افتاد من که سلمان اهلبیتم، پس چشم‌هایم به دست مولا بود من اجازه نداشتم آن‌روز فقط این کار، کار زهرا بود وسط خانه بودم و دیدم داشت زخم علی نمک می‌خورد دست مولا به ریسمان بود و فاطمه پشت در کتک می‌خورد یک طرف فاطمه که یاس علی‌ست یک طرف میخِ در که شعله‌ور است کاش می‌شد مرا کتک بزنند فاطمه دختر پیامبر است وای از دست نامسلمان‌ها تازیانه زدند بر قرآن گفتم ای وای یا رسول الله! دخترت را زدند نامردان بین آتش نفس نفس زد و گفت گرچه من دست بر کمر دارم محسنم هم اگر شهید شود از علی دست بر نمی‌دارم ✍
4_6032904247295610558.mp3
1.44M
۱۴۰۳ بند1️⃣ چشامو ببین بغضی تو گلومه و صدامو ببین بیا و غربت این امام و ببین چشامو ببین بیا فاطمه درد تو به من نگفتیا فاطمه من بمیرم که دیدی چیا فاطمه بیا فاطمه غم‌تو به من نگو باشه / بگو زندگیم سرِ جاشه هِی میگم پیش خودم امروز / الهی که فاطمه‌م پاشه (بمیرم ، من برات بمیرم) بند2️⃣ بمون فاطمه پشت در تو شدی نصفه جون فاطمه زخم‌تو ندادی بِم نشون فاطمه بمون فاطمه لگد میزدن قنفذ و مغیره با حسد میزدن من بمیرم که تو رو چه بد میزدن لگد میزدن رو زمین افتادی من دیدم / اولین بار بوده لرزیدم دست من رو با طناب بستن / یکی‌شون میکرده تهدیدم (بمیرم ، من برات بمیرم) 🖍️
4_5879989401374690766.mp3
2.56M
«زمینه فاطمیه در و دیوار» (زبانحال مولا) بند1️⃣ قرار بوده ، شادی بیاد توو خونه مون قرار بوده ، یه بار دیگه پدر بشم قرار نبود ، این اتفاق بیفته و... اینجوری بی پسر بشم فضه کمک کن ، برسون خودتو سراسیمه فضه کمک کن ، می‌بینی حال‌زهرا وخیمه فضه کمک کن ، فضه کمک کن بار اوّله ، سر و صدا تو خونه شد واسه کشتنش ، یه میخ در بهونه شد خون بچه‌م از ، کنج دیوار روونه شد ( ای وای ، ای وای ) بند2️⃣ قرار بوده ، خونه مون آسمون باشه قرار بوده ، خونه ی امن مون باشه قرار نبود ، این اتفاق بیفته و ... حالا سر زبون باشه می‌بینی زهرا، تو که توو محل آبرو داری می‌بینی زهرا، هیچکسی نیومد واسه یاری می‌بینی زهرا، می‌بینی زهرا توی کوچه مون ، سر و صدا بلند شده واسه کشتنت ، چرا بگو بخند شده ضربه ی غلاف ، شبیه بازوبند شده (ای وای ، ای وای) بند3️⃣ قرار بوده ، تا آخرش با هم باشیم قرار بوده ، جدا از درد و غم باشیم قرارنبود ، این اتفاق بیفته ... روزی با قدّ خم باشیم اون روزُ می‌گم ، روز پر از آشوبِ گودال اون روزُ می‌گم ، سر پیراهن میشه جنجال اون روزُ می‌گم ، اون روزُ می‌گم گریه کردی و ، پیرْهَن و دوختی فاطمه کشتنِ حسین ، یه فرقی داره با همه زیر خنجری ، رگای نامنظمه (ای وای ، ای وای) 🖍️
پرتلاطم مثل دریا پشت این در ایستاده پشت این در، جاریِ آیات کوثر ایستاده آن‌طرف طوفان غیرت، پای دین حق نشسته این‌طرف دریای عصمت، پشت حیدر ایستاده ریشه در خاک ازل دارد که این‌سان راست‌قامت روبروی -تا قیامت قوم ابتر- ایستاده پشت این در، جبرئیل -آن عند ذی‌العرش المکین- تا اذن از ناموس ِحق گیرد، مکرر ایستاده تا ببوید عطر آن سیب بهشتی را دوباره بر در این خانه، صبح و شب پیمبر ایستاده اینک اما... آتشی بر دامن این در نشسته پشت در، پروانه‌ای افروخته پر ایستاده شعله از شرم بد اقبالیِ خود می‌سوزد آنک دست بر دامان در، بی‌تاب و مضطر ایستاده شعله در اقبال شومش دیده شاید دختری را در بیابان -آتش افتاده به معجر- ایستاده یک پدر -افتان و خیزان- هر قدم را پیر می‌شد هر قدم، بر تکه‌ای از نعش اکبر ایستاده مادری آن‌سوی خیمه، بر لبش لالایی اصغر تا نبیند شرم شوهر را، عقب‌تر ایستاده کربلای چار بود و دست‌بسته ته‌نشین شد چشم بر در، مادرش تا روز آخر ایستاده امر فرمانده به ماندن بود، تا فرمان بعدی او چهل سال است -تنها- تنگ معبر ایستاده این‌طرف گودال خون‌پالا و آن‌سو تل مضطر آن‌طرف‌تر مادری با دیده‌ی تر ایستاده خواهری تا یک نشان از کهنه پیراهن بیابد روی تلی از سنان و تیر و خنجر ایستاده وارثان غیرت‌اند این قوم، آنک نوجوانی بی لباس رزم، رودرروی لشکر ایستاده سال‌های پیش هم، در غربت دلتنگ کوچه‌ کودکی -بر پنجه- بالاخواه مادر ایستاده ساکت و غمبار -خانه- بغض، در جانش نشسته مدتی را... مادرِ این خانه، کمتر ایستاده می‌فروغد -همچنان- این ماه، حتی در مُحاقش تا فلک برپاست -با خورشید و اختر- ایستاده لیلةالقدری که دنیا، وسع درکش را ندارد در طلوعنده‌ترین آفاقِ محشر ایستاده
هم فلاني با لگد كوبيدنش در را شكست هم پليد بی حيا پشت پيمبر را شكست بشكند پايش ،خدا لعنت كند آن پست را ضربه اي كه زد به در پهلوی مادر را شكست بايد از اينجا به بعد روضه را رد شد كمی ديدن صديقه آنجا بغض حيدر را شكست يك تنه پای امامش ايستاده فاطمه مثل حیدر، قدرت آن قوم كافر را شكست قنفذ آمد با مغيره تازيانه با غلاف دست اين دو، يك به يك آيات كوثر را شكست باز هم حيدر به داد مردم عالم رسيد صحبت از نفرين زهرا پای منبر را شكست داشت بر مي گشت از مسجد غريبانه علي بسكه سنگين است اين غم، عاشقی سر را شکست
(السَّلاَمُ عَلَیْكِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ) (یاس‌کبود) می‌خواهم از خیرالنسا زهرا بگویم از نور چشم مصطفا زهرا بگویم از همسر شیر خدا زهرا بگویم از شافع روز جزا زهرا بگویم آن که نبی، « اُمّ ابیها » خوانْد او را مظلومه‌اش مولا به دنیا خواند او را اُمّ الائمه، حضرت زهرای اطهر (س) او را که در قرآن خدایش خواند کوثر کوثر، همان خار دوچشم خصم ابتر یاس کبودِ باغ و بستان پیمبر (ص) زهرا که نور چشم خیرالمرسلین است هم همسر مولا امیرالمؤمنین است آن بانویی که نیست همتایش به عالم آنکه کند خم، سر به پیش پاش، مریم نزد خدا و عرشیان باشد مکرّم اما ندیده در جهان جز رنج و ماتم در خردسالی داد از کف مادرش را یعنی خدیجه، مادر غم‌پرورش را او بود و بابا بود و غم‌های فراوان در کوچه و پس‌کوچه‌ها آن ماهِ تابان از خشم و توهین‌های قوم نامسلمان می‌دید بر بابا ، جفا ، بی هیچ بُرهان ای وای...! از نامردمان بی مروّت پرتاب سنگ و خاک، بر روی نبوّت در کودکی تنها پرستار پدر بود همدرد و هم همراه و هم یار پدر بود چون شاهد غم‌های بسیار پدر بود آرام‌بخش روح و غمخوار پدر بود تنها نه دختر بود بلکه بود مادر هرگاه که می‌گشت با بابا برابر چندی گذشت و داغ بابا شد مضاعف شد فتنه‌ای دیگر ز ایوان مُسقف خود را خبیثان با حِیَل خواندند اشرف شادی‌کنان، بربط‌زنان، در دستشان دف بر جانشینی نبی، خود را نشاندند بر عهد و پیمان غدیری‌شان نماندند شرم از خدا هرگز نکردند آن پلیدان ظلم و جفا کردند با خلق مسلمان هرچند که دم می‌زدند از شرع و قرآن با ظلم‌شان بر کفر خود کردند اذعان غصب فدک کردند از دخت پیمبر هم غصب کردند از دنائت، تخت حیدر... خانه‌نشین کردند مولا را، به تزویر روباهِ پیری را عوض کردند با شیر تختِ ولایت شد به حکم زور تسخیر آهن نمی‌گردد طلا هرگز به اکسیر کِشتند بذر خودسری را در سقیفه تا که شوند از شهوت قدرت خلیفه شیر خدا هرگز نشد تسلیم کفتار چون بود بر امر ولایت، خود سزاوار می‌خواستند از او وقیحانه به اجبار گیرند بیعت، لاجرم در بین انظار ـ بر خانه‌ی شیر خدا آتش کشیدند هرچند خواری را برای خود خریدند در خانه‌ی شیر خدا محشر به پا شد توهین به مولا و عزیز مصطفیٰ شد زهرا به پشت در؛ که در با ضربه وا شد شد محسنش سقط و علی بی‌همنوا شد کُشتند از کین دخت ختم‌‌المرسلین را صاحب_عزا کردند امیرالمؤمنین را وقتی رها گردید زهرا از غم و درد مولا شبانه پیکر او را ، کفن کرد وآنگه به دور از چشم دشمن‌های نامرد بسپرد او را نیمه شب در مدفنی سرد گویی وداع مهر و ماه آن شب رقم خورد روح علی را خاک، آن شب با خودش برد زهرا برفت و ماند غم‌های عظیمش (ساقی) کوثر ماند و اطفال یتیمش غیر از خدا که بود همواره کلیمش شد چاه، همراز غم و رنج و ندیمش خاموش اگرچه شد چراغ عمر زهرا داغ غمش آلاله‌ سان مانده به دل‌‌ها سید محمدرضا شمس (ساقی)