«بسم ربّ الفاطمــه»
#آغاز_فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا_س
باز این چه روضه ایست که مثل محرم است
باز این چه نوحه ایست که تصویر ماتم است
باز این چه ناله ای ایست که می خیزد از زمین
یا این چه گریه ایست که از عرش اعظم است
گویا که دم گرفتــه زمیــن رو به آسمان
عرش برین و فرش ، سیه پوشِ این غم است
از غــــربت شبـــانهٔ تشیــیع آسمــــان
گویا که زلزله ای به ارکان عـــالم است
صحبت از آتش است و در و بیت فاطمه
این فتنــه ها برای شروع محـــرم است
رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۱/۹/۱۶
«بسم ربِّ الفاطمـه»
#آغاز_فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا_علیها_سلام
فاطمیـــه غربت بی انتهـــای حیدر است
فاطمیــــه سوز آه بی صدای حیدر است
فاطمیـــه نالهٔ دیــوار و مسمـــار و در و
حسرت چشمان پاک بچه های حیدر است
خاطرات کوچه و بغض حسن ،اشک حسین
غربت و بی مادری سهم سرای حیدر است
در هجــوم طعنه های تلخ بعد از فاطمه
چاه ، تنهــا مَحـرَم دردآشنای حیدر است
جمــلهٔ "الجـار ثم الدار" در هر نیمه شب
مثل زهرا در قنوت و ربّنــای حیدر است
کاش قدری درک می کردند آن همسایه ها
نور سبز استــجابت در دعای حیدر است
حیـــدری که هر سلام بی جوابش آه بود
شاهد این غربتش تنها خدای حیدر است
آفتـــاب عــالم آرایی که در اوج کمـــال
هردوعالم ذره ای درزیر پای حیدر است
بوتــرابی که برایش تربت پاک بقیــــع
نیمه شبهــا راز دار با وفای حیدر است
هر کسی شد محرم بزم عزای فاطمـــه
داغدار فاطمه ، تحت لوای حیدر است
رقیه سعیدی(ڪیمیا)
۱۴۰۱/۹/۱۶