eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
6.4هزار دنبال‌کننده
565 عکس
171 ویدیو
841 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. @AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
دوبیتی نونهال باغ احمد بین ثمر آورده است گلشن جانان نگر گل تازه تر آورده است میوه ی این باغ مولودی است نام او حسن بر محمد فاطمه نور بصر آورده است ▪️ چون که شد پانزده ماه سعید رمضان چهره ی ماه حسن سبط نبی گشت عیان مجتبی شد متولد که ز یمن قدمش سبز و خرم شد و پر نور همه کون و مکان ▪️ کرد اعطا ز مرحمت دادار مجتبی را به حیدر کرار شاد و خرم بود ز دیدارش فاطمه دخت احمد مختار
دوبیتی چون حمزه شد فدا به ره دین کردگار جسمش فتاده بود به میدان کارزار هنده بیامد و ز جفا پهلویش درید تا آوَرَد برون جگر آن بزرگوار ▪️ شد شهید اندر احد عَمّوی ختم المرسلین جسم ایشان مُثله شد از جانب اعدای دین طوف قبر اطهرش را ای خدا قسمت نما بر تمام دوستداران امیرالمؤمنین
دوبیتی در جوانی جواد ابنِ رضا شد شهید از ستم به زهر جفا گوشه ی حجره از عطش می سوخت قاتلش آب هم نداد او را ▪️ نور چشم رضا امام جواد با لب تشنه چون حسین جان داد همسرش زهر داده بود او را العطش گفت تا ز پا افتاد ▪️ درد من و دوای تو یا حضرت جواد چشم من و عطای تو یا حضرت جواد خُرّم دو دیده ای که بِگِریَد زِ روی صدق در ماتم و عزای تو یا حضرت جواد
دوبیتی ای خدا از کرم و جود و عطا جبل النور نما قسمت ما تا که باشیم به روز عرفات اندر آن وادی و خوانیم دعا ▪️ هرکه امروز بود در عرفات می کند یاد ز کشتی نجات آن که خوانده است حسین می خواند تا ببیند اثرش بعد ممات
در خیام علوی آب روان نایاب است(شام تاسوعا بود ماتم عظمی بود) شیرخواره علی اصغر ز عطش بی تاب است(شام تاسوعا بود ماتم عظمی بود) از غم ناله ی اصغر شده بی تاب رباب(شام تاسوعا بود ماتم عظمی بود) دل او پر شرر از تشنگی و دیده پر آب(شام تاسوعا بود ماتم عظمی بود)
دوبیتی از عنایات خداوند کریم شهر ری دارد شه عبد العظیم گر نصیبت شد به پابوسش رَوی کن طلب حاجات خود از آن کریم ▪️ از کرم و لطف خدای حلیم در این جهادن زد قدم عبد العظیم کریم اهل البیت جدّش بُوَد که او بُوَد شاخه ای از آن کریم
دوبیتی گه میلاد دوّمین حسن است شیعه ی او بُرون ز هر محن است نور چشم محمّد است و علی عسکری است و نور ذوالمنن است ▪️ مجمع اهل ولا پر شور شد سامرا سینا و کوه طور شد در جهان آمد امام عسکری از قدوم او جهان پر نور شد ▪️ باز حق از راه جود و مرحمت بر بشر لطف فراوان کرده است مَقدم مولی امام عسکری سامرا را نورباران کرده است
دوبیتی مرغ روح حضرت معصومه زین دار جهان پر زده با اِذن داور جانب باغ جنان تسلیت گوییم ما با قلب سوزان از غمش در حضور فخر عالم مهدی صاحب زمان ▪️ ای که در یثرب نمایی قبر زهرا جست و جو بعضی از صاحبدلان گفتند این راز مگو باید آیی در قم و معصومه را زائر شوی شاید از ایشان بگیری حاجتت را جای او
بر دخت نبی و حسنینش صلوات بر شوهر او و زینبینش صلوات حاجت ز رقیه اش بخواه و بنما تقدیم به دختر حسینش صلوات تقدیر چو شد ز سوی رب اعلا گردید سه ساله ای سفیر بابا او فاطمه بود و بر رقیه مشهور در شام سفارتش بُوَد پابرجا رقیه ای که دختر امام است سفیر باب خود به شهر شام است حاجت بخواه از محضرش که ایشان لطف و کرامتش عَلَی الدَّوام است خدا به خامس آل عبا نمود اکرام رقیه ای که شود او سفیرش اندر شام سفارتش به دمشق است با شکوه و جلال هر آن که زائر او شد دلش شود آرام بنهاد رقیه قدمش را چو در این دار شد شاد هر آن کس که بُدی مَحرم اسرار چون گشت سه ساله ز جهان دیده فرو بست گردید سفیر پدرش آن دُرِ شهوار
چون حمزه شد فدا به ره دین کردگار جسمش فتاده بود به میدان کارزار هنده بیامد و ز جفا پهلویش درید تا آوَرَد برون جگر آن بزرگوار ▪️ شد شهید اندر احد عَمّوی ختم المرسلین جسم ایشان مُثله شد از جانب اعدای دین طوف قبر اطهرش را ای خدا قسمت نما بر تمام دوستداران امیرالمؤمنین
ای صبح که خورشید به شام تو گریست آفاق به پاس احترام تو گریست قبر تو غریب مانده اما باید بر غربت مکتب و مرام تو گریست 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 يا رب تو به حقِّ جعفر آن صدق تمام آن كاو به حياتِ علم، بخشيده دوام همت بده ما را به بلندای نماز تا شيعه ی جعفری بمانيم مدام سخت است به محتضر، دمی راز و نياز حتی چه رسد به خلق گردد دمساز هنگام وداع، حضرت صادق بود جان بر لب و می كرد سفارش به نماز 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 صادق رئیس مذهب و مرآت سرمد است نور دو دیدگان رسول مسدد است دانشگه علوم الهی است مکتبش معروف وی به صادق آل محمد است ای حجت دادار و کلام الله ناطق وی عالم کلیه ی اسرار و حقایق ما عبد و گداییم تو مولی و کریمی بر ما نظری کن ز کرم حضرت صادق شد شهید از زهر کین تا صادق علم الیقین خونجگر گشتند از داغش تمام مؤمنین حضرت موسای کاظم در عزای او نشست شهر یثرب گشت غرق ماتم و اندوهگین تا امام صادق از زهر جفا گشتی شهید رفت از دار دنی مرآت خلاق مجید حضرت موسای کاظم شد عزادار پدر دیده تر خونین جگر از ظلم اعدای پلید 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 به پای خس چو گلی زرد و خسته افتادم به دست خصم دنی دست بسته افتادم چو تازیانه ی ابن ربیع را دیدم به یاد مادر پهلو شکسته افتادم 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 آن فرقه ای که تیشه به نخل فدک زدند صبر رئیس مذهب ما را محک زدند او را زِ خانه نیمه شب برد خصم دون از کوچه ای که مادر او را کتک زدند 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 مزارت غرق در غم هاست ای وای زِ انبـوه مـلــک آواســت ای وای صـدای نـالـه آیــد از بقیعت گمانم مادرت زهراست ای وای 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 پرورده ی دامن شقایق هستیم از خیل بلا کشان عاشق هستیم قرآن محمدی ﮐﺘﺎﺏ ﺩﻝ ﻣﺎﺳﺖ در مکتب شیعیان صادق هستیم 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 مائیم و هدایت امام صادق مدیون روایت امام صادق ای کاش که در مدینه بودیم همه در روز شهادت امام صادق 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 او گریه به غصه های مادر می کرد وقتی که نظر به آتش در می کرد از خانه چو دست بسته او را بردند یاد از غم تنهایی حیدر می کرد
گردیده عیان اهل ولا رحمت دادار خورشید و مهی در مه ذالقعده پدیدار در اوّل مَه دختری از عترت طاها نور بصر فاطمه و حیدر کرّار در خانه ی موسی پسر حضرت صادق آمد به جهان نور دل او گل بی خار بانوی کریمه که بُوَد بارگهش قم خواهر بُوَد این فاطمه بر ثامن الاطهار در یازدهمِ این مه ذالقعده ی زیبا با اذن خدا آمده در صحنه ی این دار سوم علی آن کس که ملقّب به رضا شد باشد حرم محترمش مطلع الانوار در شأن و مقامش بُوَد این بس که به عالم فرموده وَرا پاره ی تن احمد مختار بر ما نظری گر ز عنایت بنماید هشتم وصی ختم رسل سید ابرار حاجات محبان همه را می دهد از لطف با گوشه ی چشمی بگشاید گره از کار ای خسرو خوبان به گدایان نظری کن ما ریزه خور خوان شماییم و به غم یار یا رب تو قبول عرض ارادت ز مقدّم فرما ز ره جود و کرم خالق غفار