eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
5هزار دنبال‌کننده
436 عکس
130 ویدیو
773 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. @AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
شهر مدینه امشب غرق غم و عزا شد نخلان تاجدارش همدرد مرتضی شد گرچه سکوت تلخی حاکم بر این مدینه است قلب سیاهپوشش از درد مبتلا شد تاریکی حجازی دارد به دل پیامی: راز و نیاز زهرا هر شب به سوی ما شد ای مصطفی کجایی رفتی به سوی الله زهرا میان در ماند در راه حق فدا شد امشب علی چه غمگین تنها بماند در شب از اشک او چه زیبا یک غنچه یاس وا شد ای مستمع ولایت از فاطمه بیاموز در راه حق حیدر باید ز زر جدا شد (رحیل)
چه کرده اند که مادر به فضه رو زده است نوشته اند دم در به فضه رو زده است حیای فاطمه نگذاشت یاعلی گوید بخاطر دل حیدر به فضه رو زده است چه کرده اند که این باغبان با احساس کنار غنچه‌ی پرپر به فضه رو زده است شکست شیشه‌ی عطری که بوی محسن داشت در این فضای معطر به فضه رو زده است چقدر خواست خودش پا شود ولی افسوس توان نداشت و آخر به فضه رو زده است نفس نفس زد و آیینه اش غبار گرفت و این زلالِ مکدر به فضه رو زده است یکی به فاطمه خورد و نبی دوتا حس کرد پیامبر دو برابر به فضه رو زده است چگونه شرح دهم روضه های محسن را همین بس است که مادر به فضه رو زده است
❃﷽❃ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ نبـــــود موســـــم آتش بر آشــیانه زدن و یا کبــــوتر عــاشـــق ‌، میـان لانه زدن دمِ شکفتـــن گلبرگ غنــــچه بود و نبود زمان سیلـــیِ نیلـــی به یاس خـانه زدن کبــــوتری که شکسته ست بال پروازش رواست روی پــرش زخــــم تازیانه زدن؟ غلاف ، قصـهٔ تلخیـست در وِلای علــــی چه نارواست گلــش را به این بهانه زدن چه ســـاده بود بر اهــل سقـــیفه با آتش شـــــرار غـــم به دلِ صاحبِ زمـانه زدن فقــــط ز دست دو ملعونِ خوار می آمد دری به پهــــلوی ریحــانه عامدانه زدن چـــه نارواست به جـای تســــلّیِ خـاطر هــــزار تیــــر بلا را به دل ، نشـــانه زدن به خانه ای که دعایش به آستان می رفت روا نبــــود کــه آتـــش بر آســــتانه زدن چه خانه ای که در آن کار مادری این بود به اشـک ، بر نخ تسبیـــحِ نور ، دانه زدن برای مردم شهــرش قنـــوت پر می شد به استـجابت سبـــز از دعا ، جوانه زدن از این به بعد برایش چقــدر سنگین بود نفس کشیدن و مرهـم به زخم شانه زدن و سخت ترکه به دستی شکسته مادرنور به زلفِ آینــــهٔ دلشکــــسته ، شـــانه زدن تمـــام کـــرد ، رســــالات مـــادری را بـــا شکسته دست به دستاس و کارِ خانه زدن چه سخت بود برای علی که دور از چشم ســـرِ مزارِ عـــزیزی، ســـری شـــبانه زدن هنوز می رسد از پشت در ، به گوش زمان صـــدای ناله و فریاد از ایـن زمــــانه زدن شود چه خوب ، به همراه مهدیِ زهرا ســـری به تربت بانوی بی نشــــانه زدن ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا)
❣﷽❣ دلی سوز صدایش را نفهمید مسلمانی خدایش را نفهمید تمام غصه اش اشک علی بود مدینه گریه هایش را نفهمید 🔘«مرو زهرا مرو زهرا مرو زهرا مرو» دلش میخواست تا قرآن بخواند دلش میخواست تا دنیا بداند در و دیوار با او گریه کردند چرا باید علی تنها بماند؟ 🔘«مرو زهرا مرو زهرا مرو زهرا مرو» به روز حشر در دلهای محزون رسد هول قیامت هر دم افزون رسد چون نوبت عفو و شفاعت ندا آید که أین الفاطمیون 🔘«مرو زهرا مرو زهرا مرو زهرا مرو» من و این روضه ها الحمدلله من و خون خدا الحمدلله خوشا روزی که در سجده بگویم رسیدم کربلا الحمدلله 🔘«حسین جانم حسین جانم حسین جان» اگر کشتند چرا آبت ندادند تو را زان درّ نایابت ندادند اگر کشتند چرا خاکت نکردند کفن بر جسم صد چاکت نکردند 🔘«حسین جانم حسین جانم حسین جان» برادر جان سلیمان زمانی چرا انگشت و انگشتر نداری
در کودکی شد قسمت من خانه داری       هم خانه داری می کنم هم سوگواری گـــریـــم بـــرای نـــــور دو عـیـنـت          هــر شب دهـــــم آب دســت حسینت دیشب دعــا ک. ردی اجل جانت بگیرد          امشب دعــا کن دخترت زینب بمیرد دیشب تــــــو بــــودی انـــــدر کنارم       امشب بــــه دیــــوار ســر می گذارم دیشب نشستی گیسویم را شانه کردی     امشب در آغوش لَحَد کـــاشانه کردی دیشب گــــرفـتـی اشــکــم ز دیـــــده     امشب ز داغـــت پـــشــتـم خــمـــیـده دادی بـــه دست زینبت با آه و زاری         پـــیـــراهــن خونین خود را یادگاری آن پـیـرهـن را هـــرگـــز نــــشــویم          تـــــــا عــــطر مـــادر از آن بـــبویم مادر چرا رنگ از رخ ماهت پریـده                مـــادر چرا خون از گریبانت چکیده گــــــــــاه دعــــا و راز و نیاز است           ســجـــاده بـــگـــشــا وقت نماز است
◾نوحۂ حضرت فاطمه(س)◾ گُلِ باغِ پیمبر گشته پرپر بخوانید نغمۂ الله اکبر(2) عدو روزی به زخم ما نمک زد میان کوچه زهرا را کتک زد همانا صبر مولا را مِحَک زد شده زین ماجرا بیچاره حیدر گُل باغ پیمبر گشته پرپر بخوانید نغمۂ الله اکبر(2) خدا روزِ علی تاریکه چون شب که دارد ذکر یا زهرا چو بر لب پرستارِ علی گردیده زینب بگوید من ندارم دیگه مادر گُل باغ پیمبر گشته پرپر بخوانید نغمۂ الله اکبر(2) الهی بشکنه دست مُغیره حسن بر غصۂ مادر اسیره مرو زهرا حسین از غم میمیره زِ داغت میزند بر سینه و سر گُل باغ پیمبر گشته پرپر بخوانید نغمۂ الله اکبر(2) دِگر قرآن ما کوثر ندارد علی شیر خدا یاور ندارد که زینب سایه ای برسر ندارد شکایت دارد از دیوار وآن در گُل باغ پیمبر گشته پرپر بخوانید نغمۂ الله اکبر(2) خداوندا بحقِ یاسِ طاها بگیرتو دست این اهلِ عزا را که(هستی)شد کنیز از بهرِ زهرا نظر کن(پرویزی)در روزِ محشر گُل باغ پیمبر گشته پرپر بخوانید نغمۂ الله و اکبر(2) 👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️ 👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝 ─═༅𖣔𖣔یازهرا𖣔𖣔༅═
امام زمان(عج)- مناجات صحبت روى تو را هر دم شنیدن تا به کى  در دلم نقش جمال تو ڪشیدن تا به کى؟  اى چراغ زندگى روشن نما قلب مرا  بى تو در تاریڪى دنیا نشستن تا به کى؟  تو ڪریمىّ و منم یک طایر بى آشیان  روى بام این و آن دائم پریدن تا به کى؟  راویان گویند روى گونه‏ات خالى بود  یک نظر خال سیاهت را ندیدن تا به کى؟  داغ دوریّت زده بر خرمن هستى شرر  طعم دورىّ و غم هجران چشیدن تا به کى ؟  من خودم دانم نیم لایق براى نوڪرى  پادشاه از نوڪر خود دل بریدن تا به کى؟  عاشقانت را تو مى‏خوانى بسوى خیمه‏ات  منتظر ماندن براى خواندن من تا به کى؟  یا بُڪش یا زنده ڪن قلبم به نور فاطمى  بى وجودت نازنینا زنده ماندن تا به کى؟  وقت مردن یک نگاه تو به فریادم رسد  بى وجودت مَه جبینا جان سپردن تابه کى؟  روز و ماه و سال‏ها بگذشت در هجران تو  در فراقت صبح جمعه ندبه ڪردن تا به کى؟  جان فداى غربتت، برگو ڪه اى پور على  همچو حیدر سر درون چاه بردن تا به کى؟  اى صبا از من به آن آرام جان و دل بگو  طعنه ‏ها از سوى دشمن‏ ها شنیدن تا به کى؟
فراق امام زمان‌عج دیدگانم لایق دیدار دلدارم نشد عمر من طے شد ولے آقا خریدارم نشد نیستم آن بنده ے خوب و به دور از معصیت واے بر من صاحبم راضے ز ڪردارم نشد بدتر اینڪه من بدانم ناظرم بود و ولے بر بدے اصرار ڪردم ، خوب رفتارم نشد رو به این و آن زدن ، غیر از ضرر چیزے نداشت بارم افتاد و ڪسے گرمے بازارم نشد ڪاش آقاے خودم را میزدم از دل صدا هیچ ڪس غیر از عزیز فاطمه یارم نشد بین مردم عزتم داد و گناهان مرا پیش خود مخفے نمود و فاش اسرارم نشد من مریضم به دوا محتاجم و جز تربت ڪربلا مرهم به قلب زار و بیمارم نشد اربعین یادش بخیر ایوان طلا زانو زدم من بدهڪار آمدم آقا طلبڪارم نشد روضه ها را خواندم اما ماجرایے بدتر از درد پهلو باعث اندوه بسیارم نشد یک پسر در بین ڪوچه ناله میزد آمدم گوشوار مادرم را از خاک بردارم نشد  روح الله پیدایے
مناجات با امام زمان (عج) هرچه بد تا مے ڪنم با من مدارا مے ڪنی از سر لطف و ڪرم با بے حیا تا مے ڪنی حاجتم را مے دهے تا من تقاضا مے ڪنم دردهایم را خودت فوراً مداوا میڪنی پیش چشمان همه دارے بزرگم مے ڪنی آبرویت را دوباره خرجِ رسوا مے ڪنی پرده پوشے مے ڪنے و باز عصیان مے ڪنم هر ڪه بویے مے برد فوراً تو حاشا مے ڪنی صبح تا شب این همه بد مے ڪنم اما شما ڪار خوبم را فقط در بوق و ڪرنا مے ڪنی!!! سعے ڪردم تا گناهم را نبیند عابری غافل از اینڪه مرا دارے تماشا مے ڪنی از جمودُ العینِ خود تا ڪه شڪایت مے ڪنم... ...خشڪیِ این چشمه را هربار دریا مے ڪنی یاد ڪن آلوده را یابن الحسن از بابِ لطف در قنوت نیمه شب با رب ڪه نجوا مے ڪنی... ...یا زمانے ڪه میان روضه هاے مادرت گریه بر درد و مصیبت هاے زهرا مے ڪنی * دوستانِ من همه ڪرب و بلا را دیده اند نوبت من ڪه شده، امروز و فردا مے ڪنی ڪربلا میخواهم آقا التماست مے ڪنم گریه دارم مے ڪنم... دارے تماشا مے ڪنی؟! آخرش هم ضامنم سلطان مشهد مے شود بعد از آن برگِ براتم را تو امضا مے ڪنی محمد جواد شیرازی