#شب_سوم_حضرت_رقیه_س
#زمزمه_نوحه
دلتنگ روی ماه تو، باشد رقیه دخترت۲
یکسر بیا ویرانه ام، بابا به جان مادرت۲
بابای من بابای من، بابای من بابای من۲
________________
ای آفتاب نیزه ها، خوش آمدی خوش آمدی
بابا کجا باشد تنت، با سر به دختر سر زدی
بابای من....
___________________
سنگ صبور من بیا، تا قصه ها گویم ترا
از بعد عاشورای تو، تاشام واین ویرانسرا
بابای من...
____________________
بابت منم غارت زده، زینت گوشم برده اند
ای وای از آن نامردمان، بس عمه را آزرده اند
بابای من....
________________
ازناقه زیر افتاده ام، نالیدم وحیران شدم
سیلی چو خوردم از عدو، از بیکسی گریان شدم
بابای من...
____________________
درد یتیمی سخت بود، درد اسیری سخت تر
در کوفه وشام بلا، دلخسته گشتم ای پدر
بابای من...
_________________________
هرجا روی ای جان من، دیگر مرا با خود ببر
خواهم ازاین دنیا روم، من سوی دنیای دگر
بابای من...
شعر:اسماعیل تقوایی
#شب_سوم_حضرت_رقیه_س
یا رقیه خاتون
طفلی دردانه منم کنج ویرانه منم
شمعی شده رأس پدر پروانه منم
بابا بابایم حسین، بابا بابایم حسین۲
بابا بابایم حسین، بابایم حسین۲
__________________
من سبط فاطمه ام، زهرای قافله ام
از جور زمانه ی خود باشد گله ام
بابا بابایم....
_____________________
زروی ناقه ای، زمین فتاده ام
عدوی تو ای بابا سیلی، بروی من زده
در آن زمان به یاری دخترت، عمه ام آمده
رویم نیلی شده از، سیلیِ عدو۲
بابا بابایم...
_____________________
بابا ای تاج سرم،گیرم رأست به برم۲
از بعد تو ای گل من، من دربدرم۲
بابا بابایم...
_____________________
به اشک خود دهم، سر تو شستشو
کبوتری شکسته بالم بابا،مرا با خود ببر
دل رقیه ات شده خونین از، فراقت ای پدر
آمد برِ من سرتو، کو پیکرتو
بابا بابایم...
شعر:اسماعیل تقوایی
#شب_سوم_حضرت_رقیه_س
یا بنت الحسین(س)
من از شهری که باشد مرکز اشرار می ترسم
از این تاریکیِ ویرانه ی غمبار می ترسم
ز یاد من نرفته ضربه ی سیلیِ زجر دون
از اینکه آن شود در شام هم تکرار می ترسم
بمیرم، عمه زینب مو سپید وقد کمان گشته
از اینکه عمه جان من شود بیمار می ترسم
مرا با دیگران بردند ودر هر کوی گرداندند
هنوزم از نگاه مردم بازار می ترسم
سر بابا ز نی کرده جدا ، از پیش ما بردند
ز توهین عدو بر رأس آن دلدار می ترسم
به روُیا دیدم اورا سرنهادم روی زانویش
خوشم در خواب، از اینکه شوم بیدار می ترسم
سر بابا خرابه آمده از بهر دیدارم
زحال عمه ام از بعد این دیدار می ترسم
شعر:اسماعیل تقوایی
#شب_سوم_حضرت_رقیه_س
ای عمه بیا بین که به ما تاج سر آمد۲
دیدار یتیمش دوباره پدر آمد۲
فصلی دگر آمد، بابا به سر آمد، بابا به سرآمد۲
بابای غریبم، بابای غریبم، بابای غریبم۲
___________________
تو ماه منی، جان منی، من ثمر تو
روشن شده ظلمتکده از نور سر تو
آزرده زشامم، عشق تو مرامم، عشق تو مرامم
بابای غریبم...
__________________
بابا توکجا بوده ای از ناقه فتادم
یک ضربت سیلی هنوز است به یادم
رویم شده نیلی، از ضربت سیلی، از ضربت سیلی
بابای غریبم.
_________________
آه ای گل زهرا سرخونین تو بویم
با اشک خودم صورت زیبات بشویم
بشکسته سرمن، هستی به برمن، هستی به برمن
بابای غریبم..
_________________
کو پیکر تو تا که در آغوش بگیرم
سر را بِگذارم سر دوش تو بمیرم
قربان صفایت، جانم بفدایت، جانم بفدایت
بابای غریبم....
شعر:اسماعیل تقوایی
#شب_سوم_حضرت_رقیه_س
رقیه بنت الحسین
منتظرم بیایی وجان بکنم فدای تو
هست عزیز جان من، قلب رقیه جای تو
رفته ای ونمی روی از دل دخترت برون
در نظرم هميشگی روی خدا نمای تو
بی تو گذشته روزها سخت به اهل کاروان
زخم رسیده بر تن دختر بینوای تو
بوده همیشه عمه ام یار من وپناه من
خورده کتک به جای من خواهر با وفای تو
کنج خرابه می کنم یاد مدینه ای پدر
آن لحظات شاد در خانه ی با صفای تو
بهر عمو واکبرت تنگ شده بسی دلم
لحظه به لحظه بعد تو کرده دلم هوای تو
آمده ای به سر زنی، سر به سه ساله دخترت
من بفدای آن تن گشته زسر جدای تو
گریه ی شوق می کنم،بهر دوباره دیدنت
کاش که جان دهم کنون، تابش م فدای تو
شعر:اسماعیل تقوایی
#شب_سوم_حضرت_رقیه_س
یا رقیه بنت الحسین(ع)
من خزان گشته در بهارانم
غنچه ی ناز لاله زارانم
کوچکم، دختر سه ساله منم
لیک درشام مرد میدانم
روزهایی بود زهجر پدر
همچو عمه بسی پریشانم
در فراق پدر همی بوده
روز وشب خیس هردوچشمانم
بوده پاسخ به گریه ام سیلی
اینچنین شام، کرده مهمانم
دل من تنگ از برای عموست
بهر اکبر، عزیز وجانانم
کوعلی اصغرآن برادر من
کو که گهواره اش بجنبانم
عمه جان آمده سری اینجا
سر بی پیکر پدرجانم
من بمیرم چرا بود خونی
شویمش با سرشک چشمانم
تا که درد دلم به او گویم
می گذارم بروی دامانم
عمه از چشمش اشک می آید
شده اشکش شرر براین جانم
بس کنم درد دل، ندارد او
طاقت درد دل، میدانم
من یتیمم، یتیمی ام دردست
مرگ باشد دوا ودرمانم
دگر این زندگی نمیخواهم
یارب اینک دگر بمیرانم
شعر:اسماعیل تقوایی
#شب_سوم_حضرت_رقیه_س
💠اللهم عجل لولیک الفرج💠
*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣
#زمینه_شب_سوم_محرم #زمینه_پنجم_صفر #زمینه_شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
1400/05/20
*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣
◼️بند اول◼️
بابا سلام خوش اومدی ، به ویرانه ی دخترت
اینکه اینجا رسیده ام،شکست پهلوی خواهرت
دندانه شیریم بابا ، افتاده از دهانه من
از ضربه ی پای عدو،خُرد شده استخوانه من
آه
بابا مرا زدن چه بی بهانه
باکعب نی،شلاق و تازیانه
از بس کتک خورده ام ای پدرجان
بهاره عمره من دگر خزانه
🔘(رقیه جان2)رقیه🔘
🔳🔲🔳
◼️بند دوم◼️
تاخیمه گاه آتیش گرفت،روی خارا دویده ام
از شمر و خولی و سنان،حرفای بد شنیده ام
حرمله با چوبه کمان،خیلی زد به پیکره من
غرقه در خون آبه شده،بابا از پا تا سره من
آه
صد دفعه مرده ام توی اسارت
خسته شدم از این همه جسارت
لاله ی گوشمو ببین که پاره س
گوشوارمو بردن بابا به غارت
🔘(رقیه جان2)رقیه🔘
🔳🔲🔳
◼️بند سوم◼️
گم شدم تو بیابونا ، کفه پاهام پر آبله
بابا خیلی درد میکنه،جای طناب وسلسله
این زجره پسته لعنتی ، بدجور داد زد بابا سرم
انقدر منو رو خاک کشید،شکسته شد بال و پرم
آه
بگو سرت رو کی بریده بابا
رگه گلوتو کی دریده بابا
تا که دیدم لبای پاره پارت
قدم ز غصه ها خمیده بابا
🔘(رقیه جان2)رقیه🔘
🔳🔲🔳
◼️بند چهارم◼️
چهل منزل به یکطرف،امان از این شامه بلا
کاری کردن باغافله ، راضی شدیم به کربلا
زنهای رقاصه بابا ، دور و برم دف میزدن
نامحرمای مست برا،دیدنه ماصف کشیدن
آه
ناموستو بردن تو کوچه بازار
بزم یزید و توی جمع اغیار
محله ی یهودیا باباجون
میخندیدن به عمه بینه انظار
🔘(رقیه جان2)رقیه🔘
✏️:#الیاس_محمدشاهی
#یاحجة_بن_الحسن_عجل_علی_ظهورک
بسم الله الرحمن الرحیم
#محرم_الحرام
#سبک_شور
#شب_سوم_حضرت_رقیه_س
#سه_بند🌹🌹🌹#عشق_حسینی_یارقیه
🌹-----------------------بند اول
عشق حسینی یارقیه
نوره دو عینی یارقیه
تو بِنْتِ مولا از نسلِ
یَلِ حُنینی یارقیه
یارقیه ذکره رو لبم
یارقیه فکره هرشبم
یارقیه هستی تو بی بی
یارقیه دین و مذهبم
رقیه مَشقِ من رقیه عشقِ من
رقیه تو بده رقیه رِزقِ من
«رقیه بی بی جان»
«رقیه بی بی جان»
🌹🌹-------------------بند دوم
تمثال زهرا یا رقیه
از نسل مولا یا رقیه
ریحانه ای یا که عقیله
زینب و زهرا یا رقیه
یا رقیه راوی حسین
یا رقیه باقی حسین
یا رقیه می کنی بی بی
یا رقیه یاری حسین
رقیه فاطمی رقیه حیدری
رقیه هر جهان رقیه سروری
«رقیه بی بی جان»
«رقیه بی بی جان»
🌹🌹🌹--------------بند سوم
حاکم و سلطان یا رقیه
تفسیر قرآن یا رقیه
بهر غریبی بابایت
هستی تو برهان یا رقیه
یا رقیه جان سنه فدا
یا رقیه ای جنونه ما
یا رقیه دشمنان تو
یا رقیه می کشه خدا
رقیه سروری
رقیه رهبری
رقیه بهر شاه
رقیه دلبری
«رقیه بی بی جان»
«رقیه بی بی جان»
----------------------------------------
شعروسبک : 📝🎵
#یاحسین
#عباس_اسماعیلی
#سعید_نوروزیان_خادم_الحسین
----------------------------------------