eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
5هزار دنبال‌کننده
431 عکس
126 ویدیو
772 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. @AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
دوبیتی های صلواتی میلاد حضرت رسول اکرم(ص) و امام صادق(ع)... از عرش ندایِ سرمدی می آید از سمتِ سرایِ ایزدی می آید بر دامن پاک آمنه در این ماه یک شاخه گل محمدی می آید بر اهل جهان مژده زِ بالا آمد جِبرْيل اَمين بَهرِ تماشا آمد بفرست در این ماه مکررصلوات چون خاتم الانبیا به دنیا آمد شدماهِ ربیع و دل پر از شور و نشاط از ناحیه ی رَب شده نازل بركات زیبنده ترین ذکر در این ماه بُوَد... بر حضرت مصطفی و آلَش صلوات بفرست تو ای شیعه ی عاشق صلوات بر زینت و اَشرفِ خلایق صلوات در ماهِ ربيع الاول از روی اَدب کن هدیه به احمد و به صادق صلوات از سمتِ مدینه این ندا آمده است باقر به لبش ذکر و ثنا آمده است بفرست به مصطفی و آلَش صلوات چون صادق آل مصطفی آمده است جِبرْیلِ اَمین دوباره پَر را وا کرد بر روی زمین بَزم شعف برپا کرد بر باقر و اُمّ فَرْوه چون امشب حق یک دسته گلِ محمدی اهدا کرد ای شیعه مَکن وحشت قبر و سَکرات تا حضرتِ مرتضی ست کشتی نجات در وقت سوالشان بگو با دو ملک من شيعه ی حیدرم، به حیدر صلوات ای شیعه بگو بلند و ممتد صلوات تا که بشود راهِ بلا سد صلوات بر احمد و زهرا و علی و حَسَنین بر پنج تن و آلِ محمد صلوات در اوجِ عطش آب حیاتی دارد زين ذکر مدامش حَسَناتی دارد هنگام خطر برای دفعش، شیعه.. ..بر احمد و آلَش صلواتی دارد سر منشأ خیر و برکاتم صلوات در اوجِ خطر راه نجاتم صلوات ای کاش بیاید به زبانم یک آن.. هنگامه مرگ و سَکراتم، صلوات (اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم)
مُلک و مَلک مُرید و مسلمانِ احمد است در ذيلِ لطفِ بی حد و احسانِ احمد است احمد محمّد است و محمّد رسولِ حق جمع صفات نیز، به عنوانِ احمد است هر گل که بشکُفت به گلستان معرفت مدیونِ قطره قطره ی بارانِ احمد است "اقرأ.."بخواند و غار حرا پر زِ نور شد مبعث، شروعِ تابش قرآنِ احمد است معراج رفت و هم سخنِ کردگار بود این نقطه، اوجِ عزت و ایمانِ احمد است زهراست دخترش، ثمرش، مادرش، بَلی.. زهرا شکوهِ مِدحَت دیوانِ احمد است سرمایه اش خدیجه و شمشیر او علیست این دو، دو بالِ فتح به میدانِ احمد است این شعر را بخوان، که جهان را خبر کنی جانِ جهان علی و، علی جانِ احمد است
ترکیب بند مدح میلاد حضرت رسول اکرم (ص)... باید نگاره ای بنویسم زِ رويتان تا عالمی شود همه درگیر مویتان ما باده ی حلال تورا نوش می کنیم مستىِ جام آدمیان از سبویتان هر صبح و ظهر و شب سر تعظیم آورند خیل ملک زِ عشق و وفا رو به سویتان از اصل و ریشه اهل کرامات و رحمتید گرچه که بَد در آمده از کار عمویتان آنکه بَدی به حق تو کرد، عاقبت شده ست مبهوت و ماتِ شمه ای از خُلق و خویتان در طول عمر شصت و سه سال تو گفته اند جز حرف حق نیامده دَر از گلویتان با روی و موی و کوی تو دل خو گرفته است دنیای ما زِ عطر شما بو گرفته است تو آمدی که طبع دل ما عوض شود با دیدن تو جلوه ی دنیا عوض شود تو آمدی که با دَم عیسایی شما احمد مسیح و جای مسیحا عوض شود تو آمدی که معجزه های مکررت غوغا کند، وَ معنی غوغا عوض شود تو آمدی که نورِ رُخ دلربای تو باعث شود که شمس و قمرها عوض شود تو آمدی که سبزی روی مطهرت کاری کند که حالت صحرا عوض شود تو آمدی که دین الهی بپا شود مسجد بنا شود، وَ كليسا عوض شود تو آمدی و آمدنت انفجار کرد فصلِ خزانِ خطه ی مارا بهار کرد ای جان ما فدای تو و اهلبیت تو عالم همه گدای تو و اهلبیت تو دنیا به این بزرگی و هرچه درون اوست خورده سَند برای تو و اهلبیت تو دارم دوباره در سرِ خود شوق دیدنت دارد دلم هوای تو و اهلبیت تو عرش خدا سرای خداوند باری و.. باشد جهان سرای تو و اهلبیت تو در آسمان و، در همه ی قُلّه های نور بالا بُوَد لوای تو و اهلبیت تو راه هدایتی و، هدایت گر بشر.. ..گشته نوشته های تو و اهلبیت تو گفتی سفارشم همه قرآن و اهلبیت.. ..باشد دلیل مَحكمه قرآن و اهلبیت خود دلبری و دلبر تو مرتضی علی ست یکتا ترین برادر تو مرتضی علی ست از کودکی به دست خودت تربیت شده ست از کودکی به محضر تو مرتضی علی ست در معرکه کنارِ تو پیکار می کند همواره یار و یاور تو مرتضی علی ست هم عاشقِ خدا و نبیِ خدا بُوَد هم بی قرار کوثر تو مرتضی علی ست او جانشین حق تو، والی مطلق است بعد از تو مرد سنگر تو مرتضی علی ست با دست او تمام جهان فتح می شود تا رمز فتح خیبر تو مرتضی علی ست من شیعه ی علی و مسلمان اَحمدم شکر خدا که نوکرِ آل محمدم
سرود میلاد حضرت رسول الله (ص) و امام صادق (ع) اومده ماهِ ربیع، ماهِ نبی، ماهِ علی و ماهِ جَلی، مبارک، بادا مبارک رسیده فصلِ بهار، اومده یار، دار و نداره هر بی قرار، مبارک، بِخون تبارک دل، بی قراره، غم نداره، تا تو این دنیا رسول الله و داره شب، میشه روشن، میشه گلشن، تا تو آغوش آمنه این ماه و داره ملائک پر می زنند رو کره ی خاک چراغونی شده انگار همه افلاک از قُدومه، رحمتِ حق، دلامون از غما شد پاک یا محمد یا رسول الله مولا (۴) همه ی بُتکده ها، میکده ها، آتیشکده و ویرونه ها، شد غوغا، دیگه شد غوغا نورِ مولا پیچیده، روی زمین و، تو آسمون و تو کهکشون، شد پیدا، ببین شد پیدا آی، اهل دنیا، جان بِگیرید، اومده خاتم الانبیا به دنیا از، مُعجزاتِش، رَدِّ شمس و، نورِ قرآن و شبِ معراجِ مولا اومده تا پدرِ فاطمه باشه دلِ ما همه مسلمون نِگاشه اومده تا، همه دنیا، برای علیش فداشه یا محمد یا رسول الله مولا (۴) چه خبر شد این شبا، تو مدینه، می زنه قَلبا تو سینه، شد عاشق، دلا شد عاشق رئيسِ مذهب اومد، مکتب اومد، ذِکری بازم رو لب اومد، یا صادق، مدد یا صادق رو، دستِ باقر، ماهی ظاهر، شده که طعنه زده به ماهِ دنیا شد، فاطمه شاد، دنیا آباد، تا به دنیا پا گذاشته یابن زهرا جشنِ میلادِ وُ دلها پُرْ اُمیده دلِ شیعه به سویِ بقیع پَریده آخه امشب، مولا عیدی، براتِ کربلا میده یا صادق یابن الزهرا مولا (۴)
#۲۳ربیع_الاول_ورود_حضرت_به_قم این سرزمین که عرصهٔ جولان جنگ نیست اینجا قم است نیزه و میدان سنگ نیست تا تشنه می شوی همه سَقّات می شوند اینجا برای آب نیازی به جنگ نیست اینجا همه برای تو تعظیم می کنند حرف از هجوم تلخ نظرهای تنگ نیست قرعه اگر به نام تو افتاده غم نخور یونس در این دیار دچار نهنگ نیست این رسم عاشقی است که میراث برده ای رویی به غیر روی برادر قشنگ نیست آخر وصال رود به دریا سراب شد پس آسمان برای تو فیروزه رنگ نیست اینجا که جلوهٔ حرم اهل بیت شد پس هیچ کس چو زائر قبرت زرنگ نیست امثال من که هیچ فقیهان روزگار اینجا کمیت حاجتشان با تو لنگ نیست بی خود که نیست دور و بر تو شلوغ شد حاجت اسیر چون و چرا و درنگ نیست
بسم الله الرحمن الرحیم هدیه ما را خدای حضرت معصومه خوانده گدای حضرت معصومه شاعر شدیم تا بنویسیم از مدح‌وثنای حضرت معصومه انگار روی عرش خدا هستیم زیر لوای حضرت معصومه قم شوره‌زار بود و گلستان شد از خاک پای حضرت معصومه عمری به او کریمه لقب داده‌ست جود و سخای حضرت معصومه هر مشکلی که داشته‌ام حل شد با یک دعای حضرت معصومه وا می‌کند هزارگره، دستِ مشکل‌گشای حضرت معصومه در زندگی غریب نشد هرکس شد آشنای حضرت معصومه معصومه‌ی امام‌رضا بانوست مولا، رضای حضرت معصومه مثل حریم شاه خراسان است صحن‌وسرای حضرت معصومه " مَن زارَها بِقُم فَلَهُ‌الجَنَّه " این شد بهای حضرت معصومه یک‌بار آمده حرم و یک‌عمر شد مبتلای حضرت معصومه در این حرم طلا شده مس‌هامان با کیمیای حضرت معصومه درمان دردهای دوعالم شد دارالشفای حضرت معصومه شکر خدا ضریح دلم بوده‌ست یک‌عمر جای حضرت معصومه عالم گدای حاتم طایی بود حاتم گدای حضرت معصومه ناقابل است هدیه‌ی من، اما جانم فدای حضرت معصومه مجتبی خرسندی
قم شد مسیر ِ آخرم الحمدلله زخمی نشد بال و پرم الحمدلله قم احترامم حفظ کرده تا که دیده من دخترِ پیغمبرم،الحمدلله در کوچه ها راهِ عبورم را نبستند مانند زهرا مادرم الحمدلله باضربة سیلی میانِ کوچه ای تنگ خونی نشد چشم ترم الحمدلله بین در ودیوار با داغیِ مسمار زخمی نگشته پیکرم الحمدلله دعوا نشد،..برچادر من جایِ پا نیست خاکی نگشته معجرم الحمدلله ماخاطراتی تلخ از بازار داریم باز است هرسو معبرم الحمدلله تاچند منزل دورِ من نا محرمی نیست ساکت بُوَد دور و برم الحمدلله در کوچة تنگ یهودی ها نرفتم آتش نیفتاده سرم الحمدلله بالای نیزه قاریِ قرآن ندیدم محمل نگشته منبرم الحمدلله حرفِ سنان و شمر وخولی نیست اینجا دارم تمام ِ زیورم الحمدلله کنج خرابه آبرویم را نبُردند دشمن نگفته کافرم الحمدلله دور از مدینه تشییعِ من دیدنی شد قبرم همان دم شد حرم الحمدلله مثلِ رقیه بی کفن دفنم نکردند باشد تنِ من محترم الحمدلله غسل تنم کاری ندارد چو به پنجه مویم نپیچیده به هم الحمدلله تاصبح زینب دورِ پیکر گریه میکرد همراهِ سر از داغِ  دختر گریه میکرد
《گوشه ای از قصیده بلند و عرفانی و سخت مضمون حضرت روح‌الله امام خمینی (ره) در وصف حضرت معصومه سلام الله علیها 》 لَمْ یَلِدم بسته لب وگرنه بگفتم دختِ خدایند این دو نور مُطهّر آن یک کون و مکانش بسته به مَقنَع وین یک ملک جهانش بسته به مِعجر چادرِ آن یک، حجابِ عصمت ایزد مِعجَر این یک، نقابِ عفت داور آن یک بر ملک لایزالی تارک این یک بر عرش کبریایی افسر تابشی از لطفِ آن، بهشت مُخَلَّد سایه‌ای از قهر این، جحیم مُقعَّر قطره‌ای از جودِ آن بِحار سماوی رشحه‌ای از فیض این ذخایر اغبر آن یک خاک مدینه کرده مزیّن صفحه قم را نموده این یک انور خاک قم این کرده از شرافت جنّت آب مدینه نموده آن یک کوثر عرصه قم غیرت بهشت برین است بلکه بهشتش یَساولی است برابر زیبد اگر خاک قم به عرش کند فخر شاید گر لوح را بیابد همسر خاکی عجب خاک، آبروی خلایق ملجأ بر مسلم و پناه به کافر گر که شنیدندی این قصیده «هندی» شاعر شیراز و آن ادیب سخنور آن یک طوطی صفت همی نسرودی ای به جلالت ز آفرینش برتر وین یک قمری نمط هماره نگفتی «ای که جهان از رخ تو گشته منوّر»
واجب السلام بانوی آفتابی قم برشما سلام برمحضرمقدسه ات ازخدا سلام تو واجب السلامی وهرکس محب توست واجب بود کند به حضور شما سلام ای مظهر شرافت و ایمان تو را درود ای اسوه ی عفاف و کمال وحیا سلام نازم به قدر و منزلتت کز ازل تو را آید نه از ملائکه کز اولیا سلام چون چشم مهر و ماه فتد برحریم تان خورشید و مه کنند به تو از سما سلام اجر زیارت تو بهشت است پس رواست زائر درود آرد و گوید تو را سلام وقتی در بهشت ز قم باز می شود باید به محضر تو کند ماسوا سلام گویی جواب زائر خود را در این مقام هر زائری که کرد به تو بی ریا سلام ای کاش روز حشر «وفایی»حضورتان گوید که ای شفیعه ی روز جزا سلام
حضرت معصومه سلام الله علیها سلاله ی نور زمین قم پُر انوار آسمانی توست شکوفه زار ولایت زباغبانی توست تو از سلاله ی نور از تبار خورشیدی چراغ صبح به دستان آسمانی توست کریمه ای و به قدر وفضیلتت گفتند شرافت وکرم ومعرفت معانی توست رئوفه ای و هرآن کس که زائرت گردد اسیر مرحمت و جود و مهربانی توست جلیله ای و به مدحت ،فرشته ی رحمت به نغمه های روان گرم نغمه خوانی توست قسم به جلوه ی محراب و نور بیت النور که راه روشن ما سیر زندگانی توست جوانی تو به پیروجوان کرامت داد جلال ومنزلت خلق از جوانی توست نوشته اند که این بارگاه هستی بخش حدیث روشنی از عمر جاودانی توست اگر چه نیست نشانی ز تربت زهرا بهشت و روضه ی قم بهترین نشانی توست کسی که مثل «وفایی» شده است مهمانت همیشه غرق عنایت زمیزبانی توست
. از تا شوق نماز شکر پدرها چه محشر است وقتی خبر رسیده که نوزاد دختر است دختر چه دختریست کریمه مطهر است در یک کلام مظهر الله اکبر  است ریحانه بهشتی موسی بن جعفر است بار دگر نشسته به منظور دیگری موسای دیگری وسط طور دیگری تابیده شد به عرش خدا نور دیگری زهرا هبوط کرده زمین جور دیگری خیر کثیر خانه باباست کوثر است لولاک آمدست برای دو فاطمه پیغمبران شدند گدای دو فاطمه عالم فدای شرم و حیای دو فاطمه ما سجده میکنیم به پای دو فاطمه معصومه مثل مادر خود از همه سر است نشنیده اند از لب او جز رضا رضا دارد تپش تپش دل او یک صدا...رضا طوری دل کریمه گره خورده با رضا وابسته اش شدست دراین سالها رضا خواهر نگو که دارو و ندار برادر است آمد به قم رسید گلستان درست کرد چادر تکاند رحمت باران درست کرد چه جنتی میان بیابان درست کرد نوکر برای حضرت سلطان درست کرد بختش بلند هرکه براین خانه نوکر است جاده به جاده پشت سر یار راه رفت بیمار بود با تن تبدار راه رفت شکر خدا که دور ز اشرار راه رفت در یک مسیر راحت و هموار راه رفت این شان واقعی نوامیس حیدر است پادرد میکشید ولی خون جگر نبود با مست های بی سرو پا همسفر نبود آزرده از شلوغی بین گذر نبود یعنی اسیر طعنه ی صدها نفر نبود حالا گریز روضه به یک جای دیگر است آنجا که آفتاب بدون حجاب بود رنگ کبود بر رخ زنها نقاب بود پایین نیزه زیر کتک ها رباب بود درآن میانه صحبت بزم شراب بود بازین چه شورش است که هردیده ای تر است سیدپوریا هاشمی✍ سلام الله ..........................................................