#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#ولادت
هرکس گدایی میکند بر ساحت زهرا
باید بیاید قم بیاید خدمت زهرا
معصومه یعنی نور، یعنی عصمت زهرا
پیداست در صحن و سرایش جنّت زهرا
مانند زهرا روشنای خانه این بانوست
راضیّه و انسیّه و حنّانه این بانوست
کوثر شده زهرا اطهر میشود بی شک
انسیّه الحورای دیگر میشود بی شک
معراج را معنا و مظهر میشود بی شک
بند دلِ موسی بن جعفر میشود بی شک
بابا اگر این است دختر باید این باشد
چون فاطمه حق است امّ المؤمنین باشد
وا میشود سجاده اش، وا میشود درها
درهای الطاف خداوندی به نوکرها
از نسل اسماعیل ها تا نسل هاجَرها
در محضرش از فضّه ها هستند و قنبرها
در کهکشانش شاعران منظومه میگویند
معصوم ها یا حضرت معصومه میگویند
دست کریمه برکتش مثل کریمان است
قم ظاهراً خشک است، در باطن گلستان است
باران نمیخواهد همیشه نورباران است
هر زائرِ قم زائرِ شاه خراسان است
محتاجم و دورِ کس دیگر نمیگردم
از محضر او دست خالی بر نمیگردم
کعبه تمام عزت خود را به او داده
جنّت به دست خادمان او سبو داده
زهرا به یُمن او به من هم آبرو داده
کن درد دل با او که وقت گفتگو داده
بیخود نمی آیند مردم سر به زیر اینجا
پس تو بیا و کربلایت را بگیر اینجا
چون فاطمه نور است و شرحی در بیانش نیست
چون زینب است و جز رضا وِرد زبانش نیست
گرچه شکسته، حرفی از قدّ کمانش نیست
بر آسمان نیزه ماه کاروانش نیست
بیکس نشد یک لحظه هم در این مسیر اصلاً
بیمار شد اما نشد اینجا اسیر اصلاً
باید از آقا گفت یا خواهر که تنها شد
او را زدند اشرار بالا سر که تنها شد
گودال شد عرش خدا مادر که تنها شد
غارت شد از هر گوشه ای پیکر که تنها شد
در ازدحام خیمه زینب ناتوان افتاد
روبنده ی زنها بدست این و افتاد
*این شعر با همکاری برادر عزیزم رضا دین پرور گفته شد
#سید_پوریا_هاشمی
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#مدح
در آسمان ملائکه ی خوش ذوق شهر بهشت را که بنا کردند
اول به سوی صحن و سرای تو چندین هزار پنجره وا کردند
مشتی ستاره از فلک آوردند در سفره های ما نمک آوردند
بس که بهار از فدک آوردند در شهر قم مدینه به پا کردند
با چشم های غرق عطش دیدیم گنبد درون آینه ی حوض است
آن کاسه های پر از خورشید سیرابمان از آبِ طلا کردند
ملا حسین مولویِ مداح همراه شمس و عاصی و خورشیدی
از بس که بوده اند نمک گیرت در هر مقام شور به پا کردند
صحن عتیق و جلوهء دیرینش با چلچراغِ خوشهء پروینش
اینها به اتفاق مضامینش پروانه را مدیحه سرا کردند
ما قاصریم وصف تو را وقتی امثال مرعشی و بروجردی
یک عمر روزه های معطر را با بوسه بر ضریح تو وا کردند
تکرار فاطمه است عبور تو ، توصیف زینب است مرور تو
معصومه نام داشت حضور تو ، اما تو را کریمه صدا کردند
ای تا همیشه کار تو کارستان اثبات کرده شوکت تو هر آن
هرگز نکرده اند همه مردان کاری چنان که فاطمه ها کردند …
#سید_حمیدرضا_برقعی
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#مدح
حیا به دست تو آموخت دلبری ها را
و آمدی که امامت کنی پری ها را
تویی که چادر شب را به ماه پوشاندی
گره زدی سر هر غنچه روسری ها را
تو آن خطیب غریبی که خطبه های غمت
گرفته دست دل پای منبری ها را
چنان تو هرچه که گشتم کسی به جز زینب
نکرده است ادا حقّ خواهری ها را
هوای نامه ی ممهور بردن از دستت
کشانده از مشهد تا تو پا-پری ها را
قم بدون تو سوهان روح بود و کساد
به صف کشاند حضور تو مشتری ها را
همین که گوشه ی چشمی نظر می اندازی
شفای عاجل درد ست ، بستری ها را
نشسته ام چو غباری به شوق اذن دخول
بیا بگو نتکانند پا دری ها را
#علی_فردوسی
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#ولادت
ما از ازل فقط در این خانه را زدیم
جایی نرفته ایم و به این سمت آمدیم
دلداده ی کریمه ی آل محمدیم
یعنی گدای خواهر سلطان مشهدیم
حاجت به آستانه ی دیگر نمیبریم
ما ریزه خوار سفره ی موسی بن جعفریم
ماه آمده است خواهر خورشید را ببین
این نور فاطمی که درخشید را ببین
عید است روز آمدنش،عید را ببین
در سیره اش تجلی توحید را ببین
دست گره گشای دوعالم رسیده است
پایان شام تیره ی ماتم رسیده است
باید که ماه سر بگذارد به پای او
خورشید جابه جا شود از هر ندای او
آنکس که گفته حضرت کاظم برای او
این جمله عجیب که بابا فدای او
وقت شفاعت است که پرچم به دست اوست
روز حساب چشم دو عالم به دست اوست
نور از زمین به کل سماوات میدهد
بی بی کریمه ای ست که حاجات میدهد
باقم به ما مجال مباهات میدهد
از بس که بوی مادر سادات میدهد
از عطر فاطمه حرم اومعطر است
صحن و سرای او حرم امن مادر است
عفت به اوج میرسد از بال چادرش
حجب و حیاست طرحی از اشکال چادرش
آیات نور میشود احوال چادرش
بوده است مثل فاطمه منوال چادرش
از نسل سیدالشهدابنت مجتبی ست
آرامش و قرار دل حضرت رضاست
از لطف اوست سفره ی نان باز میشود
قفل هزار مشکلمان باز میشود
از شهر اوست بخت جهان باز میشود
از قم سه در به سمت جنان باز میشود
مهرش درون سینه ی مردم نشسته است
باغ بهشت گوشه ای از قم نشسته است
در لحظه ی کرامت اوعالمی فقیر
بر حسن خلق فاطمی اش عرشیان اسیر
راه بهشت میگذرد از همین مسیر
ازخانه اش رسیده بهاران به زمهریر
حوا و هاجرند در این خانه خادمه
بانوی خانه کیست تجلای فاطمه
معصومه فاطمه است دلیلم کمال اوست
آیینه ی پیمبروزهرا جمال اوست
مریم هرآنچه هست به واقع مثال اوست
ایمان آسیه جلوات جلال اوست
خیر کثیر و اوج کرامت رسیده است
این عالمه به علم امامت رسیده است....
#محمد_علی_بقایی
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
ما را خدای حضرت معصومه
خوانده گدای حضرت معصومه
انگار روی عرش خدا هستیم
زیر لوای حضرت معصومه
قم شورهزار بود و گلستان شد
از خاک پای حضرت معصومه
عمری به او "کریمه" لقب دادهست
جود و سخای حضرت معصومه
وا میکند هزارگره، دستِ
مشکلگشای حضرت معصومه
در زندگی غریب نشد هرکس
شد آشنای حضرت معصومه
معصومهی امامرضا بانوست
مولا، رضای حضرت معصومه
مثل حریم شاه خراسان است
صحنوسرای حضرت معصوم
در این حریم ذکر ملائک چیست؟
مدحوثنای حضرت معصومه
" مَن زارَها بِقُم فَلَهُالجَنَّه "
این شد بهای حضرت معصومه
در این حرم طلا شده مسهامان
با کیمیای حضرت معصومه
شبهای جمعه زائر اربابیم
در کربلای حضرت معصومه
درمان دردهای دوعالم شد
دارالشفای حضرت معصومه
شکر خدا ضریح دلم بودهست
یکعمر جای حضرت معصومه
عالم گدای حاتم طایی شد
حاتم گدای حضرت معصومه
ناقابل است هدیهی من، اما؛
جانم فدای حضرت معصومه
تعجیل در ظهور امام ماست
تنها دعای حضرت معصومه
#مجتبی_خرسندی
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#ولادت
فصل عشق است و نوشتند بهاری زنده است
سحر رویش سرسبز وقاری زنده است
باز جاری شده کوثر به زبانم انگار
می رسد آنکه پی اش ایل و تباری زنده است
همه آیینه و قرآن و گل و جام به دست
اصلاً انگار که با عشق، قراری زنده است
مادر هرچه مسیحاست کنیزش شده است
آنکه در قبضهء او جان شماری زنده است
کیست این نورٌ علی نورِ فرشته تمثال
که کند از طبق نور، نزول اجلال
دختری آمده از نسل امامان اصیل
کوثری آمده جوشنده تر از جاری نیل
آمده آنکه خدا داده به یُمن قدمش
روزی سائل و زادِ سفر ابن سبیل
شده گهوارهء او پنجره فولاد حیا
به نخ چادر او چشم ملک بسته دخیل
چه کسی آمده از راه که هاجر با شوق
رونما داده به باباش، سر اسماعیل
بغضها را که شکستند دو چشمم تر شد
نوبت آمدن فاطمه ای دیگر شد
دیدم از جان تو جانان شدنت را بانو
شمسهء کشور ایران شدنت را بانو
ننویسند قیامت، بنویسند چه پس؟!
وارد روضهء رضوان شدنت را بانو
حسرتی هست که دارند تمام افلاک
ماه شبهای شبستان شدنت را بانو
در سماوات، خدا جشن گرفته امشب
خواهر حضرت سلطان شدنت را بانو
می رسد از طرف شهر تو بارِ ساوه
میوهء جشن بهشت است انار ساوه
ای مقامات تو در عرش همه عالیّه
چقدر دور و برت پر شده از حوریّه
می کند حضرت جبریل، ز تو استفتاء
دستهایت پُرِ حکم و سند شرعیّه
مریم و آسیه خوانند نماز آیات
چو به خورشیدِ رخِ خویش زدی پوشیّه
می شود باز دری از حرمت سمت بهشت
بر بلندای جنان حک شده معصومیّه
می رسد روزیمان از دَهَک سفرهء تان
شوری آب قم است از نمک سفرهء تان
چقدر مزّه به من می دهد این گم شدنم
عامیانه شدنم، قاطی مردم شدنم
زیر و رو کرده مرا میکده ای ساقی کُش
چه خوشا مست سبو و قدح و خُم شدنم
قدّ یک ارزن اگر ارزش و قدر من نیست
شده اما هوسم خوشهء گندم شدنم
صلهء شعر، خدایی به همین می ارزد
زائر بی سر و پای حرم قم شدنم
دل من کرده هوای حرم معصومه
روشن است این دلم از می بَرَمِ معصومه
می نویسم فقط از نام شما بند به بند
زده مهر تو رگ و ریشهء من را پیوند
سقف دنیا که به روی سر من شد آوار
گوشهء صحن تو را زود نشانم دادند
دور و اطراف حرم مرغ دلم سرگردان
آخر افتاد به دام تو به چندین ترفند
پاسخش خواستهء روز و شب خیلی هاست
عشق تو ضَربدر ِ عشق رضا یعنی چند؟!
بیجهت نیست که در صحن و سرایت جا نیست
طوف قبر تو کم از طوف خود زهرا نیست
تا ابد گرم، دم خادم و نوکرهایت
تا ابد دور سرت چشم برادرهایت
دور و اطراف تو ماندند همه مَحرم ها
تا که نخ کش نشود گوشهء معجرهایت
فقط الحمد به لب دارم و شکراًلله
که نبردند تو را در وسط سرهایت
ریختی اشک دراین روضه وگفتی در تب:
قامتِ تا نوکِ پا خم شده یعنی زینب
تو ندیدی ثمرت را به سنان ها زخمی
سری از بغضِ دل سنگ پران ها زخمی
تو ندیدی که بیفتد سر راه دشمن
تکه های لب و حلقوم دهان ها زخمی
تو ندیدی که بماند به حرم، چشمان ِ
بدنی زیر سُم اسب دوان ها زخمی
گرچه سختت شد و رنجیده شدی بی تردید
تو ندیدی به خدا داغ، ولی زینب دید
#رضا_دین_پرور
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#ولادت
شمع محفل اگر سراج شده..
سوخته هستی اش حراج شده
زیر پا بوده و به سر رفته
بند نعلین بوده تاج شده
مالیات فقیر از جگر است
خون دلهاست که خراج شده
مرض لا علاجمان اغلب..
با همین آب شور علاج شده
چند قرن است در قبیله ما..
سجده بر سمت قم رواج شده
کعبه گرچه نصیب مردم بود
قبله ما از ابتدا قم بود
مورم و در تمام اوقاتم
به کرامات قدسی ات ماتم
چند رکعت تورا صدا کردم
راضیم! راضی از عباداتم
سنگفرش حیاط صحن توام
به رضای تو هشت قیراتم
شور عشق تورا درآوردم
غرق شیرینی است افراطم
اینهمه آدم به کوچه ی تو
میدهی وعده ی ملاقاتم؟
گرچه روحم گرفته روی گناه
فاطمه اشفعی لی عندالله
تو به زیر عبای موسایی
ربنا ربنای موسایی
گره خلق را تو وا کردی
دستگیری عصای موسایی
خواهر بی نظیر سلطانی
کوثر بچه های موسایی
کوه طور شماست بیت النور
تو کلیم خدای موسایی
هم مسیحا برای عیسایی
هم تجلی برای موسایی
برگ غفران رسید و بیمه شدم
سائل حضرت کریمه شدم
باده ناب از خم است هنوز
رزق عشاق از قم است هنوز
نانخور سفره ی حریم توایم
در بهشت تو گندم است هنوز
نخ چادر نمازتان خانم!
باب حاجات مردم است هنوز!
تا ابد در طواف کوی توام
تازه این دور هشتم است هنوز
روبروی ضریح داد زدم..
حرم مادرت گم است هنوز
کهنه ام وصله پینه میخواهم
از قم تو مدینه میخواهم
هرکسی خاکسار این در شد
ناخودآگاه دیده اش تر شد
به طواف ضریح دختر رفت
داغدار عزای مادر شد
یاد آن لحظه ای که در میسوخت
میخ در روزی کبوتر شد
پای نامحرمان به خانه رسید
نوبت قتل صبر شوهر شد
فضه آمد کمک کند اما..
یاس خانه شکست پرپرشد...
#سید_پوریا_هاشمی
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#ولادت
از ادب در حرمت قامت زوّار خم است
هر که زانو زده در محضر تو محترم است
قم بهشتی است که از لطف تو رونق دارد
هر کویری که بر آن پا بگذاری «ارم» است
«بهجت» از قلب ضریحت همه جا را پر کرد
آنچه در صحن تو هرگز نتوان یافت غم است
عالِمان ریزه خور سفرهی احسان توئند
عالَمی سائل و ایوان تو دارالکرم است
«مرعشی» وار شدم زائر زهرا در عرش
بین خاکی که در آن فاطمه صاحب حرم است
قصد قم میکنم از مشهد و در هر نفسم
یارضاجان دم و معصومه مدد بازدم است
شد پناهنده به منظومهی صحنت «پروین»
حرمت امن ترین خانهی اهل قلم است
وقت توصیف شکوه تو مضامین لال اند
شاعران مدح تو را هر چه بگویند کم است
#میثم_کاوسی
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#ولادت
نور تو بر زمین اصابت کرد
عرش را غرق بُهت و حیرت کرد
باد با شاخه های سبز امید
کوچه ی شهر را نظافت کرد
بین " احساس" و "عقل" دعوا بود
این دو را " دل " به صلح دعوت کرد
صفحهی حُسن تو ورق می خورد...
دفترت عشق را روایت کرد
ابر ، دنبال تو به راه افتاد
آسمان در پی تو حرکت کرد
هر کجا حرف از بزرگی شد
باید از شوکتِ تو صحبت کرد
لایقِ جلوه ات نبوده کسی
حدِّ آن را خدا رعایت کرد
ماهبانوی مُلک ایرانی...
مِهر تو در دلم حکومت کرد
قم ، اگر عُشُّ آلِ احمد شد
خاکِ آن را دَم تو ، تُربت کرد
فاطمهبودنت مُسَجَّل شد
نامت این حُکم را کفایت کرد
وصف معصومه شرح عصمت توست
پاک شد هر که با تو بیعت کرد
یا رضا ، یا رضای هر شبهات
شیعه را غرق در رضایت کرد
با همان چادری که بر سر توست
می شود خلق را شفاعت کرد
قسمِ آخر دعای منی
" فاطمه؛ اِشْفَعیلَنای" منی
ای کریمه! کرامتت علنیست
همه جا از عنایتت سخنیست
هر که یکبار خورده نان تو را
گفته که سفرهداریات حسنیست
هیبتت ، آفتابِ ظلمت ماست
کار آئینهی تو شبشکنیست
عصرِ شعری که در حریم تو بود
خوشترین ساعت هر انجمنیست
سنگفرش حیاطِ صحن شدن
بهترین آرزوی هر بدنیست
کار من پیچ خورده..،کاری کن!
گره هر قَدر کور ، وا شدنیست
من به همسایگیت مفتخرم
همهی ذوق من به هموطنیست
نسل در نسل..،در جوار توایم
عجمیزادهی دیار توایم
مثل جَدَّم غلام خواهم شد
صاحبِ احترام خواهم شد
قالیات را به دوش من بگذار...
خادمی خوشمرام خواهم شد
پادشاهیست مُزد نوکری ات
با تو عالیمقام خواهم شد
قطره ، قطره به پات خواهم ریخت
رفته ، رفته تمام خواهم شد
کوه خضر تو ، کوه طور من است...
با خدا همکلام خواهم شد
با علیکت..،بریز خون مرا
کشتهی یک سلام خواهم شد
هرچه نَفْسم درندهخو باشد
در حریم تو رام خواهم شد
اذنِ گنبد به زاغ اگر بدهی
جَلد این پشتبام خواهم شد
طُعمه هایم اگر که گندم توست
عاشق هرچه دام خواهم شد
آهوی طوس یا کبوتر قم...
تو بگو هر کدام..، خواهم شد!
دمِ بابالجواد میافتم
فرش راه امام خواهم شد
با تو آن حاجتِ روا هستیم
زائر مشهدالرِّضا هستیم
فصل دلتنگیات زمستانیست
چشمهایت همیشه بارانیست
آسمانت اسیر شب شده است
گرچه دور و برت چراغانیست
آنقَدَر قلب تو پر از غم شد
قدر یک آه در دلت جا نیست
بی خبر بودن از پدر..،سخت است
نامه ات دلخوشی زندانیست
حسرتت ، دیدن برادر بود...
لحظهها،لحظه های پایانیست
سم به جانت نشسته بانوجان
چشم امّید تو به فردا نیست
باز هم شُکر ، خانه ات امن است
کُل قم در پی نگهبانیست
کافری با لگد نزد به دری...
رسم همشهریات مسلمانیست
" دُوُّمی داد زد سرِ زهرا "
نعرهاش،نعره های شیطانیست
پای نامحرمی به کوثر خورد
چکمه روی کلامِ قرآنیست
آه! با او چِقَدر بد کردند
چادرش را همه لگد کردند
#بردیا_محمدی
🏳سبک سرود و شور آغاز دهه ی کرامت و میلاد با سرسعادت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
#سرود_حضرت_معصومه_س
#شور_حضرت_معصومه_س
#فصله_عاشقیه_و
🏳بند اول
فصله عاشقیه و
عاشقی بی نهایته
وقت شور و شادیه
باز دهه ی کرامته
شد بهاره قمری
گل شکوفا شده و
دنیا زیبا شده و
مدینه غوغا شده و
حضرت کاظمه که
دوباره بابا شده و
یه ستاره اومد
از آسمونه هفتمین
اومده به دنیا
ملیکه ی ایران زمین
اومده اونیکه
شفیعه ی یوم الجزاست
حضرت کریمه
فاطمه اُختُ الرضاست
خوش اومدی مولاتی یا حضرت معصومه
🏳بند دوم
گل بریزید به پای
دختری از جنس گهر
شده با پا قدمش
برکته خونه ی پدر
مریم آل عبا
اومده دنیا عاشقا
اومده دل ببره
از دله ما ایرونیا
زائرش اگه بشی
میشی تو زائر رضا
میری حرمش تا
میذاری پا توی بهشت
بیا حرمش که
اینجا میده بوی بهشت
حرم تو بانو
خدایی خیلی باصفاست
حرم تو بانو
مدینه ی ما شیعه هاست
خوش اومدی مولاتی یا حضرت معصومه
🏳بند سوم
دره جنته خدا
وا میشه از حرم شما
هر کی با حاجت بیاد
اینجا میشه حاجت روا
اگه قبر فاطمه
پنهونه از چشا گمه
تو روایاتمونه
مزار زهرا تو قمه
واسه اینه که بی بی
چشم و چراغ مردمه
کریمه ای بانو
کار توئه جودی و عطا
دورت بگردم
ای زینب امام رضا
سیده ی قم
بذار کبوترت بشم
دورت بگردم
از تو دمی جدا نشم
خوش اومدی مولاتی یا حضرت معصومه
۱۴۰۳/۰۲/۱۷
🙏التماس دعای خیر
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی