eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
5هزار دنبال‌کننده
431 عکس
126 ویدیو
772 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. @AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
پیک خداداد خبر از سوی الله علی امیر است بگو یا رسول الله ذکر لب شیعیان تاصف محشر اشهد ان علی ولی الله اشهد ان علی ولی الله لطف خداوند شده برهمه شامل آیه ی اکملت لکم دین شده نازل جمله محبان ولایت همه شادند دین پیمبر با ولایت شده کامل اشهد ان علی ولی الله فرمان و امر خداوند قدیر است ختم رسولان بر این امر بشیراست گفتا امیددوعالم رسول الله حیدر کرار در این عالم امیراست اشهد ان علی ولی الله ضامن اجرای امر حی دادار فخردو عالم بود احمد مختار روز غدیر آمده روز ولایت بیعت ما و علی حیدر کرار اشهد ان علی ولی الله مولای عالم علی گرروسیاهم عید غدیر آمده بر تو پناهم امشب که مهمان تو یاعلی هستم به حق زهرا نماعلی نگاهم ا اشهد ان علی ولی الله جان پیمبر تویی ساقی کوثر همسر زهرا تویی شافع محشر آمده مهمان توبا دست خالی دست من و دامنت حضرت حیدر اشهد ان علی ولی الله داده ولای تومولا اعتبارم مهر تو مولامدال افتخارم بنگر به حال زارم از کرم و جود جز تو درعالم علی کسی ندارم اشهد ان علی ولی الله شکر خدا که عاشق مصطفایم شیعه ی مولا علی مرتضایم از کودکی با مهراو آشنایم بایک نگاه حیدر اهل ولایم اشهد ان علی ولی الله لطف خداوند به شور و شعفم من پیرو حیدر شدم جان به کفم من این سخن من بود مردم عالم ریزه خورخوان شاه نجفم من اشهد ان علی ولی الله حلقه ی نوکریت بود به گوشم زساغر ولای تو جرعه نوشم تا لحظه آخرم بود خروشم تار مویت رابه عالم نفروشم اشهد ان علی ولی الله
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم عیدسعید غدیر خم ازلطف خلاق مبین ،پیغام جبریل امین بادست ختم المرسلین، حیدر امیر المؤمنین با حکم خلاق غدیر، بر ما شده مولا امیر بادست ختم المرسلین،حیدر امیر المؤمنین حکمی ز حی کبریا،از بهر ختم الانبیا آورده جبریل امین، حیدر امیرالمؤمنین یک آیه‌ای نازل شده،دین خداکامل شده از سوی خلاق مبین،حیدر امیر المؤمنین تومحوحی سرمدی، مولاتو نفس احمدی هستی نبی را جانشین، حیدر امیرالمؤمنین آن درسخاوت بی‌نظیر،گردیده برعالم امیر ازسوی رب العالمین، حیدر امیر المؤمنین حق‌الیقین،نور مبین،حبل المتین،حامی دین شیر خداوند مبین، حیدر امیرالمؤمنین هم مقتدا، هم رهنما، هم باحیا ،هم باصفا برشیعیان یار ومعین، حیدر امیر المؤمنین روح ادب،عالی نسب،حیدرلقب،شاه عرب نور دل اهل یقین، حیدر امیر المؤمنین اوهدیه‌ای ازسرمداست، حامی دین احمد است در بحر دین درثمین ،حیدر امیر المؤمنین نورش به دل‌ها منجلی،بعد از پیمبراو ولی باشد امام اولین، حیدر امیر المؤمنین مهرش به دلهاارمغان،جودوکراماتش عیان در بین عالم بی قرین ،حیدر امیر المؤمنین باشد گل باغ جنان، هم باصفا هم مهربان بر خاتم عترت نگین حیدر امیر المؤمنین حیدر مسیحا دم بود، او رهبر عالم بود باشد امام متقین، حیدر امیر المؤمنین یوسف جمالی یاعلی، احمد خصال یاعلی از سوی صورت‌آفرین حیدر امیرالمؤمنین نوردل اهل ولا،شمس هدی، مشکل‌گشا هستی تووحدت‌آفرین حیدرامیر المؤمنین رمزحیاتی یاعلی، باب النجاتی یا علی هستی امان، هستی امین، حیدرامیر المؤمنین غیرت تویی نعمت تویی، سرتابپارحمت تویی شمس هدایت درزمین حیدرامیر المؤمنین رمز بقایی یا علی ،کنزسخایی یا علی دست خدا در آستین حیدر امیر المؤمنین تو همسر زهرایی و تو کعبه دلهایی و برشیعیان حبل المتین حیدرامیر المؤمنین ای افتخار عاشقان ،ای اعتبار شیعیان باشدولایت رکن دین حیدر امیر المؤمنین یار و حبیب عاشقان،تنهاطبیب شیعیان جود و کراماتش ببین حیدر امیر المؤمنین آیینه ی ایزد نما، با بردن نام شما هر جا شودخلدبرین حیدر امیر المؤمنین ما ذره و تو آفتاب،آقا بر این دلها بتاب حال دل ما را ببین حیدر امیر المؤمنین ما ریزه خواران توایم عمریه مهمان توایم بنما نظر بر خادمین حیدر امیر المؤمنین هستم گدای خانه ات برسفره ی شاهانه ات ذکر مدامم شدهمین حیدر امیر المؤمنین من خادم کوی توام مست تو و بوی توام سودم بدرگاهت جبین حیدرامیر المؤمنین از لطف خلاق مبین مهر و ولای تو شده باسرنوشت من عجین حیدرامیر المؤمنین مولااگر ناقابلم نام تو حل مشکلم مهرت به دل حصن حصین حیدرامیر المؤمنین من برشما دل بسته‌ام برراه توبنشسته ام گردیده‌ام غربت نشین حیدرامیر المؤمنین از مهر تو آکنده‌ام عبد توام تا زنده‌ام گردیده از تو شرمگین حیدر امیرالمؤمنین هستی سرورسینه‌ام مهرت بدل گنجینه ام نام تو شادی آفرین حیدر امیر المؤمنین ای درکرامت بی‌نظیر ازمرحمت دستم بگیر فردا بروز واپسین حیدر امیرالمؤمنین دارد تقاضا این(رضا) در محشر و روز جزا باتوشوم من هم‌نشین حیدرامیر المؤمنین
♻️♻️♻️♻️ ✅بنداول تویی امیر دلای آگاه یااذن الله علی یدالله گفته پیمبر یااسدالله مَن کنتُ مُولاه فَعلی مُولاه ♻️ شاه ولایتی و تونعم الامیری امیرالمؤمنین هستی و شهیری فاروق اعظمی و شاه غدیری ♻️ از ازل تا ابد ذکر من یا علیست تابه زیر لحد ذکر من یا علی ست ♻️ علوی هستم و بوده شعاره من شده ولایت تو افتخاره من غلام تو همه ایل و تباره من ♻️➖➖➖➖➖♻️ ✅بند دوم شاه دوعالم حبل المتینم ورد زبانی یعسوب دینم روح مناجات حصن حصینم قائد القرِّ المحَجَّلینم ♻️ علوی هستم و بوده شعاره من شده ولایت تو افتخاره من غلام تو همه ایل و تباره من حیدر حیدر ♻️ از ازل تا ابد ذکر من یا علیست تابه زیر لحد ذکر من یا علی ست ♻️➖➖➖➖➖♻️ ✅بندسوم خدای جودی تو ذوالکَرامی باجبروتی خَیر الاَنامی ذکر نفسهام ختم کلامی اول امامی و والامقامی ♻️ ابوترابی و راه سعادتی تابی کرانی و تا بی نهایتی هادی عشقی واوج سعادتی حیدر حیدر ♻️ از ازل تا ابد ذکر من یا علی ست تا به زیر لحد ذکرمن یاعلی ست ♻️ علوی هستم و بوده شعاره من شده ولایت تو افتخاره من غلام تو همه ایل و تباره من ♻️➖➖➖➖➖➖♻️ ✅بندچهارم عشق منی ای ساقی کوثر همسر زهرا عشق پیمبر(ص) خصم خوارج ناجی قنبر یل و دلاور و فاتح خیبر ♻️ میونه عرصه ها نظیری نداری وقتی تو میدونا قدم میذاری صد عبدود میشه ن از تیغت فراری حیدر حیدر ♻️ از ازل تا ابد ذکر من یا علی ست تا به زیر لحد ذکرمن یاعلی ست ♻️ علوی هستم و بوده شعاره من شده ولایت تو افتخاره من غلام تو همه ایل و تباره من
هو میکشیم جامِ علی را بیاورید امشب مِیِ مدامِ علی را بیاورید تَرسم بنایِ میکده زیر و زِبَر شود ای وای اگر که نامِ علی را بیاورید بینِ مزار هم کفن خویش می‌درم یک بار اگر سلامِ علی را بیاورید بازارِ شاعران و ادیبان بِهَم زنید یک واژه از کلامِ علی را بیاورید جبریل هم رسیده گره‌هاش وا شود آقایِ من غلامِ علی را بیاورید موسی نی ایم قصه اگر لن ترانی است یک جلوه از تمامِ علی را بیاورید ما را خمارِ باده نوشتند با علی ما را حلال زاده نوشتند با علی گیرم خدا دوباره دو دنیا بیاورد اما محال باشد علی را بیاورد او اول است از همه باید پیمبرش این دست را بگیرد و بالا بیاورد عزم جهاد می‌کند و وقت رفتنش یک کاسه آب حضرتِ زهرا بیاورد یک دَم بس است از دو دَمِ ذوالفقارِ او تا حالِ صد سپاه کمی جا بیاورد اُفتاده از نَفَس ملک‌الموت می‌رسد تا ذوالفقار محضرِ مولا بیاورد وقتِ نبردِ اوست و جبریل آمده تا دستمالِ زردِ علی را بیاورد یکدم سرِ سپاهِ عرب میزند علی ای نازِ ضربِ شصست عجب میزند علی مست است هرکه نعره‌ی او شورِ یا علیست مَرد است هرکه قبله‌ی او مرتضی علیست حجش قبول هرکه به ایوان طلا رسید بختش بلند هرکه گره خورده با علیست معراج رفته بود ببیند خدا کجاست معراج دید و گفت ببین تا کجا علیست گفت از علی مع الحق و از حق مع العلی من مانده‌ام علیست خدا یا خدا علیست ظهر غدیر نقشِ عقیقِ رسول شد مولا علیست تا‌که خدا هست تا علیست ما شاهرگ به پای علی میزنیم شُکر شرحِ تمام غیرت ما خونِ ما علیست شُکرِ خدا که حُرمت میخانه داشتیم عمریست با علی سر دیوانه داشتیم بر طاق آسمانِ نجف نام فاطمه است بالای آستانِ نجف نام فاطمه است حتی اذانِ صحنِ علی چیزِ دیگری است سر تا سرِ اذانِ نجف نامِ فاطمه است این شهر مِلکِ حضرتِ زهراست مهر اوست هرجا رَوی میانِ نجف نامِ فاطمه است فهمیده‌ام که روزی این شهر دست کیست دیدم به هر دُکانِ نجف نامِ فاطمه است جانِ مدینه جانِ جهان نامِ مرتضی است ای جانِ من که جانِ نجف نامِ فاطمه است ما را علی به فاطمه‌اش هدیه داده است بر برگه‌ی امانِ نجف نام فاطمه است سوگند بر علی که شرف دستِ فاطمه است انگشتریِ دُرِّ نجف دستِ فاطمه است حسن لطفی
♻️♻️♻️♻️ قسم برخداوند باری تعالی که فیضِ عظیمش شده شامل ما خداوند منان خداوند سبحان خداوند عالی خداوند اعلا خدای زمان و خدای جهان و خدای مسیحا ویعقوب وموسی به اذن خدا و به اذن رسولش کنم مدح حیدر کنم مدح مولا خدای سماوات و کل ممالک نوشته علی را به عرش مُعلا جهانم بدون الف بود بی او👈(جهنم) ز یُمن قدومش جهان شد مصفّا و آن روز شد سر آغازدنیا ترک خورد کعبه علی شد هویدا علی بوده محور علی بوده صفدر علی بوده والی علی بوده والا علی بی نهایت علی تاقیامت علی با ولایت علی شاه عقبا علی ماه عالم علی شاه عالم علی نور حق است و هم کفوِ زهرا علی سوز وسازم قنوت نمازم و من همچو قطره علی همچودریا علی در عیان و علی در زمان و علی در سما و علی هست هرجا علی بوده قاهر علی بوده قادر علی درنهان و علی بوده پیدا علی فیض دائم امیرِ عوالم به حق و عدالت علی داده معنا علی عشق یزدان علی شاه مردان علی شیرغران علی خصم اعدا علی نوح و آدم علی نفس خاتم علی نور ایمان علی زهدوتقوا علی دست هو بود و سرمست هو بود نبوده جدا از خداوند یکتا علی تارو پودم و ذکرسجودم اگر شیعه هستم علی کرده امضا علی رهنمایم علی مقتدایم علی شد دلیلش سرم بوده بالا علی فوق هر نور علی امپراطور به کل دو گیتی علی بوده مأوا علی کلّ قرآن علی آلِ عِمران علی مُلک و انسان و یاسین و طاها ♻️:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️ علی بوده ساغر و علی بوده منبر به کل عوالم علی بوده سرور علی آفتاب و علی بوتراب و علی جان سلمان علی عشق بوذر علی رازخلقت علی اوج غیرت علی بوده اول علی هست آخر علی بوده سلطان به مُلک سلیمان علی بوده والی علی بوده رهبر نبوده به عالم یلی همچو حیدر شه بی بدیل و امیردلاور شهی که بُوَد قدرت بازوانش ز نیروی صد شیر جنگی فراتر شهی که بُوَد فاتح بدرو خندق یلِ کل یل ها و فَتّاحِ خیبر به لطف مدامش شده قسمت من که گردیده ام از غلامان قنبر 💠💠6⃣1⃣5⃣💠💠 ♻️:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️
از آن روزی‌که پیمان با تو بستم درِ دیگر ، به روی خویش بستم زدم جام تولا را ، از آغاز... که مست از بادهٔ جامِ الَستم اگَر پیمانه از غیرت ، گرفتم بجز بیهودگی طرفی نبستم به غیر از بادہ ی مهر ولایت! همه پیمانه‌ ها یکجا شکستم شدم محو وجود بی مثالت کمند خودسری‌ها را گسستم به نام تو قلم در کف گرفتم... چو دادی خامهٔ عرفان به دستم شدم آگه ، به شرح (انّما) یت ز لوح (هل اتیٰ) دل بر تو بستم کجا حاجت برم بر درگه غیر که عمری را گرفتار تو هستم تویی (ساقی) تویی ساغر تویی خم که از جام دل انگَیز تو مستم به محشر ، گر مرا از خود برانی... بگیرم چون سبو بر سر دو دستم سید محمدرضا شمس (ساقی)
ديدار زيبا ميشود با چشمهايت غرق تماشا ميشود با چشمهايت لب تشنه اي كه زير پلكت مينشيند سيرابِ دريا ميشود با چشمهايت مريم مقدس ميشود در سايه ي تو عيسا مسيحا ميشود با چشمهايت هر دردمندي كه مسيرش بر تو افتاد حتماً مداوا ميشود با چشمهايت سلمان فرستاديم تا ايمان بيارد سلمان و مِنّا ميشود با چشمهايت مستم كن از آن خوشه ي چشمي كه داري اي من فداي گوشه ي چشمي كه داري از دست تو بايد دوايم را بگيرم بنويس از تو نسخه هايم را بگيرم از جانِ بيمارم بلا را دور بنويس من آمدم از تو شفايم را بگيرم گلدسته ميسازم برايت شمع ها را وقتي كه وام شعرهايم را بگيرم اي كاش زهرا هم شبيه تو حرم داشت تا اذن پيش تو بيايم را بگيرم از پنجره فولاد اذنت را گرفتم ميخواهم از تو كربلايم را بگيرم بسيار داري مثل من دورت بگردم خود را مثال پنج تن دورت بگردم حيدر شدي تا پشت در هِي در بكوبند جاي ملائك نيست بال و پر بكوبند زهرا دلش ميخواست نام يا علي را روي عقيق سرخ پيغمبر بكوبند سنگ علي را فاطمه بر سينه كوبيد بايد كه بر دُرِّ نجف حيدر بكوبند معراج تازه ابتدايت بود بايد نام تورا از اين مقرب تر بكوبند اسم تو اسم اعظم پروردگار است اين مُهر را بايد به هر منبر بكوبند ما كوه را پيش تو جز كاهي نديديم از دست تو غير از يداللهي نديديم تيغت برهنه ميشود ابروت در هم اينگونه عالم را تو خواهي ريخت بر هم آغاز جنگ تو همان پايان جنگ است وقتي نميماند ز لشگر يك نفر هم مأمور قبض روح پشت قبضه ي توست حالا چه در دست تو باشد در كمر هم در معركه هر اتفاقي خواهد افتاد از رقص شمشير تو روي خاك برهم اي لافتي الّا خودت لاسيف تيغت كيفَ بشر هم هستي و خيرٌ بشر هم قسمت شود پاي تورا بايد ببوسم دست پسرهاي تورا بايد ببوسم دارد هنوز از کعبه بوی تو می آید حجش قبول است آن که سوی تو می آید تو آبها را مهر کوثر کرده ای پس جوشانده ی زمزم ز جوی تو می آید نورٌ عَلی خورشید خورشیدٌ عَلی نور وقتی که زهرا روبروی تو می آید معراج هم حتی نبی با تو سخن گفت صوت خداوند از گلوی تو می آید شب میشود یک سمت عالم آن زمان که بر روی پیشانیت موی تو می آید بنتِ اسد الله اکبر داشت حق داشت دیوار کعبه گر ترک برداشت حق داشت ممنون از ايل و تباري كه تو داري از لطف بيش از انتظاري كه تو داري ما دست و پا گيريم اگر تو دست گيري ما معتبر از اعتباري كه تو داري خشم تورا مرحب به لكنت گفت وقتي ابرو گره زد ذوالفقاري كه تو داري حيثيت هر منكري زير سؤال است روي حسابِ بي مزاري كه تو داري هر كس تو را دارد چرا بايد بترسد مثل تو تنها از خدا بايد بترسد تو رفتي و با كوفه در افتاد زينب بعد از تو جانش در خطر افتاد زينب انگار بايد بچه هاي تو بيفتند هر وقت در بين گذر افتاد زينب گفت اُسكُتوا و خطبه ي غرّا بيان كرد حتي خودش ياد پدر افتاد زينب زيب كه بيهوده نمي افتاد از پا از نيزه سر افتاد اگر افتاد زينب يك عمر سعي ات بر حجابِ دخترت بود اما تو رفتي و دگر افتاد زينب ميخواستي چشم كسي بر او نيفتد برگَرد زينب را ببر افتاد زينب پشت در و دروازه كه فرقي ندارد مانند زهرا پشت در افتاد زينب از سر گذشتند و اسير سر گذشتند بعد از پسرها دخترانت در گذشتند 🔸شاعر:
آه، ای شهر دوست داشتنی کوچه پس کوچه های عطرآگین ای مرور تمام خاطره هات چون دهین ابوعلی شیرین* شهر آغشته با حرارت باد فصل خرماپزان پیوسته کوشش پنکه های بی تاثیر فُندق سالخوردهء خسته سرخوشی های بی حدم می زد پرسه در کوچه های بی هدفی دعوتم کرد سمت طعم بهشت ناگهان عطر قیمهء نجفی... _سیدی! گم شدم... حرم... مولا... از کجا می شود به او برگشت؟ عربی گفت و من نفهمیدم باید از شارع الرسول گذشت سنگ، دُر می شود در این وادی صاحبان جواهرند همه واژه در واژه با امین الله زائران تو شاعرند همه بین این چارپاره خوابم برد رفتم از خویش و دفترم جا ماند یک نفر مثل من درون حرم داشت شعری برایتان می خواند: زخمی ام التیام می خواهم التیام از امام می خواهم السلامُ علیک یا ساقی من علیک السلام می خواهم دهین شهیر ابوعلی: شیرینی معروف نجف که طعمش غیر قابل وصف است. 🔸شاعر:
برد پیمبر به شانه پای علی را تا که ببینند خلق جای علی را روز قیامت پناهگاه ندارد هرکه ندارد به دل ولای علی را در شب معراج می‌شنید پیمبر جای صدای خدا صدای علی را وجه خدا را ببین به صورت حیدر ای که ندیدی رخ خدای علی را از دو لب مرتضی کمیل چشیده... لذت شیرینی دعای علی را دست علی را به دست فاطمه دادند تا به ابد دارد او هوای علی را هست برازنده‌اش ردای خلافت فاطمه چون دوخته قبای علی را فاطمه تا آخرش کنار علی بود خواهر خونی ذوالفقار علی بود روشنی روز جلوه روی حیدر هست شب قدر بین گیسوی حیدر رو به علی سجده میکنند ملائک قبله و محراب هست ابروی حیدر تکیه به دستان مرتضی زده اسلام مظهر دست خداست بازوی حیدر کوه ترک خورد در جهاد ولیکن هیچ نلرزیده است زانوی حیدر هیچ گزندی نمیرسید به احمد جای نبی امن بود پهلوی حیدر پشت علی گرم بر حمایت زهراست دختر پیغمبر است بانوی حیدر خلق شد از هوی مرتضی دم عیسی زنده شود مرده از دم هوی حیدر گفت که میزان، علی‌است در صف محشر کار همه هست با ترازوی حیدر روز جزا سر در بهشت نوشته است هرکه محب علی‌است اهل بهشت است دست ملائک به دامن تو دخیل است خاک قدم های تو طلای اصیل است دوست مولا بزرگوار و عزیز است دشمن حیدر همیشه خار و ذلیل است راه تو تنها "صراط" راست حق است هرچه به غیر از تو راه هست "سبیل" است سرد شده با ولای‌ات آتش نمرود "حصن ولایت" نگاهبان خلیل است چشمه کُر دست توست ساقی کوثر چشمه‌ی فیض بقیه آب قلیل است جمع شده در علی صفات خداوند نام علی مظهر جلیل و جمیل است ذکر علی داروی مریضی روح است هرکه صدایت نزد حسود و بخیل است شأن تو هم شأن احمد است علی جان وصف تو وصف محمد است علی جان مستی نام تو را شراب ندارد ذکر کمالات تو حساب ندارد ذکر تو آرامش تمام قلوب است هیچکسی با تو اضطراب ندارد جار زدم عبد تو شدم همه مُردند حرف حسابی ما جواب ندارد گردن مارا بزن به دار نينداز رشته مو طاقت طناب ندارد محرم اسرار سر به مهر خدایی فاطمه چون پیش تو حجاب ندارد پلک زدی تا گناه خلق نبینی چشم خدا هیچ گاه خواب ندارد حد گناهکار اگر به دست تو باشد زانیه هم ترسی از عذاب ندارد شعر نگفتم که از تو اجر بگیرم شاعر تو کار با ثواب ندارد اجر من این است نوکر تو بمانم مدح تو را در تمام عمر بخوانم 🔸شاعر:
بازهم بعد از نمازِ خود شدم گرمِ قرآن خواندنِ بی قاعده ناگهان فکرِ مرا مشغول کرد آیه ی پنجاه و چارِ مائده غرقِ خود بودم صدوده ثانیه دین و دنیایَم پُر از ابهام شد بود غوغایی درونِ سینه ام یاعلی گفتم دلم آرام شد آیه مهرومحبت چیست جز این که ما دورِ وجودِ حیدریم از محبَّت خارها گُل می شوند هرکجا نام علی را می بَریم بی گمان در جرگه ی مستانِ او هرکسی عاری ز مَن مَن نیست ، نیست آری آری جزوِ یارانِ علی بی گمان هرکَس فروتن نیست ، نیست بر کویرِ سینه ی ما از ازل بارها باریده بارانِ علی آن گروهی که خدایَم وعده داد چیست غیر از وصفِ یارانِ علی حَق علی ، اوّل علی ، آخر علی دین علی ، مسجد علی ، منبر علی دل علی ، دلجو علی ، دلبر علی مِی علی ، ساقی علی ، ساغَر علی حَق علی ، کعبه علی ، قرآن علی سَر علی ، سرور علی ، آقا علی پس اگر که خسته جانی هی بگو یاعلی و یاعلی و یاعلی حیدرِ کرار ، مَردِ بی فرار صاحبِ یکتای شمشیرِ دو دَم مردِ خندق ، مردِ خیبر ، مردِ بَدر قهرمانِ حمله های پُشتِ هم شاهِ مردان حیدرِ دُل دُل سوار پهلوانی مهربان و دل رحیم پادشاهی که قَدِ او هیچگاه خَم نشد جُز پیشِ طفلانِ یتیم آن که یارانش همه می ایستند روبه روی زورگو پُر زورتر خاکی اند اما همیشه بوده اند پیشِ مغرور از خودَش مغرورتر آیه ی پنجاه و پنجِ مائده مستیِ نابِ مرا تکمیل کرد وصفِ مولا در دو آیه پُشتِ هم شکِ من را به یقین تبدیل کرد بعدِ قرآن خواندنم دیدم که آه در دلِ این آیه ها او منجلیست زیرِ لب گفتم که آری راست گفت آن خداوندِعظیمی که علیست! 🔸شاعر: