eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.6هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
13.8هزار ویدیو
1.2هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. بااشک ثبت شد سبک 3 بنداول ودوم:زبان حال ایشان با حضرت زهرا علیهماالسلام) بندسوم:زبان حال ایشان باحضرت علی علیهماالسلام واحد،سنگین،زمینه،نزله فاطمه جان گریه نکن ، اول درده دخترم با غُصه ی تو می کشم ، این نفسای آخرم برای سرنوشت تو می باره هی چشم ترم تا زنده ای برام می سوزی گریه کن هر شب و روزی به جای خالی ام رو منبر نگاه ابری تو می دوزی کم از سر تو سایه میشه از گریه هات گلایه میشه آب وضوتو گرچه بردند دشمن تو همسایه میشه ای یاور تنهای سردار! دارم میرم،خدانگهدار فاطمه جان خدا نگهدار....... 🌸🌸🌸🌸🌸 این حرف که میزنم بهت ،بابا بمونه بینمون ازهمه زودتر سوی من،میای ولی با دل خون توسن هیجده سالگی،میشی کمون ومیدی جون یه روز تا از علی میخونی دشمنو از خونه ت میرونی جلوی چشم زار حیدر بین در و دیوار میمونی دستای حیدر بسته میشه چشمای زینب خسته میشه آخه می بینه که تو کوچه بازوی تو شکسته میشه ای یاور تنهای سردار! دارم میرم خدانگهدار فاطمه جان خدانگهدار...... 🌸🌸🌸🌸🌸 💥یه صحبت هم با حضرت امیرالمومنین علیه السلام تنها شدی برادرم، دنیا میشه برات عذاب سلام تودیگه میشه،تواین مدینه بی جواب بستن دست تو علی، برای مردمش ثواب چندروز دیگه تنها امیری زانوی غم بغل می گیری در پشت در ، کنار زهرا ازداغ محسنت می میری می گیره فاطمه ازت رو همش میزاره دست به پهلو موقع غسل میفهمی رازش میرسه دست به زخم بازو ای حیدر و امیر کرار دارم میرم خدانگهدار جانم( یارم) علی خدانگهدار...... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. السلام علیک یا رحمة للعالمين يارسول الله صلوات الله علیه واله وسلم زبان حال حضرت زهرا با پدر بزرگوارشان علیهماالسلام قبل از شهادت پدر بعد از تو درد فاطمه بسیار می شود همسایه ی قدیم گلت خار می شود هرکس که در مدینه بدهکار لطف توست در پشت درب خانه طلبکار می شود دستان کینه باز شود بعد تو ولی بسته دو دست حیدر کرار می شود بعد از گرفتن فدک از دست غاصبان دیگر گذر ز کوچه چه دشوار می شود این دیده ای که بوسه زدی روز وشب برآن در کوچه در کنار حسن تار می شود پشت نقاب ، راز مگویم بماند و پنهان ز دیده سرخی رخسار می شود این سینه ای که مخزن انوار ایزدی ست بشکسته از شراره ی مسمار می شود گردد خلیل، دختر تو بعد رفتنت در آتش سقیفه گرفتار می شود در کوچه از عداوت چل مرد بی حیا پیوستنم به سوی تو هموار می شود ازاین دوشنبه کرب وبلا می شود به پا آغاز هر جسارت و آزار می شود از این سقیفه حرمله زد تیر و کربلا اصغر اسیر زخم شرر بار می شود شمر سقیفه رأس حسینم جدا کند بر روی تل عقیله عزادار می شود ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. از زبان حضرت زهرا السلام علیک یا رسول الله صلوات الله علیه وآله و سلم عمری به لطف بی حد تو اعتنا نشد حقّ رسالت تو پدر جان ادا نشد مثل خدیجه همسر اُمّ الوفای تو دیگر کسی برای تو اهل وفا نشد اجر تو از هدایت این قوم ناسپاس غیر از اهانت و کتک و ناسزا نشد جشن سقیفه مانع دفنت شد و کسی دیگر برای داغ تو صاحب عزا نشد یک تن به عهد روز غدیرش وفا نکرد صاحب برای منبر تو مرتضی نشد بابا سرت شکسته شده از جفا ولی دیگر سر تو زخمی تیر و عصا نشد رأست به روی نیزه نرفت و تنت دگر در زیر نعل تازه ی مرکب رها نشد آورده اند یک کفن قیمتی ز عرش شکر خدا پدر کفنت بوریا نشد ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
سلام دوستان کلاس آموزش مداحی فردا جمعه ساعت ۹ صبح محل کلاس حوزه مقاومت بسیج شهید بهشتی پیربکران تشکیل می شد
کلاس آموزش مداحی برای همه رده سنی محل کلاس حوزه بسیج شهید بهشتی پیربکران جمعه ها ساعت 9صبح چهارشنبه ها ساعت8شب
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ز جا برخیز مادر! شور محشر را بپرس از من نه، عاشورای از محشر سیه تر را بپرس از من زصحرای بلا با داغ هجده لاله می آیم به خون غلطیدن گل های پرپر را بپرس از من به این پیراهن صد پارۀ خونین نگاهی کن شمار زخم های جسم بی سر را بپرس از من اگر لیلا نبوده کربلا من بوده ام مادر به خون آغشتن رخسار اکبر را بپرس از من رباب از شدّت غم گریه بگرفته گلویش را لب خشک و تلظّی های اصغر را بپرس از من همان ناگفته بهتر، قصّۀ پیشانی و محمل سر نی صوت قرآن برادر را بپرس از من پس از مرگ شهیدان در میان آن همه دشمن وداع آخر بابا و دختر را بپرس از من اگر لاله های بوستان خود نمی پرسی غم گل های عبدالله جعفر را بپرس از من تن پاک حسینت زخم روی زخم ید امّا به حلق تشنۀ او آب خنجر را بپرس از من اگر چه کُشت بانگ العطش پیوسته زینب را خجالت های عبّاس دلاور را بپرس از من زسوز خویش (میثم) تا که عالم را بسوزانی مصیبت نامۀ آل پیمبر را بپرس از من ⏹
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ به آغوش مدینه عاقبت مادر رسیدم من اگر چه قد کمان و مو سپیدم،روسفیدم من تو میدانی چه آمد بر سرم، ای مادر خسته هر آنچه از مدینه تا مدینه بود، دیدم من مپرس از من، چرا پس کاروانت بی حسین آمد که دیدم ذبح اعظم را به گودال و خمیدم من چه اوضاعی، چه احوالی، چه طوفانی، چه گودالی غباری آمد و دیگر حسینم را ندیدم من خدا میخواست او را کشته، من را دربدر بیند به امر حق بلا و داغ را بر جان خریدم من دمی که اسب بی صاحب به خیمه غرقِ خون آمد ز خود بیخود شدم مادر، گریبان می دریدم من چه گویم مادر مظلومه، بهتر که ندیدی تو چه جوری از حرم تا قتلگه را میدویدم من دو دستم را که زیر نعش او بُردم، به او گفتم: نه از حق نا امیدم من، نه از تو دل بریدم من به او گفتم برادر جان؛ صبوری میکنم اما دعایم کن، که خود راه اسارت برگزیدم من منم اُم المصائب دخترِ اُم اَبیهایم چهل منزل همه بارِ ولایت را کشیدم من قسم بر آن مصیبتهای سنگینِ تو در کوچه مصیباتِ تو را، از شام تا کوفه چشیدم من به ناموسِ علی هم شام، هم کوفه، جسارت شد جواب یاحسینم، حرفهای بَد شنیدم من مکرر معجر پاره، مکرر گوش و گوشواره مکرر چادر خاکی، خود از نزدیک دیدم من چگویم یا رسول الله، شرم از درد دل دارم از آن چشمانِ هیزی که هزاران خار چیدم من در آن مجلس که بیگانه یتیمت را کنیرك خواند فقط با حربة نفرین، نفسهایش بریدم من قسم بر پرچم عباس، فاتح آمدم مادر قسم بر چادر خاکی علمدار رشیدم من بنام نامیِ حیدر سخن آغاز چون کردم سپاهِ کوفه را با خطبه ام از هم دریدم من دوباره بعد دهها سال شد نام علی زنده پیام کربلا دادم، سفیر هر شهیدم من خرابه رفتم اما دینِ حق آباد شد تا حشر به این فتح و ظفر با دختری کوچک رسیدم من ز کلُ یومٍ عاشورا هزاران اربعین خیزد و دشمن نا امید اما ز دل غرق امیدم من ⏹
سبک 4 گریه نکن روبه روی من آتیش به قلبم زدی زهرا بسّه یه عمره کشیدم درد راحت شدم دیگه از دنیا در راه تبلیغ اسلام عمری شنیدم اهانت با خاک و خاکستر و سنگ بر رأس من شد جسارت بنشسته در جنگ احد صدها جراحت بر تنم بشکسته پیشانی من با سنگ بغض دشمنم واویلتا واویلتا..... 🌸🌸🌸🌸🌸 دارم می بینم که بعد از من بی کس میشه همسرت حیدر در پشت درب خونه ی تو زهرا میشه نوگلت پرپر چند روز بعد بین آتیش میشی عزیزم گرفتار سینه ی تو میشه ای وای زخمی با ضربه ی مسمار می بینه در کوچه علی دورت چهل تا دشمنه با کینه قنفذ با غلاف بازوی تو رو میشکنه واویلتا واویلتا.... 🌸🌸🌸🌸🌸 بر روی دامان مرتضی فارغ میشه روحم از پیکر در زیر سایه میدم من جون دیگر نمیشه تنم بی سر وای از جفا بر حسینم میشه تنش ارباً اربا در زیر شمشیر ونیزه میشه رها بین صحرا در مقتلش آروم میشه با تازیونه دخترش میره به زیر دست و پا در روبه روی خواهرش واویلتا واویلتا.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) مشابه سبک زیر خوانده میشود 👇👇👇