.
#رسول_الله
#حضرت_زهرا
#بعداز_تو
السلام علیک یا رحمة للعالمين
يارسول الله صلوات الله علیه واله وسلم
زبان حال حضرت زهرا با پدر بزرگوارشان علیهماالسلام قبل از شهادت پدر
بعد از تو درد فاطمه بسیار می شود
همسایه ی قدیم گلت خار می شود
هرکس که در مدینه بدهکار لطف توست
در پشت درب خانه طلبکار می شود
دستان کینه باز شود بعد تو ولی
بسته دو دست حیدر کرار می شود
بعد از گرفتن فدک از دست غاصبان
دیگر گذر ز کوچه چه دشوار می شود
این دیده ای که بوسه زدی روز وشب برآن
در کوچه در کنار حسن تار می شود
پشت نقاب ، راز مگویم بماند و
پنهان ز دیده سرخی رخسار می شود
این سینه ای که مخزن انوار ایزدی ست
بشکسته از شراره ی مسمار می شود
گردد خلیل، دختر تو بعد رفتنت
در آتش سقیفه گرفتار می شود
در کوچه از عداوت چل مرد بی حیا
پیوستنم به سوی تو هموار می شود
ازاین دوشنبه کرب وبلا می شود به پا
آغاز هر جسارت و آزار می شود
از این سقیفه حرمله زد تیر و کربلا
اصغر اسیر زخم شرر بار می شود
شمر سقیفه رأس حسینم جدا کند
بر روی تل عقیله عزادار می شود
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
.
#رسول_الله از زبان حضرت زهرا
#حق_رسالت
السلام علیک یا رسول الله
صلوات الله علیه وآله و سلم
عمری به لطف بی حد تو اعتنا نشد
حقّ رسالت تو پدر جان ادا نشد
مثل خدیجه همسر اُمّ الوفای تو
دیگر کسی برای تو اهل وفا نشد
اجر تو از هدایت این قوم ناسپاس
غیر از اهانت و کتک و ناسزا نشد
جشن سقیفه مانع دفنت شد و کسی
دیگر برای داغ تو صاحب عزا نشد
یک تن به عهد روز غدیرش وفا نکرد
صاحب برای منبر تو مرتضی نشد
بابا سرت شکسته شده از جفا ولی
دیگر سر تو زخمی تیر و عصا نشد
رأست به روی نیزه نرفت و تنت دگر
در زیر نعل تازه ی مرکب رها نشد
آورده اند یک کفن قیمتی ز عرش
شکر خدا پدر کفنت بوریا نشد
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
سلام دوستان کلاس آموزش مداحی فردا جمعه ساعت ۹ صبح محل کلاس حوزه مقاومت بسیج شهید بهشتی پیربکران تشکیل می شد
بسم الله الرحمن الرحیم
#بازگشت_به_مدینه
#غلامرضا_سازگار
▶️
ز جا برخیز مادر! شور محشر را بپرس از من
نه، عاشورای از محشر سیه تر را بپرس از من
زصحرای بلا با داغ هجده لاله می آیم
به خون غلطیدن گل های پرپر را بپرس از من
به این پیراهن صد پارۀ خونین نگاهی کن
شمار زخم های جسم بی سر را بپرس از من
اگر لیلا نبوده کربلا من بوده ام مادر
به خون آغشتن رخسار اکبر را بپرس از من
رباب از شدّت غم گریه بگرفته گلویش را
لب خشک و تلظّی های اصغر را بپرس از من
همان ناگفته بهتر، قصّۀ پیشانی و محمل
سر نی صوت قرآن برادر را بپرس از من
پس از مرگ شهیدان در میان آن همه دشمن
وداع آخر بابا و دختر را بپرس از من
اگر لاله های بوستان خود نمی پرسی
غم گل های عبدالله جعفر را بپرس از من
تن پاک حسینت زخم روی زخم ید امّا
به حلق تشنۀ او آب خنجر را بپرس از من
اگر چه کُشت بانگ العطش پیوسته زینب را
خجالت های عبّاس دلاور را بپرس از من
زسوز خویش (میثم) تا که عالم را بسوزانی
مصیبت نامۀ آل پیمبر را بپرس از من
⏹
بسم الله الرحمن الرحیم
#بازگشت_به_مدینه
#محمود_ژوليده
▶️
به آغوش مدینه عاقبت مادر رسیدم من
اگر چه قد کمان و مو سپیدم،روسفیدم من
تو میدانی چه آمد بر سرم، ای مادر خسته
هر آنچه از مدینه تا مدینه بود، دیدم من
مپرس از من، چرا پس کاروانت بی حسین آمد
که دیدم ذبح اعظم را به گودال و خمیدم من
چه اوضاعی، چه احوالی، چه طوفانی، چه گودالی
غباری آمد و دیگر حسینم را ندیدم من
خدا میخواست او را کشته، من را دربدر بیند
به امر حق بلا و داغ را بر جان خریدم من
دمی که اسب بی صاحب به خیمه غرقِ خون آمد
ز خود بیخود شدم مادر، گریبان می دریدم من
چه گویم مادر مظلومه، بهتر که ندیدی تو
چه جوری از حرم تا قتلگه را میدویدم من
دو دستم را که زیر نعش او بُردم، به او گفتم:
نه از حق نا امیدم من، نه از تو دل بریدم من
به او گفتم برادر جان؛ صبوری میکنم اما
دعایم کن، که خود راه اسارت برگزیدم من
منم اُم المصائب دخترِ اُم اَبیهایم
چهل منزل همه بارِ ولایت را کشیدم من
قسم بر آن مصیبتهای سنگینِ تو در کوچه
مصیباتِ تو را، از شام تا کوفه چشیدم من
به ناموسِ علی هم شام، هم کوفه، جسارت شد
جواب یاحسینم، حرفهای بَد شنیدم من
مکرر معجر پاره، مکرر گوش و گوشواره
مکرر چادر خاکی، خود از نزدیک دیدم من
چگویم یا رسول الله، شرم از درد دل دارم
از آن چشمانِ هیزی که هزاران خار چیدم من
در آن مجلس که بیگانه یتیمت را کنیرك خواند
فقط با حربة نفرین، نفسهایش بریدم من
قسم بر پرچم عباس، فاتح آمدم مادر
قسم بر چادر خاکی علمدار رشیدم من
بنام نامیِ حیدر سخن آغاز چون کردم
سپاهِ کوفه را با خطبه ام از هم دریدم من
دوباره بعد دهها سال شد نام علی زنده
پیام کربلا دادم، سفیر هر شهیدم من
خرابه رفتم اما دینِ حق آباد شد تا حشر
به این فتح و ظفر با دختری کوچک رسیدم من
ز کلُ یومٍ عاشورا هزاران اربعین خیزد
و دشمن نا امید اما ز دل غرق امیدم من
⏹
سبک 4
#بیست_وهشتم_صفر
#شهادت_حضرت_محمد_صلی_الله_علیه_واله_وسلم
گریه نکن روبه روی من
آتیش به قلبم زدی زهرا
بسّه یه عمره کشیدم درد
راحت شدم دیگه از دنیا
در راه تبلیغ اسلام
عمری شنیدم اهانت
با خاک و خاکستر و سنگ
بر رأس من شد جسارت
بنشسته در جنگ احد
صدها جراحت بر تنم
بشکسته پیشانی من
با سنگ بغض دشمنم
واویلتا واویلتا.....
🌸🌸🌸🌸🌸
دارم می بینم که بعد از من
بی کس میشه همسرت حیدر
در پشت درب خونه ی تو
زهرا میشه نوگلت پرپر
چند روز بعد بین آتیش
میشی عزیزم گرفتار
سینه ی تو میشه ای وای
زخمی با ضربه ی مسمار
می بینه در کوچه علی
دورت چهل تا دشمنه
با کینه قنفذ با غلاف
بازوی تو رو میشکنه
واویلتا واویلتا....
🌸🌸🌸🌸🌸
بر روی دامان مرتضی
فارغ میشه روحم از پیکر
در زیر سایه میدم من جون
دیگر نمیشه تنم بی سر
وای از جفا بر حسینم
میشه تنش ارباً اربا
در زیر شمشیر ونیزه
میشه رها بین صحرا
در مقتلش آروم میشه
با تازیونه دخترش
میره به زیر دست و پا
در روبه روی خواهرش
واویلتا واویلتا....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#اربعین #الحسین_یجمعنا
مشابه سبک زیر خوانده میشود 👇👇👇
زمان:
حجم:
167.7K
گریه نکن روبروی من