eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.4هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. یا صاحب الزمان! می شود که دخیل تو باشم؟! دم به دم هم‌ْرحیل تو باشم؟! می شود یوسف زمانه‌ی ما... مات وجهِ جمیل تو باشم؟! می شود کوه حلم یا مهدی! محو صبر جزیل تو باشم؟! می شود که کلیم تو گردم؟! یا به جای خلیل تو باشم؟! زنده‌ام که حقیر تو بشوم آمدم که ذلیل تو باشم می شود عابست نماییّ اَم؟ یا زهیر سبیل تو باشم؟! قیس، اِبن مُسَهَّرت شوم و... مسلم ِ بن عقیل تو باشم؟! صبح عالی، بخیر ماءِ معین! چه کنم که عَتیل* تو باشم؟! * عتیل به معنیِ تشنه ✍ پنجشنبه ۷ مهر ۱۴۰۱ .
. شب جمعه بازم رسیده                   امام غریبم‌ کجایی شاید رفته ای به مدینه                    یا با مادرت، کربلایی میری با دلی زار و خسته که از داغ مادر شکسته می بینی که مادر با ناله روی خاک مقتل نشسته ‌ میخونه: بُنَیَّ           تو رو تشنه کشتن سرت رو فقط نه              لباست رو بردن بیا یابن زهرا..... 🌸🌸🌸🌸🌸 گذاشته یه دست روی پهلوش               روی پهلویی که شکسته ولی میگه از نیزه ای که               تو پهلوی یاسش نشسته یکی نیزه میزد یکی تیر میدم حق که زینب شده پیر آخه دید حسینم شده دفن زیر سنگ و نیزه و شمشیر بمیرم که بوسید          رگ حنجرش رو روی نیزه ها دید        سر اطهرش رو بیا یابن زهرا.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇
. مهدوی زبان حال با مادر علیهماالسلام چشمم شده روشن خوش اومدی ای مادرم زهرا کنار مقتل من و سقّا گرفتی روضه تو دل صحرا                               آه و واویلا کبوده  بازوت ولی پیوسته میزنی هی با دستای خسته به روی سینه ای که بشکسته                                       آه و واویلا                   ای مادر مظلومه ام زهرا......     🌸🌸🌸🌸 در گوشه ی گودال مادر خودت بودی کنار من ناله زدی از خنده ی دشمن حسینتو مقابلت کشتن                               آه و واویلا من بودمو هجوم یک لشکر غریب گیر آوردنم مادر😭 شدم به زیر دست و پا پرپر                               آه و واویلا ای مادر مظلومه ام زهرا... 🌸🌸🌸🌸🌸 در گوشه ی گودال از نسل اون که زد تو رو مادر نشست رو سینه ام با یک خنجر دوازده ضربه زد روی حنجر                               آه و واویلا شکسته یک دنده ی تو امّا تموم دنده های من اینجا شکسته زیر پای مرکبها                               آه و واویلا ای لاله ی پرپر،حسین جانم.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) 👇
shor1_5798903652936583178.mp3
16.28M
🎵 | برخلق چه حاجت بادا تا شـاه کـرامت بادا ما نوکره این درباریم سلطان به سلامت بادا ملکـان مقـرب ؛ بزنند بوسه هرروز بکشند سرمه هرشـب زِ کف پایـت سلطان به دو صد ناز و درتـب مـن معرکه گردانِ خراباتی رندان صفتان خودت هستم تو یوسف کنعـان و سلیمـانِ زمان جان جهان خودم هستی "مسلمـان خودت هستم رضاجـان خودم هسـتی" 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 در این فیلم ببینید چرا نیروهای امنیتی در روزهای اول، مانع آشوبگران نمی‌شوند! ⭕️ تصاویر واقعی از عملیات شناسایی، رصد و دستگیری آشوبگران در آشوبهای گذشته
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. غزل مصيبت حاج مجتبي صمدي شهاب قسمت این بود که من هم به جوانی بروم با دلی سوخته زین وادی فانی بروم آنچنان زهر بهم ریخته ارکان مرا نفسی نیست که با آه و فغانی بروم پسرم کاش بیاید به سرم یک لحظه تا برم توشه از آن گنج نهانی بروم مادرم سوخت در این ماه از آن شعله در سوخته از غم آن یاس خزانی بروم یا حسین اشهد موتم شده و از داغش با دو چشمی شده خون زاشک فشانی بروم دست وپا می زنم اما بخدا با یاد آن تن له شده از اسب دوانی بروم زیر لب گفت به عباس پریشان زینب بی تو تا شام بلا با چه امانی بروم زینب آن عمه مظلومه من گفت به شام کاش از این معرکه چشم چرانی بروم مجتبي صمدي شهاب✍ .
. در میان درب و دیوار است زهرا نیمه جان العجل صاحب زمان ناله ی یا مهدی اش پیچیده بین آسمان العجل صاحب زمان 🌸🌸🌸🌸🌸 شد شکسته بین‌ کوچه بازوی خیرالنساء یا اباصالح بیا هر کسی زد فاطمه را روبه روی مرتضی یا اباصالح بیا 🌸🌸🌸🌸🌸 شد شکسته‌ گوشوار فاطمه در کوچه ها یا اباصالح بیا خورده سیلی از عدویش روبه روی مجتبی یا اباصالح بیا 🌸🌸🌸🌸🌸 با لگد شد محتضر در پشت در خیرالنساء یا اباصالح بیا محسن شش ماهه در راه علی گشته فدا یا اباصالح بیا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ✍ برکه‌ای خشکیده‌ام دریا به دردم می‌خورد جام من خالی شده صهبا به دردم می‌خورد سوی هر کس می‌روم، فورا رهایم می‌کند بنده‌ای زارم فقط مولا به دردم می‌خورد فتنه‌ها می‌آید و هر کس به سویی می‌رود لحظه‌های امتحان تقوا به دردم می‌خورد شرط توبه در رضای حجت الله است، پس... ...رخصت صاحب‌زمان تنها به دردم می‌خورد سائلم... دار و ندارم این دل ویرانه است ظاهرا بی‌ارزش است اما به دردم می‌خورد گرچه فردا بیشتر محتاج لطف مادرم مادری‌اش از همین حالا به دردم می‌خورد مطمئنم بیشتر از هر عمل، روز جزا نوکری خانه‌ی زهرا به دردم می‌خورد مُهر و امضایی که بر روی دلم زد فاطمه بیشتر از هر زمان فردا به دردم می‌خورد عرش حق لرزید وقتی فاطمه با خنده گفت: طرحِ تابوتی که گفت اسماء به دردم می‌خورد .
. بُود دانش نما دشمن شناسی یقین باشد به جا دشمن شناسی ندارد فتنه راهی در وطن هم اگر دارد به پا دشمن شناسی الا مردم به وحدت میرسیم چون صلاح کُل ّ ما دشمن شناسی اگر تلخ و اگر شیرین ، گذشته دگر باشد روا دشمن شناسی وطن جان همه خاک ِ من و تو بگوئی یک صدا دشمن شناسی دل دشمن برای ما نسوزد ! بسوزد خصم را دشمن شناسی محسن غلامحسینی✍
. شور شیرین جوانی پای ماتم خرج شد بهترین ساعات عمر من در این غم خرج شد هیچ کالایی گران‌تر از "بُکاءِ روضه" نیست پای هر یک قطره،خونِ شاه عالم خرج شد انبیا را دستگیری کرده "گریه بر حسین" عفوِ حق بارید وقتی اشک "آدم" خرج شد "کعبه" از گریه‌کُنان اسبق "شش گوشه" است در غمِ مشکِ "فراتت" اشک "زمزم" خرج شد از نخ چادر نمازِ وصله دار فاطمه است هر نخی که در سیاهی های پرچم خرج شد دستبند مادر و انگشتریِ خواهرم... بهر نذری دادنِ در روضه باهم خرج شد قُلَّک چشم ترم را تا شکستم..،"گریه" ریخت در عزایت کُلِّ دارایی ام از دَم خرج شد آبروی رفته ی ما را تو برگردانده ای با دو قطره آبِ رویی که مُحرَّم خرج شد روستا یک کهنه بوریا برایش مانده بود... که همان هم در ازای جسم دَرهَم خرج شد ساربانِ بی مُرُوَّت را خدا لعنت کند... کُل انگشتان دستت پای خاتم خرج شد ✍ .
. ☑️بند اول از سر نوشتم با دست لرزان و دو چشم تر نوشتم از در نوشتم ازخاطرات تلخ یک مادر نوشتم از هیزم و از سیلی و از آن آتش و آذرنوشتم از در نوشتم از میخ و درب خانه ی حیدرنوشتم از ازدحام و از خون یک مظلومه پشت درنوشتم از بی گناهی ازمحسن از آن لاله ی پرپرنوشتم‌ از قوم نامرد از دست بسته ی یل خیبر نوشتم 🍁🍁🍁🍁 ☑️بند دوم مادر فداشد در آن زمان که حامی شیرخدا شد مادر فدا آری بلاگردان دین مصطفی شد وای مادرمن وای مادرم مادر فدا شد پای حرامی تا میان خانه وا شد نذرش ادا شد سهمش به کوچه ضربه های بی هوا شد وای مادرمن 🍁🍁🍁🍁🍁 آن قوم کافر وقتی علی را می‌کشیدند بی بهانه مادر زمین خورد دربین آن نامردمان بیرون ز خانه آن بی حیاها مابین کوچه میزدندش وحشیانه میزد به زهرا قنفذ غلاف و گه مغیره تازیانه شد پرنشانه پهلو و دست مادرم تا روی شانه وای مادرمن ☑️بند سوم مقتل باور ندارد خون خدا در کربلا یاور ندارد یاور ندارد جسمی که افتاده به مقتل سر ندارد یاور ندارد وقتی علی اصغر و اکبر ندارد یاور ندارد وقتی علمدارو نه آب آورندارد حنجر ندارد زیر گلو جای نوک خنجر ندارد ای وای حسینم یک تن نیازی بر آن سپاه و اینهمه لشکر ندارد پرپر زده او اما برای پر کشیدن پر ندارد زینب به سرزد گفتا حسین در کربلا مادرندارد خواهرندارد یک پیرهن یا یک عبا در بر ندارد مادر ندارد دستش چرا انگشت و انگشتر ندارد ای وای حسینم .👇
. 📖 🔊 روضه جانسوز سلام الله علیها ⚫️ ویژه ایام شهادت ع 🔻 **** دست نوازشش دگر از کار مانده است در بازویش مدال غم یار مانده است با این که نا نداردو قدش کمان شده چون کوه پشت حیدر کرار مانده است زینب حریف آن همه خونریزی اش نشد... *به خدا خیلی حرفا رو نمیشه زد" هیچ وقت کسی نمیتونه بگه،مثل،مادرمو زدن " آره والا،سادات بده یه پسر بیاد بگه مادرمو زدن .... اما من میگم* چنان سیلی سریع و بی هوا آمد ... خودم دیدم ...... ننم ای وای .... ننم ای وای .... عزیزم هنوزم ، تو خیلی جوونی مگه قول ندادی کنارم بمونی داری با سکوتت منو می سوزونی سه ماهه که روتو ازم می پوشونی ... علی رو حلال کن که پهلوت شکسته .... *فاطمیه نیومده هنوز،چه خبرتونه؟!! این برا اونا که گریه نکردن میگم* علی رو حلال کن که پهلوت شکسته علی رو حلال کن که بازوت شکسته *امام زمان (عج) ازت معذرت میخوام اینو میخوونم* روی پیرهن تو دیدم خون تازه دیدم داره اسما،یه تابوت میسازه مرو نور خونم ... مرو مهربونم ... 2 *تو همین روزا بود اومدن عیادت مادرمون،بزار اینجوری بگم،گفت خیلی سال پیش اولادش تو مدرسه معلمه صداش کرد،گفت سید بیا برا پسرت" رفتیم شروع کرد بی ادبی کردن،حرفایی رو زد یه نگا کردم دیدم بغض کرده" گفت به بچه م اشاره کردم هیچی نگیا، معلمه"خیلی بهم ریختم؛ گفت بچه م که رفت به معلمه گفتم ساداته ... مادرش زهراست ..."اگه دلش بشکنه واویلا ... گفت صبح اول صبح معلمه زنگ میزنه، آنی الان بیاین مدرسه،هی پرسیدم طوری شده؟!! گفت بیا بیا ..." رسیدم مدرسه میخواست دستامو ببوسه،پاهای بچه مو ببوسه،چرا چی شده؟؟؟ گفت مادرمو خواب دیدم .... مادرم سیده ست ...." گفت چه کار کردی با پسر زهرا ...." من همین جا یه گریز بزنم ...." مگه امام حسن ،پسر سادات نبود ...؟!!! یه بغضی کرد ...." آه .... سه ماه هی نگا میکرد به مادر ... یاد اون روز افتاد .... رو پا وایساد .... هر کاری کرد نشد ...،دست رد شد .... یه جوری خورد .... صورت به دیوار خورد .... آه .... گوشواره شکست .... یا زهرا ..... صدات برسه مدینه یا زهرا .....* ببین دشمنم قد علم کرده زهرا *اومد بالاسرش* چقدر پلکای تو ورم کرده زهرا ... همونی که می زد تو رو تازیونه برای عیادت اومد توی خونه .... * گفت فاطمه م،اومدن دم در،فاطمه جان،همونایی که به تو جسارت کردن (ببین اینجا ولایت پذیری رو ببین) نگاه به امیرالمؤمنین کرد گفت خونه،خونه ی تو" بیت بیتک" اگه تو میگی بیان،بیان" اما من ازینا نمیگذرم .... آه به بابام شکایتشونو می کنم، تموم امیدم،همه ناامید شد یه جوری لگد زد که بچم شهید شد ... *امام زمان،سادات من معذرت میخوام* دیدم خونمون شد برات قتلگاهو زدن چل نفر  وای ... زن پا به ماهو نرو نور خونم .... نرو مهربونم .... مرو ای جوونم ...... 🎤 حاج حيدر خمسه 🏴
جلسه هماهنگی با خانونده شهید مدافع حرم به گزارش خبرگزاری بسیج ناحیه مقاومت شهرستان فلاورجان پنجشنبه ۱۴۰۱/۷/۷ساعت ۱۹/۳۰ از روستای سیاه افشار اولین جلسه هماهنگی با خانواده محترم شهید حمیدرضا مرادی ،مدافع حرم ،در،ارتباط با ساخت مستند،شهید. علیرضاتوکلی در حال گفتگو با خانواده شهید که قرار شد ،در اولین فرصت ،ساخت این مستند کلید ،بخورد.
. میکشه عشقش زبونه؛ یه مادری هی میخونه  ای اهل عالم بدونید؛ پسرِ من پهلوونه  اون خوشگل و مه جبینه؛ چه با وقار و متینه… واسه من همین بسه؛ که یلِ ام البنینه  عباس من آرزوشه؛ که نوکر حسین باشه  دل به حسین بسپاره و با غمش افسرده باشه  اون کریم و مهربونه؛ دو ابروهاشم کمونه  رفته که آبی بیاره؛ داداشی تشنه نمونه  امیرِ لشکر من؛ عباسِ من برادر  بودی تو یاور من؛ ای غم گسارم  عمود خیمه هایی؛ امیدِ بچه هایی…  باب الحوائج هستی؛ پناهِ مایی  عشق حسین و زهرا؛ جانم ابوفاضل  یا سیدی مولا؛ جانم ابوفاضل  بی تو غمگسارم؛ ای شمع شام تارم…  بی تو عزیزِ حیدر، یاری ندارم  برخیز و یاورم باش؛ پشت و پناه من باش  ای میر لشکر من؛ سردار لشکر  ای یادگار حیدر؛ خیز و علم به پا کن  دادی تو وعده ی آب؛ به وعده ات وفا کن مجید فیروزی 🎤 👇
‍ . «خوشی ز عمر ندیده، خدا نگهدارت» «صنوبری که خمیده، خدا نگهدارت» بپرس از حسنینت، چگونه از مسجد علی به خانه رسیده، خدا نگهدارت چهار جوجۀ بی بال و پر برایم ماند پس از تو مرغِ پریده، خدا نگهدارت نبود رسم رفاقت که همسرت نشنید غمی که فضّه شنیده! خدا نگهدارت تو می‌روی و من و قاتلِ تو ده‌ها سال شَویم دیده به دیده... خدا نگهدارت محاسنی که در این سن سفید شد، گویاست که شوهرت چه کشیده، خدا نگهدارت چه خوب شد که می‌افتد نگاهِ کودکمان به مادری که ندیده، خدا نگهدارت «قرار بعدی ما کربلا زمانِ غروب» «کنار رأس بریده، خدا نگهدارت» علیرضاقاسمی .
اثری زیبا از هنرمند عزیز اصفهانی استاد رضا بدر السما در گرامیداشت هفته دفاع مقدس