eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.6هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
13.8هزار ویدیو
1.2هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
ﺁﻓﺮﯾﻨﺶ ﺑﺎﻍ ﺗﻮﺣﯿﺪ ﻭ ﺑﻬﺎﺭﺵ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﻦ ﻭ ﻗﺮﺁﻥ ﺗﺎ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭﺵ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﻣﺼﻄﻔﯽ ﻓﺨﺮ ﻧﺒﻮّﺕ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭﺵ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﻣﺮﺗﻀﯽ ﺩﺳﺖ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺩﺳﺘﯿﺎﺭﺵ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﺩﺳﺘﯿﺎﺭﺵ ﻧﻪ ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺭ ﻭ ﻧﺪﺍﺭﺵ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﺍﯼ ﺧﻮﺷﺎ ﺁﻥ ﮐﺲ ﮐﻪ ﺭﻭﺯ ﺣﺸﺮ ﯾﺎﺭﺵ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺛﻨﺎﯼ ﺍﻭ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻗﺮﺍﺭ ﻋﺠﺰ ﻣﺎ ﺑﺲ ﺍﺳﺖ ﮔﻔﺘﻦ ﺍﻭﺻﺎﻑ ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﻧﻪ ﮐﺎﺭ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺍﺳﺖ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺗﻤﺎﻡ ﻫﺴﺘﯽ ﻫﺴﺖ ﺁﻓﺮﯾﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻬﺸﺖ ﺭﺣﻤﺔٌ ﻟﻠﻌﺎﻟﻤﯿﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺣﺠﺎﺏ ﻭ ﻋﺼﻤﺖ ﻭ ﺗﻘﻮﺍ ﻭ ﺩﯾﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﺮﺍﻍ ﺁﺳﻤﺎﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﯾﺪﺍﻟﻠّﻬﯽ ﺩﮔﺮ ﺩﺭ ﺁﺳﺘﯿﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﻋﻠﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﺣﺒﻞ ﺍﻟﻤﺘﯿﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺟﻤﺎﻝ ﺑﯽ ﻣﺜﺎﻝ ﮐﺒﺮﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻟﻠﻪ ﮐﻞّ ﺍﻧﺒﯿﺎ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺩﺭ ﻓﻠﮏ ﻫﺴﺘﯽ ﻧﺎﺧﺪﺍﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻣﺤﺸﺮ ﮐﺒﺮﯾﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺯ ﺷﯿﺮ ﺣﻖ ﻣﺸﮑﻞ ﮔﺸﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺩﺭ ﭼﺸﻢ ﺣﯿﺪﺭ ﺧﻮﺩﻧﻤﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺩﺭ ﺑﻨﺪﮔﯽ ﮐﺎﺭ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺮ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﻟﻄﻒ ﻧﻬﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﺮﺍﻍ ﻣﺤﻔﻞ ﺍﻓﻼ‌ﮐﯿﺎﻥ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺯ ﺭﺃﻓﺖ ﻫﻤﻨﺸﯿﻦ ﺑﺎ ﺧﺎﮐﯿﺎﻥ ﺍﯼ ﺑﻬﺸﺖ ﻗﺮﺏ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﺟﻤﺎﻟﺖ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻧﺒﯿﺎ ﻣﺎﺕ ﺟﻼ‌ﻟﺖ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﯼ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ ﻣﺤﻮ ﮐﻤﺎﻟﺖ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﯼ ﻣﻼ‌ﯾﮏ ﺑﻨﺪﮤ ﺻﻒّ ﻧﻌﺎﻟﺖ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺣﯽ ﺩﺭ ﻣﻮﺝ ﺧﯿﺎﻟﺖ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﻫﻮﻥ ﻓﯿﺾ ﺑﯽ ﺯﻭﺍﻟﺖ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻃﺎﻫﺮﻩ، ﺍﻧﺴﯿّﻪ، ﺣﻮﺭﺍﯾﯽ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺍﯼ ﻓﺎﻃﻤﻪ، ﺻﺪّﯾﻘﻪ، ﺯﻫﺮﺍﯾﯽ ﻧﻤﯽ ﺩﺍنم ﮐﻪ ﺍﯼ ﻋﻘﻞ ﻭ ﻫﻮﺵ ﻭ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﺧﺘﯿﻢ ﺑﺎ ﮐﻤﯿﺖ ﻭ ﻫﻢ ﺗﺎ ﺁﻧﺴﻮﯼ ﻫﺴﺘﯽ ﺗﺎﺧﺘﯿﻢ ﯾﺎ ﺑﻪ ﻣﻀﻤﺌﻦ ﯾﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﺩ ﺳﺨﻦ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﯿﻢ ﺩﺳﺖ ﻫﺎ ﺑﺮ ﺭﺷﺘﻪ‌ﻫﺎﯼ ﭼﺎﺩﺭﺕ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﯿﻢ ﺷﻌﺮﻫﺎ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﻏﺰﻝ، ﻗﻄﻌﻪ، ﻗﺼﺎﺋﺪ ﺳﺎﺧﺘﯿﻢ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﮔﺸﺘﯿﻢ ﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﺎﺧﺘﯿﻢ ﺣﻮﺭ، ﺍﻧﺴﺎﻥ، ﯾﺎ ﻣﻠﮏ، ﯾﺎ ﻓﻮﻕ ﺍﯾﻨﺎﻥ ﭼﯿﺴﺘﯽ؟ ﮐﯿﺴﺘﯽ ﺗﻮ ﮐﯿﺴﺘﯽ ﺗﻮ ﮐﯿﺴﺘﯽ ﺗﻮ ﮐﯿﺴﺘﯽ؟ "ﻣﯿﺜﻤﻢ" ﯾﻌﻨﯽ ﮔﺪﺍﯼ ﺧﺎﻧﮥ ﺧﺸﺖ ﻭ ﮔﻠﺖ ﻏﺮﻕ ﺩﺭﯾﺎﯼ ﮔﻨﻪ ﭼﺸﻤﻢ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺳﺎﺣﻠﺖ .
گفتگوی امیرالمؤمنین با زهرای مرضیه س  آیینه‌ها آینه با آینه شد رو‌به روی خوش بود آیینه‌ها را گفت‌و‌گوی گرچه پنهان بود راز سینه‌ها هیچ پنهان نیست از آیینه‌ها منعکس در آینه، تصویر شد بی‌نهایت، دردها تکثیر شد بسته لب، از شرح سوز و سازها چشم‌ها گفتند بر هم رازها رازها گفتند با هم با نگاه هر دو آیینه، مکدّر شد ز آه گفت ای آیینۀ بشکسته‌ام جز تو، در بر روی عالم بسته‌ام ای بهشت آرزوهای علی ای دو چشمت دین و دنیای علی... شام غم را پرتوِ اُمّیدِ من کوکب من، ماه من، خورشید من! ای نچیده گل زِ رویت آفتاب وی ندیده شب، شبِ مویت به خواب در دل هر ذرّه، نور مِهر تو مِهر هم، سایه‌نشینِ چهر تو یک نگاهت بِه ز صد خُلد بَرین نی، که یک ایمای تو خُلدآفرین! 🔹 خانهٔ آیینه‌ها خانۀ ما گرچه از خِشت است و گِل خشت روی خشت نَه، دل روی دل آستانش، آسمانِ آسمان سقف، بالاتر ز بام کهکشان پایۀ دیوار آن، بر طاق عرش وز پَرِ خود عرشیان آورده فرش خاک آن را، شُسته آب سلسبیل گَرد آن را رُفته، بال جبرئیل ناودان‌ریزش، بِه از ماءِ مَعین بوریایش، گیسوانِ حور عین روشنی زین خانه دارد، نور هم روزَنَش، بُرده سبق از طور هم کی به سینا پای، موسی می‌گذاشت گر سُراغِ خِشتی از این خانه داشت «لَنْ تَرانی» بوده زین سینا جدای رفته از این خانه، هر کس تا خدای... هر تنی جان و، ز جان جانانه‌تر هر گُهر از آن گُهر، دُردانه‌تر دخترانت بانوان مریمند هر دو در عِزّت عَلم در عالمند تا تو هستی قبلۀ کاشانه‌ام کعبه می‌گردد به گِرد خانه‌ام 🔹 جلوه‌های آیینه آنچه در این خانه خود را می‌نُمود عشق بود و عشق بود و عشق بود رو بدین سو دارد از هر سو، بهشت تا بگیرد از تو رنگ و بو بهشت خانۀ ما گُلبنِ صدق و صفاست فاش ‌گویم خانۀ عشق خداست نورها از پرتو روبند توست آفتاب خانه‌ام لبخند توست عین و شین و قاف، بی تو عشق نیست غیر تو معنای این سه حرف، کیست؟ 🔹 غربت و قربت آیینه‌ها ما غریبیم و شناسای هَمیم دولت بیدار و رؤیای همیم چون دو مصرع، روبرو با هم شدیم شاه‌بیت شعر عشق و غم شدیم... ای تبسّم، آرزومند لَبَت ای سحر، مست از مناجات شَبَت... گو بگردانند روی از من همه دوست تا زهراست، گو دشمن همه! گو به آن، کز تیغ من در واهمه‌ست ذوالفقارم جوهرش از فاطمه‌ست با چه جُرأت در دلت غم پا بهشت کوثر من نیست جای غم، بهشت آسمانِ چشمِ تو تا اَبری است کاسۀ صبرم پُر از بی‌صبری است نَفْسِ هستی زندۀ انفاس توست چَرخشِ نُه‌چرخ، با دستاس توست شد دل دستاس هم پابستِ تو مفتخر از بوسه‌ها بر دستِ تو جانمازت، ای بهشت خانه‌ام، بُرده دل از خشت خشت خانه‌ام از جلالت، مَحوِ تو ختم رسل وز جمالت عقل کُل شد، عشق کل آن که بر فرق رسولان تاج بود پُشتْ‌گرم از تو شب معراج بود گفت ای از تو، وجود مُمکنات نی عزیز من! عزیز کائنات ای تو را دست خدا در آستین مرکز هستی، مشو خانه‌نشین خیز و با داغت چو لاله خو مگیر در بغل همچون جَنین، زانو مگیر خیز، ای حق‌ جوشن و زهرا‌ زِره مانده بر دست تو چشم هر گِرِه از چه رو در خانۀ محنت‌زده مانده‌ای چون مردم تهمت‌زده غم مَبادَت ای سلام بی‌جواب نیست در خفّاش، مِهرِ آفتاب آتش باطل همه افروختند بیشتر از در، دل حق سوختند 🔹 آیینه در آتش آدمی در صورت و، شیطان‌سرشت، دوزخی افروخت، بر باغ بهشت... شعله‌ها تا دامن ناهید رفت دودِ در، در دیدۀ خورشید رفت... بین دود و آتش و دیوار و در بهر طفلم کردم احساس خطر هرچه نیرو داشتم بردم به کار تا نبیند غنچه‌ام آسیب خار... تا که باطل با حقیقت در فِتاد آیه‌ای از سورهٔ کوثر فتاد لیک بر من هر قَدَر بیداد رفت چون تو را دیدم همه از یاد رفت... 🔹 احرام آیینه یافتم میقات من پشت دَر است حفظ «رَبُّ ‌الْبَیت» از حج برتر است رَمی شیطان کردم از اَمرِ جلیل تا بگیرم کعبه از اصحاب فیل بسته بودم پشت در، اِحرام خود رَهسپَر کردم به مسجد، گام خود سعی کردم تا نماند فاصله از صفا تا مَروِه کردم هَروَله گفتم او شمع است و من پَروانه‌ام برنگردم بی علی در خانه‌ام حجّ من، رخسار حیدر دیدن است طوف من، دور علی گردیدن است آن قَدَر ای قبلۀ بیت‌الحرام دُورِ تو گشتم که شد حَجّم، تمام 🔹 آه بر آیینه‌ها گفت ای هستی من از هستِ تو باعثِ برپایی من دستِ تو نیست غم، گر خلق با من دشمن است تا تویی با من، دو عالم با من است وی به نخل آرزویم شاخ و برگ ای هوادار علی، تا پای مرگ زآن‌همه ایثار، مَرهون توأم ای سراپا عشق، ممنون توأم دیدمت ای کوکب اقبال من بود چشمت، باز هم دنبال من نام خود را خصم داغ ننگ زد دید با خود شیشه داری، سنگ زد ای صدف، آن گوهر یکدانه کو؟ غنچۀ نشکفتۀ گلخانه کو؟ 🔹 غسل آیینه برد در شب، تا نبیند بی‌نقاب ماه نورانی‌تر از خود، آفتاب برد در شب پیکری هم‌رنگ شب بعد از آن شب، نام شب شد ننگ شب شسته دست از جان، تن جانانه شست شمع شد، خاکستر پروانه شست... 👇
👆 هم مدینه سینه‌ای بی غم نداشت هم دلی بی اشک و خون، عالم نداشت نیست در کس طاقت بشنیدنش با علی یارب چه شد؟ با دیدنش درد آن جان جهان، از تن شنید راز غسل از زیر پیراهن شنید... دستِ دستِ حق چو بر بازو رسید آن‌چنان خم شد که تا زانو رسید دست و بازو، گفت‌وگوها داشتند بهر هم، باز آرزوها داشتند دست، از بازوی بشکسته، خجل بازو، از دستی که شد بسته، خجل با زبان زخم، بازو، راز گفت دست حق، شد گوش و آن نجوا شِنُفت... گفت بازو، من که رفتم خون‌فشان تو، یدالله، فوق ایدیهم، بمان 🔹 آیینه و آیینۀ کوچک راز هستی در کفن پیچیده شد لاله‌ای با یاسمین پوشیده شد موج‌ها آغوش دریا یافتند چون نسیمی، ‌سوی گل بشتافتند دو پسر، سبقت گرفته از پدر جانب مادر، روان بی پا و سر این، به روی سینۀ مادر فِتاد آن، رخ خود بر کف پایش نهاد از نسیمی، گل شکوفا می‌شود برگ برگِ گل، ز هم وا می‌شود ناگهان بند کفن، خود باز شد داستان عشق، باز آغاز شد... مانده حیران، بر که گرید آسمان بهر مادر، یا پدر، یا کودکان؟... 🔹 تشییع آیینه نیمه‌شب تابوت را برداشتند بار غم بر شانه‌ها بگذاشتند هفت تن، دنبال یک پیکر، روان وز پی آن هفت تن، هفت آسمان این طرف، خیل رُسُل دنبال او آن طرف، احمد به استقبال او ظاهرا تشییع یک پیکر، ولی باطناً تشییع زهرا و علی... دو عزیز فاطمه همراهشان مشعلِ سوزانشان از آهشان ابرها گریند بر حال علی می‌رود در خاک، آمال علی چشم، نور از دست داده؛ پا، رمق اشک، بر مهتابِ رویش، چون شفق... آه، سرد و بغض پنهان در گلو بود با آن عده، گرم گفت‌وگو آه آه ای همرهان، آهسته‌تر می‌بَرید اسرار را؛ سر بسته‌تر این تن آزرده باشد جان من جان فدایش؛ او شده قربان من همرهان این لیلۀ قدر من است من هلال از داغ و، این بدر من است اشک من زین گل، شده گل‌فام‌تر هستی‌ام را می‌بَرید؛ آرام‌تر! وسعت اشکم به چشم ابر نیست چاره‌ای، غیر از نماز صبر نیست چشم من از چرخ، پرکوکب‌تر است بعد از امشب، روزم از شب، شب‌تر است زین گل من باغ رضوان، نفحه داشت مصحف من بود و، هجده صفحه داشت مرهمی ‌خرج دلم چاکم کنید همرهان، همراه او خاکم کنید! 🔹 با خاطرات آیینه سینه‌اش آتشفشان، از هُرم آه چشم او بر ماه، سر، دنبال چاه زَمزَمش در چشم و لَب در زمزمه در سخن با خاطرات فاطمه: مرغ جانت از قفس، آزاد شد رفتی اما دوست، دشمن‌شاد شد! شب نهادی پا به کوچک‌خانه‌ام می‌بَرم شب هم تو را بر شانه‌ام خانه‌ام را رشک گلشن داشتی سوختی چون شمع و، روشن داشتی... ذره‌ای مِهر تو در کاهِش نبود بر لبت نُه‌سال، یک‌خواهش نبود! بارها از دوش من برداشتی جای آن تابوت خود بگذاشتی ای تو را کار و عبادت، متصل دستۀ دستاس، از دستت خجل با تو، غم در خانۀ من جا نداشت بَعد تو در جای‌جایش پا گذاشت یاد داری خانه هرگه آمدم با تپش‌های دلم در می‌زدم؟ با صفای کامل و مِهر تمام صد غمم بردی ز دل با یک‌کلام بس نگاه ناتمامم کرده‌ای با لب بی‌جان، سلامم کرده‌ای من که بودم با تو غرق آرزو، خاک می‌ریزم به فرق آرزو نی علی از درد، گل‌گون گریه کرد از غمت دیوار و در، خون گریه کرد داغ تو بنیان‌کَنِ صبر علی‌ست خانۀ بی‌فاطمه قبر علی‌ست... 🔹 آیینه در خاک تا علی ماهش به سوی قبر بُرد ماه، رخ از شرم، پشت ابر برد آرزوها را علی در خاک کرد خاک هم گویی گریبان چاک کرد زد صدا، ای خاک! جانانم بگیر تن، نمانده هیچ از او، جانم بگیر ناگهان بر یاری دست خدا، دستی آمد هم‌چو دست مصطفی گوهرش را از صدف، دریا گرفت احمد از داماد خود زهرا گرفت 🔹 استقبال از آیینه گفتش ای تاج سرِ خیل رسُل وی بَرِ تو خُرد، یک‌سر جزء و کل، از من این آزرده‌جانت را بگیر! بازگرداندم، امانت را بگیر... اولین نُه‌سال از آن تو بود شمع بزم جان و مهمان تو بود گرچه هم‌چون جان، عزیزش داشتی نوروَش بر چشم من بگذاشتی، تا مرا نُه‌سال، شمعِ خانه شد بود شمع خانه و، پروانه شد می‌کِشد خجلت علی از محضرت یاس دادی، می‌دهد نیلوفرت! بدر بخشیدی، هلالت می‌دهم تو، الف دادی و دالت می‌دهم او که بعد از تو، شبی راحت نخفت قصه‌ای از غصه‌های خود نگفت از ستم‌هایی که آمد بر سرش داوری آورده نزد داورش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5890811842787280520
زمان: حجم: 5.01M
لب هام خندونه قلبم مجنونه امشب مستم و دیوونه دل سرگردونه ، بازم حیرونه از شادی چشمام گریونه نور چشماش ، نور مهتابه چشم زینب ، محو اربابه حال و هوای عاشقونه توی زمین و آسمونه دل علی و فاطمه رو می بره این یکی یه دونه عاشقونه باز می خونم امشب سیدتی ، مولاتی یا زینب  لب هام خندونه قلبم مجنونه امشب مستم و دیوونه ای شور دائم ، به قلبم حاکم عقیله ی بنی هاشم اصل زیبایی ، مثل مولایی تو جانشین زهرایی عرش و فرشه امشب مهمونت جونم نذر راهت قربونت یه حاجتی توی دلمه که تا دمشق تو می پرم شب ولادتت بخونم برا مدافعان حرم روحی فداک ملیکه ی عالم ای نوه ی پیغمبر خاتم لب هام خندونه قلبم مجنونه امشب مستم و دیوونه ذکرت آرامش ، دارم یک خواهش بکشی دست نوازش رو سر نوکر ، یا بنت الحیدر تنهام نذاری تو محشر حال ارباب ، امشب حالیه جای عباس ، امشب خالیه خواهر بی نظیر حسین برای تو میمیره حسین خاطر تو براش عزیز به عشق تو اسیره حسین .تو بانوی محبوب آل الله تو زینبی دلدار ثارالله 🎧 #مولودی_خوانی میلاد #حضرت_زینب س 🎤🎤 سید مجید بنی فاطمه .
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: بیدار می شوی سرِ شب تا سحر چرا بی تاب می شوی دل شب اینقَدَر چرا هنگام گریه هات نَفَس کم می آوری زهرا شده نفس زدنت مختصر چرا نامحرمی که نیست چرا رو گرفته ای؟ ابری سیاه مانده به روی قمر چرا از آنچه آمده به سرت دم نمی زنی باید بگیرم از دَرِ خانه خبر چرا حرف دهان مردم شهر اینچنین شده حیدر خودش نیامده در پشت در چرا شش ماه انتظار من و تو به باد رفت افتاده از درخت وجودت ثمر چرا دیگر دفاع از منِ خونین جگر مکن خود را زدی عزیز علی در خطر چرا شال مرا گرفتی و دستت زِ دست رفت در پیش من زدند تو را بیشتر چرا آخر برای مُردنم این روضه کافی است مادر زدن کنار نگاه پسر چرا ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
اتمام حجت رهبر معظم انقلاب برای مردم: همه ما ایرانیها اعم از شیعه و سنی ، همه اقوام از ، کرد ،عرب، لر ، ترک ، بلوچ ، ترکمن ، بختیاری ، و....گرفته تا همه جریانات سیاسی اصولگرا ، اصلاح طلب و....باید بدانیم. ◻جایگزینی برای نظام جمهوری اسلامی فعلی وجود نخواهد داشت. اگر خدای ناکرده این نظام جمهوری اسلامی فعلی سرنگون شود ، فکر نکنید زمان قبل از انقلاب مثل دوران پهلوی شکل می گیرد. نخیر . آنهایی که خواب تشریف دارند را بیدار کنید. ◽امریکا و انگلیس پشت دستشان را داغ کرده اند که بخواهند حکومتی مانند پهلوی را دوباره بر سر ما ایرانیها بگذارند!!!. پس جایگزین این نظام جمهوری اسلامی اگر خدای نکرده سرنگون شود چیست؟! ▫جوابش را آمریکایی ها از زبان سگ هارشان داعش بیان کرده اند ، حمام خون ، قتل عام سراسری ، فاجعه انسانی ، نسل کشی ایرانیان بصورتی بسیار بدتر از میانمار !!! لذا کسانی که فکر می کنند با رفتن ولایت فقیه و از بین بردن جمهوری اسلامی همه چیز عالی میشود ، بسیار بسیار در اشتباهند . اینها هیچ چیز از عالم سیاست و گرگهای در کمین مردم ایران نمی دانند. آخر و عاقبت نظام جمهوری اسلامی چیزی بسیار بدتر از سوریه فعلی است. حالا سوریه کسی مانند ایران را داشت بفریادش برسد، اگر ما غارت شویم ، اگر به ما شبیخون بزنند خدا میداند چه خواهد شد. فقط همین را بدانید که کار بجاهایی برسد که حسرت این ایام را خواهیم خورد. باید دست خانواده ات را بگیری و فراری کوه و بیابان بشویم. ای مردم ایران ، قدر این امنیت را بدانید و همه مشکلات را با جان و دل تحمل کنید ، در انتخابات دقت کنید ، ‌کسی را به داخل مجلس و دولت بفرستید که زجر کشیده و از طبقه محرومین باشد، آنگاه مشکلات کشور حل خواهد شد. به تفکر انقلابی رأی دهید. آشوب و اغتشاشات مایه خوشحالی دشمن است. خیلی دقت کنید.📌 نشر دهید واسه اونایی که سنگ دشمن را به سینه میزنند.
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بمناسبت سالروزحماسه_9_دی مظهر اقتدار شد 9 دی سبب افتخار شد 9 دی در هیاهوی ظلمت فتنه ماه شب‌های تار شد 9 دی هم چنان بیست و دوم بهمن تا ابد یادگار شد 9 دی وحدت و همدلی چه غوغا کرد در زمستان بهار شد 9 دی در مسیر دفاع از اسلام  رژه ای ماندگار شد 9 دی چهره‌های پلید را رو کرد لطف پروردگار شد 9 دی هر منافق که داشته وجهه‌ی دین چهره‌اش آشکار شد 9 دی ریشه نهروانیان را کند غرش ذوالفقار شد 9 دی با حضور حسینیان غیور بهتر از انتظار شد 9 دی هر کسی که مطیع «آقا» بود آمد و جان نثار شد 9 دی انقلاب بصیرت و غیرت عزت این دیار شد 9 دی زن و مرد و جوان و پیر، همه حرف شان یک شعار شد 9 دی ما همه از تبار زهراییم همگی جان نثار مولاییم ابتدا، انتها، ولی فقیه هادی راه ما ولی فقیه نائب اصلح امام زمان (عج) جانشین خدا ولی فقیه شد اطاعت از او به ما واجب بهترین مقتدا ولی فقیه گشته فصل الخطاب ما سخنش گفته اش رهنما ولی فقیه غم نداریم تا علی داریم علی عصر ما ولی فقیه آخر کار صلح و سازش نیست وارث کربلا ولی فقیه از تبار بزرگ مرد جمل نوه مجتبی ولی فقیه نقشه عمروعاص و اولادش می‌کند برملا ولی فقیه یک سخنرانی‌اش به هم ریزد همه‌ی فتنه ها ولی فقیه طبق فرموده‌های روح‌الله وقت برخورد با ولی فقیه، حکم او همزمان بود حکم نبی مصطفی ولی فقیه ای خدا! باش یار رهبر ما تا ظهور امام و صاحب ما 🔸شاعر: قاسم_نعمتی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
⚠علی شکست نخورد... 🔵 آنروز که ابوبکر رای آورد ، علی (ع) شکست نخورد، مردم سرنوشت خودرا به تباهی سپردند... 🔵آنروز که عمر بر مسند خلافت نشست، علی (ع) کوچک نشد، مردم اشتباهشان را تکرار کردند... 🔵آنروز که شورای شش نفره، عثمان را برعلی (ع) ترجیح داد، علی (ع) شکست نخورد، خواص به مردم خیانت کردند.. 🔵ولی آنروز که علی (ع) به خواست مردم بر مسند خلافت نشست، خود را پیروز نمی دانست بلکه مسئول می دانست، آنروز فقط مردم پیروز شدند.... 🔴آنروز هم که شمشیر اشقی الاشقیا فرق علی (ع) را شکافت، باز هم علی (ع) شکست نخورد، که فرمود:"فزت و رب الکعبه" واین بزرگترین پیروزیست که رستگار شوی... ولی آنروز باز هم مردم شکست خوردند... 🔵وآنروز که در کربلا، سر حسین (ع) و هفتادودو تن از یارانش به نیزه رفت و زینب (س) واسرا را به نام خارج شدگان از دین! درخرابه های شام گرداندندومردم هلهله کنان به دورشان ... باز هم این مردم بودند که شکست خوردند.... 🔵شاید تمام روزهایی که مردم شکست خوردند نفهمیدند که شکست خورده اند وبرطبل شادی کوبیدند.... و این قصه شکست مردم چیز عجیبی نیست، که تاریخ همچنان ادامه دارد... 🔵این بحث و از صدر اسلام خاری شده تو چشم خیلی از دشمنان واقعی این دین؛ دردی که بعد از ۱۴۰۰ سال هنوز براشون تازگی داره و حتی دیده میشه بعضی از درون اسلام با این مسئله مشکل دارن! حتی بعضی از اونایی که ملبّس هستند به لباس پیغمبر!!! 🔴 شارلاتان های سیاسی در مقام حرف معتقدند، از همه حتی امام زمان هم، می شودانتقاد کرد. امادرمقام عمل، از برادر رئیس جمهور اگرانتقاد کنی، دمار از روزگارت در می آورند‼ من سربازم👇 🔺ازشهیدنواب پرسیدن:چرا آرام نمی نشینی؟ ببین آیت الله بروجردی ساکت است. نواب گفت: آقای بروجردی سرهنگ است، من سربازم! سربازاگرکوتاهی کند، سرهنگ مجبور میشودبیاید وسط!!... ✍هر بار که امام_خامنه ای دارد می آید وسط میدان،یعنی ماسربازها کم گذاشته ایم. اللّهُمَّ_اجعَل_عَواقِبِ اُمُورِناخَیرا ─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─
زینب بر  خاتم و  بر  علی  اعلا   صلوات بر   زینب   و   بر  ام ابیها  صلوات ما  عاشق  مهدی  پسر  فاطمه ایم بر شیعه و بر جمله ی طاها صلوات بیقرار اصفهانی
کیست  زینب کیست زینب    اختر   تابان  عشق کیست زینب  دختر   ایمان   عشق نور     چشم    مرتضی.  شاه نجف کیست زینب  حامی   یاران  عشق یادگار      فاطمه        فخر     علی کیست زینب  قاری   قران    عشق عطر  یاس  و  او مثال حیدر است کیست  زینب  شمسه  ایوان عشق مالک  قلب  حسین است و  ز  جان کیست  زینب  صبر درفرمان عشق در    میان   قتلگه  جانش  چه  شد کیست  زینب   شاهد  قربان  عشق هر    کجا    رفت   حسین  دنبال او کیست  زینب  حامل  پیمان   عشق در    اسیری   مثل   کوهی   استوار کیست  زینب شام  سرگردان عشق عمه      سادات      باشد      مهربان کیست  زینب  دختر  سلطان  عشق بیقرارم   شعر  من  در    وصف   او کیست  زینب   دختر   ایمان   عشق بیقرار   اصفهانی.   پرویز بیابانی @bigharar _esfahani