eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.4هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. با موضوع شهادت علیه السلام از پشت ابر ، ای مه تابان ِ احمدی جانها به لب رسیده و بیرون نیامدی مانده هنوز روی لب شیعه بی امان عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان هر روز ما گذشته چرا با نبودنت مانده همیشه در دل ما شوق دیدنت در پای منبر تو نشد سینه زن شویم با تو نشد که ثانیه ای هم سخن شویم قسمت نشد که گریه کند پا به پای تو این دیده، بین روضه ی صبح و مسای تو روز عزای حضرت سلطان طوس شد برپا دوباره هیئت شمس الشموس شد روی کتیبه ضامن آهو نوشته ای یک (یا رئوف)گوشه ی هر سو نوشته ای قربان شال مشکی و اشک عزای تو در زیر خیمه زمزمه ی یا رضای تو این روزها تو زائر سلطان مشهدی دل را به بحر صحن و سرای رضا زدی داری برای غربت او گریه می کنی بر آن عبا و محنت او گریه می کنی در زیر آن عبا که به رأسش کشیده است در بین قصر و حجره قد او خمیده است خورده زمین و پا شده با زحمت زیاد از دست زهر و دوری فرزند خود جواد جوری به خاک حجره سرش را نهاده است گویا به صورت از روی مرکب فتاده است افتاده باز یاد تن غرق خاک و خون داغ عظیم،اشک حرم ،زین واژگون یاد تنی که گوشه ی صحرا رها شده با نیزه عضوعضو تنش جابه جا شده دارد هزار و نهصد و پنجاه زخم کین جسمش بدون غسل و کفن مانده بر زمین ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
می‌ترسم این چهل روز رو دوام نیارم_۲۰۲۳_۰۶_۱۱_۱۹_۵۸_۵۱_۳۸۴.mp3
1.54M
می‌ترسم این چهل روز رو دوام نیارم ┅┅┅┅┄❅❅┄┅┅┅┅┄ میترسم این چهل روزو دووم نیارم سیصد و شصت و پنج روزه لحظه شمارم خدا نکنه غلام سیات زنده نَمونه نتونه امسال برا تو روضه بخونه دیشب خواب سیاهی دیدم سیاهیِ روی کتیبه یه کمی بو بکش دقیقاً این بوی خوب عطر سیبه صدائی که میرسه به گوشم صدا ناله ی اَمَن یُجیبه تو که تا اینجا گذاشتی من زیر علم روزی بگیرم یه کم دیگه مهلتم بده مُحرم تورو ببینم کاش بشه که توی اربعین یه گوشه صحن تو بمیرم ... امیرم امیرم ، بگو دستتو میگیرم ... شاعر :
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 این سخنرانی شهید بهروز مردای برای ساعاتی قبل از شهادتش در شلمچه هست ... ولی انگار نه انگار که چهل سال گذشته، انگار برای همین امروزه.
. مدح حسنی ام،منی که دیوونه سینه زنی ام حسنی ام، رَهروِ راهِ اويسِ قرنی ام حسنی ام،عاشقِ حسن به طورِ علنی ام حسن آقامه حسن رؤیامه حسن نیم نگاش درمونه دردامه سخاوت داره کرامت داره بمیرم واسش خیلی غربت داره جونم حسن حسن آب و نونم حسن حسن اِسمت عجينه با، رگ و خونم حسن حسن حسن مولا(٤) حسنی ام،مریدِ شیرِ جمل هستم و لاغیر حسنی ام،فقط از جامِ حسن مستم و لاغیر حسنی ام،به حسن دخیلِ خودبستم و لاغیر حسن اربابه حسن نایابه حسن تو شبهای تارم مهتابه عزیزِ زهرا اَميرِ والا نَبوده صُلحِش كمتر از كربلا عِشقَم حسن حسن شده مَشقَم حسن حسن ديوونه ی بقيع، وُ دَمِشقَم حسن حسن حسن مولا(٤) حسنی ام،گدایِ دست ِ اَمیرِ عالمینم حسنی ام،منیکه مَحضرِ زینب زیرِ دینم حسنی ام،به حسن قسم که مجنونِ حسینم حسن سرداره حسن سالاره حسن غمخواری مثلِ زینب داره چه با اِخلاصه شفیع الناسه امامِ حسین و فَخرِ عباسه ماهم حسن حسن پادشاهم حسن حسن تویِ حریم خود، بِده راهم حسن حسن حسن مولا(٤) .👇
‍ . آوازت دنیارو گرفت ای دنیای بچگیام پر کردی روز و شبمو از فکرت بیرون نمیام حسین تو قلبم داره ریشه حسین که تکراری نمیشه حسین اون عشق موندگاره حسین کی تنهامون میزاره زمان مرگم بیا اباعبدالله دوستت دارم خیلی یا اباعبدالله ندارم حرفی به جز همین یک جمله... و صل الله علی اباعبدالله....  ۳ __ بعد از مرگم عاشقتم من حتی زیر لحدم هر چی گفتن میگم حسین ... آداب عشقو بلدم حسین قبرم بی تو سیاهه حسین آقا چشمم به راهه حسین تو اوج بی قراری میای یا ناکامم میزاری بریدم از خیلیا اباعبدالله به جز تو دارم کی یا اباعبدالله میخوام حرف آخرم تو دنیا باشه ... و صل الله علی اباعبدالله ۳ شاعر : .👇
. (ع) خرابه نشینی برازنده نیست لباسای پارم واسه خنده نیست بابا خیزرونم شکست از غمت یزید از لبای تو شرمنده نیست تورو پس گرفتم با اشک چشام کمم که بیایی زیادی برام شاید شکر نعمت زیادت کنه خدا... سربریده قشنگه بابام منت گذاشتی رو سر ما ای بهترین بابای دنیا پانداشتی با سر رسیدی به اینجا بند دوم یه سر از تو برگشته خیلی کمه رگای بریده ت چقد درهمه می خواستم به مردم نشونت بدم یه وقتی رسیدی که خوابن همه بگو روی نیزه چه جور بردنت نمی رفت سر تو ، به زور بردنت خبر داری بزم شراب بردنم شنیدم به کنج تنور بردنت دستامو رو گوشم گذاشتم شرمندم گوشواره نداشتم تا بودی پامو تو خرابه نزاشتم . 👇
1_2241055605.mp3
4.55M
. 🎤 از بچگی تو این خونه‌م عمریه از تو می‌خونم مادرم با گریه داده شیرم بی‌ اشک این روضه من می‌میرم وقتی پیرهن مشکی‌مو می‌پوشم شال عزا میندازم رو دوشم صوتی حزین می‌رسه به گوشم «یا بُنَیَّ، یا بُنَیَّ، یا بُنَیَّ، یا بُنَیَّ» هرچی دارم از این خیمه‌ست نمی‌کشم از عشقت دست عشقو پای این سفره چشیدم من زیر این علم قد کشیدم همینکه پا تو هیئت می‌ذارم مثل ابر بهاری می¬بارم این نوارو به یادم می‌آرم «یا بُنَیَّ، یا بُنَیَّ، یا بُنَیَّ، یا بُنَیَّ» شاعر: رضا وحیدزاده✍ نغمه پرداز: سید صالح حسینی🎼
4_5992438693225303478.mp3
22.76M
به تنت نیزه جابه جا کردن با دوازده ضربه سرو جدا کردن تورو مقتول بالدما کردن تورو قطعه قطعه کردن و رها کردن کندن گوشواره هامو بردن عروسکامو به کوچه گردیم انداختی حسین برام عجب روزی ساختی حسین قرارمون نبود زینبت آواره بشه قرارمون نبود چادر من پاره بشه آقای کربلا کاری کن که خواهرت بگرده کربلا سر غارت حرم دعواشد ای وای ای وای پشت خیمه ها چقدر غوغا شد ای وای ای وای نیزه ها رو به زمین کوبیدن ای وای ای وای سرشیر خواره تو پیدا شد .... ای وای از رباب سهم اصغرش نشد یه قطره آب ای وای از رباب حرمله دور و برش میخوره تاب دیگه دیر شد زینبتم نو قتلگاه پیر شد حرمله تازه واسه ما شیر شد طلاتم شد رقیه زیر دست و پا گم شد عمه اسیر چشم مردم شد خواهش میکنم برید کنار که من خودم خاکش میکنم خواهش میکنم منت میکشم خاکش کنم یک نفس راحت میکشم پنجه توی موت زدن سنگ به ابروت زدن مادرت اومد حسین لگد به پهلوت زدن هیچکسی دلواپس سوختن شمع نشد میبینن تنی رو که آخرشم دفن نشد حسین من وای حسین.... این چه بلاییه سرت آوردن چجوری از گودال درت آوردن این چه بلائیه سرم آوردن خلاصه جنگو تو حرم آوردن به خاک سیاه نشستم چقدر چشم به راه نشستم برا دیدنت سه ساعت جلو قتگاه نشستم چجوری کشتنت غصه شد واسم انقدی که تورو دیگه نشناسم چجوری کشتنت که گمت کردم برای من سخته بی تو برگردم این چه غروبیه خیلی غم داره ببین که قافلت بی علمداره این چه غروبیه آسمون خونه بلند شو دم اذونه حرم دست ساربونه تو حقت نبود یه لحظه تنت بی کفن بمونه باسنگ و چوب کشتنت رقاصه ها بردن و با بزن بکوب کشتنت حسین وای......
هدایت شده از خیریه شهدای خط شکن شهرستان فلاورجان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
...یا کار بسیج را زودتر تمام کنید یا بچه ها را تا نماز صبح نگه دارید! که نمازشان قضا نشود... شهید‌ 🕊️🌹 خیریه شهدای خط شکن شهرستان فلاورجان
خبرهای ویژهای در راه است٠٠٠ توجه توجه تابستان متفاوت گروه هنری شهید آوینی 🔷تئاتر🔷عکاسی 🔷فن بیان🔷 🔷 تواشیح وسرود 🔷آموزش مداحی 🔷اردوهای زیارتی وگردشگری مهلت ثبت نام اول تیرماه 1402 شماره هماهنگی 09130857625 روابط عمومی حوزه شهید بهشتی پیربکران https://eitaa.com/aviny3412
مردی خری دید که در گل گیرکرده بود و صاحب خر از بیرون كشیدن آن خسته شده بود. برای كمك كردن دُم خر را گرفت، وَ زور زد، دُم خر از جای كنده شد. فریاد از صاحب خر برخاست كه « تاوان بده»! مرد برای فرار به كوچه‌ای دوید ولی بن بست بود. خود را در خانه‌ای انداخت. زنی آنجا كنار حوض خانه نشسته بود و چیزی می‌شست و حامله بود. از آن فریاد و صدای بلندِ در ترسید و بچه اش سِقط شد. صاحبِ خانه نیز با صاحب خر همراه شد. مردِ گریزان بر روی بام خانه دوید. راهی نیافت، از بام به كوچه‌ای فرود آمد كه در آن طبیبی خانه داشت. جوانی پدربیمارش را در انتظار نوبت در سایۀ دیوار خوابانده بود. مرد بر آن پیرمرد بیمار افتاد، چنان كه بیمار در جا مُرد. فرزند جوان به همراه صاحب خانه و صاحب خر به دنبال مرد افتاد! مَرد، به هنگام فرار، در سر پیچ كوچه با یهودی رهگذر سینه به سینه شد و او را به زمین انداخت. تکه چوبی در چشم یهودی رفت و كورش كرد. او نیز نالان و خونریزان به جمع متعاقبان پیوست ! مرد گریزان، به ستوه از این همه،خود را به خانۀ قاضی رساند كه پناهم ده و قاضی در آن ساعت با زن شاكی خلوت كرده بود. چون رازش را دانست، چارۀ رسوایی را در طرفداری از او یافت: و وقتی از حال و حكایت او آگاه شد، مدعیان را به داخل خواند. نخست از یهودی پرسید. یهودی گفت: این مسلمان یك چشم مرا نابینا كرده است. قصاص طلب میكنم. قاضی گفت: دَیه مسلمان بر یهودی نصف بیشتر نیست.باید آن چشم دیگرت را نیزنابینا كند تا بتوان از او یك چشم گرفت! وقتی یهودی سود خود را در انصراف ازشكایت دید، به پنجاه دینار جریمه محكوم شد!.. جوانِ پدر مرده را پیش خواند. گفت: این مرد از بام بلند بر پدر بیمار من افتاد، هلاكش كرده است. به طلب قصاص او آمده‌ام. قاضی گفت: پدرت بیمار بوده است، و ارزش زندگی بیمار نصف ارزش شخص سالم است. حكم عادلانه این است كه پدر او را زیرهمان دیوار بخوابانیم و تو بر او فرودآیی، طوری كه یك نیمه ی جانش را بگیری!جوان صلاح دید که گذشت کند، امابه سی دینار جریمه، بخاطرشكایت بی‌مورد محكوم شد! چون نوبت به شوهر آن زن رسید كه از وحشت سقط کرده بود، گفت : قصاص شرعی هنگامی جایز است كه راهِ جبران مافات بسته باشد. حال می‌توان آن زن را به حلال در عقد ازدواج این مرد درآورد تا كودكِ از دست رفته را جبران كند. برای طلاق آماده باش!..مردك فریاد زد و با قاضی جدال می‌كرد، كه ناگاه صاحب خر برخاست و به طرف در دوید. قاضی فریاد داد: هی! بایست كه اكنون نوبت توست! صاحب خر همچنان كه می‌دوید فریاد زد: من شكایتی ندارم. می روم مردانی بیاورم كه شهادت دهند خر من، از کره‌گی دُم نداشت!
براى كودكان بالاى شش سال و نوجوانانى كه خجالتى هستند و يا بیشتر وقت خود را جلوی تلوزيون يا كامپيوتر می گذرانند و يا عزت نفس پايینى دارند دو راه پیشنهاد می شود : آنها را درگير ورزش مخصوصا ورزش گروهى كنيد. شرايطى را مهيا كنيد تا وقت خود را با همسالان و دوستان خوبشان بگذرانند. آنها را همراه با دوستانشان به پارك يا رستوران ببريد. ورزش و دوست خوب ، از عوامل اصلى سلامت بچه ها از شش سالگى به بعد هستند . کانال روانشناسی
✅بند اول امون از غریبی ازین جور اعدا اگه میشه برگرد نیاکوفه آقا 🌷 سفیر توهستم بادستای بسته ببین دندونام و که دشمن شکسته 🌷 بااین سوز سینه با یه قلب پردرد میگم جان زهرا اگه میشه برگرد شکستن همه بیعتاشون و بامن نبوده یه مردی تواین قوم نامرد 🌷 امیری حسین و نعم الامیری ؁؁؁؁؁؁؁؁؁ ✅بنددوم ندارم پناهی در این شهر پردرد غم تو ببین که دلم را چه خون کرد در خونه ها رو روی من میبندن به اشکای چشام نامردا میخندن 🌷 غم من فقط هست غم خواهر تو غم من فقط هست غم دختر تو تو بازار آهنگرا حرمله داشت سفارش،میداد تیر برا اصغر 🌷 امیری حسین و و نعم الامیری ؁؁؁؁؁؁؁؁؁ ✅بندسوم تا وقت هست تو برگرد تا وقت هست نیا تو نیار لا اقلن دیگه بچه ها تو ندارن حیایی ندارن مروت می ره زینب تو میدونم اسارت میدونم یه روزی تو ظهری نفس گیر میبندن دو چشم ابا الفضل و با تیر میبرن سر تو با لبهای تشنه تن اکبر تو میشه دیگه تکثیر امیری حسین ونعم الامیری .👇
4_6010122447972468358.mp3
7.98M
🌷🌷🌷 ✅بنداول ببین حال زارم دلم بی قراره کجاست اینجاداداش که غربت میباره 🌷 ببین زینب تو چه زارو حزینه بیا ای برادر بریم به مدینه 🌷 میترسم ازین دشت ازین خاک صحرا ازون تلِّ خاکی ازون نیزه دارا ببین که ربابه چه دل بیقراره بیاجون خواهر نزن خیمه اینجا حسینم حسینم ____ ✅بنددوم از وقتی رسیدیم دلم میزنه شور معلوم که اینجا من از تو میشم دور 🌷 از وقتی رسیدیم دلم تاب نداره رباب بی قرار و علی خواب نداره 🌷 از وقتی رسیدیم ز غصه می بارم من دل شوره ی دست عباس و دارم میدونم میبینم که چند روز دیگه که لبها م و رو حنجر تو می زارم حسینم حسینم ____ ✅بندسوم میدونم میبینم رو خاک پیکر تو میدونم میبینم رو نیزه سر تو 🌷 میدونم میبینم یه روزی تو گودال که زخمی شدی و که میری تو از حال 🌷 میدونم میبینم که بالبهای خشک سر تو میبره یه نامردی از پشت میدونم میبینم که چند روز دیگه گرفته مو ها تو یه نامردی در مشت 🌷 حسینم حسینم .
4_5940314102537650283.mp3
6.86M
🌷🌷 ✅بنداول شده دیدنه تو برام مثل رویا بیاتا نمردم کنارم توبابا 🌷 ببین دختر تو چقد سختی دیده ازون روز که رفتی چه زجرا کشیده 🌷 نبودی ببینی مارو تو اسارت ببیتی که گوشواره ام رفت به غارت تو دروازه ی شام یاتو مجلس مِی می بردن ماها رو چقدرباجسارت 🌷 بمیرم برات ای بابای غریبم ________________ ✅بنددوم جای شونه ی تو سرم روی سنگه برای نگاهت دلم خیلی تنگه 🌷 مثل لبهای تو دلم خونه خونه کبوده تنم از رد تازیونه 🌷 پر از اه و گریم پر از بقض و دردم پس از تو یه شب خواب راحت نکردم از بس سیلی خردم چشام سو نداره با دست دنبال جانمازم می گردم 🌷 بمیرم برات ای بابای غریبم ________________ ✅بندسوم بابا جان به جان تو دیگه بریدم پس از تو لحظه خوشی من ندیدم 🌷 بابا روی گونم ببین جای دسته ببین جای دسته یه نامرد مسته 🌷 بابا زجر نامرد رسید و اومد زد هم با تازیونه هم مشت و لگد زد بابا جون نداشتش که شرم و حیایی بابا پشت تو خیلی حرفای بد زد ✍ .