eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.2هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
10.4هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
6)shor-fatemie-shab5-14020908.mp3
12.81M
/عزت فاطمیه... کربلایی محسن محمدی‌پناه مجلس سوگواری فاطمیه ۱۴۰۲/۰۹/۰۸
7)vahed-fatemie-shab5-14020908.mp3
13.6M
شب 🎤 من حسنم یک دل پرملال دارم آی بچه هیأتی ازت سوال دارم تا حالا چند دفعه دلت ترک خورد؟ تا حالا زخمات مث من نمک خورد؟ تا حالا مادرت جلوت کتک خورد؟ تا حالا هیچ کس به تو خیلی بد کرد؟ تا حالا هیچ کس جلو راتو سد کرد؟ آخ چادرت مادرت رو لگد کرد؟ غریب عالمین منم غریب تر از حسین منم ___________ تو جوونی قامتی چون هلال دارم آی بچه هیأتی ازت سوال دارم تا حالا دیدی مادرت شبونه؟ عجّل وفاتی زیر لب بخونه؟ پیر بشه با اینکه هنوز جوونه تا حالا شد بمونی مات و مبهوت؟ بشنوی مادر شکسته پهلوت؟ بگه به بابات که بسازه تابوت غریب عالمین منم غریب تر از حسین منم ____________ من حسنم غربت بی مثال دارم آی بچه هیأتی ازت سوال دارم تا حالا پیش اومد کنی تحمل؟ یکی بیاد بزنه تو چشات ذل؟ تو کوچه‌ها مادرتو بده هل؟ تا حالا دیدی زن زمین بیفته؟ یل خیبر شکن زمین بیفته؟ جلو چشم دشمن زمین بیفته؟ غریب عالمین منم غریب تر از حسین منم ۱۴۰۲/۰۹/۰۸
. علیه_السلام 🎤 مادرم کنیز فضه و بابام هم غلام قنبره اسوه ما همه فاطمه ست ، رهبره ما همه حیدره و هو المولا حیدر نعمه المولا حیدر به ابی انتَ و امی یا مولانا حیدر و هو الحقُ حیدر و هو الغالب حیدر لبیک یا علی بن ابی طالب حیدر من فرزند خوب این خونواد ام با ولایتم اینه جهادم جزوء علی به کسی دست بیعت ندادم ان الله اَمرني بولايت علي حيدر يا حيدر شاعر: از بحرین✍
9)vahed-fatemie-shab5-14020908.mp3
13.16M
/إنّ الله أمَرَنی بِولایةِ عَلی کربلایی محسن محمدی‌پناه مجلس سوگواری فاطمیه ۱۴۰۲/۰۹/۰۸
. 🎤 عصر ، عصر خودنمایی به بهانه دیده شدن خلق می‌کنند گدایی که پی نام و پدیده شدن کو ، نقطه رهایی ز مغازه برده فروش به مقام خریده شدن نیومدم برای دیده شدن از همه ترسیده شدم اگه به چشم تو بیام تازه منم دیده شدم نیومدم برا جا و مقام اومدم که گدایی کنم اگه غلام تو بشم میشه که آقایی کنم (آه ، یه نگاه ۲ ، مادر) __________ عصر ، عصر سود و سودا همه تاجر و غافل و مست کو آن قمار بازی که ببازد هر آنچه که هست تو با طلای عشقت مس قلب مرا بخری تو چه دیده ای از من پست نیومدم که مُزدم رو بدی اومدم بدهی مو بدم اومدم اینجا به خودت هرچی که دادی رو بدم نیومدم برا نون و نوا باید گدا روضه بیاد نوای من اسم تو بود نون مو دستاس تو داد (آه ، یه نگاه ۲، مادر) شاعر: .👇
10)shor-fatemie-shab5-14020908.mp3
9.99M
/عصر، عصر خودنمایی کربلایی محسن محمدی‌پناه مجلس سوگواری فاطمیه ۱۴۰۲/۰۹/۰۸
. |⇦•الهی بشکنه دست مغیره... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس کربلایی جواد حسینخانی ●━━━━━━─────── مي دونيد الان به روايت نود و پنج روز چه شب و روزايي است؟ مادرمون فاطمه توي بسترِ بيماري است، بي معرفت ها دَرِ خونه ي مولا رو آتيش زدن... اونايي كه امشب مشكل دارن، حاجت دارن بايد فاطمي گريه كنن، آي اونايي كه مادر داريد! هميشه دعا كنيد خدا نكنه بچه اي بره خونه ببينه مادرش دست به پهلوش گرفته، هي اون بچه دعا ميكنه: الهي حال مادرم زودتر خوب بشه... اما دلا امشب بسوزه برا دلِ امام زمان، الان هم شايد مدينه باشه، كنار قبر مادرشون فاطمه، ياصاحب الزمان!...*   عزيزِ بي قرينه كي ميآيي؟ سحر خيزِ مدينه كي ميآيي؟   عزيزم مادرت چشم انتظاره دواي دردِ سينه كي ميآيي؟   *يه جمله بگم با چشم سوزان بريم مدينه، ميگه: ديدم مقداد هي دست روي دست مزينه، توي كوچه نميره، گفتم: مقداد! چرا توي كوچه نميري؟ گفت: آخه اين همون كوچه اي است كه پسرِ فاطمه هي صدا زده: واي مادرم! واي مادرم! مادرم! مادرم!... اوناي كه مشكل داريد، اونايي كه ميخوان با دلِ زينب هم ناله بشن بسم الله، هر كي هم مادر نداره ثواب اين روضه رو بفرسته براش...*   فلك ديدي چه خاكي بر سرم كرد به طفلي رخت ماتم بر تنم كرد   الهي بشكنه دستِ مغيره كه بينِ كوچه ها بي مادرم كرد   *صدا زد: زينبم! حسنم! حسينم! اُم كلثوم! بريد وضو بگيريد ميخوام دعا كنم، بچه ها خوشحال شدن، مادرمون ميخواد برا خودش دعا كنه، دعا كنه حالش حتما خوب ميشه... بچه ها نشستن تا مادر دعا كنه، اونا هم آمين بگن، اما يه وقت مادرشون دستاش رو بالا آوُرد، صدا زد: "اللهم عجّل وَفاتی سَریعا" يعني خدا حالا ديگه مرگِ من رو برسون... جمله ي آخرِ من، از همه التماس دعا، خيلي به علي سخت گذشت، كي؟ اون شبي كه ميخواد فاطمه اش رو به خاك بسپاره، اون لحظه اي كه دست برد زيرِ بدن فاطمه، اون رو بالا آوُرد، ديد زهرا بدنش آب شده، يه نگاه دور و برش كرد، ديد كسي نيست كمكش كنه...*   دست من نيرو ندارد اين همه تا بريزد خاك روي فاطمه   *اما من بگم: يا اميرالمؤمنين! درسته بازوي فاطمه ات رو شكستن، درسته پهلوي فاطمه ات رو شكستن، اما شما فاطمه رو غسل داديد، كفن كرديد، اما من ميخوام بگم: من بميرم برا زينب، هر چي نگاه به بدنِ داداشش ميكنه، ديد هيچ جاي سالمي به بدنش نمونده، هي فرياد ميزد:" يا اُماه!...* مادر بيا كربلا...  دستت رو بيار بالا سه مرتبه صدا بزن: ياحسين!... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
4_5933617728832144446.mp3
9.62M
|⇦• الهی بشکنه دست مغیره... سلام الله علیها اجرا شده به نفس کربلایی جواد حسینخانی ●━━━━━━─────── آن فـرقـه کـه تـیـشــه بـه نـخـل فــــدک زدنـد بـر قـلــــب پـاک خـتــم رســولان نـمــک زدنـد مــهــــدیۜ بـیـا ز قـاتـل مــــادر ســوال کــن زهرا چه کرده بود که او را کتک زدند؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 عجل الله تعالی فرجه ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ چه می شود که ببینم رسیده روز ظهور و آفتاب امیدم دمیده روز ظهور دوباره جمعه گذشت و غروب شد اما نگاه منتظر من ندیده روز ظهور بگو به منتظرانش نگار می آید بده به منتظرانش نوید روز ظهور چه میشود که بیاید ز راه و من بکشم قدوم صاحب خود را به دیده، روز ظهور کسی که منتظرش شد، شهید می میرد چه می شود که شوم من شهید روز ظهور امیرِ صاحبِ صمصام می رسد از راه و فاطمیه به پایان رسیده روز ظهور می آید و دل زهرا قرار می گیرد و هر که روضه ی او را شنیده روز ظهور - - به یاد واقعه کوچه اشک می ریزد برای مادر قامت خمیده، روز ظهور به انتقام نگاهی کبود می آید به انتقام دلی داغدیده ... ، روز ظهور به انتقام لگدهای کوچه می آید ‌ به انتقام رخی که پریده ... ، روز ظهور .
. 🌷 روضه‌های زیبای فاطمی در غزل امروز کنار خانه ی لا ترفعوا أصواتکم یا رب! دلیل این همه بلوا و غوغا را نمی دانم گلی که عالم از او تازه بود، پرپر شد یگانه کوکب باغ وجود، پرپر شد شب شهادت زهرا علی به خود می‌گفت: گل محمدی من چه زود پرپر شد!... کنار فضّه صمیمانه کار می‌کردی به کار کردن خود افتخار می‌کردی چقدر خانه مرتّب شد آن شب آخر اگر مریض نبودی چکار می‌کردی؟... می‌رود از آن سرِ دنیا خبر می‌آورد شعر در وصف تو باشد، بال در می‌آورد پرسشم تلخ است و پاسخ تلخ‌تر؛ این روزگار، کی برای چیدن یاسی تبر می‌آورد؟... خواستم یاری کنم اما در آن غوغا نشد... اینقدر گویم که زهرا دیگر آن زهرا نشد... سپهر سینه‌ات از غم ستاره‌باران بود به یادگاری گلمیخِ در نیاز نداشت حریر دست تو مجروح بود از دستاس به تازیانه‌ی بیدادگر نیاز نداشت... حیف از گلی که خانه‌نشینی نصیب اوست حیف از گلی که پرپر از این خانه می‌رود دیدی چه زود گرد یتیمی به دل نشست دیدی چه زود مادر از این خانه می‌رود... کسی در سنّ هجده‌سالگی پهلو نمی‌گیرد کسی در خانه‌اش از مَحرم خود رو نمی‌گیرد جوان وقت نشستن از کسی یاری نمی‌خواهد و تا برخاست از جا، دست بر زانو نمی‌گیرد... در آن شبی که به خاکش سپرد مولا، گفت: چـه خـوب بـود که فردا نبود و زهرا بود چه خوب بود که هستی نبود و فاطمه بود چه خوب بود که دنیا نبود و زهرا بود چـه خـوب بود اگر سایه‌ی غریب علی به خاکِ فاطمه اینجا نبود و زهرا بود!... من که می‌دانم برایت راه رفتن مشکل است باشد اصلا دست بر زانو بگیر اما بمان چهره می‌پوشانی از من، گرچه دلخونم ولی جان حیدر! هر شب از من رو بگیر اما بمان... جرعه‌جرعه غم چشید و ذره‌ذره آب شد آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد بشکند دستی که پای شعله را اینجا کشاند باب را آتش کشید، آتش کشیدن باب شد... .
. روزی که شکستند غرور پدرش را در کوچه بریدند همه برگ‌وبرش را با خنده گذشتند از این مرد و ندیدند وقت گذر از کوچه، دو تا چشم ترش را می‌خواست نفس تازه کند؛ از نفس افتاد آورد به خانه، تن بی‌بال‌وپرش را هرچند که در کوچه، قدش حکم عصا داشت زآن‌ روز دگر راست نکرده کمرش را این روضه‌ی جان‌کندن امثال من و توست گفتند نمی‌دید دگر دوروبرش را تنها به حسن داد نشان، مادر سادات در راه رسیدن به حرم، زخم سرش را هرروز انیس نگرانی علی بود پر کرد غم فاطمه، شب تا سحرش را از خیمه‌ی غارت زده‌اش، آه! چه گویم بردند شبانه زرهش را؛ سپرش را عمری‌ست که دندان به جگر داشته این مرد حالا شده وقتش که ببیند اثرش را امروز که جای علی و فاطمه خالی‌ست بر دامن زینب بگذارید سرش را ای وای به من از جگر عمّه‌ی سادات او دید فقط لخته‌ی خون جگرش را سخت است به والله، به تصویرکشیدن سوز نفس آخر و وقت سفرش را یک‌روز شکستند سر مادر و یک‌روز با سنگ شکستند سر گل‌پسرش را .