eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
10.9هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. به کدام واژه بخوانمت، به کدام واژۀ نارَسا؟ به کدام جلوه بجویمت؟ متعالیا و مقدّسا! همه‌جا نشان جمال تو، همه سو شکوه جلال تو همه در ثنای تو نغمه‌خوان، همه در حریم تو جبهه‌سا ورقی گشوده در این چمن، صفحات دفتر حُسن تو که شکفته بر لب هر گلی، به ستایشت غزلی رسا چه خوش است وقت موحدان، به حدیث قدسی زلف تو چه خوش است صحبت دوستان، به صفای سایۀ این کسا نه همین تبسم فطرتم، که هزار آینه حیرتم به کدام جذبه سفر کنم، به رواق مهر تو ذرّه‌سا چو نی از ترنّم حزن خود، چه ترانه‌ها که شنیده‌ام همه شب در این غم دل‌نشین، به صباح می‌رسم از مسا... سُبُحات روی تو دل‌نشان، نفحات کوی تو گل‌فشان فَبِنور وَجهِکَ غَشِّنی، لِیَصیرَ لیلیَ شامِسا بِسَماع ذِکرِکَ لَذّتی وَ اِلی هواکَ صَبابتی فَلَقد قَصَدتُکَ والهاً و لقد أتیتُکَ آنِسا... به مدیحۀ تو نمی‌رسم، نه به تازی و نه به پارسی مگر آن‌که وصف تو بشنوم، به زبان مردم پارسا سخنم تمام و هنوز هم عطشی نهفته به جان من کلمات افاقه نمی‌کند؛ به سکوت می‌رسم ای بسا! ✍ .
. به کدام واژه بخوانمت، به کدام واژۀ نارَسا؟ به کدام جلوه بجویمت؟ متعالیا و مقدّسا! همه‌جا نشان جمال تو، همه سو شکوه جلال تو همه در ثنای تو نغمه‌خوان، همه در حریم تو جبهه‌سا ورقی گشوده در این چمن، صفحات دفتر حُسن تو که شکفته بر لب هر گلی، به ستایشت غزلی رسا چه خوش است وقت موحدان، به حدیث قدسی زلف تو چه خوش است صحبت دوستان، به صفای سایۀ این کسا نه همین تبسم فطرتم، که هزار آینه حیرتم به کدام جذبه سفر کنم، به رواق مهر تو ذرّه‌سا چو نی از ترنّم حزن خود، چه ترانه‌ها که شنیده‌ام همه شب در این غم دل‌نشین، به صباح می‌رسم از مسا... سُبُحات روی تو دل‌نشان، نفحات کوی تو گل‌فشان فَبِنور وَجهِکَ غَشِّنی، لِیَصیرَ لیلیَ شامِسا بِسَماع ذِکرِکَ لَذّتی وَ اِلی هواکَ صَبابتی فَلَقد قَصَدتُکَ والهاً و لقد أتیتُکَ آنِسا... به مدیحۀ تو نمی‌رسم، نه به تازی و نه به پارسی مگر آن‌که وصف تو بشنوم، به زبان مردم پارسا سخنم تمام و هنوز هم عطشی نهفته به جان من کلمات افاقه نمی‌کند؛ به سکوت می‌رسم ای بسا! ✍ .
. 🌷 روضه‌های زیبای فاطمی در غزل امروز کنار خانه ی لا ترفعوا أصواتکم یا رب! دلیل این همه بلوا و غوغا را نمی دانم گلی که عالم از او تازه بود، پرپر شد یگانه کوکب باغ وجود، پرپر شد شب شهادت زهرا علی به خود می‌گفت: گل محمدی من چه زود پرپر شد!... کنار فضّه صمیمانه کار می‌کردی به کار کردن خود افتخار می‌کردی چقدر خانه مرتّب شد آن شب آخر اگر مریض نبودی چکار می‌کردی؟... می‌رود از آن سرِ دنیا خبر می‌آورد شعر در وصف تو باشد، بال در می‌آورد پرسشم تلخ است و پاسخ تلخ‌تر؛ این روزگار، کی برای چیدن یاسی تبر می‌آورد؟... خواستم یاری کنم اما در آن غوغا نشد... اینقدر گویم که زهرا دیگر آن زهرا نشد... سپهر سینه‌ات از غم ستاره‌باران بود به یادگاری گلمیخِ در نیاز نداشت حریر دست تو مجروح بود از دستاس به تازیانه‌ی بیدادگر نیاز نداشت... حیف از گلی که خانه‌نشینی نصیب اوست حیف از گلی که پرپر از این خانه می‌رود دیدی چه زود گرد یتیمی به دل نشست دیدی چه زود مادر از این خانه می‌رود... کسی در سنّ هجده‌سالگی پهلو نمی‌گیرد کسی در خانه‌اش از مَحرم خود رو نمی‌گیرد جوان وقت نشستن از کسی یاری نمی‌خواهد و تا برخاست از جا، دست بر زانو نمی‌گیرد... در آن شبی که به خاکش سپرد مولا، گفت: چـه خـوب بـود که فردا نبود و زهرا بود چه خوب بود که هستی نبود و فاطمه بود چه خوب بود که دنیا نبود و زهرا بود چـه خـوب بود اگر سایه‌ی غریب علی به خاکِ فاطمه اینجا نبود و زهرا بود!... من که می‌دانم برایت راه رفتن مشکل است باشد اصلا دست بر زانو بگیر اما بمان چهره می‌پوشانی از من، گرچه دلخونم ولی جان حیدر! هر شب از من رو بگیر اما بمان... جرعه‌جرعه غم چشید و ذره‌ذره آب شد آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد بشکند دستی که پای شعله را اینجا کشاند باب را آتش کشید، آتش کشیدن باب شد... .