.
#واحد
#شب_هفتم_محرم #نوحه
#حضرت_علی_اصغر
#از_گریه_هات
✔️بند اول
از گریه هات اصغر دل میگیره
از عطش دیگه داره میمیره
گر چه باشد شیرخواره،او تمام لشکرم است
حیدر شش ماه ی من، او سربازه آخرم است
⬜️آه و واویلا⬜️
⚫️⚪️
✔️بند دوم
حرمله آتش زدی جگرم
رو دستم پرپر کردی پسرم
بر گلوی کودک من،تیر تو ماننده شمشیر
تا دیدم حلق بریدش از خجالت گشته ام پیر
⬜️آه و واویلا⬜️
⚫️⚪️
✔️بند سوم
این قربانی کن قبول خدایا
چی بدم جواب مادرش را
ای علیه اصغره من،سیر شدی با نوک پیکان
من بمیرم واسه ی تو،جان دادی با لعل عطشان
⬜️آه و واویلا⬜️
✍:#الیاس_محمدشاهی
.👇
.
#واحد_سنگین
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_واحد(ع)
به غیر آه و درد و غم توو سینه هام شیری ندارم
باید به جای آسمون برای تو خودم ببارم
مادر، تاکه راحت بخوابی ای گل خزونم
دارم، برات لالایی لالایی لالا میخونم
اصغر، ای نیمه جونم
خون به دل رباب شده
واسه یه قطره آب شده علی علی لالا لالایی
علی علی لالا لالا ۲ علی علی لالا لالایی
گریه نکن گلم علی رفته عمو که آب بیاره
شاید که آسمون برا لبای تو بارون بباره
ای وای، نکن تلظی که داره قلبم میگیره
آخر، جواب ناله های تو سه شعبه تیره
ای کاش، مادر بمیره
باصدای بلند علی
یه بار دیگه بخند علی علی علی لالا لالایی
علی علی لالا لالا ۲ علی علی لالا لالایی
پیشم بمون میدون نرو که حرمله شبیه گرگه
تیرسه شعبه واسه ی گلوی تو خیلی بزرگه
از هوش، رفتی نه گریه میکنی نه آه و زاری
دیگه، برای گریه کردنم نایی نداری
میشه، طاقت بیاری
خدانگهدارت علی
میشم عزادارت علی علی علی لالا لالایی
علی علی لالا لالا ۲ علی علی لالا لالایی
#ابوذر_رئیس_میرزایی ✍
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
.
#واحد_سنگین
#شب_چهارم_محرم
#اصحاب
#واحد
#حضرت_حر علیه_السلام
---------------------------------
منم اونکه آقا بهت راهو بستم
میدونی که خیلی دلت رو شکستم
منم اونکه لرزوند دل بچههارو
اونم که رقم زد برات کربلا رو
نگا کن که حالا سرافکندهام من
به پیش نگاه تو شرمندهام من
کوچیکم ولی تو بزرگی کن آقا
بیا بگذر از من تو رو جون زهرا
______
منم مثل حرّم پشیمون و خستم
نمک خوردم اما نمکدون شکستم
میبینی اسیرم تو مرداب دنیا
ندارم امیدی به امروز و فردا
نجاتم بده که خداییش بریدم
هدر رفته عمرم ته خط رسیدم
یه نفرین کن آقا منم سر به راه شم
یه کاری کن از این اسارت رها شم
_____
وفا کردی اما جفا دیدی از من
عطا کردی اما خطا دیدی از من
یه کوه طلا رو به ارزن فروختم
به یک لحظه لذت حسینو فروختم
تمومی حرفام به جز ادعا نیست
من اصلا مسیرم شبیه شما نیست
فقط داد زدم که دوست دارم آقا
تا وقت عمل شد کم آوردم آقا
#شعر_و_نغمه_احسان_تبریزیان ✍
.👇
.
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر علیه_السلام
تا طفلی می گه آب گریهم میگیره
من از اسم رباب گریهم میگیره
همیشه وقتی «بابا آب داد»و
میخونم تو کتاب گریهم میگیره
تا میبینم که بانویی به بچهش
میگه: مادر بخواب! گریهم میگیره
اگه مردی جلو روی عیالش
بمونه بیجواب گریهم میگیره
حساب تا میکنم آبی که نوزاد
مینوشه، بی حساب گریهم میگیره
گلوی طفل شش ماهه چقدره؟
میپرسم، از جواب گریهم میگیره
همین که مادرم دنبال چیزی
میگرده با شتاب گریهم میگیره
اگه دیدم زنی رد میشه ظهری
به زیر آفتاب گریهم میگیره
نشون مستیه تو شعر اما
تا مینویسم شراب گریهم میگیرم
به سقاخونه حساسه دل من
تو صحن انقلاب گریهم میگیره
تا طفلی گم شده باباشو میخواد
اونم با اضطراب ... از حال میرم
#قاسم_صرافان✍
.
.
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر علیه_السلام
لالا بر آن که خواب ندارد چه فایده
ماندن بر آن که تاب ندارد چه فایده
گیرم تو را حسین بگیرد، بغل کند
وقتی دو قطره آب ندارد چه فایده
احساس مادری به همین شیر دادن است
آری ولی رباب ندارد چه فایده
انداخته حِرز، اگر چه به گردنت
تا صورتت نقاب ندارد چه فایده
پرسش نکن سه شعبه برایم بزرگ بود
وقتی کسی جواب ندارد چه فایده
با چه سر تو را به نی بند می کنند
زلفی که پیچ و تاب ندارد چه فایده
#علی_اکبر_لطیفیان✍
.
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#اشعار_محرم
مگه من مادرِ چندتا پسرم که کشتنت؟
قربون دندونای شیریت برم که کشتنت
هنوزم بعضی شبا خواب میبینم شیر میخوری
هنوزم نمیشینه تو باورم که کشتنت
هی میگفتم به خودم، عصای دستم اصغره
پیر شدم، منو سر مزار جدّش میبره
کاش میشد یهبار دیگه موی تو رو شونه کنم
میمیرم اگه یه شب گونههاتو بو نکنم
الهی هیشکی تو آغوش باباش شهید نشه
الهی هیچ مادری تو دنیا ناامید نشه
شما که به برق سکههای کوفه دلخوشین
خودتون بچه ندارین مگه؟ بچه میکشین؟
هی میگن گریه نکن، داره میسوزه جیگرم
هیشکی حالمو نمیفهمه، بابا یه مادرم
هرکی خواست بخونه از من توی روضه یا کتاب
اولش آه بکشه، بعد بگه بیچاره رُباب
حرمله، غذای من یه عمره خون جیگره
من نمیگذرم ازت، خدا هم از تو نگذره
#حامد_عسکری
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#غزل
#اشعار_محرم
زره پوشیده از قنداقه، بیشمشیر میآید
شجاعت ارث این قوم است، مثل شیر میآید
به روی دست بابا آسمانها را نشان كرده
چقدر آبی به این چشمان بیتقصیر میآید!
زبانش كودكانهست و نمیفهمم چه میگوید
ولی میخوانم از چشمش كه با تكبیر میآید
به چیزی لب نزد جز آه، از لطف ستم اما
نمیدانم چرا از دست دنیا سیر میآید!
جهانی را شفاعت میكند با قطرهٔ اشكی
كه از چشمش تو گویی آیهٔ تطهیر میآید
بگو ای آخرین سرباز میدان، چند سالت بود؟
که با خون دارد از زخم تو بوی شیر میآید
::
بخواب ای كودكم، لالا... كه سیرابت كند دشمن
بخواب ای كودكم، لالا... كه دارد تیر میآید
#علی_فردوسی
.
#حضرت_علی_اصغر علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#محاوره
#زمزمه
قراره زندگیهامون
همش دور و برت باشه
تموم زندگیم روضهس
تا حرف اصغرت باشه
صدا پیچیده تو خیمه
صدای اصغره انگار
رباب از غصه دلخونه
بازم اصغر شده بیدار
ببخش ای کودکم، مادر
نداره قطرهی شیری
تو که حال منو دیدی
چرا آروم نمیگیری
بابات تنها توو مِیدونه
دلش پُر غُصه و درده
صداتو بشنوه ایکاش
صداش کن بلکه برگرده
اجابت شد دعام، بابات
نشد گریَهت فراموشِش
میخواد آبِت بده مادر!
بخواب آروم توو آغوشِش
چه سخته، روضه سنگینه
حسین با کودکش اومد
برای قطرهی آبی
حسین به دشمنش رو زد
چی شد اصغر شده خاموش
چرا توو دشت غوغا شد
گلوش خشکیده بود اما
با تیر حرمله وا شد
حسین و اضطرار ای وای
چرا حیرونه توو این دشت
اومد سمت حرم اما
چرا هی اومد و برگشت
#محسن_ناصحی✍
#فولکلور #عامیانه #محاوره_ای
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من پانصد بسیجی را کشتم
ماجرای بعثی عراقی که ۵۰۰ بسیجی را شهید کرده بود اما اخلاق و رفتار رزمنده ایرانی او را منقلب کرد.
پیشنهاد میکنم حتما تا آخر ببینید.
حسبي الله و نعم الوكيل
کانال خبری گلستان شهدا
.
💠 #حدیث_روز 💠
🏴چشمی که در قیامت خندان است
🔻پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم:
یا فاطِمَةُ! کُلُّ عَیْنٍ باکِیَهٌ یَوْمَ الْقیامَةِ اِلاّ عَیْنٌ بَکَتْ عَلى مُصابِ الْحُسَینِ فَاِنِّها ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعیمِ الْجَنّةِ.
فاطمه جان!
روز قیامت هر چشمی گریان است، مگر چشمی که در مصیبت و عزای حسین گریسته باشد که آن چشم در قیامت خندان است و به نعمتهای بهشتی مژده داده میشود.
📚 بحارالأنوار، ج ۴۴، ص ۲۹۳
•┈┈••✾••┈┈•
.👇
.
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر علیه_السلام
#محاوره
یه جوری دل منو سوزوندی که
تا قیامت از دلم غم نمیره
هر چی رو ببخشم و یادم بره
خندههات حرمله یادم نمیره
شیرخوارم کاری به کار تو نداشت
مثل من چشای بارونی نداشت
تشنگی یه کاری کرده بود باهاش
حتی واسه جون دادن، جونی نداشت
یه روزِ خوش نبینی توو زندگیت
شادیا برات عذاب شه حرمله
ربابُ خونه خراب کردی چرا !؟
الهی خونت خراب شه حرمله
حالا با چه رویی تا حرم برم ؟
جلوی خیمه نشسته مادرش
غنچه که طاقت طوفان نداره
نامسلمون به یه پوست بنده سرش
جواب ربابُ حالا چی بدم ؟
نگه واسم یه گل پرپر آورد
دلشوره دارم ازم سئوال کنه
کِی علیم دندون شیری درآورد !؟
برای کشتن من نیازی نیست
مثل شمری بره خنجر بیاره
از گلوی پسرش با چه دلی !
یه پدر میتونه تیر در بیاره
#وحید_قاسمی✍
.
.
#شب_هفتم_محرم
شکسته سنگ غم بال و پرم را
بسوزد داغ، از پا تا سرم را
الهی حرمله آتش بگیری
که تو کشتی علی اصغرم را
........
الهی حرمله آتش بگیری
مرا کردی دچار سر به زیری
.
.
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر علیه_السلام
🩸یک قدم سمت خیمه و قدمی سمت میدان برمیگشت...
در نقلی آمده است:
🥀 حرمله ( یا به نقلی دیگر، ابوخلیق ) را پیش مختار بردند مختار از او پرسید: ای ملعون! در کربلا هیچ گاه دلت به حال آقای ما حسین علیهالسلام سوخت؟
🥀 گفت: آری! یک مرتبه آنقدر دلم سوخت که مرگ خود را از خدا خواستم تا آن حالت زار او را نبینم! مختار گفت : بگو ببینم چه وقت بود؟
🥀 گفت: هنگامی که حسین علیهالسلام طفل کشته خود را زیر عبا گرفته از میدان برگشت و رو به خیمهها کرد؛ من تماشا میکردم، دیدم زنی مجلله چادر به سر و نقاب به صورت بیرون خیمه ایستاده. گویا مادر آن طفل بود که انتظار بچهاش را میکشید.
🥀 همین که حسین علیهالسلام چشمش به مادر افتاد که منتظر ایستاده برگشت مقداری صبر کرد دوباره رو به خیمه آورد باز خجالت کشیده برگشت تا سه مرتبه او به سمت خیمه رفت و برگشت و از مادر آن طفل خجالت میکشید.
🥀 چون آن حالت حسین علیهالسلام را دیدم، جگرم کباب شد. مختار گفت: ای ملعون آخر چه شد؟ گفت: بالاخره او از مرکب پیاده شد. جسد آن طفل را روی زمین نهاد و با غلاف شمشیر قبری حفر نمود برای آن طفل نماز خواند و آن را به خاک سپرد و برگشت.
🥀 مختار از شنیدن این گفتار صیحه ای کشید و افتاد و غش کرد. بعد از به هوش آمدن گریبان دریده و بر سر و سینه زد و گفت: این حالت آخر امام حسین علیهالسلام دلم را از همه بیشتر سوزانید که نخواست بعد از شهادتش، به بدن این طفل کسی آزار برساند یا سرش را ببرد و یا در زیر سم اسب ها پایمال شود.
📚 ریاض القدس ج٢ص١٠۴
📚 سفینة النجاة ج٢ص٢٧٣
📚 بحرالمصائب ج۴ص۳۵۴
📚 مقتل خطی مبکی العیون
✍ بنویسید که اینگونه شده سرگشته
یک قدم رفته به خیمه، دو قدم برگشته
روی برگشت ندارد به حرم، حق دارد
چه جوابی بدهد، بی علی اصغر گشته
طفل را زیر عبا برد، همه فهمیدند
پدر پیر خجالتزده مضطر گشته
نه فقط خیمه، که از حالت واله شدنش
دیدهی لشگر کوفه به خدا، تر گشته
آب میداد و نمیداد چه فرقی میکرد؟!
رفتنی بود دگر غنچهی پرپر گشته
آب میخواست اگر، خواست هدایت بشوند
پاسخ خواستنش خندهی لشگر گشته
به دلش تیر سه شعبه دو سه تا داغ گذاشت
داغ این طفل ولی چند برابر گشته
آه! از تیر بزرگی که به حلقومش خورد
آه! از آن بدن کوچک بی سر گشته
آنقدر نیزه زمین زد بدنش پیدا شد
حرمله از همه انگار که بهتر گشته...
.
نماهنگ تویی محبوبم.mp3
3.42M
🎙 #جواد_مقدم
✳️ #جدید
#️⃣ #مناجات_با_امام_حسین
#️⃣ #احساسی
برات اشکای چشمام سر نمیاد
دیگه حال خوش به نوکر نمیاد
دست خالی اومدم در بزنم
کاری جز روضه ازم بر نمیاد
گریه میکنم برات گریه زیاد
کی میگه گریه به مردا نمیاد
مردم و زنونه گریه میکنم
این همونیه که مادرت میخواهد
تویی محبوبم تویی سلطانم
دوست دارم صدام کنی و من بگم جانم
جانم آقا جان من به فرمانم
دوست دارم صدام کنی و من بگم جانم
ای حسین جانم ...
به خودم میگفتم عاشق نمیشم
بی خیال عقل و منطق نمیشم
ولی حالا حرفمو پس میگیرم
دیگه اون آدم سابق نمیشم
حرمت روزمو شب کرده حسین
همه وجود من درده حسین
کاش بذاری نوکرت مثل قدیم
باز به آغوش تو برگرده حسین
خیلی دلتنگم خیلی دلگیرم
دوست دارم بیام حرم با مادر پیرم
بنویس آقا توی تقدیرم
دوست دارم بیام حرم با پدر پیرم
تویی محبوبم تویی سلطانم
دوست دارم صدام کنی و من بگم جانم
جانم آقا جان من به فرمانم
دوست دارم صدام کنی و من بگم جانم
ای حسین جانم ...
4_5803191383212692432.mp3
13.85M
#محرم_۱۴۰۳
#شب_پنجم_محرم
دارم میام بی زره، دارم میام بی سپر
حسن حسن گفتمو، زدم به قلب خطر
زره اگر نبود، قلبم که هست
سپر اگر نبود، دستام که هست
بابام اگه نبود، تو کربلا
وارث غیرت بابام که هست
ده سالمه، قد ده تا مرد جنگی هیبت دارم
ده سالمه، نمیدونن که با حیدر نسبت دارم
غیرت دارم
عبداللهم، من عاشق ثاراللهم
##
نفس نفس میزنم، نفس بمونه برات
قدم قدم میرسم، بالا سر دشمنات
پسر حسنم شیر جمل
برای کوفیام مثل اجل
شبیه داداشم تو راه تو
شهادته برام، شهد عسل
سربازتم، لاافارق نمیفته از روی لبهام
سربازتم، یهتنه یه لشکرم حتی اگه تنهام
عین بابام
عبداللهم من عاشق ثاراللهم
##
خدا برام خواسته بود، که یاس پرپر بشم
اصن با سر اومدم، برا تو بی سر بشم
خدا رو شاکرم شد نوبتم، فدای تو شدن، شد قسمتم
همیشه پناهم بود شونه هات، دم آخرو هم رو سینهتم
شکر خدا، وقتی میرسن با نعل تازه مرکبا
شکر خدا، قبل تو پیکر من میفته زیر پا
خون خدا
عبداللهم من عاشق ثاراللهم
شاعر و نغمه پرداز
#صادق_نجم
اجرا
کربلایی #حسن_عطایی🎤
.
#زمزمه #زمینه
#حضرت_علی_اکبر
#محرم_۱۴۰۳
#شب_هشتم_محرم
بند اول:
از نفس افتادی با این نیزه بارون
ارباً اربا شد تنت با خنجراشون
بی مُروت ها زدن بال و پرت رو
رو عبا باید بچینم پیکرت رو
چی آوردن
بر سر قد و قامت رعنات
لخته ی خون نشسته رو لبهات
پاشو رسیده پیش تو بابات
بند دوم:
خالی کردن عقده هاشونو سر تو
نیزه ها بوسه زدن بر حنجر تو
این بیابون پُر شده از تو عزیزم
روی گونه اشک غربت هی میریزم
بلند شو که
عصای دست پدرت بودی
امید قلب خواهرت بودی
جگرگوشه ی مادرت بودی
#علی_علی_بیگی ✍
👇👇