eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.2هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
10.5هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | حال و هوای محرمی نجف اشرف و عزاداری عاشقان و دلسوختگان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و یاران باوفایش
‌‌ إنالله و إنا إلیه راجعون! آجـرک الله یاصاحب‌الزّمان ◼️«أعظَمَ اللهُ اُجورَنا بمُصابِنا بِالحُسَینِ وَ جَعَلَنا و إیّاکُم مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَع وَلیّهِ الامامِ المَهدیِّ مِن آلِ مُحَمَّدٍ» عاشورای جانسوز حسینی را بر شما محبان اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام تسلیت عرض مینمایم. صابرطبقی
. ✍ ➖➖➖ چه‌خبره تو قتلگاه؟ شمر با خنجرش میاد چه خبره تو قتلگاه؟ صدای خواهرش میاد تو گودال _ نقش زمینه قاتلش _ به روی سینه با چکمه _ داره میشینه خواهرش _ گفت وا حسینا وقتی دید _ توی قتلگا برگردوند _ پیکر رو با پا جای تو رو دوش نبیِ نه تو گودال نیزه ها میبوسن تنت رو میری از حال حسین جان ، قتلوک عطشانا حسین جان ، (ذبحوک عریانا ۲) چه‌خبره تو قتلگاه؟ سنان با خنجرش میاد چه خبره تو قتلگاه؟ صدای مادرش میاد مادرِ _ محزون و خسته مادرِ _ پهلو شکسته رو خاک _ مقتل نشسته گریونه _ که سر نداری حتی انــگشتر نداری مگه تو مادر نداری رو زمین افتادم وقتی که تو افتادی نبضت از کار افتاده و دیگه جون دادی بنی ، قتلوک عطشانا بنی ، (ذبحوک عریانا ۲) ➖➖➖ .👇
. یاصاحب‌الزمان‌عجل‌الله ساعت سه توان آقا رفت خورد در پیش چشم زهرا تیغ ساعت چار رفت در گوال می کِشندش به هر طرف با تیغ ساعت پنج شد زمین لرزید که سپاهی به گرد مقتول است ساعت شش شده‌است از گودال همه رفتند و شمر مشغول است (حسن لطفی )✍ .
. هر قدر خوردم کتک یک لحظه چشمم تر نشد هیچ‌کس مانند من با غم مصمم تر نشد تکه‌های خیمه‌ها را جای معجر می‌برم بیش از این چیزی برای ما فراهم‌تر نشد بچه‌ها در بوته‌ها و دختران در شعله‌ها چشمِ نامردان ولی یک لحظه از غم تر نشد خیمه‌ها غارت شدند و گوش‌ها پاره ولی یورشِ این قوم بر طفلان تو کمتر نشد باز آتش بهتر از نامحرمانِ وحشی است مثل آتش هیچ‌کس اینقدر محرم‌تر نشد بی تعادل بودنِ تو کار دستم می‌دهد هرچه می‌کردند سر بر نیزه محکم‌تر نشد تا نیافتی بازهم بر نیزه‌ات کوبیدنت هیچ دردی مثل این پیشم مجسم‌تر نشد روی نیزه نیست عباسم سرش آویخته خواستم بوسم گلویش ساقه‌اش خم‌تر نشد زیر پای این قبایل چند ساعت بوده‌ای اکبرت هم از تو حتی نامنظم‌تر نشد نه لباسی داری و نه سر نه حلقی نه تنی هیچکس مانند تو اینقدر مبهم‌تر نشد خوب شد قبل هجوم اسب سر را برده‌اند خوب شد این سر از اینکه هست درهم‌تر نشد (حسن لطفی۱۴۰۱/۰۵/۱۷)✍ .
علیه‌السلام علیه‌السلام تمام عمر یادت کرده‌ام با هر دعا حتی تمام عمر با هر گریه با هر ربنا حتی پس از تو روضه‌های هفتگی نه  لحظه‌ای دارم پس از تو گریه‌ام  در جمع‌ها در انزوا حتی تمام داغهای چارشنبه از  دوشنبه بود* تمام عمر خواندم روضه‌ها را بی صدا حتی میانِ آتش خیمه  صدای دومی آمد که آتش می‌زنم با اهل آن  این خانه را حتی نه در بازارِ قصابان نه از آهنگران شهر که می‌ریزد دلم با دیدن قدری عبا حتی که می‌افتم کنارِ راهِ دختر بچه‌ها بر خاک که آتش می‌شوم با دیدن مُشتی طلا حتی دو دست و گردنم درگیرِ غُل بود و سرم می‌سوخت نمی‌شد تا که بردارم کمی از شعله را حتی.... به سی و پنج سالی که برایت سوختم سوگند وداع تو به یادم هست  دادِ عمه‌ها حتی نمی‌آمد به جز جان بر لبم وقتی که می‌رفتی نمی‌شد تا بمانم لحظه‌ای بر روی پا حتی تمام عصر  جان می‌کندم  اما جان نمی‌دادم  نمی‌شد تا کشم جسمِ تو را از زیرِ پا حتی حجاب خیمه را بالا زدم دیدم عجب وضعیست نمی‌شد دید حجم نیزه‌ها را در هوا حتی به سختی بر عصایی تکیه دادم دیدم از خیمه... شیوخِ شام و کوفه می‌زدندت با عصا حتی چه‌ها کردند جمعا آن جماعت در سه ساعت که نشد جمعت کنم بابا میان بوریا حتی *بنابر بررسی تقویمی چهارشنبه روز عاشورا دوشنبه روز سقیفه (حسن لطفی )✍ .
. علیه‌السلام گرچه بیمارم ولی ای شام تحقیرت کنم وای بر آل یزید با خودم زنجیر آوردم که زنجیرت کنم وای بر آل یزید (حسن لطفی ۱۴۰۲/۰۵/۰۸) .
. و قافله سالار من کجایی ای دوای دردم پی تو هرکجا میگردم تو رو تو قتل گاه گم کردم ای بدن صد پاره رو خاک داغ این صحرایی چرا مقطع الاعضایی بگو کجا برم تنهایی وای من از عاشورا زمین و آسمون غمگینه یه خواهری داره میبینه یکی میشینه روی سینه وای من از عاشورا باید بمیره از غم دنیا تو قتل گاه به پیش زهرا دوازده ضربه زد واویلا داغته روی سینم که قلب مضطرم می سوزه پاشو ببین حرم می سوزه ببین که معجرم می سوزه رفتی و دور از چشمت به خیمه ها هجوم آوردن همه چیو غنیمت بردن سه ساله تو اسیری بردن لشکر دشمن ای وای به روی پیکرت می تازه میان همه با نعل تازه دیگه روشون به رومون بازه 〰〰〰〰〰〰〰〰 〰〰〰〰〰〰〰〰 .