eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.4هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5805590393030448083.mp3
17.16M
زمینه:گاهی وقتا خوندن شعرای تکراری... کربلایی مجتبی رمضانی شب ششم محرم ۱۴۰۳ پنجشنبه  ۲۱ تیر  ماه 1403
. خروج از شام زبانحال عمه سادات با حضرت رقیه (س) بعد این فتح و ظفر، رنج و بلایی سخت است دخترم! بی تو شوم کرببلایی سخت است از تو دل کندن و اینگونه جدایی سخت است بین ویرانه بمانی و نیایی سخت است مضطرم! بین تو و رفتن و ماندن، چه کنم؟ تو که راحت شدی از درد، ولی من چه کنم؟ آنکه بی جنگ، ز خولی و سنان بُرده تویی آنکه از غربت بابای خودش مُرده تویی من علی هستم و زهرای لگد خورده تویی صورتت سوخته، حوری دل آزرده تویی گل رخسار ترا قرمزی لاله نشست تن مجروح ترا آن زن غساله نشست کاش با ما، تو هم از شام سفر می کردی باز هم ناله از آن درد کمر می کردی دختران را ز سر کوچه خبر می کردی معجرت را سر بازار، به سر می کردی چقدر نُقل زبانِ همه زن ها شده ای به غرورِ همه بَرخورده که تنها شده ای ما که رفتیم ولی بر موی ما، چنگ نخورد به سر و صورت ما مُشت هماهنگ نخورد از روی بام، به پیشانی ما سنگ نخورد وقت افتادن سرها، دُهُل جنگ نخورد خاطرات بدم از شام، فقط این ها نیست دیگر آن دخترِ بی چاک و دهان، اینجا نیست آن همه دوری و هجران! چقدر سخت گذشت غم موهای پریشان! چقدر سخت گذشت سکّوی بَرده فروشان! چقدر سخت گذشت تشت و چوب و لب و دندان! چقدر سخت گذشت وقت برگشت، به ما طعنه ی تیزی نزدند بی حیاها به زنی حرف کنیزی نزدند ✍ .
. (ع) امام حسن ماه هر انجمنی امام حسن عشق هرسینه زنی فاطمه را توگل یاسمنی امام حسن توغریب وطنی شمیم خاک بقیعت می وزه همچو نسیم تو ازهمه دل میبری ازمسیحی وکلیم          شیرجمل حسن ابن علی        ای بی بدل حسن ابن علی نشسته ایم سرخوان کرمت نوکرتیم خاک زیر قدمت گرچه نداری مزار و حرمی از ازله توو دل ما حرمت جلوه ی ذات کبریا مظهرصبرخدا کمترنبوده صلح تو زقیام کربلا          شیرجمل حسن ابن علی         ای بی بدل حسن ابن علی امام حسن من گداتم ازقدیم امام حسن سفره ی لطفت عظیم دوست دارم مهر و مهتاب منی امام حسن یاکریم ابن کریم ای همه ی کاروکسم جان وجانان منی یه نیم نگاه توبسم دین ودنیای منی            شیرجمل حسن ابن علی          ای بی بدل حسن ابن علی ابوذر رییس میرزایی (بهار)✍ 👇
. (س) درخرابه غوغاشد عقده ز دلم واشد امشب با راس خونین مهمون من بابا شد بابایی.ویرانه مهمونی شده بابایی.وقت پریشونی شده بابایی.چرا لبت خونی شده          ابتا.من الذی ایتمنی تنم پراز کبودی بابایی تو نبودی بردخترت طعنه زد دخترک یهودی با دستش.میکرد منو اشاره ام میخندید.براین لباس پاره ام درگوشش.دیدم دوتا گوشواره ام          ابتا.من الذی ایتمنی بچه های شهرشام میدادن به من دشنام سوخته موهای من از آتیشای روی بام واویلا.یتیمی اینجا گناهه واویلا.دختر تو بی پناهه واویلا.تنم کبود و سیاهه           ابتا.من الذی ایتمنی رمق نداره پاهام لگد خورده پهلوهام دستاشون سنگین بود و سویی نداره چشمام بابایی.بد دردیه دربه دری بابایی.منو توباید ببری بابایی.برام عروسک بخری           ابتا.من الذی ایتمنی (بهار)✍ ............. سفره ی لطفت عظیم من گداتم ازقدیم ای گل باغ زهرا یاکریم ابن کریم مولاجان.ای همه ی کار و کسم یک لحظه.نیمه نگاه تو بسم مولاجان.بی تو اسیر قفسم       یاحسن کریم آل مصطفی امام بی قرینه کشته ی زهرکینه یاحسن ابن علی ای غریب مدینه آخرشد.زهرستم حاصل تو واویلا.یاور تو قاتل تو آقاجان.امان امان از دل تو        یاحسن کریم آل مصطفی بسته شد چشم ترم فکر دیوار و درم بین کوچه ها شدم من عصای مادرم غرورم.شکست میان کوچه ها دیدم که.یه مرد پست بی حیا سیلی زد.به روی مادر بی هوا         یاحسن کریم آل مصطفی ابوذر رییس میرزایی(بهار)✍ 👇
. (س) درخرابه مهمان رسیده یوسفم از کنعان رسیده آمدی و چشم مرا کردی تو روشن فصل هجران پایان رسیده سربریده بادخترت کن گفتگویی وای ازاین غم باباچرا آشفته مویی بابا.کوعلی اکبرت بابا.کو علی اصغرت بابا.کوعمویم دارم.خواهشی ای پدر من را.همره خود ببر این است.آرزویم         جانم یا اباالمظلوم2 ای پدرجان تو نبودی بال وپرم سوخت ازفراقت چشم ترم سوخت میدویدم خیمه به خیمه زیر آتش هم لباس و هم معجرم سوخت کن نظاره برجسم خود دارم نشانه ازجفای کعب نی و از تازیانه بابا.گشته ام نیمه جان بابا.قامتم شد کمان بابا.رفتم ازحال بنگر.ماه خاکستری رویم.گشته نیلوفری بابا.رفتم از حال         جانم یا اباالمظلوم2 ای پدرجان دخترتو آزرده گشته لاله بوده پژمرده گشته ای پدرجان لکنت گرفته این زبانم بلبل تو افسرده گشته من بمیرم ازخیزران داری نشانی بوسه گیرم ازاین لبان ارغوانی آن شب.درپی قافله پایم.پرشد ازآبله قدم.شد کمانی بابا.قلب زارم ببین بابا.شام تارم ببین قدم.شد کمانی         جانم یا اباالمظلوم2 ای پدرجان ✍ ................ . (ع) زهرکینه شد حاصل من یارم آخر شد قاتل من ای حسین و ای خواهرم زینب ببینید نیمه جانم وای از دل من اهل عالم من کشته ی زخم زبانم درغریبی زد همسرم آتش به جانم ای وای.بادلی پر شرر گشتم.پاره پاره جگر ای وای.ازغریبی جانم.آمده بر لبم ناله.می زند زینبم ای وای.ازغریبی جانم.ای حسن جانم2 ای حسن جان هم غریب و هم بی پناهم هم پریشان هم غرق آهم در کنارم نه یاوری نه مونسی بود بین شهر غم بی سپاهم وای ازاین غم نزدیک قبرم پیش یاران وای ازاین غم تابوت من شد تیرباران ای وای.بادلی مبتلا ای وای.می کنم ناله ها ای وای.ازغریبی هستم.غرق شور و نوا هستم.حسن مجتبی ای وای.ازغریبی جانم.ای حسن جانم2 ای حسن جان ای امان از ظلم زمانه من غریبم در آشیانه طشت پرخون دارد خبر ازاین دل من یاد مادر شد بی بهانه در مدینه پیش دوچشمان ترمن بین کوچه نقش زمین شد مادر من ای وای.مثل گل پرپرم ای وای.محرم مادرم ای وای.از غریبی ای وای.بین دیوار و در ای وای.مادرم شد سپر ای وای.ازغریبی جانم.ای حسن جانم2 ای حسن جان ابوذر رییس میرزایی(بهار)✍ 👇
. (ع) شراره ی زهرکین به جگرتو نشست بارفتن توحسن کمرحسین شکست یاحسن غریبی ومظلوم.یاحسن زیاوری محروم یاحسن خواهرتوزینب.میشود زغم تومهموم حسن غریبی ومظلوم یاحسن غریبی ومظلوم فدای امام حسن جونه همه عالمه روضه ی غریبیشو هرچی بخونیم کمه پاره شد جگرش ازغمها.یادسیلی وروی زهرا مادرش به روی خاک افتاد.صورتش کبوده واویلا برات بمیرم ای آقا یاحسن غریبی ومظلوم ✍ 👇
. در عراقی، جهت قبله ی ایران منی از تولد سبب گریه ی چشمان منی من اگر اشک نریزم نفسم می گیرد تو بهشت وسط سینه ی سوزان منی آمدم خوب نگاهم کنی و جان بدهم ببری یا نبری اَم به حرم، جان منی خستگی، تاول پاها... همه اش می ارزد بهترین خاطره در سختی دوران منی روضه تعطیل نشد، خرج گدای تو رسید متوجه شده ام برکت دُکّان منی از همان قبل محرم که تو آواره شدی نگران سفر و حال پریشان منی پای من درد گرفت و نظرت راهم بُرد بسکه تو فکر من و بُردن عصیان منی لب تو خشک شد و خشک نشد آب فرات با همان تشنگی ات، چشمه ی جوشان منی درد خود را به اباالفضل نگفتم به کسی جز تو که معتقدم عشق نیاکان منی ای همه زندگی ام! قبر مرا روشن کن وقت تلقین سبب خنده ی پایان منی ای شه بی سر من، بی سر و سامان تواَم با همین بی سری اَت هم سر و سامان منی زنده زنده جلوی خیمه شهیدت کردند مقتل مستدل شاه خراسان منی روی نیزه بروی یا نروی بالایی ای که سی جزء شدی، مصحف قرآن منی موکبم را زده ام گوشه ی ویرانه حسین! باخبر از غم و آه دل ویران منی دخترت گفت حسین آب شدم، آب بخور تشت زر دور و برت نیست... تو مهمان منی ای که هم بازی اطفال شدی پای درخت خاک و خونی شدی اما روی دامان منی .
. 🔊 l ♦️مراسم عزاداری حسینی ۱۴۴۶ 📆 زمان: 👈 چهارشنبه ۲۴ مرداد ماه ۱۴۰۳ 🔷 با سخنرانی: 👈 حجت الاسلام و المسلمین پناهیان 🔷 با مداحی: 👈 حاج 🚩مکان: 👈 جاده نجف به کربلا، موکب امام رضا (علیه السلام)، هیئت فدائیان حسین (علیه السلام) 🔊 بخش اول | اگر که منتظری از گناه صرف نظر کن 🔊 بخش دوم | مظلوم بودی و از آب فرات محروم بودی 🔊 بخش سوم | نگران بودی کاش علمدارت بود در امان بودی 🔊 بخش چهارم | به سمت گودال از خیمه دویدم من 🔊 بخش پنجم | مادرم پیراهن مشکی برایم دوخته 🔊 بخش ششم l هم حسینی ها هم یزیدی ها ظهر عاشورا کربلا بودند 🔊 بخش هفتم l دل ما به درد بخور نیست با بدا بشینی یه طور نیست 🔊 بخش هشتم l دنیا رو گشتم دنیا زیبا نیست قطعا این دنیا پایان ما نیست 🔊 بخش نهم l منو یکم ببین سینه زنیمو هم ببین 👇👇👇👇👇👇👇
Fadaeian_Arbaein1403_Shab2 (2).mp3
20.32M
اگر که منتظری، از گناه صرف نظر کن بیا به خاطرم از اشتباه صرف نظر کن به یک نگاهِ حرامت دلم شکست دوباره هم از گناه و هم از آن نگاه صرف نظر کن به خود بیا... به گناهی مرا معاوضه کردی؟! از آنچه برده تو را قعر چاه صرف نظر کن چگونه مرگِ عزیزان خویش دیدی و خوابی؟! نرو دگر به سوی پرتگاه، صرف نظر کن پناه و حاجت خود را مبر به منزل دیگر به غیر ما تو ز هر جایگاه صرف نظر کن به کربلا برو و از هر آنچه خیرِ دگر هست به جز زیارت آن بارگاه صرف نظر کن بیا برای حسین و غمش دو ماه بگرییم ز کارهای دگر این دو ماه صرف نظر کن :: فدای صوت ضعیفش که رو به قاتل خود گفت: هنوز زنده‌ام، از خیمه‌گاه صرف نظر کن هر آنکه رفت به مقتل، سریع صرف نظر کرد آهای شمر نرو قتلگاه، صرف نظر کن به روی عرش معلای سینه‌اش ته گودال... به چکمه‌ات نرو، ای روسیاه! صرف نظر کن .
Fadaeian_Arbaein1403_Shab2 (4).mp3
16.55M
متن 👇 🔊 بخش سوم | نگران بودی کاش علمدارت بود در امان بودی
Sh 05 Moharram 1403 Sotode [Mohjat_Net] (3).mp3
2.87M
شب پنجم محرم 1403 نگران بودی کاش علمدارت بود در امان بودی نگران بودی کشته ی گرسنه ی دم اذان بودی نگران بودی گریه به اون ساعت گرم و تار میکنم مثل رباب از سایه فرار میکنم عالمو به داغ حسین دچار میکنم اون همه فریاد زدی حریف دِرهم نشد حتی علی اکبرم این همه دَرهم نشد رو سیاه بودن نصف جمعیت همه تو قتلگاه بودن بی ادب بودن خیلیاشون از کشتنت عقب بودن نیمه ی شب گریه به اون لباس میکنم خواب میبینم به شمر التماس میکنم تنت رو از زیر لگد خلاص میکنم زمین که خوردی تو رو از سر مقتل زدن نیزه خم میشد هرچی بیشتر میزد از تو کم میشد دشمنات بودن خیلیا فکر بعد کشتنت بودن روضه ی قتلگاهو من مرو میکنم النگومو میدم سنانو دور میکنم به تنت نیزه جا به جا کردن با دوازده ضربه سرو جدا کردن تو رو مقتولِ بالدماء کردن تو رو قطعه قطعه کردنو رها کردن حاصل زینب آخرم دیدی خرابه شد حسین منزل زینب اون چی بود آخه میریخت روی سرت مقابل زینب حاصل زینب شمر و خولی رو ببین دور و بر محمل زینب سر تو میگرده دست این و اون خونه دل زینب حاصل زینب با وفا داداش آخرم نگفتی خوش گذشت بهت رو نیزه ها داداش با وفا داداش آخه خیلی خوش گذشت به بچه هات شام بلا داداش با وفا داداش شیب گوداله و شاه بی ردا وا محمدا عمه جان رو به مدینه زد صدا وا محمدا میزنه سنان جدا شمر جدا وا محمدا لااقل صیدتو رو به قبله کن شمر حوصله کن اول بکش و بعد هلهله کن شمر حوصله کن شب پنجم محرم 1403
Fadaeian_Arbaein1403_Shab2 (5).mp3
9.21M
به سمت گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود دیر رسیدم من سر تو دعوا بود ناله کشیدم من سر تورو بردن دیر رسیدن من .. یه گوشه ی گودال مادر و دیدم من که رفته بود از حال دیر رسیدم من صدا زدی من رو خودم شنیدم من صدای رگهات بود دیر رسیدم من ادامه 👇 https://eitaa.com/emame3vom/98935
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✾ ܝ̣ܝܝܝܩܢ ܙܠܠّܘ ܙܠܝ‌ܟܩܝܢ̇ ܙܠܝ‌ܟܝ̤ܩܢ ✾ سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی را به شما هم وطن های عالیقدر تبریک عرض میکنم💐💐 🎙🎥گوینده و تدینگرتوسط خانم الهه‌سادات‌کرباسیون ╭───── • 🇮🇷 • ─────╮ @basijnews_falavarjan @Basijnews_isf ╰───── • 🇮🇷 • ─────╯
Fadaeian_Arbaein1403_Shab2 (6).mp3
6.95M
مادرم پیراهن مشکی برایم دوخته با تو بودن را به من از کودکی آموخته