eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.3هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
نامت همیشه زمزمه ی بی امان ماست ما اهل خاک و روضه ی تو آسمان ماست در زیر سقف روضه ات ای صبح بی غروب تنهاترین مجال تنفس، از آن ماست محتاج نور نیست هر آنکس تو را شناخت مهرت چراغ خانه ی هر دو جهان ماست مادر شدی و لحظه به لحظه حواس تو در پیش "اعتقاد دل" و "آب و نان" ماست ذکر شریف فاطمه، ای خیر دستگیر سنگین ترین عبادت روی زبان ماست داغ تو را نه اینکه فقط گریه می کنیم امروز درس فاطمیه، امتحان ماست واجب ترین فریضه ی ما فاطمیه است این اعتقاد قاطبه ی دوستان ماست صورت کبود روضه ی دیوار و کوچه ایم این زخم های سرخ همیشه نشان ماست جان داده ای به راه امامت که همچنان نام علی هنوز بلند از اذان ماست نـیست در دو جـهان بهـتر ز مـادر سـر و جـانم همـہ بـادا فدایش❣️ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
همدست شد مسمار با دیوار ، با در در بین دود و شعله گیر افتاد ، مادر حال و هوای خانه یکباره عوض شد افتاد روی مادر ما بی هوا در باید بسوزد در هوای شمع اما... این بار سوزانده پر پروانه را در در پیشِ رو زهرا نبود ؟ ای بی حیا میخ در پشت سر زهرا نبود ؟ ای بی حیا در از آن زمان که مادر ما را زمین زد ما بچه های فاطمه قهریم با در از پا درآوردند آخر مرتضی را دیوار، آتش، کوچه و همسایه ها، در مسمار شد سر نیزه و تیر سه شعبه در کربلا باقی چوبش شد عصا در در کربلا زینب گلی گم کرده بود و می گشت در گودال دنبال برادر
ناجوانمردانه زهرای جوان را می زدند روز روشن مادر صاحب زمان را می زدند خانه ای که بی وضو جبریل آن را در نزد دسته ای با پا درِ این آستان را می زدند صورت و دستی که می بوسید پیغمبر چه شد ؟ ... پیش قبر او هم‌این را و هم‌آن را می زدند بعد از آن ضرب لگد زهرا دگر جانی نداشت با همه نیروی خود آن ناتوان را میزدند زن زدن حتی زمان جاهلیت عار بود این مسلمان ها چرا شاه زنان را می زدند این زدن ها از مدینه باب شد ،.... در کربلا بی حیاها هم زنان هم دختران را می زدند زینیب آمد روضه ای برپا کند در قتلگاه روضه را بر هم زدند و روضه خون را می زدند نیست از آغوش بابا هیچ جایی امن‌تر در همینجا دختر شیرین زبان را می زدند دختری گم شد به جایش کاروان را می زدند بیشتر بین اسیران عمه جان را می زدند
طی شد زمان دیدار ، علی خدا نگهدار خانه نشینِ بی یار ، علی خدا نگهدار در موسم جوانی ، سیرم ز زندگانی از بس که دیدم آزار ، علی خدا نگهدار من می شوم زدستِ اهلِ مدینه راحت تو می شوی گرفتار ، علی خدا نگهدار شانه زدم به مویِ حسین و زینبینم برای آخرین بار ، علی خدا نگهدار چرا تو سر به زیری ، زانو بغل نگیری ... منم به تو بدهکار ، علی خدا نگهدار حلال کن نمودم ، در این سه ماهِ آخر من زحمت تو بسیار ، علی خدا نگهدار ببخش اگر به کوچه دست تو وا نکردم افتاد دستم از کار ، علی خدا نگهدار فکر دل تو بودم ، اگر نگفته بودم از ماجرای مسمار ، علی خدا نگهدار امشب که خورد دستت به جای تازیانه بگذار سر به دیوار ، علی خدا نگهدار تابوت یار خود را ، مانند بار شیشه با احتیاط بردار ، علی خدا نگهدار تا چشم تو نیفتد ، بر صورتم ، شبانه تنم به خاک بسپار ، علی خدا نگهدار . . شبها به جای مادر ، بالاسرِ حسینم یک ظرف آب بگذار ، زینب خدا نگهدار قرار بعدی ما باشد میان گودال کنار جسم خونبار ، زینب خدا نگهدار سربسته با تو گویم در کربلا که رفتی معجر اضافه بردار ، زینب خدا نگهدار
کارت شده به جای تماشا گریستن کارم شده به جای مداوا گریستن تقسیم کرده‌ایم در این خانه کار را از تو نفس نفس زدن از ما گریستن می‌خواستم به زور تبسم کنم نشد فرقی نداشت خنده‌ی ما تا گریستن گفتند حق ماست صدای تو نشنویم ممنوع کرده شهر به زهرا گریستن حال حسن شده‌است در این خانه تا به صبح یا بینِ خواب ناله‌زدن یا گریستن طوری گره زدند به کارم که چاره نیست جز گوشه‌ای نشستن و تنها گریستن طوری گره زدند تو را پشت در به میخ شد کار پهلویت فقط اینجا گریستن در هِق هِق‌ات مواظب اوضاع خویش باش خون می‌چکد زِ سینه‌ی تو با گریستن مرهم گذاشتیم و افاقه نمی‌کند کارم شده به جای مداوا گریستن مانند تو سه ساله‌ی این خانه می‌شود نان شبش زِ دوری بابا گریستن... با ناله گفت نیزه نشین نیزه شاهد است من را ببین کشانده کجا‌ها گریستن دعوا سرِ تو بود و مرا این وسط زدند پای مرا کشید به دعوا گریستن از روی ناقه بد به زمین خورد دخترت جانی نداشتم چه رسد تا گریستن شب بود و زجر آمد و من را کشید و برد لو داد جای دخترکت را گریستن تا گریه‌ام گرفت مرا بیشتر زدند تاثیر عکس داشت خدایا گریستن تا قافله رسیدم از از وضع صورتم شد باز کار قافله‌ی ما گریستن من خوابِ تو، رُباب ولی خواب اصغرت دیدیم و حالِ ما شده حالا گریستن
باز هم فاطمیه آمد و سینه زن شدیم بازهم گریه کنِ سینه ی پرمَحَن شدیم باز هم هَروله زیر عَلَم فاطمیون شکرحق باردگر رخت عزابه تن شدیم باز هم خاطره ی کوچه وسیلیِ عدو باز، همناله ی غربت دلِ حسن شدیم باز هم از کرمِ حسین شاه کربلا سینه چاک مادرِ امامِ بی کفن شدیم دل شده عازم کوی بی نشانِ فاطمه عاقبت مسافرِ مدینه ی وطن شدیم ✍️📗
نبینم اشکُ تویِ چشات علی دیدی عاقبت شدم فدات علی روزی که سپر فروختی یادته من بجاش سپر شدم برات علی خنده‌ها و خوشی‌هامون یادته از رو هم، شرم و حیامون یادته پدرم دستامونو به هم سپُرد زیر لب می‌کرد دعامون یادته منکه پیر شدم علی به پای تو مثل محسنم شدم فدای تو اگه صد بارِ دیگه زنده بشم باز دوباره می‌میرم برای تو پیش من ابالحسن گریه نکن پیش تو منو زدن گریه نکن با نَوَد زخم اُحُد دم نزدی حالا با یه زخم من گریه نکن ✍️
نام تو را نوشتم و پشت جهان شکست آهسته از غم تو زمین و زمان شکست پرسید آسمان چه نوشتی که اینچنین... گفتم که فاطمه، کمر آسمان شکست هجده بهار دیدی و در سوگ تو دلم بعد از هزار و سیصد و چندین خزان شکست ای دل بسوز و بشکن! تا باورت شود حتماً دری که سوخته را، می‌توان شکست بانوی نور در دلتان رنگی از خداست زیباتر است بر قد رنگین کمان، شکست با هر دری که بعد نگاه تو باز شد انگار در گلوی علی استخوان شکست ✍️
اصل و فرع آفرینش درخور ذاتش نبود هیچکس شایسته‌ی درک مقاماتش نبود ذکر یا‌فاطر همان آیینه‌ی یافاطمه است جوهر فهم بشر یارای اثباتش نبود سوره‌ی کوثر برابر با تمام سوره‌هاست فرصتی اما برای شرح آیاتش نبود بانی عالم کجا و زندگی بر روی خاک ؟ عالم خاکی که در سطح ملاقاتش نبود عرش‌، لبریزِ سکوت و سرد از تسبیح‌ بود گوشه‌ی خانه اگر سوز مناجاتش نبود او دعایش‌ شامل‌ همسایه‌ها هم‌ شد‌ ولی در مدینه هیچ کس فکر مراعاتش نبود زخم‌هایش ترجمان بی‌کسی مرتضاست غصه‌های مادر از درد جراحاتش نبود روضه‌ سنگین‌ می‌شود با واژه‌های‌ روضه‌اش کاش‌ حرف‌ از کوچه‌ و میخ‌ِ در و آتش‌ نبود ✍️
|⇦•حلالم کن ای علی جان... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس حجت الاسلام سید رضی مرتضوی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "اللّهمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَهَ وَ ابیها وَ بَعلِها و بَنیها وَ السِّرِ المُستَودَعِ فیها بِعَددِ ما احْاطَ بِه عِلْمُکَ..السَّلامُ يا فاطِمَةَ الزَّهْراَّءُ يا بِنْتَ مُحَمَّدٍ يا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ يا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكِ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيةً عِنْدَاللّهِ اِشْفَعْی لَنا عِنْدَاللّهِ" زهرا که عنایتش به دنیا برسد جز او که به فریاد دل ما برسد یا رب سببی ساز که در روز جزا پرونده ی ما به دست زهرا برسد *در این روزا امیرالمؤمنین پرستار فاطمه زهراست.روزای آخر بی بی دو عالم فاطمه زهراست..می نشست کنار بستر فاطمه نگاه میکرد فاطمه اش مثل شمع آب میشه داره آرام آرام از دستش میره کاری نمیتونست بکنه علی...* بَسان شمع سحرگاهان از وجود من یک نفس مانده ای علی جانم تماشاکن از کبوتر تو مشتی بال و پری در قفس مانده ای علی جانم چونان شمعی رو به پایانم حلالم کن ای علی جانم ای علی جانم *آه! باسختی صحبت میکرد، نفس نفس میزد، در این روزای آخر حتی نمی تونست از این پهلو به اون پهلو بشه خانوم فقط هجده سالشه..اسما رو صدا میزد کمک کن پهلو بگردونم. با نفس نفس چشماشو باز کرد رو به علی کرد گفت: علی جان! زهرا رو حلال کن منو ببخش..ناله ی علی بلند شد، اشکاش سرازیر شد. ای دختر پیغمبر این چه حرفیه می زنی...* چونان شمعی روبه پایانم حلالم کن ای علی جانم دگر خورده تیشه بر ریشه دستِ باد خزان کنده بنیادم اگر چندی زحمتت دادم یک شب دیگر بر تو مهمانم علی جانم! به عشق تو پشت دررفتم کوچه ها دیدم گریه ها کردم تو را بیش از هر کس دیگر در نماز شبها دعا کردم چنان شمعی روبه پایانم حلالم کن ای علی جانم *چند تا وصیت کرد.حضرت زهرا اولین وصیتش این بود علی جان برام تابوتی درست کن.تابوت رو برا امیرالمومنین ترسیم کرد. اینجوری درست کن. بعد وصیت کرد علی جان شبانه مرا غسل بده شبانه کفن کن. موقع غسل دادن پیراهنم رو در نیار. از روی پیراهن بدن زهرا رو غسل داد. علی سِرّش رو کِی فهمید؟؟ اون زمانی که دستش رسید به بازوی ورم کرده ی زهرا. زهراجان! راضی نبودی علی زخمهای بدنتو ببینه،اما کجا بودی کربلا.. راضی نبودی زینبت زخمهای بدنتو ببینه. گفتی شبانه در تاریکی شب بدنت روغسل بدن اما کجا بودی ببینی زینب اومد کناریه بدن پاره پاره وبی سر حسین.. هرچی نگاه کرد یه جای سالم پیدا نکرد زینب ببوسه لبها رو گذاشت رو رگهای بریده ی حسین..* بوسیدم آنجایی که پیغمبر نبوسید زهرا نبوسید حیدر نبوسید حتی نسیم صحرا نبوسید "صلی الله علیک یا اباعبدالله صلی الله علیک و رحمة الله و برکاته" برحاشیه ی برگ شقایق بنویسید گل طاقت فشار در و دیدار ندارد
روضه خانگی - حضرت زهرا(س) - 881.mp3
9.29M
|⇦حلالم کن ای علی جان...... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه به نفس حجت الاسلام سید رضی مرتضوی ✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
|⇦•کوثر جاری نوری... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج عباس واعظی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ كوثر جاري نوري و دو زمزم داري هرچه شايسته عشق است فراهم داري احمدي روي و علي خوي ، عجب زهرايي هرچه زيبنده آنهاست تو با هم داري هاجري؟ آسيه‌اي؟ نه، تو فقط فاطمه‌اي كه به تعظيم دو صد هاجر و مريم داري دختران در همه جا دستِ پدر می‌بوسند تو که هستی که زند بوسه به دستت، پدرت *و کاری اگر انجام داده پیمبر خواست خودش نبوده امر الهی بوده* هاجري؟آسيه‌اي؟ نه ، تو فقط فاطمه‌اي كه به تعظيم دوصد هاجر و مريم داري غم حيدر غم زهراست، خدا مي‌دانند *فضه آمد بالا سر اصلأ از پهلو سینه و بازو چیزی نگفت فرمود: فضه بگو ببینم علی را کجا بردن..* غم حيدر غم زهراست، خدا مي‌دانند تو به اندازه غمهاي علي غم داري السَّلامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ ‏ذَاتِ الْأَحْزَانِ الطَّوِيلَةِ فِي الْمُدَّةِ الْقَلِيلَةِ *رو کردن به امام حسن آقا جان شما که اختلاف سنی تون با ابی عبدالله زیاد نیست چرا اینقدر موهای سر و صورت شما سفید شده؟ میخوام جمله ای از قول آقا بگم که آقا رو پیر کرد، زمین گیر کرد، دق داد آقارو فرمود: راست میگی اختلاف سنی مون زیاد نیست.. اما اون چیزی که من تو کوچه دیدم... اگر حسین هم می دید پیر می شد، زمین گیر می شد. ای امان* مادرم از غدیر میزد حرف مادرم سر به زیر میزد حرف مردک رذل پست سیلی زد بی هوا با دو دست سیلی زد «وای مادرم مادرم مادرم» و دل من شکست در کوچه مادرم تا نشست در کوچه *غیرتیا مادرت مریض بشه چه حال پیدا می کنی ببین امام حسن چی میگه* استراحت نداشت مادر ما خواب راحت نداشت مادر ما *از خواب مادر میخواد تعریف کنه* مادرم دلشکسته میخوابید میشد از درد خسته میخوابید با سرِ نیمه بسته می خوابید اکثراً هم نشسته می خوابید «وای وای وای..» تا مادر افتاد محسن کنار فاطمه پشت در افتاد حیدر زمین خورد وقتی که آتش روی طفل پرپر افتاد تا مادر افتاد پای مغیره هم به روی چادر افتاد قنفذ لگد زد که فاطمه در پیش چشم همسر افتاد زهرا زمین خورد.. مسمار و آتش هم به جان مادر افتاد *میخوام یه جمله دیگم بگم مادر سفارش کرد شب آخر به حیدر کرار* تا پیکر افتاد در قتله گه خنجر به روی... در پیش زینب بر نیزه رقصید گیسوی آن دلبر افتاد نیزه داران همه مَستند نیافتی پایین حنجرت خوب نگه دار خدا رحم کند یک شبه پیر شدی یا ز تنور آمده ای یک سر و این همه آزار خدا رحم کند
4_5998942283028762746.mp3
39.83M
|⇦کوثر جاری نوری...... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس حاج عباس واعظی ✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ مقدمتان رابه این کانال26هزارنفری گرامی می داریم
علیهاالسلام 🔹ثنای قرآن🔹 سلامِ آدم سلامِ حوّا سلامِ مریم سلامِ عیسی سلامِ یاسین سلامِ طاها به جسم زهرا به جان زهرا.. ضلالت از ما هدایت از او توسّل از ما عنایت از او اطاعت از ما ولایت از او ولایت از او اطاعت از ما خدا به قرآن کند ثنایش رسول خیزد به پیش پایش علی به حُسن خدانمایش جمال حق را کند تماشا فلک به کویش پناه دارد ملَک به سویش نگاه دارد دو آفتاب و دو ماه دارد دو عالم‌افروز و عالم‌آرا ائمّه حجّت برای امّت تو بر ائمّه هماره حجّت کنند از تو همه اطاعت چنان که از ذاتِ حق‌تعالی تو جان خود را به کف نهادی ز دست رفتی ز پا فتادی گه اوفتادی گه ایستادی رها نکردی امام خود را.. 📝
Fatemieh Aval 1403 Panahi [Mohjat_Net] (1).mp3
886.1K
🎤 آه فضه خونمون شده همش روضه آه فضه روی مسماره خونِ تازه آه فضه دردمون شده بی اندازه یه نفر نگفت که زهرا یه زنه این درد منه این درد منه زنِ باردارو کسی نمیزنه این درد منه این درد منه از چهل نفر خورده یه تن این درد منه این درد منه **** آه مسمار چی نوشتی آخه رو دیوار آه مسمار مادر ما رو کشتن انگار آه مسمار چشای مادر ما شد تار در شکست و دیگه شد برو بیا وا محمدا وا محمدا مونده بود حسین زیر دست و پا وا محمدا وا محمدا مادرم رفت دلش کرب و بلا وا محمدا وا محمدا فاطمیه اول 1403
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎙 استاد حاج منصور ارضی 🔰 دو نوع آفت که در مسیر حق وجود دارد 🔶نفس انسان، اژده‌هاست. مسیر الی‌الله یک آفت قبل از ایمان دارد و یک آفت بعد از ایمان؛ 🏷آفت قبل از ایمان، استکبار است و عواملی که انسان را گرفتار استکبار می‌کند، همان آفتی که شیطان گرفتار آن شد و برای ما هم ممکن است پیش بیاید. 🔻اما آفتِ بعد از ایمان و بعد از ورود در مسیر، عُجب است که بدتر است؛ ما باید مواظب این جهت هم باشیم و بدانیم که شهوات، منحصر در تمایلات جنسی نمی‌باشند و انسان هرچه‌ قدر در این راه جلوتر می‌رود و پیشرفت می‌کند، حتی اگر کاری که می‌کند برایش تکلیف باشد، ممکن است با تعریف و تمجید‌هایی که از او می‌شود و حرف‌ها و صحبت‌هایی که در مورد او مطرح می‌شود، تحریک شده و دچار عُجب شود. 💠 باید به خدا و امام حسین(ع) پناه ببریم، زیرا هرکس در این درگاه پناهنده شد، خدا قبولش می‌کند.
🌹مراسم چهلمین روز شهادت 🌹سرلشکر شهید دکتر عباس نیلفروشان 🔸سخنران 🎤سردار پاسدار احمد رضا رادان «فرمانده نیروانتظامی جمهوری اسلامی ایران» 🔹بانوای مداح اهلبیت 🎤کربلایی حامد عطریان فر 🗓زمان:پنج شنبه 1 آذر ماه ⏰از ساعت 14:45 📍مکان:سالن گلستان شهدا اصفهان
7)vahed sangin-fatemie-shab2-14030826.mp3
14.48M
🔘 تو کوچه‌ها زخمم نمک خورده، انگشتر خلقت ترک خورده 🎤 کربلایی محسن محمدی‌پناه ☑️ مراسم سوگواری اول 🗓 شنبه ۲۶ آبان‌ماه ۱۴۰۳ هیئت انصار ولایت دارالعباده یزد
sangin-sib.mp3
18.05M
| تو کوچه ها زخمم نمک خورده 🎤‌حاج‌حسین‌سیب‌سرخی ┄⁣┅─═◈═─┅┄⁣ مـــــورخه چهارشنبه ۱۴۰۲/۷/۱۷
Untitled 5.mp3
21.85M
| تو کوچه ها زخمم نمک خورده 🎤‌حاج‌حسین‌سیب‌سرخی ┄⁣┅─═◈═─┅┄⁣ شب‌شهادت‌حضرت‌زهرا۱۴۴۵ مـــــورخه یک شنبه ۱۴۰۲/۸/۰۵
تو کوچه ها زخمم نمک خورده.mp3
7.42M
| تو کوچه ها زخمم نمک خورده حاج حسین تو کوچه ها زخمم نمک خورده انگشتر خلقت ترک خورده درد منو هیچکس نمیفهمه زهرام جلو چشمام کتک خورده دستامو از دستت جدا کردن تو شعله دنبال تو میگردم جوری زدو جوری زمین خوردم سنگینی دستاشو حس کردم دار و ندار زندگیم چیزی بگو حرفی بزن خاکی میشه باز چادرت هر شب تو کابوس حسن زهرای من زهرای من زهرا **** از تو خجالت میکشم زهرا از خاک رو چادر نماز تو از پا منو میندازه میدونم این چشم های نیمه باز تو روتو نگیر از من که میمیرم دنیا بدون تو برام پوچه انقدر پر از زخمی که حیرونم از جنگ برگشتی نه از کوچه دار و ندار زندگیم زخمی ترین یاس علی اشکاتو پاک کن فاطمه گریه نکن جان علی زهرای من زهرای من زهرا **** پاشو و پاک کن اشک زینب رو پاشو حسینت سر پناه میخواد خونه خراب میشم بدون تو پاشو که حیدر تکیه گاه میخواد واسه حسینت پیروهن دوختی با دستایی که سرد و بی جونه پیرهن که جای خود توی گودال انگشترم واسش نمیمونه مادر به سینش میزنه شمر اومده بالاسرش از تو گودال میبرن انگشتو با انگشترش زهرای من زهرای من زهرا 🎤 شب شهادت فاطمیه اول 1402 .
اگر به جای گفتن: دیوار موش دارد و موش گوش دارد، بگوییم: "فرشته ها در حال نوشتن هستند..." نسلی از ما متولد خواهد شد که به جای مراقبت مردم، "مراقبت خدا" را در نظر دارد! قصه از جایی تلخ شد که در گوش یکدیگر با عصبانیت خواندیم: بچه را ول کردی به امان خدا ! ماشین را ول کردی به امان خدا ! خانه را ول کردی به امان خدا ! و اینطور شد که "امانِ خدا" شد: مظهر ناامنی! ایکاش میدانستیم امن ترین جای عالم، امانِ خداست. ‌