.
|⇦•قامت خمیده بود...
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱به نفس حاج محمد رضا طاهری
●━━━━━━───────
قامت خمیده بود ولی سرفراز بود
زهرا میان آتش و خون در نماز بود
در را شکست، آنکه نفهمید هیچ وقت
حتی به روی او درِ این خانه باز بود
*بعد این همه جنایت اومدنگفتن: علی جان! میخوایم بیایم دیدن فاطمه. مولا چقدر خجالت کشید..چطور با حضرت زهرا مطرحکنه. قاتلا اومدن دیدنش معطل شدند اما حضرت دست رد به سینه ی اونها نزد.امیرالمؤمنین اومد گفت:فاطمه جان !من خیلی معطلشونکردم اما از در این خونهکسی دست خالی نمیره..چیکار کنم؟ بی بی فرمود:اَلْبَیتُ بَیتُکَ وَ اَنَا اَمَتُکَ؛ خونه، خونهی توعه منم کنیز توأم علی ...*
از فضّةُ خذینی او، اینقدَر بدان
وضعی درست شد که به یک زن نیاز بود
بازوش سِرِّ قوّت بازوی مرتضی است
امّا غلاف در پی افشای راز بود
حَبلُ المَتین شده است ،گرفتارِ ریسمان
مضطر شده، همان که خودش چاره ساز بود
* یهودی پای این روضه مسلمان شد.تو کوچه وقتی دید علی رو دارن با این وضع می برن، چهل تا نانجیب دارن فاطمه اش رو می زنن، یک مرتبه گفت:" أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلٰهَ إِلَّا ٱللَّٰهُ.أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ ٱللَّٰه.."گفتن تو پیغمبر رو درک کردی ایمان نیاوردی ،گفت آری! ایمان نیاوردم اما بودم خیبر دیدم این آقا، درِ قلعهٔ خیبر رو که چهل نفرمی اومدن باز و بسته می کردن با یه دست کند.. روی دست گرفت سپاه اسلام از این در رد شد الان می بینم اون آقا رو دستهاش رو بستن جلو چشمش دارن ناموسش رو می زنن...*
دری که بوسه گه انبیاء عُظمی شد
چگونه بود که با ضربهٔ لگد وا شد؟
به جای دسته گل جای احترام وسلام
شرار قسمت آن خانهٔ مُعلّا شد
مقابلِ نفسِ بانوی عفیف علی
صدای عربدهٔ یک غریبه پیدا شد
آهای سینه زنان! فاطمه زمین افتاد
کمک دهید که در بینِ کوچه دعوا شد
*امام حسن اینقدر پای این روضه گریه کرده...*
امان زِ میخ که کج رفت، سمت پهلو رفت
امان زِ در که شکست و بلای زهرا شد.
ــــــــــــــــــ
#روضه_هجوم_به_بیت_وحی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_محمد_طاهری
#فاطمیه #حضرت_زهرا
#هجوم_به_بیت_وحی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•ارتشِ حسین به خط....
#سرود #میلاد_حضرت_عباس علیه السلام وسردارانِ کربلا اجرا شده ۱۴۰۲به نفسِ حاج محمدرضا طاهری وکربلایی حسین طاهری •✾•
●━━━━━━───────
ارتشِ حسین به خط یل اصحاب اومد
یک قدم عقب تر از، خود ارباب اومد
«دلبر دلبرا اباالفضل
بزرگ نوکرا اباالفضل»
چه اصیله نصبش، چه قشنگه لقبش
علویه غضبش، حَسنیه ادبش
یاحسینِ رولبش
علم کش ها سینه سپر کردن
رجز ها رو حماسی تر کردن
میون دارای کربلا امشب
اهل حرم رو باخبر کردن
ای اهل حرم میرو علمدار خوش آمد
علمدار خوش آمد، علمدار خوش آمد
سقای حسین سید و سالار خوش آمد
علمدار خوش آمد، علمدار خوش آمد
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#میلاد_اباالفضل_العباس_علیه_السلام
#حاج_محمد_طاهری
#کربلایی_حسین_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
1402112411.mp3
16.29M
شور | ارتش حسین به خط
ولادت حضرت اباالفضل علیهالسلام
سهشنبه۲۴بهمن۱۴۰۲ | ۳ شعبان ۱۴۴۵
مداح : حاج محمدرضا طاهری
کربلایی حسین طاهری
ارتشِ حسین به خط یل اصحاب اومد
یک قدم عقب تر از، خود ارباب اومد
«دلبر دلبرا اباالفضل
بزرگ نوکرا اباالفضل»
چه اصیله نصبش، چه قشنگه لقبش
علویه غضبش، حَسنیه ادبش
یاحسینِ رولبش
علم کش ها سینه سپر کردن
رجز ها رو حماسی تر کردن
میون دارای کربلا امشب
اهل حرم رو باخبر کردن
ای اهل حرم میرو علمدار خوش آمد
علمدار خوش آمد، علمدار خوش آمد
سقای حسین سید و سالار خوش آمد
علمدار خوش آمد، علمدار خوش آمد
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#میلاد_اباالفضل_العباس_علیه_السلام
#حاج_محمد_طاهری
#کربلایی_حسین_طاهری
|⇦•ارتشِ حسین به خط....
#سرود #میلاد_حضرت_عباس علیه السلام وسردارانِ کربلا اجرا شده ۱۴۰۲به نفسِ حاج جواد برزگر
●━━━━━━───────
ارتشِ حسین به خط یل اصحاب اومد
یک قدم عقب تر از، خود ارباب اومد
«دلبر دلبرا اباالفضل
بزرگ نوکرا اباالفضل»
چه اصیله نصبش، چه قشنگه لقبش
علویه غضبش، حَسنیه ادبش
یاحسینِ رولبش
علم کش ها سینه سپر کردن
رجز ها رو حماسی تر کردن
میون دارای کربلا امشب
اهل حرم رو باخبر کردن
ای اهل حرم میرو علمدار خوش آمد
علمدار خوش آمد، علمدار خوش آمد
سقای حسین سید و سالار خوش آمد
علمدار خوش آمد، علمدار خوش آمد
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#میلاد_اباالفضل_العباس_علیه_السلام
#حاج_محمد_طاهری
#حاج_جواد_برزگر
.
.
|⇦•هر چه کردم مرا دمشق نبرد...
#مدح_حضرت_رقیه #میلاد_حضرت_رقیه سلام الله علیها به نفسِ حاج محمدرضا طاهری
●━━━━━━───────
هر که از عشق رنگ و بو دارد
هر چه هم باشد آبرو دارد
گر چه از عشق بارها گفتند
باز هم جای گفتگو دارد
بردن نام عشق جایز نیست
جز بر آنکه لبش وضو دارد
کیست این خانم سه ساله ی عشق
که پدر هم هوای او دارد
هر چه کردم مرا دمشق نبرد
دل من نیز آرزو دارد
نه مگر می شود بغل نشود
نه مگر می شود عمو دارد
بال جبریل با پرش خوب است
آسمان با کبوترش خوب است
عاشقان مثل ابر بارانند
از همه چشمها ترش خوب است
به گرفتاریم نگاه مکن
جاده ی عشق آخرش خوب است
گر چه طفل پسر نمک دارد
ولی این بار دخترش خوب است
از همه دختران هر آنکس که
رفته باشد به مادرش خوب است
بهر بالا نشینی خانم
شانه های برادرش خوب است
ای مسیحای آشنای حسین
خنده هایت گره گشای حسین
ای که وقت نزول آیه ی عشق
چادرت می شود حرای حسین
من چکیده شدم به پای شما
تو چکیده شدی برای حسین
آفریده شدم برای شما
آفریده شدی برای حسین
عاقبت می شوم فدای شما
عاقبت می شوی فدای حسین
من خمیده شدم برای شما
تو خمیده شدی برای حسین
من تکیده شدم برای شما
تو تکیده شدی برای حسین
هر چه باشد تو عمه ی مایی
زینب دوم سرای حسین
یاد تو یاد مادر آورده
کیست اشک تو را در آورده
این همه پیش عمه گریه نکن
حاجتت می شود بر آورده
ای فرشته بلند شو از خواب
یک نفر آمده سر آورده
شوق وصل یتیم گونه ی توست
که طبق را جلوتر آورده
پدرت آمده چه آمدنی
به گمانم که معجر آورده
آنکه برده است گوشواره ی تو
داد عباس را در آورده
دخترم ای فرشته ام چه کسی
گوشوار تو را در آورده
ــــــــــــــــــ
#میلاد_حضرت_رقیه_سلام_الله
#حاج_محمد_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•چی میشه از پسِ ابرا...
#زمزمه_امام_زمان روحی له الفدا اجرا شده ۱۴۰۳ به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
●━━━━━━───────
خیلی وقته که شب و روز آرزومند وصالم
به امید دیدن تو میگذره هر روزِ سالم
چی میشه از پس ِ ابراخورشید نگات بتابه
به خدا نفس کشیدن بی حضور تو عذابه
توی روزگار غیبت سرم از عشق تو داغه
ردِ اشکامو می بینی یادگاریهِ فراقه
طلوع شیرین فردا طعم انتظار تلخه
بی تو انگار همه دنیا به دور سرم میچرخه
به خدا هر کجا رفتم حضورت رو کردهام حس
العجل بقیه الله العجل زاده ی نرگس
وقتی که میای میبینم جلوه های بی کرانو
میزنم از این جا بوسه خاک پاک جمکرانو
کاش میدونستم کجایی کاظمین یا سامرایی
یا مدینه یا که مشهد یا نجف یا کربلایی
شنیدم وقتی بیایی می زنی صدا خدارو
میگیری تو انتقام كوچه و کرب و بلا رو
العجل بقیه الله
#شاعر:محمدحسن بیات لو
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#مناجات_با_امام_زمان
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#حاج_محمد_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
|⇦•ببین زائرای فهمیدم
#سینه_زنی و توسل به #امام_رضا علیه السلام ویژهٔ #زیارت_مخصوصه اجرا شده۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
●━━━━━━───────
بِینِ زائرای تو فهمیدم معنیِ محبّت رو
یادمه رو دوشِ بابام بودم اوّلین زیارت رو
زیرِ سایهی تو، قَد کشیدم آقا
مهربونتر از تو، من ندیدم آقا
با چه ذوقی زنگِ نَقارههاتو شنیدم آقا
خداروشکر هنوز دِلا خداییه
چه خوبه کشورم امامرضاییه
«یا امامرضا، یا امامرضا
یا امامرضا، یا امامرضا مولا...»
من ایرانیام اَمّا توی مشهد یه کربلا دارم
من تمومِ دار و ندارمو از امام رضا دارم
اسمِتو میگم تا، وقتی این صدا هست
تو بزرگِ مایی حواست به ما هست
راحته خیالم همیشه میگم امامرضا هست
منو یه قَطره کن، تو بارونِ حَرَم
مسیرِ جَنّته، خیابونِ حَرَم
«یا امامرضا، یا امامرضا
یا امامرضا، یا امامرضا مولا...»
قربونِ کبوترای حَرَمت امامرضا
قربونِ این همه لطف و کَرَمت امامرضا
شنیدم سَجیَتُکُمُ الکَرَم امامرضا
شما رو رها کنم کجا بِرَم امامرضا
«یا امامرضا، یا امامرضا
یا امامرضا، یا امامرضا مولا...»
اِی امامِ مظلومِ من غریبیت به مرتضیٰ رفته
خشکیِ لبِ تو چقدر به مظلومِ کربلا رفته
اومدی تو کوچه، عَبا رو سرت بود
نالهی یازهرا، ذکرِ آخرت بود
قَدخَمیده راه رفتنت چقدر مثلِ مادرت بود
رو خاکِ حُجره این لحظهی آخری
تو هم مثلِ حسین، غریبِ مادری
غریبِ مادری، غریبِ مادری
«یا امام رضا، یا امام رضا
یا امامرضا، یا امامرضا مولا...»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ایام_زیارت_مخصوص
#حاج_محمد_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•گر زحمت افتد...
#قسمت_اول#روضه #امام_رضا علیه السلام اجرا شده۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
●━━━━━━───────
* پیرمرده سلمانی که لحظه آخر امام رضا علیه السلام رفت سرش رو به دامن گرفت... اینا خیلی دل و جرأت داشتن به آقا گفتن لحظه آخر بیا سر ما رو به دامن بگیر. ما همیشه درخواست مون از آقا اینه: آقا لحظه آخر بیا کف پاتو رو سرم بذار. من کجا که سرمو بخوام رو دامن حجت خدا بگذارم !*
گر زحمتت افتد که نهی پای به چشمم
بگذار که من چشم به پایت بگذارم
حیف از تو عزیزی که مَنت یار بخوانم
لیکن چه کنم جز تو کسی یار ندارم
*بالاخره آقا اون لحظه آخر رفت سرو به دامن گرفت.. آقایی که فرموده لحظه ی آخره دوستانش میاد، خودش هی چشمش به در بود، هی صدا میزد پسرم جوادم! جگر گوشه بابا! داره دیر میشه. کی میخوای بیای؟..*
جگرم پاره شد از زهر کجایی پسرم
چشم من مانده به در تا تو بیایی پسرم
از عبایی که کشیدم به سرم معلوم است
کار ما و تو کشیده به جدایی پسرم
حسرت بوسهٔ بابا به دلت می ماند
تو به بالینم اگر دیر بیایی پسرم
مثل یه مار گزیده به خودم می پیچم
جگر سوخته را نیست دوایی پسرم
بس که در کوچه زمین خورده و برخاسته ام
نه توانی به تنم مانده نه، نایی پسرم
*جوادم! میوه دلم. تو این حرف بابا رو بهتر میفهمی...*
هی زمین خوردم و هی ناله زدم وا اُمّاه!
دارم از کوچه عجب خاطره هایی پسرم
*اصلاً اسم رمز اینه، اگه دیدی گره ای داری هنوز گره ات باز نشده وقتی مقابل گنبد یا ضریح حرم حضرت می ایستی بگو آقا بحق مادرت زهرا سلام الله علیها. محاله دیگه گره ات باز نشه... گفت اول اینطوری قسم نده اول به جیگر گوشه اش جوادالائمه علیه السلام قسم بده. به این دو ذوات مقدسه.حضرت یه ارادت دیگه ای داره حالا جوادش که جیگر گوشه اشه یجور دیگه دوس داره. مادرش زهرا رو همه ی ائمه همینطور دوست دارند.. لذا شنیدید داستان اون جوونی که اهل فسق و فجور و گناه بود دنبال قافله داداش راه افتاد. داشتن میرفتن حرم امام رضا علیه السلام مردم شنیدن این داداشه داره میره همه یکی یکی اومدن انصراف بدن. گفتن ما داریم میریم از دست این چند روز راحت میشیم.کجا داره میاد؟گفتن اگه داداشت میاد ما بر می گردیم...داداشه گفت آبروی ما رو نبر برگرد. گفت خونه ی شماها نمیخواستم بیام، میخواستم بیام خونه امام رضا علیه السلام... ناراحتم هستید شما راه بیفتید فقط به عنوان اینکه راه رو بلدید من دنبال شما میام. میگن یکی دو منزلی حرم امام رضا علیه السلام این داداشه گنهکاره آلوده از دنیا رفت... این داداشه تازه دلش سوخت گفت یه بار که اومد یه کار خوب انجام بده نشد نرسید حرم امام رضا علیه السلام. بدن رو غسل دادن کفن کردن. گفت حالا که تا اینجا اومده ببریمش حرم امام رضا علیه السلام. حیفه. همه هم قبول کردن. آوردن طواف دادن و برگردوندن ودفن کردن...رفت پهلو ضریح ایستاد گفت: آقا !داداش ما آلوده بود گنهکار بود میخوام ببینم وضعیتش چی شد... خلاصه شما قبولش کردیدیا نه ؟
پذیرفتید یا نه؟ میگه شب در عالم رؤیا خوابشو دیدم چه وضع خوبی داره. تعجب کردم. باغ خوب،گفت تعجب نکن هرچی دارم از تو دارم. اگه اونجا بدنمو رها کرده بودی آتیش بود دور بدن من. بدنمو که غسل می دادی اون آبم آتیش بود کفنم آتیش بود تا جلو در حرم امام رضا علیه السلام این آتیش همرام بود. آتیش دیگه جرأت نداشت وارد حرم امام رضا علیه السلام بشه...
میگه بدنمو داشتید طواف می دادید یه پیرمرد اهل دلی داشت منو می دید.. گفت: فلانی یه کاری برا خودت بکن. اگه امام رضا علیه السلام تحویلت بگیره گرفته ها، کارت درست میشه. اگه نه، اون آتیش دوباره همراهته. گفتم چیکار کنم؟ سلام میدم به آقا. آقا بهم کم محلی میکنه. گفت تقصیر خودته. اینقدر خودتو آلوده کردی، این قدر گناه کردی، معصیت کردی....*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_امام_رضا
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ایام_زیارت_مخصوص
#آخر_صفر
#حاج_محمد_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
#قسمت_دوم #روضه_امام_رضا علیه السلام اجرا شده۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
●━━━━━━───────
بار اول سلام کرد حضرت روش رو ازش برگردوند. سلامو جواب داد اما روش رو ازش برگردوند. پیرمرده گفت: یه بار دیگه دارن طوافت میدن می برنت. گفتم چیکار کنم؟ گفت بگو آقا بحق مادرت زهرا سلام الله علیها. میگه تو اون طواف آخر گفتم آقا تو رو بحق مادرت زهرا سلام الله علیها روتو برنگردون. آقا فرمود: چرا کاری می کنی ما ازت رو بر گردونیم. لذا به این مادر همشون یجورِ دیگه ای ارادت دارن...پسرش جوادالائمه هم همینطور بود...
موفق اومد دوان دوان گفتش یا امام رضا علیه السلام من تا حالا اینطوری پسرتو با این حال ندیده بودم. ببین چیکار داره میکنه؟ هی مشت میزنه رو زمین، چشا کاسه ی خون شده هی میگه آتیش تون میزنم، از خاک بیرون تون میکشم. حضرت رضا علیه السلام اومد فرمود: عزیز دلم چه کسی رو میخوای بیرون بکشی آتیش بزنی؟ یه نیگا به بابا کرد گفت: بابا آخه مادرم زهرا سلام الله علیها چه گناهی داشت؟ چرا درِ خونه اشو آتیش زدن؟ چرا سیلی تو صورتش زدن؟*
هی زمین خوردم و هی ناله زدم وا اُمّاه!
دارم از کوچه عجب خاطره هایی پسرم
مثل آن چادر خاکی شد عبایت خاکی
مثل زهرا سرم آمد چه بلایی پسرم
مادرم را پسرش برد سوی خانه ولی
من سوی خانه روم با چه عصایی پسرم
*یه مقدار بیشتر راه نبود از کاخ مأمون تا خونه امام رضا علیه السلام. میگن پنجاه مرتبه حضرت رو زمین نشست. گاهی تعادل از دست می داد و زمین میخورد. هی صدا می زد آه جیگرم! آه پسرم!*
«ازاین جا حواس ها جمع باشه امام رضا علیه السلام داره روضه میخونه....»
سر نهادم به روی خاک که از جدم حسین
برده ام ارثِ غریبَ الغربایی پسرم
آب هم گر بدهی باز دلم می سوزد
شده این حجره عجب کرب و بلایی پسرم
جوادم!جگرم پاره شد اما بدنم پاره نشد
کَس نزد بر سر من سنگِ جفایی پسرم
دو ماه با این روضه ها گریه کردی شب آخره :
دست و پا می زنم و سینهٔ من نیست دگر
زیر پا و لگد بی سر و پایی پسرم
گریه بر بی کفن کرب و بلا کن در قبر
چون که بند کفنم را بگشایی پسرم
*صلی الله علیک یا اباعبدالله..هر جایی اسم کفن بیاد ناخودآگاه باید بگی ای حسین....ای بی کفن حسین...*
*اباصلت میگه اون لحظه آخر یه وقت دیدم یه آقازاده مه سیمایی وارد حجره شد. اول حواسم پرت بود سوال کردم آقا! شما کی هستی ؟ من که همه درهای حجره رو بسته بودم. فرمود اباصلت حواست کجاست؟ اون خدایی که یه لحظه منو از مدینه به توس میاره قادر نیست از در ِ بسته منو وارد کنه؟ فهمیدم جوادالائمه ست. سلام کردم گفتم آقاجان خیلی وقته بابات منتظره... رفقا نکته اینجاست، امام رضا علیه السلام تا این لحظه میگن حضرت همش می خوابید تو حجره تو بستر. حتی سر سفره که اومده بودن با غلاما معمولا غداشونو میخوردن نتونست بنشینه. اینقد حالش بد بود. این سمی که به امام رضا علیه السلام دادن یه سهم مهلکی بود. اما اباصلت میگه تعجب کردم. تا نگاه امام رضا علیه السلام به علی اکبرش افتاد، تا نگاهش به جوادالائمه علیه السلام افتاد. یه وقت دیدم انگار جون به پاهای امام رضا علیه السلام اومد. از جا بلند شد دوان دوان تا جلو در اومد. تا دست، گردن جوادش انداخت افتاد روی زمین. من میگم درستم همینه. آدم نگاهش به جوونش میفته جون میگیره...*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ایام_زیارت_مخصوص
#ایام_صفر
#حاج_محمد_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•هر چه درد است بیارید...
#قسمت_اول #روضه_جوادالائمه علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمدرضا طاهری
●━━━━━━───────
*کاظمین رفته ها کاظمین نرفته ها همه امشب کبوترای دلمونو پرواز بدیم کنار حرم آقامون جوادالائمه علیه السلام. امشب بدون هر قطره اشکی که برای غریبی این آقا میریزی امام رضا علیه السلام یجوری دعات میکنه...بزرگا هم به ما اینطوری گفتن.. حاج آقا مهدی ارضی، پدر حاج آقا منصور ارضی، خدا رحمتشون کنه حاج آقا مهدی رو... گفتش کربلا می خواستیم بریم نمی شد. گفت برو پایین پای حرم حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام بگو آقا جان جوادالائمه ات علیه السلام... حضرت به جگر گوشه اش خیلی حساسه. کارد به استخون رسید کار گره خورد اون موقع رفتی حرم امام رضا علیه السلام به امام رضا علیه السلام اینطوری بگو. سخت تر ازاین قسم دیگه وقتی گره ات باز نشد بگو آقا به پهلوی شکسته مادرت فاطمه زهرا سلام الله علیها...*
چه کسی این همه احسان به گدایان دارد
که جگر گوشه ی سلطان خراسان دارد
هر چه حرف است بگویید که گوش شنواست
هر چه درد است بیارید که درمان دارد
*فرمود: هر حاجات دنیایی تونم بیارید در خونه جوادالائمه علیه السلام...*
به گدایی درش اهل کرم می آیند
خانه اش سائل از این دست فراوان دارد
چه پدر را به پسر یا که پسر را به پدر
این دو سوگند فیوضات دو چندان دارد
ای ولیعهد مرا ز هم ز عنایت بپذیر
رعیتی را که امان نامه ز سلطان دارد
* چشماش نابینا بود سال ها اسیر بود گرفتار بود. رنج می کشید اومد پهلو امام رضا علیه السلام. آقاجان! من که می دونم اگه یه دست عنایت به چشام بکشی همه چی تمومه. میتونه امام رضا علیه السلام ها. اما حضرت فرمود داری کجا میری؟ گفت دارم میرم مدینه گفت یه نامه می نویسم برو درِ خونه جوادالائمه علیه السلام. نامه رو آورد خدمت جوادالائمه علیه السلام. در سنین کودکی ام هستن. نامهٔ بابا رو باز کرد. نامه رو بوسید روی چشمش کشید. یه دست روی چشم این مرد نابینا کشید چشماش بینا شد. خبر رسوندن آقاجان این قَدَر سائل ها محتاج ها، گرفتار ها، درِ خونه جوادالائمه علیه السلام ازدحام کردن. دیگه گاهی موفق، حضرت رو از یه درِ دیگه ای می بره، اذیت نشه. نامه نوشت پسرم عزیزم جوادم. اینا به یه امیدی درِ خونه تو میان، عزیز دلم از همون دری که زائر ها نشستن برو. گره های اینا رو باید باز کنی...بگو یا جوادالائمه علیه السلام امشب به امیدی سر راه شما نشستیم.*
مشهد و باب جوادش به همه ثابت کرد
که اجابت فقط از سمت تو امکان دارد
مطمئناً به کرمخانه تو رو نزده ست
هر که در خانه خود سفره بی نان دارد
*مگه میشه کسی درِ خونه جوادالائمه علیه السلام بره محتاج برگرده..*
هر زمانی که خدایی خدا پایان یافت
یا جواد ابن رضا جود تو پایان دارد
حتم دارم که جزایش گل لبخند رضاست
هر که در ماتم تو دیدهٔ گریان دارد
*درسته هر دو بدست همسران شون مسموم شدن، هر دو غریب بودن اما امام حسن لحظهٔ آخر برادری مثل حسین کنارش بود. برادری مثل اباالفضل، خواهری مثل زینب، مثل ام کلثوم، من بمیرم برا جیگر گوشه امام رضا ..تنهای تنها توی حجره در بسته... امشب هرچقد داد بزنی والا جا داره، آخه اگه خوب گوش کنی صدای هلهله از جلو درِ حجره جوادالائمه داره به گوش میرسه.*
بی سبب ارث نبردی ز غریبیِ حسن
چاره ای نیست، غم فاطمه تاوان دارد
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_امام_جواد
#شهادت_امام_جواد_علیه_السلام
#حاج_محمد_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇👇👇
.
#قسمت_دوم # روضه و توسل به حضرت جواد الائمه علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
●━━━━━━───────
*تو خردسالی جواد الائمه به امام رضا خبر رسوندن. چهار سالش بود جوادالائمه. آقا! ما تا حالا هیچ موقع حال جوادتو اینطوری ندیدیم. بیا خودت نگاه کن. حضرت دوان دوان اومد. دید چشاش غرقابه ی خونه. داره اشک میریزه. هی مشت محکم رو زمین میزنه. هی صدا میزنه "و الله لاخرجن هما و لاحرقن هما". بیرون تون میکشم، آتیش تون میزنم. امام رضا ع میدونه چه خبره ها. دوید بغلش کرد عزیز دلم. چه کسی و میخوای بیرون بکشی آتیش بزنی؟ صدا زد..بابا !ساعت ها تو فکرم آخه مادرم زهرا چه گناهی داشت؟ چرا سیلی تو صورتش زدن؟ تو روضه حضرت زهرا س آروم نباشی ها. اگه نمیتونم ام گریه کنی دستور امام صادقه، فرمود: روضه مادرم مثل مادر بچه مرده داد بزن... امام رضا ع بغلش کرد، چشماشو بوسه زد... حالا دلتو بیار پای این روضه.آقا! یا امام رضا ع ازت معذرت میخوام دارم از علی اکبرت میخونم...*
دست و پا می زنی و همسر تو دست افشان
اشک می ریزی و او هم لب خندان دارد
علت هلهله زهراست که می دانستند
دم آخر پسر فاطمه مهمان دارد
*مقتل کبریت احمر هم نوشته: میگفتن مادرش بالاسرشه، یجوری هلهله کنید فاطمه بشنوه. کنار گودالم میشنوید.*
کاش آرام تنت را به سر بام برند
کاش میشد که بفهمند تنت جان دارد
زیر خورشید تنت سوخت ولی می دانم
که لبت زمزمهٔ جدیَ العُریان دارد
* ابی عبدالله نذاشت بدن پسرش زیر آفتاب بمونه. کبوترا رو فرستاد. همه اومدن بالاسر بدنش بال به بال هم دادن.... سه تا بدن سه روز و سه شب رو زمین بود. یکی بدن ابی عبدالله و یکی بدن موسی بن جعفر... یکی بدن جوادالائمه... اینجا کبوترا اومدن بدن آفتاب نخوره. رو بدن موسی بن جعفر هم اینقد گل ریختن. من بمیرم برا اون بدنی که زینب ایستاد، گفت: حسین!، اگه بهم اجازه بدن امروز روز تلافی کردنمه. اجازه دادن؟ من از شماها می پرسم؟ اجازه دادن؟ نه والله! فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ...یه عده ریختن توی گودال...*
خواهری نیست تو را تا که ببیند بر خاک
بدنت ردّ سُم تازه ی اسبان دارد
دختری نیست تو را تا که ببیند در تشت
خیزران قصد مصاف لب و دندان دارد
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#شهادت_امام_جواد
#شهادت_امام_جواد_علیه_السلام
#حاج_محمد_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜.👇
.
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به #امام_جواد علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
●━━━━━━───────
* این روضه ها رو ما خوندیم، بذار چند بیت از زبون خود آقا بگم، وقتی سرش رو دامن مادر بود، یه نیگاه کرد گفت مادر:
جگرم پاره پاره شد مادر
خون چکیده ز گوشه ی دهنت
زهر اثر کرده و کبود شده ست
درد افتاده در تمام تنت
هرچه شد نیزه بر تنم نزدند
و سه شعبه به قلب من نزدند
کسی اینجا به فکر غارت نیست
چنگ بر کهنه پیرهن نزدند
بغض های عزای کرب و بلا
در میان دل شکسته ام ماند
ساربانی نبود اطرافم
آخر انگشترم بدستم ماند
هیچ کس با وضو و با چکمه
وایِ من، روی سینه ام ننشست
هیچ کس پشت و رو نکرد مرا
هیچ کس سینه ی مرا نشکست
بدنم زیر آفتاب اما..
بدنم زیر دست و پا ها نیست
سرِ پاداشِ بردن سرِ من
بین شمر و سنان که دعوا نیست
*جلو در حجره ایستاده نانجیب، هم خودش داره پایکوبی میکنه هم کنیزا رو جمع کرده بود، هلهله میکنن صداشو نشنون. یه نفر از کنیزا شنید آقا میگه آه! جگرم داره می سوزه. رفت یه ظرف آبی پر کرد تا جلو در حجره رسید نانجیب گرفت ظرف آب رو محکم رو زمین زد، گفت: آب برا کی داری می بری ؟ گفت: برا پسر امام رضا ببین چطور داره ناله میزنه. گفت: اینجا ایستادم لحظات آخر این صدا رو ازش بشنوم. همه ی روضه هاش رنگ و بوی روضه جد غریبشو میده. هِلالم میگه شنیدم لب های حسین وقتی بهم میخوره گفتم شاید داره نفرین میکنه. جلو رفتم دیدم حسین میگه آه! جیگرم... سپرمو از آب پر کردم نزدیک گودال شدم همچین که اومدم آبو ببرم دیدم نانجیب از گودال بیرون اومد، تمام لباس غرق خونه. گفت: کجا داری میری؟ گفتم دارم آب برای حسین می برم. دیدم دامن نحسشو کنار زد، سر و روی دست گرفت. گفت بیهوده زحمت کشیدی.. گفت دیدم بدن نحسش داره میلرزه. گفتم نانجیب تو که کار خودتو کردی دیگه چرا داری می لرزی؟ قصی القلب، سر از بدن پسر فاطمه جدا کردی. گفت: هلال، لحظه آخر گوشهٔ گودال هیچ زنی نبود، اما می شنیدم یه صدایی رو.... یه نفر هی صدا می زد ولدی.... بنیّ قتلوک عطشان....*
«این دستا بیاد بالا، به نیت فرج بگو حسین....»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_امام_جواد
#شهادت_امام_جواد_علیه_السلام
#حاج_محمد_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
|⇦•جونِ من فدات....
#زمزمه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده #شبِ_اول_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاجمحمد رضا طاهری
●━━━━━━───────
جونِ من فدات دلم مبتلات
نمردم رسیدم به ماهِ عزات
منم عاشقِ، شدم لایقِ
که روزی مشکی بپوشم برات
جون من فدات
همین ابتدا یه نیگاه کن آقا
منو با خودت آشنا کن آقا
صدا ناله ی مادرت میرسه
برای فرج هم دعا کن آقا
*حسین جانم..!دلا رو ببریم مسجد کوفه شبِ اولیه روضه ی سفیر ابی عبدالله باید خونده بشه گفت...*
شبِ آخرِه که چشمام تره
شبِ سرده کوفه چقدر تاریکه
نمونده زیاد به کوفه بیام
نمیدونم آقام شاید نزدیکمه
بهارم با گل های لاله اش میاد
با قلبِ پر از داغ و ناله اش میاد
آقام با علی اصغرش راهیه
به کوفه آقام با سه ساله اش میاد
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#زمزمه #امام_حسین
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_اول_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_محمد_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•قال رسول الله...
#سرود #شور امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام اجراشده ۱۴۰۲به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
●━━━━━━───────
قالَ رسولُ الله لِعبادِالله
مَنْ كُنْتُ مَوْلَا عَلِيٌّ مَوْلَا
اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاه
اللَّهُمَّ عَادِ مَنْ عَادَاه
پیغمبر دعا گومون میشه
تا میگیم علی ولی الله
علی ولی الله
ای صاحب غدیر علی ولی الله
یا حضرت امیر علی ولی الله
مشتاق بیعتم علی ولی الله
دست من بگیر علی ولی الله
آخر نعمتها دیگه نازل شد
اسلام ناقص بود حالا کامل شد
ای از عرش حق مُعلا تر
از شمس و قمر دلارا تر
دست حیدر و ببر بالا
بالا بالا بالا بالاتر
پیش پیغمبر میبینه حیدر
زهرا خوشحاله چی از این بهتر
رو دست علی که دستی نیست
مانندش تو کل هستی نیست
انگور ضریح نشونم داد
امشب راهی غیر مستی نیست
«علی علی علی»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#غدیریه #عید_غدیر #امیرالمؤمنین
#میلاد_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#عید_غدیر_خم
#حاج_محمد_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•در حسینیه ی جبین....
#روضه و توسل ویژه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
●━━━━━━───────
در حسینیه ی جبین روضه است
خط به خط گریه، چین به چین روضه است
آسمان گریه کرده بالأخره
هر شبی را که در زمین روضه است
به کجا می روی ؟در عالم اگر؛
خبری هست در همین روضه است
در میان اهالی گریه
اولین روضه آخرین روضه است
زهر کم کم بر او اثر می کرد
زردی چهره هم یقین روضه است
لفظِ "اِرْجِع فاِنَّهُ یَهْجُر"
تا قلم خواست بدترین روضه است
*پیغمبر فرمود: برام کاغذ و قلم بیارید که بنویسم براتون. نانجیب گفت این مرد داره هذیان میگه. از همین جا فاطمه آهی کشید...*
با گریزش شکستن دندان
وسط کوچه اولین روضه است
*اگه اون روز دندان رسول خدا رو نمی شکستن، مثل چن روز قبل با چوب خیرزان بر اون دندان ها نمی زد...*
با دلیل شهادت زهرا
لفظ پیغمبر امین روضه است
شتر سرخ در جمل فتنه است
اسب اما بدون زین روضه است
همه از خیمه ها بیرون دویدند
ولی سالار زینب را ندیدند
*الهی برات بمیرم. خودش دستور داده محتضر وقتی میخواد از دنیا بره، سینه اش باید سبک باشه. حتی میگن باید دکمه پیراهنم باز کنن. در باز شد، حسنین دویدن، خودشونو رو سینه پیغمبر انداختن. میگن امیرالمومنین دوید بچه ها رو برداره، فرمود: نه علی جان! بذار حسین رو سینه ام باشه. زینب داره این صحنه رو می بینه. تا اون موقعی که اومد نیگا کرد، "یوم علی صدر المصطفی"... آه... "و یوما علی تحت الثری.." یه طوری باید حسینو بگی که پیغمبر بشنوه دعات کنه... حسین آه آه....
الهی برات بمیرم. گفت بذار حسین رو سینه ام باشه. من با او احساس سنگینی نمی کنم. راحت تر جون میدم. یا رسول الله! اینجا حسین رو سینت اومد، من بمیرم برا اون لحظه ای که دیدن عمه سادات مضطربه. هی دستاشو رو سر میزنه، آخه جلو چشم زینب نانجیب وارد گودال شد..*.
او می دوید و من می دویدم
او سوی مقتل من سوی قاتل
او می نشست و من می نشستم
او روی سینه من در مقابل
*والشمر جالس علی صدره... یه وقت ارباب ما احساس کرد کوهی رو سینش اومده...*
روضه از این به بعد رفت به دشت
روضه دنبال خواهرش می گشت
روضه شد عاطفی دمی که حسین
یک قدم رفت یک قدم برگشت
با غدیر و کریم و بزم شراب
روضه می زد گریز هی بر تشت
*اینم برا اونایی که دلشون امشب پیش امام رضاست ...*
کاش بودم پس از دو ماه عزا
پشت باب الجواد، ساعت هشت
#شاعر: #مهدی_رحیمی ✍
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#زحلت_رسول_اکرم #رسول_الله
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#حاج_محمد_طاهری
#بیست_و_هشت_صفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•بیست وسه سال اینجا...
#سینه_زنی و توسل ویژه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
●━━━━━━───────
بیست وسه سال اینجا پیغمبری کردم
تو ظلمت دنیا روشنگری کردم
حالا دیگه دارم میرم از این دنیا
با درد امروزو دلشوره ی فردا
مدینةُ النبی خدا نگهدار
دارم میرم از این دیار غمبار
اجری واسه رسالتم نمیخوام
حرمت زهرا رو فقط نگهدار
حواستون باشه که این گلِ یاس
بین در و دیوار نبینه آزار
«واویلا واویلا واویلا خداحافظ زهرا»
با خون دل خوردن با رنج و بازحمت
راهو نشون دادم سنگم زدن امت
یادم که می افته جاری میشه اشکام
روی سرم ریختن خاکستر از رو بام
کاش بلاهایی که اومد سر من
نیاد سر زینب مُضطرِ من
دندون من شکستو نشکنه کاش
دندونای حسینِ بی سر من
اون که میگه ان رجل لیهجر
نقشه کشیده واسه دختر من
«واویلا واویلا واویلا خداحافظ زهرا»
آسون شده واسم ساعت جون دادن
اون دو تا نور چشم رو سینه ام افتادن
عمر حسن دیگه با غم اسیر میشه
هفت سالشه اما فرداست که پیر میشه
دست میکشم روی سر حسینم
بوسه میدم به حنجر حسینم
حالا که روز آخرم رسیده
به فکر روز آخر حسینم
الان تو آغوشمه اما یک روز
اسبا میان رو پیکر حسینم
«صلی الله علیک یا سیدنا المظلوم
صلی الله علیک یا سیدناالغریب
صلی الله علیک یا سیدنا العطشان»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#زحلت_رسول_اکرم #رسول_الله
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#حاج_محمد_طاهری
#بیست_و_هشت_صفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•روضه ها رو دارم میبینم...
#روضه پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
●━━━━━━───────
من میرم و ای فاطمه جان
پشت خونه ات هیزم میارن
پا روی حرف مرتضی و
پا روی چادرت میذارن
فاطمه جان!
بهشتو با بال و پرت می سوزونن
به پیش چشم همسرت می سوزونن
ای وای تو رو با پسرت می سوزونن
«فاطمه جان! فاطمه جان!
ای وای من ای وای من ای وای من»
*همه دلشوره های پیغمبرو میخوام بهت بگم...*
می مونه این فاجعهٔ تلخ
برا همیشه توی تاریخ
درد تو رو باید بپرسن
از پنجه های سرخ یک میخ
زهراجان!
قامت کمون دنبال مرتضی میری
نفس نفس زنون تو کوچه ها میری
زهرای من به زیر دست و پا میری
«ای وای من ای وای من ای وای من»
*دور بستر همه دارن گریه میکنن.پیغمبر تو بستر افتاده، امیرالمومنین حضرت صدیقه، اسما همه دارن اشک میریزن. یه وقت دیدن در باز شد حسنین اومدن خودشونو رو سینه ی پیغمبر انداختن. حال رسول خدا حال خوبی نیست. محتضره. خودش فرموده محتضر یه حالی داره که یه دکمه پیراهن رو سینش سنگینی میکنه. روایت میگه دکمه پیروهنم باز کنید محتضر آروم جون بده راحت تر جون بده. تا امیرالمومنین اومد بچه ها رو برداره یه وقت اشاره کرد بذارید باشن. اونا رو سینه من باشن من راحت جون میدم. اما دیدن همینطور که عرق سرد کرده پیغمبر، هی نگاه به ابی عبدالله میکنه. زیر گلوشو می بوسه، هی میگه "ما لی وَ لِیزید.....؟"
ما رو به یزید چیکار؟ لعنت کرد پیغمبر قاتلای ابی عبدالله رو. آه آه... گفت...*
روضه ها رو دارم می بینم
دلم از این غصه ها خونه
این دم آخری بذار تا
حسین روی سینه ام بمونه
*آخ بمونه.چرا رو سینت بذارن؟ آخه..*
یه روز میاد که با پا رو سینه اش میذارن
پیرهنشو از پیکرش در میارن
کاشکی برن براش یه کم آب بیارن
«ای وای حسین ای وای حسین »
*روضه امشبم داره به آخر میرسه...
ای خدا ای خدا...*
حسینمو آبش ندادن
حسینمو خاکش نکردن
*همه اینا رو داره می بینه پیغمبر...*
هنوز دارن این نانجیبا
میون گودالو میگردن
سرش رو می برن به روی نیزه ها
تنش می مونه زیر سمّ مرکبا
واویلا مَن دَفَنَهُ أهلَ القُری
*وقتی امیرالمومنین بدن رسول خدا رو داره غسل میده، مولا میگه خواستم پیراهن از تن بیرون کنم، ندا اومد علی جان! پیراهن از تنش بیرون نیار. از زیر پیراهن بدنو غسل بده. وقتی بدنو به صورت میخواست بخوابونه، پشت حضرتو غسل بده. باز خطاب اومد رسول خدا رو به صورت روی زمین نگذار. بدنو روی شونه قرار داد. بدنو غسل داد. باید بگیم یا امیرالمومنین حقم همینه. اما الهی بمیرم برای اون آقای که امام زمان «عج» میگه" أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ..."قربون اون صورتی که با خاک یکسان شد..أَ"لسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّليبِ" قربون اون بدنی که پیراهن از تنش بیرون کردن. بدنو عریان کردن. ای حسین ...
* این دست گداییتو بالا بیار هرچقدر کار داری با ابی عبدالله... ای حسین...*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#زحلت_رسول_اکرم #رسول_الله
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#حاج_محمد_طاهری
#بیست_و_هشت_صفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•خدا رو شاکرم....
#زمزمه_امام_رضا علیه السلام اجرا شده به نفسِ محمد رضا طاهری
●━━━━━━───────
خدا رو شاکرم، که باز هوایی ام
ببین منم آقا امام رضایی ام
*اگه دلت تو حرمشه با من بخون..*
قول دادی که سه جا بیای کنار من
بشی تو مونس و تاب و قرار من
*همه ی دلشوره هام امشب
همینه امام رضا ..*
موقع کفن و دفنم بیا کنار من باش
به روم که خاک میریزن سر مزار من باش
تو شب اول قبر بیا جواب من باش
خالیه دستم آقا حساب کتابِ من باش
«آقام آقام رضا جان..»
*اگه کسی امشب صدا نزنه دیگه خیلی از دستش میره ها، شب آخره و شب امام رضا..*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#شهادت_امام_رضا
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#آخر_صفر #امام_رضا
#زیارت_مخصوصه
#حاج_محمد_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•همدختر حسینی...
#روضه_حضرت_سکینه سلام الله علیه اجرا شده ۵ ربیع ۱۴۰۱ به نفس حاج محمدرضا طاهری
●━━━━━━───────
تابیده است از دو نظر بر تو آفتاب
هم دختر حسینی و هم دختر رباب
هر چند آمنه است و امینه ولی حسین
نام تو را سکینه ی خود کرده انتخاب
*آرامش دل ابی عبدالله بود این دختر، لذا وقتی گفت: بابا بیا بشین رو خاک کنارم، ابی عبدالله از اسب پیاده شد. گفت: بابا! دست یتیمی رو سرم بکش برو، ابی عبدالله شروع کرد گریه کردن ،فرمود: "لاتُحْرِقی قَلبی"دلمو آتیش نزن عزیزدلم....*
درباره ی مقام بلند تو گفته اند
ممسوس در خداست شبیه ابوتراب
در هر دو عالم از سر ارج و بها تو را
شد فخرتُ النساء لقبش سیدُالشباب
*میگن کنار بدن بی سرِ ابی عبدالله،اینخانوم از هوش رفت. بعضیا نوشتن تو رویا ابی عبدالله گفت دخترم، وظیفه ای رو روی دوشت میگذارم...*
از آن زمان که راوی شیعتی شدی
"شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی"
*به دوستانم بگو هر موقع آب گوارا خوردن یاد من باشن....*
"اَوْ سَمِعْتُم بِغَريبٍ اَوْ شَهيدٍ فَانْدُبُوني"
من حسین سر جدایم سر بریده از قفایم
*"فـَاَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیْرِ جُــرْمٍ قَتِلُونی"بدونید من، نوه ی اون پیامبری هستم که بی جرم و گناه منو کشتن"وَ بِجَرد الخَیْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی"وقتی هم به شهادت رسیدم اسباشون رو نعل تازه زدند بر بدن من با اسباشون رد شدند."لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشــورا جمیـعاَ تَنْظُرونی "ای کاش بودید عاشورا همتون میدیدید "کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْـلی فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی "بچه ام رو روی دست گرفتم طلب آب کردم.میدونید چطور جوابمو دادن؟
"و سَقَوهُ سَهْمَ بَغْىٍ عِوَضَ الماءِ المَعینِ" آب طلب کردم تیر سه شعبه به گلوی بچه ام زدند"فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُن"...*
ــــــــــــــــــ
#حضرت_سکینه
#روضه_حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
#حاج_محمد_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
|⇦•همدختر حسینی...
#روضه #حضرت_سکینه سلام الله علیه اجرا شده پنجم ربیع به نفس حاج محمدرضا طاهری
●━━━━━━───────
تابیده است از دو نظر بر تو آفتاب
هم دختر حسینی و هم دختر رباب
هر چند آمنه است و امینه ولی حسین
نام تو را سکینه ی خود کرده انتخاب
*آرامش دل ابی عبدالله بود این دختر، لذا وقتی گفت: بابا بیا بشین رو خاک کنارم، ابی عبدالله از اسب پیاده شد. گفت: بابا! دست یتیمی رو سرم بکش برو، ابی عبدالله شروع کرد گریه کردن ،فرمود: "لاتُحْرِقی قَلبی"دلمو آتیش نزن عزیزدلم....*
درباره ی مقام بلند تو گفته اند
ممسوس در خداست شبیه ابوتراب
در هر دو عالم از سر ارج و بها تو را
شد فخرتُ النساء لقبش سیدُالشباب
*میگن کنار بدن بی سرِ ابی عبدالله،اینخانوم از هوش رفت. بعضیا نوشتن تو رویا ابی عبدالله گفت دخترم، وظیفه ای رو روی دوشت میگذارم...*
از آن زمان که راوی شیعتی شدی
"شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی"
*به دوستانم بگو هر موقع آب گوارا خوردن یاد من باشن....*
"اَوْ سَمِعْتُم بِغَريبٍ اَوْ شَهيدٍ فَانْدُبُوني"
من حسین سر جدایم سر بریده از قفایم
*"فـَاَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیْرِ جُــرْمٍ قَتِلُونی"بدونید من، نوه ی اون پیامبری هستم که بی جرم و گناه منو کشتن"وَ بِجَرد الخَیْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی"وقتی هم به شهادت رسیدم اسباشون رو نعل تازه زدند بر بدن من با اسباشون رد شدند."لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشــورا جمیـعاَ تَنْظُرونی "ای کاش بودید عاشورا همتون میدیدید "کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْـلی فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی "بچه ام رو روی دست گرفتم طلب آب کردم.میدونید چطور جوابمو دادن؟
"و سَقَوهُ سَهْمَ بَغْىٍ عِوَضَ الماءِ المَعینِ" آب طلب کردم تیر سه شعبه به گلوی بچه ام زدند"فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُن"...*
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_سکینه
#روضه_حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
#حاج_محمد_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
نحن جنود معسکر الحسین.mp3
3.16M
|⇦•نحنُ جُنودُ مُعَسکرِ الحسین ..
#نماهنگ تقدیم به ارواح طیبه شهدا خصوصا #شهیدسید_حسن_نصرالله اجرا شده توسط حاج محمدرضا طاهری
|⇦•نحنُ جُنودُ مُعَسکرِ الحسین ..
#نماهنگ تقدیم به ارواح طیبه شهدا خصوصا #سید_حسن_نصرالله اجرا شده توسط حاج محمدرضا طاهری
●━━━━━━───────
نحنُ جُنودُ مُعَسکرِ الحسین
بدمالمظلوم
از خط علی هرگز کوتاه نمیآییم
بدمالمظلوم
با لشگر قداره ما راه نمیآییم
خواهش نمیکنیم اصلاً
با دشمن اباعبدالله
سازش نمیکنیم اصلاً
اگر آرامیم اگر خاموشیم
ولی روزی که، امام امت
بفرماید ما کفن میپوشیم
ما نوکر امام حسینیم
فرمانبر امام حسینیم
پشت سر بقیة الله
در لشگر امام حسینیم
نحنُ جُنودُ مُعَسکرِ الحسین
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#راهیان_نور
#حجاب
#مدافعان_حرم
#حاج_محمد_طاهری
#کربلایی_حسین_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.
#سرود
میلاد امام حسن عسکری علیه السلام _حاج محمد رضا طاهری
┄┅═══•••✾❀✾•••═══┅┄
نشسته برقِ شادی تویِ چشمایِ هادی
ملائک دم گرفتند ، با آهنگِ منادی
از همه سری ، عزیز حیدری
خوش اومدی امام عسکری ...
اومده آیئنۀ خدا ، نوادۀ علیِ مرتضی
دومین امیرِ سامرا،رسیده سومین ابنالرضا
تو مدینه گل میبارن
اسمشُ حسن میذارن ....
از همه سری ، عزیز حیدری
خوش اومدی امام عسکری ...
گلِ بابُ المرادِ،که عطر و بوش زیادِ
خدا امشب چه ماهی،به هادی هدیه داده
تاجِ سروری ، خدایِ دلبری
خوش اومدی امام عسکری ...
نشسته برقِ شادی تویِ چشمای هادی
ملائک دم گرفتند ، با آهنگِ منادی
از همه سری ، عزیز حیدری
خوش اومدی امام عسکری ...
مقدمش به دل صفا میده،به خلقتِ خدا بها میده
ای گدایِ سامرا بیا،آقا براتِ کربَلا میده
ضریحِ شش گوشه داره
برامون کم نمیذاره ...
از همه سری ، عزیز حیدری
خوش اومدی امام عسکری ...
تویی وردِ زبونم،تویی آروم جونم
سرودِ سال بعدُ،تو سامرا میخونم ...
نسلِ کوثری،شفیع محشری
خوش اومدی امام عسکری ...
نشسته برقِ شادی تویِ چشمای هادی
ملائک دم گرفتند ، با آهنگِ منادی
از همه سری ، عزیز حیدری
خوش اومدی امام عسکری ...
سفره داری و زبون زدی،میون آقاها سرآمدی
اَیُهَا الزَکی العسکری،حسن حسن ابا محمدی
پدرِ صاحبِ مایی ...
ثمرِ خونِ خدایی ...
نشسته برقِ شادی تویِ چشمای هادی
ملائک دم گرفتند ، با آهنگِ منادی
از همه سری ، عزیز حیدری
خوش اومدی امام عسکری ...
🔴
#حاج_محمد_طاهری
#میلاد_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#میلاد_امام_عسکری
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
.👇
.
|⇦•بلا عظیم و....
#مناجات و توسل به #امام_زمان روحی له الفدا اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس حاج محمد رضا طاهری
●━━━━━━───────
بلا عظیم و گره کور و امتحان سخت است
چقدر پیروی از صاحب الزمان سخت است
شبیه هر که به جز اوست زندگی کردیم
ولی شبیهِ به آقا برایمان سخت است
قصور ماست اگر تَحبِسُ الدعاء شده ایم
مقصریم که رفتن به آسمان سخت است
چقدر فاصله مانده چقدر از او دوریم
و راه رفتنِ با پای ناتوان سخت است
اگرچه غرق گناهیم دوستش داریم
نبودنِ ولیِ مهربانمان سخت است
اگرچه دورم از او، بین روضه نزدیکم
نفس کشیدنِ بی روضه بی گمان سخت است
همیشه قصه ی بی مادری غم انگیز است
همیشه رفتنِ یک مادر جوان سخت است
* تا حالا ما با امام زمان حرف زدیم، اگه یه بیت حضرت بخواد بگه، با شما حرف بزنه، آقا روضه خون بشه، آقا اینطوری بگه حقش رو باید ادا کنی..*
به پیش دیده ی مردم زدند فاطمه را
اگرچه روضه عیان است، در بیان سخت است
«وای مادرم وای مادرم وای مادرم...»
بگین چاووش بخونه که غم از دل امون برده
بگین حجله بیارن آخه مادر جوون مُرده
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#حاج_محمد_طاهری
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇