eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.4هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦•ای عشق چه زیبایی و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه ●━━━━━━─────── ای عشق چه زیبایی ای مرد چه تنهایی گریه کنِ حلقه ی اشکت، باران سینه زنِ دسته ی عشقت، طوفان موج عزای تو خروشان مقصدِ عالم، ای شاه جوانمرد با دلِ زهرا داغ تو چه ها کرد «سَیِّدَالعطشان، ارباب غریبم» بابا کجا بودی پیشِ خدا بودی مانده روی پیروهنِ من، بویت آرزویم دیدن ماهِ رویت بوسه به رگ های گلویت با تو خرابه زیبا شده امشب گمشده ی من پیدا شده امشب «سَیِّدَالعطشان، ارباب غریبم» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•سلام خانوم خانوما... سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ کربلایی حسین طاهری ●━━━━━━─────── سلام خانوم خانوما، دیر اومدم میدونم گریه نکن عزیزم، دیگه پیشت میمونم بابایی فدات بشه، چقدر کبود شدی بابایی فدات بشه، موهات سفید شده دختر قشنگمو کیا، کتک زدن اینا واسه اینکه، بابات شهید شده حالا هم با سر اومدم دست ندارم بغلت کنم خوشگل بابا کاش میشد، روپاهام بشینی منو ببخش اگر نمیتونم، خوشگل بابا «آه بابا....» سلام بابایی جونم، ببخش اگه کلافه ام موی منو سوزوندن ، نشد برات ببافم الهی فدات بشم، چقدر عوض شدی جای چیه رو لبات، که انقدر خونیه بوی دود و خاکستر، میاد گمون کنم اینا همه کار خیر، ندیده خولیه تورو با چوب میزد یزید، سرت تا افتاد از تو تشت زمین، ربابم افتاد اینا ناموس نمیفهمن، ما کجا کنیزی کجا همونجا عمه جون داد تو بزم می، یکی منو نشون میداد یزید سر رو، تکون میداد «آه بابا ...» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•من از کجا شروع کنم ... وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ کربلایی حسین طاهری ●━━━━━━─────── من از کجا شروع کنم، هر چی بگم اضافیه بگید برا هر گره ای، خانم رقیه کافیه به خود خدا گرفتم به خدا مریض بودم، شِفا گرفتم به امام رضا گرفتم من از این سه ساله، کربلا گرفتم می خوام علاقه امو بهت نشون بدم یه شب تو روضه ی خرابه جون بدم «قبله ی حاجات یا رقیه سادات یا رقیه سادات...» اگر میشه اسم منو، بگو توی گوش بابات بهش بگو دلش میخواد، یه روز شهید بشه برات تو بگی نه نمیاره تو بخوای محاله که ، محل نذاره بگو خیلی بی قراره بگو دلشوره ی، اربعینو دارد از طرف خودت عُقده امو واکنم می خوام برم حرم بابا بابا کنم «محتاج دعاهات یا رقیه سادات یا رقیه سادات..» کاشکی فدات شه مادرم، خاک نشینه رو معجرت من بمیرم ولی کسی، داد نکشه روی سرت همینو بدونی بسه بدجوری مهر تو، تو دلم نشسته آره دنیا خیلی پسته وقتی اینجوری دلِ تو رو شکسته دیگه تو زندگیم فقط دلم می خواد موقعه‌ی مردنم بابای تو بیاد «میگیم مثل بابات یا رقیه سادات یا رقیه سادات...» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•حالا که اومدی پیشم... و توسل به سلام الله علیها اجرا شده به نفس سیدمهدی میرداماد ●━━━━━━─────── "يَا سَرِيعَ الرِّضَا ، اِغْفِرْ لِمَنْ لاَ يَمْلِكُ إِلاَّ الدُّعَاءَ ، فَإِنَّكَ فَعَّالٌ لِمَا تَشَاءُيَا مَنِ اسْمُهُ دَوَاءٌ ، وَذِكْرُهُ شَفَاءٌ ، وَطَاعَتُهُ غِنىً ، اِرْحَمْ مَنْ رَأْسُ مَالِهِ الرَّجَاءُ وَسِلاَحُهُ الْبُكَاءُ .." *بری سوریه وارد حرم بشی رو به روت یه کاشی فیروزه ای رنگ این بیت رو‌ش نوشته ...* «آن کو‌ که در این مزار شریف آرمیده است امُّ البُکاء رقیه ی محنت کشیده است» *گریه سپره معمولا بچه ها از این سلاح استفاده می کنند.تا دعواشون میکنی گریه میکنن دست برمیداری. هر دختر بچه ای رو بخوای بزنی گریه کنه دلت به رحم‌میاد اما کربلا برعکس شد هروقت این سه ساله گریه کرد زدنش ..میگفتن گریه نکنی نمیزنیمت. میگفت :نه!من با بابام قرار گذاشتم..* «گر به من گویند بابا را نخوان سیلی نخور صورتم سازم سپر گویم که بابا بهتر است» *گریه کرد،گریه کرد تا بالاخره به مراد دلش رسید یه وقت دید سر باباش جلو‌ چشماشه..* حالا که اومدی پیشم بازم آغوشتو‌ واکن بغل کن بغضم بازم، غریبیمو‌ تماشا کن حالا که اومدی پیشم بزار خلوت کنم باتو بزار تعریف کنم بعدش، ببین من پیر شدم یا تو تو‌ وقتی اومدی گفتم‌که تقصیرِ دل من بود تو‌ که دیدی بابات خوابه چه وقته گریه کردن بود ببخش حرفای تعریفیم، دیگه حرفای خوبی نیست ببخش واسه پذیرایی، خرابه جای خوبی نیست خرابه بِسترش خاکه، خرابه بالشش خِشته تو خیلی خاکیی اما، برای دخترت زشته برای دخترت زشته که خونه اش این طوری باشه بزار چیزی نگم شایدتو حرفام دلخوری باشه *خیلی حرفا آماده کرده بود بزنه اما تا نگاش به سر بریده ی باباش افتاد زِبونش بند اومد..بریده بریده گفت :أبَ..* کدوم خانوم با این حالش، پیش مهمون معذب نیست ببخش از راه طولانی، سر و وضعم مرتب نیست اگه مهمون داری باید، براش با جون مهیّا شی خجالت می کشی وقتی، نتونی از زمین پاشی نگی من بی ادب بودم نگی این دختر عاشق نیست نمی تونم پاشم از جام پاهام پاهای سابق نیست «بس که دوید عقب قافله واویلا واویلا پای من از ره شده پر آبله واویلا واویلا» حالا چشمای کم سومو به هر چی جز تو می بندم به زورم باشه پا میشم به زورم باشه می خندم *بابا! یه نگاه کن به دخترت چرا چشاتو بستی؟یه نگاه کرد به باباش گفت..* مگه تو صورتم امشب، بغیر از خنده چی دیدی که از وقتی پیشم هستی، یه بار حتی نخندیدی :هادی جان فدا *تو‌که هر وقت من ومیدیدی میخندیدی تو‌که هر وقت دخترتو‌ میدیدی لبخند میزدی! مدینه هم‌ پیغمبر هر وقت فاطمه اش رو‌ میدید می گفت :"السَّلامُ عَلیکَ یا أَبَتاه"پیغمبر گُل از گُلش می شکفت.هر وقت حضرت زهرا سلام الله می گفت أبتاه پیغمبر خوشحال میشد لبخند میزد. یه روز پیغمبر اومد دید لحن فاطمه عوض شد نگفت بابا، گفت یا رسول الله ! پیغمبر تعجب کرد گفت دخترم هر بار من رو یه جور دیگه صدا میزدی میگفتی :یاأبتاه حالا میگی یا رسول الله!حضرت فرمود:آره بابا از سلمان شنیدم آیه نازل شده همه باید با این لفظ شما رو صدا بزنن بگن یا رسول الله! منم گفتم احترام کنم بگم یا رسول الله. پیغمبر فرمود این آیه درسته اما تو دختر منی، تو‌ پاره ی تن منی، تو‌میخوای من رو صدا بزنی بگو بابا. هروقت میگی بابا آرام‌ میشم‌ خوشحال میشم ... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفس سید مهدی میرداماد ●━━━━━━─────── هر وقت گفت أبتاه دل پیغمبر آرام شد. اما دو جا گفت: یا أبتاه !چه گذشت به پیغمبر نمیدونم‌. یه جا بین در و دیوار. یه جا هم تو‌ کوچه ها وقتی تازیانه خورد گفت: یا أبتاه! رقیه ام‌ هربار باباش رو صدا کرد دل بابا آروم شد..هر بار بابا رقیه رو‌دید گُل از گُل چهره اش شکفت اما چه گذشت تو‌خرابه ..سر رو بغل کرد یه نگاه به سر کرد. یه نگاه به خودش کرد شروع کرد با سر حرف زدن، زمزمه کردن ..بابا!...‌* سوختی سوختم شبیه همیم تو آغوش هم ضریح همیم با تَن بی تَن برای منی کمم که بیای بابای منی *بابا ببین دخترتو ..* چقدر پیر شدم تو روزای دل آزار نبودی سرم داد کشیدن تو بازار مگه دختر تو نداره کِس وکار پایِ زخمم به تو‌ نرسید کجا بودی زجر موهامو‌ کشید کار دنیاست دوتا دل تنگ به هم برسن تو‌کاخ یزید *بابا تو هر کجا فکر میکردم ببینمت الّا کاخ یزید..نمیتونستم باور کنم اون سری که اون وسط ملعبه دست اون بی حیا شده سر مقدس بابای منه. هی رو‌پنجه های پا بلند میشدم هی عمه ام جلو‌ چشمم رو‌ می گرفت. هی دستای کوچولومو اشاره کردم عمه اون سر آشناست بگو‌ نزنه اون لبارو‌ نرنه ..‌بابا هرچی از عمه ام سؤال کردم گفتم عمه اون سر، سر کیه ؟ جوابمو نداد حالا جوابم رو‌گرفتم...* از باب بغداد بری به سمت بیرون کربلا جاده ی حِلّه، یه مسجد مانندیه بالاش تابلو زده "هذا مَقام‌ٌ مُنسَلَخٍ الحُسینی"میدونی اینجا کجاست؟ اینجا همون‌ جایی که خولی سر بریده رو برد. چیکار کرد با سر؟وقتی سر و برد برا عبیدالله تا سر و‌ دید تعجب کرد گفت :چیکار کردید با سرِ حسین!؟ ابن زیاد تعجب کرد، عقب عقب رفت. ابن زیاد از سر ترسید جا خورد.حالا یه دختر سه ساله دید رگارو بریدن صورت سوخته، دندونا شکسته، جای سالم نداشت ..حسین ..... کاری نتونست بکنه زبونش بند اومد.کی من رو یتیم‌کرده؟کی رگاتو بریده؟ کی محاسنت رو‌خضاب کرده؟ فقط تونست یه کاری کنه سر رو‌آورد بالا لباش رو گذاشت رو لبهای بابا دیگه نفس نکشید .. ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•من دختر سه ساله ی.... (رجز) وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ کربلایی ●━━━━━━─────── من دختر سه ساله ی شاهم این نعره ی رقیه از شامه هر عالمی که میزنه زانو پیش رقیه میشه علامه پای حرف حق سینه اشو سپر کرده مثل زینب چادرش رو سر کرده مردم شامو جون به سر کرده وقتی که با یه فریادش این شهرو کرده بیچاره معلومه تو رگاش خونِ سقای کربلا داره از ولادت تا شهادت با حسین لا صراطَ المستقیم الا حسین «یا حسین و یا حسین و یا حسین» ما ملت امام حسین هستیم این غرش سپاه سلمانه دنیا می بینه عزّت ما از سربند سرخ یا حسین جانه زیر این پرچم از بلا نترسیدیم بی مهابا تن به دلِ خطر میدیم ما از این آقا معجزه ها دیدیم می بندیم اربعین هر سال در راه کربلا عهدی میمونیم پای این بیعت با مولا حضرت مهدی از ولادت تا شهادت با حسین لا صراطَ المستقیم الا حسین «یا حسین یا حسین یا حسین» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•مَلیحةَ الحُسَینی.... وتوسل به سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید مهدی حسینی ●━━━━━━─────── سیدةَ الانبیا رقَیّه ولیةَ الاولیا رقَیّه قاضیةَ الحاجاتی وَالله رازقةَ الاَصفیا رقَیّه بنتُ الحسین بابُ الهدی بنتُ الحسین اسمُ النِجا بنتُ الحسین نورُ السَّما مَلیحةَ الحُسَینی رقیه نور عینی امیرةَ العاشقین رقَیّه حبیبةَ العارفین رقَیّه سیدةَ الساداتی وَالله عزیزةَ المومنین رقَیّه بنتُ الحسین فیضُ الدّموع بنت الحسین رکنُ الرّکوع بنت الحسین نورُ الطّلوع مَلیحةَ الحُسَینی رقیه نور عینی باکیةَ عَینها رقَیّه ناحلةَ جِسمها رقَیّه شبیهةَ الزَهرایی والله مکسورةَ الضِلعها رقَیّه بنتُ الحسین بنتُ الاَمیر بنتُ الحسین طفلُ الصَغیر بنتُ الحسین عطرُ العَبیر مَلیحةَ الحُسَینی رقیه نور عینی .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•مَلیحةَ الحُسَینی.... وتوسل به سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید مهدی حسینی ●━━━━━━─────── سیدةَ الانبیا رقَیّه ولیةَ الاولیا رقَیّه قاضیةَ الحاجاتی وَالله رازقةَ الاَصفیا رقَیّه بنتُ الحسین بابُ الهدی بنتُ الحسین اسمُ النِجا بنتُ الحسین نورُ السَّما مَلیحةَ الحُسَینی رقیه نور عینی امیرةَ العاشقین رقَیّه حبیبةَ العارفین رقَیّه سیدةَ الساداتی وَالله عزیزةَ المومنین رقَیّه بنتُ الحسین فیضُ الدّموع بنت الحسین رکنُ الرّکوع بنت الحسین نورُ الطّلوع مَلیحةَ الحُسَینی رقیه نور عینی باکیةَ عَینها رقَیّه ناحلةَ جِسمها رقَیّه شبیهةَ الزَهرایی والله مکسورةَ الضِلعها رقَیّه بنتُ الحسین بنتُ الاَمیر بنتُ الحسین طفلُ الصَغیر بنتُ الحسین عطرُ العَبیر مَلیحةَ الحُسَینی رقیه نور عینی .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇 🔻مقدمتان را به این کانال 2هزارنفری 🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم          ‌
نماهنگ سرود نازنین رقیه(1).mp3
4.29M
|⇦•نازنین رقیه... وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شدهٔ نجم الثاقب ●━━━━━━─────── نازنین رقیه! کربلا میرم من جای تو اربعین رقیه از توی آسمونا ما رو هم ببین رقیه نازنین رقیه! بانو رقیه! فاطمیه شده روضه ی تو مو به مو رقیه یه کم از خودت برای شامیا بگو رقیه نبین توی خرابه‌هام آسمونا جای منه من دختر شاهم و دنیا واسه بابای منه نبین الان گرسنمه عالم روزی خورمه دخترِ شامی، من ملک مراقب چادرمه نازنین رقیه! بمیرم از روی ناقه ت خوردی زمین رقیه چادرت نیوفتاده از سرت، آقرین رقیه نازنین رقیه! مهربون رقیه! برو پای نیزه عمو جونت بمون رقیه یه کم از خودت بگو روضه براش بخون رقیه من دیگه اون رقیه ای که واسه تو ناز بکنه نمیشم اونیکه با نوازش تو چشماشو باز بکنه نمیشم من دیگه اون رقیه ی گذشته با موی بلند نمیشم اونیکه لکنت زبون نداشته وقت حرف زدن نمیشم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .
. |⇦•نکنه روبرومی... وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سبد رضا نریمانی ●━━━━━━─────── نکنه روبه رومی،خودتی یا عمومی؟ نشناختمت هنوزم،خودت بگو کدومی؟ صورت نصفه نیمه،حال سرت وخیمه به همه گفتم این سر،تموم زندگیمه خوش اومدی بابا،خونهٔ دخترت امشب مهمونم شد سرت امشب،کنج خرابه منو ببخش حالا دخترت دیگه زیبا نیست وقتی که دیگه بابا نیست، چطور بخوابم؟ منو زدن...منو زدن...دشمنت سرم ریخت منو زدن...منو زدن...صورتم به هم ریخت «باباحسین!باباحسین! ای آروم جونم...» سلام ای قرص ماهم،روشنی نگاهم دم غروب همیشه، تو فکر قتلگاهم نمیشنوم صداتو، هیشکی نداشت هواتو پیراهنت رو بردن،عمامه و عباتو اون لحظه فهمیدم داره کارت تموم میشه دست و پا می زدی پیش چشایِ عمه من خیلی ترسیدم، کاش میشد کاری می کردم هم برای تو بابا هم برای عمه تو رو زدن...تو رو زدن...نیزه ها و خنجر تو رو زدن...تو رو زدن...پیشِ چشم مادر منو زدن...منو زدن...دشمنت سرم ریخت منو زدن...منو زدن...صورتم به هم ریخت «باباحسین!باباحسین! ای آروم جونم...» خونِ گلوتو دیدم، به صورتم کشیدم رگاتو کی بریده ای بابای شهیدم؟ رفتی و ازدحام شد، کار حرم تمام شد قافلهٔ اسیری، راهی شهر شام شد دروازه که وا شد... اومدن مردمِ شامو... پاره کردن لباسامو... قلبم ترک خورد... دروازه که وا شد... پر شدم از کبودی ها... پشت هم یهودی ها... عمه ام کتک خورد... با سنگ و با چوب صبح تا غروب افتادن به جونش... مردا زدن، زن ها زدن،بریده امونش... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•نکنه روبرومی... وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سبد رضا نریمانی ●━━━━━━─────── نکنه روبه رومی،خودتی یا عمومی؟ نشناختمت هنوزم،خودت بگو کدومی؟ صورت نصفه نیمه،حال سرت وخیمه به همه گفتم این سر،تموم زندگیمه خوش اومدی بابا،خونهٔ دخترت امشب مهمونم شد سرت امشب،کنج خرابه منو ببخش حالا دخترت دیگه زیبا نیست وقتی که دیگه بابا نیست، چطور بخوابم؟ منو زدن...منو زدن...دشمنت سرم ریخت منو زدن...منو زدن...صورتم به هم ریخت «باباحسین!باباحسین! ای آروم جونم...» سلام ای قرص ماهم،روشنی نگاهم دم غروب همیشه، تو فکر قتلگاهم نمیشنوم صداتو، هیشکی نداشت هواتو پیراهنت رو بردن،عمامه و عباتو اون لحظه فهمیدم داره کارت تموم میشه دست و پا می زدی پیش چشایِ عمه من خیلی ترسیدم، کاش میشد کاری می کردم هم برای تو بابا هم برای عمه تو رو زدن...تو رو زدن...نیزه ها و خنجر تو رو زدن...تو رو زدن...پیشِ چشم مادر منو زدن...منو زدن...دشمنت سرم ریخت منو زدن...منو زدن...صورتم به هم ریخت «باباحسین!باباحسین! ای آروم جونم...» خونِ گلوتو دیدم، به صورتم کشیدم رگاتو کی بریده ای بابای شهیدم؟ رفتی و ازدحام شد، کار حرم تمام شد قافلهٔ اسیری، راهی شهر شام شد دروازه که وا شد... اومدن مردمِ شامو... پاره کردن لباسامو... قلبم ترک خورد... دروازه که وا شد... پر شدم از کبودی ها... پشت هم یهودی ها... عمه ام کتک خورد... با سنگ و با چوب صبح تا غروب افتادن به جونش... مردا زدن، زن ها زدن،بریده امونش... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•سلام اگه دلت نمیگیره... سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ حاج ●━━━━━━─────── سلام اگه دلت نمیگیره نگام نکن نگاهی بابا به زخم پاهام نکن از این اون سیلی خوردم من هر قَدم گوشام نمیشنوه انقدر صدام نکن مو داشتم منم النگو داشتم برای داداش اصغرم چقدر آرزو داشتم میبارم شبا تا صبح بیدارم همش خجالت کشیدم از این لباس پاره ام نا مهربونا با هم میزدنم زخمه روی بدنم خیلی زجر بدش میاد از این بابا گفتنم بیابونا رو داد زدم کجایی؟ بابا بابا بابا بابایی... یجوری رفتار کردن با دخترا یه جای سالم نمونده تو پیکرا نشسته خاک پنجه ی زنای شام رو تک تک صورتا و رو معجرا خارم کرد راهی بازارم کرد خواب تورو میدیدم، با سیلی بیدارم کرد آشفته ام تو هر قدم میوفتم سنان میزد تو گوشم تا اسمتو میگفتم از شاخه برگای آرزوم و چیداشک چشممو ندید دیشب خولی تا سحرخیلی موهامو کشید بیا با هم گریه کنیم دوتایی بابا بابا بابا بابایی... موهات مث نمک رو زخم تازمه خیمه ی سوختمون چادر نمازمه به موقع اومدی پیشم بابا حسین حالا که وقت تشییع جنازمه زجر دیدم از این و اون رنجیدم گم شده بودم بابا نگو چقدر ترسیدم سر حتی، شکسته بیشتر حتی رحمی نکردن بابا، به موی دختر حتی اشکامو دیدن این خرابه ها واسه من عذابه ها اینکه رأس پدرم تو ظرف شرابه ها هنوز تو امید دخترایی بابا بابا بابا بابایی... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•نبین توی خرابه هام... وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ کربلایی محمد حسین حدادیان ●━━━━━━─────── نبین توی خرابه هام آسمونا جای منه من دختر شاهم و دنیا واسه بابایِ منه نبین الان گرسنمه عالم روزی خورمه دختر شامی من ملک، مراقبِ چادرمه دستی بجز اباالفضل سه سال آزگاره رخصت شونه کردن مویِ منو نداره اما آتیشِ خیمه دور دید چشم عمومو غروبِ روز عاشورا خیلی سوزونده مومو کجا بودی مو داشتم تا کمرم کجا بودی دستش بود زیرِ سرم مثل پروانه ها می گشت دور و برم نبین می خوابم رو زمین رو پر قو بوده سرم هنوز تو گوشم صدا لالایی برادرم نبین زبونم می گیره اون روزا رو می‌دیدی کاش شیرین زبونی منو کسی تو دخترا نداشت یه روز تو آسمونا منم ستاره داشتم اسم داداشامو روی ستاره ها میذاشتم اما الان یه ماهه رو نیزه ها نشستم وقتی که می زدن منو چشاشونو می بستن کجا بودی غم این قافله نداشت کجا بودی پاهام آبله نداشت روی دستام جای سلسله نداشت نبین گوشم پاره شده بدون گوشواره نبود یادش بخیر ام البنین گوشوارمو خریده بود چشمام سیاهی میره و چند روزه دشوار می‌بینم تو روبروم نشستی و اما تو رو هم تار می بینم یه شب میونِ صحرا افتادم از رو ناقه ام از قافله جا مونده بودم زجر اومد سراغم برو دختر خوش باشی روز و شبات برو دختر بازی کن با رفیقات نگهداره باباتو خدا برات برو دختر بابا خبر داری مرا بازار بردن «حسین یا اباعبدالله حسین یا اباعبدالله» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•در خونه ی خدا.... وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید امیر حسینی ●━━━━━━─────── درِ خونه ی خدا دستت بازه خدا واسه نوکر تو می‌سازه کافیه که هر کسی حاجت داره یه سفره ی رقیه بندازه تو گرسنه موندی تا که نوکرات سیر بشن حق بده که از غمِ تو جوونا پیر بشن تو گرسنه موندی و سیر زدنت بچه بودی جوون و پیر زدنت ای بمیرم که با زنجیر زدنت خانم سیر زدنت.. ای پیرترین دختر دنیا رقیه جان رقیه جان اندازه ی تو موی سفید نداشت بابا رقیه جان گره های کور رو خانم وا کردی تو گره گشایی رو معنا کردی هر کی بچه اش گم شد تو رو صدا کرد تو بچه شو پیدا کردی ولی هیشکی مثل تو تا به حالا گم نشده اینجوری زخمی توی بیابونا گم نشده کاشکی پیدات نمیکرد زجر به خدا تو رو انقد نمیداد زجر به خدا نمیزد تو رو برا اجر به خدا نمیداد زجر به خدا مجروح ترین دختر دنیا رقیه جان رقیه جان اندازه ی تو زخم نخورده تنِ بابا رقیه جان رقیه جان اگه میشه اسم منو بگو توی گوش بابات بهش بگو دلش میخواد یه روز شهید بشه برات تو بگی نه نمیاره تو بخوای محاله که مَحل نذاره بگو خیلی بی قراره بگو دلشوره ی اربعینو داره «قبله ی حاجات یا رقیه سادات » .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•فکرشو بکن دخترت... وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام سید حسین موسوی ●━━━━━━─────── فکرشو بکن دخترت تنها یه گوشه بشینه پیرْهنی که مال تو بود دست این و اون ببینه با گریه می‌گه، پیرهن بابامو بدید  حالا تو ببین، دختر ارباب چی کشید رقیه‌ای که، سر باباشو، تو دست نامردا می‌دید   رقیه جوری گریه کرد که آخرش نَفَس گرفت با گریه از غریبه‌ها سر باباشو پس گرفت فکرشو بکن دردونه‌ت زخمی ببینه سرت رو تو اون حال و روز کی باید آروم کنه دخترت رو؟ حالا تو ببین، دختر ارباب چی کشید سر باباشو، بریده و خونی می‌دید تا گریه می‌کرد، با تازیونه، زجر حرومی می‌رسید شب سیاه و سردی بود توی خرابه نور اومد رقیه رو آتیش زد اون سری که از تنور اومد فکرشو بکن دخترِ ارباب تو خرابه خوابید دختر یهودی هم به موهای رقیه خندید با خنده می‌گفت، تویی که بابا نداری شبا سرتو، رو دامن کی میذاری؟ با طعنه می‌گفت، تو چندسالته؟، چقد موی سفید داری! می‌بینی کار دنیا رو سه سالشه قدش خمید آخه رقیه‌ی حسین کجا و مجلس یزید :صادق نجم و داود رحیمی .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ . زمینه شب سوم فکرشو بکن دخترت، تنها یه گوشه بشینه پیرهنی که مال تو بود، دست این و اون ببینه با گریه میگه، پیرهن بابامو بدید  حالا تو ببین، دختر ارباب چی کشید رقیه ای که، سر باباشو، تو دست نامردا میدید  رقیه جوری گریه کرد، که آخرش نفس گرفت با گریه از غریبه ها، سر باباشو پس گرفت ### فکرشو بکن دردونه‌ت، زخمی ببینه سرت رو تو اون حال و روز کی باید، آروم کنه دخترت رو؟ حالا تو ببین، دختر ارباب چی کشید سر باباشو، بریده و خونی می‌دید تا گریه می‌کرد، با تازیونه، زجر حرومی می‌رسید شب سیاه و سردی بود، توی خرابه نور اومد رقیه رو آتیش زد اون، سری که از تنور اومد ### فکرشو بکن دختره، ارباب تو خرابه خوابید دختر یهودی هم به، موهای رقیه خندید با خنده می گفت، تویی که بابا نداری شبا سرتو، رو دامن کی میذاری با طعنه می‌گفت ، تو چندسالته؟ چقد موی سفید داری؟ می‌بینی کار دنیا رو، سه سالشه قدش خمید آخه رقیه ی حسین ، کجا و مجلس یزید .👇👇
. |⇦•شبا که ناله میزدم... وتوسل به سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه ●━━━━━━─────── شبا که ناله میزدم نبودی دارم منم میام پیشت به زودی بابا بگو برای تو عجیب نیست رو پیکر من این همه کبودی از چادرم نبودی یک کمش رفت گوشواره هام النگوهام همش رفت دیگه چیزی نمونده که ببافی تو کوچه ها موهام یه عالمه رفت *آی قربون این گریه هات، تازه گریه ها داره شروع میشه، نکنه یه وقت خسته بشی از گریه، خدا عاشق چشای گریونه، خوش بحال اونی که میتونه براش گریه کنه.. امام صادق فرمود مادر ما تا اجازه نده کسی نمیتونه گریه کنه...* ابی عبدالله دو نفرو به زینب خیلی سفارش کرد، یکی عبدالله بن الحسن بود یکی رقیه بود، اما دوتاشون طاقت نیاوردن، عبدالله که وقتی دید عمو غریبانه تو گودال افتاده دست عمه رو رها کرد، تو مجلس یزید هم همینطور بود وقتی یزید داشت چوب به لبای اباعبدالله میزد، یه مرتبه دیدن یه دختری دستشو از عمه جدا کرد، گفت نزن! بابای منه، نزن نامرد دندون بابامو شکستی، همچین که سرو آوردن خرابه یه نگاه کرد گفت: بابا!صورتت زخمیه منم صورتم زخمیه، بابا! تشنه کشتنت منم هنوز تشنه ام، بابا !چشمات ورم کرده چشم دخترت هم ورم کرده، اما بابا تو با من فرق میکنی تو چوب به لبات زدن، لب رقیه ات سالمه..* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•بیا وببین دختر تو... وتوسل به سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج‌میثم‌مطیعی ●━━━━━━─────── بیا و ببین دختر تو، چه شبها که خوابش نبرده چه شبها كه جاي ستاره، فقط زخم خود را شمرده نوازش نشد جز به سيلی، كه رنگی نمانده به رويش كسي هم نزد بعد تو آه،بجز شعله شانه به مويش امان از يتيمی، امان از اسيری قيامت شد و من، رسيدم به پيری «دل تنگم، آه ای بابا...» بماند چه ها كه نديدم، بماند چه ها كه شنيدم چه گويم از اين روی نيلی،چه گويم ز موی سپيدم بگو مادرت را كه من هم،كمی از غمش را كشيدم كه من ضرب دست عدو را، چشيدم چشيدم چشيدم ببر با خود امشب، مرا هم از اينجا ببر با خود آری،به ديدار زهرا «دل تنگم، آه ای بابا...» خدايا به عشق و به سوز غم مادران شهيدان به صبر و به اشك و به آه دل همسران شهيدان كه يك دم مگير از دل ما، ره مهر و رسم وفا را مبادا كسي بشكند آه، دل پاك آلاله ها را كه خون شهيدان، به ما آبرو داد كه ياد شهيدان ، به دل رنگ و بو داد «ياحسين يابن الزهرا...» : و .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•روشنه روزای تاریکم... سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید امیر حسینی ●━━━━━━─────── روشنه روزای تاریکم با نور گنبد ماهِ تو دوست دارم سه ساله بانو جان جونمو بدم تو راه تو اسمت با خط طلا، نوشته رو دلم رقیه خونه کردی تو دلم رقیه هی میگه بگو دلم رقیه، رقیه، رقیه حل مشکلی ای جانم شور هر دلی ای جانم نور منجلی ای جانم نوه ی علی ای جانم بابای تو خود قرآنه تو خودت سوره ی یاسینی شک ندارم که الان داری دونه دونه ما رو میبینی راز ناز اهل بیت، بهاره ی حسین رقیه همه کاره ی حسین رقیه ای ستاره ی حسین رقیه، رقیه، رقیه مثل حیدری ای بانو گرچه دختری ای بانو از همه سری ای بانو دل رو میبری ای بانو همه ی هستی امو میدم تا یه نفس هم نفست باشم واسه رفتن تو دل زهرا کافیه تو دل تو جا شم زهرای سه ساله ای جونم فدای تو رقیه میمیرم برای تو رقیه سر میدم به پای تو رقیه، رقیه، رقیه من از عشق تو مجنونم پای عشق تو میمونم تا ابد ازت میخونم جونمو بهت مدیونم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•هرکی اسممو بیاره... سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سیدامیر حسینی ●━━━━━━─────── هر کی که اسممو بیاره اسمشو میگم به بابایی کار شما سینه زدن شد کار منم گره گشایی من نوه ی فاطمه هستم کی گفته دختری اسیرم من خودم از بابام براتون کرب و بلاتونو میگیرم زائر من میشید کنار گنبد عین قرص ماهم برای دیدن شماها منم خدایی چشم به راهم بابایی! بابایی! باید زائرامو ببینی خودت کارشون رو بچینی بشن زائر اربعینی... دلم میخواد مث قدیما رو زانوی بابا بشینم بابا که موهامو میبافه صورت ماهشو ببینم رو شونه ی عموم اباالفضل تمام دنیا زیر پام بود دلخوشیِ تمام عالم توی دل و توی چشام بود اما تمام این سه سالو تو این شبا ازم گرفتن دلخوشیای روزگارم رنگ سیاه غم گرفتن بابایی! بابایی! نبودی ببینی پرم سوخت نبودی ببینی حرم سوخت نبودی ببینی سرم سوخت بابا ببین یاس سفیدت حالا دیگه یاس کبوده تنها گناه من تو دنیا عشق و محبت تو بوده از روی نیزه هم میشه دید غمی که تو چشام نشسته سنگی که خورد به صورت تو شیشه ی عمرمو شکسته نپرس ازم باهام چه کردن که یک شبه موهام سفید شد مثل برادر و پسرهات دخترت هم برات شهید شد بابایی! بابایی! چه خوبه امیدت شدم من آره رو سفیدت شدم من نمردم شهیدت شدم من .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
واحد1 شب سوم.mp3
4.21M
|⇦•بازم تنها تو‌خرابه... سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ کربلایی مصطفی نیکنهاد ●━━━━━━─────── بازم تنها تو خرابه نشستم حالم خرابه چقدر سرده کجاست خورشید که به ویرونه بتابه نمیدونی که من بی تو چه شب هایی بی قرارم دلم میخواد سرم رو باز رو زانوی تو بذارم بارون، روی گونه ام میشینه قلبم از این دوری غمینه سیلی، یه کاری کرد چشام دیگه نبینه «بابا!.. بابا حسین.. بابا!..» نگم موهامو کشیدن نگم گوشم رو دریدن نمیدونی چقدر سخته همش رو خارا دویدم تنم کردم غریبونه لباسای پاره پاره دو تا چشمام مث ابره همیشه بارون میباره ولی بابا چشای من بازم میل گریه داره «بابا!.. بابا حسین.. بابا!..» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .
. |⇦•من آن‌ مجاهد... سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه ●━━━━━━─────── من آن مجاهد نَستوه و خردسال و اسیرم که شمع محفل آزادگی ست روی مُنیرم پیام خون خدا خیزد از زبان خموشم که سیدالشهدا را به شهر شام سفیرم رخم کبود ز سیلی، به چشم دوست چراغم قدم کمان ز فراق و به قلب خصم چو تیرم پناه هفت سپهرم، که گفته دختِ یتیمم؟ شفیعه ی دو سرایم، که خوانده طفل صغیرم عزیز فاطمه هستم ز عزتم نشود کم اگرچه در دل شب گوشه ی خرابه بمیرم مرا به شام نبینید در لباسِ اسارت که تا خدا خداست بر تمام خلق امیرم پیام آور خون شهید تا صف حشرم ز سیدالشهدا باشد این مقام خطیرم عدو به چشم حقارت نظاره کرد به حالم خبر نداشت که حتی فرشته نیست نظیرم یزید داد مرا جا به روی خاک خرابه ز زعم آنکه شمارد میان خلق حقیرم کجاست تا نِگرد در همین خرابه ز عزت پناه طفل صغیر و مَطاف شیخ کبیرم به سن کوچک من منگرید کآمدم اینجا نه دست زائر خود بلکه دست خلق بگیرم اگرچه آمده مشهور نام من به رقیه به سان فاطمه در عزت و جلال شهیرم قسم به دامن پاک حسین پرور زهرا که من عزیزم و ذلت ز هیچکس نپذیرم خدا گواست کتک خوردم التماس نکردم مگر نه دختر ناموس کردگار غدیرم ز سوز سینه ی من گل کند کلام تو میثم سروده های تو باشد ترانه های ضمیرم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•اومدم زیارتت با گریه... حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ کربلایی مصطفی نیک نهاد ●━━━━━━─────── اومدم زیارتت با گریه با زاری تو هنوزم وسط بازاری خیلی روضه ی نگفته داری سلام خانم! شرمندتم تو روضه هات نمردم ولی برات همیشه غصه خوردم ای بی کفن برات کفن آوردم *هشتاد و چهار زن و بچه با زین العابدین و حضرت زینب رفتن کوفه، چهل منزل اسیر بودن، برگشتن مدینه چند تا بچه ی قد و نیم قد بیشتر باقی نمونده بود، حالا تو این همه هشتاد و چهار نفر رقیه یه چیز دیگه ست... سند اسارت آل الله حضرت رقیه سلام الله علیهاست..* با تمام این اسیران فرق داری قصه چیست هر کسی آمد به احوالت بخندد گریه کرد ای که از بوی طعام خانه ها خوابت نبرد مادرم نذر تو را هر وقت هم زد گریه کرد موقع غسلت به زخم تو نمک پاشيده شد آن زن غساله هم وقتی که آمد گریه کرد *کجاست بدنی که میگفتین؟ دل شب منو از خواب بیدار کردین، تا بدن نحیفشو دید.. گفت این بدن که شستنش زمان نمیبره، تا لباس اسیری رو داد بالا برگردوند سر جاش، گفت بگید ببینم مادر یا پدر این دختر کیه؟ یه وقت زینب کبری اومد جلو گفت: زن شامی چرا غسلش نمیدی؟ مگه نمیبینی خواهراش دارن خیره خیره به بدن بی جانش نگاه میکنن؟ گفت خانم شما کی هستی؟ گفت من عمه اشم همه کس و کارشم.. این دختر یتیمه بوده چرا غسلش نمیدی؟ گفت به من بگو ببینم به چه مریضیی از دنیا رفته؟ خواستم از هر جای بدن آب بریزم دیدم کبود و سیاهه، یه وقت گفت: زن شامی برو کنار اینا جای مریضی نیست، چهل منزل هر جا گفت: بابا..زدنش... اونایی که دختر دارن میدونن بیدار کردن دختر با پسر فرق میکنه، یه وقت دختر خودشو به خواب میزنه دنبال بهونه است بابا بیاد بوسش کنه از خواب بیدار بشه..* گفت بابا! عوض بوسه ی تو حرمله بیدارم کرد با همان ضربه ی پا، دست به دیوارم کرد الهی طفل بی بابا نباشد اگر باشد در این دنیا نباشد بگو به عمو بعد مردنم باید برای غسل من آبی بیاورد * زین العابدین دید چند شبیه عمه اش نشسته نماز میخونه، گفت: عمه جان نشسته نماز نافله رو میخونی، گفت: غذایی که بین ما میدن کفاف یتیما رو نمیکنه، سهم خودمو به بچه های حسین دادم...* گفت بابا ! ز خانه ها همه بوی طعام می آمد ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم * دستاتو بیار بالا، درِ خونه ی باب الحوائج حسینو در زدی، اهل بیت نیاز به واسطه ندارن، اما برا تقریب به ذهن میگم، درِ خونه ی هر کیو میزنی اگه چیزی نداشته باشه، دختر درو باز کنه واسطه بشه بابا نه نمیگه، خیلی حسین دوست داره این دخترو، بگو رقیه جان! شنیدم اربعین کربلا نبودی، امسال اربعین هر کی آرزو داره هنوز کربلا نرفته براش بنویس...* * ابا عبدالله رحمة الله الواسعه است.. وقتی شمر ملعون رو سینه ش نشست گفت اگه پا شی خودم شفاعتتو میکنم، حسین جان لحظه ی آخر هم به فکر دستگیری بودی، ببین این دستا برا رقیه ت به سر و سینه زدن...* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•در خونه ی خدا.... وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید امیر حسینی ●━━━━━━─────── درِ خونه ی خدا دستت بازه خدا واسه نوکر تو می‌سازه کافیه که هر کسی حاجت داره یه سفره ی رقیه بندازه تو گرسنه موندی تا که نوکرات سیر بشن حق بده که از غمِ تو جوونا پیر بشن تو گرسنه موندی و سیر زدنت بچه بودی جوون و پیر زدنت ای بمیرم که با زنجیر زدنت خانم سیر زدنت.. ای پیرترین دختر دنیا رقیه جان رقیه جان اندازه ی تو موی سفید نداشت بابا رقیه جان گره های کور رو خانم وا کردی تو گره گشایی رو معنا کردی هر کی بچه اش گم شد تو رو صدا کرد تو بچه شو پیدا کردی ولی هیشکی مثل تو تا به حالا گم نشده اینجوری زخمی توی بیابونا گم نشده کاشکی پیدات نمیکرد زجر به خدا تو رو انقد نمیداد زجر به خدا نمیزد تو رو برا اجر به خدا نمیداد زجر به خدا مجروح ترین دختر دنیا رقیه جان رقیه جان اندازه ی تو زخم نخورده تنِ بابا رقیه جان رقیه جان اگه میشه اسم منو بگو توی گوش بابات بهش بگو دلش میخواد یه روز شهید بشه برات تو بگی نه نمیاره تو بخوای محاله که مَحل نذاره بگو خیلی بی قراره بگو دلشوره ی اربعینو داره «قبله ی حاجات یا رقیه سادات » .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇 🔻مقدمتان را به این کانال 2هزارنفری 🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم          ‌
. |⇦•سرم رفته از بس سرم داد زدن.. سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم حاج میثم مطیعی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ سرم رفته از بس توی سر- صدا سرم رفته از بس سرم داد زدن نگو که چرا موم سفیده آخه خودت رو یه لحظه بذار جای من خواب دیدم که، تنت رو زمین نفس میزدی، گلوتو برید گریه کردم، همون که زدت اومد منو زد، موهامو کشید او می کشید و من می کشیدم او می دوید و من می دویدم خدا خواسته من مثل زهرا بشم زیر کوله بار غمت تا بشم رمق تو تنم نیست عزیز دلم ببخشم نمیشه به پات پا بشم چند روزی هست، میلرزه پاهام دیگه نمازام، نشسته شده افتادم من، گمون بکنم که هردوتا پام، شکسته شده من، روی ناقه، از جا پریدم او می دوید و من می دویدم کجا بودم حالا کجا اومدم تا رفتی دیگه دل به دریا زدم تو اون قصه ی غارت خیمه ها سرم رو شکستم که معجر ندم بعد غارت، ندیدی ما رو چجور می‌برن، به زورِ طناب بعد غارت، ندیدی ما رو نگم که چی شد، تو بزم شراب *چوب خیزرانُ بلند کرد .. با دست بسته، هرجا رسیدم هرچی بگی از، مَردم شنیدم شاعر:
. |⇦•حسین‌چهل روزه... حسینی اجرا شده به نفسِ حاج احمد و حاج عباس واعظی ●━━━━━━─────── حاج آقای انصاری اینطوری روضه میخوندن رسیدن به یه جایی بی بی زینب بشیر رو صدا زدن.. بگین بشیر بیاد. بله بی بی جان. بشیر! اینجا کجاست؟ برا چی بی بی جان؟ میخوام ببینم دقيقاً اینجا کجاست..گفت: خانم جان! دقيقأ دو راهی کربلا و مدینه است. این ور میره کربلا این ور میره مدینه..بی بی حالش منقلب شد.می بینم بوی حسین داره میاد. بشیر ما رو ببر کربلا..اومدن تا رسیدن کربلا همه خودشون رو انداختن پایین، هر یکی کنار یه قبری نشستن. عمهٔ شما سیدا آمد کنار قبر داداش..* حسین چهل روزه غم چهل ساله دیدم حسین جان غم و اندوه دیدم ناله دیدم داداش نمیدونی چی به روزم آمد.داداش پاشو ببین مثل مادرت شدم..دادش ببین کمرم تا خورده..داداش اگه نامحرما اینجا نبود.حسینِ من یادته همینجا نشناختمت اگه حالا بلند شی نگاه کنی منو نمیشناسی مُردم داداش...کنار قبرا نشستن بی بی هم کنار مزار حسینه.. تو ای حس و حال ديدن رباب سرگردونه. چیه رباب؟ بی بی جان علی کوچولوی من کجاست؟ شش ماهه من کجاست؟..* گو رباب آید اصغرش اینجاست قبر او روی سینه ی باباست *دادش همه اومدن حسین جان از یکی سوال نکن شرمنده ام داداش رقیه جا مانده..* یاس ها را جوهر نیلی زدن بچه ها را یک به یک سیلی زدن *شب اربعین خودمون که نشد بریم صدا ناله ها مون برسه کربلا..* دیدی از نی دست خواهر بسته بود گوییا دستان حیدر بسته بود حبل، بر حبلُ المتین انداختن با لگد ما را زمین انداختن بابا معجرم رو با خودت بیار زَر و زیوََرم رو با خودت بیار حالا که داری میای اگه میشه داداش اصغرم رو با خودت بیار معجر ندارم عمو عباسم کجاست؟ خبر ندارم گریم گرفته آخه من یه چادری به سر ندارم *هی دست میکشه رو سر بابا..* چشام دیگه نمیبینه تا که تو رو نگاه کنم لبام دیگه جون نداره تا که تورو صدا کنم دلم میخواد سر تو رو بغل کنم داد بزنم از سر شب تا به سحر بابا بابا بابا کنم «بابا بابا بابایی! بسه دیگه جدایی» چه شبا که رو پای تو با ذکر لالات خوابیدم امشب تو رو پاهام بخواب من واسه تو لالا کنم «بابا بابا بابایی! بسه دیگه جدایی» بابا یه وقتا نصفه شب میترسم از خواب میپرم فکر میکنم زجر اومده باز خدا خدا کنم بابا نبودی ببینی چجور موهامو می کشید هنوز سرم درد میکنه نمیدونم چیکار کنم *جانم شب اربعین اینجا رو کربلا کن از اربعین موندی اینجا رو کربلا کن* «بابا بابا بابایی! بسه دیگه جدایی» بابا جونم! نمیتونم راه برم و زخم پاهام تیر میکشه هی میخورم زمین بابا، چیکار با زخم پام کنم بابا! با دستای بزرگشون سیلی تو صورتم زدن بابا گوشم درد میکنه دستای سنگین عدو ردش رو صورتم نشست یه جوری زد منو بابایی دندونم شکست حس میکنم بابای من جا خوردی تا منو دیدی حسین.... خواب دیدم جان به جسم اطهرت برگشته تا که برخیزی به روی تل سرت برگشته «ای رقیه جانم قربون حرمت» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇