eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
10.9هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. دوباره آمده ام تا به من بها بدهی مرا مریض کنی و مرا شفا بدهی گره به کار من افتاده ای کلید بهشت خدا کند که به من فرصت دعا بدهی من از زیارت قبلی خراب تر شده ام خداکند به من بی پناه جا بدهی من از زبان رضا با تو درد دل دارم مگر که پاسخ این ((اشفعی لنا))بدهی توآمدی و مقام رضا مشخص شد تو خواستی که کلیدی به دست ما بدهی دلم برای محرم چه زود تنگ شده مگر که باز تو امضای کربلا بدهی هزار عید فدای دو روز ماتم تو اگر اشاره کنی٫رخصت عزا بدهی... تمام سال برای تو روضه می گیریم هزار مرتبه هم در عزات می میریم ✍ .
Shahadat_Hazrat-Masoumeh_Banifatemeh_1400.mp3
6.28M
🏴 السلام علیکِ یا فاطمه المعصومة 🔊 من از زبان رضا با تو درد و دل دارم ◾️ 🎤 حاج سیدمهدی دوباره آمده ام تا به من بها بدهی مرا مریض کنی و مرا شفا بدهی گره به کار من افتاده ای کلید بهشت خدا کند که به من فرصت دعا بدهی من از زیارت قبلی خراب تر شده ام خداکند به من بی پناه جا بدهی من از زبان رضا با تو درد دل دارم مگر که پاسخ این ((اشفعی لنا))بدهی توآمدی و مقام رضا مشخص شد تو خواستی که کلیدی به دست ما بدهی دلم برای محرم چه زود تنگ شده مگر که باز تو امضای کربلا بدهی هزار عید فدای دو روز ماتم تو اگر اشاره کنی٫رخصت عزا بدهی... تمام سال برای تو روضه می گیریم هزار مرتبه هم در عزات می میریم
. تا کی به تو از دور سلامی برسانم از تو خبری نیست برادر نگرانم در میزند اینبار کسی...از هیجانم شاید که تو برگشته ای ، ای پاره جانم یک روز به یعقوب اگر جامه رسیده حالا به من از سوی رضا نامه رسیده   ای کاش که از تو خبری داشته باشم در آتش عشق تو پری داشته باشم باید به خراسان سفری داشته باشم در راه به قم هم نظری داشته باشم   با خاطر آسوده بمان چشم به راهم یک قافله محرم بخدا هست سپاهم   این جادّه ها چشم به راه قدم ماست این که نرسد قافله تا طوس، غم ماست انگار که این خاک عراق عجم ماست حالا که به قول پدرم، قم حرم ماست... شاید که فراموش کنم دلبر خود را باید که بسازم حرم مادر خود را باید نرسیدن به رضا را بپذیرم حالا به شهادت برسم یا که بمیرم وقتی که پریشانم و بیمار و اسیرم خوب است که در حجره ی خود روضه بگیرم با یاد غم فاطمه هق هق بنویسم بر حاشیه ی برگ شقایق بنویسم با گریه ی من هیچ کسی کار ندارد قم کار به مهمان عزادار ندارد در کوچه دری هست که مسمار ندارد معصومه ی تو دست به دیوار ندارد اینجا به عیادت همگی آمده باشند آنجا به شکایت همه زخمی زده باشند بین نظر آن همه با این همه فرق است بین همه در پشت در و همهمه فرق است بین اثر هلهله با زمزمه فرق است مابین غم فاطمه با فاطمه فرق است نامحرم اگر هست در این کوچه غمی نیست اینجا زدن فاطمه ها حرف کمی نیست ✍ .👇
هدایت شده از امام حسین ع
. قرآن گشودم آیه ی محشر بیاورم میخواستم که سوره ی کوثر بیاورم من کیستم ز فاطمه سر در بیاورم باید کسی شبیه پیمبر بیاورم هنگام وصفت عقل  مرا ترک می کند معراج رفته شان تو را درک میکند با نور تو زمین شرف آسمان گرفت چل روز مصطفی ثمری بی کران گرفت پابر زمین گذاشتی و خاک جان گرفت تا آمدم بگویم زهرا زبان گرفت گفتم که رخصتی بده بهتر بخوانمت مهرت اجازه داد که مادر بخوانمت مادر سلام، گوشه ی چشمی به ما کنید مادر سلام، درد مرا هم دواکنید با این امید در زده ام تا که وا کنید لطفی به این اسیر یتیم گدا کنید حالا اگر چه چادر تو وصله دار هست من سائلم همیشه برایم انار هست یا آیه آیه آیه ی خود(( هل اتی)) کنی یا از کرم لباس عروسی عطا کنی چادر امانتی بدهی تا چها کنی یک قوم را به نور خدا آشنا کنی دنیا تو را نخواست که اینقدر زشت شد خاکی که زیر پای تو آمد بهشت شد دنیا تمام ظلمت و تو ماورای نور با تو کم است فاصله تا انتهای نور همسایه ات اگر که شده آشنای نور  این بوده است از برکات دعای نور در آسمان نور چه بدری ،شبیه توست در سال یک شب است که قدری شبیه توست در خانه عطر سیب تو از بس جمیل بود یادآور بهشت خدای جلیل بود سرچشمه ی وضوی تو از سلسبیل بود جاروی خانه ی تو پر جبرئیل بود دنیا به پای مهر تو از شرم آب شد آبی که گشت مهرییه ی تو گلاب شد آنکه تورا به جمله ی ((لولاک)) می شناخت درک تورا فراتر از ادراک می شناخت پرواز را چه کس بجز افلاک می شناخت بانوی آب را پدر خاک می شناخت... نام پدر همیشه به دنبال مادر است خیر العمل محبت زهرا و حیدر است ✍ ایام .
. قرآن گشودم آیه ی محشر بیاورم میخواستم که سوره ی کوثر بیاورم من کیستم ز فاطمه سر در بیاورم باید کسی شبیه پیمبر بیاورم هنگام وصفت عقل  مرا ترک می کند معراج رفته شان تو را درک میکند با نور تو زمین شرف آسمان گرفت چل روز مصطفی ثمری بی کران گرفت پابر زمین گذاشتی و خاک جان گرفت تا آمدم بگویم زهرا زبان گرفت گفتم که رخصتی بده بهتر بخوانمت مهرت اجازه داد که مادر بخوانمت مادر سلام، گوشه ی چشمی به ما کنید مادر سلام، درد مرا هم دواکنید با این امید در زده ام تا که وا کنید لطفی به این اسیر یتیم گدا کنید حالا اگر چه چادر تو وصله دار هست من سائلم همیشه برایم انار هست یا آیه آیه آیه ی خود(( هل اتی)) کنی یا از کرم لباس عروسی عطا کنی چادر امانتی بدهی تا چها کنی یک قوم را به نور خدا آشنا کنی دنیا تو را نخواست که اینقدر زشت شد خاکی که زیر پای تو آمد بهشت شد دنیا تمام ظلمت و تو ماورای نور با تو کم است فاصله تا انتهای نور همسایه ات اگر که شده آشنای نور  این بوده است از برکات دعای نور در آسمان نور چه بدری ،شبیه توست در سال یک شب است که قدری شبیه توست در خانه عطر سیب تو از بس جمیل بود یادآور بهشت خدای جلیل بود سرچشمه ی وضوی تو از سلسبیل بود جاروی خانه ی تو پر جبرئیل بود دنیا به پای مهر تو از شرم آب شد آبی که گشت مهرییه ی تو گلاب شد آنکه تورا به جمله ی ((لولاک)) می شناخت درک تورا فراتر از ادراک می شناخت پرواز را چه کس بجز افلاک می شناخت بانوی آب را پدر خاک می شناخت... نام پدر همیشه به دنبال مادر است خیر العمل محبت زهرا و حیدر است ✍ ایام .
تو یکسره در چشم لشکر بودی و من نه چون صاحب خلخال و زیور بودی و من نه فهمیدم آن لحظه که نامحرم تو را می زد از چند صورت مثل مادر بودی و من نه ما هر دو از بازار شامی‌ها گذر کردیم با این تفاوت که تو دختر بودی و من نه در معرض چشم حرامی بوده‌ایم اما آن لحظه تو محتاج معجر بودی و من نه حاجت گرفتی در خرابه من دلم میسوخت آنشب تو درآغوش یک سر بودی و من نه 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم