eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
2.9هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
8.6هزار ویدیو
993 فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. امشب شبِ هفتِ عزا بهرِ حسين است کرببلا غرقِ عزا و شوروشین است حوّا و مریم ، آسیه ، کلثوم و هاجر در کربلا امشب زند بر سینه و سر هم آدم و نوح و خلیل الله و عیسا هم مصطفی و مرتضی وخضروموسا امشب به دشتِ کربلا اندر عزا یند بهر حسین و آن شهیدان در نوایند امشب که شامِ هفتمِ آقا حسین است بهر حسین گریان شهِ بدروحنين است زهرای اطهر بر حسینش گریه دارد بر یاوران و اهلبیتش غصّه د ارد ختم رسل بهر حسین خود عزادار هم غصّه دار زینب و سجّاد تبدار درکربلا بنگر چسان شورونوائیست درهفتمِ آقا بپا امشب عزائیست این هـفـتمين شامِ جد ا يي ازحسین است اندر عزا زین العبا و زینبین است دراین شبِ هفتم همه غرقِ عزایند هم زینب و اهل حرم نوحه سرایند اندر دلِ زندانِ کوفه این شب تار باشند از بهرِ حسین امشب عزادار آل نبی را بین که در تاریکی یِ شب اندر دلِ زندان همه در تاب و در تب نوحه سرا کلثوم و زینب بر شهیدان اندر دلِ زندان همه در آه و افغان دور از نگاهِ آن یزیدیهایِ کافر اندر دلِ زندان زند بر سینه وسر از داغِ هفتاد دو لاله داغدارند از بهرِ آن گلهای پرپرغصّه دارند گلهایِ باغ مصطفا گردیده پرپر از بهرِ آنان درعزاخاتون محشر زندا نِ كوفه جملگي با اشكِ ريزا ن شدذکرشان جانم حسين جا نم حسين جا ن ای باقری آلِ نبی باشد عزادار هم زینب و کلثوم و هم سجاد تبدار .
. ✍ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ هفت روز است که من داغ برادر دیدم هفت روز است سر نیزه فقط سر دیدم هفت روز است فقط زخم زبانم زده اند طعنه بر اشک من و قد کمانم زده اند هفت روز است که بعدتوگرفتار شدم پی تو راهی هر کوچه و بازار شدم باورم نیست سرت بر سر نی ها باشد بدن بی کفنت در دل صحرا باشد باورم نیست زدم بوسه روی حنجر تو باورم‌نیست که غارت شده انگشتر تو باورت نیست که این کوفه چه آورده سرم باورم نیست که با قاتل تو همسفرم عده ای پیرُهَنِ کهنه ی تو دزدیدند عده ای بر سر تو سنگ زده خندیدند چشم گریان مرا خوب تماشا کردند پیش چشمان ترم هلهله بر پا کردند خواهرت را چقدر زود کمانی کردند از سر بام.به ما سنگ پرانی کردند وای از کوفه و از دست یهودی ها که به تو و خواهر تو تند زبانی کردند گوشواره که کشیدند لگد هم زده اند این چنین از پدرت کینه ستانی کردند کاش میمردم و آنروز نمیدیدم که بروی پیکر تو اسب دوانی کردند چقدر از سرنیزه به زمین افتادی بسکه در کوچه همه نیزه تکانی کردند... ..___________________________ .
. هفتمِ شاهِ شهیدان - اهلبیتش رفته زندان در دل زندانِ کوفه - جملگی گریان و نالان آن یکی گوید حسینم - دیگری نور دو عینم وان یکی گو ید حبیبی - بهرتودرشوروشینم وان یکی گوید برادر - وان دگر گوید پدر جان من زهجرت دل غمینم - بهرِ تو گریان و نالان آن یکی بهر حسینش - میزند بر سینه و سر وان یکی بهرِ رقیه - دیگری ازبهرِ اصغر آن یکی عباس گوید - دیگری هم جانِ مادر وان یکی از بهرِ قاسم - دیگری از بهرِ اکبر هم نوا زهرایِ اطهر - گشته با خیل اسیران گوشه یِ زندان کوفه - جملگی گریان و نالان مصطفا و مرتضا در- جمعشان گردیده حاضر ادم و عیسی و موسی - نوح هم آزرده خاطر مریم و حوّا و هاجر- هم نوا با آن یتیمان در دلِ زندانِ کوفه – بهرِ سالارِ شهیدان باقری بنگرکه زینب- میزند بر سینه و سر بهرِ فرزندان زهرا – با دل و قلبی مکدر .👇👇
. : به سمت گودال از خیمه دویدم من ─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ هفـت روزه کــه داداش تو رو ندیدم من تو غـــربت کـــوفه چـــه ها کشیــدم من نبــــوده یک روز هـــم ازت جـــدا باشم تـــوی مصیبتـــها غـــریب و تنهــــا شم غریب حسینم وای(۴) نرفتـــه از یــادم وقتـــی توی گــودال سینــهٔ ســـوزانت چگـــونه شــد پامال وقتی که رأسـت شـــد همسفـــر زینب ســـایه شـــدی بر نِـی روی ســرِ زینب غریب خواهــر وای (۴) طعنـــه و دشنـام از کوفـــه شنیـدم من تشت طــلا دیــدم نـالــه کشـــیدم من خمیـــدم از داغت گرچه صبــورم من انگاری هفت ســاله که از تو دورم من غریب خواهــر وای (۴) بس که کتــک خوردم کبــوده بازویـم شبیـــه زهــــرای شکســـته پهلــویـم تیـــربلا رد شــــد از جگــرم هــــر بار ســرت به نی دیدم با چشای خونبــار امــان از این غــربت (۴) گرچه قدش خــم شد عزت و معنا کرد پرچــم و بالا برد غیـــرت و معــنا کرد شعــار زینب شد عـــزت و جــانبــازی پیــروِ این نهضــت ، داره ســرافـرازی ســلام یا زینب (۴) کـرب و بلا بر جــاست با عَلَــمِ زینب غیــرت عباسیــست در حــــرم زینب پیـــام عاشـــورا در حرمش جاریست مدافـــع زینب کــارش علمــــداریست آخــر این نهضت شکست دیوان است وقت ظهـــــور یار در دلِ باران است بیــا ابا صــالح (۴) شعر:رقیه سعیدی(ڪیمیا) 👇
. امشب شبِ هفتِ عزا بهرِ حسين است کرببلا غرقِ عزا و شوروشین است حوّا و مریم ، آسیه ، کلثوم و هاجر در کربلا امشب زند بر سینه و سر هم آدم و نوح و خلیل الله و عیسا هم مصطفی و مرتضی وخضروموسا امشب به دشتِ کربلا اندر عزا یند بهر حسین و آن شهیدان در نوایند امشب که شامِ هفتمِ آقا حسین است بهر حسین گریان شهِ بدروحنين است زهرای اطهر بر حسینش گریه دارد بر یاوران و اهلبیتش غصّه د ارد ختم رسل بهر حسین خود عزادار هم غصّه دار زینب و سجّاد تبدار درکربلا بنگر چسان شورونوائیست درهفتمِ آقا بپا امشب عزائیست این هـفـتمين شامِ جد ا يي ازحسین است اندر عزا زین العبا و زینبین است دراین شبِ هفتم همه غرقِ عزایند هم زینب و اهل حرم نوحه سرایند اندر دلِ زندانِ کوفه این شب تار باشند از بهرِ حسین امشب عزادار آل نبی را بین که در تاریکی یِ شب اندر دلِ زندان همه در تاب و در تب نوحه سرا کلثوم و زینب بر شهیدان اندر دلِ زندان همه در آه و افغان دور از نگاهِ آن یزیدیهایِ کافر اندر دلِ زندان زند بر سینه وسر از داغِ هفتاد دو لاله داغدارند از بهرِ آن گلهای پرپرغصّه دارند گلهایِ باغ مصطفا گردیده پرپر از بهرِ آنان درعزاخاتون محشر زندا نِ كوفه جملگي با اشكِ ريزا ن شدذکرشان جانم حسين جا نم حسين جا ن ای باقری آلِ نبی باشد عزادار هم زینب و کلثوم و هم سجاد تبدار .👇
1. ابو الفضل عامری.mp3
610.1K
( علیه السلام هفتمین روز لاله های باغ ولاست ازغم داغشان خیمه ی ماتم به پاست دیده گریان شده دل پریشان شده واحسینا واحسینا(2) فاطمه آمده ز سوی باغ جنان تا تسلا دهد به زینب وکودکان همره فاطمه ذکرلبها همه واحسینا واحسینا (2) برسرنی شده راس حسین جلوه گر کس ندارد ز حال زینبینش خبر کوفه ماتم سراست گوئیا کربلاست واحسینا واحسینا (2) می زند خصم دین به زخم دلها نمک عوض تسلیت زند به طفلان کتک کودکان یک صدا می زنند این ندا واحسینا واحسینا (2)
. ◾سبک همه جا کربلا ◾بنداول شب هفت امام شور ماتم به پا راس ارباب ما بر سر نیزه‌ها بر روی نی بود همچو مهتاب شب ذکر طفلان همه واحسینا به لب واحسینا حسین واحسینا حسین(۲) ◾بنددوم راس ششماهه‌ی کربلا بر سنان روی ناقه بود مادرش خونفشان از غم اصغر آن غنچه‌ی پرپرش بهر لعل لب و چشم از خون ترش واحسینا حسین واحسینا حسین(۲) .
. نوحه_مهدوی غریب عالم،برای جدّت یه هفته غرق ماتمی الهی باشه این اشکای ما به زخم قلبت مرهمی یه هفته مونده دل تو آقا کنار قتلگاه کربلا ولی با عمه ها راهی شدی به سمت کوفه و شام بلا ای وای شدن با زجر و خولی همسفر ای وای شدن با طعنه هاشون خون جگر ای وای شدن پای نیزه ها محتضر اللهم عجل لولیک الفرج.... 🌸 رقیّه سادات،نگاش رو نیزه ست شده با عمو روبه رو میگه: باغیرت با اشک شرمت نسوزون قلبم رو عمو از اون وقتی که رفتی علقمه جسارت شد به ما یک عالمه همون صورت که هی بوسه زدی حالا جای سیلی محکمه رفتی بیاری واسه ما چندقطره آب رفتی چی اومد سر کودک رباب رفتی ببین رفته دستام بین طناب اللهم عجل لولیک الفرج.... 🌸🌸 می بینه بازم زبیده خاتون سر قاسم رو نیزه هاست میگه قاسم جان،نبینم رو نی که موی تو با خون حناست ببین چند تا دشمن بددهن منو روبه روی تو می زنن عروست رو به جای دسته گل با ضرب تازیونه می برن ای وای عزا شد عروسی من چه زود ای وای شده هر جای تن من کبود ای وای کاشکی تو آغوشم سر تو بود اللهم عجل لولیک الفرج.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇
. نوحه_مهدوی غریب عالم،برای جدّت یه هفته غرق ماتمی الهی باشه این اشکای ما به زخم قلبت مرهمی یه هفته مونده دل تو آقا کنار قتلگاه کربلا ولی با عمه ها راهی شدی به سمت کوفه و شام بلا ای وای شدن با زجر و خولی همسفر ای وای شدن با طعنه هاشون خون جگر ای وای شدن پای نیزه ها محتضر اللهم عجل لولیک الفرج.... 🌸 رقیّه سادات،نگاش رو نیزه ست شده با عمو روبه رو میگه: باغیرت با اشک شرمت نسوزون قلبم رو عمو از اون وقتی که رفتی علقمه جسارت شد به ما یک عالمه همون صورت که هی بوسه زدی حالا جای سیلی محکمه رفتی بیاری واسه ما چندقطره آب رفتی چی اومد سر کودک رباب رفتی ببین رفته دستام بین طناب اللهم عجل لولیک الفرج.... 🌸🌸 می بینه بازم زبیده خاتون سر قاسم رو نیزه هاست میگه قاسم جان،نبینم رو نی که موی تو با خون حناست ببین چند تا دشمن بددهن منو روبه روی تو می زنن عروست رو به جای دسته گل با ضرب تازیونه می برن ای وای عزا شد عروسی من چه زود ای وای شده هر جای تن من کبود ای وای کاشکی تو آغوشم سر تو بود اللهم عجل لولیک الفرج.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇
. دل از من و یک طایفه بردی بابا من آب نخوردم ، تو نخوردی بابا؟ رفتی و نگفتی چه کنم بعد از تو یک هفته مرا به‌کی سپردی بابا؟ ✍ .