eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
2.9هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
8.6هزار ویدیو
993 فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ خدا پیداست در آیینه‌ی چشمان دلبندش زنی که نیست جز احمد کسی درحد پیوندش به آن بالانشینی باید ام‌المومنین گویی که جز زهرا نباشد در دو عالم مثل و مانندش چنان با بندگی‌هایش دل از ذات خدا برده که قبل از وحی می‌آید سلامش از خداوندش مقامش نیست در حد تصور آن بزرگی که گرفته آبرو معصومیت از بند روبندش برای شرح اوج او چه گویم بهتر از اینکه پیمبر همسر او باشد و زهراست فرزندش کسی که سرگذارد پیش پای مادری چون او روا باشد اگر گویم بهشت است آرزومندش ندیده بعد او یک روزخوش احمد در این دنیا تمام سال می‌بارد بهار از دود اسفندش ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
هر جا سخن از یار نکو لعل به پا شد ذکر همه ی اهل خرد وا عجبا شد گشتند همه واله و دیوانه و سر مست هرجا سخن از طره گیسوی شما شد پر شد همه جا از گل خوشبوی بهشتی ان دم که سر زلف تو در باد رها شد ما فخر فروشیم که در بین رسولان... جبریل امین خادم پیغمبر ما شد خوشبخت ترین خلق خدا ریزه خورانت بیچاره بود هر که ز کوی تو جدا شد ما ریزه خوره سفره احسان تو هستیم خوشبخت ترینیم ،مسلمان تو هستیم ما گرد و غباری ز کف پای شماییم دیوانه ی آن گنبد خضرای شماییم ما حب شما و علی و آل علی را مدیون دم حضرت زهرای شماییم ای شافع و ای بابِ نجات همه امّت در روز قیامت پی امضای شماییم هر کس به جمال خوش یاری بدهد دل ما در به در طلعت زیبای شماییم آن خال لبت قاتل عشاق تو باشد مقتول همان خال دل آرای شماییم رو بر خم ابروی تو مشغول نمازیم هر کس بِکسی نازدُ ما هم به تونازیم تو حامی آن چشم تر فاطمه باشی تو روشنی هر سحر فاطمه باشی با اینکه رسولی و فرستاده حقی تو خلق شدی تا پدر فاطمه باشی خورشیدی و عالم ز تو روشن شده اری در نیمه شب هم قمر فاطمه باشی خواندی همه شب را ام ابیها اصلا به گمانم پسر فاطمه باشی گفتی به همه فاطمه بضعه منی حقا که تو هم از جگر فاطمه باشی عالم همه دلداده ی تو چونکه رسولی تو عاشق و دلداده زهرای بطولی ای لطف و عطا و کرم و جود تو بی حد یا سید الابرار و یا حضرت بت ها همه در روز ظهور تو شکستند خاموش شد آتش ز قدوم تو به معبد خالق به خودش گفت پی خلق تو احسنت پس ما به تو گوییم که احسنت سر تا به قدم حامل اسرار خدایی این نیست عجب گر که بنازد به تو ایزد از کودکی اش حضرت جبریل به والله دم از تو و از حیدر و از آل تو می زد وقتی که خداوند دمش را به گلت داد یک جرعه علی را به تو آمیخت به هم زد پس نفس تو با نفس علی واحد محض است هر کس که علی را بکند رد شده مرتد زائل بشود حب تو یا احمد مختار بی حب علی شاه نجف حیدر کرار شاعر: ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بگذاريد ساده بنويسم نامه اي سرگشاده بنويسم بگذاريد گوشه قلبم چند خط بي اراده بنويسم عهد من با قلم همين بوده ست كه از اين خانواده بنويسم "گردنم زير بار منت اوست" كه مرا اذن داده بنويسم بايد امشب به كوري بت ها از دو توحيد زاده بنويسم شب تزويج، شام پيوند است خطبه خوان هم خود خداوند است كيست داماد روح غار حراست همنشين هميشه فقراست كيست داماد آفتاب حجاز كه از او نور روشني ميخواست ننويسم يتيم مكه،كه او پدر شيث و آدم و حواست ننويسم رسول نه،نه هنوز او محمد امين شهر خداست دوستدارش بزرگ تا كوچك خواستگارش خديجه كبراست پيش از اين گفته،باز ميگويم از عروس حجاز ميگويم بانويي كه اصيل و با نسب است در حيا هم زبانزد عرب است بانويي كه براي ياري دين از سوي كردگار منتخب است بانويي كه حساب اموالش خارج از احتساب محتسب است غير او اُم مؤمنيني نيست جز به او هر كه گفته بي ادب است در طرب زين وصال ابوطالب در تنور غضب ابي لهب است وه چه روزيست،روز خوشحالي ست حيف كه جاي آمنه خالي ست ⏹ ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
اولین بیت شد این مصرع بسم الله است قلم از آنچه در افکار من است آگاه است پُر مضمونم و بیت الغزلی در راه است صحبت از حضرت خورشید، سخن از ماه است باز کرده ست اذان حنجره ی مأذنه را تا شب و روز بخوانم پسر آمنه را باغ در رویش خود فصل بهاری دارد عشق در اوج جوانی است، قراری دارد نور در حجله ی عشق آمده کاری دارد پسر آمنه تنهاست؟ نه، یاری دارد بَه به این وصلتِ فرخنده پی و ختم به خیر در خورِ همسری عشق، خدیجه ست نه غير همسر بی بدل حضرت طاها او بود لایق مادری اُمِ ابیها او بود نور را آینه هرآینه تنها او بود مصطفی آن همه تنها شد اما او بود با وجودش به نبی هیچ غمی غالب نیست تا خدیجه است غم از شعب ابیطالب نیست السلام ای که در این شعر سرانجام تویی مصطفی را تو دلارامی و آرام تویی دینم از اوست ولی پایه ی اسلام تویی ای غریبی که پر از نامی و گمنام تویی به مقام تو چه اندازه حسادت بردند لقب خاص تو را نیز به سرقت بردند ما کجا و سخن از مدح تو با این دل پُر شرمگینم که نداریم کلامی در خور ما که گوهر نشناسیم چرا سُفتنِ دُر خرج دین شد همه ی مال تو اُشتر اُشتر وای برما و بر این شیوه ی مهمانی ما شده سرمایه ی تو خرج مسلمانی ما شاعر: ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
دلش را برده‌ای، هر وقت صحبت کرده‌ای بانو! محمد را، چنین غرقِ محبت کرده‌ای بانو! تو پیش از وحی، ایمان داشتی، اعجاز عشق این‌ است به قلبت اقتدا، پیش از نبوت کرده‌ای بانو! به محراب دو ابرویش، تماشا کرده‌ای حق را میان معبد چشمش، عبادت کرده‌ای بانو! اگر زر باختی، بردی دل ماه دو عالم را چه سودی، در میان این تجارت کرده‌ای بانو!.. تمام هستیِ حق: کوثرش، سهم تو شد، زیرا تمام هستی‌ات را، نذرِ اُمّت کرده‌ای بانو!.. نبودی در خُم، اما با علی داماد و مولایت به لطف دست زهرایت، تو بیعت کرده‌ای بانو! چه دُرّی، در دل دلدادگی دیدی، که از دنیا به یک پیراهن کهنه، قناعت کرده‌ای بانو! به آن دست کریمت، دارم امّیدی که در محشر ببینم شاعرت را هم شفاعت کرده‌ای بانو! شاعر: ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بسم الله الرحمن الرحی 💞 💖 من سائل دربار توام خدیجه بانو گم گشته ی بازار توام خدیجه بانو گراشک بریزدهمه ازعنایت توست بی مایه خریدار توام خدیجه بانو از دیدن گل های بهشتی نشوم شاد عمریست که بیمارتوام خدیجه بانو با باره گنه روی به دربارتوآرم هرچند که سربار توام خدیجه بانو زنجیر گنه بسته اگرکل وجودم شادم که گرفتار توام خدیجه بانو عمریست که مهمان به سرخوان رسولم سرمست به گلزار توام خدیجه بانو باشدچه مبارک سحری برتو و احمد خاک ره زوار توام خدیجه بانو گویندچنین روز شدی همسراحمد من تشنه ی دیدار توام خدیجه بانو ای عشق محمد به جهان منم گدایت چون سائل بازار توام خدیجه بانو (مجنونم)وعمری سره این سفره نشستم عمریست گدابه دربار توام خدیجه بانو 📕📕شاعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 💞 💖 ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بسم الله الرحمن الرحیم 💞 💖 بانو مبارک است و َسرای همسری ات عالم فدای گوشه عبای همسری ات جاروبدست حضرت جبریل بر درت خیل ملک گدای سرای همسری ات گفتندعده ای که مشو یاره مصطفی کَردی توافتخاربه عبای همسری ات زنده شدی زبرکت نام محمدی تاعهد بسته ای تو به پای همسری ات هم کفو احمدی وهوادر اوتویی بودی توآشنا به صدای همسری ات این روزها هوای تو را کرده مصطفی ماییم یاکریمِ هوای همسری ات بانو هوای عشق تورا کرده مصطفی پرچم به دوش، زیرلوای همسری ات تا روزِ مرگ بوده ای بانوی کنار یا ر کردی تو عشق خودبه فدای همسری ات آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 💞 💖 ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بنام خدا «مدح ومنقبت حضرت خدیجه س» مُحمّد را نكو همسر خدیجه عزیز قلب پیغمبر خدیجه‏ یقین باشد، پس از زهرا و زینب بود از هر زنى برتر، خدیجه‏ پناه امتى بود و نبى را به روز بى كسى، یاور، خدیجه‏ گهى غمخوار، او هنگام سختى صفا بخش دل شوهر، خدیجه‏ گهى با خنده‏ى نوش آفرینش سرور قلب آن سرور، خدیجه‏ میان دلبران، همتاى او كیست؟ دل «لولاك» را دلبر، خدیجه‏ زنى چون حوریان، مجذوب شوهر همه آسایش همسر، خدیجه‏ وجود «رحمة للعالمین» را پرستار و نوازشگر، خدیجه‏ گرفته با ادب، چون هاله‏ى نور چراغ وحى را در بر، خدیجه‏ به طوفان بلا، چون كوه، محكم‏ به كشتى امان، لنگر خدیجه‏ مبارز محرمى، همراز و نستوه‏ شكوه غم، ز پا تا سر، خدیجه‏ توان بخش صفوف مؤمنان بود به تنهایى چو یك لشكر، خدیجه‏ چو می‏شد سنگباران خانه ‏ى او به پیش مصطفى سنگر،خدیجه‏ به شام تار خورشید نبوّت‏ بود مهتاب روشنگر، خدیجه‏ وفا و عشق و عفّت، زینت اوست ندارد غیر ازین زیور، خدیجه‏ چه خوش «اللَّه اكبر» گفت و بگذشت‏ ز جان و مال و سیم و زر، خدیجه‏ همین وارستگى، شایسته‏ى اوست‏ چو زهرا را بود مادر، خدیجه‏ كشد بار عطاى آسمانى‏ چو باشد مادر كوثر، خدیجه‏ چه كوثر، آن كه یكتا همچو طاهاست‏ صدف شد بر چنین گوهر، خدیجه‏ ز نامش مادران برخود ببالند كه دارد یك چنین دختر، خدیجه‏ چه خوش باشد غلام خود بخواند «حسان» را در صف محشر، خدیجه‏ مرحوم حبیب الله چایچیان «حسان» ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
آسمان ها شده چراغانی عشق احمد نتیجه خواهد داد و خدا دست پاک یارش را به دو دست خدیجه خواهد داد آینه در کنار آیینه بهترین صبح روز آدینه عاشقی شور دیگری دارد عشق این دو شبیه معجون است شاه داماد شد رسول الله و عروسش خدیجه خاتون است چه عروسی چه شاه دامادی عالمی گشته غرق در شادی چه عروسی که تاج پاکی هاست چه عروسی که فخر خاکی هاست سپر جان شوهرش بوده مقتدا بهر سینه چاکی هاست کوثر شیعه های پیغمبر مادر شیعه های پیغمبر عاشقی با رسول شیرین است زندگی با رسول شیرین تر هدف زندگی اگر که خداست بندگی با رسول شیرین تر وصل نور و ولا مبارک باد بر رسول خدا مبارک باد... ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
به او دل داده و آورده ایمان چه بی منّت گذشت از مال و از جان پیمبر(ص) تا قیامت جز خدیجه(س) ندارد هیچ همکفوی به قران! شاعر: ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
گروه جهادی خیریه شهدای خط شکن شهرستان فلاورجان ثبت نام می‌کند: برادران و خواهرانی که علاقه‌مند به عضویت در گروه جهادی خیریه شهدای خط شکن شهرستان فلاورجان هستند، از طریق لینک زیر ثبت نام کنید: https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLScViSIqqEXvdmtySuTFhuNV--Ndk5TZaqpAPP13hUSK2Yq3og/viewform?usp=sf_link به دوستان و آشنایان اطلاع دهید تا در صورت تمایل عضو گروه جهادی خیریه شهدای خط شکن شهرستان فلاورجان شوند.
هدایت شده از 
*ما بی نظیریم* آرام آرام جانبازان، ایثارگران و رزمندگان بار و بندیل سفر را می‌بندند تا به رفقای آسمانی خود بپیوندند و تقریبا هر روزه در هر کوی و برزنی صدای لا اله الا الله را برای تشییع اینان می‌شنویم. تا ده سال آینده، اگر خبرنگارانی هوس مصاحبه و گفتگو با یکی از رزمندگان زنده مانده از جنگ و دفاع مقدس را داشته باشند باید شهر به شهر، کوه به کوه و دیار به دیار، روزها و ماهها، بگردند تا شاید بتوانند یک کهنه سرباز پیر و فرتوت، که نای سخن گفتن ندارد را پیدا کنند تا مصاحبه‌ای نمایند. ما بی‌نظیرترین نسلیم، ما نسل انتقالیم. آخرین بازمانده‌های نسل سنتی و اولین اهالی دهکده مجازی نسل مدرن. ما با تمام سختی‌هایی که داشتیم نسلی بی‌نظیریم. نسلی هستیم که هم خانواده‌ی پرجمعیت را دیدیم و هم خانواده کم جمعیت تک فرزندی را تجربه کردیم. نسلی هستیم که عمو، عمه، دایی و خاله برایمان بسیار پررنگ بود و نسلی را دیدیم که کم‌کم با آن غریبه شد. نسلی هستیم که همسایه و هم‌محله‌ای بخش مهمی از خاطراتمان بود و نسلی را دیدیم که در یک آپارتمان چند واحدی کسی، کسی را نمی‌شناسد. نسلی که گروه‌های گفتگویمان، جمع شدن‌هایمان داخل کوچه بود و نسلی را دیدیم که با اینستاگرام و واتس‌اپ و تلگرام، جمع‌های مجازی تشکیل دادند اما سال تا ماه یکدیگر را نمی‌بینند . نسلی که روزها و هفته‌ها در خانه پدربزرگ و عمو و دایی و … می‌ماندیم و نسلی را دیدیم که بعد از دو ساعت مهمانی در خانه پدربزرگ و عمو و دایی، در گوش پدر و مادر غر می زند که چرا نمی‌رویم؟ نسلی هستیم که تماشای آلبوم‌های خانوادگی، یکی از سرگرمی مهمان‌هایمان بود و نسلی را دیدیم که هزاران عکس بی‌حس را در حافظه گوشی و کامپیوتر ذخیره می‌کند و هرگز هوس نمی‌کند آنها را بار دیگر ببیند. نسلی که در پذیرایی خانه‌هایمان فقط پُشتی و بالش‌ بود اما با کلی مهمان و نسلی را دیدیم که مُبل بخش زیادی از فضای خانه شان را اِشغال کرده است و کسی نیست روی آنها بنشیند. ما نسلی بی نظیریم. ما جنگ دیده ایم. آژیر قرمز شنیده ایم، دشمن بی‌رحم دیده‌ایم، بمباران و توپ و تانک و موشک دشمن دیده‌ایم. ما بی‌رحم ترین موجودات تاریخ را دیده‌ایم، داعش را تجربه کرده‌ایم و از آن طرف مردِ میدان را داشته‌ایم . ((شهدا و جانبازان را )) ...... ما با همه نسل‌ها فرق داریم. ما بی‌نظیرترین نسلی هستیم که نه قبلاً وجود داشته و نه بعدها به وجود می‌آید. در زمان ما سرای سالمندان اسمی ناآشنا بود اما امروز در هر شهر و محله‌ای تابلوی این مراکز خودنمایی می‌کند . ما نسل انتقالیم. آخرین بازمانده‌های نسل سُنّتی و اولین اهالی دهکده مجازی نسل مُدِرن. ما با تمام سختی‌هایی که داشتیم نسلی بی‌نظیریم ... اگر دوباره جنگی شروع شد و ما نبودیم از قول ما *رزمندگان دیروز* به *رزمندگان فردا* بگوئید: در حین مبارزه با دشمن متجاوز، به *بعد از جنگ* هم بیاندیشید. مبادا *ارزش‌ها* در خاکریزها جا بماند و ارزش ها مثل امروز، *عوض* شود و *عوضی‌ها* ارزشمند شوند. می بینید که چگونه ما را *غریبه* می‌پندارند.. !  آن روزها: *قطار قطار* می رفتیم.. *واگن واگن* بر می گشتیم. *راست قامت* می رفتیم.. *کمر خمیده* بر می گشتیم. *دسته دسته* می رفتیم. *تنها تنها* بر می گشتیم. بی‌هیچ استقبال و جشن و سروری. فقط *آغوش گرم مادری* چشم انتظارمان بود و دگر هیچ ..! اما مردانه ایستادیم... باور کنید که: ما هم دل داشتیم، فرزند و عیال و خانمان ‌داشتیم. اما با *دل* رفتیم... *بی‌دل* برگشتیم. با *یار* رفتیم... با *بار* بر گشتیم. با *پا* رفتیم... با *عصا* بر گشتیم. با *عزم* رفتیم... با *زخم* برگشتیم. با *شور* رفتیم... با *شعور* برگشتیم. ما اکنون *پریشان* هستیم. اما *پشیمان* نیستیم. *ما* همان کهنه *رزمندگان* پیاده‌ایم که *سواری* نیاموخته‌ایم. *ما* همان‌هایی هستیم که به *وسوسه‌ی قدرت* نرفته بودیم. می‌دانید *تعداد ما* در هشت سال جنگ، چند نفر بود؟؟؟ *۳/۵* درصد از کل جمعیت ایران!!! اما *مردانگی* را *تنها* نگذاشتیم. ما *غارت* را آموزش ندیده بودیم. رفتیم و *غیرت* را تجربه کردیم. اکنون نیز *فریاد* می‌زنیم که: این *حرامیان یقه سفیدان قافله‌ی اختلاس* از ما نیستند... *این گرگ‌هایی که صد پیراهن یوسف را دریده‌اند* از ما نیستند . این *خرافات خوارج ‌‌‌پسند* وصله مرام ما نیست. ما *استخوان در ‌گلو* و *خار در چشم*، از *وضعیت امروز مردم خوبمان* شرمنده‌ایم .. شرمنده ایم با دستانی که در فکه و شلمچه و مجنون و هور و ارتفاعات غرب جا مانده است .. ای همه ی آنانی که *احساس پاک* را می شناسید! *ما*، اگر به جبهه نمی‌رفتیم، با دشمنی که به تلافی قادسیه، برای هلاک مردم و میهن مان ایران، آمده بود، چه می کردید؟ شما را به آن خون شهیدان، ما را *بهتر قضاوت* کنید. خیری شهیدای خط شکن شهرستان فلاورجان @kheiriyeh_shohaday_khatshekan
660003012 سامانه پیامک ارتباط بسیجیان با سردار مقواساز ،جانشین محترم سپاه صاحب الزمان(عج)استان اصفهان
‍ 👆 بنداول: ابالحسن ابوترابه (حیدر) حب تو سپر عذابه (حیدر) اعلی علی عالیجنابه (حیدر) شراب کوثر تو نابه (حیدر) تو ذکر الاذکاری/ سیدالابراری مُبَرهن ُ غیر / قابل انکاری تو اصل و معیاری / تو وجه داداری عبا که میندازی / کعبه ی سیاری حب تو علی ایمان بغض تو علی کفران ما که نه٬ نبی میگه افضلی تو از قرآن یاعلی علی مولا... 🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇 بنددوم: بدر و احد و خیبر و خندق (حیدر) به نار شد عدوی تو ملحق (حیدر) تو با حقی و در طوافت حق (حیدر) به دست تو داده نبی بیرق (حیدر) علی اسدالله / علی ِ یدالله و اشهد أن َ / علی ولی الله علی علی حیدر/ سینجلی حیدر به طبق ِ مَنْ کُنْتُ / تویی ولی حیدر طبق وال ِ من والٰاکْ شده کعبه سینه چاک بر عدوی تو لعنت طبق عاد ِ مَنْ عاداکْ یاعلی علی مولا... 🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇 بندسوم ولایتش اصول دینه (حیدر) معنی قرآن مبینه (حیدر) حرف نبی فقط همینه (حیدر) تنها امیرالمومنینه (حیدر) چه هیبتی داری/ شجاعتی داری کرامتی داری / شرافتی داری وصایتی داری/ ولایتی داری فقط توی عالم / حیدر کراری عبد اشجع الناسم کرده پدری واسم من خلیفه ای دیگر غیر از علی نشناسم یا علی علی مولا ---------------------------------- .👇
. کسیکه گنجینه‌های آسمان و زمین به دست اوست، به تو اجازه خواستن، و اجازه دعا داده. ضمانت کرده که خواهش‌های تو را جواب می‌دهد فرمان داده، که بخواهی تا بدهد. پیِ مهرش باش تا به تو مهر بورزد. وقتی بد می‌کنی، راه بازگشتت را نمی‌بندد. در عذابت عجله نمی‌کند. وقتی توبه می‌کنی و باز می‌گردی، سرزنشت نمی‌کند. حتی اگر رسوایی حق توست، باز رسوایت نمی‌کند. برایت درِ بازگشت را باز گذاشته است. صدایش که می‌کنی، صدایت را می‌شنود. نیازت را می‌بری پیش او. سفره دلت را پیش او وا می‌کنی. از غم و غصه‌هایت، به او شکایت می‌کنی. برای گرفتاری‌هایت، از او چاره می‌خواهی. چیزهایی از گنجینه‌های لطفش درخواست می‌کنی که هیچ‌کس دیگر نمی‌تواند آنها را بدهد مثل طول عمرها، سلامتی بدن‌ها و وسعت روزی‌ها. کلید همه گنجینه‌هایش را گذاشت در دو دست تو وقتی به تو اجازه دعا و خواهش داد. حالا هر وقت بخواهی، با دعا درهای نعمتش را باز می‌کنی. و انبوه مهر و لطفش را به روی خودت، سرازیر می‌کنی. پس چیزی بخواه که زیبایی‌اش برایت بماند و رنج و سختی‌اش از تو دور باشد. 📙نامه سی‌ویکم وصیت‌نامه حضرت علی به فرزندش امام حسن (ع) اللهم عجل لولیک الفرج .
. ‍ ‍ 📜نام شعر: آرامش دل و قلب زارم تاریخ اجرا: آرامشه دلُ و قلبِ زارم من خیلی آقا تو رو دوس دارم من واسه دیدنِ جَمال تو روزامو هر روزِ که میشمارم دستا بالا شبِ جشنِ تولده آقام بقیة الله پیچیده بوی عِطر گُل نرگس تُوی دنیا به دنیا اومده صاحبِ ذوالفقار مولا شاده دلِ تمومه اهل زمین اشکِ شوقِ چِشممو تو ببین عیدیم دستِ یِلِ اُم بَنین مبارکِ جشنِ تولدت آقا سَر از رو سجده بَر نمیدارم از شوق دیدنِ تو میبارم چی بهتر از اِینه برام آقا صاحب زمانی و همه کارم دستا بالا تاج شاهان تویی معنی هر سوره و آیه های قرآن میگیرن از تو جِنُ و ملائک همه فَرمان آقا هَستی تو شاهِ همه و کشور ایران جانِ تمومه عالم آقا فدات بَسته سَرنوشت من به دعات هَستم آقا گیره یه گوشه نگات مبارکِ جشنِ تولدت آقا کاش باشمو ببینم اونروزو ساخت بقیع شده تموم آقا اونجا بگیریم برا تو جشن پای ضریحِ مادرت زهرا دستا بالا عرش اعلا میسازیم آخرش صَحن و رواق بی بی زهرا کوری چشم هر چی وهابی هست تُوی دنیا روی پَرچَم بی بی میزنم یا علی مولا بازم دَرِ رحمت حق بازه آقا به تو فاطمه مینازه عاشق همیشه با تو همرازه مبارکِ جَشنِ تولدت آقا 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🎧 فوق زیبا❣ 💐 ولایتش اصول دینه ... 🎤 کربلایی 💚 ‍ . 🎇 🌠ولایتش اصول دینه 🌅 ولایتش اصول دینه حیدر معنی قرآن مبینه حیدر حرف نبی فقط همینه حیدر تنها امیرمومنینه حیدر چه هیبتی داری شجاعتی داری حیدر فقط تو عالم تو حیدر کراری حیدر عبد اشجع الناسم کرده پدری واسم من خلیفه ای دیگر غیر علی نشناسم چه هیبتی داری شجاعتی داری حیدر فقط تو عالم تو حیدر کراری حیدر علی ولی الله به دشمن حضرتِ مولا لعنت به قاتل ام ابیها لعنت به ظالمین کل دنیا لعنت به منکر مهدی زهرا لعنت با اعتقاد لعنت میده مراد لعنت همیشه میگم بر ابن زیاد لعنت من یه آرزو دارم روز رجعت یارم بر صورت آن ملعون رد سیلی بگذارم (من شیعه م حیدر آقامه ) مولودی خوانی همه اهلبیت .
4. سرود بساط جشن.mp3
10.11M
( صلی الله علیه وآله وسلم ) بساط جشن و سُروره شب ولادت تو دوباره دل بیقراره برا زیارت تو ... امشب اگه نیگا کنی ، با اون دل رحیمت قلبم رو راهی میکنم عاشقونه تو حریمت (یا رسول الله ، یا حبیبی) تکرار تموم آسمونارو چراغونی میکنند فرشته ها واست آقا غزل خونی میکنند هر کسی که دل داده بهت آروم و قرار نداره جونش رو نذرت میکنه با احدی کار نداره (یا رسول الله ، یا حبیبی) تکرار اگر دل شب میلاد میاد حریم شما کرم نما ، تو کریمی به حق خون خدا پیغمبرم تویی ولی شاه دلمه حسینت امشب با هم دَم میگیریم پای علَم حسینت خیلی دلم تنگ آقا برا حرم حسینت امشب با هم دَم میگیریم پای علَم حسینت (یا رسول الله ، یا حبیبی) تکرار به عشق حضرت صادق (ع) دلم جلا میگیره میاد مدینه و از تو یه کربلا میگیره این آرزوی من شده یه روزی بیام مدینه تا چشم پر گناه من بقبع تورو ببینه سنگ محبت تو را همیشه زدم به سینه ماه ربیع است و نوبهار کرامت ماه شکوفایی کمال و شهامت در تن هستی، دمید روح سلامت از برکات طلوع روز امامت صبحدلان صبح صادق است ببینید باغ بهشت از شقایق است ببینید جلوه ی رب المشارق است ببینید روز تجلای خالق است ببینید وز رخ زیبای جعفر بن محمد .
5cd82e792a4b751f3adfa089_-7501333503320335204.mp3
1.07M
از مکّه فروغ ایزدی پیدا شد سرچشمۀ فیض سرمدی پیدا شد در هفدهم ربیع از بنت وهب یک دسته گل محمدی پیدا شد ✍️قاسم رسا
5cd82e792a4b751f3adfa089_-6179497991575308839.mp3
1.21M
ای بنت وهب تو روح قرآن داری خورشید جهان فروز ایمان داری سرچشمۀ نور چهارده معصوم است ای آمنه طفلی که به دامان داری ✍️سیدرضا مؤید
. تاریخ ولادت بـدان كه مشهور بين علماى اماميّه آن است كه ولادت با سعادت آن حضرت در هفدهم ماه ربيع الاوّل بـوده و عـلامـۀ مـجـلسـى (ره) نـقل اجماع بر آن فرموده و اكثر علماء سنّت در دوازدهـم مـاه مـذكـور ذكـر نموده اند و شيخ كلينى و بعض افـاضـل عـلمـاى شيعه نيز اختيار اين قول فرموده‌اند و شيخ ما علامۀ نورى ـ طابَ ثراه ـ رسـاله اى در ايـن بـاب نوشته موسوم به (ميزان السّماء در تعيين مولد خاتم الانبياء)، طالبين به آنجا رجوع نمايند. و نـيـز مـشهور آن است كه ولادت آن حضرت نزديك طلوع صبح جمعه آن روز بوده در سالى كـه اصـحـاب فـيـل، فـيـل آوردنـد بـراى خـراب كـردن كـعـبـۀ مـعـظـّمـه و بـه حـجـّاره سِجّيل مُعَذّب شدند و ولادت شريف به مكّه شد در خانۀ خود آن حضرت؛ پس آن حضرت آن خـانـه را بـه عـقـيـل بـن ابـى طـالب بـخـشـيـد و اولاد عـقـيـل، آن را فـروخـتـنـد بـه مـحـمـّد بـن يـوسـف ـ بـرادر حـَجـّاج ـ و او آن را داخل خانۀ خود كرد و چون زمان هارون شد (خَيْزُران ) ـ مادر او ـ آن خانه را بيرون كرد از خـانـۀ محمّد بن يوسف و مسجد كرد كه مردم در آن نماز كنند و در سَنَۀ ششصد و پنجاه و نُه مـَلِك مـُظـَفَّر، والى يـمـن در عـمـارت آن مـسـجـد سـعـى جـمـيـل فـرمود و الحال در همان حالت باقى است و مردم به زيارت آنجا مى روند و در وقت ولادت آن حضرت غرائب بسيار به ظهور رسيده. از حـضـرت صـادق (علیه السلام) روايـت شـده است كه ابليس به هفت آسمان بالا مى‌رفت وگوش مى‌داد و اخبار سماويه را مى‌شنيد، پس چون حضرت عيسى (على نبينا وآله و عليه‌السـلام) مـتـولد شـد، او را از سـه آسـمـان مـنع كردند و تا چهارآسمان بالا مى‌رفت و چون حـضـرت رسـول(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) مـتولد شد او را از همۀ آسمانها منع كردند و شياطين را به تيرهاى شهاب از ابواب سماوات راندند، پس ‍ قريش گفتند: مى‌بايد وقت گـذشـتـن دنـيـا و آمـدن قـيـامـت بـاشـد كـه مـا مـى‌شـنـيـديـم كـه اهـل كـتـاب ذكـر مـى‌كـردنـد، پـس عـَمـْروبـن اُمـيـّه كـه دانـاتـريـن اهل جاهليّت بود گفت:« نظر كنيد اگر ستاره هاى معروف كه به آنها هدايت مى‌يابند مردم و به آنها مى‌شناسند زمانهاى زمستان و تابستان را، اگر يكى از آنها بيفتد، بدانيد وقت آن اسـت كـه جـمـيـع خـلايـق هـلاك شـونـد و اگـر آنـهـا بـه حـال خـودند و ستاره هاى ديگر ظاهر مى‌شود، پس ‍ امر غريب مى بايد حادث شود». و صبح آن روز كـه آن حـضـرت مـتـولّد شـد، هـر بتى كه در هر جاى عالم بود بر رو افتاده بود و ايـوان كـسـرى يـعـنـى پـادشـاه عجم بلرزيد و چهارده كنگره آن افتاد و درياچۀ ساوه ـ كه سالها آن را مى پرستيدند ـ فرو رفت و خشك شد و وادى سماوه ـ كه سالها بود كسى آب در آن نـديـده بـود ـ آب در آن جـارى شـد و آتـشـكـدۀ فـارس ـ كـه هـزار سال خاموش نشده بود ـ در آن شب خاموش ‍ شد و داناترين علماى مجوس در آن شب در خواب ديـد كـه شـتـر صـعـبـى چـنـد، اسـبـان عـربـى را مـى‌كـشـنـد و از دجـله گـذشـتـنـد و داخل بلاد ايشان شدند و طاق كسرى از ميانش شكست و دو حصّه شد و آب دجله شكافته شد و در قـصـر او جـارى گـرديـد و نـورى در آن شـب از طـرف حـجـاز ظـاهر شد و در عالم منتشر گـرديـد و پرواز كرد تا به مشرق رسيد و تخت هر پادشاهى در آن صبح سرنگون شده بـود و جـمـيـع پـادشـاهـان در آن روز لال بـودنـد و سـخن نمى‌توانستند گفت و علم كاهنان بـرطرف شد و سِحْر ساحران باطل شد و هر كاهنى كه بود ميان او و همزادى كه داشت كه خـبـرهـا بـه او مـى‌گـفـت جـدائى افـتـاد و قـريـش در مـيـان عـرب بزرگ شدند و ايشان را "آل اللّه" گفتند؛ زيرا كه ايشان در خانۀ خدا بودند و آمنه (عليهاالسّلام) مادر آن حضرت گـفـت : واللّه كـه چـون پـسـرم بـر زمـين رسيد دستها را بر زمين گذاشت و سر به سوى آسمان بلند كرد و به اطراف نظر كرد پس، از او نورى ساطع شد كه همه چيز را روشن كـرد و بـه سـبـب آن نـور، قـصـرهـاى شام را ديدم و در ميان آن روشنى، صدائى شنيدم كه قـائلى مى‌گفت كه زائيدى بهترين مردم را، پس او را "محمّد" نام كن و چون آن حضرت را به نزد عبدالمطّلب آوردند او را در دامن گذاشت و گفت: شعر : اَلْحَمْدُ للّهِ الَّذى اَعْطاني هذَا الْغُلامَ الطَّيِّب اَلاْرْدانِ .