eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
9.5هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. در این حریم ذکرم یارب و یا کریم است دستم اگرچه خالیست خرجیم با کریم است کم میشود مگر از این سفره هرچه بردند؟ وقتی طرف حساب شاه و گدا کریم است بیهوده زائرانش دست کرم ندارند هرکس شد آشنای این آشنا کریم است تضمین ذکر یامن یعطی الکثیر من اوست گرچه زیاده خواهم اومنتها کریم است بااین لباس پاره فورا"مرا بغل کرد من باورم نمیشد اینقدرها کریم است نوکر غریب باشد مولا نمی پسندد گفته سه جامی آیم آقای ما کریم است اصلا " بهشت یعنی در این حرم نشستن امروز با رضاییم فردا خدا کریم است باب الجواد بودیم دیدیم کاظمینیم باب الرضا نوشته ابن الرضا کریم است هرجاکه روضه بوده بالا نشسته زهرا آنکس که برده من را تا کربلا کریم است بردند مثل نذری هرعضوی از علی را این جسم قطعه قطعه روی عبا کریم است ✍ .
آلوده دامانی به این درگاه آمد با این دل آواره آقا راه آمد غرق گنه بودم ولی کوتاه آمد یعنی به استقبال نوکر شاه آمد ای حضرت سلطان دمت گرم و دلت شاد شد خانه ام آباد پس صحن تو آباد بیچاره ی بیچاره ی بیچاره هستم من حرمت نان و نمکها را شکستم با دست خالی آمدم پر شد دو دستم فورا" صدایم کردی و پیشت نشستم من آب باید میشدم یکباره از شرم نگذاشتی معطل شوم، آقا دمت گرم دست مرا پُر کن ولیکن با درم نه بگذار پا هرجا که شد ، روی پَرم نه من میروم هرجا بگویی، از حرم نه رد میکنی هرچه، بگو این نوکرم نه تنها شدم بی کس شدم پایی ندارم من را اگر ردم کنی جایی ندارم آقا گناهانم شده بد دست و پا گیر بگذار این پرونده روی مرا زیر من را بکِش اصلا" خودت دیگر به زنجیر توقول دادی مرگ من، آقا نیا دیر هرجا کمک میخواستم ،گفتم فقط تو یاد کس دیگر نمی افتم ...فقط تو سرمایه ی من رفته ، این خروار این مُشت برگ براتم رابزن شخصا" خود انگشت خنجر زدم هربار آقا جان من از پشت مهمان نوازی کردنت آخر مرا کُشت حتی اگر ساکت شدم دادی جوابی با معرفت! شرمنده ام کردی حسابی من می روم آقا ولی بی کوله بارم یعنی هنوزم پیش تو گیر است کارم دل می کنم با روضه هایش از دیارم اصلا" نبینم کربلا را بیقرارم وقتی که اسم کربلا آمد دلم ریخت یک کاروان راهی شد و قلب حرم ریخت داده به جانان خودش، ارباب جان را دارد علمدارش هوای کاروان را حالا که دارد خیمه های او امان را ای کاش می بستند چشم ساربان را باید کجا و کی سراغش را بگیری ؟ انگشتر دستی که کرده دستگیری ✍ .
می نشینم که مرا خانهء مادر ببری تشنه ای را به لبِ چشمهء کوثر ببری با گناهی ز بهشتِ همه بیرون زده ام آمدم تا که مرا جنّتِ بهتر ببری دام را پهن کنی جلد حریمت شده ام مستحب است که در خانه کبوتر ببری نوکر تو شده ام که به خودت رو بزنم تو هم آقا شده ای که دل نوکر ببری منت خادم تو می کشم ای شاه که گفت ظرفی از خاک به دستم بده تا زر ببری در شلوغی حرم، هول جزا را زده ام در زدم تا که از آتش، همه را در ببری "هر دری بسته بود جز در پر فیض جواد" پشت این در بنشین فیض مکرّر ببری آنقدر دور ضریحت گله کردم به حسین تا مرا نیز به شش گوشه اش آخر ببری یا غریب الغربا تو شده حتی یک بار... غم خود را طرف مرقد خواهر ببری!؟ گفت زینب چقدر داد کشیدی سر من آمدی شمر به گودال مگر سر بِبَری مضطرب بود حسین، گفت به ناموس خودش برو لازم نشود دست به معجر ببری ✍ .
. با نسیمی ریختم بر هم، چه طوفانی شدم چشم پُر باران که دیدم باز بارانی شدم هرکسی که در حرم آمد رفیقش می شوی اهل هرجایم دگر امشب خراسانی شدم نوکرت هرکس که باشد چاکرش هستم رضا خاک پای لات های چاله میدانی شدم اولش جاروی تو گرد و غبارم را گرفت بعد، سقاخانه رفتم آب درمانی شدم سفره ات را پهن کردی و گداها آمدند بی تعارف وارد تالار مهمانی شدم دخل و خرج من بهم خورد، آبروی من نریخت باز کم آوردم و گفتی خودم بانی شدم تا شهادت را نگیرم، وصل زنجیر توام در حرم دیوانهء اشک سلیمانی شدم ای دوای روزهای سخت تنهایی من مبتلای روزهای سخت هجرانی شدم کربلایی! من سلامت را رساندم بر رضا ای عراقی! خوش به حال من که ایرانی شدم بیقرار کربلایم، ای اجل مهلت بده من بدون کربلا انگار زندانی شدم نذر کرده مادرت زهرا بمیرم پای تو خواب دیدم گوشه ای از روضه قربانی شدم ✍ .
. محضر شاه، بدهکار بدهکار آمد با چه وضعی همه دیدند گرفتار آمد نخریدند مرا تا که خریدار آمد بار من را بگذارید زمین، یار آمد پر من سوخت ولی شمع به پروانه رسید به من بی سر و پا آمد و شاهانه رسید تارسیدم به حرم از همه جا سیر شدم پای این سفره ارباب نمک گیر شدم وقت دیوانگی ام بود که زنجیر شدم او دعاکرده که در نوکری اش پیر شدم اگر آقا به گدا سر زده و پاداده اثر وضعی اشکی است که زهرا داده توبه ام زود شکست و دل آقام شکست بال این مرغ فراری وسط دام شکست من همانم که خودش آینه و جام شکست و طلسم من بدنام سرانجام شکست خیر من بوده اگر داشته کاری بامن زود بخشیده مرا مثل بقیه فورا" آبرو دار رضا، پرده نگهدار رضا مشتری من بیچاره به بازار رضا ماه چشمان ترم بین شب تار رضا آنکه خود آمده بالا سر بیمار رضا قول داده خود آقا که سه جا می آید کمک زائر خود روز جزا می آید خوب شد زیر عبا نوکر خود را جاداد هرکسی بود رفیق من بی کس، وا داد دست خالی به حرم آمدم و دنیا داد کربلا خواستم و زود خودش امضا داد چشم برغیر ندارم کرمش را عشق است اصلاً این مست شدن در حرمش را عشق است عبد سلطانم و دیوانه سلطان نجف کنج ایوان طلا مستم از ایوان نجف سائل کهف علی هستم و دربان نجف وقت عفو است فقط موقع باران نجف من هم افتاده ام این بار به حیدر حیدر میکشد در حرمش کار به حیدر حیدر ✍ .
چه کار خوبی کرده بودم که خدا دید جای مرا پیش علی مرتضا دید من را شبیه سیب سرخی دست چین کرد زهرا برای نوکری من را جدا دید یک اتفاق افتاد و دستم را گرفتند شرمنده بودم از گنه گفتم رضا دید زائر کند با مژّه جارو خاکها را هرکفشداری را اگر دارالشفا دید هول عذاب و گرمی محشر ندارد هرکس که برسر سایه گنبد طلا دید از طیُّ الارض این حرم چشمم صفا کرد یکجا نجف را دید و یکجا کربلا دید ماه خدا؛ افطار را صحن حسینم من از جواد ابن رضا دارم روادید * زینب تجلی خدا را در حسینش از یک نماز ظهر تا مغرب عشا دید گودال بود و چکمه تیز اراذل آیات قرآن را به زیر دست وپا دید ✍ .
. رجب را دوست دارم چون معاد است قرار عاشقان، باب الجواداست دری جز این حرم پیدا نکردم همه جای حرم،باب المراد است بغل کرده رضا آن زائری را که زخمی آمده، پای پیاده است اگرچه دور آقایم شلوغ است دل او با غلام خانه زاد است هميشه دیر افتادم به یادش همیشه حاجتم را زود داده است خدایی بی رضا عزت ندارم گدای بی رضا بی اعتقاد است سرش را فاطمه گیرد به دامن اگر مشهد کسی جان داد، شاد است بهار من امیرالمؤمنین است همان که کارها بی او کساد است مرا ایوان طلا، ایوان طلا برد نجف،روزی من هر بامداد است علی، گر ذاتِ اَلله است حتماً صفاتش را علی اکبر نماد است علی،اکبر،حسن،زهرا،حسین... آه کم آوردیم از بسکه زیاد است عبا از روی شانه راحت افتاد چه مشکل بوده این تشییع با دست پسر را روی صحراها کشاندند پدر را روی زانوها نشاندند ✍ .
از کاسه چشم، کار باید بکشم پشت درم انتظار باید بکشم ناچارشدم... هوار باید بکشم چون دست از این دیار باید بکشم من از حرم تو با چه بالی بروم یکبار نشد که دست خالی بروم یک عمر، بدون روضه ات سر نشده این باده هنوز، مست ساغر نشده بدتر شده این مریض، بهتر نشده محتاجِ دری بغیر این در نشده پیغمبر من شدی،بلالم کردی زحمت به تو دادم و حلالم کردی لطفی به فقیرِ بی لیاقت کردی با بنده ی بد، چه خوب صحبت کردی ارباب دمت گرم، محبت کردی والله به زائر خود عادت کردی من سائل این کوی و گذر می گردم آقا نگران نباش، بر می گردم بر سائل خانه ات نظر داری که من می روم از حرم، خبر داری که باید قسمت دهم... پسر داری که یک کرببلا به زیر سر داری که ای کاش که از نوکر خود دل نکنی ماه رمضان به سفره ام سر بزنی محزون شده ایم، روضه خوانیم همه دلواپس حال کاروانیم همه اما چه کنیم، ناتوانیم همه راهی است حسین و در امانیم همه باید که گذر کند حسین از سر خود یا دل بکند رباب از اصغر خود دیگر روی خاک عکس ماه افتاده برعرش کتیبه سیاه افتاده یک ولوله در دل سپاه افتاده یا فاطمه!قافله به راه افتاده مادر به زمین گوهر نایاب بریز پشت‌سر دختران خود آب بریز ✍ .
🔰الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ ۖ وَاللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَفَضْلًا ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ (سوره بقره _۲۶۸) 👿« شما را وعده فقر و بی‌چیزی دهد ، و ؛ 🕋 و به شما وعده آمرزش و احسان دهد، و خدا را رحمت بی‌منتهاست و (به همه امور جهان) داناست.»
صابرطبقی : سلام دوستانی که می‌خواهند به گروه مجمع مداحان مطلب یا پست به اشتراک بگذارند به پیوی ارسال نمایند اجرکم عندالله
مناجات با خدا در سحر ⚪️خدایا 🔘به امید آمده ام ، خانه خرابم نکنی... ⚪️همه کردند جوابم، تو جوابم نکنی... 🔘بارها آمده ام ، باز مرا بخشیدی... ⚪️با کلام " برو " ، این بار خطابم نکنی... 🔘به گمان دگران ، بنده ی خوبی هستم... ⚪️پیش چشم همه عاری ، ز نقابم نکنی... 🔘گر قرار است بسوزم، بزن آتش اما... ⚪️جلوی مردم این شهر عذابم نکنی.... ┄┅─✵🌒✵─┅┄
حـاجی نـگران نباش پـشت آقـا هـستیم تـا آخـرش ✋🏼 حـاجی دعا کن برامون
💠 روز 💠 💎 توصیه‌ای برای مبلغان ومداحان 🔻 امام علي عليه‌السلام: من نَصَبَ نَفسَهُ لِلنّاسِ إماما فعَلَيهِ أن يَبدَأ بِتَعليمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعليمِ غَيرِهِ، و ليَكُن تَأديبُهُ بِسيرَتِهِ قَبلَ تَأديبِهِ بِلِسانِهِ ✳️ هر کسی كه خود را پيشواى مردم قرار دهد، بايد پيش از آموزش ديگران به آموزش خود بپردازد و پيش از آن كه به زبان تربيت كند، باید با كردار و رفتارش تربيت نمايد. 📚 بحارالأنوار: ۲/۵۶/۳۳ ‌ ‌
|⇦•کنج قفس پر و بالم... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس حاج مجتبی رمضانی•✾• کنج قفس پر و بالم شکسته بغضی عجیب روی قلبم‌ نشسته‌ دیگه شدم‌ من از این دنیا خسته خسته تر از خسته، حاله منه غربت وغم‌ توی اقباله منه روضه ی من روضه ی کرب وبلاست این زندون مثل گودال منه درست مثل عمه زینب دعا میخونم‌ تو دلِ شب خَلِّصنی یارب یارب... غریبی بس مرا دلگیر داره فلک برگَردَنُم زنجیرداره گفت فلک از گَردَنُم زنجیر بردار که غربت خاک‌دامن‌گیر داره *میگه: وقتی چهار تا غلام اومدن بدن رو بردارن دیدن خیلی سنگینه، گفتن: آقایی که این همه سال زندان بوده، نباید اینقدر سنگین باشه، اومدن‌ روپوش رو کنار زدن؛ دیدن هنوز غل و زنجیر به دست وپاشه ... یه‌ جای دیگه هم بود، سهل بن سَعد ساعدی میگه: امام زین العابدین من‌ رو صدازد: گفت:سَهل! یه پارچه ای داری؟ گفتم برا چی؟ گفت: سهل! این زنجیری که به گردنمه خیلی محکمه، سهل! یه تیکه پارچه زیر زنجیر بذار، میگه: اومدم زنجیر رو بالا آوردم، دیدم خون از زیر زنجیر میاد، پارچه رو‌ گذاشتم از من تشکر کرد... گفتم آقا وظیفه ام بود اگه امری، دستوری دارین انجام بدم، گفت: سهل! برو‌ نیزه دار رو ببین بهش بگو‌ این سَرهارو‌ جابه جا کنه، این مردم دارن به بهانه‌ ی نگاه کردن به سرهابه زن بچه ی ما نگاه میکنن...* تیر ه شده دیگه این روزگارم زخم زبون برده صبر و قرارم این دم‌ آخری نیست کسی کنارم سهم من از دنیا جسارته تحملِ رنج اسارته گریز روضه ام شد شام بلا از این به بعد عین روایته شام‌ و بلا و ازدحامش زینب وسنگِ روی بامش چی بگم از بزم‌ حرامش خَلِّصنِی یا رب یارب.. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
|⇦•میریم هممون یه روز... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس کربلایی سیدمهدی حسینی•✾• میریم هممون یه روز یه جایی تنها میمونه تموم زندگی مون اینجا گفتند که فرموده امامِ کاظم إنّ العُقَلاءَ زَهِدُوا في الدنيا عقل میگه عاشق باش عشق میگه عاقل شو از هر کی جز حسین غافل شو دارم ضریحِ تو، توی بغل حسین فَرّوا اِلی الحَرم فَرّو اِلی الحسین ما لحظه ی مرگ به جای اِنّالِلّه می گیم به قربانِ ابا عبدالله چشمای بد از سینِ زنات دور باشه لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّه دنیا به تو خیلی وقته بدهکاره عالم زیرِ دین علمداره امشب به ما بذار قدری محل حسین فَرّوا اِلی الحَرم فَرّو اِلی الحسین ای یار دلم و یاردلم و یاردلم کس و کار دلم مارا احدی جز تو خریدار نَبُود غیر از تو کسی فکر گنهکار نَبُود اینقدر تو را صدا نمیزد آقا این بی سر و پا اگر گرفتار نبود دستم به دامانت، خیلی گرفتارم خیلی بدم اما دوسِت دارم ما رو ببر حرم قبل از عَجَل حسین فَرّوا اِلی الحَرم فَرّو اِلی الحسین ای یار دلم و یاردلم و یاردلم کس و کار دلم
. صدا میاد داره از کجا میاد به گوشم این صدا آشنا میاد صدای آه میاد از تو  قتلگاه انگاری مادره میکنه نگاه سوا سوا میزدن حرومیا یکی با سنگ پیر مردا باعصا وای از تنت تو رو دوره کردنت واسه ی یه مشتی گندم زدنت شمر که رسید سمت گودال میدوید چکمه رو سینه گذاشت مو رو کشید 😭😭😭😭 با خنجرش پیش چشم مادرم سر داداشم و از قفا برید هی میزدن هی پیاپی میزدن دم آخر سر تو رو نی زدن وای از  تنت تیکه تیکه بدنت افتاده به زیر نعل مرکبا به روی خاک بدن خون پره چاک سر تو شد زینت روو نیزه ها ✍ .👇
. علیه السلام ▪️▪️▪️ بین هجومی از خفقان در سیاه چال پیچیده باز صوت اذان در سیاه چال درپشت ابر کینه ی ظلمت پرستها خورشید کرده چهره نهان درسیاه چال قلبی که قبله ی همه عشاق عالم است افتاده است از ضربان در سیاه چال ای ماه روزه دار خدا، با لبان تو هر روزِ سال شد،رمضان درسیاه چال دارد به حال وروز تو خون گریه میکند زخمی که باز کرده دهان،درسیاه چال لب تشنه بودی و سر تو داد میزدند خولی وشمر وزجر وسنان در سیاه چال چرخید با اصابت هرتازیانه ای دور سرت زمین و زمان در سیاه چال با اقتدا به حضرت مادر نماز را این بارهم نشسته بخوان در سیاه چال ما نان ز دستهای کریم تو میخوریم گرد از عبای خود بتکان در سیاه چال سهم دعای هرشب عجل وفاتی ات شدغربت و سپردن جان درسیاه چال ▪️▪️▪️ ✍ .