eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.6هزار دنبال‌کننده
10.3هزار عکس
14.2هزار ویدیو
1.2هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦• روضه و توسل ویژۀ شام غریبان ِحضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• تفسیر عشق درس الفبای کربلاست لب تشنه خضر در پیِ صحرای کربلاست باز این چه شورش است که در خلقِ عالم است نیل و فرات تشنۀ موسایِ کربلاست عیسی به عرش رفت، ولی روضه خواند و گفت: عریان به روی خاکِ مسیحایِ کربلاست باید علی شود، زکریّای کربلا وقتی که روی نِی، سر یحیایِ کربلاست بعد از گذشت این همه سال از شهادتش خلقت هنوز ماتِ مُعمّایِ کربلاست ای باخبر ز سرّ معما شما بگو ای روضه‌خوانِ ناحیه، آقا شما بگو *ما هر چی بلد بودیم تو این چند شب گفتیم. هر کی به اندازه ارتباطش با امام حسین از حالا به بعد می تونه گریه کنه....* آهی بکش به باد بده دودمان ما شعری بخوان که شعله بیفتد به جان ما صمصامِ انتقام، خدا صبرمان دهد یک شب اگر شما بشوی روضه‌خوانِ ما تاریخ را ورق بزن از کربلا بگو برگرد، چارده سده پیش از زمان ما این خون نوشته‌ای که تو خواندیش ناحیه این بی‌کسی که باد فدایش کِسانِ ما این روضه‌های باز، که با السّلام‌هاش لکنت گرفته است، سراپا زبان ما شأن نزول کیست که خون گریه می‌کنی؟ ای کاش دشنه بگذرد از استخوان ما ارباب مقتل، عازم آن سوی نیزه‌هاست ای وای بر دلم، سندش روی نیزه‌هاست آقا نوشته‌اند که جدت کفن نداشت گیرم کفن نبود، چرا پیرهن نداشت؟ از پای‌کوب اسب سواران شنیده‌ام بُردند روی نیزه سری را که تن نداشت پیچیده بود در خودش از آتشِ عطش داغی که داشت در جگر خودِ حسن نداشت انگشتری که با خودش آورده بود کو؟ ای کاش هیچ وقت عقیق یمن نداشت *همه دستارو بیارید بالا. حسین... صدات قطع نشه. حسین... حسین... حسین... قربون اسمت که دل رو زیر و رو می کنه. ان شاءالله هیچ وقت خواهری رو کنار بدن برادر نبینی. هی میگفت داداشم! کی لباست رو غارت کرده؟ داداش! کی موهات رو نامرتب کرده؟ داداش! دلم خوش بود یه انگشتری داری، داداش! کی انگشتت رو بریده؟ "کاش شماها امشب بودین کربلا کمک زینب می کردید" همچین که گریه می کرد دید یه دستی اومد رو شونه اش برگشت دید سکینه است. هی میگه: عمه این بدن کیه؟ عمه! بلند شو بریم بابام رو پیدا کنیم. چرا اینجا نشستی؟ این بدن کیه براش اینجور گریه میکنی؟ صدا زد: سکینه جان! بشین عمه. این بدن، بدن بابات حسینِ. حسین.... امشب همه ی مَردم با یه دنیا گرفتاری اومدن تو روضه، میگن ما کسی رو جز حسین نداریم، بریم حرف مون رو به آقامون بگیم. اما تا میان روضه، حرف مصیبتش میشه همه غصه ها یادشون میره. همه امشب اومدن بگن: امان از دلِ زینب... امشب اگه من بخوام روضه بخونم همین اوج روضه است. خدا انشاءالله هیچ کسی رو از بالا پایین نیاره. از مدینه وقتی بیرون زد، هر جا منزل می کردن جوانای هاشمی دور عمه رو می گرفتند. یه دستش رو علی اکبر می گرفت یه دستش رو قاسم می گرفت. عباس رکاب می گرفت تا زینب پایین بیاد. "درگوشی بهت بگم: خبر داری نامحرما دور زینب رو مثل امشب گرفتند؟" یاالله. خیلی خسته شد زینب. دونه دونه بچه هارو جمع آوری کرد. از اینجا روضه بخونم...* بیش از ستاره زخم و فلک در نظاره بود دامان آسمان ز غمش پر ستاره بود یک خیمه نیم سوخته، شد جای صد یتیم چیزی که ره نداشت درآن خیمه، چاره بود در زیر پای اسب، دو کودک ز دست رفت چون کودکان پیاده و دشمن سواره بود یک رخ نمانده بود که سیلی نخورده بود در پشت ابر، چهره ی هر ماهپاره بود از دست ها مپرس که با گوش ها چه کرد از مشت ها بپرس که با گوشواره بود *"می خوای روضه بشنوی شام غریبان؟..." میگه بچه ها می دویدن تو این بیابونا. دیدم یه دختری دامنش آتش گرفته. با عجله دویدم. آتش دامنشو خاموش کردم. داره می ترسه و می لرزه. گفتم: دخترجان! ناراحت نباش من نیومدم آزارت بدم، میخوام آتش دامنت رو خاموش کنم. همچین که آتش دامنش رو خاموش کردم یه نگاه کرد گفت: آقا میشه یه مقدار به من آب بدید؟ "شام غریبانه ، اگه مردا داد نمی زنن بگم زنا برا رقیه داد بزنن" میگه سپرم رو آب کردم، آب رو گرفت دستش، می لرزه اما آب نمی خوره... گفت: آقا! میشه به من بگی قتلگاه کدوم طرفِ؟ گفتم: دختر آبت رو بخور... قتلگاه رو برای چی میخوای؟ گفت: آخه بابام هنوز تشنه است،هنوز آب نخورده...* .
|⇦• روضه و توسل ویژۀ شام غریبان ِحضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• یه روز یه باغبون بود که خیلی مهربون بود یه باغی داشت که عشقِ زمین و آسمون بود یه روز یه عده گلچین گلخونه شو سوزوندن میون اون همه گل سه چهار تا غنچه موندن تو غنچه های لاله یه غنچه بود سه ساله همیشه غرق شبنم همیشه غرقِ ناله یه عده می رسیدن دنبالش می دویدن الهی بمیرم اون رو رو خارا می کشیدن یه شب تویِ خرابه خواب بود و خوابِ گل دید صدای ناله ی اون به آسمونا رسید یه وقت تو گریه هاش دید دَرِ خرابه وا شد *میدونی چی شد؟..* سَرِ گل رو آوردن خرابه کربلا شد سرو گذاشت رو زانوش زبون به شکوه وا کرد عزیز من گل من کی سرتو جدا کرد *حسین.... خدا ان شاءالله؛ هیچ خانواده ای رو آواره بیابونا نکنه. امشب تک و تنهاست زینب. سکینه رو سوار کرد. زین العابدین رو سوار کرد. رباب رو سوار کرد. عمه قربونتون بِره. منم بی برادر شدم. عزیزایِ منم کشتن. دورتون بگرده عمه. دونه دونه رو همه رو سوار کرد. دونه دونه شونو محبت کرد. اما همچین که همه رو سوار کرد یه نگاه کرد دید کسی نیست کمکش کنه. همچین که دور و برش رو نگاه کرد دید نه خبری از عباس هست.نه از بنی هاشم ها خیری هست، صدا زد: علی اکبر! کجایی ببینی عمه جانت تنهاست،میخوام سوار بر محمل بشم...همه رو سوار کرد... عاقبت شتر جلوش زانو زد.* ميان این همه دشمن چو بي كسم ديدند *یه سوال کنم ازت؟ اگه یه وقت خواهرت، مادرت گریه کنه یه نفر لبخند بزنه چکار می کنی؟* میان این همه دشمن چو بی کسم دیدند به اشک بی کسی ام ناکسانه خندیدند -- از سر نی حرف می زنه، نگاهِ تو با دل من تو به این نیزه دار بگو، دور نشه از محمل من من فدات شم هلالِ من یه نگاه کن به حالِ من دلِ زینب، تو موهات خونه کرده.... آخه زُلفِ تو رو، فاطمه شونه کرده.... *از ابتدایِ نفس تا انتها... فریاد بزن: یا حسین...در و دیوار فردای قیامت گواهی میده، زن ، مرد، پیر ، جوون. تموم شد، شام غریبانه...حسین.... ___. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
⇦🕊*روضه و توسل جانسوز عرفه 94_ حجت الاسلام ┄┅═══••↭••═══┅┄ حالا که من از حرم دورم درمونم صبر ، اخه مجبورم .... یه سلام میدم با حسرت طرف کربلا آرزو دارم بمیرم عرفه کربلا .... غم کربلا ... منو میکشه ... دل من فقط .... تو حرم خوشه لبیک یا حسین .... هر کی یکبار کربلا رفته ... بطلب ما رو آقا هر هفته ... مگه ما نوکر نبودیم،رزقمونُ بده ... مگه ما گریه نکردیم،مادرت شاهده ... گریه می کنم ... بیا و ببین مادرت میگه به من آفرین ... لبیک یا حسین .... *امسال عرفه مهمون کی هستیم؟!!اینم بگمو دعا رو شروع کنیم ....* (ساقی دل رو بیقرارش کن به حسین ما رو یه سفارش کن ....) 2 سر و کار سینه زن ها با ابوفاضلِ حتی ذکر ارمنی ها یا ابوفاضلِ دستای قلم ... دستمو بگیر .... صاحب علم ... دستمو بگیر .... لبیک یا حسین ....... ________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ حالا که من از حرم دورم  درمونم صبرِ آخه مجبورم  یه سلام میدم با حسرت طرف کربلا  آرزو دارم بمیرم عرفه کربلا  غم کربلا من و می کشه  دلم من فقط تو حرم خوشه  حسین وای  صل الله علیک یا اباعبدالله  بابی انت و امی یا ثارالله  می دونم نوکری بلد نیستم  می دونی این قدا که بد نیستم  هر چی باشم گریه کنم  هر چی باشم سینه زنم  هر جایی که روضه به پاست یه پای ثابتش منم  سفره داره کرمی سایه ی سرمی مهربون تر از مادرمی  ابی عبدالله، ابی عبدالله ...  --  هر کی یک بار کربلا رفته  بطلب مارو آقا هر هفته  مگه ما نوکر نبودیم رزقمون رو بده  مگه ما گریه نکردیم مادرت شاهده  سینه می زنم بیا و ببین  مادرت میگه به ما آفرین  حسین وای  ساقی دل رو بی قرارش کن  به حسین ما رو یه سفارش کن  سرو کار سینه زن ها با ابوفاضلِ  ذکر حتی ارمنی هایا ابوفاضلِ  دستای قلم دستم و بگیر  صاحب علم دستم و بگیر  حسین وای 
⇦🕊*روضه و توسل جانسوز عرفه 94_ حجت الاسلام ┄┅═══••↭••═══┅┄ حالا که من از حرم دورم درمونم صبر ، اخه مجبورم .... یه سلام میدم با حسرت طرف کربلا آرزو دارم بمیرم عرفه کربلا .... غم کربلا ... منو میکشه ... دل من فقط .... تو حرم خوشه لبیک یا حسین .... هر کی یکبار کربلا رفته ... بطلب ما رو آقا هر هفته ... مگه ما نوکر نبودیم،رزقمونُ بده ... مگه ما گریه نکردیم،مادرت شاهده ... گریه می کنم ... بیا و ببین مادرت میگه به من آفرین ... لبیک یا حسین .... *امسال عرفه مهمون کی هستیم؟!!اینم بگمو دعا رو شروع کنیم ....* (ساقی دل رو بیقرارش کن به حسین ما رو یه سفارش کن ....) 2 سر و کار سینه زن ها با ابوفاضلِ حتی ذکر ارمنی ها یا ابوفاضلِ دستای قلم ... دستمو بگیر .... صاحب علم ... دستمو بگیر .... لبیک یا حسین ....... ________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ حالا که من از حرم دورم  درمونم صبرِ آخه مجبورم  یه سلام میدم با حسرت طرف کربلا  آرزو دارم بمیرم عرفه کربلا  غم کربلا من و می کشه  دلم من فقط تو حرم خوشه  حسین وای  صل الله علیک یا اباعبدالله  بابی انت و امی یا ثارالله  می دونم نوکری بلد نیستم  می دونی این قدا که بد نیستم  هر چی باشم گریه کنم  هر چی باشم سینه زنم  هر جایی که روضه به پاست یه پای ثابتش منم  سفره داره کرمی سایه ی سرمی مهربون تر از مادرمی  ابی عبدالله، ابی عبدالله ...  --  هر کی یک بار کربلا رفته  بطلب مارو آقا هر هفته  مگه ما نوکر نبودیم رزقمون رو بده  مگه ما گریه نکردیم مادرت شاهده  سینه می زنم بیا و ببین  مادرت میگه به ما آفرین  حسین وای  ساقی دل رو بی قرارش کن  به حسین ما رو یه سفارش کن  سرو کار سینه زن ها با ابوفاضلِ  ذکر حتی ارمنی هایا ابوفاضلِ  دستای قلم دستم و بگیر  صاحب علم دستم و بگیر  حسین وای 
۱۳ سینه زنی زیبا ویژۀ شبِ جمعه و حلول ماه پر فیض رجب المرجب به نفسِ سید محمد ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ پشتِ سر یه بیابون سرابه پشتِ سر همه درد و عذابه پشتِ سر همه پُلا خرابه رو به ‌رو حسینِ آرزو حسینِ آبرو حسینِ ... کمکم کن ، خیلی بدی کردم کمکم کن ، بزار که برگردم یا رفیق من لا رفیق له یا طبیبَ من لا طبیب له یا حبیبَ من لا حبیب له __ دستامه به نخِ پرچمِ تو اشکامه بارونِ ماتمِ تو عمريه تویِ سینه مِ غم تو تو بدیمو دیدی اما چشم پوشیدی آبرو خریدی ... کمکم کن دلم خونه کمکم حالم پریشونه یا رفیق من لا رفیق له یا طبیبَ من لا طبیب له یا حبیبَ من لا حبیب له ۱۳
۱۳ سینه زنی زیبا ویژۀ شبِ جمعه و حلول ماه پر فیض رجب المرجب به نفسِ سید محمد ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ پشتِ سر یه بیابون سرابه پشتِ سر همه درد و عذابه پشتِ سر همه پُلا خرابه رو به ‌رو حسینِ آرزو حسینِ آبرو حسینِ ... کمکم کن ، خیلی بدی کردم کمکم کن ، بزار که برگردم یا رفیق من لا رفیق له یا طبیبَ من لا طبیب له یا حبیبَ من لا حبیب له __ دستامه به نخِ پرچمِ تو اشکامه بارونِ ماتمِ تو عمريه تویِ سینه مِ غم تو تو بدیمو دیدی اما چشم پوشیدی آبرو خریدی ... کمکم کن دلم خونه کمکم حالم پریشونه یا رفیق من لا رفیق له یا طبیبَ من لا طبیب له یا حبیبَ من لا حبیب له ۱۳
|⇦• ویژۀ شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام با نوایِ حاج حسین سیب سرخی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ "اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ" «اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً» یابن الحسن .. یا ایها الکریم ببین بی بضاعتم مهمانِ نامناسبِ ماهِ ضیافتم دیدم که بار رحمتِ عام است آمدم هرگز به رویِ من نزدی بی لیاقتم لطف تو بود این که مرا پرده در نمود با عفو خویش بس که نمودی بد عادتم گفتم حسین توبۀ من هم قبول شد مثل همیشه می کند آقا شفاعتم حسین .. هر بار بر محاسن خود دست میکشی موی سپید مادرم آید به یاد من حرفی نمی زنی فقط گریه میکنی امشب برس عزیز دل من به داد من مانند مویِ خویش دلم را به هم نزیر خون شستن از سرت چقدر کار میبرد آن شب بگو چرا وسطِ غسل مادرم دیدم که فضه پارچه بسیار میبرد پا بر زمین مکوب دلم شور میزند ماندم که زهر با جگر تو چه کرده است مرهم برای زخم تو درمان نمیشود شمشیر با شکافِ سر تو چه کرده است شمشیر با غلاف که فرقی نمیکند هر دو برایِ زخم زدن ساخته شدند در کوچه دست مادر و در کوفه فرق تو اینها برای کشتن من ساخته شدند *آماده ای ناله ت رو رها کنی .. اما میان این همه ابزارهای جنگ بر خنجری که کند شده اکتفا کنند آداب ذبح را که رعایت نمیکنند آنقدر میزند که سر را جدا کنند امشب علی بوسید چشم مست عباس دست حسینش را سپرده دست عباس امشب سخن از هر دری می گفت مولا از قطعه قطعه پیکری می گفت مولا امشب حکایت از یزید و ملک ری بود صحبت ز قرآن خواندن سر رویِ نی بود *شب جمعه ست بریم گودال ..* چکمه بردار از این سینه رها کن مویش حرمتِ کعبه ی من جز به پرستیدن نیست کمتر از بوسه به این حجم گلو کم لطفیست بوسه گاهِ عَلَوي جايِ خراشيدن نيست زينتِ دوشِ نبي را همه بُرديد ز ياد به خدا اين بدنِ اسب دوانيدن نيست خودش از داغ ِ جگرسوز ِ عطش سوخته است آي خورشيد برو موقع تابيدن نيست مادرش مويه كنان خاك به سر مي ريزد دست و پا مي زند او موقع خنديدن نيست همه دعوا سرِ يك پيرهنِ پاره شده است مبرش خاكِ زمين جامه ی پوشيدن نيست غارت او كه كفافِ همه لشگر ندهد چاره اش ريختن و بردن و پاشيدن نيست شاعر: لباس کهنه بپوشید، زیر پیرهنش مگر که بر نکشد خصم بدمنش ز تنش لباس کهنه چه حاجت؟ که زیر سمِّ ستور تنی نماند که پوشند جامه یا کفنش *نیره شکسته ها رو کنار زد ..شمشیر شکسته ها رو کنار زد .. رسید بالاسرِ یه بدنی .. دید بدن پاره پاره ست ..* مادرش آمده گودال نچرخان بدن استخوان های گلویش ز قفا ریخت بهم *شب جمعه ست همه رو دو کنده ی زانو دست روی سینه یه سلام به آقا و مولامون بدیم .. همه گذشتگان ، مدافعان حرم ، حاج قاسم سلیمانی و دیگر شهدا همه فیض ببرن ..* السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ____________ .
|⇦• ویژۀ شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام با نوایِ کربلایی محمد حسین پویانفر •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ آفریده شدم برایِ علی تا بیفتم به دست و پای علی این که ما از چه آفریده شدیم علتش هست خاک پای علی جانِ ما بندگان ندارد بها جان پیغمبران فدای علی صد هزار آفتاب می ریزد با تکان خوردن عبای علی هم علی می شود علیِ خدا هم خدا می شود خدایِ علی هم صدای علی صدای خدا؟ هم صدای خدا صدای علی؟ هم نشسته علی به جای خدا هم نشسته خدا به جای علی هر کسی که شود گدای حسین میشود شامل دعایِ علی حاجتم بود فقط هوایِ نجف قبله ام گنبدِ طلای علی عالم و آدم و همه ذرات ای فدایِ نخ عبای علی کل خلقت فداییِ زهرا میشود فاطمه فدای علی ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین سی سال میشود که فقط آه میکشم با مشک اشکِ چشم خود از چاه میکشم سی سال میشود که مرا پیر کرده اند از زندگی و جان و جهان سیر کرده اند سی سال میشود که دلم غم گرفته است بعد از فراق فاطمه ماتم گرفته است آری ، سی سال میشود که عزادار مانده ام آری ، سیاه پوشِ غم یار مانده ام سی سال استخوان به گلو گریه کرده ام با چشم خار رفته فرو گریه کرده ام سی سال این نگاه مرا تیره کرده اند چشم مرا له راهِ اجل خیره کرده اند سی سال رنگِ خواب خوشی را ندیده ام آبی نخورده ام مگر آبِ دو دیده ام سی سال مثلِ شمع سحر آب میشوم در روضه های فاطمه از تاب رفته ام سی سال یاد آن گل صد برگ کرده ام هر لحظه از خدا طلبِ مرگ کرده ام سی سال وقت گریه ی بر روضه ی فدک بر زخم بی کسی خودم ریختم نمک سی سال روضه خوانِ غروب مدینه ام گریه کن قدیمی بازو و سینه ام سی سال پیش ، یار مرا بی هوا زدند در پیش هر غریبه و هر آشنا زدند آن روزها که دست مرا صبر بسته بود در بین کوچه بازوی یارم شکسته بود غم همین بس که مغیره به علی میخندد آن غلافی که به تو زد به کمر میبندد .. چشمایِ نیمه جانشُ باز کرد ، با همون جوهرِ کم صداش فرمود به غیرِ بچه های فاطمه کسی تو حجره نمونه .. همه آروم آروم بیرون رفتن ، دید عباس داره میره صدا زد باباجان تو بمان .. اونی که از همه بیشتر گریه میکنه زینبِ .. اونی که از همه بی تاب ترِ زینبِ .. اونی که برادرا دورش جمع شدن تا تاب بیاره زینبِ .. اونی که علی هم نگرانشِ زینبِ .. گفت بابا داری میری منو به که میسپاری ؟! گفت عزیزِ دلم برادرهات هستن ، عرضه داشت نه همه ی اینا سایه ی سرِ من ، اما منِ زینب کفیل میخوام .. دو تا دستایِ نیمه جانشُ بالا آورد ، دستِ زینبش رو تو دستایِ عباس گذاشت .. بریم کربلا ؟! .. شب جمعه ست .. یه ساعتی رسید همین زینب صدا زد :* منی که سایه ام را مردم کوچه نمیدیدند منی که شش برادر داشتم حالا نظر خوردم به نانِ کوچه و خرمایِ مردم لب نزد زینب میانِ کوفه هرچه خوردم از دست پدر خوردم نمی دانم تو می بینی که جایی را نمی بینم؟ غروبی داشتم میرفتم از خانه به در خوردم منه پیرده نشین را محملِ بی پرده ای دادن به هرجا که گذر کردم چقدر از رهگذر خوردم تو و پیراهن پاره ، من و این چادر پاره تو سنگ از صد نفر خوردى ، من از صدها نفر خوردم ببین این روزها پیراهنم هم رنگ عوض کرده فقط گرما نخورده بودم آنهم آنقدر خوردم شاعر : علی اکبر لطیفیان هر جا هستی صدای منو میشنوی بلند و یک صدا ناله بزن ، ای حسین .... .
@babolharam_ir1_22763602.mp3
زمان: حجم: 1.54M
⇦🕊*روضه و توسل جانسوز عرفه 94_ حجت الاسلام میرزامحمدی *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ حالا که من از حرم دورم درمونم صبر ، اخه مجبورم .... یه سلام میدم با حسرت طرف کربلا آرزو دارم بمیرم عرفه کربلا .... غم کربلا ... منو میکشه ... دل من فقط .... تو حرم خوشه لبیک یا حسین .... هر کی یکبار کربلا رفته ... بطلب ما رو آقا هر هفته ... مگه ما نوکر نبودیم،رزقمونُ بده ... مگه ما گریه نکردیم،مادرت شاهده ... گریه می کنم ... بیا و ببین مادرت میگه به من آفرین ... لبیک یا حسین .... *امسال عرفه مهمون کی هستیم؟!!اینم بگمو دعا رو شروع کنیم ....* (ساقی دل رو بیقرارش کن به حسین ما رو یه سفارش کن ....) 2 سر و کار سینه زن ها با ابوفاضلِ حتی ذکر ارمنی ها یا ابوفاضلِ دستای قلم ... دستمو بگیر .... صاحب علم ... دستمو بگیر .... لبیک یا حسین
. بنای سوختن امشب اگر.. و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ بنای سوختن امشب اگر نداشته باشد چه بهتر است که پروانه پر نداشته باشد نه سرزنش نکنید، این دلی که سوخته شاید به غیر آه کشیدن ، هنر نداشته باشد هنوز آب نخورده‌است خاک خشک دل من بعید نیست درختم ، ثمر نداشته باشد خدا نیاورد ، آنکه ز چشم یار بیفتد خدا کند که ز ما دست بر نداشته باشد هزار نافله خواندن به هیچ کار نیاید اگر به بندگی ما نظر، نداشته باشد شبانه بر سر و سینه‌زدن، چه فایده دارد ضرر نمود کسی که سحر، نداشته باشد چه خاک بر سر خود میکند کسی که سحرگاه به قدر بال مگس، چشمِ تَر، نداشته باشد *آقا شیخ جعفر شوشتری میفرماید نگید شبِ علی اکبر بگید شب جون دادن حسین .. واقعا هم اگر زینب نیومده بود حسین اونجا جون میداد .. همچین که بی بی اومد و دست گذاشت رو سر شونۀ حسین .... آقا امام حسین یه جونِ دوباره ای گرفتو پاشد ؛ خواهرم تو اینجا چیکار میکنی ..* فقط اجازه بده، پیش خانه‌ات بنشینم بد است که شاه، گدا پشت در نداشته باشد مرا بغل کن و، با بوسه غرق عاطفه‌ام کن شبیه آن پسری که، پدر نداشته باشد چقدر ندبه بخوانیم و أینَ أینَ بگوییم روا نبود دعاها اثر، نداشته باشد تو را به حنجر خشک حسین فاطمه برگرد بیا که شیعه دگر خون جگر، نداشته باشد 👇
. میبینی که حالم ، چه بد حالیه.. و توسل به حضرت علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ میبینی که حالم ، چه بد حالیه سر به زیر اومدم ، دست من خالیه شده گردنم کج ، که راهم‌ بدی بی‌پناه اومدم ، تا پناهم بدی ازم رو نگیر ، شرمسارم کنارم بمون ، کم نیارم تو داری مثل من ، ولی من به جز تو کسی رو ، ندارم درسته خرابم ، عذابم نکن پیش خوبایِ عالم ، خرابم نکن نبر آبروم و ، پناهم بده سر به راهم کن و ، سوز و آهم بده نمیخوام که از تو ، جداشم میخوام توی راهت ، فداشم اگه آخر عمرمه ، کاش عاشورا فقط ، زنده باشم باباش اومده ، با قد خم شده سایۀ یک علی ، از حرم کَم شده نخندید بهش ، که عزاداره این خنده مرحم واسه اون ، که جا خورده نیست حسین و صدا زد ، علی حیف صداش تو شلوغی‌ها ، گم بود میگن که غریبونه ، جون داد خداحافظیش ، زیر ثُم‌ بود جوونا بیاید که ، حسین ماتشه تیکه تیکه شده ، وقت خیراتشه بیاید که داره ، فاطمه میرسه اونقده پخشه که ، به همه میرسه کنار تنت ، پاره پاره شکسته شده ، داغ داره زیر بازوهاش و ، بگیرید حسین نایِ رفتن ، نداره شاعر: 👇
. ای لَبَت خشک‌تر از .. و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ای لَبَت خشک‌تر از ساحل دریا پسرم خجلم از تو نشد آب محیا پسرم دیدی آخر همه زانو زدنم را دیدن کمکم کن منِ افتاده ز پا را پسرم مثل تسبیح تنت یکصدویک دانه شده با تنت ذکر گرفتم که خدایا پسرم چه داغی نشوندی ، تو دل من نمون روی خاکا ، با این بدن پاشو بار دیگه ، قدم بزن برای بابا .. دل از دیدن تو ، نمیشه سیر بابات اومده ، ناتوان و پیر ببین خم شدم ، دستمو بگیر عصای بابا .. از خیمه رفتی و ، بردی دل منو دریای من گرفت ، غم ساحل منو میگردم از غمت ، دشت ستاره رو پیدا نمیکنم ، اون جسم پاره رو پر از سوت و کف شد ، دور و برت زمین میخورم ، پیش پیکرت سرم خم شد از غم ، روی سرت نفرین به دنیا .. گل من چه پرپر ، آوردنت گلابم چقد بد ، فشردنت عبا کم اومد واسه ، بردنت ای اِرباً اِربا .. نامرد مردما ، بدجور کشتنت هی جمع میکنم ، منها میشه تنت پاشو نگات کنم ، حتی یه بار علی بابای پیرتو ، تنها نذار علی بهاری که دیده ، خزونشُ نفس‌هاش بریده ، اَمونشُ نشسته کنار ، جوونشُ روضه میخونه .. حسین مونده با ، سوز گریه‌هاش علی و ، پریشونی باباش کسی دل ، نمی‌سوزونه براش دلش چه خونه .. ای میوۀ دلم ، وقت رسیدنت این لشکر حسود ، از شاخه چیدنت از داغ دیدنت ، موهام سفید شده تو زخم خوردیُ ، بابات شهید شده شاعر: داود رحیمی میخوام أِربأ اربا رو برات معنا کنم .. میدونی یعنی چی؟! همچین که افتاد رو گردن اسب؛ تا شمشیر به فرقش زدن این خون ها داره جاری میشه خودشُ انداخت رو گردن اسب که نیفته؛ این خونا اومد جلو چشم اسبُ گرفت اسب تربیت شده‌ست باید برگرده سمت خیمه‌ها .. اما راهُ اسب گم کرد .. عوض این که بره سمت خیمه‌ها رفت توو دشمن گفتن برین کنار تا بیاد.. کوچه رو باز کردن،این طرف و اون طرفه کوچه... کوچه باز کردن ، شمشیرا رو آوردن هرکی هرچی داشت رفت آورد؛ یهو ابی‌عبدالله دید این نیزه‌ها داره بالا میره؛ شمشیرا داره بالا میره... یا اللّه حرفم تمام؛ اینجا یه جا بود تو کوچه یه جوون گیر افتاد، اما یه جوون دیگرم من سراغ دارم توو یه کوچۀ دیگه گیر افتاد ... اینجا فرقش اینه، این جوون مَرده میتونه تحمل کنه اما اون جوون... همچین که این دست رفت بالا مادر ما نقش زمین شد.... 👇