eitaa logo
آموزش مداحی/اشعار مناسبتی
8.1هزار دنبال‌کننده
196 عکس
485 ویدیو
157 فایل
آموزش تحریر و صدا سازی آموزش مناجات خوانی آموزش روضه خوانی آموزش نوحه خوانی آموزش مولودی خوانی آموزش فیش نویسی آموزش دستگاه ها صفر تا صد مداحی رو با ما باشید تبلیغات سفیــــر 313 @tablighat_safir313 خادم کانال: @takhribchi313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مرز مهران خیلی شلوغه همه دارن میرن از ایران (ع) به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
روضه خوانی قبل از تدریس حضرت آیت الله عبدالکریم حائری یزدی - اعلی اللّه مقامَه الشریف - همواره درس خود را با مرثیه و سوگواری بر سید الشهدا (ع) آغاز می نمود و قبل از تدریس، دستور می داد کسی بر سید الشهدا (ع) قدری مرثیه و مصیبت بخواند. هم چنین ایشان - حتّی پس از رسیدن به مرجعیت - در خیابان ها در دسته های سینه زنی و عزاداری امام حسین (ع) شرکت می کرد و به سان مردم عادی در عزای آن حضرت برسر و سینه می زد. علت این شیفتگی فوق العاده و توسل ایشان به ساحت مقدس حضرت امام حسین (ع)، برهمگان روشن بود. ایشان می گفت: من هرچه دارم از آن حضرت دارم! نجات از مرگ به شفاعت حضرت امام حسین (ع) یکی از عجایبی که در مورد مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری نقل می کنند، این ماجرا است که معظّم له، در موقعی که سرپرستی حوزه ی علمیه ی اراک را به عهده داشتند، برای حضرت آیت الله حاج آقا مصطفی اراکی نقل کردند: «هنگامی که من در کربلا بودم، در خواب دیدم که شخصی به من گفت:«شیخ عبدالکریم! کارهایت را انجام بده، سه روز دیگر خواهی مرد.» من از خواب بیدار شدم و متحیّر بودم و گفتم البته خواب است و ممکن است تعبیر نداشته باشد! روز سه شنبه و چهارشنبه مشغول درس و بحث بودم و جریان خواب بکلّی از خاطرم رفت. روز پنجشنبه که تعطیل بود، با بعضی از رفقا به طرف باغ مرحوم سید جواد رفتیم. در آن جا قدری گردش و مباحثه ی علمی نمودیم تا ظهر شد. نهار را همانجا صرف کردیم و پس از نهار، ساعتی خوابیدم. در همین موقع، لرزه ی شدیدی مرا گرفت. رفقا، هر چه عبا و روانداز داشتیم، روی من انداختند؛ ولی همچنان بدنم لرز داشت و در میان آتش تب افتاده بودم. حس می کردم که حالم بسیار وخیم است. به رفقا گفتم: «زودتر مرا به منزلم برسانید.» در منزل، حالم دگرگون شد، و در این میان به یاد خواب چند شب پیش افتادم و علایم مرگ را مشاهده کردم. با در نظر گرفتن خواب، احساس بیشتری از مرگ به من دست داد. ناگهان دیدم دو نفر ظاهر شدند و در طرف راست و چپ من نشستند. آنها به همدیگر نگاه کردند و گفتند: «اجل این مرد رسیده است. مشغول قبض روحش شویم!» در همین حال، با توجه عمیق قلبی به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسین (ع) متوسل شده، عرض کردم: «ای حسین عزیز! دستم خالی است. کاری نکرده ام و زادی تهیه ننموده ام. شما را به حق مادرتان زهرا - علیهاالسلام - از من شفاعت کنید که خدا مرگ مرا تأخیر اندازد، تا فکری به حال خود بنمایم.» بلافاصله پس از این توسل، دیدم شخصی نزد آن دو نفر، که می خواستند روحم را قبض کنند، آمد و گفت: «حضرت سید الشهداء فرمودند که شیخ عبدالکریم به ما توسل کرد و ما هم در پیشگاه خدا از او شفاعت کردیم که عمرش را تأخیر اندازد و خداوند اجابت فرمود؛ بنابراین شما روح او را قبض نکنید.» دراین موقع آن دو نفر به هم نگاه کردند و به آن شخص گفتند: «سمعا و طاعة!» سپس دیدم آن دو نفر و فرستاده ی امام حسین (ع) از پیش من رفتند. در این وقت احساس سلامتی کردم و صدای گریه و زاری شنیدم که بستگانم به سر وصورت می زدند. آهسته دستم را حرکت دادم. دیدم چشمم را بسته اند و به رویم چیزی کشیده اند. خواستم پایم را جمع کنم، ملتفت شدم که شستم (انگشت بزرگ پایم) را بسته اند. دستم را برای برداشتن چیزی بلند کردم، شنیدم می گویند: «ساکت شوید؛ گریه نکنید که بدن حرکت دارد.» همگی آرام شدند و رواندازی را که روی من انداخته بودند، برداشتند و چشمم را گشودند و پایم را فوری باز کردند. با دست، اشاره به دهانم کردم که به من آب بدهند. آب به دهانم ریختند کم کم از جا برخاسته و نشستم. تا پانزده روز، ضعف و کسالت داشتم و به شکر خداوند، از آن حالت بکلی بیرون آمده و خوب شدم. این موهبت به برکت مولایم امام حسین (ع) بود، آری به خدا قسم. (ع) به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
AgeRafti-02.mp3
9.72M
🎧 تا می بینم یه زائری راهی کربلا میشه 🎤 کربلایی مجتبی رمضانی (ع) به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
📸 یقیناً امام زمان(ع) در پیاده‌روی اربعین حاضرند، توجه به این حضور، ما را نورانی‌تر می‌کند. (عج) (ع) به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مداحی جدید «محمود کریمی» برای اربعین (ع) به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🚶‍♂ زائر میشم اربعین پای پیاده... محمدحسین پویانفر (ع) به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 قربان بغضتان آقاجان... ای طلایه‌دار کربلا نرفته ما (ع) به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 داستان دو هم مدرسه‌ای که یکی عبدالمالک ریگی شد و دیگری مداح اهل بیت (علیهم السلام) حاج مهدی مختاری به کانال روشنگری "صدای بلوچستان" بپیوندید 👇👇👇👇 @sedaye_balochestan
روضه اربعین🖤🖤 ‍ یک گوشه ای جابر دست به گردن امام سجاد و امام سجاد دست به گردن جابر دارن گریه می کنن یه گوشه ی ه گوشه ی دیگری یه خواهر دل سوخته ای خودش رو رو خاک قبر حسینش انداخته حسین بلند شو با من حرف بزن حسین خیلی دلم برات تنگ شده حسین من یک روز که تو رو نمی دیدم بی قرار تو بودم حسین حالا چهل روزه تو رو ندیدم چهل روزه با من حرف نزدی حسین یک کلمه با من حرف بزنی حسین چرا خوابیده ای و با من حرف نمی زنی هی گفت و گفت برات ماجرای کربلات رو می گم بعد تو چه گذشت ماجرای کوفه رو گفت ماجرای کوفه تا شامو گفت ماجرای شامو گفت بعد حسین من نگاه کن تو صحرا ببین تمام قافله رو سالم آوردم ببین تمام کاروانو سالم آوردم به خدا هر وقت می خواستن بچه هاتو سیلی بزنن خودم سپر می شدم به من سیلی می زدن حسین هر وقت می خواستن بچه هاتو تازیانه بزنن من سپر می شدم و تازیانه می خوردم اگه نامحرمان اینجا نبودن پیرهانم رو کنار می زدم جای کبودی تازیانه ها رو به تو نشون می دادم.حسین من عزیز من ولی اگه نگاه می کنی می بینی بین این قافله دختر سه ساله ت نیست شرمنده ام حسین به خدا تقصیر من نبود حسین هر چه اومدم مانع بشم سر بریده ی تو رو تو دامنش قرار ندم نگذاشتن سیلیم زدن تازیانه م زدن سر بریده ی تو رو توی دامن دختر سه ساله ت رقیه گذاشتن به خدا کنار سر بریده ت جان داد حسین. عرض دعای من میگن سه روز و سه شب قافله در کربلا موند وقتی قافله آماده ی حرکت شد همه سوار بر محمل ها دیدند سکینه نیومده کجاست سکینه امام سجاد سوال کرد کجاست گفتند کنار قبر باباش حسینه فرمود بگید بیاد قافله می خواد حرکت کنه زینب اومد عمه سکینه بلند شو قافله آماده ی حرکته یک دفعه سکینه با اون چشمان گریانش برگشت عمه زینب برو از برادرم امام سجاد اجازه بگیر من کنار قبر بابام خیمه بزنم و بمونم آی آی یک طرف دیگه هم امام سجاد داره برای جابر میگه جابر اینجا بود که بابام علی اصغر رو روی دستش بلند کرد جلوی دیدگانش تیر سه شعبه به گلوی شش ماهه داداشم زدند. اینجا بود علی اکبر رو بدنش رو قطعه قطعه کردند جابر آنجا بود که قاسمم پاهاش رو روی زمین می کشید و جان می داد جابر بیا تو رو ببرم کنار نهر علقمه آنجایی که بدن بی دست عباسم افتاده بدن بی دست عموم عباس افتاد برا مریض ها دعا یادت نره جابر بیا بر غربت بابا بنالیم در اربعین با یاد عاشورا بنالیم جابر منم سجاد و زین العابدینم بعد از حسین تشنه لب سالار دینم من آمدم از راه پر درد اسارت اینک کنم قبر عزیزانم زیارت هر جای این صحرا نشان از عشق دارد ناگفته های جاودان از عشق دارد جابر همین جا مقتل جا عون و بریر است این بوی خون جعفر و حر و زهیر است اینجا حبیب بن مظاهر جان فدا کرد مسلم به جسم پاره رو سوی خدا کرد جابر علی اکبرم را یاد داری اینجا مزار اوست باید سر گذاری جابر مپرس از اصغر شیرین زبانم آتش زند داغ گلویش قلب و جانم لب تشنه بود اصغر کسی آبش نمی داد یک دمی نمی خوابید از آن ظلم و بیداد شش ماهه بود و از عطش رخساره اش زرد ای کاش این سان خصم سیرابش نمی کرد جابر همین جا که پر از شور و شین است معراج گاه باب مظلومم حسین است جابر بر او با لب عطشان سر بریدند جابر سر او با لب عطشان بریدند اسبان خصم از کینه بر جسمش دویدند آن کس که هر دم مونسش روح الامین بود دیدم سه شب بر روی زمین بود جسم عزیزان بی کفن در دشت دیدم فریاد رودم رودم از زهرا شنیدم صد پاره تن بودند یاران در بیابان سرهای پر خون روی نی چون ماه تابان ای بی کفن حسین وای ای تشنه لب حسین وای دور از وطن حسین وای کو اصغرت حسین وای کو اکبرت حسین وای کو قاسمت حسین وای کو عباس حسین وای حسین وای حسین وای بابا منم سکینه دخترت جانم فدای جسم بی سرت بابا منم سکینه دخترت جانم فدای جسم بی سرت از شام پر بلا رسیده ام بر خاک قتلگاه اطهرت بابا منم سکینه دخترت جانم فدای جسم بی سرت ببارم از دو دیده خون چو بر مزارت که اشک دیدگان خود کنم نثارت بیا و جای من نما دمی کنارت قربان تربت معطرت جانم فدای جسم بی سرت بابا منم سکینه دخترت جانم فدای جسم بی سرت (ع) به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
📸 حال‌واحوال‌پرسی عراقی به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ۱۰ روز مانده تا اربعین | خاطرات اربعین 🎤 کربلایی حسین طاهری امام صادق علیه‌السلام فرمود: شخصی که زائر امام حسین علیه السلام باشد ما او را محب خود میدانیم و از اهل بهشت خواهد بود و کسی که از زوار حضرت اباعبدالله نباشد ناقص الایمان است. کامل الزیارت، ص۲۱۶ به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نماهنگ زیبای « أحب‌َّالله‌ مَن‌ أحب‌َّ حسینا » 👤 با نوای گرم کربلایی حسین سیب‌سرخی و کربلایی محمد فصولی (ع) به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مثل بانوان کربلا مؤمنین مانند یاران امام حسین به این تشخیص رسیده‌اند که باید بمانند هر چند امام حسین شب آنها را آزاد گذاشت... (ع) به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
🕊﷽🕊 روضه اربعین 🍁 اول به نبی حضرت خاتم صلوات 🍁دوم به علی شیر دو عالم صلوات 🍁سوم به گل وجودِ پاک زهرا 🍁چهارم به حسن خونجگر غم صلوات 🍁از بهر حسین آن شه کرب و بلا 🍁وآن تشنه‌ی در مقتلِ ماتم صلوات اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد یارب_الحسین_بحق_الحسین_اشفع_صدر_الحسین_بظهور_الحجه ✨چهل روز است حسینم را ندیدم ✨ بلایش را به جان و دل خریدم ✨چهل روز چهل منزل اسیرم   ✨دعا کن در کنار تو بمیرم ✨چهل روز غم چهل ساله دیدم ✨ غم و اندوه دیدم ناله دیدم ✨سر پر خون تو همراه من بود   به هر جا چلچراغ راه من بود ✨همین جاغرق درغم شد وجودم ✨تن پاک ترا گم کرده بودم ✨میان نیزه ها دل با ختم من ✨ ترا دیدم ولی نشناختم من ✨اگر امروز برداری سرت را ✨ تو هم نشناسی ای گل خواهرت را ✨ز جا برخیز ای نور دو دیده  ✨ببین مویم سپید و قد خمیده ⬅️قافله رسید سر دو راهی. بشیر اومد خدمت امام سجاد ع ـ یابن رسول الله .... یه راه میره مدینه .... یه راه میره کربلا... کدوم راهُ بریم؟؟ امام فرمود بشیرقافله سالار ما عمه ام زینبه، برید از عمه جانم زینب سوال کنید..... ـ ⏪بشیر میگه اومدم خدمت دختر علی زینب.... بی بی جان مدینه بریم یا کربلا.... میگه بی بی تا نام کربلا رو شنید، اشک از چشماش جاری شد... فرمود بشیر ما رو ببر کربلا.... چهل روزه عزیزانمونو ندیدیم... چهل روزه حسینمو ندیدم.... نگذاشتن ما مجلس عزا براشون بگیریم .... ⬅️آی کربلا زینب داره میاد اون یه عالمه خاطره داره فرصت گریه کردن نداشته.... ⬅️روز اربعین قافله ای که چهل روزه بود عزیزانشونُ ندیده بودن اومدن کربلا ... 🔘آخ کاروان رسید کربلا.... ☑️این زن و بچه برا دومین بار از این ناقه ها پایین اومدن .... اما اولین بار روز دوم محرم بود... وقتی میخواستن از ناقه ها پایین بیان،،،، جوونای بنی هاشم اومدن.... هر کدوم این زن و بچه ها رو پیاده کردند.... با احترام وارد زمین کربلا شدن.... وقتی زینب میخواست از ناقه پیاده بشه ،علی اکبر اومد.، ،،،، عمه جان دستتو بده به من پیاده شو ..... عباس اومد ، زانو زمین زد ... خواهرم زینب پاتو رو زانوی عباست بزار پیاده شو ..... با چه عزت و احترامی همه رو پیاده کردن 💔اما اما اما آی کربلائیا..... 💔 روز اربعین وقتی خواستن از ناقه ها پایین بیان دیگه بچه ها کسی رو ندیدن ..... نه عباسی هست.... نه علی اکبری هست.... از بالای ناقه ها خودشونو زمین می انداختن .... هر کدوم کنار قبری رفتن... ◾️هر یکی سوی مزاری میدوید ▪️هر یکی قبری در آغوش میکشید ◾️ناگهان بانوی قد خمیده ای ▪️قد خمیده مو پریشان خسته ای ◾️گفت یارب چه سازم یا کریم ▪️رو سوی قبر که باشم یا رحیم ◾️ناگهان آمد به خود با شور و شین ▪️دید بنشسته سر قبر حسین ⬅️زینب اومد کنار قبر برادر.... 🔸(شاید درد دلش این بوده باشه) حسین جان یادته تو کربلا هر کشته ای رو می آوردی من اولین نفر بودم که از خیمه بیرون می اومدم حسین جان...... یه جا نیومدم.... (یادته داداش) اونم اون وقتی بود که دیدم بدن عزیزانم عون و جعفر رو آوردی..... حسین جان میدونی چرا نیومدم... ترسیدم چشات به چشام بیفته از من خجالت بکشی داداش.... داداش حالا بیا تلافی کن .... سراغ رقیه تو از من نگیر حسین جان .... وقتی سرتو وارد خرابه کردن .... 🔹(گریز به روضه حضرت رقیه س)..... حسین جان سراغ سه ساله تو از من نگیر داداش ⚫️آورده ام تمام عزیزانت ای حسین 🔴جز دختر سه ساله ات ای مهربان من ⚫️از من مپرس حال دل آن سه ساله را 🔴در گوشه خرابه برفت از کنار من هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات) (ع) به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حال و هوای مشایه طریق نجف به کربلا (ع) به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
زیارت اربعین - محمود کریمی.mp3
10.17M
🎧 زیارت اربعین 🎤 حاج محمود کریمی (ع) به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
4_5942816359074238290.mp3
3.79M
🎧 امام منی مخاطب سلام منی 🎤 کربلایی حسین طاهری (ع) به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تویی زیباتــرین آیـه داری روی‌ســرم سایه نـدارم‌جز تو ســرمایه ابــــاعـبـــــــــــــــدالله (ع) به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
27.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سرود جدید ابوذر روحی ویژه اربعین (ع) به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
نواهنگ - حسن عطایی.mp3
2.58M
🎧نماهنگ شور | ابوعلی خودمونی دوست دارم صدات کنم 🎤 کربلایی حسن عطایی (ع) به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
کلمات پرکاربرد در سفر اربعین - گذرنامه = جواز السفر - نعم (بله) - مرز = حدود - الله یساعدک = خداقوت {پر کاربرد} - وین تروح (کجا میری؟) - کم یوم تبقی فی العراق؟(چند روز در عراق میمونی؟) - اشگده الکروه؟ ( کرایه چنده؟) - یک = واحد - دو = اثنین - سه = ثلاث - چهار = اربع - پنج = خمس - شش = ستّه - هفت = سبعه - هشت = ثمانیه - نه = تسعه - ده = عشره - عدکم مکان؟ (جای خالی هست؟) - عدکم مکان خاص النساء (جای خالی برای خانم ها هست؟) - ۱۵۰۰۰ = مُستَ عَشَر - بفرمایید = تَکرَم - سرویس بهداشتی = مُرافِق - غالی (خیلی گرونه...) - سَتّوته = سه چرخه - نان = خُبز - جُنطه = کیف ، چمدان - لِفّه = ساندویچ - سِیطَره = ایست بازرسی - عُربانَه = گاری - شاوِرما = کباب ترکی - ضَیَّعَت = گم کردم - مای = آب - تَعال = بیا - روح = برو - مرکز طبّی = درمانگاه - صِیدَلیَّه = داروخانه - عَلاج = دارو - عاشَت ایدَک (دست شما درد نکنه) - خوش آمدی = اهلا و سهلا - کم نَفَر عِندَک؟ (چند نفر جا داری؟) - عَفوا = ببخشید - آسِف = متاسفم - وَینَ (کجا؟) - حَرِّک = حرکت کن - جِسِر = پُل - اَکِل = غذا - فُلوس = پول - سوگ = بازار - صباح الخیر = صبح بخیر - مساء الخیر = شب بخیر - وَجَع = درد - صُخونَه = تب - فُرگاس = تاول - دِجاج = مرغ - سِمِچ = ماهی - تِمِن = برنج - لَحَم = گوشت - شارِع = خیابان - فَرَع = کوچه - گِراج =ترمينال (ع) به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
سینه‌زنی - مهدی رسولی.mp3
5.61M
🎧 خونه هامون موکبه لحظه لحظه مون کربلاست 🎤 حاج مهدی رسولی (ع) به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 با یـاد ربـاب توی مشـایه نمیرم یه‌لحظه زیر ســـایه با روضه توی صحرا میرم پا به پا مهدی زهــرا میرم (ع) به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 داستان جالب و زیبای شخصی که بر اثر بیماری در حال احتضار بود... ولی لحظات آخر امام حسین علیه السلام به دیدار او آمد...😭 (ع) به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
بسم الله الرحمن رحیم... یا رحمن یا رحیم... 🔸ای امت رسول قیامت بپا کنید 🔸لبریز جام دیده ز اشک عزا کنید ایام مصیبت پیغمبر خدا... و از طرفی هم ایام شهادت آقای غریب... کریم اهل بیت امام حسن مجتبی است 🔸در ماتم پیمبر و تنهایی علی 🔸باید برای حضرت زهرا دعا کنید از فردا دیگه ایام تنهایی و غربت امیرالمومنین شروع میشه... دیگه مادرمون زهرای مرضیه یتیم میشه... 🔸داغ پیغمبر است و بلاییست بس عظیم 🔸حیدر غریب گشته و زهرا شده یتیم دلت اینجا نباشه... با پای دل بریم مدینه... ای مدینه... عجب روزهایی رو دیدی... 🔸حیدر غریب گشته و زهرا شده یتیم امان از یتیمی ... مثل فردایی پیغمبر خدا در بستر بیماریه... زهرای مرضیه مثل پروانه دور بستر بابا میگرده... هی به صورت زیبای بابا نگاه میکنه... اشک میریزه... میگه بابا جان یا رسول الله خوب میشی بابا... بلاخره از بستر بیماری بلند میشی بابا... خیلی سخته برای خونواده ای... ببینند بابا تو بستر بیماری باشه و... نتونن کاری کنن... هی رسول خدا بیهوش میشدن... هی به هوش می اومدن... بچه ها طاقت نیاوردند... حسن و اومدن... خودشون رو انداختن روی سینه ی پیغمبر... رسول خدا رو در آغوش گرفتند... گریه میکنند... تا امیرالمومنین اومد بچه ها رو از رو سینه پیغمبر خدا بلند کنه... حضرت چشمان مبارک رو باز کردند... فرمودن علی جان... بگذار بچه ها کنارم باشن... بگذار با بچه ها وداع کنم... حسنش رو در آغوش گرفت... حسینش رو در آغوش گرفت... لحظات آخره... دیگه دست های پیغمبر خدا رمق در بدن نداره... هر طوری بود با بچه ها وداع کرد... یکوقت دیدند حضرت آروم آروم چشماشون رو از این دنیا بستند و... راحت شدند... عرضه بداریم یا رسول الله... آقا... شما خیلی در دنیا اذیت شدید... خیلی به شما ظلم کردند... اما لحظات آخر وقتی چشمان مبارک رو‌ باز کردین... یک طرف حسن و حسین کنارتون بودن... یک طرف امیرالمومنین کنارتون بودن... یک طرف هم زهرای مرضیه مثل پروانه دور بستر شما... دل ها بسوزه برای غریبِ مدینه... برا اون آقایی که لحظات آخر وقتی چشماش رو باز کرد دید: همه دور بسترش جمعن .. سرش رو پای خواهرش ، عباس یه گوشه از حجره سر رو دیوار گذاشته داره اشک می ریزه .. داداشاش یه جور دارن گریه می کنن .. خواهرا یه طور .. همه رو داره نگاه می کنه امام حسن.. اما تا نگاهش افتاد به ابی عبدالله دید حسین داره گریه میکنه ؛ فرمود داداش تو دیگه گریه نکن.. چرا گریه نکنم؟! اماممُ دارم از دست میدم.. (هیچ کی مثل ابی عبدلله،امام مجتبی رو نشناخت.. فرمود یک بار جلوتر از برادرش حرف نزد.. این ادبُ ابالفضل داره یاد می گیره..) چرا گریه نکنم؟! یه وقت نگاه کرد دید امام مجتبی داره گریه می کنه.. فرمود لایوم کیومک یا اباعبدالله .. هزار تا حرف داره.. هزار تا اشاره داره.. یکیش اینه: یعنی داداش این لحظۀ آخر سر من رو زانوی زینبِ .. همه دور من جمع شدید گریه می کنید....اما یه لحظه ای برای تو میرسه حسین همه دارن هلهله میکنن .. نه اینکه سرت رو دامن کسی نیست .. یه وقت زینب داره نگاه می کنه... میبینه نانجیب داره وارد گودال میشه .. "والشمر جالس علی صدرک..‌"* دستِ گداییتُ بیار بالا بلند بگو یا حسین .. به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313