eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
131 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باز گریان غم هم نفسی باید شد زائر مرغ غریب قفسی باید شد باز یک عده جفا ، زخم روی زخم زدند از قضا باز عزادار کسی باید شد باید امشب همه از شوق پر و بال شویم تا عزادار عزادار چهل سال شویم کاسه ای اشک بگیریم روی دست وَ بعد راهی روضه ی پیغمبر گودال شویم آن کسی که همه اش گریه ی عاشورا بود آب می دید به یاد جگر سقا بود چشمایش همه شب هیأت واویلا داشت تا نفس داشت فقط گریه کن بابا بود زهر نوشید وَ تب کرد محیط جگرش گُر گرفت از عطش و سوخت همه بال و پرش خشک شد جُلگه ی لبهاش و با خشکی لب روضه می خواند به یاد لب خشک پدرش آن کسی که خود خورشید به پایش افتاد ناگهان رعشه بر اندام رسایش افتاد ضعف شد چیره و زیر بغلش خالی شد از روی شانه ی افتاده عبایش افتاد واي از ريش سپيدش كه حنايي شده بود ناله اش گفتن اسمي سه هجايي شده بود دم مغرب افق شهر مدينه اما جهت قبله ي او كرب و بلايي شده بود اين هم از ماهيت نفس نفيس خاك است سر آقا به روي دامن خيس خاك است همه اش سجده شده مثل پدر در گودال خاك سجاده و سجاد انيس خاك است گاه آهسته فقط واي برادر مي خواند لب تشنه «قتلوا» بود كه از بَر مي خواند اشك مي ريخت وَ هر آينه مي گفت حسين تا دم مرگ فقط روضه ي حنجر مي خواند تلخي زهر به كامش عسل و قند آمد بر لب پر تركش مطلع لبخند آمد جلوي چشم ترش كرببلا ظاهر شد يا اَبِ يا اَبِ گفت و نفسش بند آمد شهادت حضرت العابدین علیه السلام @rozevanoheayammoharramsoghandi
گاه آهسته فقط وای برادر می خواند لب تشنه «قُتلوا» بود كه از بَر می خواند اشك می ریخت وَ هر آینه می گفت حسین تا دم مرگ فقط روضه ی حنجر می خواند شهادت حضرت العابدین علیه السلام @rozevanoheayammoharramsoghandi
زهر نوشید وَ تب کرد محیط جگرش گُر گرفت از عطش و سوخت همه بال و پرش خشک شد جُلگه ی لب هاش و با خشکی لب روضه می خواند به یاد لب خشک پدرش شهادت حضرت العابدین علیه السلام @rozevanoheayammoharramsoghandi
اهل بیت در راه کوفه تا شام زبان امام سجاد "علیه السلام" ▪️▪️🍀▪️▪️🍀▪️▪️ اطعام و احسان امام سجاد علیه اسلام در حال روزه منبع: بحارالانوار؛ مجلسی، ج ۴۶، ص ۷۱ امام صادق علیه السلام: زين العابدين عليه السلام روزى كه روزه ميگرفت دستور ميداد گوسفندى ذبح كنند و گوشتهايش تكه تكه كنند و بپزند هنگام افطار كه ميشد مى‏آمد كنار ديگ بطورى كه بوى آب گوشت بمشامش ميخورد با اينكه روزه بود. ميفرمود ظرفها را بياوريد. اين ظرف براى خانواده فلانى و اين ظرف براى خانواده فلانى تا ديگها تمام ميشد بعد مقدارى نان و خرما مى‏آوردند اين غذا و شام خودش بود. * جراحات بدن امام سجاد علیه السلام در اثر حمل بار برای فقرا منبع: بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۹۰ عمرو بن نایب» می‌گوید: «چونکه حضرت علی بن الحسین -علیه‌السلام- وفات یافتند و آن حضرت را غسل دادند: مشغول نگاه کردن به پشت ایشان شدند و آثار سیاهی را در آن مشاهده کردند!! و لذا پرسیدند این چیست؟ کسی گفت: «آن بزرگوار عادتش این بود که خورجین و انبان آرد را شبانه بر پشت خود حمل می‌کرد و آن را به فقراء مدینه اعطا می‌نمود. * به غل و زنجبر کشیدن امام سجاد علیه السلام در راه شام منبع: ارشاد؛ شیخ مفید، ج 2 ص 119 إنَّ عُبَيدَ اللّهِ بنَ زِيادٍ بَعدَ إنفاذِهِ بِرَأسِ الحُسَينِ عليه السلام أمَرَ بِنِسائِهِ وصِبيانِهِ فَجُهِّزوا، و أمَرَ بِعَلِيِّ بنِ الحُسَينِ عليه السلام فَغُلَّ بِغُلٍّ إلى عُنُقِهِ، ثُمَّ سَرَّحَ بِهِم في أثَرِ الرَّأسِ مَعَ مُجفِرِ بنِ ثَعلَبَةَ العِائِذِيِّ وشِمرِ بنِ ذِي الجَوشَنِ، فَانطَلَقوا بِهِم حَتّى لَحِقوا بِالقَومِ الَّذينَ مَعَهُمُ الرَّأسُ. ولَم يَكُن عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام يُكَلِّمُ أحَدا مِنَ القَومِ فِي الطَّريقِ كَلِمَةً حَتّى بَلَغوا ترجمه: عبيد اللّه بن زياد، پس از روانه كردن سر حسين عليه السلام، فرمان داد كه زنان و كودكانِ او را آماده كنند و فرمان داد تا على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام را تا گردن در بند كنند. آن گاه، آنان را با مُجفِر بن ثَعلَبه عائذى و شمر بن ذى الجوشن، در پى سر، روانه كرد. آنان رفتند تا به حاملان سر رسيدند و على بن الحسين عليه السلام در راه، كلمه‏اى با آنان سخن نگفت تا [به شام‏] رسيدند. *** روضه ی مصیبت های راه کوفه تا شام از زبان امام سجاد علیه السلام منبع: اقبال؛ سیدبن طاووس، ج 3 ص 89 مُحَمَّد بن عليّ [الباقر] عليهما السلام: سَأَلتُ أبي عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ عليه السلام عَن حَملِ يَزيدَ لَهُ، فَقالَ: حَمَلَني عَلى بَعيرٍ يَطلُعُ‏ بِغَيرِ وِطاءٍ، ورَأسُ الحُسَينِ عليه السلام عَلى عَلَمٍ، ونِسوَتُنا خَلفي عَلى بِغالٍ اكُفٍ‏، وَالفارِطَةُ خَلفَنا وحَولَنا بِالرِّماحِ، إن دَمَعَت مِن أحَدِنا عَينٌ قُرِعَ رَأسُهُ بِالرُّمحِ، حَتّى إذا دَخَلنا دَمِشقَ صاحَ صائِحٌ: يا أهلَ الشّامِ هؤُلاءِ سَبايا أهلِ البَيتِ المَلعون‏ ترجمه: امام باقر عليه السلام: از پدرم على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام در باره بردن او به سوى يزيد پرسيدم. فرمود: «مرا بر شترى لَنگ و بدون جهاز، سوار كردند و سر حسين عليه السلام بر بالاى عَلَمى بود و زنانمان، پشت سرِ من بر استرانى بدون پالان، سوار بودند. كسانى كه ما را مى‏بردند، از پشت سر و گرداگردمان، با نيزه، ما را احاطه كرده بودند و آزار مى‏دادند. اگر اشكى از ديده يكى از ما فرو مى‏چكيد، با نيزه به سرش مى‏كوبيدند، تا آن كه وارد شام شديم. جارچى جار زد: اى شاميان! اينان، اسيران اهل بيتِ ملعون اند». @rozevanoheayammoharramsoghandi
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه منبع: لهوف؛ سید بن طاووس، : ص ١٩٩ ، إنَّ زَينَ العابِدينَ عليه السلام أومَأَ إلَى النّاسِ أنِ اسكُتوا ، فَسَكَتوا ، فَقامَ قائِما ، فَحَمِدَ اللّه َ وأثنى عَلَيهِ ، وذَكَرَ النَّبِيَّ بِما هُوَ أهلُهُ فَصَلّى عَلَيهِ ، ثُمَّ قالَ : أيُّهَا النّاسُ ! مَن عَرَفَني فَقَد عَرَفَني ، ومَن لَم يَعرِفني فَأَنَا اُعَرِّفُهُ بِنَفسي : أنَا عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ بنِ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ ، أنَا ابنُ المَذبوحِ بِشَطِّ الفُراتِ مِن غَيرِ ذَحلٍ ولا تِراتٍ ، أنَا ابنُ مَنِ انتُهِكَ حَريمُهُ وسُلِبَ نَعيمُهُ وَانتُهِبَ مالُهُ وسُبِيَ عِيالُهُ ، أنَا ابنُ مَن قُتِلَ صَبرا وكَفى بِذلِكَ فَخرا . أيُّهَا النّاسُ ! ناشَدتُكُمُ اللّه َ ، هَل تَعلَمونَ أنَّكُم كَتَبتُم إلى أبي وخَدَعتُموهُ ، وأعطَيتُموهُ مِن أنفُسِكُمُ العَهدَ وَالميثاقَ وَالبَيعَةَ وقاتَلتُموهُ وخَذَلتُموهُ ؟ ! فَتَبّا لِما قَدَّمتُم لِأَنفُسِكُم وسوءا لِرَأيِكُم ، بِأَيَّةِ عَينٍ تَنظُرونَ إلى رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله إذ يَقولُ لَكُم : قَتَلتُم عِترَتي وَانتَهَكتُم حُرمَتي فَلَستُم مِن اُمَّتي ؟ ! قالَ الرّاوي : فَارتَفَعَت أصواتُ النّاسِ مِن كُلِّ ناحِيَةٍ ، ويَقولُ بَعضُهُم لِبَعضٍ : هَلَكتُم وما تَعلَمونَ . فَقالَ عليه السلام : رَحِمَ اللّه ُ امرَأً قَبِلَ نَصيحَتي وحَفِظَ وَصِيَّتي فِي اللّه ِ وفي رَسولِهِ وأهلِ بَيتِهِ ، فَإِنَّ لَنا في رَسولِ اللّه ِ اُسوَةً حَسَنَةً فَقالوا بِأَجمَعِهِم : نَحنُ كُلُّنا يَابنَ رَسولِ اللّه ِ سامِعونَ مُطيعونَ ، حافِظونَ لِذِمامِكَ غَيرَ زاهِدينَ فيكَ ولا راغِبينَ عَنكَ ، فَأمُرنا بِأَمرِكَ يَرحَمُكَ اللّه ُ ، فَإِنّا حَربٌ لِحَربِكَ وسِلمٌ لِسِلمِكَ ، لَنَأخُذَنَّ يَزيدَ ونَبرَأُ مِمَّن ظَلَمَكَ وظَلَمَنا . فَقالَ عليه السلام : هَيهاتَ هَيهاتَ ! أيُّهَا الغَدَرَةُ المَكَرَةُ ، حيلَ بَينَكُم وبَينَ شَهَواتِ أنفُسِكُم ، أتُريدونَ أن تَأتوا إلَيَّ كَما أتَيتُم إلى أبي مِن قَبلُ ؟ ! كَلّا ورَبِّ الرّاقِصاتِ ، فَإِنَّ الجُرحَ لَمّا يَندَمِل ، قُتِلَ أبي صَلَواتُ اللّه ِ عَلَيهِ بِالأَمسِ وأهلُ بَيتِهِ مَعَهُ ، ولَم يُنسِني ثُكلَ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وثُكلَ أبي وبَني أبي ، ووَجدُهُ بَينَ لَهَواتي ، ومَرارَتُهُ بَينَ حَناجِري وحَلقي ، وغُصَصُهُ تَجري في فِراشِ صَدري ، ومَسأَلَتي أن لا تَكونوا لَنا ولا عَلَينا . ثُمَّ قالَ : لا غَروَ إن قُتِلَ الحُسَينُ وشَيخُهُ قَد كانَ خَيرا مِن حُسَينٍ وأكرَما فَلا تَفرَحوا يا أهلَ كوفانَ بِالَّذي أصابَ حُسَينا كانَ ذلِكَ أعظَما قَتيلٌ بِشَطِّ النَّهرِ روحي فِداؤُهُ جَزاءُ الَّذي أرداهُ نارُ جَهَنَّما ثُمَّ قالَ عليه السلام : رَضينا مِنكُم رَأسا بِرَأسٍ ، فَلا يَومَ لَنا ولا عَلَينا ترجمه: امام زين العابدين عليه السلام به مردم اشاره كرد كه : «ساكت شويد آنان ساكت شدند . امام عليه السلام برخاست و پس از حمد و ثناى خداوند و يادكرد پيامبر صلى الله عليه و آله ـ آن گونه كه سزامندش بود ـ و درود فرستادن بر او فرمود : «اى مردم! هر كس مرا مى شناسد ، كه مى شناسد . هر كس مرا نمى شناسد ، خودم را به او مى شناسانم . من ، على بن الحسين بن على بن ابى طالب هستم . من پسر كسى هستم كه در رود فرات ، بدون آن كه كسى از شما را كشته باشد و خونى ريخته باشد ، سر بُريده شد . من پسر كسى هستم كه حريمش هتك شد و نعمتش سلب گرديد و مالش به غارت رفت و خانواده اش اسير شدند . من پسر كسى هستم كه او را در ميان گرفتند و پس از مدّتى كشتند و اين براى افتخار من ، كافى است . اى مردم! شما را به خدا سوگند مى دهم ، آيا مى دانيد كه شما به پدرم نامه نوشتيد و به او نيرنگ زديد و از سوى خود با او عهد و پيمان بستيد و دست بيعت به او داديد و سپس با او جنگيديد و او را وا نهاديد؟ نابود باد آنچه براى خود ، پيش فرستاده ايد و بدا به رأيتان ! با چه چشمى به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى نگريد ، آن گاه كه به شما مى گويد : خاندانم را كُشتيد و حرمتم را هتك كرديد . پس شما از امّت من نيستيد » . صداى مردم از هر سو بلند شد و به همديگر گفتند : هلاك شده ايد و نمى دانيد امام عليه السلام فرمود : «خدا ، رحمت كند كسى را كه اندرزم را بپذيرد و سفارشم را در باره خدا ، پيامبر صلى الله عليه و آله و خاندانش حفظ كند ، كه پيامبر خدا ، الگويى نيكو براى ماست. آنان ، همگى گفتند : اى فرزند پيامبر خدا ! همه ما گوش به فرمان و مطيعيم و عهد تو را پاس مى داريم . نه به آن ، بى رغبتى مى كنيم و نه از آن ، روى مى گردانيم . خدا ، تو را رحمت كند ! هر فرمانى كه مى خواهى ، بده . جنگ تو ، جنگ ما و صلح تو ، صلح ماست . ما [حمله مى كنيم و] يزيد را دستگير مى كنيم و از هر كه بر تو و ما ستم كرده ، بيزارى مى جوييم . ا
مام عليه السلام فرمود : «دور باد ، دور باد! اى خيانتكاران مكّار ! ميان شما و هوس هايتان ، فاصله افتاده است . آيا مى خواهيد با من همان كنيد كه پيش تر با پدرم كرديد؟! هرگز! به پروردگارِ اَختران ، سوگند كه هنوز زخم ، التيام نيافته است . پدرم ـ كه درودهاى خدا بر او باد ـ و خانواده اش ، همين ديروز كشته شده اند و هنوز از دست رفتن پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و پدرم و پسران پدرم را از ياد نبرده ام و اندوهش ميان سينه ام ، و تلخى اش در گلو و حلقم ، و غصّه هايش در تخت سينه ام جارى است و درخواستم اين است كه نه با ما و نه بر ضدّ ما باشيد . سپس فرمود : شگفت نيست ، اگر حسين كشته شد ؛ چرا كه پدرش نيز [كشته] شد ؛ همو كه از حسين ، بهتر و شريف تر بود اى كوفيان ! به آنچه بر حسين گذشته ، شادى نكنيد كه اين ، جرمش بزرگ تر است . كشته اى به كنار رود [فرات] ! جانم فدايش سزاى كسى كه او را به خاك افكنْد ، دوزخ است سپس فرمود : «ما در عوضِ هر يك كشته ، به همان كشتگان [شما در ميدان جنگ] ، راضى هستيم و ديگر ، پس از اين ، هيچ روزى ، نه به سود ما و نه به ضرر ما ، جنگى نخواهيم داشت . امام السلام👆 @rozevanoheayammoharramsoghandi
سجاد علیه السلام بعد عاشورا امام سجاد علیه السلام 🏴🌱▪️🏴🌱▪️🏴 امام سجادعليه السلام تمام صحنه هاي عاشورا را به ياد مي آورد. نشد غذايي جلوي ان بزرگوار بگذارند و آن غذا با اشک چشمش مخلوط نگردد. در طول دوران زندگي رنج هاي فراواني ديد و يکي از چهار نفري است که بسيار گريه مي کرد. روزي يکي از غلامان حضرت را ديد، امام به شدت گريه مي کند. جلو آمد و گفت: آيا وقت آن نرسيده که به گريه و زاري خاتمه دهيد؟ امام عليه السلام فرمود: چگونه گريه نکنم. يعقوب پيامبر دوازده پسر داشت و تنها يوسف از نظرش غايب شده بودآن قدر گريه کرد چشمش سفيد شد. من چگونه گريه نکنم در حالي که 18 یوسفم رو جلوم سر بریدن ديدم پدرم را با لبان تشنه سر بريدند. تنها، نه خون به داغ پدر از بصر بايد گريست هر جا که آب ديد، به ياد پدر گريست چون ديد گوسفند ذبيحي به هر کجا آهي کشيدسخت ز سوز جگر گريست از داغ جانگداز شهيدان کربلا هم در حضر گريست و هم در سفر گريست با ياد تشنه کام شهيد لب فرات از صبح تا به شام، زشب تا سحر گريست چون شمع، در مصيبت ياران خويشتن هر جا نشست سوخت، به هر رهگذر رسيد -------------------------------------------------------------------------------- منبع: سوگنامه آل محمد, ص 72. @rozevanoheayammoharramsoghandi
ند كسى را كه اندرزم را بپذيرد و سفارشم را در باره خدا، پيامبر صلى الله عليه و آله و خاندانش حفظ كند، كه پيامبر خدا، الگويى نيكو براى ماست. آنان، همگى گفتند: اى فرزند پيامبر خدا! همه ما گوش به فرمان و مطيعيم و عهد تو را پاس مى داريم. نه به آن، بى رغبتى مى كنيم و نه از آن، روى مى گردانيم. خدا، تو را رحمت كند! هر فرمانى كه مى خواهى، بده. جنگ تو، جنگ ما و صلح تو، صلح ماست. ما[حمله مى كنيم و] يزيد را دستگير مى كنيم و از هر كه بر تو و ما ستم كرده، بيزارى مى جوييم. امام عليه السلام فرمود: «دور باد، دور باد! اى خيانتكاران مكّار! ميان شما و هوس هايتان، فاصله افتاده است. آيا مى خواهيد با من همان كنيد كه پيش تر با پدرم كرديد؟! هرگز! به پروردگارِ اَختران، سوگند كه هنوز زخم، التيام نيافته است. پدرم ـ كه درودهاى خدا بر او باد ـ و خانواده اش، همين ديروز كشته شده اند و هنوز از دست رفتن پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و پدرم و پسران پدرم را از ياد نبرده ام و اندوهش ميان سينه ام، و تلخى اش در گلو و حلقم، و غصّه هايش در تخت سينه ام جارى است و درخواستم اين است كه نه با ما و نه بر ضدّ ما باشيد. سپس فرمود: شگفت نيست، اگر حسين كشته شد؛ چرا كه پدرش نيز[كشته] شد؛ همو كه از حسين، بهتر و شريف تر بود اى كوفيان! به آنچه بر حسين گذشته، شادى نكنيد كه اين، جرمش بزرگ تر است. كشته اى به كنار رود[فرات]! جانم فدايش سزاى كسى كه او را به خاك افكنْد، دوزخ است سپس فرمود: «ما در عوضِ هر يك كشته، به همان كشتگان[شما در ميدان جنگ]، راضى هستيم و ديگر، پس از اين، هيچ روزى، نه به سود ما و نه به ضرر ما، جنگى نخواهيم داشت.
أنا علی، ابنُ ذبیحِ کربلا أنا علی، أنا بن مکة و منی من یادگار غربت خون خدام امام دوم قیام کربلام آه از غمِ، غارت خیمه ها از غربتِ، غروب نینوا از قتلگاه، به روی نیزه رفت سر بریده از قفا (واویلا، غریب فاطمه حسین) ای کربلا چه شد برادر حسین بگو چه شد علی اکبر حسین نشسته خون به گوش و گوشواره ای سه شعبه و گلوی شیر خواره ای سیلی زدند، به گوش طفلان حرم شد کربلا، مدینه در چشم ترم بار دگر، مانده میان شعله ها پهلو شکسته مادرم (یا زهرا خوش آمدی به کربلا) شاعر: میلاد عرفان پور -------------------------------------------------- خطبه زین العابدین علیه السلام در کوفه منبع: لهوف؛ سید بن طاووس،: ص ١٩٩ إنَّ زَينَ العابِدينَ عليه السلام أومَأَ إلَى النّاسِ أنِ اسكُتوا، فَسَكَتوا، فَقامَ قائِما، فَحَمِدَ اللّه َ وأثنى عَلَيهِ، وذَكَرَ النَّبِيَّ بِما هُوَ أهلُهُ فَصَلّى عَلَيهِ، ثُمَّ قالَ: أيُّهَا النّاسُ! مَن عَرَفَني فَقَد عَرَفَني، ومَن لَم يَعرِفني فَأَنَا اُعَرِّفُهُ بِنَفسي: أنَا عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ بنِ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ، أنَا ابنُ المَذبوحِ بِشَطِّ الفُراتِ مِن غَيرِ ذَحلٍ ولا تِراتٍ، أنَا ابنُ مَنِ انتُهِكَ حَريمُهُ وسُلِبَ نَعيمُهُ وَانتُهِبَ مالُهُ وسُبِيَ عِيالُهُ، أنَا ابنُ مَن قُتِلَ صَبرا وكَفى بِذلِكَ فَخرا. أيُّهَا النّاسُ! ناشَدتُكُمُ اللّه َ، هَل تَعلَمونَ أنَّكُم كَتَبتُم إلى أبي وخَدَعتُموهُ، وأعطَيتُموهُ مِن أنفُسِكُمُ العَهدَ وَالميثاقَ وَالبَيعَةَ وقاتَلتُموهُ وخَذَلتُموهُ؟! فَتَبّا لِما قَدَّمتُم لِأَنفُسِكُم وسوءا لِرَأيِكُم، بِأَيَّةِ عَينٍ تَنظُرونَ إلى رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله إذ يَقولُ لَكُم: قَتَلتُم عِترَتي وَانتَهَكتُم حُرمَتي فَلَستُم مِن اُمَّتي؟! قالَ الرّاوي: فَارتَفَعَت أصواتُ النّاسِ مِن كُلِّ ناحِيَةٍ، ويَقولُ بَعضُهُم لِبَعضٍ: هَلَكتُم وما تَعلَمونَ. فَقالَ عليه السلام: رَحِمَ اللّه ُ امرَأً قَبِلَ نَصيحَتي وحَفِظَ وَصِيَّتي فِي اللّه ِ وفي رَسولِهِ وأهلِ بَيتِهِ، فَإِنَّ لَنا في رَسولِ اللّه ِ اُسوَةً حَسَنَةً فَقالوا بِأَجمَعِهِم: نَحنُ كُلُّنا يَابنَ رَسولِ اللّه ِ سامِعونَ مُطيعونَ، حافِظونَ لِذِمامِكَ غَيرَ زاهِدينَ فيكَ ولا راغِبينَ عَنكَ، فَأمُرنا بِأَمرِكَ يَرحَمُكَ اللّه ُ، فَإِنّا حَربٌ لِحَربِكَ وسِلمٌ لِسِلمِكَ، لَنَأخُذَنَّ يَزيدَ ونَبرَأُ مِمَّن ظَلَمَكَ وظَلَمَنا. فَقالَ عليه السلام: هَيهاتَ هَيهاتَ! أيُّهَا الغَدَرَةُ المَكَرَةُ، حيلَ بَينَكُم وبَينَ شَهَواتِ أنفُسِكُم، أتُريدونَ أن تَأتوا إلَيَّ كَما أتَيتُم إلى أبي مِن قَبلُ؟! كَلّا ورَبِّ الرّاقِصاتِ، فَإِنَّ الجُرحَ لَمّا يَندَمِل، قُتِلَ أبي صَلَواتُ اللّه ِ عَلَيهِ بِالأَمسِ وأهلُ بَيتِهِ مَعَهُ، ولَم يُنسِني ثُكلَ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وثُكلَ أبي وبَني أبي، ووَجدُهُ بَينَ لَهَواتي، ومَرارَتُهُ بَينَ حَناجِري وحَلقي، وغُصَصُهُ تَجري في فِراشِ صَدري، ومَسأَلَتي أن لا تَكونوا لَنا ولا عَلَينا. ثُمَّ قالَ: لا غَروَ إن قُتِلَ الحُسَينُ وشَيخُهُ قَد كانَ خَيرا مِن حُسَينٍ وأكرَما فَلا تَفرَحوا يا أهلَ كوفانَ بِالَّذي أصابَ حُسَينا كانَ ذلِكَ أعظَما قَتيلٌ بِشَطِّ النَّهرِ روحي فِداؤُهُ جَزاءُ الَّذي أرداهُ نارُ جَهَنَّما ثُمَّ قالَ عليه السلام: رَضينا مِنكُم رَأسا بِرَأسٍ، فَلا يَومَ لَنا ولا عَلَينا -------------------------- ترجمه: امام زين العابدين عليه السلام به مردم اشاره كرد كه: «ساكت شويد آنان ساكت شدند. امام عليه السلام برخاست و پس از حمد و ثناى خداوند و يادكرد پيامبر صلى الله عليه و آله ـ آن گونه كه سزامندش بود ـ و درود فرستادن بر او فرمود: «اى مردم! هر كس مرا مى شناسد، كه مى شناسد. هر كس مرا نمى شناسد، خودم را به او مى شناسانم. من، على بن الحسين بن على بن ابى طالب هستم. من پسر كسى هستم كه در رود فرات، بدون آن كه كسى از شما را كشته باشد و خونى ريخته باشد، سر بُريده شد. من پسر كسى هستم كه حريمش هتك شد و نعمتش سلب گرديد و مالش به غارت رفت و خانواده اش اسير شدند. من پسر كسى هستم كه او را در ميان گرفتند و پس از مدّتى كشتند و اين براى افتخار من، كافى است. اى مردم! شما را به خدا سوگند مى دهم، آيا مى دانيد كه شما به پدرم نامه نوشتيد و به او نيرنگ زديد و از سوى خود با او عهد و پيمان بستيد و دست بيعت به او داديد و سپس با او جنگيديد و او را وا نهاديد؟ نابود باد آنچه براى خود، پيش فرستاده ايد و بدا به رأيتان! با چه چشمى به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى نگريد، آن گاه كه به شما مى گويد: خاندانم را كُشتيد و حرمتم را هتك كرديد. پس شما از امّت من نيستيد ». صداى مردم از هر سو بلند شد و به همديگر گفتند: هلاك شده ايد و نمى دانيد امام عليه السلام فرمود: «خدا، رحمت ك