eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
131 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
مام عليه السلام فرمود : «دور باد ، دور باد! اى خيانتكاران مكّار ! ميان شما و هوس هايتان ، فاصله افتاده است . آيا مى خواهيد با من همان كنيد كه پيش تر با پدرم كرديد؟! هرگز! به پروردگارِ اَختران ، سوگند كه هنوز زخم ، التيام نيافته است . پدرم ـ كه درودهاى خدا بر او باد ـ و خانواده اش ، همين ديروز كشته شده اند و هنوز از دست رفتن پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و پدرم و پسران پدرم را از ياد نبرده ام و اندوهش ميان سينه ام ، و تلخى اش در گلو و حلقم ، و غصّه هايش در تخت سينه ام جارى است و درخواستم اين است كه نه با ما و نه بر ضدّ ما باشيد . سپس فرمود : شگفت نيست ، اگر حسين كشته شد ؛ چرا كه پدرش نيز [كشته] شد ؛ همو كه از حسين ، بهتر و شريف تر بود اى كوفيان ! به آنچه بر حسين گذشته ، شادى نكنيد كه اين ، جرمش بزرگ تر است . كشته اى به كنار رود [فرات] ! جانم فدايش سزاى كسى كه او را به خاك افكنْد ، دوزخ است سپس فرمود : «ما در عوضِ هر يك كشته ، به همان كشتگان [شما در ميدان جنگ] ، راضى هستيم و ديگر ، پس از اين ، هيچ روزى ، نه به سود ما و نه به ضرر ما ، جنگى نخواهيم داشت . امام السلام👆 @rozevanoheayammoharramsoghandi
سجاد علیه السلام بعد عاشورا امام سجاد علیه السلام 🏴🌱▪️🏴🌱▪️🏴 امام سجادعليه السلام تمام صحنه هاي عاشورا را به ياد مي آورد. نشد غذايي جلوي ان بزرگوار بگذارند و آن غذا با اشک چشمش مخلوط نگردد. در طول دوران زندگي رنج هاي فراواني ديد و يکي از چهار نفري است که بسيار گريه مي کرد. روزي يکي از غلامان حضرت را ديد، امام به شدت گريه مي کند. جلو آمد و گفت: آيا وقت آن نرسيده که به گريه و زاري خاتمه دهيد؟ امام عليه السلام فرمود: چگونه گريه نکنم. يعقوب پيامبر دوازده پسر داشت و تنها يوسف از نظرش غايب شده بودآن قدر گريه کرد چشمش سفيد شد. من چگونه گريه نکنم در حالي که 18 یوسفم رو جلوم سر بریدن ديدم پدرم را با لبان تشنه سر بريدند. تنها، نه خون به داغ پدر از بصر بايد گريست هر جا که آب ديد، به ياد پدر گريست چون ديد گوسفند ذبيحي به هر کجا آهي کشيدسخت ز سوز جگر گريست از داغ جانگداز شهيدان کربلا هم در حضر گريست و هم در سفر گريست با ياد تشنه کام شهيد لب فرات از صبح تا به شام، زشب تا سحر گريست چون شمع، در مصيبت ياران خويشتن هر جا نشست سوخت، به هر رهگذر رسيد -------------------------------------------------------------------------------- منبع: سوگنامه آل محمد, ص 72. @rozevanoheayammoharramsoghandi
ند كسى را كه اندرزم را بپذيرد و سفارشم را در باره خدا، پيامبر صلى الله عليه و آله و خاندانش حفظ كند، كه پيامبر خدا، الگويى نيكو براى ماست. آنان، همگى گفتند: اى فرزند پيامبر خدا! همه ما گوش به فرمان و مطيعيم و عهد تو را پاس مى داريم. نه به آن، بى رغبتى مى كنيم و نه از آن، روى مى گردانيم. خدا، تو را رحمت كند! هر فرمانى كه مى خواهى، بده. جنگ تو، جنگ ما و صلح تو، صلح ماست. ما[حمله مى كنيم و] يزيد را دستگير مى كنيم و از هر كه بر تو و ما ستم كرده، بيزارى مى جوييم. امام عليه السلام فرمود: «دور باد، دور باد! اى خيانتكاران مكّار! ميان شما و هوس هايتان، فاصله افتاده است. آيا مى خواهيد با من همان كنيد كه پيش تر با پدرم كرديد؟! هرگز! به پروردگارِ اَختران، سوگند كه هنوز زخم، التيام نيافته است. پدرم ـ كه درودهاى خدا بر او باد ـ و خانواده اش، همين ديروز كشته شده اند و هنوز از دست رفتن پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و پدرم و پسران پدرم را از ياد نبرده ام و اندوهش ميان سينه ام، و تلخى اش در گلو و حلقم، و غصّه هايش در تخت سينه ام جارى است و درخواستم اين است كه نه با ما و نه بر ضدّ ما باشيد. سپس فرمود: شگفت نيست، اگر حسين كشته شد؛ چرا كه پدرش نيز[كشته] شد؛ همو كه از حسين، بهتر و شريف تر بود اى كوفيان! به آنچه بر حسين گذشته، شادى نكنيد كه اين، جرمش بزرگ تر است. كشته اى به كنار رود[فرات]! جانم فدايش سزاى كسى كه او را به خاك افكنْد، دوزخ است سپس فرمود: «ما در عوضِ هر يك كشته، به همان كشتگان[شما در ميدان جنگ]، راضى هستيم و ديگر، پس از اين، هيچ روزى، نه به سود ما و نه به ضرر ما، جنگى نخواهيم داشت.
أنا علی، ابنُ ذبیحِ کربلا أنا علی، أنا بن مکة و منی من یادگار غربت خون خدام امام دوم قیام کربلام آه از غمِ، غارت خیمه ها از غربتِ، غروب نینوا از قتلگاه، به روی نیزه رفت سر بریده از قفا (واویلا، غریب فاطمه حسین) ای کربلا چه شد برادر حسین بگو چه شد علی اکبر حسین نشسته خون به گوش و گوشواره ای سه شعبه و گلوی شیر خواره ای سیلی زدند، به گوش طفلان حرم شد کربلا، مدینه در چشم ترم بار دگر، مانده میان شعله ها پهلو شکسته مادرم (یا زهرا خوش آمدی به کربلا) شاعر: میلاد عرفان پور -------------------------------------------------- خطبه زین العابدین علیه السلام در کوفه منبع: لهوف؛ سید بن طاووس،: ص ١٩٩ إنَّ زَينَ العابِدينَ عليه السلام أومَأَ إلَى النّاسِ أنِ اسكُتوا، فَسَكَتوا، فَقامَ قائِما، فَحَمِدَ اللّه َ وأثنى عَلَيهِ، وذَكَرَ النَّبِيَّ بِما هُوَ أهلُهُ فَصَلّى عَلَيهِ، ثُمَّ قالَ: أيُّهَا النّاسُ! مَن عَرَفَني فَقَد عَرَفَني، ومَن لَم يَعرِفني فَأَنَا اُعَرِّفُهُ بِنَفسي: أنَا عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ بنِ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ، أنَا ابنُ المَذبوحِ بِشَطِّ الفُراتِ مِن غَيرِ ذَحلٍ ولا تِراتٍ، أنَا ابنُ مَنِ انتُهِكَ حَريمُهُ وسُلِبَ نَعيمُهُ وَانتُهِبَ مالُهُ وسُبِيَ عِيالُهُ، أنَا ابنُ مَن قُتِلَ صَبرا وكَفى بِذلِكَ فَخرا. أيُّهَا النّاسُ! ناشَدتُكُمُ اللّه َ، هَل تَعلَمونَ أنَّكُم كَتَبتُم إلى أبي وخَدَعتُموهُ، وأعطَيتُموهُ مِن أنفُسِكُمُ العَهدَ وَالميثاقَ وَالبَيعَةَ وقاتَلتُموهُ وخَذَلتُموهُ؟! فَتَبّا لِما قَدَّمتُم لِأَنفُسِكُم وسوءا لِرَأيِكُم، بِأَيَّةِ عَينٍ تَنظُرونَ إلى رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله إذ يَقولُ لَكُم: قَتَلتُم عِترَتي وَانتَهَكتُم حُرمَتي فَلَستُم مِن اُمَّتي؟! قالَ الرّاوي: فَارتَفَعَت أصواتُ النّاسِ مِن كُلِّ ناحِيَةٍ، ويَقولُ بَعضُهُم لِبَعضٍ: هَلَكتُم وما تَعلَمونَ. فَقالَ عليه السلام: رَحِمَ اللّه ُ امرَأً قَبِلَ نَصيحَتي وحَفِظَ وَصِيَّتي فِي اللّه ِ وفي رَسولِهِ وأهلِ بَيتِهِ، فَإِنَّ لَنا في رَسولِ اللّه ِ اُسوَةً حَسَنَةً فَقالوا بِأَجمَعِهِم: نَحنُ كُلُّنا يَابنَ رَسولِ اللّه ِ سامِعونَ مُطيعونَ، حافِظونَ لِذِمامِكَ غَيرَ زاهِدينَ فيكَ ولا راغِبينَ عَنكَ، فَأمُرنا بِأَمرِكَ يَرحَمُكَ اللّه ُ، فَإِنّا حَربٌ لِحَربِكَ وسِلمٌ لِسِلمِكَ، لَنَأخُذَنَّ يَزيدَ ونَبرَأُ مِمَّن ظَلَمَكَ وظَلَمَنا. فَقالَ عليه السلام: هَيهاتَ هَيهاتَ! أيُّهَا الغَدَرَةُ المَكَرَةُ، حيلَ بَينَكُم وبَينَ شَهَواتِ أنفُسِكُم، أتُريدونَ أن تَأتوا إلَيَّ كَما أتَيتُم إلى أبي مِن قَبلُ؟! كَلّا ورَبِّ الرّاقِصاتِ، فَإِنَّ الجُرحَ لَمّا يَندَمِل، قُتِلَ أبي صَلَواتُ اللّه ِ عَلَيهِ بِالأَمسِ وأهلُ بَيتِهِ مَعَهُ، ولَم يُنسِني ثُكلَ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وثُكلَ أبي وبَني أبي، ووَجدُهُ بَينَ لَهَواتي، ومَرارَتُهُ بَينَ حَناجِري وحَلقي، وغُصَصُهُ تَجري في فِراشِ صَدري، ومَسأَلَتي أن لا تَكونوا لَنا ولا عَلَينا. ثُمَّ قالَ: لا غَروَ إن قُتِلَ الحُسَينُ وشَيخُهُ قَد كانَ خَيرا مِن حُسَينٍ وأكرَما فَلا تَفرَحوا يا أهلَ كوفانَ بِالَّذي أصابَ حُسَينا كانَ ذلِكَ أعظَما قَتيلٌ بِشَطِّ النَّهرِ روحي فِداؤُهُ جَزاءُ الَّذي أرداهُ نارُ جَهَنَّما ثُمَّ قالَ عليه السلام: رَضينا مِنكُم رَأسا بِرَأسٍ، فَلا يَومَ لَنا ولا عَلَينا -------------------------- ترجمه: امام زين العابدين عليه السلام به مردم اشاره كرد كه: «ساكت شويد آنان ساكت شدند. امام عليه السلام برخاست و پس از حمد و ثناى خداوند و يادكرد پيامبر صلى الله عليه و آله ـ آن گونه كه سزامندش بود ـ و درود فرستادن بر او فرمود: «اى مردم! هر كس مرا مى شناسد، كه مى شناسد. هر كس مرا نمى شناسد، خودم را به او مى شناسانم. من، على بن الحسين بن على بن ابى طالب هستم. من پسر كسى هستم كه در رود فرات، بدون آن كه كسى از شما را كشته باشد و خونى ريخته باشد، سر بُريده شد. من پسر كسى هستم كه حريمش هتك شد و نعمتش سلب گرديد و مالش به غارت رفت و خانواده اش اسير شدند. من پسر كسى هستم كه او را در ميان گرفتند و پس از مدّتى كشتند و اين براى افتخار من، كافى است. اى مردم! شما را به خدا سوگند مى دهم، آيا مى دانيد كه شما به پدرم نامه نوشتيد و به او نيرنگ زديد و از سوى خود با او عهد و پيمان بستيد و دست بيعت به او داديد و سپس با او جنگيديد و او را وا نهاديد؟ نابود باد آنچه براى خود، پيش فرستاده ايد و بدا به رأيتان! با چه چشمى به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى نگريد، آن گاه كه به شما مى گويد: خاندانم را كُشتيد و حرمتم را هتك كرديد. پس شما از امّت من نيستيد ». صداى مردم از هر سو بلند شد و به همديگر گفتند: هلاك شده ايد و نمى دانيد امام عليه السلام فرمود: «خدا، رحمت ك
أنا علی، ابنُ ذبیحِ کربلا أنا علی، أنا بن مکة و منی من یادگار غربت خون خدام امام دوم قیام کربلام آه از غمِ، غارت خیمه ها از غربتِ، غروب نینوا از قتلگاه، به روی نیزه رفت سر بریده از قفا (واویلا، غریب فاطمه حسین) ای کربلا چه شد برادر حسین بگو چه شد علی اکبر حسین نشسته خون به گوش و گوشواره ای سه شعبه و گلوی شیر خواره ای سیلی زدند، به گوش طفلان حرم شد کربلا، مدینه در چشم ترم بار دگر، مانده میان شعله ها پهلو شکسته مادرم (یا زهرا خوش آمدی به کربلا) شاعر: میلاد عرفان پور -------------------------------------------------- خطبه زین العابدین علیه السلام در کوفه منبع: لهوف؛ سید بن طاووس،: ص ١٩٩ إنَّ زَينَ العابِدينَ عليه السلام أومَأَ إلَى النّاسِ أنِ اسكُتوا، فَسَكَتوا، فَقامَ قائِما، فَحَمِدَ اللّه َ وأثنى عَلَيهِ، وذَكَرَ النَّبِيَّ بِما هُوَ أهلُهُ فَصَلّى عَلَيهِ، ثُمَّ قالَ: أيُّهَا النّاسُ! مَن عَرَفَني فَقَد عَرَفَني، ومَن لَم يَعرِفني فَأَنَا اُعَرِّفُهُ بِنَفسي: أنَا عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ بنِ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ، أنَا ابنُ المَذبوحِ بِشَطِّ الفُراتِ مِن غَيرِ ذَحلٍ ولا تِراتٍ، أنَا ابنُ مَنِ انتُهِكَ حَريمُهُ وسُلِبَ نَعيمُهُ وَانتُهِبَ مالُهُ وسُبِيَ عِيالُهُ، أنَا ابنُ مَن قُتِلَ صَبرا وكَفى بِذلِكَ فَخرا. أيُّهَا النّاسُ! ناشَدتُكُمُ اللّه َ، هَل تَعلَمونَ أنَّكُم كَتَبتُم إلى أبي وخَدَعتُموهُ، وأعطَيتُموهُ مِن أنفُسِكُمُ العَهدَ وَالميثاقَ وَالبَيعَةَ وقاتَلتُموهُ وخَذَلتُموهُ؟! فَتَبّا لِما قَدَّمتُم لِأَنفُسِكُم وسوءا لِرَأيِكُم، بِأَيَّةِ عَينٍ تَنظُرونَ إلى رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله إذ يَقولُ لَكُم: قَتَلتُم عِترَتي وَانتَهَكتُم حُرمَتي فَلَستُم مِن اُمَّتي؟! قالَ الرّاوي: فَارتَفَعَت أصواتُ النّاسِ مِن كُلِّ ناحِيَةٍ، ويَقولُ بَعضُهُم لِبَعضٍ: هَلَكتُم وما تَعلَمونَ. فَقالَ عليه السلام: رَحِمَ اللّه ُ امرَأً قَبِلَ نَصيحَتي وحَفِظَ وَصِيَّتي فِي اللّه ِ وفي رَسولِهِ وأهلِ بَيتِهِ، فَإِنَّ لَنا في رَسولِ اللّه ِ اُسوَةً حَسَنَةً فَقالوا بِأَجمَعِهِم: نَحنُ كُلُّنا يَابنَ رَسولِ اللّه ِ سامِعونَ مُطيعونَ، حافِظونَ لِذِمامِكَ غَيرَ زاهِدينَ فيكَ ولا راغِبينَ عَنكَ، فَأمُرنا بِأَمرِكَ يَرحَمُكَ اللّه ُ، فَإِنّا حَربٌ لِحَربِكَ وسِلمٌ لِسِلمِكَ، لَنَأخُذَنَّ يَزيدَ ونَبرَأُ مِمَّن ظَلَمَكَ وظَلَمَنا. فَقالَ عليه السلام: هَيهاتَ هَيهاتَ! أيُّهَا الغَدَرَةُ المَكَرَةُ، حيلَ بَينَكُم وبَينَ شَهَواتِ أنفُسِكُم، أتُريدونَ أن تَأتوا إلَيَّ كَما أتَيتُم إلى أبي مِن قَبلُ؟! كَلّا ورَبِّ الرّاقِصاتِ، فَإِنَّ الجُرحَ لَمّا يَندَمِل، قُتِلَ أبي صَلَواتُ اللّه ِ عَلَيهِ بِالأَمسِ وأهلُ بَيتِهِ مَعَهُ، ولَم يُنسِني ثُكلَ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وثُكلَ أبي وبَني أبي، ووَجدُهُ بَينَ لَهَواتي، ومَرارَتُهُ بَينَ حَناجِري وحَلقي، وغُصَصُهُ تَجري في فِراشِ صَدري، ومَسأَلَتي أن لا تَكونوا لَنا ولا عَلَينا. ثُمَّ قالَ: لا غَروَ إن قُتِلَ الحُسَينُ وشَيخُهُ قَد كانَ خَيرا مِن حُسَينٍ وأكرَما فَلا تَفرَحوا يا أهلَ كوفانَ بِالَّذي أصابَ حُسَينا كانَ ذلِكَ أعظَما قَتيلٌ بِشَطِّ النَّهرِ روحي فِداؤُهُ جَزاءُ الَّذي أرداهُ نارُ جَهَنَّما ثُمَّ قالَ عليه السلام: رَضينا مِنكُم رَأسا بِرَأسٍ، فَلا يَومَ لَنا ولا عَلَينا -------------------------- ترجمه: امام زين العابدين عليه السلام به مردم اشاره كرد كه: «ساكت شويد آنان ساكت شدند. امام عليه السلام برخاست و پس از حمد و ثناى خداوند و يادكرد پيامبر صلى الله عليه و آله ـ آن گونه كه سزامندش بود ـ و درود فرستادن بر او فرمود: «اى مردم! هر كس مرا مى شناسد، كه مى شناسد. هر كس مرا نمى شناسد، خودم را به او مى شناسانم. من، على بن الحسين بن على بن ابى طالب هستم. من پسر كسى هستم كه در رود فرات، بدون آن كه كسى از شما را كشته باشد و خونى ريخته باشد، سر بُريده شد. من پسر كسى هستم كه حريمش هتك شد و نعمتش سلب گرديد و مالش به غارت رفت و خانواده اش اسير شدند. من پسر كسى هستم كه او را در ميان گرفتند و پس از مدّتى كشتند و اين براى افتخار من، كافى است. اى مردم! شما را به خدا سوگند مى دهم، آيا مى دانيد كه شما به پدرم نامه نوشتيد و به او نيرنگ زديد و از سوى خود با او عهد و پيمان بستيد و دست بيعت به او داديد و سپس با او جنگيديد و او را وا نهاديد؟ نابود باد آنچه براى خود، پيش فرستاده ايد و بدا به رأيتان! با چه چشمى به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى نگريد، آن گاه كه به شما مى گويد: خاندانم را كُشتيد و حرمتم را هتك كرديد. پس شما از امّت من نيستيد ». صداى مردم از هر سو بلند شد و به همديگر گفتند: هلاك شده ايد و نمى دانيد
امام علیه السلام فرمود:خدارحمت کند كسى را كه اندرزم را بپذيرد و سفارشم را در باره خدا، پيامبر صلى الله عليه و آله و خاندانش حفظ كند، كه پيامبر خدا، الگويى نيكو براى ماست. آنان، همگى گفتند: اى فرزند پيامبر خدا! همه ما گوش به فرمان و مطيعيم و عهد تو را پاس مى داريم. نه به آن، بى رغبتى مى كنيم و نه از آن، روى مى گردانيم. خدا، تو را رحمت كند! هر فرمانى كه مى خواهى، بده. جنگ تو، جنگ ما و صلح تو، صلح ماست. ما[حمله مى كنيم و] يزيد را دستگير مى كنيم و از هر كه بر تو و ما ستم كرده، بيزارى مى جوييم. امام عليه السلام فرمود: «دور باد، دور باد! اى خيانتكاران مكّار! ميان شما و هوس هايتان، فاصله افتاده است. آيا مى خواهيد با من همان كنيد كه پيش تر با پدرم كرديد؟! هرگز! به پروردگارِ اَختران، سوگند كه هنوز زخم، التيام نيافته است. پدرم ـ كه درودهاى خدا بر او باد ـ و خانواده اش، همين ديروز كشته شده اند و هنوز از دست رفتن پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و پدرم و پسران پدرم را از ياد نبرده ام و اندوهش ميان سينه ام، و تلخى اش در گلو و حلقم، و غصّه هايش در تخت سينه ام جارى است و درخواستم اين است كه نه با ما و نه بر ضدّ ما باشيد. سپس فرمود: شگفت نيست، اگر حسين كشته شد؛ چرا كه پدرش نيز[كشته] شد؛ همو كه از حسين، بهتر و شريف تر بود اى كوفيان! به آنچه بر حسين گذشته، شادى نكنيد كه اين، جرمش بزرگ تر است. كشته اى به كنار رود[فرات]! جانم فدايش سزاى كسى كه او را به خاك افكنْد، دوزخ است سپس فرمود: «ما در عوضِ هر يك كشته، به همان كشتگان[شما در ميدان جنگ]، راضى هستيم و ديگر، پس از اين، هيچ روزى، نه به سود ما و نه به ضرر ما، جنگى نخواهيم داشت. شهادت امام السلام میثم مطیعی @rozevanoheayammoharramsoghandi
شهادت امام السلام ▪️🔸▪️🔸▪️🔸▪️🔸 السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواحَ الَّتی حلَّت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیتُ و بقیه اللیل و ‏النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم. السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد ‏الحسین و علی اصحاب الحسین . ‏ گفتند که وقتی حضرت باقر ع داشت پدر بزرگوار خودش را غسل می داد نشانه ها و زخم هایی در شانه ی ‏امام دیده می شد ، آقا اینها چیست؟ پدرم از کوفه زنجیر به گردن داشت ، غل و جامعه به گردن داشت ، غل ‏یک آهن قطوریست که دور گردن را می گیرد با یک مثلا قفل بسته می شود زنجیرهایی که به دست هست ‏به آن متصل هست. امام تو این سفر به آن ابن سعد گفتند یک مقدار از این پارچه های عمامه ات بده . ‏چکار می خواهی بکنی؟ بگذارد زیر این غلِ آهنین. آفتاب تابیده. بدن من را می سوزاند . ‏ میگوید وقتی یک ذره کنار زدم خون تازه جاری شد. ‏ @rozevanoheayammoharramsoghandi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏ السلام علیک یا اباعبدالله . ‏ غروب بودُ زنی بی قرار تنها بود ، غروب بودُ زنی بی قرار تنها بود زنی ز داغ برادر فکار تنها بود غروب بودُ ‏علمدار خفته و زینب میان خیمه ی بی پاسدار تنها بود ‏ میدانم بعضی هاتان صدایتان گرفته اما امشب عقیله ی بنی هاشم را مدد بدهید تو خانه ی امام زمان نشستی ‏‏. همان آقایی که به شیخ حسین سامرایی فرمود: به شیعیان سلام منِ مهدی را برسان به آنها بگو آقا گفته ‏خیلی خدا را به حق عمه جانم زینب قسم بدهند، موانع فرجم برطرف شود. روضه روضه ی عمه ی امام ‏زمان است.‏ غروب بود تنها با اسیری و زینب ، هزارو نهصدو پنجاه بار تنها بود. عین مقتل را برایت بگویم. و تَسابَقَ القوم ‏علی نَهب بیوت آل الرسول و قُرَّة عین البَتول؛ یعنی نه یک نفر نه ده نفر دست جمعی همه حمله کردند به ‏خیمه ها . عمر سعد ملعون دستور داد به شمر اول خیمه گاه را محاصره کنند. گوشَت با من است یا نه؟ ‏همه محاصره کردند. بعد گفت شمر خیمه ها را با اهلش زنده زنده بسوزان. یا صاحب الزمان. ‏ اگر امام سجاد نمی فرمود : علیکُنَّ بالفرار، این زن و بچه مثل مادرشان فاطمه تو آتش می سوختند . بی بی دو ‏عالم همه را فراری داد. آمدند خیمه ها را دانه دانه سوزاندند ، شمر دستور داد هرچه تو خیمه هست به ‏غارت ببرید فاطمه ی بنت الحسین می فرماید : حتی به زور چادر از سر ما می کشیدند . یا صاحب الزمان. ‏ زینتها را به زور از گوش بچه ها و پاهایشان می کشیدند. آخ بمیرم. از دستها مپرس که با گوش ها چه کرد؟ ‏از گوشها بپرس که بی گوشواره ها ... همه خیمه ها را که آتش زدند ، دیدند یک زن بلند بالا که خیمه اش ‏آتش گرفته دارد آتش را خاموش می کند از خیمه بیرون نمی رود. عبید ابن مسلم می گوید من بودم خولی بود ‏شمر بود آمدیم درِ این خیمه گفتم تو چرا فرار نمی کنی؟ فرمود: اینجا عزیز برادرم خوابیده . خیمه خیمه ی ‏زین العابدین است. این خانوم هم زینب است. عبید ابن مسلم می نویسد خولی بدون اجازه وارد خیمه شد بی ‏بی دوعالم مانع شد ، چنان سیلی به صورت زینب زد، زیرانداز زین العابدین را کشید . امام با صورت زمین ‏خورد . حسین... ‏ امام السلام @rozevanoheayammoharramsoghandi