.
عاقبت، ختم بخیرم میکند این نوکـری
هرکه اربابش تو باشی سربلند عالم است
#امام_حسین
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#جانم_امام_حسین_جان_ع
زیباترین عبارٺ دنیا #سـلام بود
نامٺ همیشه مستحق احترام بود
ازلطف بیکران شما می کشم نفس
آقا بدون #عشـق شماکارم تمام بود
#صلی_الله_علیک_یااباعبدالله
#روزم_به_نامتان_ارباب_خوبم
نوحه حضرت رقیه سلام الله علیها
به سبک :
بسمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من
بابا
ز پیش ما رفتی بگو کجا رفتی/
مرا رها کردی بگو کجا رفتی/
🎋▪️💐▪️🌺▪️
بابا
غریب دشت خون شدی تو لاله گون/
بگو کجا رفتی ز تیغِ کینِ دون/
🎋▪️💐▪️🌺▪️
بابا
فتاده ام از پا ز ناقه افتادم /
عمه شده تنها برس به فریادم/
🎋▪️💐▪️🌺▪️
بابا
میون طشت زر سر تو دیدم من/
ناله زدم امّاطعنه شنیدم من/
🎋▪️💐▪️🌺▪️
بابا
صورت من نیلی ز ضرب سیلی شد/
مدینه تکرار از این رخ نیلی شد/
🎋▪️💐▪️🌺▪️
بابا
آمده ای اکنون به دیدنم بابا/
خوشو اومدی وقتِ پریدنم بابا/
🎋▪️💐▪️🌺▪️
بابا
گوشه ویرانه خواب تو رو دیدم /
کشیده ام در بر تا سر تو دیدم/
🎋▪️💐▪️🌺▪️
بابا
از غم تو عمه گشته پریشانت/
از لب لعل تو شدم غزل خوانت/
🎋▪️💐▪️🌺▪️
بابا
جان میدهم اینجا گوشه ی ویرانه/
تو شمع من بودی منم چو پروانه/
1_817073907.mp3
7.18M
ولم نکن آقام حسین
-679731456_-211946.mp3
1.96M
🌾▪️🌾#روضه امروز: حضرت علی اکبرعلیه السلام
🥀هر روز زیارت عاشورا بخونیم و روضه گوش کنیم.
امام زمان:
یا جدّاه، هر صبح و شام بر مصائب تو گریه می کنم.
غزل مصیبت
دروازه کوفه و کاروان اسرا
با سنگ های تیز بهم خورده روی تو
جا خوش نموده نیزه چرا در گلوی تو
تا باز شد لبان تو ،قاریِّ محترم
پرتاب شد زهر طرفی سنگ سوی تو
من تار ، تار، موی تو را شانه می زدم
حالا ز چوبِ نیزه کنم جمع موی تو
یک بخش ِصورت تو میان تنور سوخت
از آن به بعد گشته عوض رنگ و بوی تو
خیلی عوض شدی زصدا می شِناسَمَت
هربار محملم برِسَد روبروی تو
هرروز خونِ تازه می آید ز حنجرت
از بس ترک ترک شده شکلِ سبویِ تو
قرآن بخوان زحرمتِ زینب دفاع کن
بازی نموده شایعه با آبروی تو
رجاله ها به صورت تو سنگ می زدند
برپرده های محمل ما چنگ می زدند
#قاسم_نعمتی
دیدم به چشم خویش غمی ناشنیده را
در یک غروب سرخ بلای عدیده را
با ناله ام زمین زمان گریه می کتد
از مادر ارث برده ام این اشک دیده را
من با همین لبان خودم نیمه های شب
بوسه زدم گلوی بریده بریده را
یعقوبم و بدست خودم بین بوریا
چیدم به گریه یوسف پیکر دریده را
یادم نمی رود که چگونه مقابلم
بستند دست عمه قامت خمیده را
یادم نمی رود سر شب لحظه فرار
فریادهای دختر گیسو کشیده را
هنگام جابه جائی سر روی نیزه ها
دیدم شکاف هنجر و خون چکیده را
لعنت به آنکه مرکب خود نعل تازه زد
دیدم سپاه روی بدنها دویده را
یک تار موی عمه ما را کسی ندید
پوشانده بود نور حسین این حمیده را
بزم شراب و تشت طلا جای خود ولی
خون کرده صحنه ای دل مهنت کشیده را
دشمن کنیز خواست و دیدم به چشم خویش
طفل یتیم و وحشت و رنگِ پریده را
#قاسم_نعمتی
سید الباکینم و در عشق غوغا می کنم
زنده در شهر مدینه یاد زهرا می کنم
من چهل سال است هر لحظه به یاد کربلا
از غم هر روضه ای گریه مجزّا می کنم
پای هر برگ صحیفه نه ، که روضه نامه ام
با سر انگشتی زخون دیده امضا می کنم
رازق و الطفل الصغیر و راحم الشیخ الکبیر
با مناجات سحر این روضه افشا می کنم
آب رنگ خون بگیرد تا که هنگام وضو
یادی از زخم لبانِ خشک بابا می کنم
می سپارم بر همه تا نشود ام البنین
صحبت از ضرب عمود و فرق سقا می کنم
تا ببینم بین باغی لاله پرپر می کنند
بی مهابا یاد جسم اربا رابا می کنم
باسئوالی پر کنایه وقت ذبح گوسفند
در دل ِ درد آشنا طرح معما می کنم
چون که بابای مرا لب تشنه ذبحش کرده اند
بر سر این قصه با قصاب دعوا می کنم
گر ببینم دختری مویش گره افتاده است
خیلی آهسته گره از گیسویش وا می کنم
وای زان دم که بینم دختری خورده زمین
گریه ها بر غربت اولاد زهرا می کنم
غصه بی معجری چشمم زخم کرد
با عمو عباس خود زین غصه نجوا می کنم
تا که دیدم برآوردند در بازار شهر
یاد شام و ماجرای خواهرم را می کنم
سرخ موئی گفت دنبال کنیزم، بعد از آن
یاد آن مجلس دو چشم خویش دریا میکنم
قاسم نعمتی
ݥــــَـــجݩــۅݩ أݪـځـــــُـــښینٍْ؏_۲۰۲۱_۰۸_۲۰_۲۰_۳۸_۳۷_۴۰۸.mp3
8.73M
مداحی آنلاین - نماهنگ بی قرار - نیلچی و انصاری.mp3
7.17M
8.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا