حضرت رقیه (س)
دختربچه ای که در واقعه عاشورا حدود سه یا چهار سال سن داشت
در عصر عاشورا به همراه دیگر زنان بنیهاشم توسط سپاه یزید ، ابتدا به کوفه سپس به شام اسیری برده شدند
عصرگاهی در خرابه در کنار حضرت زینب(س) نشسته بود، جمعی از کودکان شامی را دید که در رفت و آمد هستند،
پرسید: «عمه جان! اینان کجا می روند؟»
حضرت زینب(س)فرمود: «عزیزم این ها به خانه هایشان می روند.»
پرسید: «عمه! مگر ما خانه نداریم؟»
فرمودند: «چرا عزیزم، خانه ما در مدینه است» تا نام مدینه را شنید، خاطرات زیبای همراهی با پدر در ذهن او آمد و
بلافاصله پرسید: «عمه! پدرم کجاست؟»
فرمود: «به سفر رفته.»
طفل به گوشه خرابه رفته زانوی غم بغل گرفت و با غم و اندوه به خواب رفت
پاسی از شب گذشت ظاهراً در عالم رؤیا پدر را دید. سراسیمه از خواب بیدار شد، مجدداً سراغ پدر را از عمه گرفت و بهانه جویی نمود، به گونه ای که با صدای ناله و گریه او تمام اهل خرابه به شیون و ناله پرداختند.
خبر را به یزید رساندند، دستور داد سر بریده پدرش را برایش ببرند.
رأس مطهر سید الشهدا را در میان طَبَق جای داده، وارد خرابه کردند و مقابل این دختر قرار دادند.
سرپوش طبق را کنار زد، سر مطهر سید الشهدا را دید، سر را برداشت و در آغوش کشید.
بر پیشانی و لبهای پدر بوسه زد و آه و ناله اش بلند تر شد،
گفت: «پدر جان چه کسی صورت شما را به خونت رنگین کرد؟
پدر جان چه کسی رگهای گردنت را بریده؟
پدر جان چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟
پدر جان یتیم به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ بشود؟
پدر جان کاش خاک را بالش زیر سرم قرار می دادم، ولی محاسنت را خضاب شده به خونت نمی دیدم.»
دختر خردسال حسین(ع) آن قدر شیرین زبانی کرد و با سر پدر ناله نمود تا خاموش شد.
همه خیال کردند به خواب رفته. وقتی به سراغ او آمدند، از دنیا رفته بود. .
صلی الله علیک یا بنت الحسین(ع)
مرغ دلم خرابه شام آرزو كند
تا با سه ساله دختركى گفتگو كند
آن دخترى كه قبله ارباب حاجت است
حاجت رواست هر كه بدین قبله رو كند
سالروز شهادت حضرت #رقیه(س) را خدمت شما عزیزان و تمامی شیعیان جهان تسلیت عرض می کنیم🏴
#حضرت_رقیه_س_شهادت
بی تو پنهان کردن بغض گلو مشکل شده
زندگی دور از تو و دور از عمو مشکل شده
گریه کردم! آمدی با «سر»...خدایا حاجتم-
-شد برآورده، اگر چه آرزو مشکل شده
جانِ من بابا کجا بودی که مویت سوخته؟!
دست-بردن بین مویَت؛ مو به مو مشکل شده
عمه زینب(س) تازیانه خورد جای ما همه
نا ندارم! گفتنِ راز مگو مشکل شده
زجر(لع) بسکه بر دهانِ من زده با پشتِ دست
زخم بر لب دارم و این گفتگو مشکل شده
میگذارم این سرت را آنطرف پهلوی خود
چون برایم دیدنِ از روبرو مشکل شده
سنگ خورده روی چشمانم سرِ بازار شام
تار می بینم! برایم جستجو مشکل شده
میکشم دست کبودم را به روی صورتت
بوسه بر پیشانی و زخم ِ گلو مشکل شده!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
#حضرت_رقیه_س_شهادت
«من که از جورِ فلک گمشده ماهی دارم»
با خیالِ تو در این غمکده آهی دارم
ناله گر راه رسیدن به تو هموار کند
در دل از غصّه ی دوری، به تو راهی دارم
شام را یکسره ویرانه کنم با گریه
من خودم یک تنه از اشکْ سپاهی دارم
فرصتی نیست که از درد امانی یابم
مهلتِ گریه به هجرانِ تو گاهی دارم
تا نگاهی کنی از نیزه به احوالِ دلم
من به چشمانِ تو بر نیزه نگاهی دارم
بنگر از کعبِ نی و سنگ و کبودی به تنم
بهر اثباتِ غمِ عشق، گواهی دارم
گرچه از ضعفْ توانی به تنم نیست، ولی
هرچه از دخترِ خود صبر بخواهی دارم
بارها پرسشم از عمّه همین بود پدر
یک نفر نیست بگوید چه گناهی دارم ؟
تا تو اینگونه، به این وضع، شدی مهمانم
همه دیدند که امشب چه پناهی دارم
شاعر: #وحید_دکامین
#حضرت_رقیه_س_شهادت
غیر از بیابان ها دگر جایی ندارم
آن قدر سیلی خورده ام نایی ندارم
باید بیایند و تو را اینجا ببینند
آن ها که می گفتند بابایی ندارم
در بین صحرا می کشیدم زجر و حالا
می خواهم از جا پا شوم پایی ندارم
مانند هجده سالگی مادر تو
سرو کمانم قد و بالایی ندارم
با چشم دل روی تو را باید ببینم
من تازگی چشمان بینایی ندارم
این روزها گیسوی زیبایی نداری
این روزها گیسوی زیبایی ندارم
تنها یک امشب را شدی مهمانم اما
شرمنده اسباب پذیرایی ندارم
شاعر: #شهریار_سنجری
مداحی آنلاین - راوی نوشته است غروبی غریب بود - مطیعی.mp3
7.49M
🔳 #روضه سوزناک #صفر
🎤 #میثم_مطیعی
راوی نوشته است غروبی غریب بود
سرها به نیزه رفت...طلوعی عجیب بود
راوی نوشته است که آتش زبانه زد
در خیمه گاه گشت و فقط تازیانه زد
زنها و بچه ها که گناهی نداشتند...
جز بوته های خار پناهی نداشتند
هر کس دوید از طرفی بین خار و خس
خاکستری ز خیمه به جا مانده بود و بس
پیچیده بود در دل آن دشت آهشان
آتش شبیه شمر شد و بست راهشان
آتش شبیه دست،سوی گوشواره رفت
آنگاه سمت غارت یک گاهواره رفت...
راوی نوشته است که در شعله های تب
میسوختی و نام پدر داشتی به لب
افتاد تا بر آن تن گلگون نگاه تو
میگشت قتلگاه پدر قتلگاه تو
زینب اگر نبود زمین بی امام بود
یکباره کار عالم و آدم تمام بود
زنده بمان که هستی عالم به هست توست
ای دست بسته! حکم رهایی به دست توست
وقت است تا شروع شود کربلای تو
آتش زند به کاخ ستم خطبه های تو
راوی نوشته است که آن جسم چاک چاک
در آفتاب ماند دو روزی به روی خاک
ای کربلا ببین که میاید به سوی تو؟
صاحب عزا کنون شده مهمان کوی تو
تو سجده گاه عشقی و سجاد میرسد
گویا پی تفحص اجساد میرسد
شاعر: دکتر محمد مهدی سیار
#ماه_صفر
4_5794309261995541827.mp3
420.2K
🏴سبک نوحه زمینه شهادت بی بی حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
#نوحه_حضرت_رقیه_س
#زمینه_حضرت_رقیه_س
#پرستوی_حسینم_و
🏴بند اول
پرستوی حسینم و
شکسته بال و پر من
خونیه چشم تر من
رو خاک ویرون سر من
دختر پادشاهم و
شده خرابه جای من
گریه کنید برای من
برای غصه های من
سر پدر اومده دیدنم۲
رسیده وقت پَر کشیدنم۳
من الذی ایتمنی،ابتا
🏴بند دوم
ریحانة الحسینم و
شدم به رنگ ارغوان
خسته و پیر و ناتوان
که قامتم شده کمان
عزیزة الحسینم و
بعد پدر شدم اسیر
پای برهنه این مسیر
شدم با طعنه ها حقیر
محله ی یهودی بُردنم۲
به زجر بی حیا سِپُردنم۳
من الذی ایتمنی،ابتا
🏴بند سوم
بشین به روی دامنم
بگم چی اومد به سرم
نگم چی شد با معجرم
زخمه تمومه پیکرم
زخمه تمومه پیکرم
سوخته پدر موی سرم
سو نداره چشم ترم
نداره قوت کمرم
ای پدر ای ماه رو نیزه ها۲
سرت رو کی بریده از قفا۳
من الذی ایتمنی،ابتا
🙏التماس دعای خیر
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مواسات
#هیئتمنتظرانمحییالمومنین(عج)
#استوری
استوری به مناسبت شهادت حضرت رقیه(س) با مداحی برادر امید قنبری
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مواسات
#هیئتمنتظرانمحییالمومنین(عج)
#استوری
استوری به مناسبت شهادت حضرت رقیه(س) با مداحی کربلایی مهدی یادگاری
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
شبها_وقتی_بی_مهتابم_همه_خوابن_نمی_خوابم.mp3
17.21M
بیر بلبلم خزانه دونوب گلشنیم منیم
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها
.
سید بشیر حسینی میانجی
.
بیر بلبلم خزانه دونوب گلشنیم منیم
کنج خرابه اولموش اودور مسکنیم منیم
.
گوردوم گوزومله گوللریمین پرپراولماقین
سو اولمادی سارالدی سوسوز سوسنیم منیم
.
یتمیش ایکی گوله منی حسرت قویوب فلک
چیخسا سزادی نه فلکه شیونیم منیم
.
اوچ یاشدا بیر قیزام منیم آدیم رقیه دی
بی رحم و بی مروتّیدی دشمنیم منیم
.
کرب و بلاده آغ گونومی قاره ائتدیلر
علت اودورکی قاره دی پیراهنیم منیم
.
یاندیردی شمر خیمه لری غارت ایلدی
یانمادی بیرجه حالیمه اهریمنیم منیم
.
ال آتدی دوتدی دامنیمی اود خیامیده
قاچدیم قاچاندا شعله چکوب دامنیم منیم
.
ای جان آلان بوجانیمی گل آل یورولموشام
دارلامان اولار حرم ایمنیم منیم
.
نصف شبی کچوبدی هله آغلیور بشیر
قویماز یاتا مین عاشقی بیر احسنیم منیم
.
عرض ایلیور الهی بو شعری قبول ائله
یازدی امیدیلن قلم الکنیم منیم
#حضرت_رقیه_شهادت
#بیر_بلبلم_خزانه_دونوب_گلشنیم_منیم
#حضرت_رقیه #سیدبشیرحسینی_میانجی
#ترکی
مسکنیم اولدی بو کنج ویران
▪️🌱▪️🌱▪️🌱▪️🌱▪️
#زبانحال حضرت رقیه علیها سلام با راس مطهر امام حسین علیه السلام در خرابه شام
#سبک_شد_خزان_گلشن_آشنایی
.
.
حاج علی زلفی تبریزی
.
.
مسکنیم اولدی بو کنج ویران
جانه گتدی منی درد هجران
.
چرخ جفا گستر چاره یولون کسدی
گلشن امیده باد خزان اسدی
.
گور نئجه صبر ایوی گیتدی تالانه
گور قیزون اولدی بلایه نشانه
.
وای بابام وای (۲)
.
.
.
.
حمد اولا بیر منی یاده سالدون
رافتیله سینان گویلی آلدون
.
دیلده چکور شعله آه شرر باریم
غم یمه بو حاله قافله سالاریم
.
خانه خراب اولا آل امیه
کنج خرابه بو سن بو رقیه
.
وای بابام وای (۲)
.
.
.
.
خون دیل آخدی سنسیز رخساره
گویلوم شکسته ایاقیم یاره
.
جانیم اولا قربان سن کیمی مهمانه
منزل ویرانه گلدی طبیبانه
.
صورتیوین بابا قانینی سیللم
فانی جهانیده قالمارام ئوللم
.
وای بابام وای (۲)
.
.
.
.
باشوی گوردوم نوک جداده
غرق اولدوم محنتده ابتلاده
.
گلدی نلر باشه فکر ایلمزدیم من
باشوین آردیجا چوللری گزدیم من
.
گیتمه یانیمدا دایان سنی تاری
کنج خرابه ده بو گیجه یاری
.
وای بابام وای (۲)
.
.
.
.
وار تا جهان وار دین و شریعت
باتماز عالمده ماه ولایت
.
(زلفی) اینان باقی عترت و قرآندی
زنده قالان آدی شاه شهیداندی
.
دیده دولاندور او فیض لقایه
دردیوی شرح ایله شاه وفایه
.
وای بابام وای (۲)
#شهادت حضرت رقیه علیها سلام
آن جا که جشن و شادى و بزم شراب بود #
▪️✨🍃▪️🍃✨▪️🍃✨
#حضرت رقیه علیها سلام در خرابه شام
عبدالعلی نگارنده
.
آن جا که جشن و شادى و بزم شراب بود
یک چند دل در آتش سوزان، کباب بود
.
یک سو رباب چنگ به دل مى زدى ز غم
یک سو نواى دلکش چنگ و رباب بود
.
یک یادگار مانْد ز بیداد روزگار
در آن خرابه اى که به شام خراب بود
.
آن جا که بود مجمع آزرده خاطران
آن جا که دل در آذر و در پیچ و تاب بود
.
هر دل ز غصّه بود، چو کانون آتشى
هر دیده اى ز گریه، چو دریاى آب بود
.
در آن میانه بود یکى نازدانه اى
افتاده روى خاک و دلش گرم خواب بود
.
ناگه ز خواب جَست هراسان و مى گریست
گم کرده داشت، گریه اش از اضطراب بود
.
چون ابر مى گریست که ماهش طلوع کرد
ماهى که مستنیر ز وی آفتاب بود
.
شد منقلب چو گمشده جانان ز ره رسید
چون این وصال، لازمه اش انقلاب بود
.
مى گفت با پدر غم هجران و در میان
گویا که محرمانه، سؤال و جواب بود
.
در ماتمش، هماره «نگارنده» مى گریست
از بس در این مصیبت عظمى، مُصاب بود
.
.
#حضرت_رقیه علیها سلام#شهادت
امشب دگر این دیدۀ من آب ندارد #حضرت_رقیه
🥀🥀🏴🥀🥀🏴🥀🥀
#شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
.
مَحرم خراسانی
.
امشب دگر این دیدۀ من آب ندارد
آرام و قرار این دل بیتاب ندارد
.
مرغ دل من در قفس سینۀ سوزان
چون مرغ شباهنگ دگر خواب ندارد
.
بس خون دل از دیده فشاندم که دو چشمم
چون چشمۀ خشکیده دگر آب ندارد
.
از بس دل عمّه ز غم هجر گرفته
دیگر دل او، چون دل من تاب ندارد
.
هر کس که مرا دید به ویرانه مکان است
گفتا: مگر این طفل حزین باب ندارد؟
.
دامان من از اشک بصر، مخزن دُرّ است
کس هم چو من اینقدر دُر ناب ندارد
.
در انجمن غم زدگان، «محرم» مدّاح
جز نالۀ جانسوز چو احباب ندارد
#ذکر_مصیبت_مجلس_یزید
▪️✨🌱▪️✨🌱▪️✨🌱
#متن مقتل مجلس یزید
.
سر نازنین امام حسین (ع) را با زنان و کودکان آن امام مبین ، به مجلس یزید بى دین بردند به هیئتى که همه ایشان را به یک ریسمان بسته بودند و چون با آن حالت وارد مجلس یزید شدند در مقابلش ایستادند و حضرت سجاد(ع) فرمود: اى یزید! تو را به خدا سوگند مى دهم به گمان تو اگر پیامبر، ما را به این هیئت دیدار نماید چه مى کند؟
.
یزید حکم کرد ریسمانها را بریدند و آل طه و یاسین را از قید طناب رها ساختند سپس یزید، سر مبارک امام (ع) را در پیش رو گذاشت و زنان را در پشت سر خود جاى داد تا چشم ایشان به سر انور امام حسین (ع) نیفتد و لیکن جناب سیدالساجدین (ع) چشمش بر آن سر نازنین افتاد و بعد از آن صحنه دلخراش ، دیگر تا آخر عمرش گوشت کله حلال گوشتى تناول نفرمود.
.
و اما زینب خاتون (ع) چون سر مبارک برادر خود را بدید از شدت ناراحتى دست در گریبان برد چاک زد سپس به آواز غمناک فریاد واحسیناه …. برآورد به قسمى که ناله اش دلها راخراشید.
.
راوى گوید: به خدا سوگند که همه آن کسانى که در مجلس یزید حضور داشتند از ناله جانسوز او به گریه و افغان افتادند و در آن حال خود آن پلید لب از گفتار فرو بست و ساکت بود.
.
پس یکى از زنان بنى هاشم که در خانه یزید بود بى اختیار براى امام حسین (ع) بگریست و به آواز بلند با ناله و فغان گفت : یا حبیباه ! یا سید اهل بیتاه یابن محمداه !
راوى گفته که هر کس از آن اهل مجلس صداى آن زن را مى شنید بى اختیار گریه مى کرد.
در این بین یزید لعین چوب خیزران طلبید مکرر با آن چوب به دندان مبارک فرزند رسول الله صلى الله علیه و آله مى زد.
.
در این هنگام ابو برزه اسلمى خطاب به آن بدتر از ارمنى ، نمود و گفت : واى بر تو اى یزید! به چه جرات چنین جسارتى مى نمایى و با چوب ، به گوهر دندان حسین فرزند فاطمه اطهر مى زنى ؟ من گواهى مى دهم که به چشم خود دیدم که رسول خداصلى الله علیه و آله دنداهاى ثنایاى حسن و حسن را مى بوسید و مى فرمود: ((انتما سیدا…)) شما دو نفر سید و سرور جوانان اهل بهشت هستید، خدا بکش کشندگان شما را و لعنت کند آنها را و جایگاه ایشان جهنم باد که بد جایگاهى است .
.
رواى گوید: پس یزید از این سخنان به خشم آمد و حکم داد که ((ابوبرزه )) را از مجلسش بیرون افکنند. در این هنگام او را کشان کشان بیرون نمودند راوى گفت که یزید ملعون در مقام تمثیل به ابیات ابن زبعرى را که در هنگام شکست مسلمانان در جنگ احد به عنوان فتح نامه براى کفار قریش و اصحاب ابو سفیان در مکه انشاء نموده بود، همى ترنم و زمزمه داشت
.
لَیتَ اءَشْیاخى بِبَدرٍ شَهِدُوا
جَزَعَ الْخَزْرَجِ مِنْ وَقْعِ الاسَلْ
فَاءَهَلُّوا وَسْتَهَلُّوا فَرَحا
ثُمَّ قالُوا: یا یزیدُ لا تُشَلْ
قَدْ قَتَلْنا الْقَوْمَ مِنْ ساداتِهِمْ
وَ عَدَلْناهُ بِبَدرٍ فَاعْتَدَلْ
لَعِبَتْ هاشِمُ بِالْمُلْک فَلا
خَبَر جاءَ وَ لا وَحْی نَزَلْ
لَسْتُ مِنْ خِنْدِفَ انْ لَمْ اءَنْتَقِمْ
مِن بَنى اءَحْمَدَ ما کانَ فَعَلْ
.
.
یعنى :
.
اى کاش بزرگان قوم از قریش که در جنگ بدر کشته شدند (مانند عتبه ،شیبه ، ولید، ابوجهل و غیره ) در اینجا حاضر بودند و مشاهده مى کردند چگونه طائفه خزرج که یاور رسول الله بودند، از شمشیرهاى قریش به جزع و افغان آمده اند، تا از دیدن این صحنه ، صداها به شادى بلند نمایند و صورتهایشان از شدت سرور و خرسندى ، درخشنده شود و بگویندم یزید دستت شل مباد که این چنین عمل نمودى و انتقام از بنى هاشم گرفتى .
ما بزرگان خزرج را در جنگ احد کشتیم و این معامله را با معامله بدر برابر داشتیم و جنگ بدر بر جنگ احد زیادتى ننمود.
.
بنى هاشم به لعب ، هواى سلطنت داشتند و اسلام را بهانه کردند؛ نزول وحى را حقیقتى نبود (مراد آن کافر از بنى هاشم جسارتت است نسبت به حضرت ختمى مرتبت صلى الله علیه و آله ) از نسل خندف نبودمى اگر از اولاد احمد مختار انتقام خون کشتگان بدر را نمى کشیدم
#مقتل لهوف
.
#خرابه_شام
#مجلس_یزید #مجلس_یزید_متن_روضه
#متن_روضه
آل رسوله کنج خرابه اولوب مقر #خرابه_شام #عاجز_سرابی
🏴🍂✨🏴🍂✨🏴🍂✨
#خرابه شام
.
مرحوم محمد خلیفه عاجز گرمه رودی(عاجز سرابی)
.
آل رسوله کنج خرابه اولوب مقر
مغلول و دل ملول و اسیر و برهنه سر
.
منزل دیار شامه یئتیب شام قیرفام
کانون دلده زینب اوچون ناله ووردو سر
.
یارب نولور آچیلماسا بو شام اوچون سحر
بختیم کیمی قارایا باتا دهر سربسر
.
بسدیر داخی بو شبنم اشک، آه قیلماسین
بو گلشن خزانه نسیم سحر گذر
.
یارب نه تیره صبحدی بو شامدان سیه
سئومز کونول آچیلماغینی، تیره لیک سئور
.
بیر صبحدور آچیلسا قیامت پدید دیر
روز نشور آل پیغمبر اولور مگر؟
.
بزم یزیده آل رسولی چکر عدو
مغلول و دل شکسته، تمامی برهنه سر
🍂▪️✨چند تا پوستر و کتیبه برای
شبِ پروازِ دختری که پدرش رو در آغوشِ گرفته بووود؛!!!
🍂🥀دختری که دردانه باباشه
🍂▪️ راسته که میگن دخترا بابایی هستنا
🍂▪️یه دختر میشناسم که یه شب اونقدر گریه کرد برا دیدنش باباش که آخرش به آرزوش رسید.
🍂▪️ باباشو براش آوردن و دید و باهاش نجوا کرد و رفت تااا بهشت😭.
طوطی طبعم ز نو خوش نغمه مستانه کرد
▪️🥀🍃▪️🥀🍃▪️🥀🍃
#مرثیه حضرت رقیه علیها سلام در خرابه شام
محمود وزنه (ضامن اصفهانی)
.
طوطی طبعم ز نو خوش نغمه ی مستانه کرد
وز نوای جانگدازش عالمی دیوانه کرد
.
یادم آمد از زمانی کان یزید بی حیا
جای آل الله را در گوشه ی ویرانه کرد
.
دخت شاه دین رقیه با هزاران رنج و غم
گفت یا زینب مرا غم در ضمیرم خانه کرد
.
عمه امشب کنج این ویران ز غم جان میدهم
چونکه ما را از این فلک آواره از کاشانه کرد
.
آل عصمت را بشد صبر و قرار از کف برون
چونکه یاد از باب خود آنگوهر یکدانه کرد
.
آنقدر آندلغمین افغان کشیدی ای جگر
کز فغان خویشتن ویرانه را غمخانه کرد
.
گرم افغان بود با زینب گه نا گه از جفا
رأس بابش را نمایان فرقه ی بیگانه کرد
.
آنزمان رأس پدر در بر گرفت و از غمش
اشک غم از دیده گان چون سبحه صد دانه کرد
.
گفت بابا پیکر صد پاره ات بر گو کجاست
کین یزید امشب سرت شمع و مرا پروانه کرد
.
گو کدامین سنگدل پر خاک و خونکرد از جفا
این دو زلف عنبر افشانی که زهرا شانه کرد
.
ای پدر جان گریه کردم از فراقت آنچنان
کز فراق شخص احمد استن حنانه کرد
.
با پدر گرم نوا بودی که ناگه آن حزین
مرغ روحش یاد گلزار جنان مردانه کرد
.
اندر آن ویرانه اول جان سپرد آنشب ز غم
پس رها از کف سر پر خون آن جانانه کرد
.
ضامن از این داغ جانسوز غم افزا در جهان
عاقل و دیوانه را دل خون تر از پیمانه کرد
بابا ویرانه ده دلگیر و زارم #حضرت_رقیه
🏴🍀▪️🏴🍀▪️🏴🍀▪️
#زبانحال حضرت رقیّه علیها سلام
.
#سبک_کجایید_ای_شهیدان
#سبک_جوشی_زنجیر
.
مرحوم غمکش
.
بابا ویرانه ده دلگیر و زارم
گلم امّا اسیر دست خارم
سنی گؤزلر گؤزوم یولدا شب و روز
ئوزه اشکیم آخار من دلفکارم
.
.
ندن اکبر منی بیر یاده سالمور
گلوب آغوشینه مهریله آلمور
باجی نون فکرینه قارداشی قالمور
خرابه گوشه سینده اشکبارم
.
.
قولوم باغلی اؤزوم محزون و خسته
دمشق اهلی گلوللر دسته دسته
تماشایه بو زار و دلشکسته
دئمیللر بی وفالر داغدارم
.
.
داخی قلبیمده یوخدی تاب و طاقت
ائدوللر عمّمه هر دم اهانت
ویروللار قلبیمه تیر شماتت
هارا آیا قاچوم من یوخدی چارم
.
.
طناب ظلم و جوره دست بسته
او قدری یاتمیشام توپراقلار اوسته
جهاندان اولموشام السّاعه خسته
کی آز سنّیمده چوخ درده دچارم
.
.
شب تاره دؤنوب گوندوز گؤزومده
اثر یوخ آه و نالمده سؤزومده
بابا گل سیلی ردّین گؤر ئوزومده
نه نم زهرا کیمین نیلی عذارم
.
.
اسیرم کینه جو شمر و سنانه
اله هر دم سالور اعدا بهانه
ویریللار باشیمه هی تازیانه
من آماج بلای بی شمارم
.
.
دئنن قارداشیمه بو دردی آخر
اولوب قلب رقیّه زار و مضطر
اؤزون گل اشکینی سیل ئوزدن اکبر
گؤزوم یوللاردادی چشم انتظارم
.
.
کیم اولسا آشنا بو درده آغلار
حسین عاشقلری هر یئرده آغلار
یازار غمکش غمیم دفترده آغلار
بابا ویرانه ده دلگیر و زارم
.
.
.
#حضرت_رقیه_شهادت
#بابا_ویرانه_ده_دلگیر_و_زارم
#غمکش
#نوحه_های_محرم_غمکش
#ترکی
.
ای اکبرین هجریندن خونین جگریم لای لای #حضرت_رقیه
✨▪️🍂✨▪️🍂✨▪️🍂
#زبانحال حضرت زینب علیها سلام برمزار حضرت رقیه علیها سلام
برای اجرا با واگیر:
#سبک_آتدان_یره_چون_دوشدی
واگیر : (دردیمون درمانی لایلای رقیه .. گوزلرون قربانی لایلای رقیه
برای اجرا بدون واگیر :
#سبک_یاران_چه_غریبانه (بدون واگیر)
#سبک_آی_گویده_کی_اولدوزلار (بدون واگیر )
.
کربلایی رحیم شایان
.
ای اکبرین هجریندن
خونین جگریم لای لای
زهرا آناما بنزر
دوتقون قمریم لای لای
.
.
ویرانه بو منزلده
هرگون سینه داغلاردون
اصغرله علی اکبر
آدین دیوب آغلاردون
نیلی یوزه گوزلردن
قانیاشیوی باغلاردون
ئولدون بالا قان اولدی
اشک بصریم لای لای
.
.
تا گوردون آتان باشین
روحون ائله دی پرواز
بیر آیری مصیبتلر
ویراندا اولوب آغاز
باتدی او حزین ناله ن
ای بلبل خوش آواز
گیتدون اوجالوب عرشه
غم نغمه لریم لای لای
.
.
بو مدتی یوللاردا
باغرین بالا قان اولدی
قلبینده بویوک غملر
هی قالدی نهان اولدی
نه راحت اولوب جسمین
نه راحت جان اولدی
یات خرداجا قبرینده
نیکو سیریم لای لای
.
.
ای رونق ویرانه
گیتدون دا یوزوم گولمز
عمه ن گوزونی هیچ أل
سن تک گوزلیم سیلمز
بو فرقتیوی هیچ کیم
زینب کیمی زای بیلمز
اود دوتدی بالا سینه م
یاندی جگریم لای لای
.
.
«شایانِ» دل افگارم
بیر عمریدی گریانم
دردیله یانور قلبیم
ایللردی که نالانم
آزجا نظرون اولسا
مستغنیِ درمانم
توپراقون اولار دایم
کحل البصریم لای لای
.
.
.
.
#حضرت_رقیه_شهادت
#اوخشاما
#ای_اکبرین_هجریندن_خونین_جگریم_لای_لای
رقیه نون چون اولوب خوابگاهی تیره تراب #حضرت_رقیه
🍁▪️🍁▪️🍁▪️🍁🍃
#زبانحال حضرت رباب در ماتم حضرت رقیه سلام الله علیها
.
.
مرحوم خوندل
.
.
رقیه نون چون اولوب خوابگاهی تیره تراب
بو دللریله نوا باشلیوب آناسی رباب
.
دور ای خرابه نی آباد ایدن صفاسی قیزیم
دور ای آز عمریله چوخ غملر آشناسی قیزیم
.
دور ای جمالی منیم چرخ عمرومون ماهی
غروبه چکدی نه تیز دشمنون جفاسی قیزیم
.
سن آغلیاندا گیجه سس ویرم سنون سسوه
مگر قویاردی منی دشمنون هراسی قیزیم
.
بیزی یزید ایلیوب ظاهرا خرابه نشین
ولیک بولمدی وار حقون اعتلاسی قیزیم
.
غریب شهرده دفن اولماقون چتندی ولی
بو خیردا قبر اولاجاق بیر وفا بناسی قیزیم
.
بیزه بو شامده شام اهلی خارجی دیدیلر
خطای محضدی بو قومون ادعاسی قیزیم
.
و لیک قلبیمیزه بیر اوخ اولدی طعنه لری
نه التیامی او زخمین نه وار شفاسی قیزیم
.
بو نسگلون آناوی جان ویرونجه یاندوراجاق
مریضیدون یوخودی دردوین دواسی قیزیم
.
ایاقلارین یارالیدی باخاردیم آغلاردیم
گلردی سوزشه اوز سینه مین یاراسی قیزیم
.
غمون عجب اله بیر رشته ویردی ماتمدن
محبتون بودی عالمده اقتضاسی قیزیم
.
سنی خیاله سالوب آغلارام غریب آقاما
حسینمون هله خوار اولماسین عزاسی قیزیم
.
من آغلارام خانم عمّنده سس ویرر سسیمه
حرملرون اوجالار عرشه آه و واسی قیزیم
.
دولار خرابه بوتون داد و آه و شیونیله
بو اهل بیتون اولار شام کربلاسی قیزیم
.
بو داغدیده لر آغلاللار اوز النلرینه
بو شهری دولدورار آل اللهین نواسی قیزیم
.
ایدر اثر خانمیم زینبون نماز شبی
اجابته یتوشر یا سحر دعاسی قیزیم
.
اسارتین قیریلار رشته سی عدالتیله
جفا و ظلمین اولار حد انتهاسی قیزیم
.
بو قیددن بیزی آزاد ایدر سپاه یزید
خرابه ده قورولار بیر عزا اساسی قیزیم
.
جنایتین آچیلار پرده سی اولار روشن
یزیده تنگ اولی بو عالمین فضاسی قیزیم
.
بیزی مدینیه گوندرماقا اولار مجبور
نهایته یتوشر شامین ابتلاسی قیزیم
.
شهید اولماقوا منده راضیم اما
منیم رضایتمین فوی حق رضاسی قیزیم
.
دیردیم ای هامی مایوس و ناامیده امید
زهی شرف که اولوب دین حق فداسی قیزیم
.
منه گونوزلری ده تیره شام ایدوب گجه تک
ز بس که پرده لنوب آهیمون لواسی قیزیم
.
زمانه کاخ جفای یزیدی محو ایلر
بو توزلی قبرین اولار گنبد طلاسی قیزیم
.
جهاندا هیچ کیمی دفن ایتمیوبله مسجدده
بو امتیاز سنوندور گوزوم ضیاسی قیزیم
.
غم ایتمه آز صورا محکوم اولار فنایه یزید
محالدور که اولا ظالمین بقاسی قیزیم
.
بو شعره بیر آقامون نوکری اولوب بانی
روای حاجته وار دلده التماسی قیزیم
.
بیری اوخور توکور اشکین بیری یازار آغلار
دوتار سنه ایکی خدمتگزار یاسی قیزیم
.
او پاک و گرم نفسدن آلوبدی خوندل دم
یازوبدی خامه ناچیز و نارساسی قیزیم
.
رسا کلامیله «خوندل» خطاب ایدوبدی خانم
که حق ووران آغاجون چخمیوب صداسی قیزیم
.
.
✨بی بی جان یا حضرت رقیه!
شما به همه ثابت کردی
اگر کسی صادقانه حضرت پدر را صدا بزند، پدر با سر سراغش خواهد آمد!!
✨پدر مهربان و غریبم
کاش من هم رقیه وار شما را میخواستم؛
کاش دعاهای من هم رنگ صداقت داشت؛
اگر اینطور بود وقتی دستهایم
شما را تمنا میکرد خالی برنمیگشت ...
🤲 خدایا به حقّ ناله های جانسوز حضرت رقیه،
پدرِ مهربانِ ما را به ما بازگردان...
#اللهم عجل لولیک الفرج🥀
اولدی ویرانه یری مدفنیم ای داد منیم #حضرت_رقیه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#زبانحال حضرت رقیه در خرابه
.
مرحوم صدری اردبیلی
.
.
اولدی ویرانه یری مدفنیم ای داد منیم
نسگلیم قالدی اورکده منیم ای داد منیم
.
.
هیچ کیمون گلمدی رحمی منه ای وای منه
بیر دییه شمره قالوب حسرت او بلبل چمنه
قولارین باغلاما أوچ سنّیده قیتر وطنه
نسگلیم قالدی اورکده منیم ای داد منیم
.
.
ئولورم ئولمگیمه یانمارام الله بیلور
یانورام بو غمه که فکریمه هر لحظه گلور
من ئولندن صورا یردن منی کیملر گوتورور
نسگلیم قالدی اورکده منیم ای داد منیم
.
.
راضیم ئولمگیمه ظلم و جفادن قوتارام
توش ایده جام اجل شمر دغادن قوتارام
خیلی مشکلدو قالام زنده بلادن قوتارام
نسگلیم قالدی اورکده منیم ای داد منیم
.
.
هارد گورمشدیم الهی توز و توپراقه باتام
آج سوسوز قولّاری باغلو قوری یرلرده یاتام
من یاتان وقته منی آلمیا آغوشه آتام
نسگلیم قالدی اورکده منیم ای داد منیم
.
.
ماویه اوغلنون الله ایوی ویرانه اولا
ظلمله یخدی پیمبر ایوین اول شمر دغا
من هارا غربت هارا گوشۀ ویرانه هارا
نسگلیم قالدی اورکده منیم ای داد منیم
.
.
من دیردوم منه بو قوم جفا رحم ایلیور
باغلاماز قولّاریمی شمر دغا رحم ایلیور
یاتمارام آج سوسوز شامده تا رحم ایلیور
نسگلیم قالدی اورکده منیم ای داد منیم
.
.
نچه مدّتدی منیم قولّاریمی باغلو قویوب
معجریم الدن آلوب رخت و لباسیمی سویوب
گورمدوم بیر دییه لر شمر جفاسینه دویوب
نسگلیم قالدی اورکده منیم ای داد منیم
.
.
یتیشوب سینمه جانیم گینه آچماز قولومی
قالمیوب تاب و توانیم گینه آچماز قولومی
اولدی ویرانه مکانیم گینه آچماز قولومی
نسگلیم قالدی اورکده منیم ای داد منیم
.
.
اوچ یاشیندا قز اوشاقی اوزی پروردۂ ناز
جدّی پیغمبر خاتم آتاسی شاه حجاز
صدریا قولّاری باغلو ایلیر سوز و گداز
نسگلیم قالدی اورکده منیم ای داد منیم
.
.
.
.
.
#حضرت_رقیه #صدری_اردبیلی
#حضرت_رقیه_شهادت
#اولدی_ویرانه_یری_مدفنیم_ای_داد_منیم
خرابه ده ،نازلی بالا ،سراغ دوتور قارداشینی #حضرت_رقیه
🍂🍂🍂✨🍂🍂🍂✨🍂🍂
#شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
کربلایی احمد پوریا
.
#سبک_قدم_قدم
.
خرابه ده ،نازلی بالا ،سراغ دوتور قارداشینی
طاقتی یوخ ، ملالی چوخ،یوزه توکور گوزیاشینی
رقیه جان رقیه جان2
.
.
.
عمه سینه ،دیور بی بی ، رقیّیه دلبر هانی
آلا منی ، قوجاقینه ، او شبه پیغمبر هانی
یوخدی دیوم ، اکبریمه ،باجیوی چوخ وروبدولار
تاکه دیه نازلی باجی ، باشدا قرا معجر هانی
رقیه جان رقیه جان 2
.
.
.
عمه بابام هاچان گلر ،نه وقت عزیز جان گلر
داریخمیشام ، قوناق منه ، ستاره ی جنان گلر
عمه بابامی ایستورم، هجرینه دای دوزنمیرم
آغلیورام ، بو گوزلره ، اشک عزا روان گلر
رقیه جان رقیه جان 2
.
.
.
گلدی خرابیه قوناق ،طبقده دور نهان گلوب
عمه سی سسلیور بالا، دور سنه میهمان گلوب
آچدی او آغلیان گوزون،باخدی او مظلوم قوناقا
دیدی بابام گلوب ،نیه لبونده قان گلوب
رقیه جان رقیه جان 2
.
.
.
دوردی یرینده ایاقا،دولاندی دلبر باشینا
گه اوتورور بوسه ورور ، عشق پیمبر باشینا
ایستور آلا قوجاقینه ،توانی یوخ قویور یره
ناز ایلیور ،الون چکور، زاده ی حیدر باسینا
رقیه جان رقیه جان 2
.
.
.
دیور بابا غصه لیم ، ناز ایله من نوالیم
خرابه دن ،یورولموشام ،اصغر اولوب عزالیم
آلان منی قوجاقیوه، او قانلی پیکرون هانی
دوداقلارون یارالیدی ،منده بابا یارالیم
رقیه جان رقیه جان ۲
.
.
.
تک نیه گلموسن بابا عموم او سر لشگر هانی
صبحه کیمین سوسوز قالان ،او صود امر اصغر هانی
بی بیم دیور که قارداشیم بابا منیم سفرده دور
گونده قوجاقینه آلان ، رقیه نی ، اکبر هانی
رقیه جان رقیه جان 2
.
.
.
ای بابا گوشوارمی ،غارت ایدوب آپاردیلار
عممه قمچی ووردولار ، باشیمه قاره سالدیلار
گوز قاباقیمدا کوفده آنّیوا داش وروردولار
علیِّ اصغر بشگین ، رباب الیندن آلدیلار
رقیه جان رقیه جان 2
.
.
.
رقیه جان نوکریوم ،بوش یولا سن سالما منی
خادم بو هیئتیوم ،ویر بیزه بو تذکره نی
ایله نظر ، سن (احمده) پیاده اربعین گونی
کرب و بلایه بیز گلاخ اوردا دیاخ بو نوحه نی
رقیه جان رقیه جان…
.
.
.
#حضرت_رقیه_شهادت
#خرابه_ده_نازلی_بالا_سراغ_دوتور_قارداشینی
#احمد_پوریا