دردمن عشق است درمانم ،،،حسین
دین من عشق است ایمانم ،،حسین
اختلافی بین چشم است و،،،،،،قلم
مینویسم عشق ومیخوانم حسین
🍃🍃🍃
شب زیارتی امام حسین علیه السلام
دست ادب به سینه
السلام علی الحسین
وعلی علی بن الحسین
وعلی اولاد الحسین
وعلی اصحاب الحسین
وعلی عباس الحسین علیه السلام
التماس دعای زیارت
🌼🍃🌺🍃🌼🍃🌺🍃🌼🍃🌺🍃🌼
بهانه
# شب_جمعه
طبیم گفته بردردم دوانیست
ولی درد مرا درمان حسین است
ندارم خوفی از تاریکی قبر
چراغ روشن قبرم حسین است
ندارم وحشت از روز قیامت
قیامت قدوبالای حسین است
به وقت مرگ چشمم را نبندید
دران لحظه نگاهم بر حسین است
😭😭
کانال مداحی محرم ایتا👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
👈به بهانه شب جمعه، #شب_زیارتی_امام_حسین
▪️رنج تو رابه گنجِ فراوان نمیدهم
▪️درد تو رابه دارو و درمان نمیدهم
▪️زخم تو رابه مرهم و خاک تو رابه مشک
▪️خار ره تو رابه گلستان نمیدهم
▪️سنگ غم تو شیشه قلب مرا شکست
▪️این سنگ رابه گوهر غلطان نمیدهم
▪️عمری به بزم روضه ات الفت گرفته ام
▪️این روضه رابه روضه رضوان نمیدهم
▪️من با محبت تو دراین عالم آمدم
▪️والله بی محبت تو جان نمیدهم
▪️مهر تو رابه مهر و مه و آسمان دهم؟
▪️هرگز! خداگواست به قرآن نمیدهم
✋ السلام علیک یا اباعبدالله
کانال مداحی محرم ایتا👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
4_5861516102789497696.mp3
4.57M
#نوحه شیرازی #سرنوشتم کربلا👌😭
▪️☘▪️☘▪️☘▪️
به سر شور و نوا دارم
به لب ذکر خدا دارم
دو دست مستمند برا دعا دارم
یه دل اسیر شاه کربلا دارم
سرنوشتم کربلا
باغ بهشتم کربلا
روی سر در دلم
فقط نوشتم کربلا
خدایا از ره یاری
بگیر دست گرفتاری
ببر منو به دیدن علمداری
بکن تو دیده روشن و به دیداری
تا گل یاس ببینم
سوره ی اخلاص ببینم
صحن بین الحرمین و
کفّ العباس ببینم
طبیبا من دوا میخوام
برات کربلا میخوام
یه شب دعا کن
ایوونِ کربلا میخوام
یه صبح ازت
اذونِ کربلا میخوام
من ازت توشه میخوام
خوشه چین و خوشه میخوام
یه نماز صبح کنار
قبر شش گوشه میخوام
بیا و دل صبا امشب
ز روی آشنا امشب
به جان خسته ام بده
صفا امشب
رسان به من
براتِ کربلا امشب
هرچی دارم میدمت
باغ بهارم میدمت
عوض کربلا
دار و ندارم میدمت
سرنوشتم کربلا
باغ بهشتم کربلا
روی سر در دلم
فقط نوشتم کربلا
#شب زیارتی امام حسین علیه السلام🍁
کانال مداحی محرم ایتا👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
شادم که عمری یا حسین میگویم راز دل خود را به حسین میگویم انگاه که چراغ عمر من خاموش شد در قبرو لحد حسین حسین میگویم
.
خوشا جانی که جانانش حسین است خوشا دردی که درمانش حسین است نبی را جان شیرین چون علی نیست ولی ارامش جانش حسین است
خوشا انکس که یار او حسین است به جنت در کنار او حسین است بود درمان درد او به هر جا دوای قلب زار او حسین است
ای دوست به حنجر شهیدان صلوات
بر قامت بی سر شهیدان صلوات
از دامن زن مرد به معراج رود
بر دامن مادر شهیدان صلوات
#نوحه_حضرت رقیه(س)
هرکسی بابا داره خدا براش نگه داره
از دلم خبر داره اونیکه با با نداره
عمّه جون بابام کجاست
گفتی که رفته سفر
می خوای آروم بگیرم
منو پیش ا و ن ببر
بگو که رقیه ات ، دیگه طاقت نداره
جای زانوی باباش ، رو خاکا سر میزاره
دختر شاه غریب ، داره پرپر میزنه
برای دیدن اون ، همه جا سر میزنه
کربلا کوفه و شام ، چه بلاها که دیدم
از جفای دشمنا ، رنج غربت کشیدم
یادمه تو مدینه ، چه مرامی داشتیم
با غریب و آ شنا ، احترامی داشتیم
یه روزی همبازیه ، علی اصغرم بودم مورد محبّتِ ، علی ا کبرم بودم
عمو عباس میدونی ، منو خیلی دوست می داشت
شادی رو به جای غم ، تو دلِ زارم می کاشت
عمّه دیدی عموجون ،که نوازشم می کرد
بیشتر از همه به تو ، او سفارشم می کرد
شب عاشورا دیدی ، کنار بابا م بودم
بابای مهربون و ، خوب و با صفام بودم
هر کسی بابا داره ، دیگه دردی نداره
مثل بچّــه یتیما ، آه سردی نداره
آخه باورت می شد ، این روزا را ببینم
جای زانوی بابا ، روی خاکا بشینم
آخه باورت می شد ، یه روزی اسیر بشم
یا که وقت کوچیکی ، موسفید و پیر بشم
آخه باورت می شد، لباسام پاره باشن
اهل بیت مصطفی ، همه آواره باشن
آخه باورت می شد ، صورتم نیلی باشه
روی چشم و گونه هام ، نشون سیلی باشه
آرزومه یه روزی ، من بابام رو ببینم
دوباره یه بار دیگه ، روی زانوش بشینم
حاجتم رو از خدا ، آخرش من می گیرم
کنار سر با با ، آخرش من می میرم
به خدا غم بابام ، می دونم مشکلمه
داغ بابام تا اَ بد ، همیشه تو دلمه
دوتاداغ بودتوکربلاکه خیلی رودله ابی عبدالله سنگینی میکرد،
یکی داغه برادرش عباس بود، که وقتی رسیدبالای بدن برادرش عباس دیدبدن برادرغرق خون،قطعه قطعه شده،هر کدوم ازدستهایه طرفی افتاده،به فرقش عمودآهنین خورده،نشست بر بالین برادر،عباسم چشاتوبازکن من حسینم،خوناروازچشمای عباس پاک کرد،هرچی عباسشوصدازد،دیدصدایی از عباس نیومد،دستشوبه کمرش گذاشت فرمود،عباسم بارفتنت کمرموشکستی
یکی هم داغه جوونش،میوه ی دلش،علی اکبربود،که اون موقع هم وقتی رسیدبالای سر علی اکبرش بابدن ارباارباشده ی علی اکبرش روبروشد،هرجای دشت کربلارونگاه میکردتکه های بدن علیشومیدید،هرکاری کردنتونست بدن علیشوجمع کنه،ازاینروصدازد،زینبم،خواهرم،بگوجوانان بنی هاشم بیان،کمک کنن،بدن علیموتوی عباجمع کنم
😭😭😭😭🖤🖤🖤
_امام حسین(ع)
گوشه ی چشم حسین، کار خدایی میکند
ﻟﻴﻠﺔ زلف خمش ،مارا هوایی میکند
عشق بازی جهان، از پیچ و تاب زلف اوست
ﻟﻴﻠت القدروثوابش، در حسابِ زلف اوست
آن صراطی که، زِ مو نازک تر است وپر زشین
در معاد عاشقان، يك تار مویت یاحسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منو از خودم نجاتم بده
🥀#شب_جمعه🥀
🏴#شب هشتم محرم الحرام سال ۱۴۴۱ ه.ق🏴
📚روضۂ جانسوز حضرت علےاکبر(علیہ السلام)
🍁حاج سید مجید بنےفاطمہ🍁
بگویید مادرش لیلا بیاید
تماشای قد اکبر نماید
*آخه با بدن علی اکبر یه کاری کردن ، امام حسین تنهایی نتونست بدن رو برگردونه سمت خیمه .... "میخوام آی جوونا! برا باباهاتون دعا کنم، خداهرکی بابا داره براش نگه داره ،ان شاءالله هیچ وقت گریه ی باباتونو نبینید، برم جلوتر حالا برا باباها دعا میکنم، ان شاءالله هیچ بابایی زمین خوردن بچه شو نبینه؛ ان شاءالله هیچ بابایی کتک خوردن بچه شو نبینه، الهی هیچ بابایی شرمنده ی بچه اش نشه، ان شاءالله همه ی باباها ، خوب قد و بالای بچه هاشونو نگاه کنن...
همچین که گفت: بابا اجازه بده برم میدان، ابی عبدالله فرمود: علی جان برو، رفت تو خیمه، سکینه اومد داداش جان.... عمه زینب به چشماش سرمه کشید، رقیه جلو اومد داداش! مواظب خودت باش، اینا از بابامون کینه....
همچین که گفت برو ،داشت می رفت، یه مرتبه حسین قلبش شکست، صدازد" علی جان! اول جلوی من چند قدم راه برو، میخوام نگاه به قد و بالات کنم،.....*
تا کفن بر قد و بالای رسایت کردم
سوختم وَ ز دل پُر درد دعایت کردم
آخرین توشه ام از عمر تو این بود علی
من غم انگیز نگاهی ز قفایت کردم
تو ز من آب طلب کردی و من می سوزم
که چرا تشنه لب از خویش جدایت کردم
*وارد میدان ، جنگ نمایانی کرد، همه تو خیمه ،صدای تکبیرشو می شنون . مثل علی شمشیر می زد ، مات و مبهوت مونده بودن، تاوارد شد، بعضی ها گفتن: خدایا! پیغمبر وارد شده "خَلقاًو خُلقاً ومنطقاً" به رسول رفته، همه جوره مثل پیغمبره. همچین که صدا زد: من نوه ی علی ام، پسر حسین.. گفت: الان داغشو به دل مادرش میزارم....
شمشیر زدن رو از عمو عباس یاد گرفته ، پسرحسینِ، نوه ی حیدرِ، میدونه مقابل دشمن چه جور باید بجنگِ، جنگاورِ، رزم آورِ، اسب جنگیش تربیت شده ست، بلده باید چکار کنه ،وقتی کسی سوارشه شمشیر میزنه چطور حرکت کنه ، اگر سوارش دست انداخت گردنش ،یعنی دیگه طاقت نداره باید برگردونه سمت خیمه ها.
علی داره می جنگه یه وقت دیدن علی اکبر رو دوره کردن، یکی نیزه به پهلوش می زد، شمشیر به فرقش زد، دستشو انداخت گردن اسب ، خون سرش آروم آروم جلو صورت حیوونو گرفت، اسب میدونه باید برگرده سمت خیمه، اما جلوی چشماشو خون گرفته ،عوض اینکه سمت خیمه ها بره، خودت قضاوت کن یه راهی باز شده همه شمشیرا بالان، عوض اینکه سمت خیمه بره، رفت وسط دل دشمن ، شیخ جعفر شوشتری میگه: یه وقت دیدن حسین وسط میدان هی می خوره زمین، هی بلند میشه هی میگه "وَلَدی علی!...!