eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
131 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
لالایی__هادی_همتی.mp3
5.01M
لایی لایی لالا، طفل نخورده شیرم لایی لایی لالا، علی اصغر صغیرم تشنه ی کم طاقتی مادر برات بمیرم لایی لایی لالا، روح و روان مادر لایی لایی لالا، شیرین زبان مادر گریه هایت می زند آتش به جان مادر قحطی آب و... خیمه سوزان و... شیر من خشکیده و شرمند ه ام عزیزم بی قراری و... نیمه جانی و... نیست جرعه آبی که روی لبت بریزم وای من ای وای من علی اصغر صغیرم وای من ای وای من مادر برات بمیرم گرچه ای گُل من حرمله در کمینه راضی ام بِری که دشمن تو رو ببینه آخرین اُمید برا موندنت همینه لایی لایی لالا سرباز کربلایی لایی لایی لالا همسنگر بابایی من دعا می خونم و منتظرم بیایی قوم بی دین و... لشکر کفر و... از برای قطره آبی پدرت رو میزند حرمله یک سو شمر دون یک سو دشمن سنگین دلش خنده بر او میزند وای من ای وای من علی اصغر صغیرم وای من ای وای من مادر برات بمیرم
پس از آن که عمر بن سعد در سوم محرم سال ۶۱ هجرى وارد کربلا گردید، پیکی به نزد امام حسین علیه‌السلام فرستاد و از آن حضرت پرسش کرد که به چه منظوری به این دیار روی آورده است؟ امام حسین علیه‌السلام در پاسخش فرمود: آمدن من به این سرزمین به خاطر دعوت همشهری‌های شما بوده است که با ارسال هزاران‌ نامه، مرا به سوی خود خواندند. هم اینک اگر از ادامه حرکت من ناخرسندید، من اصراری بر آن ندارم و حاضرم برگردم. عمر بن سعد پس از دریافت پاسخ امام حسین علیه‌السلام دلگرم شد و به ایجاد صلح و سازش امیدوار گردید. از آن پس میان امام حسین علیه‌السلام و عمر بن سعد، پیام‌های دیگری نیز مبادله و موجب فروکش کردن حساسیت‌های ابتدایی و کاستن خصومت طرفین شد. اما عبیدالله بن زیاد، عامل یزید بن معاویه در کوفه که بر جریان کربلا و نحوه رفتار عمر بن سعد با امام حسین علیه‌السلام إشراف و نظارت داشت، حاضر به مصالحه و پایان ماجرا بدون خونریزی نبود و تلاش می‌کرد که این أمر را سخت‌تر و حادتر نماید. بدین جهت، در هفتم محرم سال ۶۱ هجرى نامه‌ای برای عمر بن سعد نوشت و به وی دستور داد که بر امام حسین علیه‌السلام سخت گیرد و میان او و آب فرات حایل گردد و نگذارد که آن حضرت و یارانش از رود فرات استفاده کنند تا در فشار قرار گرفته و تسلیم گردند. عمر بن سعد که به خاطر دلبستگی به حکومت "ری" حاضر به انجام هر کاری شده بود، فرمان عبیدالله را بی‌درنگ به اجرا درآورد و عمرو بن حجاج زبیدی را با پانصد سواره نظام، موکل آب فرات نمود تا از دسترسی یاران امام حسین‌ علیه‌السلام به شریعه فرات جلوگیری نماید. سپاهیان عمر بن سعد از روز هفتم محرم با شدت تمام از آب فرات مراقبت کرده و مانع دستیابی یاران امام حسین علیه‌السلام به آن شدند. ولیکن علیرغم سخت‌گیری و تلاش پی‌گیر آنان، یاران امام حسین علیه‌السلام تا شب عاشورا از تاریکی شب استفاده کرده و خود را به رود فرات رسانیده و آب خیمه‌ها را تأمین می‌کردند. حضرت عباس علیه‌السلام که در دلیری، غیرت و وفاداری، ضرب‌المثل دوستان و دشمنان بود، در آبرسانی خیمه‌ها پیشگام و بسیار کوشا بود.[۱]
. |⇦•از حرم زینب بیا.. و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── از حرم زینب بیا اکبر به میدان می‌رود از تنم جان می‌رود نور چشمان تَرَم با کام عطشان میرود از تنم جان می‌رود علی! به تو دل بسته بابا علی! کمی آهسته بابا علی! رفتی تو ز دست بابا علی! ای جوان رشیدم علی! برو نور امیدم علی! دیگر از تو دل بریدم «علی جانم، ای جانم ای جانم» *تازه این صداها که گرفته میشه...خوشگل میشه... صدات که می‌گیره تازه، نمیدونی از کجا ارث می‌بری...میومد کنار قبر پیغمر با قد خمیده، حضرت زهرا، می‌گفت:"فَقَد اِنخَمَدَ صَوتی" دیگه صدام در نمیاد بابا... بذا صدات اینطوری بگیره* در میان حلقه ی شمشیر تنها شد علی ارباً اربا شد علی، ارباً اربا شد علی مثل پیغمبر که بود و مثل زهرا شد علی ارباً اربا شد علی، ارباً اربا شد علی علی! بگو آخر چه ها شد پر از تن تو کربلا شد چرا اعضایت ز هم جدا شد علی! مگذار این چنیم غمت بزند بر زمینم تو را باید در عبا بچینم «علی جانم، بابا جان بابا جان» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
3880882.mp3
18.36M
|⇦•از حرم زینب بیا.... علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
Mirdamad 1402 shab08 a.mp3
26.47M
|⇦•جوانان عالم به فدایت.... و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی میرداماد
. بند اول به روی خاک کربلا ریخته هر جا جگرم پخش شده ، بخش شده به خاک صحرا پسرم ماهِ نشسته در خُسوف ، مُلقَیً عَلَی الارضِ الطُفوف فَقَطَّعُوهُ بِالسیوف ، وای علیِّ اکبرم... مثل انارِ دانه دانه بر زمین ریخته از پیکر تو ، وای علی... نمیشه باورم تویی اکبر من؟! چه آمده بر سر تو؟...وای علی... یک علی اکبرم... گشته صدها علی مانده‌ای بر زمین پیش بابا ، علی بند دوم خودم رو تا تنِ تو بر خاکِ بیابون بکشم علی علی میگم و آه از دلِ پر خون بکشم زخمی شده ابروی تو ، خونی شده گیسوی تو چه جوری از پهلوی تو نیزه رو بیرون بکشم یبار دیگه منُ صدا بزن علی ای پسرم من پدر پیر توام دست منُ بگیر و تا خیمه ببر من پدر پیر و زمینگیر توام عمه آمد ببین بین میدان علی غرقِ در زاری و مو پریشان علی بند سوم بلند گریه می‌کنم به پاره های پیکرت بلند خنده می‌کنند به گریه های پدرت چجوری از خاک بلا ، جمع کنم علی تو را؟ بیار اباالفضل عبا ، بیچاره شد برادرت بلند شو تا که بریم خیمه علی تا پدرت غریب و تنها نمونه تنت رو جمع کردم ، اما رو زمین خدا کنه از بدنت جا نمونه... می‌چکد از عبا خون تو بر زمین قدّ چون کمان و اشک من را ببین ✍ مشابه سبک زیر خوانده می‌شود .👇
. . یا به جایی خبر مرگ پسر را نبرید یا که بردید به تشییع، پدر را نبرید پدری داغ جوان دید ملامت نکنید روی زانو اگر افتاد شکایت نکنید چون‌رمق نیست تکانی بدهد پایش را پس بگیرید همه زیر بغل هایش را نکند ناله که زد طبل برایش بزنید جلوی چشم همه زشت صدایش بزنید آی مردم جگر سینه زنان غم دارد غم سنگین شب هشت محرم دارد غم آن لحظه که ارباب به شهزاده رسید ولدی گفت نشست و ز جگر ناله کشید.. ای جوانمرد، جوانمرگ شدی یا نشدی؟ پیش پای پدر خویش چرا پا نشدی خنده ها بیشتر و جسم تو کمتر شده است نیستی و همه دشت، پیمبر شده است زرهت حرز علی داشت،دریدند چرا گرگ ها چنگ به روی تو کشیدند چرا داغ سنگین تو را شانه من تاب نداشت تشنه بودی، پدر تشنه تو آب نداشت قوت چشم تر من، کمرم را نشکن حرمت ریش من و اهل حرم را نشکن نیزه نگذاشت که آه تو پایان برسد جان به لب های تو ای محتضر آسان برسد مانده ام با تو و اینگونه گرفتار شدن رشته رشته شده ای مثل عبای تن من آیه ها چیده شد افسوس که کوثر نشده نه هنوز این تن پاره علی اکبر نشده زخم های تنت از موی سرت بیشتر است بردن پیکر تو کارهزاران نفر است چشم زد قامت طوبای تورا چشم حسود پای جسم تو می افتادم اگر عمه نبود سیدپوریا هاشمی ✍ محرم .___________________________ ‌
. 🏴 شب هشتم محرم الحرام ۱۴۰۳ علیه السلام 🏴بند اول برو آهسته ای تمومه حاصلم برو آهسته ‌که با تو میره دلم بزن قدری قدم جلو چشمای من برو آهسته که میلرزه پای من عصای دستم ای شبه پیغمبرم جوونه رشیدم تاج روی سرم سرو رعنا قدم نمیشه باورم که میری از حرم ای علی اکبرم از زیر آیینه،قرآن ردشو آرامشه جونم میریزم پشت سرت آب علی با اشک روونم برو ای یوسف لیلا پسرم ای مه جبینم ولی آروم برو بابا تا که خوب تورو ببینم علی جان... 🏴بند دوم رسیدم دیدم که افتادی رو خاکا دیدم از سیوفی به کل اربا اربا باید جمع کنم من تورو توی عبا سخته واسم آخه پخشی توی صحرا بیاید آی جوونای حرم کنارم توونه بُردنه علیمو ندارم تا آروم بگیرم کجاش سر بذارم لبمو رو رگ بُریدش میذارم جونمو به لب رسونده پسرم خنده ی دشمن تو پاشو بریم وگرنه جون میدم بالاسرت من پدره پیره تو دریاب که زمینگیر شدم حالا ولدی علی علی جان تا نَمُردم پاشو بابا ولدی... ۱۴۰۳/۰۳/۰۱ ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی 👇
. علیه_السلام __ بند اول : موذن حرم میری میدون شبه پیمبرم میری میدون نمیشه باورم جلو چشمام علی اکبرم میری میدون برو که دست حق به همراته پشت سرت دعای باباته برو ولی بدون که تا میدون نگاه من به قد و بالاته یه رحمی کن به اشک بابا تو آهسته تر بردار قدم هاتو دارم اون لحظه ای را می بینم که روی خاکا میکشی پا تو بند دوم : به هر طرف تنت رو می‌بینم این جسم پرپرت رو می‌بینم به هر کجا که رو کنم علی یه عضو پیکرت رو میبینم نگاه آخرت رو میبینم حالت مضطرت رو میبینم یاد بابام علی میوفتم تا زخمای رو سرت رو میبینم میبینمت که غرق خون شدی اسیر دست این و اون شدی رنگ از رخت پریده اکبرم شبیه برگای خزون شدی بند سوم : یه عده بی حیا تو را کشتند با سنگ و با عصا تو را کشتند یه عده هم به قصد قربت و رضایت خدا تو را کشتند به زیر دست و پا تو را کشتند با نیزه بی هوا تو را کشتند همین که گفتی اسمتو علی با بغض مرتضی تو را کشتند تو را زدند یه جور که پا نشی یه جوری که برام عصا نشی بگو چه جور مرتبت کنم که بیش از این جدا جدا نشی ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇