آیتالله بهجت فرمودند:
استادم #آقایقاضے را درخواب دیدم
به او گفتم چہ چیزی حسرت شما
در دنیاست کہ انجام ندادهاید ؟!
فرمودند ؛ حسرت میخورم چرا
در دنیا فقط روزی یکبار
#زیارت_عاشورا میخواندم ...
پيش از من در بهشت (برين ) هستى .
نمازدرپیام امام حسین ع
6 / 10 - نعم ، انت امامى فى الجنة ، فاقرء رسول الله صل الله عليه و آله وسلم منى السلام و اعلمه انى فى الاثر .(86)
(عمرو! تو نيز پيش از من در بهشت (برين ) هستى ، از من به رسول خدا صل الله عليه وآله و سلم سلام برسان و به ايشان عرض كن كه من نيز در پشت سر تو به سوى او خواهم شتافت ).
عمروبن قرظه كه در كنار سعيد، افتاده بود و مكالمه او و امام را مى شنيد كه چگونه آن حضرت به وى ، وعده حتمى بهشت مى دهد، او نيز از آن حضرت همان سؤ ال را نمود كه (اوفيت يابن رسول الله ؟؛ من هم وظيفه خود را به نيكى انجام دادم ؟ ).
امام هم در پاسخ وى همان جواب را داد كه به سعيد داده بود و اين جمله را نيز اضافه نمود كه : (سلام مرا به رسول خدا برسان و به او عرض كردم من (حسين ) لحظات ديگر عازم ديدار تو هستم ).
10 - نماز در پيام امام حسین ع
در دين مقدس اسلام (نماز) در راس همه اعمال و عبادات قرار گرفته است چنانچه خداوند در اوصاف متقين كه بهترين بندگان اويند مى فرمايد:
الذين يومنون بالغيب و يقيمون الصلوة .(76)
( (پرهيزكاران ) كسانى هستند كه به غيب ( آنچه از حس پوشيده و پنهان است ) ايمانمى آورند و نماز را بر پا مى دارند ).
اين عبادت از آن چنان اهميتى برخوردار است كه نه تنها در دين اسلام بلكه در اديان گذشته و در شرايط انبياى پيشين نيز در راس همه برنامه ها و عبادات بوده است و لذا حضرت ابراهيم عليه السلام از خداوند براى خود و ذريه اش توفيق اقامه نماز را درخواست مى كند و مى گويد:
(رب اجعلنى مقيم الصلوة و من ذريتى ...).(77)
و حضرت لقمان در به پا داشتن نماز به فرزندش توصيه مى كند:
(يا بنى اقم الصلوة ...).(78)
و حضرت عيسى آن را از وظايف اوليه اش مى شمارد و مى گويد:
(و اوصانى بالصلوة و الزكاة ما دمت حيا)؛ (79) (تا زمانى كه زنده ام مرا به نماز و زكات توصيه كرده است ).
خلاصه در اهميت نماز، همين بس كه معيار قبول و رد همه اعمال و عبادات ديگر معرفى شده است .(80)
براين اساس است كه حسين بن على عليه السلام با پيام و شعارش ، پيروانش بر اهميت نماز متوجه ساخته است و از ياران و اصحابش كه در حساسترين شرايط از نماز حمايت كرده و حتى براى اقامه تنها يك نماز، جانشان را فدا كرده اند، تقدير به عمل آورد است :
1 / 10 - ارجع اليهم فان استطعت ان توخرهم الى غدوة و تدفعهم عنا العشية لعلنا نصلى لربنا الليلة و ندعوه و نستغفره .(81)
(ابوالفضل ! به سوى آنان بر گرد و اگر توانستى همين امشب را مهلت بگير و جنگ را تا فردا صبح به تاخير بينداز اميد است تا ما امشب به نماز، دعا و استغفار با پروردگار مان بپردازيم ).
نمازدرپیام امام حسین ع
2 / 10 - فهو يعلم انى قد كنت احب الصلوة له و تلاوة كتابه و كثرة الدعاء و الاستغفار .(82)
(زيرا او مى داند كه من به نماز و قرائت قرآن و استغفار و مناجات پرودگار علاقه شديد دارم ).
امام عليه السلام اين جمله را كه حاوى دو پيام و شعار مستقل در بيان اهميت نماز است ، عصر تاسوعا هنگامى كه دشمن به سوى خيمه ها حركت نمود، خطاب به برادرش ابوالفضل عليه السلام ايراد فرمود؛ زيرا در مرحله اول به وى دستور داد كه به سوى دشمن برود و علت حركت تا به هنگام آنان را سؤ ال كند و پاسخ آنان اين بود كه دستور جديد و اكيد از ابن زياد آمده است كه يا بايد همين الان جنگ شود يا بيعت با يزيد انجام گيرد.
وقتى حضرت ابوالفضل اين پيام دشمن را به امام ابلاغ نمود، در مرحله دوم آن حضرت مجددا اين دستور را صادر فرمود. آرى قرار بود عصر تاسوعا جنگ شروع شود، ولى امام عليه السلام براى اهتمام بر نماز و قرائت قرآن از دشمن فرومايه اش در خواست مهلت نمود.
نمازدرپیام امام حسین ع
3/ 10 - ذكرت الصلاة جعلك الله من المصلين الذاكرين .(83)
(ابوثمامه ! نماز را به ياد آورى ، خدا تو را از نماز گزارانى كه به ياد خدا هستند، قرار بدهد ).
نمازدرپیام امام حسین ع
4 / 10 - نعم ، هذا اول وقتها، سلوهم ان يكفوا عنا حتى نصلى .(84)
(آرى اينك اول وقت نماز است ، از دشمن بخواهيد دست از جنگ بردارد تا نماز خود را به جاى آوريم ).
امام عليه السلام اين جمله را كه مانند جمله قبل ، مركب از دو شعار است ، در پاسخ (ابوثمامه صيداوى ) يكى از ياران وفادارش فرمود، آنگاه كه او را در حال شدت جنگ متوجه گرديد كه اول ظهر است ، لذا به آن حضرت عرض نمود:
(بنفسى انت ؛ جانم به قربانت )، گرچه اين مردم به حملات خود ادامه مى دهند، ولى به خدا سوگند! تا مرا نكشته اند نمى توانند بر تو دست يابند و من دوست دارم آنگاه به لقاى خدايم نايل شوم كه اين يك نماز آخر را هم با امامت شما به جاى آورده باشم .
نمازدرپیام امام حسین ع
5 / 10 - (نعم ، انت امامى فى الجنة ).(85)
(سعيد! آرى تو پيش از من در بهشت (برين ) هستى ).
روز عاشورا براى اداى نماز ظهر، پيشنهاد آتش بس از سوى حسين بن على عليه السلام عملا مورد موافقت قرار نگرفت و آن حضرت بدون توجه به تيرباران دشمن در بيرون خيمه ها و در مقابل صفوف اهل كوفه ، به نماز ايستاد و چند تن از ياران با وفايش از جمله (سعيد بن عبدالله ) و (عمروبن قرظه كعبى ) در پيش روى آن حضرت ايستادند و سينه خود را سپر كردند و در اثر تيرهايى كه به سرو سينه آنان اصابت نمود، پس از نماز به روى خاك افتادند و به شهادت رسيدند.
سعيد، پس از نماز آن حضرت كه با ضعف شديد و با پيكر خون آلود افتاده بود، چشمش را باز كرد و امام را در كنارش ديد كه در روى زمين نشسته و خاك و خون از صورت وى پاك مى كنند، در مقابل اين محبت امام عليه السلام كه سر از پا نمى شناخت ، چنين عرض كرد:(اوفيت يا ابن رسول الله صل الله عليه و آله وسلم ؛ اى فرزند رسول خدا! آيا من وظيفه خود را به نيكى انجام دادم ؟ ).
امام عليه السلام هم در پاسخ وى فرمود: آرى تو
#مقتل_امام_حسین
#حسین_در_مدینه
در بیان صحبت های امّ سلمه با امام حسین(ع) آمده است که،امّ سلمه به حضرت اباعبدالله الحسین(ع) عرض کرد:
"با این که می دانی کشته خواهی شد باز می خواهی بروی؟"
حضرت فرمودند:
"مادر جان!اگر امروز نروم،فردا باید بروم و اگر فردا نروم،روز بعدش،بالاخره باید بروم. به خدا سوگند!هیچ راهی غیر از مرگ در پیش ندارم.من همان گونه که تو را می شناسم و می بینم،روزی را نیز که قرار است در آن روز کشته شوم دقیقا می دانم.حتی می دانم در چه ساعتی از روز کشته خواهم شد و می دانم مرا در کدام قبر دفن خواهند کرد،اگر دوست داری قبر خودم و اصحابم را نشانت می دهم!"
امّ سلمه از امام خواست تا آن جا را نشانش دهد.حضرت تربت اصحابش را به او نشان داد و مقداری از آن را به دستش داد و فرمود:
"آن را در ظرفی نگه دار،هر گاه دیدی از آن تربت خون می جوشد مطمئن شو که حسین به شهادت رسیده است"
امّ سلمه بعد از ظهر روز دهم محرم نگاهش به ظرف های تربت امام افتاد و دید از هر دو تربت خون در حال جوشیدن و فوران است.
📚مقتل مقرم،ص۱۶۷_۱۶۸
📚مدینة المعاجز،ص۲۴۴
📚مقتل عوالم،ص۴۷
#مقتل_امام_حسین
#خروج_از_مدینه
حسین(ع)در روز یکشنبه_دو روز مانده به پایان ماه رجب_از مدینه خارج شد و به همراه فرزندان،برادران،برادرزاده ها و خانواده اش به سوی مکه رهسپار شد.او هنگام حرکت این آیه ی ۲۱ از سوره قصص را زمزمه می کرد:
{فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ_ترسان و نگران از شهر بيرون شد.گفت:اى پروردگار من،مرا از ستمكاران رهايى بخش}
حضرت جاده اصلی و عمومی را برای حرکت انتخاب کرد.به او عرض کردند:مانند ابن زبیر اگر از حاشیه و بیراهه بروی اگر چنان چه در تعقیب تو باشند نمی توانند به تو دست یابند.
اما حضرت فرمود:
"به خدا سوگند از این جاده خارج نمی شوم تا آنچه خدا خواسته انجام شود"
حضرت در روز جمعه_سوم ماه شعبان_وارد مکه شد و ذکر لبش آیه ی ۲۲ از سوره قصص بود:
{وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْيَنَ قَالَ عَسَى رَبِّي أَنْ يَهْدِيَنِي سَوَاءَ السَّبِيلِ_چون به جانب مدين روان شد، گفت:شايد پروردگار من مرا به راه راست رهبرى كند}
امام حسین(ع) برای اقامت به منزل عباس بن عبدالمطلب رفت.
📚مقتل مقرم،ص۱۷۱
📚تاریخ ابن عساکر،ج۴،ص۳۲۸
#مقتل_امام_حسین
#حسین_در_مکه
امام حسین(ع) در مکه نامه ای برای سران قبایل بصره نوشت و به وسیله ی سلیمان _که یکی از دوستداران و موالیان بود _ارسال کرد.
یکی از رؤسای قبایل به نام منذربن جارود
فرستاده حسین(ع) را تحویل ابن زیاد داد.چون منذر،پدر زن ابن زیادبود و گمان می کرد این نامه دسیسه و نقشه ای از سوی خود ابن زیاد است تا او را بیازماید.
ابن زیاد همان شب سلیمان(فرستاده حضرت) را به دار آویخت و صبح روز بعد به طرف کوفه حرکت کرد تا زودتر از حسین به آنجا برسد و بر اوضاع مسلط گردد.
احنف،یکی دیگر از سران قبایل پاسخ نامه امام را نوشت و آیه ی ۶۰ از سوره روم را در آن گنجاند.یزیدبن مسعود نیز سه قبیله بنی تمیم،بنی حنظله و بنی سعد را گرد آورد و به میان آنها رفت و آنها را به یاری حسین فرا خواند.
طایفه بنی حنظله و بنی تمیم سخنان او را پذیرفتند اما طایفه بنی سعد به خاطر پیمانی که در جنگ جمل با،صخربن قیس،برای فاصله گرفتن از جنگ بسته بودند،مهلتی خواستند تا مشورت کنند.
ابن مسعود در پاسخ آنها گفت:اگر به سخن قیس جامعه عمل بپوشانید و حسین(ع) را یاری نکنید و یزید بر شما حاکم شود حتی یک روز سایه صلح و امنیت را بر سر خویش نخواهید دید.
📚مقرم،ص۱۷۲_۱۷۳
📚تاریخ طبری،ج۶،ص۲۰۰
📚مثیرالاحزان،ص۱۲
#مقتل_امام_حسین
#حسین_در_مکه
ابن مسعود پس از گفت و شنودها،نامه ای به امام حسین(ع) نوشت.وقتی نامه به دست مبارک امام رسید و آن را خواند برای ابن مسعود دعا کرد و فرمود:
"خدا تو را از بیم و هراس آخرت ایمنی دهد و عزیزت گرداند و در روز قیامت که روز تشنگی بزرگ است سیرابت نماید"
اما پس از مدتی،زمانی که ابن مسعود آماده شد تا برای یاری امام به راه افتد،خبر آوردند که امام به شهادت رسیده است.
ابن مسعود با شنیدن این خبر به شدت گریست و بسیار تأسف خورد که سعادت بزرگ شهادت را از دست داده است.
📚مقرم،ص۱۷۵_۱۷۶
📚مثیرالاحزان،ص۱۳،ص۳۱
#سفر_امام_حسین_به_عراق
وقتی به امام حسین(ع) خبر رسید که یزید،عمروبن سعیدبن عاص را به همراه عده ای از سپاهیانش در قالب کاروان حج به مکه فرستاده و عمرو را سرپرست حجاج کرده و مراسم حج را به او سپرده و در این قالب دستور قتل امام حسین(ع)را صادر کرده است.
تصمیم گرفت پیش از پایان حج از مکه خارج شود و چون دوست نداشت احترام کعبه به خاطر احتمال خون ریزی از بین برود،حجش را به عمره تبدیل کرد و آن را به پایان رساند.
امام پیش از حرکت،در مکه سخنرانی کرد و در روز هشتم ذی الحجه به همراه اهل بیت،دوستداران و پیروانش که از حجاز، بصره و کوفه آمده و در ایام حج به او پیوسته بودند از مکه خارج شد.
حضرت پیش از خروج به هر یک ازاصحاب ده دینار و یک شتر برای حمل لوازمشان بخشیده بود.
📚مقتل مقرم،ص۲۰۲_۲۰۳
📚تاریخ طبری،ج۶،ص۱۷۷
📚مقتل ابن نما،ص۸۹_۲۰
📚نفس المهموم،ص۹۱
📚لهوف،ص۳۳
🍂🍁🔴زنجير زني زیبا_ ویژۀ محرم الحرام...
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
شكرلله پرچم مشكي روضه باز علم شد 2
توي دنيا برمشام نوكرا بوي حرم شد2
روضه ، گريه، ماتم،بهترين عشق عالم
شعر شور محرم محتشم،اومده ماه محرم
كتيبه هاي آسمون، نوشته يا اهل البكاء
فبكو علي الحسين حسين ، حي علي العزا عزا
غريب مادر يا حسين4
باز ملائك ، دسته دسته رو ميارن سوي هيئت
توي هيئت ، بال و پرهاشون ميگيره بوي تربت
عزا عزا داره ، بارونم خون مي باره
حال جبرئيل زاره ، غصه و غم داره
عرش خدا روضه خونه، ارض و سما سينه زنه
فرشته ها داد مي زنن، ارباب ما بي كفنه
غريب مادر يا حسين4
مادر عشق ، روي ديوار غريبي سر ميذاره
مثل بارون ، از چشاي آسمونيش خون مي باره
باني روضه حسين ، يه مادر قد كمونه
مي گه الهي بميرم كه كشتنت غريبونه
غريب مادر يا حسين4
باز دوباره ، مي رسه صداي روضه ها به گوشم
خدا رو شكر، كه بازم لباس مشكي مو مي پوشم
هرجا ذكر حسين،باشه اونجا كربلاست
روضه ها هرشب برپاست ، گريه كن حضرت زهراست
كاشكي بشيم حاجت روا، از ميون اين هيئتا
فاطمه امضاء بكنه ، يه شب جمعه كربلا
غريب مادر يا حسين4
اول محرم
شكرلله پرچم مشكي روضه باز علم شد 2
توي دنيا برمشام نوكرا بوي حرم شد2
روضه ، گريه، ماتم،بهترين عشق عالم
شعر شور محرم محتشم،اومده ماه محرم
كتيبه هاي آسمون، نوشته يا اهل البكاء
فبكو علي الحسين حسين ، حي علي العزا عزا
غريب مادر يا حسين4
باز ملائك ، دسته دسته رو ميارن سوي هيئت
توي هيئت ، بال و پرهاشون ميگيره بوي تربت
عزا عزا داره ، بارونم خون مي باره
حال جبرئيل زاره ، غصه و غم داره
عرش خدا روضه خونه، ارض و سما سينه زنه
فرشته ها داد مي زنن، ارباب ما بي كفنه
غريب مادر يا حسين4
مادر عشق ، روي ديوار غريبي سر ميذاره
مثل بارون ، از چشاي آسمونيش خون مي باره
باني روضه حسين ، يه مادر قد كمونه
مي گه الهي بميرم كه كشتنت غريبونه
غريب مادر يا حسين4
باز دوباره ، مي رسه صداي روضه ها به گوشم
خدا رو شكر، كه بازم لباس مشكي مو مي پوشم
هرجا ذكر حسين،باشه اونجا كربلاست
روضه ها هرشب برپاست ، گريه كن حضرت زهراست
كاشكي بشيم حاجت روا، از ميون اين هيئتا
فاطمه امضاء بكنه ، يه شب جمعه كربلا
غريب مادر يا حسين4
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾
#محرم
#زنجير_زني
#امام_حسين_عليه_السلام
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#سبک_محرم
#سبک۳۳۱
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
✅کانال سبک وشعر باب الحرم
#محرم
#عاشوراییان
#سال_1397
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله_علیه_السلام
#روضه
__________________________
بسم الله الرحمن الرحیم
روضه
رها کن عمه مرا باید امتحان بدهم
رسیده موقع آن که خودی نشان بدهم
رها کن عمه مرا تا شجاعت علوی
نشان حرمله و خولی و سنان بدهم
دلم قرار ندارد در این قفس
باید کبوتر دل خود را به آسمان بدهم
عمو سپاه حسن می رسد به یاری تو
من آمدم که حسن را نشان شان بدهم
عمو شلوغی گودال بیش از اندازه است
خدا کند بتوانم نجاتتان بدهم
سپر برای تو با سینه میشوم
هیهات اگر به نیزه و شمشیر هاشان امان بدهم
مگر که زنده نباشم که در دل گودال
اجازه ی زدنت را به کوفیان بدهم
من آمدم که شوم حائل تو و عمه
مباد فرصت دیدن به عمه جان بدهم
عمو ببین شده دستم به پوست آویزان
جدا شود چو علمدار اگر تکان بدهم
کسی ندیده به گودال آنچه من دیدم
عمو خدا نکند من ز دستتان بدهم
صدای مرکب و نعل جدید می آید
عمو چگونه خبر را به استخوان بدهم
....
لشگریان خیره سر چند نفر به یک نفر
فاطمه گشته خون جگر چند نفر به یک نفر
حسین غریب مانده و همه هجوم میبرید
مرد نبردید اگر چند نفر به یک نفر
محرم1397
عاشوراییان
_______________
حاج محمد یزدخواستی: