.
|⇦•از سر گذشتن..
#روضه حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده #شبِ_پنجم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
●━━━━━━───────
*تا صدای ابی عبدالله میومد دل زینب آروم بود. تا صدا میزد "«لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ" اما دیدن دیگه صداش کم کم داره از نوا میفته. تا لحظه ای که نگاه کرد"فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ ع عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ" تفسیر این روایت اینه:*
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
*این لحظه رو هم عمه سادات داره می بینه، هم کنارش عبدالله بن الحسن، دستش تو دست عمه ست. تا حالا عمه دستشو محکم گرفته. اما دیگه اینجا دست زینب بی حس شد. *
آه از آن لحظه ای که شمر در گودال رفت
روضهٔ جانسوز شد اینگونه سوزان بیشتر
*یه وقت دیدن دیگه عبدالله دل تو دلش نیست. دستش رو از دست عمه رها کرد دوید به سمت میدان هی صدا میزنه "وَالله لا اُفارقُ عَمّی" نمیتونم عموم رو تنها بذارم. شب بچه های امام حسنه. هر شب گریه می کردی ابی عبدالله از کربلا نگاهت می کرد. امشب یه دعاگو هم از مدینه داری، از کنار قبرستان بقیع... پیغمبر فرمود: برا حسنم هرکسی یه قطره اشک بریزه گریان وارد محشر نمیشه...*
ابن الحسن هستم جگر دارم عمو جان
پیشِ تو از بازو سپر دارم عمو جان
*همچین که خودشو رسوند با احترام داره میاد اینجا زیارتگاه انبیاست، زیارتگاه اولیاست. هرکسی اجازه نداره اینطوری وارد بشه. با پای برهنه داره می دوه به سمت گودال. اما تا رسید دید یه عده بی حیا با چکمه وارد شدن. (اگه از اول وارد روضه شدم چون روضه پنج روز بواسطه آقازاده امام حسن روضت میاد جلو. روضه گوداله باید عاشورا بخونی، اما این آقازاده یه کاری کرده روضه توام شده با روضه گودال) نگاه کرد دید ابن شَعب ملعون، نانجیب شمشیر گرفته بالاسر ابی عبدالله. روایت این نانجیب رو گفته، تو زیارت ناحیه اما حرمله ی نانجیب رو آورده.هر کدومشون بودن یه وقت دیدن بچه شیر امام حسن یه نگاه کرد. گفت: "یَابنَ الخَبیثَة آَتَقتُلُ عَمّی"؟ میخوای عموی منو بکشی؟ مگه عبدالله مرده باشه. نانجیب گفت بچه یه حرفی داره میزنه. شمشیر رو به قصد سر ابی عبدالله آورد یه وقت دستشو جلو آورد. تا دست آویزان پوست شد، تا صدای شکسته شدن استخون دستو شنید یه وقت صدا زد.." وا اُمّاه!" همه روضه هایی که باباش براش خونده بود تداعی شد. یه روزی بابا درِ گو ششون روضه میخوند. عزیزم! خودم دیدم با چشمام. نانجیب با غلاف شمشیر به بازوی مادرم زد.*
با سر دویدم سمت تو تا سینه ات را
از زیر پای شمر بردارم عموجان
من بی زره یاد جمل را زنده کردم
مانند بابایم هنر دارم عمو جان
درد یتیمی را کنارت حس نکردم
پیش خودم گفتم پدر دارم عمو جان
از سر گذشتن، سرگذشت عاشقان است
شرمنده ام پیش تو سر دارم عمو جان
«عمو حسین عمو حسین .....»
گفت عموجان :
دست بریده حاصل دست شکسته است
این ارث را از پشت در دارم عمو جان
*آخرین تیرشو حرمله نانجیب در کمان قرار داد. این بچه رو سینه عمو افتاده. ان شاءالله این صحنه رو عمه سادات از بالای تل ندیده باشه. چرا که اگه زینب دنبال عبدالله دویده باشه شاید این صحنه رو دیده. *
تیر از تنم رد شد تنم را به تنت دوخت
خیلی برایت دردسر دارم عمو جان
اینجا پر از سنگ و سنان و تیر و نیزه است
از تنگی جایت خبر دارم عموجان
با خنده من را بدرقه کن جای گریه
حالا که من شوق سفر دارم عمو جان
هرچند لشکری نیست من لشکر عمویم
بردار خنجرت را از حنجرِ عمویم
* دید عمو رو دوره کردن. صدا زد:
لشکریان خیره سر چند نفر به یک نفر*
بردار نیزه ات را از صورت خداوند
یابن خبیثه نگذار سر به سر عمویم
* این نانجیب ها فقط زخم نمی زدن. اینقدر کنار گودال دشنام دادن.*
این سینه را پیمبر بوسیده روزگاری
پاشو! چرا نشستی بر پیکر عمویم؟
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#حضرت_عبدالله
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#شب_پنجم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_محمد_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•زمین داره می لرزه..
#زمینه_حضرت_عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده #شبِ_پنجم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
●━━━━━━───────
زمین داره می لرزه، آسمونا تاریکه
این آخرین سربازه، به قتلگاه نزدیکه
از خیمه ی بی قرارا، از لای گرد و غبارا
داره میبینه عموشو، تو حلقهی نیزه دارا
میبینه چشماشو دیگه بسته
میبینه چقدر نیزه شکسته
خدایا! شمر کجا نشسته؟
«وااای عمو حسین، عمو حسین»
رهاش کنید نامردا، این سوره ی انسانه
پای کدوم بی دینی رو سینه ی قرآنه
این جسمی که روبرومه، قرآن ناطق عمومه
عمه برو توی خیمه، اینجا دیگه کار تمومه
بمیرم، سر نیزه ها بلندن
اومدن راه نفس ببندن
کنارت آب میریزن میخندن
«وااای عمو حسین، عمو حسین»
عمو داره دیر میشه، بیار سرت رو بالا
شنیدم از حرفاشون که وقت خیمه است حالا
دشمن چقد بی وجوده، تو زنده ای هنوز زوده
که ببینی خیمه هاتو اسیره آتش و دوده
میزنن به نیزه ها سرا رو
میزنن تک تک دخترا رو
میکشن چادر و معجرا رو
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#حضرت_عبدالله
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#شب_پنجم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_محمد_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•از حرم در دل میدان..
#سینه_زنی و توسل به ابن الکریم #حضرت_عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده #شبِ_پنجم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
●━━━━━━───────
از حرم در دل میدان بروم با کفنم
من امید حسنم
من حفاظت کنم از جان عمو با بدنم
من امید حسنم
عمو دل خود بر تو بستهام
عمو به فدای تو دستم
عمو من تنها یار تو هستم
عمو! سر من نذر راهت
عمو! تو چه بوده گناهت
عمو! افتادم بر قتلگاهت
« عمو جانم یا اباعبدالله»
وای من در دلِ گودال بلا از سر زین
عمو افتاده زمین
قتلگه آمده با خنجر خود شمر لعین
عمو افتاده زمین
عمو ز عطش نیمه جانی
عمو پُره تیر و سنانی
چرا باید بی کفن بمانی ؟
عمو به حرم کن نگاهی
ببین که ندارد پناهی
ببین شد دشمن به خیمه راهی
«عمو جانم یا اباعبدالله»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#زمینه_حضرت_عبدالله
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#شب_پنجم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_محمد_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
#عبدالله_بن_الحسن
#شب_پنجم_محرم
گـذرِ ثانیه هـا هر چه جلوتر می رفت
بیشتر بینِ حرم حوصله اش سر می رفت
بُغض می كرد یتیمانه به خود می پیچید
در عسل خواستن آری به برادر می رفت
تا دلِ عمّه شود نرم بـه هـر در مـی زد
با گلِ اشك به پا بوسیِ مـعجر می رفـت
دیـد از دور كه سر نیزه عمـو را انداخت
مثـلِ اِسپند به دلسوزیِ مَجمر مـی رفت
دیـد از دور كه یـوسف ز نـفس افتاد و
پنجهی گرگ به پیراهنِ او وَر می رفـت
رو به گـودالِ بلا از حـرم افتـاد به راه
یـازده سـاله چه مـردی شده مـاشاءالله
دید یـك دشت پِـیِ كُشتـنِ او آمـاده
تیر و سر نیزه و سنگ از همه سو آمـاده
دید راضی است به معراجِ شهادت برسد
مطمئن است و به خون كرده وضو آماده
آه، با كُندهی زانو به رویِ سینـه نشست
چنگ انـداختـه در طرّهی مو، آمـاده
هیچكس نیست كه پایش به سویِ قبله كِشد
ایـن جـگر سوخته افتاده بـه رو آمـاده
ترسشان ریـخته و گـرمِ تعـارف شده اند
خنـجـر آمـاده و گـودیِ گلـو آمـاده
بازویـش شـد سپرِ تیـغ و به لـب وا اُمّاه
یـازده سـاله چه مـردی شده مـاشاءالله
زخـم راهِ نفسِ آیـنـه در چنگ گرفت
درد پیچید و تنش نبضِ هماهنـگ گرفت
استخوان خُرد ترك، دست شد آویز به پوست
آه از این صحنهی جانسوز دلِ سنگ گرفت
گوهـرش را وسـطِ معـركهی تاخت و تاز
به رویِ سینهی پا خوردهی خود تنگ گرفت
با پدر بود در آغوشِ پُر از مِـهـرِ عـمـو
مزدِ مشتاقیِ خود خوب از این جنگ گرفت
بـاز تیر و گلـو و طفل به یـك پلك زدن
باز هم چهرهی خورشید ز خون رنگ گرفت
علیرضا شریف
#عبدالله_بن_الحسن
#شب_پنجم_محرم
شهید شد گودال
و زیر نیزه تنش ناپدید شد گودال
حسین سورهی نور
ز نیزه شأن نزول حدید شد گودال
و جسم عبدالله
مراد بود و برایش مرید شد گودال
رسید حرمله و
به زنده ماندن او نا امید شد گودال
پس از سنان و شَبَث
رسید چکمه و زخمش شدید شد گودال
به تن گره خورده
زره شدهست و به روی بدن گره خورده
ببین که در گودال
به بوی سیب بوی یاسمن گره خورده
تمام شد دوری
تن حسین به جسم حسن گره خورده
که جسم عبدالله
چنان کفن به تن بی کفن گره خورده
به لکنت افتاده
چقدر نیزه به هم در دهن گره خورده
چقدر سُم ستور
میان همهمه بر پیرهن گره خورده
مهدی_رحیمی
#عبدالله_بن_الحسن
#شب_پنجم_محرم
شکرخدا عمو مرا مست خدا کرد
سرتا به پا، پا تا به سر مست خدا کرد
بعد از غلاف کوچه، بابای غریبم
دست مرا نذر غریب کربلا کرد
عمه رهایم کن نمی بینی که دشمن
جسم عمویم را چگونه جابجا کرد
دیدم سنان را خصم بین سینه چرخاند
عمه ببین که استخوانهایش صدا کرد
عمه ببین این بی حیا با میخ چکمه
برسینه ی زخمی این مظلوم جاکرد
عمه بگو این لب ترک خورده،مزن پا
زد بی هوا با پا،چه غوغایی به پا کرد
شکرخدا در قتلگه تا من رسیدم
آن بی حیا موی عمویم را رها کرد
دیدم یکی شمشیر بالا برده، رفتم
دستم سپر کردم،که او از تن جدا کرد
دستم به مو آویز شد،یک لحظه دیدم
بابا کنار قتلگه، بر من دعا کرد
محمود اسدی
#عبدالله_بن_الحسن
#شب_پنجم_محرم
رها کن عمه مرا باید امتحان بدهم
رسیده موقع آنکه خودی نشان بدهم
رها کن عمه مرا تا شجاعت علوی
نشان حرمله و خولی و سنان بدهم
دلم قرار ندارد در این قفس باید
کبوتر دل خود را به آسمان بدهم
عمو سپاه حسن می رسد به یاری تو
من آمدم که حسن را نشانتان بدهم
عمو شلوغی گودال بیش از اندازه است
خدا کند بتوانم نجاتتان بدهم
سپر برای تو با سینه می شوم هیهات
اگر به نیزه و شمشیرها امان بدهم
مگر که زنده نباشم که در دل گودال
اجازهء زدنت را به کوفیان بدهم
من آمدم که شوم حائل تو با عمه
مباد فرصت دیدن به عمه جان بدهم
عمو ببین شده دستم ز پوست آویزان
جدا شود چو علمدار اگر تکان بدهم
کسی ندیده به گودال آنچه من دیدم
عمو خدا نکند من ز دستتان بدهم
صدای مرکب و نعل جدید می آید
عمو چگونه خبر را به استخوان بدهم
فقط نصیب من و شیرخواره شد این فخر
که روی سینۀ مولای خویش جان بدهم
عزیز فاطمه انگشتر تو را ای کاش
بگیرم و خودم آن را به ساربان بدهم
برای آنکه جسارت به پیکرت نشود
خودم لباس تنت را به این و آن بدهم
مهدی مقیمی
171.1K
نوحه... عبدالله بن الحسن
می دود رو سوی میدان کودکی از خیمه گاه
چونکه می بیند عمویش مانده بی پشت وپناه
بر لبانش دم بدم
ای عموجان امدم
ای عمو جانم عمو، ای عمو جانم عمو۲
________________
دشمن از پیر وجوان هستند سوی او دوان
مردمانی دل سیه با تیر وشمشیر وسنان
دور او غوغا شده
محشری بر پا شده
ای عمو جانم عمو.....
____________________
چون عمو بگرفت در آغوش خود عبداللهش
او مهیا شد دهد هم دست هم جان در رهش
عاقبت تیر عدو
داد او را آبرو
ای عمو جانم عمو
_____________________
همچو قاسم او چشید از شهد احلی من عسل
شد شهادت بهر این ابن الحسن خیر العمل
عمه اش در خیمه گاه
می کشد از سینه آه
ای عمو جانم عمو..
شعر:اسماعیل تقوایی
#سنتی
#شب_پنجم_محرم
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
#کربلایی_محمد_علی_رضایی
#زمینه
#حضرت_عبدلله_ابن_حسن_ع
#شب_پنجم_محرم
میدونم عمو برات خیلی عزیزم
اما جونمو باید به پات بریزم
نمیتونم بشینم نگاه کنم که
بریزن خونتو ای عمو عزیزم
نمیتونم ببینم که بی پروبال
گیرت آوردن غریب میون گودال
مگه من مردم عمومو سر ببرن
بمیرم داری میری عمو تو ازحال
دستم شد آویزون
شد تنت غرق خون
جون دادم آخرش
وای من خواهرش
عموجان
مگه من چی کم دارم از علی اصغر
اون که شش ماهه بود و منم بزرگتر
دستمو عمه ولش کن تا برم من
تا بشون بگم منم نوه ی حیدر
بسه انقد نزنیدش این عمومه
پیرمرده و ضعیف و نیمه جونه
بجای عموم سر منو ببرید
میدونم کار منم دیگه تمومه
نیزه دار با نیزه
شمشیردار باشمشیر
تو چند ساعت عمو
خواهرت شده پیر
عموجان
نبینم عمو میباری تو گهربار
بعد عباست خودم میشم علمدار
ندارم سنی ولی همه میدونن
که منم ابن الحسن نوه ی کرار
با لگد میزدنت عمو بمیرم
بی عدد میزدنت عمو بمیرم
همه با نیت قربتاً ال الله
با دوصد فحش زدنت عمو بمیرم
میکشید موهاتو
بمیرم براتو
محاسن داره درد
میکشید اون نامرد
افتادی از مرکب
بیچاره شد زینب
عمو جان
#کانال_سبک_شعر
AUD-20220812-WA0033.mp3
19.54M
#زمینه
#شب_پنجم_محرم
🎤کربلایی محمد علی رضایی
4_5796207951072991207.mp3
2.85M
#حضرت_عبدالله_شور
یه نگاهی کن عمه توو گودال
عمو افتاده گوشه ای بی حال
نفسش روی لب رسید عمه
داره جون میده بین این جنجال
اومدن سمتش ، همه با نیزه
روی هر نقطه از تنش شده جا نیزه
بخدا عمه ، داره دیر میشه
زیر شمشیر و دشنه ها داره پیر میشه
یا اباعبدالله عموی من
ببین عمه چجوری با کینه
داره شمر روی سینه می شینه
توی دستش گرفته موهاشو
بی حیا حالشو نمی بینه
میزنن ضربه ، همه با نیت
میشن آماده عده ای واسه ی غارت
شبس و خولی ، اومدن با هم
چی میخان این دوتا از این بدن درهم
یا اباعبدالله عموی من
ببین عمه عموی تنهامو
بخدا ول کن این دو دستامو
باید عمه برم برا یاری
تا کنم راضی دله بابامو
نمیتونم من ، بشینم آروم
بزنن عده ای عمو رو جلوی روم
سپرش میشم، توو دله گودال
نمی ذارم عمورو تنها توی جنجال
یا اباعبدالله عموی من
#شور
#شب_پنجم_محرم
4_5791965652960941073.mp3
3.8M
#شب_پنجم
بند اول:
دستمو عمه رها کن پر بگیرم
جون بدم تا زندگی از سر بگیرم
بین یک لشکر عمو غریب و تنهاست
توو دل من عمه می بینی که غوغاست
میرم تا که
برا عمو منم سپر باشم
توو معرکه مرد خطر باشم
یه نووجونِ با جگر باشم
بند دوم:
ای عمو سمت تو با شتاب دویدم
تا که هل من ناصر تو رو شنیدم
نوجوونم من ولی مردِ جهادم
مثل قاسم جونمو برا تو دادم
با تیغ و تیر
پیکرمو به پیکرت دوختن
ببین به فرق من زدن آهن
شروع شده غارته پیراهن
#زمزمه
#شب_پنجم_محرم
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
4_5974190807408709110.mp3
4.04M
#حضرت_عبدالله_زمزمه
ببین چه جور گرگا هجوم به شیر آوردن
عمه ببین عمومو تنها گیر آوردن/ عمو غریبه
تنهایی عمو/ اذن جهادمه
اون که عزیز تر از تموم خونوادمه
من آه میکشم/ تا آه میکشه
العطشش منو به قتلگاه میکشه
ول کن دستامو/ که جون فدا کنم
باید مثه بابام/ جمل به پا کنم
هیچکی ندید چیزی که من دیدم تو گودال
نشست به زانو روی سینه شمر قتال/ عمو غریبه
بی حال بودم و/ ریختن سر عمو
دیدم که پشت و رو شد آخر پیکر عمو
گودال قتلگاه/ برو بیا شده
میون پیکرش یه دنیا زخم جا شده
خولی میزد با/ لگد به پیکرش
شکسته پهلوهاش/ شبیه مادرش
#زمزمه
#شب_پنجم_محرم
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
219.8K
#زمزمه
#شور
#شب_پنجم_محرم
#کربلایی_یاسین_قنبری
زمزمه شهادت عبدالله بن الحسن
سبک بسوی گودال از خیمه دویدم من
عمه عموی من، نشسته بر خاک است
ببین تن پاکش، خونی وصد چاک است
نگاه او باشد سوی حرم عمه
حالت روی او، عمه چه غمناک است
وای عمو جانم، وای عمو جانم، وای عمو جانم، وای عمو جانم۲
____________________
عمو شده تنها، مقابلش لشگر
حلقه زده دورش، تیغ ونی وخنجر
عمه رهایم کن، روم سوی میدان
فدا کنم جانم، بر پسر حیدر
وای عمو جانم....
_____________________
کشید دست خود، روانه شد میدان
عمو گرفت اورا، در بغلش چون جان
مثل عموعباس، بشد جدا دستش
گشت فدا جانش، در بغل جانان
وای عمو جانم
شعر:اسماعیل تقوایی
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
4_5922617523018137910.mp3
106.6K
#شب_پنجم_محرم
#صلوات_اول_مجلس
هدیه به روح مطهر و منور کریم اهل بیت علیهم السلام، آقا امام حسن مجتبی علیه الصلاة و السلام و میوه دلشون وجود نازنین عبدالله بن الحسن علیهما السلام عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید.
(الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
4_5922617523018137911.mp3
1.08M
#شب_پنجم_محرم
#نمونه_شروع_روضه
✔️ یا رب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجة
(#نکته: برای عین متن بالا منبع روایی وجود ندارد که از معصومین وارد شده باشد ولی مضمون آن از روایات برداشت شده است)
🔸آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد
🔸شاید دعای مادرت زهرا بگیرد
🔸آقا بیا تا با ظهور چشمهایت
🔸این چشمهای ما کمی تقوا بگیرد
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
4_5922617523018137914.mp3
1.18M
#شب_پنجم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
مناجات 1
🔸سوختم ز آتش هجران تو ای یار بیا
اقای من ...یابن الحسن ...
🔸سوختم ز آتش هجران تو ای یار بیا
🔸تا نکشته است مرا طعنه اغیار بیا
امام زمان اقای خوبم ...
دشمناتون به ما طعنه میزنن...
میگن اگه شما امام زمان دارید چرا اقاتون نمیاد...
چرا امام زمانتون نمیاد...
چرا اقاتون جوابتون رو نمیده...
یابن الحسن...
🔸تا نکشته است مرا طعنه ی اغیار بیا
تا از طعنه های دشمناتون نمردم بیا اقا جانم
🔸یوسف فاطمه عالم همه مشتاق تو اند
آقا ببین صدای مظلومان عالم بلنده...
از سرتا سر جهان هرکس به یک نامی شمارو صدا میزنن ...
ای منجی عالم کجایی...
🔸یوسف فاطمه عالم همه مشتاق تو اند
🔸رخ بر افروز دمی بر سر بازار بیا
داریم به عاشورا نزدیک میشیم
این شبها باید بهتر امام زمانت رو صدا بزنی....
یابن الحسن...
#شب_پنجم_محرم
#روضه_حضرت_عبدالله_بن_حسن_علیه_السلام
متن روضه 1
🔸ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم
زبانحال باب الحوائج عبدالله بن الحسن...
🔸ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم
🔸از حرم تا قتلگه با شور جانبازی دویدم
قربون غریبیش برم...
مثل باباش امام حسن خیلی غریب بوده...
روضه ی جانسوزی داره...
دل هر شیعه ای رو آتیش میزنه...
آخه روضه ی این آقازاده گره خورده به روضه ی اربابمون حسین...
🔸آنچنان دل بُرد از من بانگ هَل مِن ناصِر تو
عموی غریبم حسین...
🔸کآستینم را ز دست عمّهام زینب کشیدم
ابی عبدالله یتیمان برادر رو خیلی دوست داشت...
خیلی مواظبشون بود...
مخصوصا عبدالله اش رو ...
صدا زد خواهرم... زینبم ...
مواظب عبدالله ام باش...
خواهرم مواظب یادگار برادرم باش...
زینب جان این نانجیبها رحم ندارن...
دیدی قاسمم شهید کردن...
علی اکبرم قطعه قطعه کردن...
روی دستهام علی اصغرم رو پرپر کردن...
خواهرم اینا رحم ندارن... زینب
مواظب یادگار حسنم باش...
دستهاش رو گذاشت توی دست عمه...
🔸دست او در دست های عمّه بود
🔸گوش او پر از صدای عمّه بود
اما...
🔸شیون زن ها دلش را پاره کرد
🔸دید شه تنهاست فکر چاره کرد
دستش به دست عمه جانش زینبه...
بالای تل زینبیه...
یکدفعه نگاه کرد دید عمو جانش حسین داخل گودی قتلگاه است...
دور تا دور عمو رو گرفتن...
شمشیرها بالا میره پایین میاد...
دیگه طاقت نیاورد...
دوان دوان...
به سمت گودی قتلگاه
🔸دست او از دست عمّه شد جدا
🔸می دوید و بر لبش واویلتا
هی صدا میزد ای وای...
آقای غریبم حسین...
🔸می دوید و گاه می افتاد او
🔸از جگر فریاد می زد ای عمو
(وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي)
به خدا از عموم جدا نمیشم.
تا رسید کنار ابی عبدلله دید یه نانجیبی هم شمشیر به دست...
داره نزدیک میشه...
خودش رو انداخت روی عمو جانش حسین...
نمیذارم آقام رو به شهادت برسونی...
نانجیب شمشیر بلند کرد ...
یاصاحب الزمان...
عبدالله دست رو جلو آورد ...
مبادا شمشیر به بدن عمو اصابت کنه
نانجیب آنچنان با شمشیر بر دست عبدالله زد...
دیدن دست به پوست آویزان شد...
صدای ناله اش بلند شد...
يَا عَمَّاهُ
(روضة الواعظين ص ٢٠٨)
عموجان حسین به دادم برس...
خدا...حالا ابی عبدالله چکار کنه...
لحظات آخره...
عبدالله اش رو در آغوش گرفت...
به سینه چسباند...
داره نجوا میکنه. ..
اما حرمله ملعون هم کمین کرده بود...
یاصاحب الزمان....
نانجیب تیر از کمان رها کرد...
(فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ فَذَبَحَهُ)
سادات منو ببخشید...
دونفر تو کربلا رو سینه ی حسین...
جان دادن...
یکی ششماهه اش علی اصغر بود...
یکی هم عبدالله بن الحسن...
دیدن عبدالله داره روی سینه حسین دست و پا میزنه...
هر کجا نشستی صدا بزن یا حسین...
🔸ضربۀ محکم یک تیغ که پایین آمد
🔸نذر لبخند عمو کرد یتیمی پر خویش
🔸آخرین تیر خودش را به کمان حرمله برد
🔸گردنش شد سپرش باهمۀ حنجر خویش
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
فایل صوتی👇
دودمه شب پنجم محرم
پاسخ هل من معینت آمدم کاری کنم
شاه رایاری کنم
بی زره مانندقاسم آبروداری کنم
#دودمه
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبداله_ع
دودمه شب پنجم محرم ( حضرت عبداله ع )
آخرین حاجی ام و آمده ام قربانگاه
لک لبیک عمو
حسن کوچک این دشت منم عبداله
#دودمه
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبداله_ع
دودمه شب پنجم محرم ( حضرت عبداله ع )
می رسد از قتلگاهت ناله های فاطمه
ای عمو جانم حسین
دست من از تن جدا شد مثل شاه علقمه
#دودمه
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبداله_ع
دودمه شب پنجم محرم ( حضرت عبداله ع )
یادگار مجتبی می زد عمویش را صدا
قلب عمه پاره شد
در میان قتلگه شد دست او از تن جدا
#دودمه
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبداله_ع
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
🏴#شب_پنجم_محرم
🏴#حضرت_عبدالله_ابن_حسن_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :حاج منصور ارضی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ
اَلسَلامُ عَلَیکَ یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِی
حق تعالی روز اول آفریدم با حسین
مکتب توحید حق را برگزیدم با حسین
با حسین بن علی سرمایه دار عالمم
دست از دنیا و اهل آن کشیدم با حسین
برکت این زندگی هم از محرم شد شروع
می شود تحویل ، هر سال جدیدم با حسین
سجده روی تربت او پرده ها را زد کنار
تا کجاها که نمی دانم رسیدم با حسین
گریه کردن، روضه خواندن، نوکری، سینه زدن
طعم های بی نظیری را چشیدم با حسین
نوکری را از پدر آموختم، یادش بخیر
نوکری کردم، فراوان خیر دیدم با حسین
هر کسی دنبال شادی بود نوش جان او
بی خیال دیگران ، من غم خریدم با حسین
کار او را من اگر بر خود مقدم ساختم
روز محشر ، نزد زهرا روسپیدم با حسین
قطرۀ اشکِ عزایش شست و شویم می دهد
بعد هیئت، باز انسانی جدیدم با حسین
تا که بین سینه ام گرمای حبش حاکم است
هر نفس، هر لحظه در حکم شهیدم با حسین
کاش می شد تیرها را دفع می کردم از او
تا که در محشر بگویم چون سعیدم با حسین
روز و شب گریان آن جسم مقطع گشته ام
از هر آنچه غیر گریه ، دل بریدم با حسین
#محمد_جواد_شیرازی
سخن اهل عشق این سخن است
کربلا در احاطۀ حسن است
هر کسی رو به کربلا کرده
باطناً رو به مجتبی کرده
بزم ما را حسن فراهم کرد
او حسین را عزیزِ عالم کرد
این همه مجلسِ مصیبت ها
پرچم یا حسینِ هیئت ها
خیرها را به ما حسن داده
او به ما اذنِ سوختن داده
میوۀ نور میدهد شجرش
ای به قربانِ هر دو تا پسرش
با حسن جانِ تازه میگیرم
امشب از او اجازه میگیرم
که بگویم زِ جلوۀ آن ماه
مددی یا جناب عبدالله
یازده سالس صف شکن است
پس یتیم حسن خودش حسن است
دست آورده جای شمشبرش
همه مات، ماتِ تکبیرش
حق شده پیش هو بزرگ شده
این پسر با عمو بزرگ شده
شیرخواره بود بالاسرِ آقامون امام حسن ابی عبدالله داره گریه میکنه .. قاسم و دیگران ایستادن این بچه هم بغلِ عموِ .. سفارش کربلا رفتنِ این بچه ها رو امام حسن کرد .. از اول با عمو و عمه ش بزرگ شده .. انقدر عظمت داره، انقدر عقلش کامله .. وقتی بالای تل زینبیه فرمود عمه جان عموم افتاده رو زمین «والله لَا أُفَارِقُ عَمِّي» .. من یه لحظه ام از عموم غافل و فارق نمیشم .. دست رو بسته بود حضرت به دستِ عمه با پارچه ای .. چنان دست عمه رو رها کرد رسید بالاسرِ عموش ( شنیدید ) فرمود پاشو بریم زخم های بدنت رو تو خیمه مرهم بزارم .. یه وقت دید سایۀ یه نانجیبی اومد بالاسرش .. شمشیر رو بالا آورد حضرت صدا زد وَيْلَكَ يَا ابْنَ الْخَبِيثَةِ أَ تَقْتُلُ عَمِّي ؟.. دیگه وقت نشد حمله کنه .. فقط این دستِ کوچکش رو آورد جلو .. دست به پوست آویزان شد ..
از روی تل خدا خدا میکرد
عمویش را فقط صدا میکرد
چه عمویی میانِ چند سپاه
تشنه ای در میانِ قربانگاه
صحنه را تا که دید گفت حسین
دستِ خود را کشید گفت حسین
حسن کربلا به جان آمد
پا برهنه دوان دوان آمد
آمد و دید گریه بی اثرست
یک نفر روی سینۀ پدر است
پاره پاره شدهست پیرهنش
میزند با قلاف بر دهنش
بند بندِ تنش گسسته شده
نیزه ها در تنش شکسته شده
داد زد ای عموی خون جگرم
غم نخور من برای تو سپرم
چشم بر سمتِ خیمه گاه ندوز
دستِ ناقابلم که هست هنوز
میدهم دست در برابرِ تو
تا بلا دور باشد از سرِ تو
دیدی آخر تنم زِ عشقت سوخت
تیر من را به جسم تو میدوخت
حرمله اومد جلو .. تا نزدیک شد، عبدالله هم تو بغلِ عموِ .. چنان با تیر سر این بچه رو تو دامن عمو جدا کرد .. آی حسین ..
قربانی عشقِ شاهِ کربلایم
از نسلِ کریمم پورِ مجتبایم
مجنون تو بودم از روزِ ولادت
مست و بی قرارم از جام شهادت
واویلا عمو جان ..
مانده از مدینه بغضی در گلویم
می آیم زِ خیمه امدادِ عمویم
رویِ سینۀ تو با خون دیده بسته
مثله مادرِ تو دستم را شکسته
واویلا عمو جان ..
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
1_1592388548.mp3
16.82M
🏴#شب_پنجم_محرم
🏴#حضرت_عبدالله_ابن_حسن_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :حاج منصور ارضی
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
4_5920359413897494870.mp3
2.55M
🏴#شب_پنجم_محرم
🏴#حضرت_عبدالله_ابن_حسن_علیه_السلام
🏴#سبک_واحد
🎤مداح :حاج محمود کریمی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
عمو رسیدم از حرم تا بیام با تو
بریم تا خواهرت ببنده زخمات و
گرفته گرد و خاک چشمام و
بذار تا پاک کنم چشمات و
ببین بالا سرت بابام و
بده به دست من دستات و
یا میای با هم میریم به حرم
یا میمونم و میبینی سرم
روی نیزه ها میاد با تو
اخه مگه بدون تو زنده میمونم
منم شبیه قاسمم مرد میدونم
شده دریا زمین از خونت
زمین دریا میشه از خونم
چی میخوان دشمنا از جونت
اینا نمیگذرن از جونم
پا برهنه از حرم اومدم
جای زهرا مادرم اومدم
تا بشم فدات عمو جونم
بقیع تو بالا تر از جنت الاعلا
هلاکتم ای پسر ارشد مولا
امشب دم حسین با مادر
نوای وا حسن واویلا
فدای حسنت یا حیدر
اسیر مجتبام یا زهرا
مثل کربلا بقیع وطنم
من گدای سفره حسنم
ای کریم عالمین اقا
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
4_5812422079680613511.mp3
4.05M
🏴#شب_پنجم_محرم
🏴#حضرت_عبدالله_ابن_حسن_علیه_السلام
🏴#سبک_زمینه
🎤مداح :حاج محمدرضا بذری
🏴#شب_پنجم_محرم
🏴#حضرت_عبدالله_ابن_حسن_علیه_السلام
🏴#سبک_زمینه
🎤مداح :حاج محمدرضا بذری
✍شاعر:حسین حاجی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
با ذکر یا علی مدد
فرزند مجتبی اومد
خیلی به باباش رفته
هذه الشمر من ذاک لسد
قیامتیه تو میدون وای
بی جون افتاده عموجون وای
عمه پریشونو عبدالله حیرون
ای حسن کرار ثارالله
پشت سرت دعای رسوالله
ای عبدالله اباعبدالله
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
کی میگه که عبدالله
اصلا جاش تو گودال نیست
مردیه واسه خودش
مردی به سن و سال نیست
یه عده ای که نامردن وای
امام رو دوره کردن وای
با بغض به علی هجوم اوردن
ای همه ی الفانی لله
ای ایینه نورانی وجه الله
ای عبدالله اباعبدالله
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فریاده هل من ناصر
پیچیده توی صحرا
لبیک داعی الله
لبیک یابن مرتضی
عمو نفس نفس بریده وای
سنان با ثنان رسیده وای
شمشیرشو روی عموی کشیده
شدی سپر برا ولی الله
ای اخرین ذبیح ذبیح الله
ای عبدالله اباعبدالله
✍شاعر:حسین حاجی
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
4_5976320355273295997.mp3
7.49M
🏴#حضرت_عبدالله_ابن_حسن_علیه_السلام
🏴#سبک_واحد
🎤مداح :کربلایی محمدرضا ناصری
🏴#شب_پنجم_محرم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
اینجا بمونم، میمیرم میدونم
نذار عمهجونم، بمونم حرم
عموم بیگناهه، عموم بیسپاهه
توی قتلگاهه، بذار که برم
ای داد و بیداد عمو، از مرکب افتاد عمو
انگار، که جون داد عمو
غریب گیر آوردنش، نیزه، شده جوشنش
چیزی، نموند از سرش
میشنوی عمه، صدای باباست
صدا صدای، مادرت زهراست
دارن میگن برو عمو تنهاست
عمو حسین، عمو حسین، ای وای
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
نگفتی عموجون، تو که میری میدون
یتیمِ داداشت، یتیم میشه باز
رسیدم تو جنجال، که اسبا تو گودال
به جسم من و تو، بخونن نماز
کارم دیگه، شد تموم پیشت، نرفت آبروم
خورده، به دردت گلوم
سرم مثه، اصغرت، بازوم، مثه مادرت
افتاد، فدای سرت
داره یکی، میرسه با خنجر
چشم یکی، خورده به انگشتر
برات بمیرم، غریب مادر
عمو حسین، عمو حسین، ای وای
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
4_5812422079680613513.mp3
6.45M
🏴#حضرت_عبدالله_ابن_حسن_علیه_السلام
🏴#سبک_شور
🎤مداح :کربلایی حمید علیمی
🏴#شب_پنجم_محرم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
شکست اگه سینه ی من
عمو فدای سر تو
ببخش اگر که شدم
یکم مثه مادر تو
عمو حسین عمو حسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
خون گریه میکنه برام
نعل تموم مرکبا
با روضه های مادرت
دارم میرم پیش بابام
سخته عمو اسیر شدن
بین یه عده بی حیا
ببخش اگه با دیدنم
افتادی یاد کوچه ها
عمو حسین عمو حسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
یادته می گفتی یه روز
تو کوچتون چهل نفر
با تازیونه اومدن
مادرت افتاد پشت در
میون تیر و نیزه ها
کشیدم آزار عموجون
تازه می فهمم چی بوده
اون در و دیوار عموجون
چون مادرت زره نداشت
منم زره نپوشیدم
مادر تو خم شد ولی
بدجوری من قد کشیدم
عمو حسین عمو حسین
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
4_5776308929503955847.opus
617.4K
🏴#شب_پنجم_محرم
🏴#حضرت_عبدالله_ابن_حسن_علیه_السلام
🏴#سبک_زمینه_شور
✍شاعر:عباس قلعه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
عموم افتاده بین قتلگاه
شده بین این صحرا بی پناه
نداره یاری مونده بی سپاه
عمو جانم ۲
همه دارن با نیت میزنن
یه لشکر توی فکر کشتنن
نمونده جای سالم روو بدن
عموجانم۲
بالا و پایین میره نیزه روو تنش
افتاده زیر دست و پاها بدنش
عمه ببین با هرچی میشد زدنش (میشد زدنش)
آه ببین افتاده عمو یه گوشه روو زمین
آه ببین خورده بی هوا زمین ز روی زین
عموحسین عمو حسین عمو حسین
نفس هاشو با نیزه می بُرن
به قصد غربت دارن می زنن
تنش رو روی خاکا می کِشن
عموجانم۲
چقد جنجاله دور پیکرش
شده نیزه بارون دور و برش
توو دستای شمر افتاده سرش
عموجانم۲
عمه ببین که طاقتم به لب رسید
عمو توو قتلگاه به خاک و خون طپید
رشته صبرم بخدا دیگه برید (دیگه برید)
آه نزن جای سالمی نداره این بدن
آه نزن داره خون می ریزه از لب و دهن
عموحسین عمو حسین عمو حسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
عمو شد زیر تیر و دشنه پیر
نگاه کن عمه داره میشه دیر
توی جنجال لشکر کرده گیر
عموجانم۲
باید توی این راه پر پر بشم
توو این مقتل مثل اکبر بشم
باید توو آغوشش بی سر بشم
عموجانم۲
توی رگامه خون بابا حسنم
برا عمو دل و به دریا میزنم
ترسی ندارم که بره سر ز تنم (سر ز تنم)
آه عمو اومدم بشم سپر برات عمو
آه عمو نفسای آخرم فدات عمو
عموحسین عمو حسین عمو حسین
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
4_6028383725497091620.mp3
3.78M
🏴#شب_پنجم_محرم
🏴#حضرت_عبدالله_ابن_حسن_علیه_السلام
🏴#سبک_شور
🎤مداح :کربلایی نریمان پناهی
✍شاعر:کربلایی رضا نصابی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
روضه ی عبدالله روضه ی گوداله
روضه ی سنگینه پیکر ی پا ماله
روضه ی عبدالله روضه ی جانسوز
می ریم به قتگاه این شب و هرساله
شب پنجم شب سوز و اهه
شب پنجم شبه قتگاهه
می خونیم از یتیم مجتبی
شب پنجم شب عبداللهه
وای من وای من ای حسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
صدا می زد عمه رها کن این دستم
عمو حسین من زخمی و بد حاله
تحملم دیگه به سر اومد عمه
حرمله رو از دور ببین چه خوشحاله
نداره تاب سخن می بینی
نداره رمق به تن می بینی
نوک نیزه شو سنانه نامرد
می کنه توی دهن می بینی
وای من وای من ای حسین
هر کی داره سهمی می بره از این تن
دورو بره جسمش ببین چه جنجاله
ببین چقد شمشیر روی تنش ریخته
ببین عمو مو که زخمی و بی حاله
نیز شو رو ی پرش می زاره
جلو چشم مادرش می زاره
ببین این شمر خدا نشناس و
چکمه شو رو پیکرش می زاره
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
دودمه شب پنجم محرم
پاسخ هل من معینت آمدم کاری کنم
شاه رایاری کنم
بی زره مانندقاسم آبروداری کنم
#دودمه
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبداله_ع
دودمه شب پنجم محرم ( حضرت عبداله ع )
آخرین حاجی ام و آمده ام قربانگاه
لک لبیک عمو
حسن کوچک این دشت منم عبداله
#دودمه
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبداله_ع
دودمه شب پنجم محرم ( حضرت عبداله ع )
می رسد از قتلگاهت ناله های فاطمه
ای عمو جانم حسین
دست من از تن جدا شد مثل شاه علقمه
#دودمه
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبداله_ع
دودمه شب پنجم محرم ( حضرت عبداله ع )
یادگار مجتبی می زد عمویش را صدا
قلب عمه پاره شد
در میان قتلگه شد دست او از تن جدا
#دودمه
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبداله_ع
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
.
#فهرست
#امام_زمان
#طلیعه_محرم
#شب_اول_محرم
#حضرت_مسلم
#شب_دوم_محرم
#ورودیه
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه
#شب_چهارم_محرم
#حضرت_حر
#طفلان_حضرت_زینب
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم
#شب_هفتم_محرم #حضرت_علی_اصغر
#شب_هشتم_محرم #حضرت_علی_اکبر
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس
#شب_تاسوعا
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
#روز_دهم_محرم
#عاشورا
#شب_یازدهم_محرم
#شام_غریبان_امام_حسین
#گودال #قتلگاه
#دفن_شهدا
#کوفه
#اسارت #شام
#دیر_راهب
.
هشتک یا "کلمه آبی رنگ" را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت راست، علامت ۸یا ۷ بالا (↑ و ↓)را بزنید و از متن و صوت بهرمند شوید
.