eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
131 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گـذرِ ثانیه هـا هر چه جلوتر می رفت  بیشتر بینِ حرم حوصله اش سر می رفت  بُغض می كرد یتیمانه به خود می پیچید  در عسل خواستن آری به برادر می رفت  تا دلِ عمّه شود نرم بـه هـر در مـی زد  با گلِ اشك به پا بوسیِ مـعجر می رفـت  دیـد از دور كه سر نیزه عمـو را انداخت  مثـلِ اِسپند به دلسوزیِ مَجمر مـی رفت  دیـد از دور كه یـوسف ز نـفس افتاد و  پنجه­ی گرگ به پیراهنِ او وَر می رفـت  رو به گـودالِ بلا از حـرم افتـاد به راه یـازده سـاله چه مـردی شده مـاشاءالله دید یـك دشت پِـیِ كُشتـنِ او آمـاده  تیر و سر نیزه و سنگ از همه سو آمـاده  دید راضی است به معراجِ شهادت برسد  مطمئن است و به خون كرده وضو آماده  آه، با كُنده­ی زانو به رویِ سینـه نشست  چنگ انـداختـه در طرّه­ی مو، آمـاده  هیچكس نیست كه پایش به سویِ قبله كِشد  ایـن جـگر سوخته افتاده بـه رو آمـاده  ترسشان ریـخته و گـرمِ تعـارف شده اند  خنـجـر آمـاده و گـودیِ گلـو آمـاده  بازویـش شـد سپرِ تیـغ و به لـب وا اُمّاه یـازده سـاله چه مـردی شده مـاشاءالله  زخـم راهِ نفسِ آیـنـه در چنگ گرفت  درد پیچید و تنش نبضِ هماهنـگ گرفت  استخوان خُرد ترك، دست شد آویز به پوست  آه از این صحنه­ی جانسوز دلِ سنگ گرفت  گوهـرش را وسـطِ معـركه­ی تاخت و تاز  به رویِ سینه­ی پا خورده­ی خود تنگ گرفت  با پدر بود در آغوشِ پُر از مِـهـرِ عـمـو  مزدِ مشتاقیِ خود خوب از این جنگ گرفت  بـاز تیر و گلـو و طفل به یـك پلك زدن  باز هم چهره­ی خورشید ز خون رنگ گرفت  علیرضا شریف
شهید شد گودال و زیر نیزه تنش ناپدید شد گودال حسین سوره‌‌ی نور ز نیزه شأن نزول حدید شد گودال و جسم عبدالله مراد بود و برایش مرید شد گودال رسید حرمله و به زنده ماندن او نا امید شد گودال پس از سنان و شَبَث رسید چکمه و زخمش شدید شد گودال به تن گره خورده زره شده‌ست و به روی بدن گره خورده ببین که در گودال به بوی سیب بوی یاسمن گره خورده تمام شد دوری تن حسین به جسم حسن گره خورده که جسم عبدالله چنان کفن به تن بی کفن گره خورده به لکنت افتاده چقدر نیزه به هم در دهن گره خورده چقدر سُم ستور میان همهمه بر پیرهن گره خورده مهدی_رحیمی
شکرخدا عمو مرا مست خدا کرد سرتا به پا، پا تا به سر مست خدا کرد بعد از غلاف کوچه، بابای غریبم دست مرا نذر غریب کربلا کرد عمه رهایم کن نمی بینی که دشمن جسم عمویم را چگونه جابجا کرد دیدم سنان را خصم بین سینه چرخاند عمه ببین که استخوانهایش صدا کرد عمه ببین این بی حیا با میخ چکمه برسینه ی زخمی این مظلوم جاکرد عمه بگو این لب ترک خورده،مزن پا زد بی هوا با پا،چه غوغایی به پا کرد شکرخدا در قتلگه تا من رسیدم آن بی حیا موی عمویم را رها کرد دیدم یکی شمشیر بالا برده، رفتم دستم سپر کردم،که او از تن جدا کرد دستم به مو آویز شد،یک لحظه دیدم بابا کنار قتلگه، بر من دعا کرد محمود اسدی
رها کن عمه مرا باید امتحان بدهم  رسیده موقع آنکه خودی نشان بدهم  رها کن عمه مرا تا شجاعت علوی  نشان حرمله و خولی و سنان بدهم  دلم قرار ندارد در این قفس باید  کبوتر دل خود را به آسمان بدهم  عمو سپاه حسن می رسد به یاری تو  من آمدم که حسن را نشانتان بدهم  عمو شلوغی گودال بیش از اندازه است  خدا کند بتوانم نجاتتان بدهم  سپر برای تو با سینه می شوم هیهات  اگر به نیزه و شمشیرها امان بدهم  مگر که زنده نباشم که در دل گودال  اجازهء زدنت را به کوفیان بدهم  من آمدم که شوم حائل تو با عمه  مباد فرصت دیدن به عمه جان بدهم  عمو ببین شده دستم ز پوست آویزان  جدا شود چو علمدار اگر تکان بدهم  کسی ندیده به گودال آنچه من دیدم  عمو خدا نکند من ز دستتان بدهم  صدای مرکب و نعل جدید می آید  عمو چگونه خبر را به استخوان بدهم  فقط نصیب من و شیرخواره شد این فخر  که روی سینۀ مولای خویش جان بدهم  عزیز فاطمه انگشتر تو را ای کاش  بگیرم و خودم آن را به ساربان بدهم  برای آنکه جسارت به پیکرت نشود  خودم لباس تنت را به این و آن بدهم  مهدی مقیمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
171.1K
نوحه... عبدالله بن الحسن می دود رو سوی میدان کودکی از خیمه گاه چونکه می بیند عمویش مانده بی پشت وپناه بر لبانش دم بدم ای عموجان امدم ای عمو جانم عمو، ای عمو جانم عمو۲ ________________ دشمن‌ از پیر وجوان هستند سوی او دوان مردمانی دل سیه با تیر وشمشیر وسنان دور او غوغا شده محشری بر پا شده ای عمو جانم عمو..... ____________________ چون عمو بگرفت در آغوش خود عبداللهش او مهیا شد دهد هم دست هم جان در رهش عاقبت تیر عدو داد او را آبرو ای عمو جانم عمو _____________________ همچو قاسم او چشید از شهد احلی من عسل شد شهادت بهر این ابن الحسن خیر العمل عمه اش در خیمه گاه می کشد از سینه آه ای عمو جانم عمو.. شعر:اسماعیل تقوایی 👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @madahi_moharram
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میدونم عمو برات خیلی عزیزم اما جونمو باید به پات بریزم نمیتونم بشینم نگاه کنم که بریزن خونتو ای عمو عزیزم نمیتونم ببینم که بی پروبال گیرت آوردن غریب میون گودال مگه من مردم عمومو سر ببرن بمیرم داری میری عمو تو ازحال دستم شد آویزون شد تنت غرق خون جون دادم آخرش وای من خواهرش عموجان مگه من چی کم دارم از علی اصغر اون که شش ماهه بود و منم بزرگتر دستمو عمه ولش کن تا برم من تا بشون بگم منم نوه ی حیدر بسه انقد نزنیدش این عمومه پیرمرده و ضعیف و نیمه جونه بجای عموم سر منو ببرید میدونم کار منم دیگه تمومه نیزه دار با نیزه شمشیردار باشمشیر تو چند ساعت عمو خواهرت شده پیر عموجان نبینم عمو میباری تو گهربار بعد عباست خودم میشم علمدار ندارم سنی ولی همه میدونن که منم ابن الحسن نوه ی کرار با لگد میزدنت عمو بمیرم بی عدد میزدنت عمو بمیرم همه با نیت قربتاً ال الله با دوصد فحش زدنت عمو بمیرم میکشید موهاتو بمیرم براتو محاسن داره درد میکشید اون نامرد افتادی از مرکب بیچاره شد زینب عمو جان
4_5796207951072991207.mp3
2.85M
یه نگاهی کن عمه توو گودال عمو افتاده گوشه ای بی حال نفسش روی لب رسید عمه داره جون میده بین این جنجال اومدن سمتش ، همه با نیزه روی هر نقطه از تنش شده جا نیزه بخدا عمه ، داره دیر میشه زیر شمشیر و دشنه ها داره پیر میشه یا اباعبدالله عموی من ببین عمه چجوری  با کینه داره شمر روی سینه می شینه توی دستش گرفته موهاشو بی حیا حالشو نمی بینه میزنن ضربه ، همه با نیت میشن آماده عده ای واسه ی غارت شبس و خولی ، اومدن با هم چی میخان این دوتا از این بدن درهم یا اباعبدالله عموی من ببین عمه عموی تنهامو بخدا ول کن این دو دستامو باید عمه برم برا یاری تا کنم راضی دله بابامو نمیتونم من ، بشینم آروم بزنن عده ای عمو رو جلوی روم سپرش میشم، توو دله گودال نمی ذارم عمورو تنها توی جنجال یا اباعبدالله عموی من
4_5791965652960941073.mp3
3.8M
بند اول: دستمو عمه رها کن پر بگیرم جون بدم تا زندگی از سر بگیرم بین یک لشکر عمو غریب و تنهاست توو دل من عمه می بینی که غوغاست میرم تا که برا عمو منم سپر باشم توو معرکه مرد خطر باشم یه نووجونِ با جگر باشم بند دوم: ای عمو سمت تو با شتاب دویدم  تا که هل من ناصر تو رو شنیدم نوجوونم من ولی مردِ جهادم مثل قاسم جونمو برا تو دادم با تیغ و تیر پیکرمو به پیکرت دوختن ببین به فرق من زدن آهن شروع شده غارته پیراهن 👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @madahi_moharram
4_5974190807408709110.mp3
4.04M
ببین چه جور گرگا هجوم به شیر آوردن عمه ببین عمومو تنها گیر آوردن/ عمو غریبه تنهایی عمو/ اذن جهادمه اون که عزیز تر از تموم خونوادمه من آه میکشم/ تا آه میکشه العطشش منو به قتلگاه میکشه ول کن دستامو/ که جون فدا کنم باید مثه بابام/ جمل به پا کنم هیچکی ندید چیزی که من دیدم تو گودال نشست به زانو روی سینه شمر قتال/ عمو غریبه بی حال بودم و/ ریختن سر عمو دیدم که پشت و رو شد آخر پیکر عمو گودال قتلگاه/ برو بیا شده میون پیکرش یه دنیا زخم جا شده خولی میزد با/ لگد به پیکرش شکسته پهلوهاش/ شبیه مادرش 👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @madahi_moharram
عمو دیدمت شدی بی سپاه نمونده یه مرد توی خیمه گاه تو افتادی تنها توی قتلگاه دیگه طاقتی نمونده برام برا یاریه تو دارم میام ولی خیلی دورت شده ازدحام نبینم که بی حبیبی عمو بمیرم برات غریبی عمو پر از خونی شیب الخضیبی عمو پر از نیزه شد تموم تنت نمونده چیزی ز پیراهنت چیکار کرده با پیکرت دشمنت عمو حسین / تو پدری کردی یه عمر برای من عمو حسین/ میخوام با تو برم پیش بابام حسن .................. نمونده برات دیگه یک نفر میشه دست من براتو سپر بذار تا فداییت بشه این پسر من از خون تو میگیرم وضو الهی فدات بشم من عمو برن نیزه ها توی قلبم فرو حرومزاده ای تو مقتل رسید برا کشتن توخنجر کشید الهی بمیرم سرت رو برید عمو دشمنا میشن بی حیا میرن بعد ما سوی خیمه ها غارت میشه گوشواره ی دخترا عمو حسین /لطمه زن تو مادرت زهرا میشه عمو حسین/ دختر تو آواره صحرا میشه
219.8K
زمزمه شهادت عبدالله بن الحسن سبک بسوی گودال از خیمه دویدم من عمه عموی من، نشسته بر خاک است ببین تن پاکش، خونی وصد چاک است نگاه او باشد سوی حرم عمه حالت روی او، عمه چه غمناک است وای عمو جانم، وای عمو جانم، وای عمو جانم، وای عمو جانم۲ ____________________ عمو شده تنها، مقابلش لشگر حلقه زده دورش، تیغ ونی وخنجر عمه رهایم کن، روم سوی میدان فدا کنم جانم، بر پسر حیدر وای عمو جانم.... _____________________ کشید دست خود، روانه شد میدان عمو گرفت اورا، در بغلش چون جان مثل عموعباس، بشد جدا دستش گشت فدا جانش، در بغل جانان وای عمو جانم شعر:اسماعیل تقوایی 👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @madahi_moharram
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شب پنجم محرم: حضرت عبدالله ابن الحسن ع
4_5922617523018137910.mp3
106.6K
هدیه به روح مطهر و منور کریم اهل بیت علیهم السلام، آقا امام حسن مجتبی علیه الصلاة و السلام و میوه دلشون وجود نازنین عبدالله بن الحسن علیهما السلام عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
4_5922617523018137911.mp3
1.08M
✔️ یا رب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجة (: برای عین متن بالا منبع روایی وجود ندارد که از معصومین وارد شده باشد ولی مضمون آن از روایات برداشت شده است) 🔸آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد 🔸شاید دعای مادرت زهرا بگیرد 🔸آقا بیا تا با ظهور چشم‌هایت 🔸این چشم‌های ما کمی تقوا بگیرد اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
4_5922617523018137914.mp3
1.18M
مناجات 1 🔸سوختم ز آتش هجران تو ای یار بیا اقای من ...یابن الحسن ... 🔸سوختم ز آتش هجران تو ای یار بیا 🔸تا نکشته است مرا طعنه اغیار بیا امام زمان اقای خوبم ... دشمناتون به ما طعنه میزنن... میگن اگه شما امام زمان دارید چرا اقاتون نمیاد... چرا امام زمانتون نمیاد... چرا اقاتون جوابتون رو نمیده... یابن الحسن... 🔸تا نکشته است مرا طعنه ی اغیار بیا تا از طعنه های دشمناتون نمردم بیا اقا جانم 🔸یوسف فاطمه عالم همه مشتاق تو اند آقا ببین صدای مظلومان عالم بلنده... از سرتا سر جهان هرکس به یک نامی شمارو صدا میزنن ... ای منجی عالم کجایی... 🔸یوسف فاطمه عالم همه مشتاق تو اند 🔸رخ بر افروز دمی بر سر بازار بیا داریم به عاشورا نزدیک میشیم این شبها باید بهتر امام زمانت رو صدا بزنی.... یابن الحسن...
متن روضه 1 🔸ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم زبانحال باب الحوائج عبدالله بن الحسن... 🔸ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم 🔸از حرم تا قتلگه با شور جانبازی دویدم قربون غریبیش برم... مثل باباش امام حسن خیلی غریب بوده... روضه ی جانسوزی داره... دل هر شیعه ای رو آتیش میزنه... آخه روضه ی این آقازاده گره خورده به روضه ی اربابمون حسین... 🔸آنچنان دل بُرد از من بانگ هَل مِن ناصِر تو عموی غریبم حسین... 🔸کآستینم را ز دست عمّه‌ام زینب کشیدم ابی عبدالله یتیمان برادر رو خیلی دوست داشت... خیلی مواظبشون بود... مخصوصا عبدالله اش رو ... صدا زد خواهرم... زینبم ... مواظب عبدالله ام باش... خواهرم مواظب یادگار برادرم باش... زینب جان این نانجیبها رحم ندارن... دیدی قاسمم شهید کردن... علی اکبرم قطعه قطعه کردن... ‌روی دستهام علی اصغرم رو پرپر کردن... خواهرم اینا رحم ندارن... زینب ‌مواظب یادگار حسنم باش... دستهاش رو گذاشت توی دست عمه... 🔸دست او در دست های عمّه بود 🔸گوش او پر از صدای عمّه بود اما... 🔸شیون زن ها دلش را پاره کرد 🔸دید شه تنهاست فکر چاره کرد دستش به دست عمه جانش زینبه... بالای تل زینبیه... یکدفعه نگاه کرد دید عمو جانش حسین داخل گودی قتلگاه است... دور تا دور عمو رو گرفتن... شمشیرها بالا میره پایین میاد... دیگه طاقت نیاورد... دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه 🔸دست او از دست عمّه شد جدا 🔸می دوید و بر لبش واویلتا هی صدا میزد ای وای... آقای غریبم حسین... 🔸می دوید و گاه می افتاد او 🔸از جگر فریاد می زد ای عمو (وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي) به خدا از عموم جدا نمیشم. ‌تا رسید کنار ابی عبدلله دید یه نانجیبی هم شمشیر به دست... داره نزدیک میشه... خودش رو انداخت روی عمو جانش حسین... نمیذارم آقام رو به شهادت برسونی... نانجیب شمشیر بلند کرد ... یاصاحب الزمان... عبدالله دست رو جلو آورد ... ‌مبادا شمشیر به بدن عمو اصابت کنه نانجیب آنچنان با شمشیر بر دست عبدالله زد... ‌‌دیدن دست به پوست آویزان شد... صدای ناله اش بلند شد... يَا عَمَّاهُ (روضة الواعظين ص ٢٠٨) عموجان حسین به ‌دادم برس... خدا...حالا ابی عبدالله چکار کنه... لحظات آخره... عبدالله اش رو در آغوش گرفت... به سینه چسباند... داره نجوا میکنه. .. اما حرمله ملعون هم کمین کرده بود... یاصاحب الزمان.... نانجیب تیر از کمان رها کرد... (فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ فَذَبَحَهُ) سادات منو ببخشید... دونفر تو کربلا رو سینه ی حسین... جان دادن... یکی ششماهه اش علی اصغر بود... یکی هم عبدالله بن الحسن... دیدن عبدالله داره روی سینه حسین دست و پا میزنه... هر کجا نشستی صدا بزن یا حسین... 🔸ضربۀ محکم یک تیغ که پایین آمد 🔸نذر لبخند عمو کرد یتیمی ‌پر خویش 🔸آخرین تیر خودش را به کمان حرمله برد 🔸گردنش شد سپرش باهمۀ حنجر خویش الا لعنت الله علی القوم الظالمین 👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @madahi_moharram فایل صوتی👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا