eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
133 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
اساتید بزرگوار آقای سلطانی وآقای صفری عضو گروه بشین عزیزان گروه محبان اهل بیت ع( مداحی وآموزش مداحی) جواب درخواستی مطالب مادحین عزیز ایتا لینک 👇 http://eitaa.com/joinchat/2740453387Cca7ea66bc5 توجه👆👆👆
کانال آموزش استاد صادقی در پیام رسان تلگرام راه اندازی شد👇👇😍 کانال استاد در پیام رسان تلگرام👇 https://t.me/saeedsadeghi_maddah کانال استاد در پیام رسان ایتا👇 @saeedsadeghi_maddah آموزش مداحی (صداسازی و اصول و فنون ) توسط ⬆️⬆️⬆️
4_5992382716916532214.mp3
7.78M
🎧 روضه امروز: ورود به کربلا هر روز زیارت عاشورا بخونیم و روضه گوش کنیم. امام زمان: یا جدّاه، هر صبح و شام بر مصائب تو گریه می کنم. ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ذرّ عالمی باغلانمیش پیمانه سلام اولسون . مرحوم یحیوی اردبیلی . ذرّ عالمی باغلانمیش پیمانه سلام اولسون یتمیش ایکی دوغرانمیش قربانه سلام اولسون . . موسایه خطاب اولدی گور نوریمی یا موسا بیر نور طلوع ائتدی گیزلندی ید بیضا پخش اولدی حسین نوری نوره بوکولوب سینا اللهَه حسین نائب ثارالله اونا معنا اللهَه اولان مخصوص آلقانه سلام اولسون . . بیر نفس مقدّس که احیای صلات ائتدی بیر دست توانا که اجرای زکات ائتدی بیر قان که عزاداره اهدای نجات ائتدی بیر روح که اسلامه تجدید حیات ائتدی سرتاسر أُو اعضایه اُول جانه سلام اولسون . . بیر ذبح عظیمی که جانانینه جان وئردی اسماعیله میناده ئولمکدن امان وئردی بؤلدى داشی ابراهیم چاقویه مکان وئردی آچدی بوغازین اکبر شمشیره نشان وئردی اول فدیۀ کبرایِ جانانه سلام اولسون . . قلب حسنه یتدی زهرابه نون آثاری تودیع ائدوب اول حضرت مجلسده کی حضّاری هم قاسمه تاپشوردی سربسته بو اسراری هر یئرده حسینیمون اُول یار و مددکاری بازوسینه باغلانمیش فرمانه سلام اولسون . . دورت مین گل آچوب گوردی بیر بلبل بی منقار اندی او گلون اوسته فوراً دوتوب استقرار اول بلبلی گلشنده پنهان ائلدى اوخلار بیر سینه دی بیر اصغر نه بلبل و نه گلزار اُول سینه و اُول طفلِ عطشانه سلام اولسون . . عبّاس که اون یئدّی منصب اونا عنواندور بیر منصبی سقادور سو مشگی دولى قاندور یاتمیش سو کنارینده میراب لب عطشاندور سردار شهیداندور سر دفتر سلطاندور مستوفیِ دربار سلطانه سلام اولسون . . الده قلمیم ناگه بی پرده قیلوب تحریر بند دل طاهانی شام اهلی ائدوب تحقیر عریان دوه اوستونده بوینوندا آغیر زنجیر دل یاره سی استهزا ایلر اونا چوخ تأثیر اول سیّد بیمار و نالانه سلام اولسون . . ویرانه ی شام ایچره یاتمیشدی خانم قزلار زینب ائشیدوب بیر قز بیر سود امرى اوخشار لایلای علی اصغر یات سؤیلر یوخودا آغلار پیکان یاراسین قارداش آیا کیم آچار باغلار یانونده کی گهواره جنبانه سلام اولسون . . یاندی او دوداقلار که صحرای غم افزاده نحر اولدی او حلقی که عطشان لبِ دریاده گوردی او بیلکلر که صدمه یدِ أعداده یای فصلی عربستان اوچ گون دم گرماده چوللرده قالان نعشِ عریانه سلام اولسون . . حقّه او جوانلار که جان وئردی صمیمانه اطرافِ امامتده صف چکدیله مردانه وئردیلر اورک باشین قلخان دم پیکانه سرچشمه ی کوثردن نوش ائتدیله پیمانه اول انجم أنوارِ ایمانه سلام اولسون . . یاز «یحیوی» فرصتدور نوحه شه ابراره آثار قریحوندن پخش ایله عزاداره ذکر ایله مصیباتین توک اشگیوی رخساره محشر گونی بو سلطان شافعدی گنه کاره اول مُشفىِ امراضِ عصیانه سلام اولسون . 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
ذکر مصیبت حضرت مسلم 1 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 در مقام و ذکر شهادت حضرت مسلم ابن عقیل (ع) . از مصائب بسیار سنگینی که در ابتدای حادثۀ کربلا، یعنی بعد از سفر حضرت سیدالشهداء از مدینه به مکه و از مکه به سوی کوفه که منتهی به پیاده شدن آن ها در کربلا شد، اتفاق افتاده، مصیبت وجود مبارک حضرت مسلم ابن عقیل(ع) است. مسلم شخصیت با عظمتی است و چهره ی بسیار معتبری است تا جایی که مرحوم آیت الله العظمی حاج  در کتاب با عظمتی که در رابطه ی با رجال شیعه نوشته، می فرماید: . (مسلمُ ابنُ عَقیل هو سَیِّدُ السُّعَدا وَ أوَّلُ الشُّهَدا وَ سَفیرُ سَیِّدِالشُّهدا إلی أهلِ الکوفَه) . مسلم ابن عقیل انسانی است که سرور و آقای سعادتمندان است و اول شهید حادثه ی کربلاست و سفیر و نماینده ی سیدالشهدا به سوی اهل کوفه است. . و بعد مرحوم می نویسند: (جَلالَتُهُ مِن ما لا فی قَلَم) قلم هیچ نویسنده ای قدرت ندارد جلالت مسلم ابن عقیل را بنویسد، . (وَ لایُحیطُ بِها رَقَم) و هیچ نوشته ای به شخصیت او امکان ندارد احاطه پیدا کند. . این نظر یک عالم بزرگ شیعه است که با تحقیق در حیات مسلم ابن عقیل بیان شده. . . که از مهم ترین و معتبرترین عالمان شیعی است، در کتاب  در مجلس بیست و هفتم با سلسله سند روایتی خودش، نقل می کند که امیرالمؤمنین(ع) به پیامبر اسلام عرضه داشت: (یا رَسولَ الله إنَّکَ لَتُحِبُ عَقیلً) شما به عقیل علاقه مند هستید؟ پیغمبر فرمود: (ای وَالله) به خدا قسم به عقیل علاقه مندم. (إنِّی لَاُحِبُّهُ حُبَّین) من دو محبت به عقیل دارم. (حُبَّ لَه و حُبَّ لِحُبّ لِِأبی طالِبٍ لَه) یکی این که خود عقیل را دوست دارم و یکی این که عقیل محبوب پدرش حضرت ابوطالب بود، (وَ إنَّ وَلَدَهُ لَمقتولٌ فی مَحَبَّةِ وَلَدِک) علی جان، فرزند عقیل در راه عشق و محبت فرزند تو حسین، شهید می شود. (فَتَدمَعُ عَلَیهِ عُیونُ المُؤمنین) خیلی عجیب است که پیغمبر از نشانه های مؤمن را گریه ی بر مسلم ابن عقیل بیان می کنند. بر او چشم همه ی اهل ایمان اشک می ریزد. (وَ تُصَلی عَلَیهِم مَلائِکةُ المُقَرَّبون) و فرشتگان مقرب پروردگار بر فرزند عقیل، مسلم، صلوات و درود می فرستند. (ثُمُّ بَکاء رَسولُ الله حَتّی جَرَت دُموعُهُ عَلی خَدِّه) با نام بردن از حضرت مسلم، پیغمبر اکرم گریه کردند تا جایی که اشک های مبارک پیغمبر برای مصیبت مسلم بر صورتشان جاری شد. . . در کتاب های معتبرمان دارد در  مسلم همراه با حضرت مجتبی و کنار حضرت امام حسین و با عبدالله ابن جعفر، به دستور امیرالمؤمنین میمنه دار ارتش اسلام بود. یعنی قسمت راست لشکر در اختیار این بزرگوار بود. باز در کتاب های ما دارد که مادر بزرگوار مسلم، خانمی بود ایرانی و از عشیره ی محترمی بود که بین کوفه و بصره و خیلج فارس زندگی می کردند. . . همسر حضرت مسلم، رقیه دختر امیرالمؤمنین(ع) بود که از این همسر با کرامتشان دو فرزند داشتند به نام علی و عبدالله که هر دو در روز عاشورا در محضر دایی بزرگوارشان حضرت سیدالشهدا، شهید شدند. . در عظمت مسلم همین بس که بزرگترین عالم شیعی ، در کتاب  صفحه ی سی و نه، نقل می کند که امام حسین در نامه ای که به اهل کوفه نوشتند و به دست مسلم دادند و او را به عنوان سفیر فرستاد، این جمله را ذکر کردند: (إنّی باعِثُ إلیکُم أخی وَ ابنَ عَمّی وَ ثِقَتی مِن أهلِ بَیتی) حضرت نوشتند من به سوی شما فرستادم برادرم را، پسر عمویم را، و مورد اطمینانم را از اهل بیتم مسلم ابن عقیل را. . . ولی   می گوید وجود مقدس مسلم ابن عقیل وقتی در معرض حادثه ی ورود ابن زیاد به کوفه قرار گرفتند، عهدشکنان دنیاپرست و بندگان شکم و شهوت، شب هشتم ذوالحجة در مسجد کوفه او را رها کردند و بیعت شکستند و او را دچار تنهایی و غربت کردند و آن انسان الهی حیران وسرگردان به هر کوی و برزن رفت، آشنایی دیگر نبود که همراه او شود، تا به کوچه ای به در خانه ی زنی که از شیعیان اهل بیت بود، به نام طوعه رسید که پیوسته از خانه به کوچه سر می کشید، برای این که در آن حادثه ی سنگین کوفه از فرزندش خبری بگیرد. مسلم وقتی که آن زن را دید، فرمود (أمَةَ الله) مرا به شربت و آبی مهمان کن. . این خانم بزرگوار برای مسلم ابن عقیل ظرف آبی آورد و آب را به مسلم داد و به خانه برگشت. پس از اندکی بیرون آمد، به مسلم گفت ای بنده ی خدا، آب خوردی؟ فرمود: بله، خوردم سیراب شدم. . این زن بزرگوار گفت: پس اکنون به سوی خانواده ی خود برو، وضع شهر وضع خوبی نیست. مسلم جواب نداد. طوعه باز گفت: برو. حضرت جواب نداد. بار سوم گفت: (سُبحانَ الله یا عَبدَالله قُم آفاکَ الله إلی أهلِک فَإنَّهُ لایَصلِحُ لَکَ الجُلُس عَلی بابی وَ لا اُحِلُّهُ لَک) شگفتا ای بنده ی خدا، این همه من دارم به تو می گویم
برو، خب برخیز و به سوی خانوده ات برو، مصلحت نیست کنار خانه ی من بنشینی و من هم حلال نمی دانم به دیوار خانه ی من تکیه دهی. پاسخ داد: (یا أمَةَ الله، مالی فی هذا أهلٌ وَ لا عَشیرَةُ) ای کنیز خدا، من در این شهر خانواده و قوم و قبیله ندارم. (فَهَلَکِ فی أجرٍ وَ مَعروفٍ وَ لَعَلی _ بَعدَ هذا الیوم) . می توانی ثوابی به دست بیاوری و کار خیری بکنی؟ من در عوض آن در آینده تلافی خواهم کرد. طوعه گفت: کیستی؟ از کجایی؟ این جا چه می کنی؟ و چرا این جایی؟ فرمود: من مسلم ابن عقیل هستم، کوفیان مرا فریب دادند و دروغ گفتند.، مرا به این شهر درآوردند و تنهایم گذاشتند. طوعه گفت: به راستی تو مسلمی؟ حضرت فرمود: من جز مسلم نیستم. . این زن شجاع، این زن با کرامت، گفت: به خانه ی من بیا. سپس یک اتاق مخصوصی را برای او قرار داد و آشامیدنی و غذای قابل توجهی برای حضرت آورد. . . ولی حضرت نخوردند. مشغول ذکر بودند، مشغول عبادت بودند، بعد یک مقداری خوابیدند، وقتی بیدار شدند سخت شروع کردند گریه کردن. طوعه ظرف آبی را آورد و سبب گریه ی حضرت را پرسید. حضرت فرمودند: (رَأیتُ عَمِّ عَلیٍّ امیرالمؤمنین فَهُوَ یَقول العَجَل العَجَل) من عمویم امیرالمؤمنین را در خواب دیدم که به من فرمودند بشتاب، بشتاب، عجله کن، عجله کن. من از این خوابم این طور می فهمم، (وَ ما أظِنُّ إلّا آخِرَةِ حَیاتی مِنَ الدّنیا وَ أوَّلُها مِنَ الآخِرَة) . فکر می کنم آخرین لحظات زندگی دنیا و اول آخرتم باشد. سپس به گفته ، روز آن شب با خبری که به ابن زیاد رسید، به دستور ابن زیاد به آن خانه حمله شد. ولی مسلم بعد از شنیدن سر و صدای دشمن به سرعت از خانه بیرون آمد. جنگ سختی بین او که تنها بود و یک نفر بود و لشکر ابن زیاد، درگرفت. . این عالم بزرگ شیعی در کتاب  می فرماید: با شمشیر لب بالای او را پاره کردند و با زدن شمشیر دیگر فک و دندان او را شکستند و از بالای بام ها به او سنگ پرتاب کردند و نی آتش زده به سوی او انداختند، تا به ناچار به وسیله ی محمد ابن عشعس دستگیر شد. شدیداً تشنه بود، از شدت تشنگی از مردم آب طلبید. ظرف آبی به او دادند، مسلم خواست آب بخورد، از دهان و فک و لب پاره ی او خون در آب ریخت. آب را عوض کردند تا سه بار، ولی چون خون آلود شد و آب خون آلود خوردنش حرام است، در آن گیر و دار سخت، به خاطر رعایت احکام الهی آب نخورد و گفت (الحَمدُ لِله) من خدا را سپاس می گذارم، اگر روزی من بود آب می خوردم، معلوم می شود سهم من از دنیا تمام شده است. سپس به محمد ابن عشعس گفت: می توانی کار خیری را انجام دهی و آن این است که کسی را نزد حضرت حسین بفرست، فکر می کنم او با اهل بیت گرامیش در حال آمدن به سوی شماست، به امام حسین بگوید این مردم با من عهد شکنی کردند، من اسیر این مردم شدم، پدر و مادرم فدای اهل بیتت، برگرد، اینان مردمی هستند که پدرت امیرالمؤمنین از دست آنان آرزوی مرگ یا شهید شدن کرد، کوفیان به تو دورغ گفتند. سپس او را نزد ابن زیاد بردند. ابن زیاد در کمال بی حیایی به او وحضرت سیدالشهدا و امیرالمؤمنین و عقیل ناسزا گفت. مسلم ابن عقیل همان وصیت و سفارشی که به محمد ابن عشعس کرد، رو کرد در بارگاه و به عمر سعد گفت. البته با اضافه کردن دو مطلب، که زره مرا بعد از کشته شدنم بفروش، من در این شهر دِینی دارم و قرضی دارم، با پول زرهم دِینم را ادا کن و بدن من را از ابن زیاد بگیر و جای مناسبی دفن کن و به حضرت حسین پیغام بده اگر قصد آمدن به کوفه دارد نیاید و برگردد. و بعد از زمان کمی ابن زیاد دستور داد او را بالای دارالإماره ببرند و سر از بدنش جدا کنند. باز شیخ مفید در کتاب شریف ارشاد می گوید: وقتی او را بالای دارالإماره بردند، سه کار کرد. اول تکبیر گفت (الله أکبر) یعنی خدا فقط پیش من بزرگ است. این حکومت های شیطانی و این مردم گرفتار فرهنگ ابلیس پیش من بسیار کوچکند و سپس استغفار کرد و سپس به وجود مبارک رسول خدا سلام داد و درود فرستاد و گفت: (اللهُمَّ احکُم بَینَنا وَ بَینَ __ وَ کَذَبونا وَ خَذَلونا) خدایا بین ما و بین این مردم داوری کن، اینان با ما خدعه کردند، به ما دروغ گفتند، ما را رها کردند. سپس در حالی که ذکر خدا را به زبان داشت، سر مبارکش را از بدن جدا کردند و بدن مطهر او را از بالای دارالإماره به زیر انداختند. . منبع : مرکز علمی تحقیقاتی دارالعرفان الشیعی 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
ایتموسن عزم ایندی که میدانه بسم الله اوغول وداع حضرت علی اکبر (ع) سوره حمد و سوره توحید . مرحوم بیضا اردبیلی . ایتموسن عزم ایندی که میدانه بسم الله اوغول لطفِ رحمنِ الرّحیم اولسون سنه همراه اوغول . . گیت اوغول بو گئتمگه الحمد لِلّه ایلرم ذکرِ الرّحمن ایدوب ، بو هجری دلخواه ایلرم شُکرِ ربّ العالمین و حمد للّه ایلرم یا رحیم عرض ایلرم ، یارون اولا الله اوغول . . ال چکوب سندن بو گون سالدوم یولا ای مه جبین حافظ اولسون مالک و مملوک ، شاهِ یومِ دین بو عبادتدور ، قبول ایتسه اگر جان آفرین سویلرم ایّاک نعبد ، روز و سال و ماه اوغول . . هم و ایّاک دیوب ، ذکریم اولور هم نَستعین اِهدناً تا هم صراط المستقیمَ وار یقین آتشِ هجرون اولاندا شعله ور اولسون معین بیر بیله گفتاریمه آگاهیدور والله اوغول . . گه صراطَ الّذینی ایلرم وِردِ زبان گه انعمتَ علیهم کلمه سین قیلّام بیان غیرِ مغضوبِ علیهم دور مقالاته لسان حاش للّه بو ولا الضّالّین اولا دلخواه اوغول . . ایسته بسم الله رحمن الرحیم اولسون مدد قوی قدم بو کارزاره قل هو الله احد اول مقابل اشقیایه سویله الله الصّمد لم یلد ورد ائت ، و لم یولدده چکمه آه اوغول . . ائت و لم یکن لهُ کفواً احد وِردین بیان شمر الینده خنجرِ کینه ، سَنان الده سِنان دانماسون حقّون علی ، محشرده قومِ کوفیان قتلوه آماده دور بو لشگرِ گمراه اوغول . . سن ذبیحِ حقّ سن ، من هاجرِ دوران علی شاهِ لب تشنه خلیل اللّهیدور الآن علی گیت بو کوی عشقده ویرّم سنی قربان علی کربلادور حضرتِ معبوده قربانگاه اوغول . . توکمگه قانون مُصمّم دور بو گون بو سلسله راضیم منده بو امره ، ایتمرم اصلاً گِله تاب ایدر هانسی آنا ، آیا اوغول بو مشگله؟ تشنه لب قربان اولا سن تک ذبیح الله اوغول . . فاخرانه باتماقون قانه اوجالدار باشیمی باشوه بو آغ هوروکدن یولّارام شاباشیمی قویمارام عمّون گوره بو دیدهء خونپاشیمی اولمارام شرمنده سن اولسان فنا فی الله اوغول . . رسمدور تئز ئولدورللّر گر گوزل اولسا شکار دلخوشام بو خیمه لرده چکمرم چوخ انتطار بیر زمان بیلّم گتوردی خیمه گاهه یاری یار سن بولورسن که آنوندا وار دلِ آگاه اوغول . . هر غم و هر درده کلّ من علیها فان اولور شبهِ احمد باش ویرنده گُل کیمین خندان اولور سن کیمی شایسته قربان ، لایقِ جانان اولور سوز و سازِ عشقدن ، اخذ ایلر عزّ و جاه اوغول . . پاکباز اولسا اگر (بیضا) ، تاپار قلبِ سلیم تک حسین شأنینده نازلدور عَن النّباء العَظیم غبطه ایلر بو بئله شخصه مسیحلن کلیم مرحبا اولدون حسینیلن بو گون همراه اوغول ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
روضه خانگی - حضرت رقیه(س) - 138.mp3
8.21M
🎙السلام علیکِ یا بنت الحسین(ع) 🔻روضه (س) 👤حجت الاسلام محمد هادی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
Moghadam-13951008[03].mp3
11.34M
▪️ای مهربون ، آروم جون ، دل بیقرارم من▪️ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
272.5K
😭دلم گرفته ،دوباره این شبابراحرم گرفته😭 کربلایی صفری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا