Koveytipoor - Benshin Ta Be To Gooyam Zeinab (128).mp3
5.4M
بنشین تا به توگویم زینب
غم دل باتو بگویم زینب من
بعد من قافله سالار توئی خواهرمن
دختر حیدرکرار تویی خواهر من
مداح#کویتی پور
▪️▪️▪️🍁▪️▪️▪️
@rozevanoheayammoharramsoghandi
▪️روضه_حضرت_زینب سلام الله علیها▪️
سلام ای روح عزت،تجلی شهامت
سلام ای کوه صبر و،وقار و استقامت
🍁▪️🍁▪️🍁
فتاده در دل ما،شراری از غم تو
دو عالم خون بگرید،برای ماتم تو
▪️🍁▪️🍁▪️🍁
▪️🍁▪️وفات حضرت زینب سلام الله علیها تسلیت باد
9-Hajmahdirasuli-Vafathazratzeynab96-Rozepayani.mp3
3.28M
🥀امان از دل زینب....
🎤 حاج مهدی_رسولی
#🥀احساسی
◼️وفات حضرت زینب کبری سلام الله علیها
#حضرت_زینب سلام الله علیها🌾▪️🌾▪️🌾▪️🌾
بخشیده بر خورشید نور مأمنش را
نور عفیف آیه های روشنش را
با کاف و ها و یا وعین وصاد،مریم
قدری تجلی داده یاس گلشنش را
ارباب محتاج قنوت وتر او بود
یعنی گرفته عرش هر شب دامنش را
آری سلوکش عرش را آباد کرده
روضه سرا کرده ست کوی و برزنش را
این اشک های جاریِ در بین روضه
احرام بسته بارگاه شیونش را
از آستینش احتضارش را بپرسید
شرمش بخواند روضه جان دادنش را
با خط نا محرم نوشته تازیانه
شرح کبود مرثیه های تنش را
با حرمت آن گوشوار غرق خونش
وا کرد با ایثار مشت دشمنش را
او پیش تر با قتل صبری جان سپرده
یک بار دیده رفتن جان از تنش را
از پیکر خورشید هنگامی که بردند
پیراهن و کفش و عبا و جوشنش را
با خنجر کندی کسی ازبین می برد
گل بوسه های ان یکاد گردنش را
کوبید وقتی که چهل تا نعل تازه
آن خوشه های سبز پوش خرمنش را
او بارگاهش تا ابد قلب حسین است
پس ساخته نیزه ضریح مدفنش را
بر روی سینه می فشارد وقت رفتن
آغوش گرم و زخمی پیراهنش را
محسن حنیفی
#زبانحال_حضرت_زینب سلام الله علیها▪️▪️▪️🥀▪️▪️▪️
من از وصلِ تو دیگر دل بریدم
به شام و کوفه بارِ غم کشیدم
تنت را بی کفن با زخمِ کاری
چنان با خاک و خون آغشته دیدم
سرت در کاخِ آن شیادِ بی دین
شناور گشته بینِ تشتِ خونین
به زردی رفته رنگِ لاله گونت
الا ای نَصِِّ طاها، آلِ یاسین
حسین جان ای گلِ خوشبوی مادر
بگو زینب کجا کاخِ ستمگر
چرا ای لاله ی آغشته در خون
شدم با دشمنت اینجا برابر
میانِ تشتِ زر کردم صدایت
شنیدم پاسخ از راسِ جدایت
نگاهم کردی و آهی کشیدی
چکیده اشکِ خون از گونه هایت
تو میدانی که سینه پر ز درده
تو میدانی عدو با ما چه کرده
ببین این رنگِ زردم را برادر
گلویم پر ز بغض و آهِ سرده
تو میدانی. بزار دیگر نگویم
عدو اینجا نشسته روبرویم
مبادا بشنود این گفتگو را
مبادا حمله ور گردد به سویم
بزار ای جان بگویم من چه دیدم
هر آنچه گفته ای من هم شنیدم
شنیدم آهی از دل بر کشیدم
چطور از تل به تا مقتل دویدم
به زیرِ تیغِ کین کردی صدایم
من از سوزِ صدایت آشنایم
تویی در چنگِ دشمن بینِ گودال
بخوان قرآن حسین جان از برایم!
#هستی_محرابی