eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
133 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
محرم سلام قدم رنجه کردی به روی چشمام پیرهن مشکیمو دوخته زهرا برام جوونیمو میدم به شرطی که محرم سلام نزار ایندفعه کم بشه گریه هام میخوام شب به شب هی بگیره صدام میخوام تا بمیرم به عشق آقام محرم سلام نزار ایندفعه کم بشه گریه هام میخوام شب به شب هی بگیره صدام میخوام تا بمیرم به عشق آقام حسینم حسینم حسینم حسین داره میرسه حسین کاروانش به کربلا   متن مداحی محرم سلام قدم رنجه کردی به روی چشام   حسین جون زینب به کوفه نیا محرم سلام قدم رنجه کردی به روی چشمام پیرهن مشکیمو دوخته زهرا برام جوونیمو میدم به شرطی که محرم سلام نزار ایندفعه کم بشه گریه هام میخوام شب به شب هی بگیره صدام میخوام تا بمیرم به عشق آقام محرم سلام نزار ایندفعه کم بشه گریه هام میخوام شب به شب هی بگیره صدام میخوام تا بمیرم به عشق آقام حسینم حسینم حسینم حسین داره میرسه حسین کاروانش به کربلا حسین جون زینب به کوفه نیا کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه ایتا👇 ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozevanoheayammoharramsoghandi
4_5992307486269375822.mp3
2.18M
محرم سلام... کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozevanoheayammoharramsoghandi
4_5782875045441309231.mp3
318.4K
۱۱ (هلال محرم) هنگامه ی غم آمد،ماه محرم آمد در همه جای عالم،نوای ماتم آمد حسین حسین حسین جان۲ آمد مه محرم،عالم به شور و شین است هر شیعه ی حسینی،در ماتم حسین است حسین حسین حسین جان۲ با اشک و ناله زینب،روزش شده چنان شب بهر حسین زهرا،جانش رسیده بر لب حسین حسین حسین جان۲ اهل حرم غمینند،گریه و ناله دارند سوز نهان به دل ها،همره سه ساله دارند حسین حسین حسین جان۲ حسین و یاورانش،با عون و جعفر آمد به همره علمدار،اصغر و اکبر آمد حسین حسین حسین جان۲ آن یاوران قرآن،از زندگی بریدند همراه خانواده،در کربلا رسیدند حسین حسین حسین جان۲ در کربلا رسیده،حامی دین اباالفضل حبل المتین اباالفضل،حصن حصین اباالفضل حسین حسین حسین جان۲ استاد شاعر متن وسبک بسیار عالی کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه ایتا👇 ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozevanoheayammoharramsoghandi
4_5782875045441309232.mp3
313.1K
۱۲ (هلال محرم) موسم ماتم عظماست،محرم آمد خونجگر شیعه ی مولاست،محرم آمد شیعیان مرتضی ماه محرم آمد شد سیه پوش جهان دوره ی ماتم آمد اشک از دیده ی هر شیعه چو زمزم آمد در غمش تمام دنیاست،محرم آمد خونجگر شیعه ی مولاست،محرم آمد ماه ایثار و وفاداری اصحاب حسین ماه پرپر شدن اصغر بی تاب حسین جان فدای جگر در تب و در تاب حسین محو او هر دل شیداست،محرم آمد خونجگر شیعه ی مولاست،محرم آمد ماه غم ماه وصال و مه غم ها باشد بر حسین ابن علی اشک تسلی باشد ماه پرپر شدن اکبر لیلا باشد اربا اربا گل لیلاست،محرم آمد خونجگر شیعه ی مولاست،محرم آمد این حسین کیست گل گلشن ثار الله است هستی فاطمه و جان رسول الله است پسر حیدر کرار و ثار الله است خون دل اهل تولاست،محرم آمد خونجگر شیعه ی مولاست،محرم آمد استاد شاعر متن وسبک کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozevanoheayammoharramsoghandi
هدایت شده از ترحیم خوانی
کانال ترحیم خوانی👇 ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @tarhimkhaniy
حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ‏جریان کربلا را تصور کنید از صبح عاشورا هرکه رفته میدان برنگشته. این روایت امام صادق است دیگر ، ‏فرمود: إنَّ تاسوعا یومٌ حُصرَ فیه الحسین و اصحابُه؛ تاسوعا روزی است که حسین و یارانش را محاصره کردند. ‏فرمود دم به دم به لشکر کوفه و شام اضافه می شد اما یک یار برای حسین ابن علی نمی آمد. توی یک ‏همچین فضایی از دیروز هم که آب را به روی اهل بیت بستند. سه روز شریعه ی فرات تو محاصره است. آب ‏جیره بندی شده ، قمر بنی هاشم باید بجنگد برود آب بیاورد. که از امشب سهمیه ی آب تمام شد. ابی ‏عبدالله به قمر بنی هاشم فرمان دادند بروید از شریعه آب بیاورید. رفتند جنگیدند بیست تا مشک آب ‏آوردند. بیست تا مشک برای هشتادو چهارزن و بچه و برای حدودا صدوچهل نفر از مردان سلحشوری که در ‏معیت امامند. بیست تا مشک برای دویست و سی نفر . یعنی آب باید سهمیه بندی شود. ‏ سه روز تمام وضعیت خیمه ها به اینگونه است. گرمای روز عاشورا ، سخنرانیها و موعظه های پی در پی ابی ‏عبدالله . زخمی شدن ها . داغ دیدن ها. امام پدر این امت است. جلوی چشمش یکی یکی بچه هایش دارند ‏پرپرز می شوند. بالاسر بعضی هایشان رسیده گریه کرده قرآن خوانده. به این بهانه امام را هم بعضی جاها ‏ضربه زدند خون از بدنش دارد می آید. که امام سجاد فرمود بابایم که آمد با ما وداع کند از سوراخهای ‏جوشنش خون فواره میزد.‏ در یک همچین فضایی از صبح اصحاب رفتند نوبت رسیده به بنی هاشم ، بنی هاشم هم یکی پس از دیگری ‏دارند میروند حالا علمدار این لشکر آمده خدمت امام. آقاجان لَقَد ضاقَ صدری حسین جان سینه ام دیگر ‏دارد سنگینی میکند. من نمیتوانم طاقت بیاورم ، از صبح اینها دارند به تو جسارت میکنند. به تو دارند توهین ‏میکنند. و دم به دم دارد برایشان یار می آید. تو دم به دم دارد یارانت از دست میرود. اجازه بده من میدان ‏بروم. امام بغلش کرد ، هردو گریه کردند. ‏ خب تو قواعد جنگ عربی اگر علمدار را کسی زمین گیر کرد یعنی فاتحه ی جنگ خوانده است. حضرت ‏فرمودند انتَ صاحبُ لوائی تو پرچمدار منی. فقد مَزَیتَ تَفَرَّقَ عسکری عباس جان توهم بروی برنگردی ‏لشکر من متلاشی می شود. یک کلام به امام اعتراض نکرد. فهمید امام با این تعبیر اذن میدان نمی دهد برای ‏جنگ. مقام سِلم را ببینید ، آمد وسط لشکر نه برای جنگ وَعَظَهم حَضَّرهُم قدبالغَ فی النَّصیحه شروع کرد ‏اینها را موعظه کرد. امام اذن جنگیدن به عباس نداده سِلم یعنی این. دوباره برگشت. دوباره که برگشت ، ‏گزارش کار به امام داد عین تاریخ است. عرض کرد یابنَ رسول الله رفتم موعظه شان کردم ولی اینها ‏گوششان بدهکار سخن حق نیست. ‏ گزارش که تمام شد، یک صدایی به گوش عباس رسید . یُنادونَ من الفستاط صدا ایندفعه از توی خیمه ها ‏بود. چه صدایی بود؟ یُنادونَ من الفستاط العطش العطش ‏ صدای تشنگیِ بچه ها به گوش عباس رسید. چیزی نگذشت مرحوم مقرَّم می نویسد ، یک مرتبه دیدند نازدانه ‏ی حسین سکینه ی بنت الحسین با یک مشک خالی از خیمه ها آمد بیرون. چقدر این دختر شیرین زبان ‏است ، حالا شاید شام ریبان روضه اش را مفصّل خواندیم. اصلا یک جوری حرف می زد حسین را به گریه می ‏انداخت. تو مجلس یزید هم یک جوری حرف زد یزید هم به گریه افتاد. آنقدر شیرین زبان بود. چی گفت؟ ‏بابا به عمو بگو برود آب بیاورد. آنقدر قمربنی هاشم خوشحال شد ، که بهانه ی رفتن میدان جور شد. ابی ‏عبدالله باز اورا کنترل کرد. فرمود عباسم حالا می خواهی بروی میدان برو، اما فَطلُب لها اولاء الاطفال الماء ‏فقط برو آب بیاور. تسلیم امر امام است. ‏ سلاح جنگی با خودش نیاورده ، چون امام زمانش فرموده فقط برو آب بیاور. یا رب مکن امید اسیران تو ‏ناامید. دخترهای تو خیمه و بچه های تو خیمه سکینه را که فرستاند ، سکینه خیال اینها را راحت کرد. ‏برگشت خیمه گفت : اصلا دیگر از عطش کسی حرفی نزند . مشک را دادم دست عمو، عمویم اگر برود آب ‏بیاورد ردخور ندارد. ‏ خدایا خیلی ها امشب چشم امیدشان به این جلسه هست . ماهم نمی دانیم کی برای چه نیت و حاجتی آمده؟ ‏حاشا به کَرَمت . یا قمر بنی هاشم شما نا امیدی کشیدی می دانی یعنی چی؟ این جماعت به یک امیدی آمدند ‏امشب. لذا آن شاعر عرب شعر گفت که هر حرمی یک ادب زیارت دارد. گفت حرم ابالفضل العباس هم ادب ‏زیارتش این است: لا تذکرَنَّ فیها سکینه تو حرم ابلفضل مبادا اسم سکینه را ببری. این آقا به سکینه وعده ‏ی آب داده. خجالت می کشد. ‏ السلام علیکَ یا ابوالفضل العباس . وارد شریعه شد دست برد زیر آب فَذَکَرَ عطشَ الحسین فَرَمَ الماء علی الماء ‏دیدم منِ بیتاب در آینه ی آب گاهی رخ دلبر را ، گاهی لب اصغر را. آب را ریخت روی آب . نه خودش ‏بخواهد بنوشد بعضی ها گفتند به این بهانه دست برد زیر آب ، مرکبش آب بنوشد ، مرکب سیراب شد . ‏مشک را پر از آب کرد. به محض اینکه سوار مرکب شد ،
نوشته اند چهارهزارتیراندازشریع رانشانه گرفتند،ازشما مردم میپرسم اگر یک دهم این تیرها به عباس خورده باشد نه کتر بگویم یک صدم این تیرها به ‏بدن خورده باشد، که تعبیر مقاتل این است: آنقدر تیر زده بودند وقتی حسین رسید دید یک جای سالم تو ‏این بدن نیست. الله اکبر همه ی تلاشش این است ، دو دستش را زدند. مشک را به دندان گرفت. همه ی ‏هم و غمّش این است آب را برساند. ولو اینکه قطعه قطعه اش کنند. ‏ یک نانجیبی مشک را نشانه گرفت. تا تیر به مشک خورد نه آب مشک بریزد آبروی عباس ریخت. اینجا ‏نوشتند فَوَقَفَ المُتَحَیِّراء دست نداشت بجنگد ، آب ندارد که به خیمه ها برساند. یک نانجیبی با تیر به چشم ‏راستش زدند. اینجا بود خم شد این تیر را بین سر مبارک و گردن مرکب گذاشت. آخ بمیرم سر مبارک خم ‏شد ، کلاه خود حضرت که افتاد، یک نانجیبی چنان با عمود آهن به فرق قمر منیر بنی هاشم زد . اینجا ‏دیگر نتوانست دوام بیاورد با صورت به زمین خورد . خیلی ها تو کربلا با صورت به زمین خوردند علی اکبر ‏قاسم ابن الحسن ابی عبدالله . اما اینجا یک تفاوتی داشت ، با یک بیت شعر میگویم. به چشمش بود تیری و ‏چو با صورت زمین میخورد دوباره تیر با شدت به چشم او فرو میرفت. حسین.... ‏ همین که خورد زمین ابی عبدالله را صدا زد همه دارند میبینند حسین آمد کنار علقمه ، سراسیمه نه پیاده ‏شد ، مقتل میگوید حسین هم خودش را از مرکب انداخت زمین. فَوَقَفَ الحسین منحنیّا دست به کمر گرفت ‏الانَ إنکَسَرَ ظهری . ‏ به قصد تعجیل فرج ناله بزن. یا حسین.....‏ حضرت العباس علیه السلام👆👆