eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
131 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
باامام زمان گفتم این جمعه یار می آید گفتم این جمعه یار می آید باغ دل را بهار می آید گفتم این جمعه جمعه ی فرج است مصلح روزگار می آید گفتم این جمعه منتظر باشم که به سر انتظار می آید گفتم این جمعه آفتاب امید از دل کوهسار می آید گفتم این جمعه ذوالفقار به دست شیر پروردگار می آید گفتم این جمعه یوسف زهرا سوی شهر و دیار می آید صبح روز ظهور نزدیک است چه نشستید یار می آید پرچم سرخ کربلا بر دوش وارث ذوالفقار می آید باغبان با هزار خون جگر سوی این لاله زار می آید گلبن وحی می شود خُرّم نخل «میثم» به بار می آید شاعر: استاد غلامرضا سازگار @rozevanoheayammoharramsoghandi
#شب دوم محرم به کربلا با احتیاط لاله ي ما را پیاده کن عباس جان، سه ساله ي ما را پیاده کن با احتیاط بار حرم را زمین گذار زانو بزن وقار حرم را زمین گذار با احتیاط تا که نیفتد ستاره ای می ترسم آنکه گیر کند گوشواره ای چشم مخدرات به سمت نگاه تو دوشیزگان محترمه در پناه تو باحوریان رفته به زیر نقابها یک لحظه روبرو نشدند آفتابها این حوریان عزیز خدایند و بس، همین این دختران کنیز خدایند و بس، همین این دختر علی ست که بالش شکستنی است ناموس اعظم است و وقارش شکستنی است از این به بعد ماهِ حرم آفتاب باش عباس جان مراقب این با حجاب باش این دختران من که بیابان ندیده اند در عمر خویش خار مغیلان ندیده اند یک لحظه هم ز خیمه ي طفلان جدا نشو جان رباب از دم گهواره پا نشو توهستی و اهالی این خیمه راحتند در زیر سایه ات همه در استراحتند توهستی و به روز حرم شب نمی رسد چشم کسی به قامت زینب نمی رسد یک عده یوسف اند و یک عده مریم اند احساس می کنم همه دلواپس هم اند احساس می کنم که جوابم نمی دهند با آب آب گفتنم آبم نمی دهند اول مرا به نیزه ای از حال می برند بعدا کشان کشان لب گودال میبرند اینجا مکان نیزه به پهلو کشیدن است از خیمه ها دویدن و گیسو کشیدن است راضی ام و رضایت یزدانم آرزوست از سنگها شکستن دندانم آرزوست من راضیم به پای خدا دست و پا زنم با صورتم به خاک بیفتم صدا زنم باید به روي نی سر ِمن نیز رو شود تا که مقام خواهر من نیز رو شود جام بلا به دست گرفتیم ما دو تا این جام را الست گرفتیم ما دو تا می خواستیم عبد شدن را نشان دهیم پیغمبر و علی و حسن را نشان دهیم از آن همه به خواهر من ماتمش رسید وارد شدن به مجلس نامحرمش رسید با احتیاط لاله ي ما را سوار کن زینب بیا سه ساله ي ما را سوار کن با احتیاط خسته شدند این ستاره ها این گوش پاره ها سر گوشواره ها @rozevanoheayammoharramsoghandi
شب دوم محرم # روضه ورود به کربلا کاروان لحظه لحظه نزدیک است در حوالّی دشت ،دشت بلا وعده گاه خدا همین باشد این زمین هست،قبله،کرب و بلا دلهره موج می زند در دشت وَ سکوتی که پُر ز مفهوم است بوی ماتم وزد از این صحرا اهل خیمه به ناله محکوم است قصّه غربتت مرا کشته نخل غم را ببین چه پُر بار است نَستَعینُ بِکَ ،عزیز دلم کربلا با بلا بسی یار است یابن زهرا بیا که برگردیم صبر زینب دگر به سر آمد خواب آشفته دیده ام انگار زِ عروج شما خبر آمد نظری کن خودت تماشا کن دل اهل حرم پُر از غوغاست تو اجازه بده که برگویم روضه هایی که بعد از این برپاست کنج خیمه به حالت محزون قد و بالای اکبرت دیدی اندکی بعد در دل دشمن ارباً اربا، برابرت دیدی لحظه ای بعد نوبت عبّاس مشک او بر زمین فتاد ای وای ناله ای زد که یا اخاالمظلوم هر دو دستش ز کین فتاد ای وای دست در دست عمّه بود امّا سوی مقتل،روانه، عبدالله خنجری آمد و جدایش کرد دست او را ز دست ثارالله چه بگویم ز شیرخواره تو مُسند غربت شما امّا حرمله با سه شعبه منتظر است سر او را جدا کند آقا از بلندیّ تل همی دیدم به زمین خوردی ای گل زهرا من بمیرم چه دیده ام ای وای دست و پا میزدی، تو ای آقا بس کنم ناله را ولی ای وای چه بگویم ز شام عاشورا هر طرف یک سری ،سرِ نیزه مزد اشک یتیم ها ،هورا تشکر از برادر بزرگوار جناب آقای محمد مهدی عبداللهی @rozevanoheayammoharramsoghandi
امام حسین علیه السلام به کربلا شهادت امام حسین علیه السلام دینوری گوید: زهیر به امام حسین ـ علیه السّلام ـ گفت: نزدیكی ما، كنار رود فرات، روستایی است در دل یك قطعه محكم كه فرات آن را احاطه كرده است، مگر از یك طرف. امام پرسید: نامش چیست؟ گفت: عقُر. فرمود: پناه می‌بریم به خدا از عقر (آتش گداخته). امام حسین ـ علیه السلام ـ به حر گفت: كمی هم برویم آنگاه فرود آییم. با او رفت تا آنكه به كربلا رسیدند. حر و یارانش در مقابل امام حسین ـ علیه السلام ـ ایستادند و از رفتن بازداشتند و حر گفت: همین جا فرود آی. فرات هم به تو نزدیك است. امام پرسید: اسم اینجا چیست؟ گفت: كربلا. فرمود: صاحب رنج و بلا. پدرم هنگام عزیمت به صفین، از اینجا گذشت. من با او بودم. ایستاد و از نامش پرسید نامش را گفتند. فرمود: «اینجا محل فرود آمدنشان و اینجاست محل ریخته شدن خونهایشان». پرسیدند: چه كسانی؟ فرمود: گروهی بزرگ از خاندان محمد اینجا فرود می‌آیند. بهبهانی به نقل از ابی مخنف نقل می‌كند: همه حركت كردند تا به سرزمین كربلا رسیدند. روز چهارشنبه بود. اسب امام از حركت باز ایستاد. امام فرود آمد و بر اسب دیگری سوار شد. آن نیز حتی یك گام جلو نرفت. امام، پیوسته اسب عوض كرد، تا هفت اسب همه این گونه بودند. امام با دیدن این امر شگفت، پرسید: نام این سرزمین چیست؟ گفتند: غاضریه. پرسید: نام دیگری دارد؟ گفتند: نینوا. فرمود: نام دیگر چه؟ گفتند: ساحل فرات. پرسیدم: اسم دیگر هم دارد؟ گفتند: كربلا. آنگاه بود كه نفس عمیقی كشید و فرمود: سرزمین محنت و رنج! فرمود: بایستید و پیش نروید. به خدا كه محل فرود آمدنمان و سرزمین ریخته شدن خونمان همین جاست. اینجاست كه حرمت ما را می‌شكنند، مردانمان و كودكانمان را می‌كشند. قبور ما در همینجا زیارتگاه خواهد شد. جدم رسول خدا ـ صلی الله علیه و اله و سلم ـ همین خاك را به من وعده داده و وعده او خلاف نیست. از اسب فرود آمد... ابن جوزی گوید: امام پرسید: نام این سرزمین چیست؟ گفتند: كربلا؛ به آن نینوا هم می‌گویند. حضرت گریست و فرمود: رنج و محنت! ام سلمه به من خبر داد كه روزی جبرئیل نزد رسول خدا ـ صلی الله علیه و اله و سلم ـ بود. تو هم با من بودی. گریه كردی، پیامبر فرمود: فرزندم را رها كن. تو را رها كردم. پیامبر تو را بر دامن خود نشاند. جبرئیل گفت: آیا دوستش داری؟ فرمود: آری. گفت: امت تو او را خواهند كشت. اگر بخواهی سرزمین شهادتش را نشانت دهم. فرمود: آری. جبرئیل بال خود را بر كربلا گشود و آن را به پیامبر نشان داد. چون به حسین ـ علیه السلام ـ گفتند كه نام اینجا كربلاست، آن را بویید و گفت: به خدا این همان سرزمینی است كه جبرئیل به پیامبر خدا خبر داد كه من اینجا كشته خواهم شد. در روایتی است كه مشتی از خاك آن بر گرفت و بویید... ابن سعد نقل می‌كند: چون علی ـ علیه اسلام ـ در مسیر صفین از كربلا گذشت و رو به روی روستای نینوا بر كرانه فرات قرار گرفت، ایستاد و خدمتكار خود را گفت كه به ابا عبدالله خبر دهد به این سرزمین چه می‌گویند؟ گفت: كربلا. حضرت گریست تا آنكه زمین از اشكهایش‌تر شد. فرمود: روزی خدمت پیامبر رسیدم كه می‌گریست. سبب گریه را پرسیدم، فرمود: جبرئیل پیش من بود. مرا خبر داد كه فرزندم حسین ـ علیه السلام ـ در كنار فرات در جایی به نام كربلا كشته می‌شود. مشتی از خاك آن را برداشت و داد تا بویش كنم. چشمانم پر از اشك شد. خوارزمی گوید: امام حسین ـ علیه السلام ـ روز چهارشنبه یا پنج شنبه دوم محرم سال 61 وارد كربلا شد، برای یاران خود خطبه‌ای خواند و فرمود: اما بعد، مردم برده دنیایند، دین بر زبانشان است و در پی آنند، تا وقتی زندگی‌شان بگذرد. هرگاه با بلا آموزده شوند، دینداران اندك می‌شوند. سپس پرسید: آیا اینجا كربلاست؟ گفتند: آری. فرمود: اینجا جای محنت و رنج است؛ اینجاست محل فرود آمدن ما و مركبهایمان و ریخته شدن خونهایمان. همه فرود آمدند، بارها را كنار فرات گشودند، خیمه‌ای برای حسین ـ علیه السلام ـ و خانواده و فرزندان او افراشته شد. خیمه برادران و عموزادگان را اطراف خیمه او زدند. حسین ـ علیه السلام ـ در خیمه‌اش نشست و به اصلاح شمشیرش پرداخت. چون غلام ابوذر نیز با او بود، حضرت، اشعار «یا دَهرُ افًّ لكِ من خلیلٍ...» را می‌خواند. ................................................ منبع: مقتل امام حسين(ع)-ترجمه جواد محدثي، ج2، ص101. @rozevanoheayammoharramsoghandi
یکی از برجستگی های منابر حسینی گریز روضه و روضه خوانی موفق است که جدای از صفای نفس و اخلاص به محتوای غنی نیز نیاز دارد. مقدمه: امام باقر(علیه السلام)فرموده است،خداوندکربلا را ۲۴ هزار سال پیش از آنکه کعبه را بیافریند،آفریده است و آن را پاکیزه فرمود و بر آن برکت افزوده است و پیش از آنکه خداوند خلق را بیافریند، آن را قرار داده است و همواره چنین خواهد بود و خداوند آن را در بهشت هم بهترین زمین‏ها قرار داده است. قَالَ الْبَاقِرُ(علیه السلام) خَلَقَ اللَّهُ کَرْبَلَاءَ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ الْکَعْبَةَ بِأَرْبَعَةٍ وَ عِشْرِینَ أَلْفَ عَامٍ وَقَدَّسَهَاوَ بَارَکَ عَلَیْهَا فَمَا زَالَتْ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ اللَّهُ الْخَلْقَ مُقَدَّسَةً فِی مَنَازِلِهِ وَ لَا تَزَالُ کَذَلِکَ وَ جَعَلَهَا اللَّهُ أَفْضَلَ الْأَرْضِ فِی الْجَنَّة (۱) امام صادق علیه السّلام آهى کشید وبه مفضل فرمود: یَا مُفَضَّلُ إِنَّ بِقَاعَ الْأَرْضِ تَفَاخَرَتْ فَفَخَرَتْ کَعْبَةُ الْبَیْتِ الْحَرَامِ عَلَى بُقْعَةِ کَرْبَلَاءَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهَا أَنِ اسْکُتِی کَعْبَةَ الْبَیْتِ الْحَرَامِ وَ لَا تَفْتَخِرِی عَلَى کَرْبَلَاءَ اى مفضل! تمام اماکن روى زمین بر یک دیگر فخر مى‏کردند. از جمله کعبه در مسجد الحرام بر زمین کربلا فخر نمود. خداوند وحى فرستاد که اى کعبه ساکت باش! و بر کربلا فخر مکن!(۲) مرحوم شیخ طریحی در کتاب مجمع فرموده: مروی است امام علیه السلام نواحی اطراف مکانی که بعدا قبر آن حضرت شد را از اهل نینوی و غاضریه به شصت هزار درهم خریده و سپس آن را به خودشان تصدق فرمود مشروط به اینکه زوار قبر مطهرش را ارشاد و راهنمائی کرده و آنها را سه روز ضیافت و پذیرائی نمایند. دو چشم تو شرار غربت و درد به سینه آهِ حسرتْ؛ حسرتی سرد حسین ابن علی در کربلا شد به جان عمه ات این جمعه بر گرد « این الحسن واین الحسین این ابناء الحسین» «این الطالب بدم المقتول بکربلاء» کجائی آقا ؟ تا کی شب و روز برا جد غریبت گریه می کنی آقا. آقا جان رزق اشک چشم ما را در عزای جدتان زیاد کن آقا ای مرا از لحظه میلاد تاج سر حسین هم برادر بودیم هم یار و هم یاور حسین داداش : هر کجا بردی مرا خرسند می بودم ولی این سفر بی تابم ومحزونم و مضطر حسین داداش اینجا دیگه کجاست؟! در کتاب مهیج الاحزان آمده است: وقتی قافله به کربلاء واردشد و در آن سرزمین پربلاء وارد شد، ام کلثوم خدمت برادر رسید: برادر این وادی بسیار هولناک و وحشت زا می باشد چه آنکه از هنگامی که پای من به این وادی رسیده هول و وحشت عظیمی در من پیدا شده. امام علیه السلام فرمودند: خواهرم در زمان پدرم هنگامی که باتفاق آن حضرت و برادرم به صفین می رفتیم عبورمان به این سرزمین افتاد پیاده شده و استراحت نمودیم پدرم سر مبارکش را در دامن برادرم گذارد و ساعتی خوابید و من بالای سر آن حضرت نشستم، پس از آنکه از خواب برخاست شدید و سخت می گریست، برادرم سبب گریه را جویا شد؟ پدرم فرمود: در خواب دیدم گویا این وادی دریائی است از خون و فرزندم حسین در آن غوطه می خورد و در حال غرق شدن پیوسته استغاثه می کند و کسی پناهش نمی دهد. وقتی عیسی بن مریم و حواریین به کربلا گذاشتند در ایام سیاحت، پس شیر غضبانی سر راه بر ایشان گرفت .عیسی (علیه السلام) پیش رفت و گفت ای شیر چرا راه را بر ما بسته ای؟ او عرض کرد: که نمی گذارم عبور کنید از این زمین مگر اینکه لعنت کنید یزید را (۳)که کشنده ی فرزند پیغمبر خاتم یعنی محمد(صلی الله علیه و آله) و فرزند ولی خدا علی (علیه السلام) است. (۴) ابراهیم خلیل الله داره از کربلا عبور می کنه.یه مرتبه اسبش حرکتی کردکه ابراهیم از اسب افتاد و سرش شکست، عرض کرد: خدایا چه امری از من صادر شد؟ پس اسبش به سخن درآمد و گفت: یا خلیل الله خجالت من از تو بزرگ است بدانکه در این زمین کشته می شود سبط خاتم انبیاء، و از این جهت خون تو جاری شد در آن تا موافق شود با آن جناب. شاید محل سقوط ابراهیم همان محل سقوط حسین (علیه السلام) بود اما ببین فرق میان دو سقوط چه قدر است. ابراهیم با بدن صحیح و سالم بر زمین افتاد و سرش زخم شد و برخواست و دوباره سوار شد و به سوی مقصد خود رفت، اما ، بلند مرتبه شاهی زصدر زین افتاد اگرغلط نکنم عرش بر زمین افتاد با لب تشنه و بدن مجروح و پاره پاره در میان دشمنان بر زمین افتاد، و در آن حال دشمنان بر او احاطه نمودند هر یک به زخم سنان و شمشیر و تیر او را اذیت نمودند عاقبت به زحمت تمام شهیدش کردند و سرش را بر نیزه نموده به شهرها بردند و بدنش را در میان خاک و خون بی غسل و و کفن گذاشتند.(۵) اگر کشتند چرا آبت ندادند چرا زان دُرِّ نایابت ندادند اگرکشتندچرا خاکت نکردند کفن برجسم صدچاکت نکردند اگرکشتند چرارأست بریدند زکینه بر نوک نیزه نمودند بهتر ز حسین در دو سرانیست
نگردید با سوز تر از کرب بلا نیست نگردید جز کرب بلا و حرم گوشه به گوشه درهیچ کجا شور وصفا نیست نگردید بیمار جنونیم و دچار تب عشقیم جزذکرحسین هیچ دوانیست نگردید آن خلد برینی که خدا ساخته از عشق جز کرب بلا هیچ کجا نیست نگردید تا ما همه عبد رخ دلجوی حسینیم گشتن پی جزاو روا نیست نگردید. (۱) روضة الواعظین ج‏۲ ص : ۴۱۱ به نقل از کامل الزیارات (۲) مهدى موعود ترجمه جلد سیزدهم بحار، ص: ۱۱۵۹ (۳) عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّیِّ قَالَ :کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) إِذَا اسْتَسْقَى الْمَاءَ فَلَمَّا شَرِبَهُ رَأَیْتُهُ قَدِ اسْتَعْبَرَ وَ اغْرَوْرَقَتْ عَیْنَاهُ بِدُمُوعِهِ ثُمَّ قَالَ لِی یَا دَاوُدُ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) فَمَا مِنْ عَبْدٍ شَرِبَ الْمَاءَ فَذَکَرَ الْحُسَیْنَ (علیه السلام) وَ لَعَنَ قَاتِلَهُ إِلَّا کَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ حَسَنَةٍ وَ حَطَّ عَنْهُ مِائَةَ أَلْفِ سَیِّئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ دَرَجَةٍ وَ کَأَنَّمَا أَعْتَقَ مِائَةَ أَلْفِ نَسَمَةٍ وَ حَشَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى یَوْمَ الْقِیَامَةِ ثَلِجَ الْفُؤَاد داود رقّى،مى‏گوید: در محضر مبارک امام صادق (علیه السلام)بودم، حضرت آب طلبیدند و زمانى که آب را نوشیدند دیدم در حضرت حالت گریه پیدا شد و دو چشم آن حضرت غرق اشک شد سپس به من فرمودند: اى داود خدا قاتل حسین علیه السّلام را لعنت کند، بنده‏اى نیست که آب نوشیده و حسین (علیه السلام)را یاد نموده و کشنده‏اش را لعنت کند مگر آنکه خداوند منّان صد هزار حسنه براى او منظور مى‏کند و صد هزار گناه از او محو کرده و صد هزار درجه مقامش را بالا برده و گویا صد هزار بندهآزاد کرده و روز قیامت حق تعالى او را با قلبى آرام و مطمئن محشورش مى‏کند. کامل الزیارات ص۱۰۷ مقدمه دوم از داود بن فرقد نقل شده : در خانه امام صادق علیه السّلام نشسته بودم، چشمم به کبوتر خوانا افتاد که مشغول خواندن بود و زیاد مى‏خواند، امام علیه السّلام به من نگاه نموده و فرمودند: اى داود مى‏دانى این حیوان چه مى‏گوید؟ عرض کردم: خیر فدایت شوم. حضرت فرمودند: قاتلین حسین بن على علیهما السّلام را نفرین مى‏کند از این حیوان تهیه کنید و در منازلتان نگهدارى کنید. از حضرت‏ابى عبد اللَّه علیه السّلام نقل کرده اند که آن حضرت فرمودند: کبوتر خوانا را در خانه‏هایتان نگهدارى کنید زیرا این حیوان قاتلین امام حسین علیه السّلام را لعنت مى‏کند. کامل الزیارات-ترجمه ذهنى تهرانى، ص: ۳۱۷ روایت شده که حضرت محمّد صلى اللَّه علیه و آله فرمود: موسى به خداوند عرض کرد: خداوندا، برادرم هارون مرده پس او را ببخش. خطاب آمد: اى موسى، اگر تو از من بخشش گناهان اولین و آخرین را بخواهى آنها را مى‏بخشم، جز گناه قاتل حسین بن على. چون من از او انتقام خواهم گرفت. الجواهر السنیة-کلیات حدیث قدسى، ص: ۱۳۶ غزالى‏ در کتاب إحیاء علوم الدین، از راه تقدّس و پرهیزکارى کوشیده تا عزادارى بر سیّدالشهداء علیه السلام را کم اهمیت نشان دهد. او مى‏نویسد: فإن قیل: هل یجوز لعن یزید، لأنّه قاتل الحسین أو آمر به؟ قلنا: هذا لم یثبت اصلًا .... فإن قیل: فهل یجوز أن یقال: قاتل الحسین لعنه اللَّه، أو الآمر بقتله لعنه اللَّه؟ قلنا: الصواب أن یقال: قاتل الحسین إن مات قبل التوبة لعنه اللَّه، لأنّه یحتمل أن یموت بعد التوبة؛ یکم‏ این‏که قتل سیّدالشهداء علیه السلام‏ منسوب به یزید باشد و یزید قاتل حسین بن على باشد، ثابت نیست. دوم‏ این‏که قاتل حسین بن على‏ علیهما السلام‏ هر که بوده، شاید قبل از مرگش توبه کرده است. بنابراین، لعن قاتل سیّدالشهداء علیه السلام‏ جایز نیست! وى در ادامه مى‏گوید: به راستى که ذکر خداوند متعال از این سخنان سزاوارتر است. إحیاء علوم الدین: ۳/ ۱۲۵- ۱۲۶ یعنى میان ذکر «لا إله إلّااللَّه» و یا لعن بر قاتل امام حسین علیه السلام، «لا إله إلّااللَّه» گفتن ثوابش بیشتر است. ناگفته هایى از حقایق عاشوراء ۲۹ تمامی علمای سنت بجز غزالی و سیوطی یزید را واجب اللعن و کافر و زندیق می دانند و بر رد این دو نفر هم کتابی نگاشته شده و اثبات اشتباه آنها را نمودند. سیوطی در «تاریخ الخلفاء» و غزالی در«سر العالمین» می نویسند که یزید در شام بوده و نمی خواسته حسین را بکشد و او قاتل نیست و از یزید دفاع می کنند در حالتی که علمای مذاهب اربعه سنت عموما یزید را بر کردارش لعن نموده اند. عبدالمغیث بغدادی که ازعلمای حنابله است کتابی درفضیلت یزید نوشته وکسانی که یزید را لعن می کنند طعن زده.و ابن جوزی در رد آن کتابی نوشته به نام «الرد علی المتعصب العنید المانع عن ذم یزید» نامیده و استدلال کرده یزید واجب اللعن است. زندگانی امام حسین (جلد ۱) احادیث ساختگى در دفاع از یزید و معاویه‏
آن گروه متعصّب و تندرو نتوانستند به اهداف شوم خود نایل گردند. در مراحل بعد، دست به توجیه و دفاع از کارهاى یزید زدند و براى کسب آبروى رفته او و پدرش معاویه، تلاش‏هاى نافرجامى انجام دادند و احادیثى در این زمینه جعل کردند؛ مانند آن‏که فتح قسطنطنیه را به دست لشکرى از مؤمنان و خوبان که رسول خدا صلى اللَّه علیه وآله نوید داده بودند، به یزید نسبت داده و حدیث جعل کردند که پیامبر خدا فرمود: فرمانده آن لشکر یزید است!منهاج السنّه: ۴/ ۵۷۱- ۵۷۲ آنان پا را فراتر مى‏گذارند و مى‏گویند: زیر پرچم یزید و در لشکر او حسین بن على نیز بوده است! تاریخ مدینة دمشق: ۱۴/ ۱۱۱؛ الوافی بالوفیات: ۱۲/ ۲۶۲ ابن تیمیّه در دفاع از یزید و توجیه جنایات او مى‏نویسد: بر فرض این که یزید حسین بن على را به قتل رسانده، او کارهاى خوبى نیز انجام داده است؛ چرا که‏ «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ»؛ «۱»خوبى‏ها، بدى‏ها را از بین مى‏برند. بنابراین، یزید جرمى مرتکب نشده است! غزالى‏ و امثال او در توجیه جنایات یزید گفته‏اند: شاید یزید توبه کرده است! چرا او را لعن مى‏کنید؟ ناگفته هایى از حقایق عاشوراء ۲۹ گویادر قرن ششم بود که طوماری به وجود آوردند وسوال کردند از اهل فتوی در آن زمین که آیا می شود یزید را لعنت کرد یا نه ؟ آوردند پیش غزالی . دید که عده ای جایز انسته اند که لعن بر یزید کنند .به اهل فتوا نوشت به فتوای من یزید را لعن نکنید و این لقب را به یزید دادکه او الشاب التائب بوده و توبه کرده وشاید خدا توبه او را قبول کرده باشد. بنا براین اگر لعن نکردید از شما نمی پرسند چرا لعن نکردید اما اگرلعن کرده باشید و گناه داشته با شد جواب خدا را نمی توانید بدهید پس او را لعن نکنید. طومار را برای عماد الدین طبری آوردند .از علمای بسیار بزرگ شیعه (صاحب کتاب کامل بهائی) و معاصر غزالی . قلم براشت و نوشت:یزیدی را که می گوئید کیست؟ اگر منظور یزید ابن معاویه است که امام حسین را به شهادت رسانده وآن داستان کربلا را به وجود آورده به فتوای من هرچه می خواهید او را لعن کنید واگر گناهی داشت برای من. صدا ها بلند شد، خبر رسید به امیر علی شیر نواعی شیعه وحاکم در عراق و اهل علم ودانش و عقل. این بیت را در زیر طومار خطاب به غزالی نوشت: ای که گفتی بر یزید و آل او لعنت مکن زانکه شاید حق تعالی کرده با شد رحمتش آنچه با آل علی او کرد اگر بخشد خدای هم ببخشاید مرا گر کرده باشم لعنتش به نقل از یکی از علمای تاریخ دان مشهد (۴) خصائص الحسینیه ص۲۱۷ (۵) خصائص الحسینیه ص۲۱۷ 👆👆👆
حضرت رقیه سلام الله علیها الاسلام میرزا محمدی سخن آغاز کنم از دهنم یا گوشم؟ که در اینجا دهنم زخم شد آنجا گوشم چار انگشت که مردانه و نامحرم بود پلی از درد زده از دهنم تا گوشم نبض دارد همه ی صورتم از کثرت درد شده از شدّت خون قلب من امّا گوشم پای تا سر همه از شوق تو چشمم امّا به نسیم سر زلف تو سراپا گوشم پس به دنبال تو از شانه به پایین، پایم بعد از آن ضربه هم از چانه به بالا... گوشم شده حسّاس تر از پیش به گرما چشمم شده حسّاس تر از قبل به سرما گوشم وای بابا دهنم، دستم، چشمم، مویم وای بابا بابا بابا بابا گوشم... ارث پهلوی شکسته که رسیده ست به تو من هم انگار که رفته ست به زهرا گوشم شاعر:مهدی رحیمی
حضرت رقیه علیها سلام السلام علیکِ یا عزیزة الحسین . ‏ از قتلگاه بدم میاد، چکمه سیاه بدم میاد از قتلگاه بدم میاد چکمه سیاه بدم میاد از اونی که آتیش زده به ‏خیمه گاه بدم میاد از هرچی جنگ بدم میاد از چوب و سنگ بدم میاد خدا میدونه چقد از کوچه ی تنگ ‏بدم میاد آخه کی از فحش و کتک خوشش میاد؟ از موی سوخته و لب ِ ترک تَرک خوشش میاد؟ بابا ... ‏حالا تو از موی سرم خوشت میاد از اینکه دست دراز کنن به معجرم خوشت میاد؟ حسین....‏ یک بند دیگرش را بخوانم، همه ی مدافعین حرم زینبی فیض ببرند. شهدای نوگل الزهرا حلب ، انهایی که ‏هنوز پیکرشان برنگشته. شهید مالامیری ها و دیگر بچه ها .‏ ‏ من از طناب بدم میاد ، از اضطراب بدم میاد از خنده های حرمله جلو رباب بدم میاد از شهر شام بدم میاد ‏از ازدحام بدم میاد به عصمت سکینه جان بزم حرام بدم میاد بابا هیچ وقت مجلس یزید یادم نمیرود حالا تو از زیر چشام خوشت میاد؟ حالا که دندون ندارم از خنده هام ‏خوشت میاد؟ حسین....‏ @rozevanoheayammoharramsoghandi