|⇦•به دریا پا نهاد...
#روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام ویژهٔ شب جمعه اجرا شده به نفس حجت الاسلام میرباقری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
"اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین..."
به دریا پا نهادو تشنه لب بیرون شد از دریا
مُرُوَّت بین،جوانمردی نگر،غیرت تماشا کن
*گفتن تو اون آخرین لحظات از طرف امام حسین مامور شد آب بیاورد.اطفال رفتن تو خیمه ای که مشکهای آب نگهداری میشددامن پیراهن ها رو بالا زدن بدنهاشون رو، روی زمین نمناک گذاشتن شایدتشنگیشون کاهش پیدا کنه.عباس رفت به سمت علقمه، مسلَّح نرفت قصد جنگیدن نداشت.. پسر امیرالمومنین به هر قیمت خودشو به آب رسوند.مشکو پر از آب کرد..بند مشکو بست، دستاشو زیر آب برد نمیدونم چرا اینطوری گفتن:"فَذَکَر الحُسین عَطشانا و رَمَی الماء عَلَی الماء"..*
چشم من خورد به آبی که نصیب تو نشد
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چِشم من داد از آب روان تصویرت
باید این دیده و دست هم قربانی
*راه نخلستانو انتخاب کرد..از بین نخلستانها به سمت خیمه میرفت به حالت جنگ و گریز خودشو سپر آب قرار داده بود مبادا آبها روی زمین بریزه..یه لحظه ای پیش آمد.."فَوقَفَ مُتَحَیِّرا"دیگه دست نداشت بره از امام حسین دفاع کنه آب نداشت برا خیمه ها ببرد..اینجا بود دشمن حلقه محاصره رو تنگ کرد تیربارانش کردن میخواست تیر رو از چشم بیرون بباره از زانو کمک گرفت سر و خم کرد زانوها رو بالا آورد..سر برهنه شدجُراَت کردن به حضرت نزدیک شدن یه جوری با عمود آهنین جسارت کردن. دیگه نتونست رو اسب بماند. در حالیکه بدنش تو محاصره تیرها بود.دست در بدن نداشت به صورت به زمین خورد برادر و صدا زد.. "اَخا اَدرِک اَخاک"با اینکه امام حسین خودشو به سرعت رسانيد به میدان ولی یه وقتی رسید، "الان اِن کَسَرَ ظَهری،و قَلَّت حیلَتی،وَانقَطَعَ رَجائی..."*
"صَلَی الله علیک یا اباعبدالله
صلی الله علیک و رحمت الله و برکاته"
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
4_5814469877137674214.mp3
5.57M
خبر چه سنگینه/خبر پر از درده 😭😭
دوباره جا موندیم رفیقا رفتند 😭😭
رفیق نیمه راه من خداحافظ😭😭
خبر چه سنگینه خبر پر از درده؛ غم رفیقامون بیچارمون کرده!
زمینی بودند و به آسمون رفتن؛ دوباره جموندیم رفیقامون رفتن…
تا کی باید بمونیم و بسوزیم از غصه؟
کی آخه میرسه به ما، مسیر این قصه؟!
تا کی با دستامون روی گلا بریزیم خاک…
خدایا پاره پاره شد دلم؛ دیگه بسه!
رفیق عین برادر شد رفاقت تا سر جونه…
غمِ داغ رفیقو پس برادر مرده میدونه؛ رفیق نیمه راه من خداحافظ
چه روز و شب هایی کنار هم بودیم…
تو بیقراریها؛ قرار هم بودیم
چه خاطراتی بود تو روضهها با تو
نمیره از یادم حسین حسیناتو…
شادی روح همه شهدای خدمت صلوات
خادمه گروه مجمع مداحان دوشنبه های امام حسنی ع🙏🖤🖤🖤😭😭
متن نوحه زنجیر زنی (۱۱)
نهاد پا در فرات، خواست لبی تر کند
برای اهل حرم، آب میسر کند
داغ عطش بر لبش هر طرفش دشمنی
باز در این مهلکه یاد برادر کند
تشنه لب داده جان بر لب دریای آب
خجل از روی او گشته دل آفتاب
دست عباس چون جدا شد
محشری در خیمه ها شد
علم افتاده و نیست علمدار حسین، یا حسین
علم افتاده و نیست دگر یار حسین، یا حسین
یک طرف دست، یک طرف مشک، دل پر از خون، دیده پر اشک
چو آمد از علقمه نوای ادرک اخا
بگفت ای برادر ز پا فتادم بیا
رسید چون این نوا به گوش اهل حرم
ز آب بگذشته و به لب همه این نوا
علم افتاده و نیست علمدار حسین، یا حسین
علم افتاده و نیست دگر یار حسین، یا حسین
یک طرف دست، یک طرف مشک، دل پر از خون، دیده پر اشک
ساقی لب تشنگان گرچه ز تن داده دست
پرده ظلمت درید بند ستم را گسست
داده سر و داده جان در ره آزادگی
بر دل حق باوران داغ غم او نشست
سرخی خون او پشت ستم بشکند
عاقبت خانه ظلم زبن بر کند
کربلا شد شور محشر
مرگ و نفرین بر ستمگر
سلام صبح بخیر بفرمایید 👇
نوحه
حضرت_علی_اکبر ع
"ای بنی هاشم،شد گلم پرپر
آه و واویلا،کشته شد اکبر"
آتشی از غم،در جگر دارم
در دلم داغ،یک پسر دارم
دیده ام خونین،قامتم خم شد
از گلستانم،یک گلی کم شد
شد ز سر نیزه،پهلویش پاره
یک نشانی از،مادرم داره
شد خزان یاسم،پیش چشمانم
بر سر نعشش،روضه می خوانم
"ای بنی هاشم،شد گلم پرپر
آه و واویلا،کشته شد اکبر"
با لب تشنه،بر زمین افتاد
زیر خنجرها،اکبرم جان داد
دم به دم من را،او صدا می زد
بین خاک و خون،دست و پا می زد
زندگی سخت است،بی علی اکبر
من که می میرم،ساعتی دیگر
نوجوان من،اربأ اربا شد
پیکرش زیر،نیزه پیدا شد
"ای بنی هاشم،شد گلم پرپر
آه و واویلا،کشته شد اکبر"
در بغل دارم،اکبر بی جان
شد ز حال من،دشمنم خندان
من که در غربت،ناله ها دارم
یک تن پرپر،در عبا دارم
روز اجرای،حکم قرآن است
ای خدا امروز،عید قربان است
در منای عشق،من پسر دادم
پاره ی جانی،از جگر دادم
"ای بنی هاشم،شد گلم پرپر
آه و واویلا،کشته شداکبر
نوحه اول ماه محرم
✅ گریز به عاشورا و قتلگاه
حاج رحمان شاجری
سبک : ای باشی سرنیزه ده ...
محرمون گلدی آقایاحسین
شیعه لرون گیدی قرایاحسین
حسین حسین جان حسین
جان سنه قربان حسین
ای آدی گوشوارهٔ عرش برین
چکدی سنون نازیوی روح الامین
سینهٔ زهراگُلوسن بی قَرین
سنله جهان تاپدی صفایاحسین
سایه وی کسمه باشیمیزدان آقا
امتون اولدی ئورگی قان آقا
کرب وبلایه ائله مهمان آقا
سنده دی بودرده دوایاحسین
یاسه گلوب حسینی لرسربه سر
باشین آچوب دلدن حسین وای دیر
مسجدومحرابه قراچکدیلر
عالَم اولوب بزم عزایاحسین
ناله ائدورگویده ملکلرسنه
اهل ولایرده گلوب شیونه
آزقالورآفت یتشه گلشنه
غنچه لرون پرپراولایاحسین
فاطمه جنتده اورک داغلوری
اوغلی حسینون حالنا آغلوری
باشینه بوغمده قراباغلوری
دلدن ائدورآه ونوا یاحسین
ائیل دولانوب ماه محرم گلوب
نالیه عرش اهلی دمادم گلوب
دسته لرالده قره پرچم گلوب
موج ائدوری بحر بلایاحسین
ای سوکنارینده سوسوزجان وئرن
جاننی جاناننه عطشان وئرن
دینینه یتمیش ایکی قربان وئرن
ای ایلین عهده وفا یاحسین
واریری شیعه سنه دلدن یانا
چون بدنون یاره سی گلمز سانا
قتلگه ایچره بویانوبسان قانا
اورک یاراسینه یارایاحسین
یاره دگنده دل ناشادیوه
اولمادی بیرکس یتشه دادیوه
گلدی حسین جان باجون امدادیوه
سسلدی دوریاندیم اخا یاحسین
«شاجری»یازنوحه حسینه مدام
یازدیقیوی دفتره ائت انضمام
دردیوی یالوار دئ آقایه تمام
عرض ایله ای کان سخا یاحسین
#ورود_محرم
4_532580076462576886.mp3
6.25M
زبانحال امام حسین ع در بالین حضرت علی اصغر ع
✍حاج غلامرضا هادی اردبیلی
الهی شیر خواره می قویوب مزاره آغلارام
الیمده قوش تک اوخلانان گوزل شکاره آغلارام
سو تاپمادی قالوب سوسوز سارالدی غنچه لر کیمی
دوداقی اولدی خشک اولان چمنده برگ تر کیمی
سولوب سارالدی صورتی ستاره سحر کیمی
سحر ستاره سی سوزوب باتان مداره آغلارام
مزارون اوسته آغلیوب بونی چوخ اینجدنمرم
ترابه اصغری قویوب دوشوب یولا گئدنمرم
ئوزون عنایت ایتمه سون بو طفلی دفن ایدنمرم
آناسین آگه ایلیوب گلوب دوباره آغلارام
نمازه باشلادی غرض او سرور جهانیان
گوزونده اشگ حسرتی النده قان یوزونده قان
نمازی قورتاروب دیدی اَیا خدای لامکان
سنون رضایتوندی چون بو جان نثاره آغلارام
سنوندی داغلانان اورک دولوبدی سوز و سازیلن
شکسته دل ال آچمیشام حضوریوه نیازیلن
تحمل ایت منه عطا بو قیلدیقیم نمازیلن
که طاق اولوبدی طاقتیم چکوب شراره آغلارام
حسین نه کاره دور خدا صدف سنون گهر سنون
شکسته دل سنون کیدور بو اوتلانان جگر سنون
سوسوز قالانلاریم سنون بو اوخلی صودامر سنون
قنادی قانلی بلبله ایدوب نظاره آغلارام
بلا اوخی بوغازینه ایله اوتوردی بلمدیم
قانا بلشدی قوش کیمی یوزین گوزونده سلمدیم
گر ایستسون ننه م کیمی علامتینده گزلدیم
که اللی ایلدی روز و شب ایتن مزاره آغلارام
کوسوبدی گاهواره نون اوزی داشین آتوبدی بو
بشیکدن اینجیوب گلوب مزاریده یاتوبدی بو
ستاره سحر کیمی چیخوبدی تیز باتوبدی بو
باتان ستاره اوستونه توکوب ستاره آغلارام
غریب گیر آوردنت؛ تشنه سر بریدنت ●♪♫
وای بمیره مادرت… وای بمیره خواهرت! ●♪♫
غریب گیر آوردنت… غریب گیر آوردنت… ●♪♫
با لبِ تشنه کشتنت؛ به قتلگاه بردنت ●♪♫
رد شدن؛ از رو بدنت… ●♪♫
غریب گیر آوردنت… غریب گیر آوردنت… ●♪♫
به نیزه ها سپردنت؛ با هرچی میشد زدنت! ●♪♫
جلو چشای دخترت… ●♪♫
غریب گیر آوردنت… غریب گیر آوردنت… ●♪♫
اسیرِ نیزه ها شدی؛ ذبیح با القفا شدی ●♪♫
جلو چشای مادرت؛ تشنه سر بریدنت ●♪♫
غریب گیر آوردنت… غریب گیر آوردنت… ●♪♫
راس تو میرود بالای نیزه ها؛ من زار میزنم در پای نیزه ها ●♪♫
آه ای ستاره ی دنباله دارِ من ●♪♫
زخمی ترین سرِ نیزه سوار من ●♪♫
ای حسینم ای حسینم… ای ضیا هر دو عینم ●♪♫
ای بی کفن؛ چه با این پاره تن کنم؟ با چادرم تو را باید کفن کنم… ●♪♫
من میروم ولی جانم کنار توست؛ تا سالهای سال شمعِ مزار توست ●♪♫
عمه جانم… عمه جانم… عمه جانِ قد کمانم… ●♪♫
با گریه آمدم اطراف قتله گاه؛ گفتی که خواهرم برگرد خیمه گاه ●♪♫
بعد از دقایقی دیدم که پیکرت در خون فتاده و بر نیزه ها سرت ●♪♫
عمه جانم… عمه جانم… عمه جانِ قد کمانم… ●♪♫
خون گریه میکنم؛ برا اون لحظه که سختی ●♪♫
که تو دیدی یه غریبی؛ داره میره به اسیری ●♪♫
خون گریه میکنم واسه اون صحنه که دیدی ●♪♫
که تو دیدی یه عزیزی؛ داره میره به اسیری ●♪♫
عمه جانم… عمه جانم… عمه جانِ قد کمانم… ●♪♫
───┤ ♩♬♫♪♭ ├─ غریب گیر آوردنت
روضه حضرت قاسم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
آفتابِ علی الدوامِ حسن
سحرِ مسجد الحرامِ حسن
ماهِ زیبای پشتِ بامِ حسن
حسنی زاده ای به نام حسن
ای حسینی ترین سلامِ حسن
*کیا امشب با ابن الکریم کار دارن آقا جانم یا قاسم بن الحسن*
جلوهی نور پنج تن قاسم
دومین نسخۀ حسن قاسم
مرد پیکارِ تن به تن قاسم
یل بی باکُ صف شکن قاسم
ای قیامت شده قیامِ حسن
چهار شانه نه آبشاری تو
استواری تو اقتداری تو
نوهی شاه ذوالفقاری تو
صاحب تیغ آب داری تو
ای علی اکبرِ نیام حسن
*هی اومد اجازه بگیره اباعبدالله فرمود اجازه نمیدم ، غمگین شد اومد تو خیمه زانوهاشو بغل کرده هی میگه مادر یه کاری برام کن مادر دیگه سختمه بمونم به دادم برس .. گفت چیشده گفت عمو اجازه نمیده برم میدان. گفت بابات فکرِ امروزم کرده، بازوبندُ باز کن در اون نامه ای برات نوشته . نامه رو باز کرد تا دستخط بابا رو دید شروع کرد گریه کردن دید بابا نوشته فرزندم ، قاسمم ، کربلا عموت حسینُ تنها نذار به عجله دوید حالا سر از پا نمی شناسه اومد خدمت عموجان، عموجان ببین بابام چی نوشته ابیعبدالله وقتی نامه رو دید اینقدر گریه کرد هی میگفت حسنم .. مقتل میگه برادرزاده رو بغل کرد هی قاسم گریه میکنه عمو گریه میکنه ساعتی گریه کردن هر دو غش کردن امام صدا زد زینب بیا قاسم داره میره میدان ..*
وقت میدان شدنش جای حسن خالی بود
تا که در حُسن ببیند چه بساطی چیده است
*سوار مرکب میخواست بشه اولا زرهی به تن قاسم نمیخورد ، (تموم شدا .. فردا شب دیگه شب هفتمه) فردا شب آبُ رو خیمه ها میبندن بعضیاتون یه جوری صداتون در نمیاد انگار چند روزه آب نخوردید نکنه بچه شیرخواره دارید که صداتون بالا نمیاد از فردا شب دیگه کار به ابی عبدالله سخت شد .. (من میگما) خیلی سمت خیمۀ رباب نمیرفت .. چون هر بار میرفت خجالت میکشید میدید این بچه بی حال افتاده ..
علی لای لای ..
گلم لای لای ..
بالام لای لای ..*
بشتاب ای عمو جان
در خیمه قحط آب ست
اصغر فتاده مدهوش
در دامن رباب ست
*زره به تنش نمیخوره سوار مرکب تاریخ میگه پاهاشم به رکاب اسب نمیرسه سوار مرکب داره میره برگشت دستشو تکون میده عمو جان منم رفتم ، عباسم ایستاده هی نگاه میکنه خدا به دلِ حسین صبر بده آخه یتیمه ، این بابا نداره .. اینقدر برای ابیعبدالله سخته اومد وسط میدان إن تَنکرونی فأنا ابنُ الحسنِ .. (کی؟کی بودی؟گفتن این پسر حسنِ ..) همون که تو جمل پدر همه رو در آورد .. امیرالمومنین گفت حسن برو کار و تموم کن ..
همه به هم تعارف میکردن تو برو تو برو ؛ گفتن ازرق تو برو میدان به ازرق برخورد ازرق شامی مرد پهلوانِ آقا بعضیا میگن برابر صد مرد جنگی بوده برگشت گفت منو میخواید به جنگ یه بچه بفرستید؟ گفت بچه هام هستن بچه اول دوم سوم همه رو به درک واصل کرد .. دیدن ازرق عصبانی شد اومد تو میدان ابیعبدالله گفت زود به مادرش نجمه بگید بره تو خیمه موهاشو پریشون کنه دستاشُ به آسمون ببره .چرا؟! گفت پهلوان نامدار عرب اومد به میدان .. اومد سمت قاسم بابا فرزند حسنِ .. گفت ازرق تویی گفت آره مگه چمه؟! گفت تو ازرقی من باور نمیکنم گفت مگه چیشده چرا اینقدر هول کردی گفت از کجا فهمیدی من هول کردم گفت بند این چکمه هاتو نبستی حالا میخوام برای امام حسن غوغا کنی و داد بزنی تا خم شد قاسم ضربتُ زد به درک واصلش کرد دیدن اینجوری نمیشه دورش کردن اینقدر با سنگ زدنش ابیعبدالله اومد بالاسرش دید یادگار برادر پاشنهی پاهاشو رو خاک میکشه هی میگه عمو جان کمکم کن ..
سینشو به سینهی قاسم گذاشت گفت برای عمو سخته صداش کنی نتونه کاری کنه*
به روی خاک جا به جا شده ای
هدف زخم سنگ ها شده ای
زیر سم خرد و نخ نما شده ای
زیر پا مانده بی صدا شده ای
قد کشیده شدی تمامِ حسن
*بغلش کرد داره میارتش میگه با اینکه حسین رشیدِ قاسمُ به سینه چسبونده باز پاهاش به زمین میکشه .. یا باید قد آقا خم شده باشه ، یا باید زیر سم اسب ها بدن قاسم
4_5989850069191363263.ogg
3.56M
﷽
#روضه
#حضرت مسلم بن عقیل(ع)
آی حسین عاشقلری
مسلم اقام سسلیور هردم دیور
ای داد آدامسیزلخ الیندن
امان غریبلیخ الینن
چوخ سینه سی سوزان دولانور کوفه غریبی
ایله کی تک گوردیلر مسلمی هر طرفدن باغلادیلار یولونی هر سمته باخدی گوردی قاپلار باغلیدی
یوز توتدی آسمانه دیدی
الله هیچ شخصی غریب المسین مخصوصا جان ویرن ساعتینده
آغلار گوزیله سرگردان دولانور کوفه غریبی
(دیدی آی منی دوره لینلر )
من غریب سیزه مهمانم علاجیم یوخدی الده
نانجیبلر قولومی باغلامیون قالیبدی یاخام اللرده
من غریبم گوزوم کربلا یولوندادی
بیر حسینده بیرابالفضل علمداریده دی
کوفه لیلر ایوده راحات یاتوبلار
من گوزوم ایکی یتیم بالامین یولوندادی
بیلمیرم هاردا سرگردان دولانیلار
بیلمیرم اولارین باشینه نه گلجاخ
هانسی نا نجیب باشلارینی چسجاخ
ای وای ای وای
آی اباالفضل ده زینبه اوخوسون سنه وان یکاد
آخی بد نظر چوخدی کوفه ده قورخورام نظر دیه یوزون قوللاریوا
آی ابالفضل ده منیم دیلیمجاخ قارداشون حسینه
من قورخورام یل اسه طوفان اولا
آقام گله بو شهره مهمان اولا
گونر چچیب عاشورا اولا
آقامین یارالی باشی سر نیزده اولا
امان امان امان
من قورخورام بیر جرعه سووا خاطر
علی اصغر قاننا غلطان اولا
خانم زینبین قوللاری باغلانا
اسیر خولی و شمر و سنان اولا
امان امان امان
#کانال_آموزش_مداحی
#امیری حسین ونعم الامیر
🎧#مداح حاج پیرزاده
🌴🌴🌴🌴🌴🌴
#روضه شهید
#روضه شهید حاج سید ابراهیم رئیسی(رئیس جمهور محترم)
#روز سوم شهادت
روضه امام حسین (ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیر،
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیه
اول مجلس دعای سلامتی امام زمان(عج)را باهم زمزمه می کنیم
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب الزمان
به آسمان زد و چون نور بي نهايت شد
پرنده پر زد از اين خاكدان و راحت شد
كسي كه پاك و شهيدانه زندگي مي كرد
عجيب نيست اگر لايق شهادت شد
شهيد راهِ وطن گشت سيد ابراهيم
جهاد كرد و در آخر شهيد خدمت شد
غلام بارگه آستان قدس رضا
شب ولادت او راهي زيارت شد
شهادت آمد و گرفت دستش را
دعاي خادم خوانِ رضا اجابت شد
⬅️مجلس امروز به مناسبت سومین روز شهادت رئیس جمهور محترم برگزارشده خانواده محترم شهید آیت الله رئیسی عزیز بچه های داغ دیده مادر داغ دیده شهید سید ابراهیم رئیسی شما سه روزه جای خالی عزیزتان را احساس می کنند به خدا قسم خیلی سخته انشاالله خداوند به شما صبر بده روح این شهید عزیز ما رئیس جمهور محترم و همراهان شهید ایشان ازاین مجلس ومحفل فیض ببرند حالا برات روضه بخونم همه شهدا امام شهدا فیض ببرند
⏪شنيديد يكي از اولياي خدا فرموده بود: آيت الله رئيسي شب قدر با سوزِ دل و شفيع قرار دادن امام رضا شهادتش رو از خدا خواسته بود و اينجوري خادمِ امام هشتم، رئيس جمهور هشتم در شب ولادت امام هشتم آسماني شد، آري هر كسي فاطمي و زينبي باشه مثل حاج قاسم در ايام ولادت حضرت زينب و ايام فاطميه به شهادت ميرسه و هر كي امام رضايي باشه روز ميلاد امام رضا خبر شهادتش ميرسه،اما رئیس جمهور محترم ما خادم امام رضا (ع)بود ودر روز ولادتش با همراهان درسانحه سقوط بالگرد به شهادت رسیدند انشالله روحشان برسر سفره اهل بیت مهمان بشه
اما عزیزان درسته بدن شهدا سوخته بود اما
خدا رو شکر بدن شهدا رو بردند معراج الشهدا خبر دادند این بدنها قابل شناسایی هست اما دلها فدای امام حسین (ع)که
وقتی بیبی زینب اومد کنار تل زینبیه یه ناله ای کرد...
آخ گلی گم کرده ام میجویم او را
به هر گل میرسم میبویم او را
آخ
گل من یک نشانی در بدن داشت
یکی پیراهن کهنه به تن داشت
یه وقت شنید از بین شمشیر شکسته ها و نیزه شکسته ها یه صدای ناله ای بلنده
آخ
گل گم گشته ات خواهر منم من
سرور سینه ات خواهر منم من
⬅️میخوام بگم سید ابراهیم
اگه بدنت پاره پاره شد
اگه بدن سوخت و زخمی شد
دیگه دخترت نبود که ببینه کنارِ بدنت ناله بزنه
آقای رئیسجمهور
غریبانه شهید شدی و شب تا صبح پیکرت روی زمین بود و کسی پیدات نکرد
این غصه دلمون رو می سوزونه!
ولی...
پیکرت شب روی زمین موند،تا صبح
تااینکه بدن شما و همراهان شمارا صبح پیدا کردند
تازه تو اون مدت هم صدها نفر داشتن دنبال شما می گشتند
میلیون ها نفر هم درسراسر کشور برای سلامتی شما دست به دعا برداشته بودن ونیز
به خانواده محترمتان هم دلداری می دادند
اما دلها بسوزه برای امام حسین(ع)
لا یوم کیومک یا اباعبدالله
قربان اون آقای غریبی که وقتی دخترش اومد کنار بدن، بابارا نشناخت
وقتی اومد دید عمه اش یه بدن قطعه قطعه رو بغل گرفته ..
《عَمَّتِي! هَذَا نَعشُ مَن؟》
"عمه این بدن قطعه قطعه ی کیه؟
عمه این بدن کیه رو زمین افتاده؟؟
بیبی فرمود : سکینه جان حق داری نشناسی
[[هَذَا نَعشُ أَبيِکَ اَلحُسَينِ]]
عزیزم این بدن قطعه قطعه ی بابای غریبت حسینه
حسین آرام جانم..حسین روح وروانم
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
#شهید_خدمت
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#روضه حضرت رقیه (ع)(
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم
لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیر،
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیهِ
اول مجلس دعای سلامتی امام زمان را زمزمه می کنیم
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب الزمان
♦️بنال ای دل نوا دارد رقیه
♦️به هر دردی دوا دارد رقیه
♦️مرض او را ز پا انداخت ،امّا
♦️مریضان را شفا دارد رقیه
⬅️عزیزانی که درگوشه ازاین مجلس نشسته ای میدونم همه به امیدی امدید میدونم گرفتاری میدونم مریض داری میدونم برای حاجت امدید امروز (امشب) بگو حسین جانم به صورت سیلی خورده دخترت دیگه ما را دست خالی ردمان نکنی
🔸رقیه دخترزهرا اطهر
🔸دل جان می شود از او مطهر
🔸رقیه جان توی دوردانه عشق
🔸بود روشن زتو کاشانه عشق
⬅️عزیزان ما نمی دانیم خدا لیاقت بده که بریم از نزدیک قبر بی بی رقیه را رازیارت کنیم یا نه میدونم بانوی محترم مجلس برای حاجت سفره سه ساله حسین گرفتی بی بی با این دستهایکوچکش خیلی از گره ها را باز می کنه
🔸بی بی جان غم خودرا بی افزا دردل من
🔸توی یک دانه غم خانه عشق
🔸رقیه جان به ما منت گذاری
🔸گدایی از گدایانت شماری
🔸امید آن است که در فردای محشر
🔸مرا جزء محبانت شماری
دیدم آرام آرام آمد مقابل سر بریده بابا چه مخواد بگه عزیزان ای کسی که دختر سه ساله دارید دستهای کوچکشه بلند کرد گویا از بابا تمنا داره چه گفت ، گفت بابا جانم دلم برات تنگ شده انشاءالله هیچ فرزندی را چشم انتظار بابا نکنه دختر دارها می دونن من چه می گم بابا غرور دختره دیدی هروقت دل تنگ بابا میشه یاد بابا می کنه میگه بابام می خواهد خونم بیاد
انشاءالله همه دختران تان عاقبت به خیر بشن، حالا درد دل سه ساله حسین گوش کن بابا دیگه خسته شدم ازاین سفر بابا جان که میای منو ببری بابا ،خداکنه یتیم نشی اخ بمیرم آن قدر بهش تازیانه زدند اخ شما هم امشب (امروز)یتیم نوازی کنید آرام آرام آمد جلو مقابل سر بریده بابا سر بابا رادرآغوش گرفت😭
صدا زد بابای خوبم
🔸به قربان سر نورانی تو
🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو
🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا
🔸لبان تو چرا نیلی است بابا
بابا کی با چوب به لب و دندانت زده
اما میخام بگم😭
بابای خوبم
🔸تو از چوب جفا داری نشانه
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
اگه با چوب به لب و دندان تو زدن...
اما به منم تازیانه زدن..😭.
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم.
طاقت سیلی خوردن ندارم.
طاقت سنگ خوردن ندارم.
🔸ز تو دارم تمنا جان بابا
🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀