هدایت شده از امیر حسین یعقوبیان
Mirdamad - Lala lala (BaroonAva.ir).mp3
3.57M
🌹لالا لالا لا بخواب آروم قهر نکن من طاقت ندارم
🌹لالا لالا لا گل تشنه از کجا مادر آب بیارم
🌹لالا لالا لا بخواب آروم تا نگیره دشمن سراغ تو
🌹لالا لالا لا گل تشنه میسوزم از لبهای داغ تو
🌹لالا لالا علی لای لای، علی لای لای
🌹لالا لالا لا بخواب آروم مشک ساقی شد پاره پاره
🌹لالا لالا لا گل تشنه آسمون هم ابری نداره
🌹لالا لالا علی لای لای علی لای لای
🌹از گریه های اصغر دلم داره میگیره
🌹یه قطره آب بیارید بچم داره میمیره
🌹ای اهل کوفه یه رحمی این طفل جان ندارد
🌹خواهد که آب گوید اما زبان ندارد
🌹دیشب به گاهواره تا صبح ناله میزد
🌹امروز روی دستم بنگر توان ندارد
🌹هنگام گریه کور شد تا اشک خود بنوشد
🌹اشکی تر کند لب دور دهان ندارد
🌹ای حرمله مکش تیر یک سوفه کرد کمان را
🌹یک برگه گل کتاب، تیر و کمان ندارد
🌹حسین غریب حسین غریب ثارالله
🌹حسین غریب حسین غریب ثارالله
🎤🎤 سید مهدی میرداماد
◾️ نوحه واحد جانسوز #علی_اصغر
ای اهل کوفه رحمی این طفل جان ندارد
خواهد که آب گوید امّا زبان ندارد
دیشب به گاهواره تا صبح ناله می زد
امروز روی دستم دیگر توان ندارد
هنگام گریه کوشد تا اشک خود بنوشد
اشگی که تر کند لب دور دهان ندارد
رخ مثل برگ پاییز لب چون دو چوبۀ خشک
این غنچۀ بهاری غیر از خزان ندارد
ای حرمله مکش تیر یکسو فکن کمان را
یک برگ گل که تاب تیر و کمان ندارد
شمشیر اوست آهش فریاد او تلظّی
جانش به لب رسیده تاب بیان ندارد
منّت به من گذارید یک قطره آب آرید
بر کودکی که در تن جز نیمه جان ندارد
با من اگر به جنگید تا کشتنم بجنگید
این شیرخواره بر کف تیغ و سنان ندارد
مادر نشسته تنها در خیمه بین زنها
جز اشک خجلت خود آب روان ندارد
تا با خدنگ دشمن روحش زند پر از تن
جز شانۀ امامش دیگر مکان ندارد
«میثم»، به حشر نبود غیر از فغان و آهش
آنکو از این مصیبت آه و فغان ندارد
◾️ نوحه واحد جانسوز #علی_اصغر
هدایت شده از امیر حسین یعقوبیان
5c9284e4b9a5a7c99f7fc4fa_-8718379249756144317.mp3
4.6M
◾️ هفتم #محرم
◾️ نوحه واحد #علی_اصغر
🎤🎤 حاج محمود کریمی
◾️ ای اهل کوفه رحمی این طفل جان ندارد
#مقتل_حضرت_علی_اصغر
امام حسین(ع) پس از خداحافظی با خانواده،کودک شیرخوارش،عبداللّه(علی اصغر)را خواست،زینب و رباب_مادر عبداللّه_او را آوردند و به دست حضرت دادند،حضرت نشست و کودکش را در دامن گرفت،چند بار او را بوسید و فرمود:
[بُعداً لهؤلاء القوم إذا کان جدّک المصطفی خصمهم_هنگامی که جدّ تو(محمد مصطفی)در روز قیامت از آنها شکایت می کند،خدا آنها را مشمول رحمت و رأفت خویش نکند].
آن گاه علی اصغر را به طرف لشکر عمرسعد برد و برای او آب خواست.حرملة بن کاهل اسدی ناگهان تیری به سوی او رها کرد.
تیر به گلوی علی اصغر خورد و تمام گلوی او را برید.امام حسین خون گلوی اصغر را با دست به سوی آسمان پاشید.
امام باقر(ع)می فرماید:
"حتی یک قطره از آن خون به زمین نیفتاد " .
📚مقتل مقرم،ص۳۳۴
📚مناقب ابن شهر آشوب،ج۲،ص۲۵۹_۲۲۲
📚تاریخ یعقوبی،ج۲،ص۲۱۸
📚لهوف،ص۶۵
📚بحارالانوار،ج۱۰،ص۲۳
📚مقتل خوارزمی،ج۲،ص۲۲
📚مثیرالاحزان،ص۳۶
#مقتل_حضرت_علی_اصغر
#امام_صادق
#امام_حسین
کمیت شاعر می گوید: در حضور امام صادق علیه السلام درباره مصائب امام حسین علیه السلام شعر می خواندم امام بسیار گریستند. اهل حرم هم صدا به گریه بلند کردند آن گاه از پشت پرده، کنیزی طفل کوچک شیرخواره ای را آورد و بر دامان امام نهاد.
گریه امام صادق علیه السلام شدت یافت موج صدا و گریه بالا گرفت. بانوان حرم آن کودک را به علی اصغر اباعبدالله علیه السلام شبیه نمودند و از این رهگذر عزاداری را به حدّ اعلا رساندند.
📚الوقایع و الحوادث،محمد باقر ملبوبی،ص ۲۹۶
#مقتل_حضرت_علی_اصغر
امام حسین(ع)فرمود:
"این مصیبت برای من سخت نیست چون خدا خودش ناظر آن است.خدایا!این مصیبت برای تو کم تر از کشتن ناقه صالح نیست.اکر نصرت و یاری را در این جنگ از ما گرفتی،در عوض بهتر از آن را به ما بده[در قیامت] و انتقام ما را از ستمگران بگیر،آن چه در این دنیا بر سر ما آمد ذخیره آخرت ما قرار ده.خدایا!تو خود دیدی که این مردم شبیه ترین کس به پیامبرت محمد(ص)را کشتند".
در این هنگام صدایی از غیب به گوش حضرت رسید که می گفت:
"ای حسین!او را بگذار که در بهشت دایه ای به او شیر خواهد داد".
حضرت از اسبش پایین آمد.با شمشیرش قبری برای علی اصغر حفر کرد و او را با بدن خون آلودش دفن کرد و بر او نماز گزارد.
بعضی از راویان هم می گویند:حضرت،علی اصغر را کنار شهدای خانواده اش قرار داد.
📚مقتل مقرم،ص۳۳۵_۳۳۶
📚تذکرةالخواص،ص۱۴۴
📚لهوف،ص۶۶
📚مقتل خوارزمی،ج۲،ص۳۲
📚مثیرالاحزان،ص۳۶
#مقتل_حضرت_علی_اصغر
امام حسین(ع)پس از شهادت على اکبر به خواهرش فرمود:
[یا اخْتاهُ اوُصیکِ بِوَلَدی الصَّغیرَ خَیْراً،فَانَّهُ طِفْلٌ صَغیرٌ وَ لَهُ مِنَ الْعُمْرِ سِتَّهُ أَشْهُرٍ_ خواهرم!به فرزند خردسالم نیکى کن، او خردسال است و تنها شش ماه دارد].
خواهر عرض کرد:
"برادرجان!این طفل به مدّت سه روز است که جرعه آبى ننوشیده است،از این گروه کمى آب بطلب!"
حضرت با شنیدن این سخن،طفلش را گرفت و به سوى دشمن روانه شد و فرمود:
[یا قَوْمِ قَدْ قَتَلْتُمْ أَخی وَ أَوْلادی وَ أَنْصارِی وَ ما بَقِی غَیْرُ هذَا الطِّفْلِ،وَ هُوَ یَتَلَظّى عَطَشَاً مِنْ غَیْرِ ذَنْبٍ اتاهُ إِلَیْکُمْ،فَاسْقُوهُ شَرْبَهً مِنَ الْماءِ_اى مردم!شمابرادر وفرزندان ویارانم راکشتید و کسى جزاین طفل که بى هیچ گناهى از تشنگى مىسوزد،نمانده است،او راباجرعه آبى سیراب کنید].
📚معالی السبطین،ج ۱،ص۴۱۸
#مقتل_حضرت_علی_اصغر
"قَدَّموا رَجُلاً رَجُلاً، حَتّى بَقِیَ وَحدَهُ ما مَعَهُ أحَدٌ مِن أهلِهِ، ولا وُلدِهِ ولا أقارِبِهِ، فَإِنَّهُ لَواقِفٌ عَلى فَرَسِهِ، إذ اُتِیَ بِمَولودٍ قَد وُلِدَ لَهُ فی تِلکَ السّاعَهِ، فَأَذَّنَ فی اُذُنِهِ، و جَعَلَ یُحَنِّکُهُ إذ أتاهُ سَهمٌ فَوَقَعَ فی حَلقِ الصَّبِیِّ فَذَبَحَهُ، فَنَزَعَ الحُسَینُ علیه السلام السَّهمَ مِن حَلقِهِ، وجَعَلَ یُلَطِّخُهُ بِدَمِهِ ویَقولُ: وَاللّه لَأَنتَ أکرَمُ عَلَى اللّه مِنَ النّاقَهِ، و لَمُحَمَّدٌ أکرَمُ عَلَى اللّه مِن صالِحٍ! ثُمَّ أتى فَوَضَعَهُ مَعَ وُلدِهِ وبَنی أخیهِ"
یاران امام حسین(ع)یک به یک گام پیش نهادند [و رزمیدند و شهید شدند]تا این که امام تنها ماند و هیچ یک از [مردان] خانواده و فرزندان و نزدیکانش با او نماند. او بر بالاى اسبش بود. کودکى را که همان ساعت متولّد شده بود، برایش آوردند.
امام حسین(ع)در گوشش اذان گفت و کامِ او را بر مى داشت که تیرى آمد و در گلوى کودک نشست و ذبحش کرد.امام تیر را از گلوى او بیرون کشید و خونش را به بدن او مالید و گفت:
"به خدا سوگند تو نزد خدا از شتر صالح گرامى ترى و محمّد صلى الله علیه و آله نیز نزد خدا از صالح، گرامى تر است".
سپس آمد و او را کنار فرزندان و برادرزادگانش نهاد.
📚تاریخ یعقوبی،ج ٢،ص٢۴۵
|⇦• #روضه و توسل به اشبه الناس برسول الله حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی حسین سیب سرخی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ
وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ...
ناباورانه می برم ای باورم تو را
ناباورانه غرق به خون تا حرم تو را
سخت است روی سطح عبا جمع کردنت
پاشیده اند بس که به دور و بَرم تو را
پا را مَکِش،که شیوَن زنها بلند شد
سوگند میدهم به دِلِ دخترم تو را
لبخندها بلندتر از قبل میشود
وقتی که میکشم به دو چشمِ ترم تو را
حالا صدای هلهله ها هم بلند شد
یعنی که آمده ببرد خواهرم تو را
ای غیرتی به خاطر عمه بلند شو
مگذار از میان حرامی برم تو را
جای من شکسته ببین در میان خون
با دست خود شانه زده مادرم تو را
وای از حرم که می نگرد ساعتی دگر
بر نیزه می بَرند کنارِ سرم تو را
میخواستم بغل کنمت باز هم نشد
تکه به تکه در بغل می برم تو را
____
از اکبرم چه ریخت و پاشی نموده اند
این تکه تکه در بغلم جا نمی شود
اشکم کفافِ این همه زخمش نمی دهد
جایی برای بوسه که پیدا نمی شود
یک نیزه از بلندیِّ اسبش زمین زده
جا کرده خوش به پهلو ی او ،پا نمی شود
افتاده بس که فاصله در این "فَقَطَعوا"
در یک عبا تمام تنش جا نمی شود
یک پیرمردِ داغ ِ جوان دیده، هیچ جا
اینگونه بین خنده تماشا نمی شود
یارم شوید، آه، رفیقانِ اکبرم
تا خیمه بُردنش تک و تنها نمی شود
تا گیسوان عمه پریشان نگشته است
کاری کنید، اکبر من پا نمی شود
____
* "وَلَدی عَلی، عَلَی الدُّنیا بَعدَكَ الْعَفا"...ببینید چه جوری جوانم رو از من گرفتند...کمک کنید نیزه رو از دهانش بکشم بیرون...یه وقت نکنه خواهرم زینب بیاد،این صحنه رو ببینه میمیره...ای حسین...*
بادی وزید و پیراهنت را به هم زدند
یک باره کافران بدنت را به هم زدند
با تیغ و نیزه ، کُل تنت را به هم زدند
با نعل اسب ها دهنت را به هم زدند
حسین...
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
هدایت شده از کانال متن روضه
B A B O L H A R A M-Sibsorkhi-97-8.mp3
2.53M
|⇦• #روضه و توسل به اشبه الناس برسول الله حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی حسین سیب سرخی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
↶ بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
🔺#روضه_حضرت_علی_اصغر_ع
▪️#دفتری
✨هر شب تو را بزم عزاست مهدی جان
✨داغ دلت از کربلاست مهدی جان
✨مولا نبودی کربلا چه کردند 2
✨با اصغر شیرین زبان چه کردند
((یا صاحب الزمان
الغوث و الامان))
السلام علیک یا رضیع العطشان یا علی الاصغر علیه السلام
⭐️دنیا همه دیوانه و شیدای حسین است
⭐️مُهر همگان خاکِ کفِ پای حسین است
⭐️رمزی که شود ضامن ما در صفِ محشر
⭐️لبخند علی اصغر زیبای حسین است
⬅️دلتو ببرم یه لحظه کربلا آی کربلائیا، آی اونایی که حسرت کربلا به سینه دارین ، شش ماهه ابی عبدالله باب الحوائجه....
اگه گرفتاری مشکل داری ناله بزن
((یا باب الحوائج... یا علی اصغر))
بخدا با دستای کوچولوش گره های بزرگی رو باز میکنه...
امروز بند قنداقه علی اصغرو بگیر
آقا زاده ای که باب الحوائجه...
حالا هر حاجتی داری بسم الله...
((یا باب الحوائج یا علی اصغر))
(همه ناله بزنند)
⬅️میگفت مسافر بودم از شهری به شهر دیگه میرفتم، وسط جاده، وسط راه ، ماشینم خراب شد، با زن و بچه کوچیکم موندم گوشه خیابون...
از ماشین پیاده شدم هر چی دستمو بلند میکردم، بهم محل نمیدادن ماشینا رد میشدند، خدا چه کنم گرماست سوز عطشه،، خدا چه کنم نگام کنند...
یه وقت خانمم صدا زد آی مرد، بیا قنداقه بچمو رو دست بگیر....
(آ گرفتی میخوام چی بگم)....
گفت قنداقه بچمو رو دست گرفتم اومدم وسط خیابون،،،،
میگه یه مرتبه دیدم یکی یکی ماشینها نگه داشتند....
آقا چیه..
آقا مشکلت چیه...
آقا چیزی شده...
.....میگه همونجا قنداقه رو بغل گرفتم...
شروع کردم گریه کردن...
هی گقتم حسین حسین حسین....
مگه حسین قنداقه رو دستش نبود کربلا.....
چه کردند با دل ابی عبدالله...
چه کردند با جگر گوشه ابی عبدالله....
امان از دل حسین...3
یا حسین3...
یه لحظه دلتو ببرم کربلا و التماس دعا...آی حاجت دارا، آی گرفتارا، آی جوون دارا،،
⬅️خدا لعنت کنه حرمله رو ..
وقتی مختار قاتلان شهدای کربلا رو گرفت، حرمله رو هم گرفت...
صدا زد حرمله تو که اینقدر سنگدل هستی، اینقدر بیرحم هستی، شد تو کربلا دلت بسوزه...
◀️گفت بله امیر یه جا تو کربلا خیلی دلم سوخت....
(کدوم لحظه بود ای نانجیب)...
گفت اون لحظه ای دیدم حسین قنداقه علی اصغر رو زیر عبا گرفت داره از میدان بر میگرده...
(اوج)
یه قدم سمت خیمه بر میداره ....
دو قدم برمیگرده...
خدا چه کنه حسین..
مادرش رباب چشم انتظاره...
جواب مادر چشم انتظارو چی بده..
یه وقت دیدن ابی عبدالله رفت پشت خیام حرم ..
با غلاف شمشیر داره قبری محیا میکنه...
خدا این طفلُ مادر نبینه...
یه وقت شنید صدای نالهٔ مادری بلنده.....
حسین......
حسین.....
حسین..
حسین تو رو بجان مادرت زهرا س صبر کن حسین....
حسین اگه تو باباشی من مادرش ربابم
بزار یه بار دیگه علیمو ببینم...
(دشتی)
🔺مچین خِشت لحد تا من بیایم
🔺تماشای رُخ اصغر نمایم
🔺دوید او را گرفت با آهُ زاری
🔺که ای اصغر مگر مادر نداری
آخ
▪️تو رفتی و شدم آواره اصغر
▪️وای لباسات پیش مادر مونده اصغر
▪️یقین دانم پدر در وقت دفنِت
▪️برا تو لالایی خونده اصغر
هرچقدر ناله داری به مضطریه ابی عبدالله از سویدای دلت ناله بزن بگو یا حسین.....
به نیت فرج امام زمان،،، شفای همه مریضا،، زفع گرفتاریها،،،
(زمزمه کششی)
((یا باب الحوائج یا علی اصغر))...
🔺هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔺