#خاطرات_شهدا
حمید خیلی به مستحبات پای بند بود. کافی بود روایتی درباره کار مستحبی ببیند، بهش عمل می کرد؛ حتی در بدترین شرایط بهش پایبند بود.👌
با موتورش تصادف کرده بود🏍 رفتیم بیمارستان🤕دکتر ده روز براش استراحت مطلق نوشته بود.🧑⚕ کمر درد شدیدی داشت.
حتی در این حالت مقید بود
که بعد از اذان مغرب موقع
آب خوردن بنشیند.🧎🥛
👌 می گفت: «از امام صادق (ع) روایت داریم که اگر شب نشسته آب بخوریم، رزق مان بیشتر می شود».
#شهید_حمید_سیاهکالی
#شب_خوش🌙
🌱ام الرضا ام الحسین 🌱
🧕https://eitaa.com/madar_r_h
#خاطرات_شهدا
قرار بود روز جمعه حمید با یکی از دوستانش برود قم.
داشتم توی آشپزخانه برایش کتلت درست می کردم.
ساکش را که بستم از فرط خستگی کنار پذیرایی دراز کشیدم.
حمید داشت قرآنش را می خواند.
وقتی دید آنجا خوابم گرفته، آمد بالای سرم و گفت: «تنبل نشو. بلند شو وضو بگیر راحت بخواب.»
با خنده و شوخی می خواست بلندم کند. گفت: به نفع خودت است که بلند شوی و با وضو بخوابی وگرنه باید سر و صدای مرا تحمل کنی.
شاید هم مجبور شوم پارچ آبی را روی سرت خالی کنم. حدیث داریم بستر کسی که بی وضو می خوابد مثل قبرستان مردار و بستر آنکه با وضو بخوابد همچون مسجد است و تا صبح برایش ثواب می نویسند.
آنقدر گفت و سرو صدا کرد که به وضو گرفتن رضایت دادم.
#شهید_حمید_سیاهکالی
#شب_بخیر
🌱ام الرضا ام الحسین 🌱
🧕https://eitaa.com/madar_r_h