#ز_م
#قسمت_نهم
تولد گل دختر نزدیک بود که فهمیدیم اصطلاحا بچه #بریچ هست، یعنی نچرخیده.
در ایران در این شرایط، معمولا لازمه #سزارین انجام بشه،
و من از سزارین و عوارضش وحشت داشتم.😱
ولی اینجا بهمون گفتن شما ۳ تا راه دارین:
۱. زایمان طبیعی در همین حالت، که ریسکش زیاده،
۲. سزارین، که به خاطر عوارضش توصیه نمیکنیم،
۳. چرخوندن بچه😬
ما راه سوم رو انتخاب کردیم که توصیه خودشون هم همین بود.
یه روز رفتیم بیمارستان و در عرض نیم ساعت بچه رو توی شکم و به وسیله ماساژ چرخوندن.😄
خودمون هم باورمون نمیشد چرخوندن بچه انقدر ساده باشه.😙
یک هفته مانده به زمان موعود تولد دختری بود، که پسرم سخت سرما خورد.
همه خیلی نگران به دنیا اومدن خانم گل بودیم.😰
اونم توی یه کشور غریب، دست تنها، با یه بچه یک سال و دو ماهه و حالا مریض.
گل پسر توی شب چند بار از شدت سرفه از خواب میپرید و گلاب به روتون...🤮
خواستیم ببریمش اورژانس🚑 که آقای همسر گفتن اینجا با ایران فرق داره🤔
باید برای سرماخوردگی، زنگ بزنیم و از اورژانس وقت بگیریم.😳
به سختی تونستیم اپراتور اورژانس رو راضی کنیم، تا بهمون وقت بده (قبول نمیکردن و میگفتن با شرح حالی که شما میدین بچه مشکل خاصی نداره🤷🏻♀️)
در نهایت برای یک ساعت و نیم بعد يعنی ساعت یازده🕚 شب بهمون وقت دادن.
حالا چجوری باید میرفتیم بیمارستان؟🤨
هلند، خبری از تاکسی خطی و آژانس، به شکلی که توی ایران وجود داره، نیست.😮
اتوبوس🚌 و ترم (قطار شهری)🚉 هست ولی اون ساعت نبود.😩
و تاکسی اینترنتی (اوبر) و تلفنی که ما اون زمان نمیشناختیم.🤷🏻♀️
پیاده راه افتادیم و یک مسیر نیم ساعته رو، با بچه و کالسکه تا به بیمارستان رفتیم.😖
برای برگشت هم ساعت یازده و نیم شب، زیر بارون💦، پیاده روی کردیم تا به خونه رسیدیم🚶🏻♀️🚶🏻♂️🧒🏻
شنیده بودم هر بچهای که بیاد، رزقشم با خودش میاره.😃💕
به خاطر تجربهی اون شب (و سختی بیرون رفتن تو هوای بارونی هلند، اونم با دو تا بچه)،
به لطف خدا، همسرم تونست چند روز قبل از تولد گل دختر، یه ماشین دست دوم بخره.🚗😄
گل دختر منتظر مونده بود، که حال برادرش کمی بهتر بشه بعد تشریف بیاره😉 که استقبال خوبی ازش صورت بگیره🥳
به لطف خدا تولد دختر جون، انقدر راحت و بیدردسر بود که حتی پزشکا و پرستارا هم فقط میگفتن wonderful😎
#ز_م
#فقه_حقوق_امام_صادق
#تجربیات_مخاطبین
#تجربیات_تخصصی
#قسمت_نهم
#مادران_شریف
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif