#ط_اکبری
(مامان رضا ۷ساله، طاها ۶ساله، محمد ۳ساله، زهرا ۶ماهه)
اون روزا که با دوستم واسه خودمون کسب و کاری راه انداخته بودیم، همهش تو فکر این بودم که بچههام بزرگ بشن بیوفتن دنبال کارآفرینی و تولید و انشاءالله بلند همت باشن.😍
وقتهایی که تو خونه جلوشون کار میکردم،
یا حتی ازشون کمک میگرفتم،
یا اون زمانهایی که دست رضا و طاها رو میگرفتم محمد به بغل با بستههای عروسکسازی پارک و مسجد و نمایشگاه میرفتیم.
درآمدش در برابر زحمتش خیلی ناچیز بود اما اون زحمات، اگه فقط همینو جا انداخته باشه که 'کار، خیلی ارزشمنده'
کافی و عالیه.👌🏻
حالا هم بچهها گهگاهی چیزی تولید میکنن و به قصد فروشش فیلم و عکس تهیه میکنن و میفروشن.
(فعلا تو گروههای خانوادگی😉)
تو اینترنت میگردیم و باتوجه به تواناییهایشون انتخاب میکنیم.
بعد لوازم مورد نیاز رو مینويسن.
بعد از خرید، با توجه به زحمت و زمانی که میذارن، قیمت فروش رو با هم برآورد میکنیم!
البته فعلا تواناییهاشون در حد کارهای حرفهای نیست اما قصدم اینه که تا کوچیکن کارهای مختلفی رو تجربه کنن.
هم اعتماد به نفسشون بالا بره👌🏻
هم خودشونو بیشتر بشناسن.
بزرگتر که شدن ببینن چه راهی انتظارشونو میکشه و با جهت باد حرکت نکنن.😁
با پولش هم اول صدقه میدن حتی خیلی کم.😉
و بعد چیزایی که "دل هوس کرد" رو میخرن و چون زحمت زیادی کشیدن گاهی باهم صحبت میکنیم و از اون خواسته، برای خواستههای بزرگتر چشمپوشی میکنن.
گاهی هم این کارو نمیکنن!
که هیچ اشکالی هم نداره.
بادکنک میترکونن و بزرگ میشن.
البته هنوز خیلی سخته براشون😁
مثلاً پول بادکنک هلیومی به اندازهی کار دو روزِ رضا میشه!
بعد قراره این رو رها کنه بره بالا تو ابرا.😃
از نظر من خیلی احمقانهست.😒
ولی گذاشتم خودش تصمیم بگیره... هر چند در نهایت پدر وارد میدان تصمیم گیری میشه.😂
و ناگهان رضا تصمیم میگیره پولشو جمع کنه برای کوادکوپتر تا بره بالا.👌🏻
#روزنوشت_مادری
#تربیت_اقتصادی
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif